تفسیر اجتهادی در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = تفسیر اجتهادی در علوم قرآنی - تفسیر اجتهادی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی - تفسیر اجتهادی در معارف و سیره علوی | پرسش مرتبط = }} ==تفسیر عقلی – اجتهادی== هرگونه تلاش عقلانی و به‌کا...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط =  
| موضوع مرتبط = تفسیر اجتهادی
| عنوان مدخل  =  
| عنوان مدخل  = تفسیر اجتهادی
| مداخل مرتبط = [[تفسیر اجتهادی در علوم قرآنی]] - [[تفسیر اجتهادی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[تفسیر اجتهادی در معارف و سیره علوی]]
| مداخل مرتبط = [[تفسیر اجتهادی در علوم قرآنی]] - [[تفسیر اجتهادی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[تفسیر اجتهادی در معارف و سیره علوی]]
| پرسش مرتبط  =
| پرسش مرتبط  =

نسخهٔ ‏۳۰ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۰۱

تفسیر عقلی – اجتهادی

هرگونه تلاش عقلانی و به‌کارگیری قوه فهم و درایت را برای کشف مقاصد آیات، تفسیر عقلی و یا اجتهادی می‌نامند[۱]. در این روش، مفسر سعی می‌کند با استفاده از قواعد ادبی، اعراب و بلاغت و توجه به معانی حقیقی و مجازی کلمات و عبارات، سبب و شأن نزول آنها، دقت در تناسب آیات و جملات و سیاق کلام، تطبیق آیات بر حوادث و واقعیاتِ آشکار و پنهان هستی، شرح و بسط عبارات مبهم، جَری و تطبیق، توسعه مفهومی، و تعیین مصداق‌های قابل تطبیق بر الفاظ و سیاق و سازگار با قرائن، آیات را شرح و تفسیر کند. در این روش، به احتمالات معنایی و تفصیل و تحلیل قضایا به صورت مستوفا برای قابل فهم کردن آنها توجه می‌شود. در این روش همچنین از کلمات و عبارات دارای معنای محسوس، به حقایق نامحسوس و معنوی پی برده می‌شود. گویا، تأویل و نیز تعبیر از زمره همین رهیافت‌ها است. البته منظور از تأویل در اینجا به دست آوردن مراد کلام و غایت چیزی است؛ نه تأویل‌های صوفیانه و خارج از چارچوب فهم متعارف. در این روش، نقل، یاور عقل برای رسیدن به معنا و مقصود کلام است؛ نه بیش‌تر.

تفسیر عقلی فقط استدلال عقلانی نیست، بلکه بهره‌گیری از مبنای عقلانی و در نتیجه تبیین آیات بر اساس آن مبنا نیز هست. عقل، آموخته‌های خود را بر اساس مسلمات و موازین قطعی عقلانی تجزیه و تحلیل می‌کند و ناسازگاری یافته‌های بیرونی با این مسلمات را تفسیر یا توجیه می‌کند؛ مثلاً آیاتی که حمل آنها بر معانی ظاهری، با مبانی عقلی سازگار نیست - و بلکه گاهی به ظاهر در تضاد است - بر معنایی حمل می‌شود که عقلانی و قابل فهم شود. مثلاً آیاتی که در آنها به نحوی از رؤیت خدا، عضو جسمانی داشتن و جابه‌جایی او سخن گفته شده است، به این دلیل که این امور با ذات غیرمتناهی و مجرد خداوند منافات دارد، به گونه‌ای تفسیر می‌شود که با آن مبنا سازگار باشد. از سخنان نقل شده از امام علی(ع) برمی‌آید که آن حضرت از روش عقلانی برای تفسیر قرآن، بیش از روش‌های پیشین استفاده کرده است. اگرچه نمی‌توان همه آنچه را که به عنوان تفسیر عقلی از امام علی(ع) نقل شده، به‌کارگیری عقل در فهم آیات دانست، می‌توان ادعا کرد که در این تلاش‌ها نوعی تدبر و اجتهاد وجود دارد و به هر حال با عنوان «تفسیر عقلی» سازگارتر است؛ هر چند برخاسته از علم موهوب باشد. موارد ذیل را می‌توان نمونه‌هایی از تفسیر عقلی آیات دانست که در چند بخش ارائه می‌شود.[۲]

