عدل در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} == گسترش عدالت == عدالت از ریشۀ «عدل» است و «عدل» دو معنای متضاد دارد: استوا (برابری) و اعوجاج (کجی)<ref>ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۲۴۶.</ref>. از اینرو به چ...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←پانویس) |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:عدل]] |
نسخهٔ کنونی تا ۴ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۵۰
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
گسترش عدالت
عدالت از ریشۀ «عدل» است و «عدل» دو معنای متضاد دارد: استوا (برابری) و اعوجاج (کجی)[۱]. از اینرو به چیزی که همانند چیزی است، گفته میشود: «عِدل آن است» و «روز معتدل» یعنی روزی که گرما و سرمای آن برابر است[۲]؛ لذا راغب اصفهانی معتقد است دو واژه «عدالت» و «معادله» اقتضای برابری دارند[۳]. توجه به مفهوم لفظ «ظلم» که در برابر «عدل» است، تأیید خوبی برای لحاظ مفهوم «برابری» برای «عدل» است. به گفته راغب، از نظر لغویان و بیشتر دانشمندان، «ظلم» به معنای «چیزی را در جای ویژه خود ننهادن» است[۴].
عدالت و مساوات از ارزشهایی است که همه رفتارهای فردی و اجتماعی مادی و معنوی انسان را شامل میشود و هرکس با هر آیین و مسلکی، در آرزوی آن است. رفتار پدر و مادر با فرزندان، روابط فامیلی و دوستی، سلوک معلم با شاگردان، برخورد کارگزاران و حاکمان با مردم و... باید رنگ عدالت داشته باشد. اما در این میان، عدالت اجتماعی ضروریتر است و به آب حیاتی میماند که اگر در جامعه جاری شود، استعدادهای فراوانی شکوفا میشود و طراوت و شادابی رخ مینماید. اگر مسئولان حکومتی به هر دلیل، از آن سر برتابند. دیری نمیپاید که طوفان ظلم ریشه زندگی را میخشکاند.
اجرای عدالت اجتماعی به دست حاکمان است. از اینرو جوامع انسانی در جستوجوی پیشوایانی عدل گسترند تا با رهبریشان امور ملت سامان گیرد[۵].
اگرچه امام رضا(ع) هیچگاه مسئولیتی حکومتی نیافت تا بتوان روش عملی ایشان را در حکمرانی ارزیابی کنیم، اما از میان بیانات ایشان برای برخی یاران که اشتیاق داشتند امام(ع) قدرت را به دست گیرد، میتوان تا اندازهای این روش را ترسیم کرد. محمد بن عباده از امام(ع) پرسید: چرا آنچه را امیرالمؤمنین گفت تأخیر انداختی و امتناع فرمودی؟ امام(ع) فرمود: وای بر تو ای اباحسن، من از نپذیرفتن این امر نگران نیستم. محمد بن عباده میگوید: امام(ع) اندوه مرا دریافت و فرمود: منظورت در این کار چیست؟ اگر امر حکومت چنان که میگویی به ما بازگردد و تو نیز چنان باشی که اکنونی، در آن روز هم چیزی نصیب تو نخواهد شد و مانند یکی از دیگران خواهی بود[۶].
امام(ع) ابن عباده را از واقعیت موجود جامعه آگاه میسازد و متذکر میشود تا زمانی که امر خلافت در همه زمینهها به ایشان منتقل نشود، سودی در قبول آن نیست. ایشان روش خود را در حکومت و خلافت، اگر فراهم آید، به کنایه چنین بیان میدارد که در آن هنگام، نزد او هیچکس را بر دیگری امتیازی نیست و رعایت قانون و عدل امری ضروری است. در حکومت رضوی، همچون حکومت علوی اختلاف طبقاتی و تبعیض میان افراد و ریختن مال و منال به جیب دوستان و یاران وجود ندارد، بلکه همه در حقوق اجتماعی، برابرند، بیآنکه امتیازی میان افراد وجود داشته باشد یا بر کسی به دلیل مصلحتی، ستم شود.
بیان امام(ع) درباره چگونگی روش او در اداره امور امت و حکومت، انتقاد آشکاری است بر شیوه نظام جائر زمان که بنای آن به هیچرو بر عدالت استوار نبود، بلکه بر پایه حفظ مصالح ویژهای بود که دوام حکومت و قدرت خلیفه و یاران و پیروان او را تضمین میکرد. خون، مال، آبروی مردم و همه دستگاه قدرت، در خدمت اعمال خودسرانه و هوسهای ستمگرانه حاکم و خویشان و یارانش بود و از اصول عدالت، که اسلام با احکام و تعالیم انسانیاش آن را تضمین کرده است، اثری وجود نداشت.
