شناخت اولو الامر: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اولو الامر | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} ==راههای شناخت اولی الأمر== مفسران اهل سنت معتقدند نصی در تعیین امامِ پس از پیامبر{{صل}} وجود ندارد، تعیین مصداق اولی الأمر را حق بشر دانسته و بر...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
برخی هم طهارت را در [[آیه]] مورد نظر به معنای [[تقوا]] و [[پرهیزکاری]] دانسته و معتقدند خداوند گناهان را از اهل بیت{{عم}} برداشته تا [[پرهیزکار]] باشند<ref>حسن بن محمد نیشابوری، غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج۵، ص۴۶۰.</ref>. دو معنای اخیر را نمیتوان پذیرفت؛ زیرا بدون [[شک]]، [[پیامبر]]{{صل}} جزو اهل بیت و دارای [[مقام عصمت]] است. برداشتن [[گناه]] از شخص [[معصوم]]، امری بیمعناست و دانستن [[اذهاب رجس]] و [[تطهیر]] به معنای تقوای [[دینی]]، با [[حصر]] و اختصاص موجود در آیه که از لفظ «انّما» استفاده میشود، ناسازگار است؛ زیرا طهارت به معنای تقوا، به [[خمسه طیبه]] اختصاص نداشته، بلکه خداوند آن را از همه [[مکلفان]] خواسته است<ref>محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۶، ص۳۱۰.</ref>. | برخی هم طهارت را در [[آیه]] مورد نظر به معنای [[تقوا]] و [[پرهیزکاری]] دانسته و معتقدند خداوند گناهان را از اهل بیت{{عم}} برداشته تا [[پرهیزکار]] باشند<ref>حسن بن محمد نیشابوری، غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج۵، ص۴۶۰.</ref>. دو معنای اخیر را نمیتوان پذیرفت؛ زیرا بدون [[شک]]، [[پیامبر]]{{صل}} جزو اهل بیت و دارای [[مقام عصمت]] است. برداشتن [[گناه]] از شخص [[معصوم]]، امری بیمعناست و دانستن [[اذهاب رجس]] و [[تطهیر]] به معنای تقوای [[دینی]]، با [[حصر]] و اختصاص موجود در آیه که از لفظ «انّما» استفاده میشود، ناسازگار است؛ زیرا طهارت به معنای تقوا، به [[خمسه طیبه]] اختصاص نداشته، بلکه خداوند آن را از همه [[مکلفان]] خواسته است<ref>محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۶، ص۳۱۰.</ref>. | ||
اکنون برای [[اثبات]] دلالت آیه بر [[عصمت اهل بیت]]{{عم}}، باید دو مطلب را بررسی کنیم، نخست باید مفهوم [[رجس]] را بررسی کرده و سپس، [[تکوینی بودن اراده]] را مورد توجه قرار دهیم.<ref>[[غلامحسین زینلی|زینلی، غلامحسین]]، [[آیه اولی الامر (کتاب)|آیه اولی الامر]]، ص ۱۳۶.</ref>. | اکنون برای [[اثبات]] دلالت آیه بر [[عصمت اهل بیت]]{{عم}}، باید دو مطلب را بررسی کنیم، نخست باید مفهوم [[رجس]] را بررسی کرده و سپس، [[تکوینی بودن اراده]] را مورد توجه قرار دهیم.<ref>[[غلامحسین زینلی|زینلی، غلامحسین]]، [[آیه اولی الامر (کتاب)|آیه اولی الامر]]، ص ۱۳۶.</ref>. | ||
====مفهوم رجس==== | |||
۱. '''از منظر لغتشناسان''': لغتشناسان «رجس» را به معانی متعددی معنا کردهاند. «[[خلیل بن احمد]]» (م ۱۷۰ق) آن را به معنای شیئی [[پلید]]، [[عذاب]] و [[وسوسه]] [[شیطان]] دانسته است<ref>خلیل بن احمد، العین، ج۶، ص۵۲.</ref>. «[[راغب]]» آن را به معنای شیئی پلید، [[شرک]] و [[نفاق]] دانسته است<ref>حسین بن محمد راغب، مفردات الفاظ القرآن، ج۱، ص۳۴۲.</ref>. «ابن منظور» آن را به معنای [[پلیدی]]، [[نجس]]، [[حرام]]، کار [[قبیح]] و پلید، [[لعنت]] و [[کفر]] دانسته است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۶، ص۹۵.</ref>. طریحی با استناد به [[آیات]] و [[روایات]]، «رجس» را به معانی متعددی استعمال کرده است، مانند: لعنت، عذاب، کفر، نجس، [[اعمال زشت]]، [[گناه]]، [[وسوسه]] [[شیطان]]، [[حرام]]<ref>فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۴، ص۷۳ - ۷۵.</ref> و «قرشی» آن را به معنای هر کار تنفرآمیز دانسته است<ref>سید علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج۳، ص۵۵.</ref>. | |||