تطبیق و تعیین مصداق

تطبیق یعنی خارج کردن آیات از ابهام و کلی‌گویی، و منطبق کردن آنها با واقعیات هستی، حوادث، اقوام و انسان‌هایی خاص. تطبیق آیات بر واقعیت‌ها ممکن است به حوادثی از تاریخ گذشته، حوادث عصر نزول و یا به واقعیاتی از عالم تکوین مربوط باشد. این نوع تفسیر، کوششی عقلانی برای تبیین و عینی و ملموس کردن مفهوم آیات است. به عنوان نمونه، امام در تفسیر آیه فَلَا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَ[۳] فرموده است: خورشید، سیصدوشصت مشرق و سیصدوشصت مغرب دارد. روزی که خورشید در آن طلوع می‌کند دیگر به آنجا بازنمی‌گردد، مگر در آینده، و روزی که در آن غروب می‌کند به آن بازنمی‌گردد، مگر در آینده[۴].

برخی بر این عقیده‌اند که این کلام امیرمؤمنان(ع) اشاره دارد به کرؤیت زمین و اینکه زمین به ۳۶۰ درجه تقسیم شده و هر درجه دارای مشرق و مغرب است[۵]. قرآن‌پژوهان این‌گونه تفسیر را نوعی «تفسیر اشاری» دانسته‌اند[۶]. نیز می‌توان آن را «تفسیر علمی» نام‌گذاری کرد. در هر صورت، از شقوق تفسیر اجتهادی و عقلی است. در مواردی، آیات قرآن بر حوادث، اشخاص و موضوعات و مفاهیم حمل شده‌اند. در این نوع تفسیر، آیات از حالت کلی و عام در آمده و مصداق خارجی یافته‌اند؛ مثلاً امام در آیه مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا[۷]، «حسنه» را که به معنای هر چیز خشنود کننده (حالی و مالی و بدنی[۸]) است، بر حُب اهل بیت(ع) تطبیق کرده است و نیز در آیه وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ[۹]، «سیئه» را که عمل زشت است، بر بُغض اهل بیت(ع) تطبیق نموده است[۱۰]. همچنین در غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ[۱۱] «غاسق» را بر شب منطبق دانسته، در حالی که معنای لغوی غاسق، «شدت تاریکی شب» است[۱۲]. نیز در آیه وَيَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ[۱۳] «ماعون» را زکات معنا کرده‌اند[۱۴]؛ ولی «ماعون» از ریشهٔ «مَعَن» به معنای «قلت» و ماعون به معنای «کم‌بها» است[۱۵].

در مثال‌های زیر نیز امام علی(ع) این آیات را بر مصادیق و موارد خاص حمل کرده است:

۱. در آیه ۲۴ سوره نساء، الْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ[۱۶]، زنانِ مشرک شوهردار معرفی شده‌اند. این تفسیر به این دلیل است که در این آیه، «المحصنات» در ردیف زنانی قرار گرفته‌اند که ازدواج با آنان حرام شده است. در آیه ۲۵ همین سوره، ذکر الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ[۱۷] می‌تواند قرینه باشد بر اینکه النساء در آیه پیشین، در مقابل زنان مؤمن است و شامل آنان نمی‌شود. شاید دلیل دیگر، مسلم بودن حرمت ازدواج با زنان شوهردار مؤمن در میان مسلمانان و شک در جواز ازدواج با زنان مشرکان بوده و خداوند به این ترتیب این تردید را از میان برداشته است. همچنین وجود عبارت إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ[۱۸] بلافاصله پس از عبارت الْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ[۱۹] نیز می‌تواند به عنوان قرینه، این تفسیر را موجه نماید.