رهبران مسلمین باید چنین باشند. اگر پیشوا ستمگری آغاز کند و به مال و جان و ناموس مردم تجاوز نماید و به آنان وعده دروغین دهد، و در داوری، جانب ظالم و ثروتمند را بگیرد، بیتردید چنین پیشوایی مغضوب خداست[۷].
فردی خارجی مذهب یا صوفی مسلک که خدا را در خرقه، سجاده، لباس چرکین، نان و سرکه محدود کرده بود، در اعتراض یا نصیحت به امام رضا(ع) گفت: الأمة تحتاج إلى من يأكل الجشب و يلبس الخشن و يركب الحمار و يعود المريض؛ مردم به رهبری نیازمندند که نان خشک خورد، لباس زبر پوشد، بر الاغ سوار شود و به عیادت مریض رود.
امام(ع) ناراحت شد و در اصلاح این تفکر غلط فرمود: به راستی، یوسف پیغمبر بود و قبای فاخر دیباج میپوشید که دکمههایش زرین بود و بر تکیهگاه آل فرعون مینشست و حکم میراند. وای بر شما، از امام توقع دادگری و عدالت است، که چون سخن گوید، راست گوید و چون حکم کند، عادلانه باشد و به وعده خود وفا کند. ﴿قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ﴾[۸][۹]؟!
از نظر امام(ع) آنچه اهمیت دارد، عدالت رهبر است و یکی از دلایل وجود امام، ستاندن حق مظلوم از ظالم است، چنانکه به فضل بن شاذان فرمود: خدا در میان مردم سرپرستی نهاد که آنان را از تباه شدن باز دارد و حدود و احکام را اقامه کند... تا به رهبری او با دشمنان کارزار کنند و بیتالمال را به دستورش تقسیم نمایند، و او نماز جمعه و جماعتشان را برپا دارد و آسیب ظالم را از مظلوم دفع کند[۱۰].[۱۱]
منابع
پانویس
- ↑ ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۲۴۶.
- ↑ جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۵، ص۱۷۶۰.
- ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، ص۳۲۵.
- ↑ الظُّلْمِ وَضْعُ الشَّيْءِ فِي غَيْرِ مَوْضِعِهِ الْمُخْتَصُّ بِهِ. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، ص۳۱۵.
- ↑ ناظم زاده قمی، سید اصغر، تجلی امامت، ص۵۷.
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۱۷۵؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۴۹، ص۱۷۱.
- ↑ عطاردی، عزیزالله، جوامع الکلم، ص۴۰۳.
- ↑ «بگو: چه کسی زیوری را که خداوند برای بندگانش پدید آورده و (نیز) روزیهای پاکیزه را، حرام کرده است؟ بگو: آن (ها) در زندگی این جهان برای کسانی است که ایمان آوردهاند، در روز رستخیز (نیز) ویژه (ی مؤمنان) است؛ این چنین ما آیات خود را برای گروهی که دانشورند روشن میداریم» سوره اعراف، آیه ۳۲.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۱۰، ص۴۵۱؛ عطاردی، عزیزالله، مسند الإمام الرضا(ع)، ج۱، ص۳۰۴.
- ↑ «قال أبو محمد الفضل بن شاذان النيسابوري في العلل التي سمعنا من الرضا(ع) أنه قال: فَجَعَلَ عَلَيْهِمْ قَيِّماً يَمْنَعُهُمْ مِنَ الْفَسَادِ وَ يُقِيمُ فِيهِمُ الْحُدُودَ وَ الْأَحْكَامَ... فَيُقَاتِلُونَ بِهِ عَدُوَّهُمْ وَ يَقْسِمُونَ بِهِ فَيْئَهُمْ وَ يُقِيمُونَ بِهِ جُمُعَتَهُمْ وَ جَمَاعَتَهُمْ وَ يَمْنَعُ ظَالِمَهُمْ مِنْ مَظْلُومِهِمْ». نک: ابن بابویه، محمد بن علی، شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۲۵۳؛ همو، عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۱۰۸.
- ↑ حسینی زیدی و خیاط، جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا ص ۱۲۵.