۲. '''از منظر [[مفسران]]''': واژه «[[رجس]]» در [[قرآن کریم]] نیز ده بار استعمال شده است<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}} «ای مؤمنان! جز این نیست که شراب و قمار و انصاب و ازلام، پلیدی (و) کار شیطان است پس، از آنها دوری گزینید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۹۰؛ {{متن قرآن|فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ}} «خداوند هر کس را که بخواهد راهنمایی کند دلش را برای (پذیرش) اسلام میگشاید و هر کس را که بخواهد در گمراهی وانهد دلش را تنگ و بسته میدارد گویی به آسمان فرا میرود؛ بدین گونه خداوند عذاب را بر کسانی که ایمان نمیآورند؛ برمیگمارد» سوره انعام، آیه ۱۲۵؛ {{متن قرآن|قُلْ لَا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}} «بگو: در آنچه به من وحی شده است چیزی نمییابم که برای خورندهای که آن را میخورد حرام باشد؛ مگر مردار و یا خون ریخته یا گوشت خوک که پلید است و یا (آنچه) از سر نافرمانی جز به نام خداوند ذبح شده باشد اما کسی که (از خوردن آنها) ناگزیر شده است در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بیگمان پروردگارت آمرزنده بخشاینده است» سوره انعام، آیه ۱۴۵؛ {{متن قرآن|قَالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ رِجْسٌ وَغَضَبٌ أَتُجَادِلُونَنِي فِي أَسْمَاءٍ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا نَزَّلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ}} «گفت: بیگمان عذاب و خشمی از (سوی) پروردگارتان برای شما رقم خورده است آیا در نامهایی که شما و پدرانتان آنها را نامگذاری کردهاید- (و) خداوند هیچ برهانی بر (تأیید) آنها نفرستاده است- با من چالش میورزید؟ پس چشم به راه (عذاب خداوند) بدارید که من نیز با شم» سوره اعراف، آیه ۷۱؛ {{متن قرآن|سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ إِذَا انْقَلَبْتُمْ إِلَيْهِمْ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}} «هنگامی که نزد ایشان باز گردید برای شما به خداوند سوگند خواهند خورد که دست از سر آنان بدارید؛ بنابراین از آنان رو بگردانید که پلیدند و به کیفر آنچه انجام میدادند جایگاهشان دوزخ است» سوره توبه، آیه ۹۵؛ {{متن قرآن|وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا وَهُمْ كَافِرُونَ}} «و اما در بیماردلان بر پلیدیشان پلیدی میافزاید و آنان کافر خواهند مرد» سوره توبه، آیه ۱۲۵؛ {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ}} «و هیچ کس را جز به اذن خداوند یارایی نیست که ایمان آورد و (خداوند) عذاب را بر آنان که خرد نمیورزند برقرار میدارد» سوره یونس، آیه ۱۰۰؛ {{متن قرآن|ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَأُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعَامُ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ}} «چنین است؛ و هر که حرمتهای خداوند را سترگ بدارد همان نزد پروردگارش برای او بهتر است. و (گوشت) چارپایان بر شما حلال است جز آنچه (حرام بودن آن) برایتان خوانده شود پس، از پلیدیها که بتهایند دوری گزینید و از گفتار دروغ (نیز) بپرهیزید» سوره حج، آیه ۳۰؛ {{متن قرآن|وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} «و در خانههایتان آرام گیرید و چون خویشآرایی دوره جاهلیت نخستین خویشآرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. | |||