۲. امام در آیه يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ[۲۰] «رحمت» را نبوت دانسته است[۲۱]؛ زیرا رحمت خداوند عام است و همه را دربر می‌گیرد؛ پس رحمت یادشده در آیه، باید خاص باشد.

۳. امام در پاسخ به پرسشی درباره آیه الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ[۲۲] جواب داده است که مراد، ولی، بلکه همسر است[۲۳]. اما ذکر بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ به دلیل قراین موجود در آیات قبل است که درباره طلاق و ازدواج سخن گفته و در همه آنها خطاب به مردان است[۲۴].

۴. در آیه فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ[۲۵]، شَطْرَ به معنای سمت و جهت دانسته[۲۶]، در حالی که این واژه در لغت، به معنای نصف[۲۷]، جزء[۲۸] و وسط[۲۹] است. بیان این معنا از سوی امام شاید به دلیل وجود خود کلمه «شطر» باشد وگرنه می‌بایست گفته شود الی المسجد الحرام. وجود این قرینه باعث شده که لغویان نیز با استناد به آن، «شطر» را «جهت» معنا کنند[۳۰].

۵. امام در تفسیر آیه أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ[۳۱] نه با استفاده از خود آیه، بلکه با بهره‌گیری از اطلاعات بیرونی، فرد احتجاج کننده را «نمرود» معرفی کرده است[۳۲].

۶. در آیه أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ[۳۳] «سُحت»، «رشوه» تفسیر شده است[۳۴].

۷. در آیه وَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ[۳۵] منظور از عمل صالح، انجام فرایض دینی و منظور از توفیه پاداش، انجام دادن بی‌کم و کاست دانسته شده است[۳۶].

۸. در آیه لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ[۳۷]، «نعیم» بر حجت خدا[۳۸]، خرما و آب خنک[۳۹]، اهل بیت(ع)[۴۰]، و امنیت و عافیت[۴۱] تطبیق شده است.

۹. در تفسیر آیه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسَى فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قَالُوا[۴۲] می‌فرماید: موسی و هارون بالای کوهی رفتند و هارون در آنجا وفات یافت. بنی‌اسرائیل گفتند برادرت را کُشتی؛ چون او ما را بیش‌تر از تو دوست داشت و به موسی از تو مهربان‌تر بود. آنان با این سخن موسی را آزردند[۴۳].

۱۰. در تفسیر «حین»، در آیه تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا[۴۴] فرموده است: «حین، شش ماه است»[۴۵].

۱۱. امام در تفسیر آیه وَاذْكُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَنْ يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ[۴۶] مراد از «مستضعفون» را قریش، و مراد از «الناس» را سایر عرب‌ها دانسته‌اند[۴۷].

۱۲. از امام سؤال شد که در آیه وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى...[۴۸] «ذوی القربی» کیستند؟ فرمود: به خدا سوگند که مراد از ذوی القربی ماییم، و آنان، همان کسانی‌اند که خداوند نامشان را همنشین نام خود و پیامبرش کرده است»[۴۹].

۱۳. امام آیه تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا[۵۰] را بر مورد مخاطره‌آمیز حمل کرده، می‌فرماید: «آیه، درباره حاکمان عادل و فروتن و سایر قدرتمندان است»[۵۱].

۱۴. امام منظور از الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ[۵۲] را پیرمردی دانسته که از گرفتن روزه ناتوان است[۵۳].

۱۵. النَّازِعَاتِ غَرْقًا[۵۴]، ملائکه قابض ارواح کافران تفسیر شده است[۵۵].

۱۶. منظور از رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ[۵۶] حمزه، عبیده و جعفر[۵۷] دانسته شده است.

۱۷. شراب و طعام در آیه فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ[۵۸] آب میوه و انجیر[۵۹] دانسته شده است.

۱۸. العالمین در سوره حمد، جماعتی از مخلوقات (جمادات و حیوانات) دانسته شده است[۶۰].

۱۹. صراط در آیه وَإِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ[۶۱] به «ولایت» تطبیق شده است[۶۲].

۲۰. اشاعه فحشا در إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا[۶۳] به عمل کسانی تفسیر شده است که اگر با چشم خود از مؤمنی چیزی مشاهده کنند و یا با گوش خود کلامی از او بشنوند، آن را بازگو می‌کنند و باعث شکست و تباهی او می‌شوند[۶۴].

۲۱. امام درباره علم غیب اعطا شده از سوی خداوند به بندگان برگزیده خود در تفسیر آیه فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ[۶۵] فرموده است: «آنان، پیامبر(ص) و جانشینان برگزیده خدایند؛ کسانی که خداوند دربارهٔ ایشان فرموده است: فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ[۶۶]. نام آنها را با نام خود و رسولش همنشین کرده و اطاعت آنان را بر بندگان واجب کرده است»[۶۷].[۶۸]

منابع

پانویس

  1. ر.ک: زرقانی، مناهل العرفان، ج۲، ص۵۵ - ۵۶.
  2. مرادی، محمد، مقاله «روش تفسیر قرآن»، دانشنامه امام علی ج۱ ص۲۶۶.
  3. «نه، سوگند به پروردگار خاوران و باختران ما توانمندیم،» سوره معارج، آیه ۴۰.
  4. الکافی، ج۸، ص۱۵۷؛ معانی الاخبار، ص۲۲۱؛ الاحتجاج، ج۱، ص۳۸۶؛ کنز الدقائق، ج۱۴، ص۲۰۸؛ بحار الانوار، ج۱۰، ص۱۲۱؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۳۸۶؛ مسند الامام علی(ع)، ج۲، ص۲۷۶.
  5. ابو طبره، هدی جاسم، المنهج الاثری فی تفسیر القرآن، ص١۰١.
  6. برای آگاهی بیشتر ر.ک: عک، عبدالرحمان، أصول التفسیر و قواعده، ص۲۰۵.
  7. «آنان که کار نیک آورند (پاداشی) بهتر از آن خواهند داشت و آنان در آن روز از هر بیمی در امانند» سوره نمل، آیه ۸۹.
  8. مفردات الفاظ القرآن.
  9. «و کسانی که کار بد آورند (با) چهره‌هایشان در آتش افکنده می‌شوند؛ آیا جز (برای) آنچه انجام می‌دادید کیفر داده می‌شوید؟» سوره نمل، آیه ۹۰.
  10. الکافی، ج۱، ص۱۸۵؛ فرات کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ص۳۱۲؛ بحار الانوار، ج۲۴، ص۲۷ و ۴۱ و ۸۵؛ البرهان، ج۳، ص۲۱۳؛ نور الثقلین، ج۴، ص۱۰۵؛ مسند الامام علی(ع)، ج۲، ص۷۸.
  11. «و از بدی تاریکی شباهنگامی که فرا رسد» سوره فلق، آیه ۳.
  12. البرهان، ج۵، ص۸۱۱.
  13. «و زکات را باز می‌دارند» سوره ماعون، آیه ۷.
  14. طبری، جامع البیان، ج۱۲، ص۷۱۰؛ مشهدی، کنز الدقائق، ج۱۴، ص۴۵۶؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج۷، ص۲۵.
  15. مفردات الفاظ القرآن.
  16. «و (نیز حرام است ازدواج با) زنان شوهردار جز کنیزهاتان، بنابر حکم خداوند که مقرّر بر شماست و جز اینها برایتان حلال شده است که با دارایی خود به دست آورید در حالی که پاکدامن باشید و زناکار نباشید، کابین آن زنان را که از آنان (با ازدواج غیر دائم) بهره‌مند شده‌اید به عنوان واجب بپردازید و در آنچه پس از تعیین (کابین) واجب، هم‌داستان شوید بر شما گناهی نیست که خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۲۴.
  17. «و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابین‌هایشان را در حالی که پاکدامنند و نه پلیدکار و گزیننده دوست‌های پنهان، به گونه شایسته به (کسان) آنها بپردازید. آنگاه چون شوی کنند، اگر به کاری زشت دست یازیدند بر آنان نیمی از کیفر زنان آزاد خواهد بود. این (ازدواج با کنیزکان) برای کسی است که از (آلایش) گناه بهراسد و شکیبایی ورزیدن، برای شما بهتر است و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۵.
  18. «و (نیز حرام است ازدواج با) زنان شوهردار جز کنیزهاتان، بنابر حکم خداوند که مقرّر بر شماست و جز اینها برایتان حلال شده است که با دارایی خود به دست آورید در حالی که پاکدامن باشید و زناکار نباشید، کابین آن زنان را که از آنان (با ازدواج غیر دائم) بهره‌مند شده‌اید به عنوان واجب بپردازید و در آنچه پس از تعیین (کابین) واجب، هم‌داستان شوید بر شما گناهی نیست که خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۲۴.
  19. «و (نیز حرام است ازدواج با) زنان شوهردار جز کنیزهاتان، بنابر حکم خداوند که مقرّر بر شماست و جز اینها برایتان حلال شده است که با دارایی خود به دست آورید در حالی که پاکدامن باشید و زناکار نباشید، کابین آن زنان را که از آنان (با ازدواج غیر دائم) بهره‌مند شده‌اید به عنوان واجب بپردازید و در آنچه پس از تعیین (کابین) واجب، هم‌داستان شوید بر شما گناهی نیست که خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۲۴.
  20. «کافران از اهل کتاب و مشرکان، خوش ندارند که از پروردگارتان، خیری بر شما فرو فرستاده شود، ولی خداوند هر کس را بخواهد به بخشایش خود، ویژگی می‌دهد و خداوند، دارای بخشش سترگ است» سوره بقره، آیه ۱۰۵.
  21. مجمع البیان، ج۲، ص۱۷۹؛ بحار الانوار، ج۲۲، ص۱۴؛ کنز الدقائق، ج۲، ص۱۱۴؛ نور الثقلین، ج۱، ص۱۱۵.
  22. «و اگر آنان را پیش از آمیزش و پس از آنکه کابین بریده‌اید طلاق دهید پرداخت نیمی از کابین بر عهده شماست مگر آنان خود از آن بگذرند یا آن کس که رشته ازدواج در کف اوست در گذرد و گذشت کردنتان به پرهیزگاری نزدیک‌تر است و بخشش را میان خود فراموش مکنید که خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۷.
  23. جامع البیان، ج۲، ص۵۶؛ السنن الکبری، ج۷، ص۲۵۱؛ تفسیر القرآن العظیم، ج۱، ص۴۲۶؛ مسند علی بن ابی‌طالب، ج۳، ص۱۱۷۸، ح۶۴۶۷.
  24. ر.ک: بقره، آیات ۲۳۰، ۲۳۱، ۲۳۵.
  25. «گرداندن رؤیت را به آسمان، می‌بینیم پس رؤیت را به قبله‌ای که می‌پسندی خواهیم گرداند؛ اکنون به سوی مسجد الحرام رو کن و (همه) هرجا هستید به سوی آن روی کنید، و اهل کتاب بی‌گمان می‌دانند که آن (حکم) از سوی پروردگارشان، راستین است و خداوند از آنچه انجام می‌دهند غافل نیست» سوره بقره، آیه ۱۴۴.
  26. السنن الکبری، ج۲، ص۲۵؛ مسند الامام علی(ع)، ج۲، ص۲۵.
  27. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین.
  28. اقرب الموارد فی فصح العربیة والشوارد.
  29. مفردات الفاظ القرآن.
  30. مفردات الفاظ القرآن؛ اقرب الموارد فی فصح العربیة والشوارد.
  31. «آیا در (کار) آن کس ننگریسته‌ای که از (غرور) اینکه خداوند به او پادشاهی داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش چون و چرا کرد آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگار من آن است که زنده می‌کند و می‌میراند، او گفت: من (نیز) زنده می‌دارم و می‌میرانم، ابراهیم گفت: خداوند آفتاب را از خاور فرا می‌آورد، تو آن را از باختر برآور؛ و آن کافر درماند؛ و خداوند گروه ستمکاران را رهنمون نمی‌گردد» سوره بقره، آیه ۲۵۸.
  32. الدر المنثور، ج۲، ص۲۴؛ مسند الامام علی(ع)، ج۲، ص۲۹.
  33. «گوش سپارندگان به دروغ و بسیار حرام خوارند پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمی‌توانند رساند و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره مائده، آیه ۴۲.
  34. عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۲۸؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۶۴؛ البرهان، ج۲، ص۳۰۲؛ نور الثقلین، ج۱، ص۶۳۳؛ مسند الامام علی(ع)، ج۲، ص۶۷؛ الدر المنثور، ج۳، ص۸۱.
  35. «و امّا پاداش آنان را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند تمام خواهد داد و خداوند ستمکاران را دوست نمی‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۵۷.
  36. مسند الامام علی(ع)، ج۲، ص۴۱.
  37. «آنگاه در آن روز از نعمت (ناسپاسی شده) بازخواست خواهید شد» سوره تکاثر، آیه ۸.
  38. کنز الدقائق، ج۱۴، ص۴۲۰.
  39. وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۱۳؛ بحار الانوار، ج۶۳، ص۱۲۴ و ۴۵۲؛ البرهان، ج۴، ص۵۰۴.
  40. کنز الدقائق، ج۱۴، ص۴۲۵؛ تأویل الآیات الباهرة فی فضائل العترة الطاهره، ج۲، ص۸۱۶؛ بحار الانوار، ج۲۴، ص۵۷؛ البرهان، ج۴، ص۵۰۳.
  41. البرهان، ج۴، ص۵۰۴.
  42. «ای مؤمنان! همچون کسانی نباشید که موسی را آزردند و خداوند او را از آنچه (درباره او) گفتند برکنار داشت و او نزد خداوند آبرومند بود» سوره احزاب، آیه ۶۹.
  43. حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۵۷۹؛ کنز العمال، ج۲، ص۴۸۱؛ مسند الامام علی(ع)، ج۲، ص٢۰١.
  44. «به اذن پروردگارش هر دم بر خود را می‌دهد و خداوند مثل‌ها را برای مردم می‌زند باشد که پند گیرند» سوره ابراهیم، آیه ۲۵.
  45. الکافی، ج۴، ص۱۴۲؛ تفسیر العیاشی، ج۲، ص۲۲۴؛ البرهان، ج۳، ص۲۹۹ و ج۴، ص۴۱۷؛ بحار الانوار، ج۱۰۱، ص۲۲۸؛ کنز الدقائق، ج۷، ص۵۳؛ مسند الامام علی(ع)، ج۲، ص۲۸۲، ح۱/۲۳۴؛ نور الثقلین، ج۲، ص۵۳۶.
  46. «و به یاد آورید هنگامی را که شما در این (سر) زمین گروه اندکی بودید ناتوان به شمار آمده، که می‌هراسیدید مردم (مشرک) شما را بربایند، تا اینکه (خداوند) به شما جا داد و با یاوری خویش از شما پشتیبانی کرد و از چیزهای پاکیزه روزیتان داد باشد که سپاس گزارید» سوره انفال، آیه ۲۶.
  47. بحار الانوار، ج۳۵، ص۷؛ نور الثقلین، ج۲، ص۱۴۳؛ کنز الدقائق، ج۵، ص۳۲۰؛ سید ابن طاووس، کشف المحجه، ص۱۷۵.
  48. «و اگر به خداوند و به آنچه بر بنده خویش، روز بازشناخت درستی از نادرستی (در جنگ بدر)، روز رویارویی آن دو گروه (مسلمان و مشرک) فرو فرستادیم ایمان دارید بدانید که آنچه غنیمت گرفته‌اید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره انفال، آیه ۴۱.
  49. تهذیب الاحکام، ج۴، ص۱۲۶؛ نور الثقلین، ج۲، ص۱۵۵؛ کنز الدقائق، ج۵، ص۳۴۳؛ البرهان، ج۲، ص۸۶ - ۸۹.
  50. «آنک سرای واپسین! آن را برای کسانی می‌نهیم که بر آنند تا در روی زمین، نه گردنکشی کنند و نه تباهی؛ و سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره قصص، آیه ۸۳.
  51. عمدة عیون صحاح الاخبار، ص۳۰۸؛ مجمع البیان، ج۸ و ۹، ص۲۶۹؛ نور الثقلین، ج۴، ص۱۴۴؛ کنز الدقائق، ج۱۰، ص۱۰۷.
  52. «روزهایی برشمرده را (روزه بدارید) و از شما هر که بیمار یا در سفر باشد شماری از روزهای دیگر (روزه بر او واجب است) و بر آنان که به دشواری آن را بر می‌تابند (به جای هر روز) جایگزینی است (به اندازه) خوراک مستمندی و هر که خود خواسته، خیری (بیش) دهد، برای او بهتر است. و اگر بدانید روزه داشتن برای شما بهتر است» سوره بقره، آیه ۱۸۴.
  53. مسند الامام علی(ع)، ج۲، ص۲۵.
  54. «سوگند به بیرون کشندگان (جان کافران) به سختی،» سوره نازعات، آیه ۱.
  55. مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۲۹؛ البرهان، ج۴، ص۴۲۴؛ کنز الدقائق، ج۱۴، ص۱۱۳؛ نور الثقلین، ج۵، ص۴۹۷.
  56. «از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند؛ برخی از آنان پیمان خویش را به جای آوردند و برخی چشم به راه دارند و به هیچ روی (پیمان خود را) دگرگون نکردند» سوره احزاب، آیه ۲۳.
  57. الخصال، ص۳۷۶؛ بحار الانوار، ج۲، ص۵۹؛ کنز الدقائق، ج۱۰، ص۳۵۲؛ نور الثقلین، ج۵، ص۲۵۸.
  58. «به آب و غذایت بنگر» سوره بقره، آیه ۲۵۹.
  59. تفسیر العیاشی، ج۱، ص۱۴۱؛ نور الثقلین، ج۱، ص۲۵۷؛ کنز الدقائق، ج۲، ص۴۱۹.
  60. علل الشرایع، ص۴۱۶؛ عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۸۲؛ بحار الانوار، ج۸۹، ص۲۴۶؛ نور الثقلین، ج۱، ص۱۷؛ مسند الامام علی(ع)، ج۲، ص۱۵.
  61. «و بی‌گمان آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند، از راه گشته‌اند» سوره مؤمنون، آیه ۷۴.
  62. الکافی، ج۱، ص۶۸۴؛ فرات کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ص۲۷۸؛ البرهان، ج۴، ص۳۱؛ نور الثقلین، ج۳، ص۵۴۹؛ کنز الدقائق، ج۹، ص٢٠٣.
  63. «بی‌گمان کسانی که دوست دارند درباره مؤمنان، (تهمت) کار زشت شایع شود عذابی دردناک در این جهان و در جهان واپسین خواهند داشت و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید» سوره نور، آیه ۱۹.
  64. وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۱۵۵؛ بحار الانوار، ج۷۴، ص۱۹۵ و ج۷۵، ص۲۷۶.
  65. «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند * جز فرستاده‌ای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی می‌گمارد» سوره جن، آیه ۲۶-۲۷.
  66. «و خاور و باختر از آن خداوند است پس هر سو رو کنید رو به خداوند است، بی‌گمان خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره بقره، آیه ۱۱۵.
  67. نور الثقلین، ج۵، ص۴۴۴؛ کنز الدقائق، ج۱۳، ص۴۹۲؛ نیز ر.ک: الاحتجاج، ج۲، ص۲۵۲.
  68. مرادی، محمد، مقاله «روش تفسیر قرآن»، دانشنامه امام علی ج۱ ص ۲۶۷.