[[مفسران]] این واژه را به تناسب کاربرد آن در [[آیات]] مختلف، به معانی متعددی به کار بردهاند؛ از جمله: | |||
جمعی از مفسران [[رجس]] را به معنای «[[گناه]]» دانستهاند<ref>مقاتل بن سلیمان بلخی، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۱، صص ۵۰۱ و ۵۹۵؛ ج۳، ص۴۸۸؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۲۱؛ سمرقندی، بحر العلوم، ج۳، ص۶۰؛ حسین بن مسعود بغوی، معالم التنزیل، ج۳، ص۶۳۶؛ محمود زمخشری، کشاف، ج۳، ص۵۳۸؛ فخر رازی، تفسیر کبیر، ج۲۵، ص۱۶۸.</ref>. | |||
شماری این واژه را به معنای «[[کفر]]» دانستهاند<ref>ثعلبی، الکشف و البیان، ج۵، ص۱۱۳؛ حسین بن مسعود بغوی، معالم التنزیل، ج۲، ص۴۰۷؛ محمود زمخشری، کشاف، ج۲، ص۳۲۴.</ref>. | |||
عدهای آن را به معنای «[[بت]]» دانستهاند<ref>محمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۳، ص۵۴؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۵، ص۳۶۵.</ref>. | |||
گروهی به معنای «[[شیطان]]» دانسته اند<ref>ثعلبی، الکشف و البیان، ج۴، ص۱۸۸؛ حسین بن مسعود بغوی، معالم التنزیل، ج۲، ص۱۵۸.</ref>. | |||
برخی به معنای «[[نجس]]» دانستهاند<ref>ثعلبی، الکشف و البیان، ج۵، ص۸۲؛ محمد بن عبدالله ابن عربی، احکام القرآن، ج۳، ص۶۵۶؛ ابن جزی، کتاب التسهیل، ج۱، ص۲۴۲؛ عبد الحق ابن عطیه اندلسی، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ج۲، ص۳۴۴؛ محمد بن علی شوکانی، فتح القدیر، ج۲، ص۱۹۶.</ref>. | |||
عدهای به معنای «[[حرام]]» دانستهاند<ref>سمرقندی، بحر العلوم، ج۱، ص۴۹۱؛ جلال الدین سیوطی، تفسیر جلالین، ج۱، ص۱۵۰.</ref>. | |||
جمعی به معنای «[[عذاب]]» دانسته اند<ref>ثعلبی، الکشف و البیان، ج۴، صص ۱۸۸ و ۲۴۶؛ حسین بن مسعود بغوی، معالم التنزیل، ج۲، ص۲۰۳؛ ثعالبی، جواهر الحسان، ج۳، ص۲۶۹.</ref>. | |||
شماری به معنای «[[عقاید]] [[باطل]] و [[اخلاق]] بد» دانسته اند<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۶، ص۱۷۴؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۲۵۹.</ref>. | |||
گروهی به معنای «[[ناپاکی]] و آلودگیهای [[باطنی]]» دانستهاند<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۶، ص۱۲۲؛ سید قطب، فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۶۹۶.</ref>. | |||
عدهای به معنای هر [[کار زشت]] و [[ناپسند]] دانستهاند<ref>نحاس، اعراب القرآن، ج۱، ص۲۸۱؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۴۲۳؛ آلوسی، روح المعانی، ج۴، ص۱۶.</ref>. | |||
جمعی به معنای «هر کار تنفرآمیز که [[انسان]] از آن [[کراهت]] دارد» دانستهاند<ref>محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص٢١؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۳۷۰؛ محمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۳، ص۵۴؛ ثعالبی، جواهر الحسان، ج۲، ص۴۱۹.</ref>. | |||
برخی به معنای «[[پلیدی]] و [[عیب]] و [[نقص]]» دانستهاند<ref>ابوبکر سورآبادی، تفسیر سورآبادی، ج۳، ص۱۹۶۸؛ عبد الحق ابن عطیه اندلسی، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ج۴، ص۳۸۴؛ کلبی، کتاب التسهیل، ج۲، ص۱۵۱.</ref>. | |||
برخی هم کلمه [[رجس]] را به معنای «[[فسق]]، [[شک]]، [[بخل]]، [[هوا و هوس]]، [[بدعت]]» دانستهاند<ref>آلوسی، روح المعانی، ج۱۱، ص۱۹۳.</ref>. | |||
برخی نیز کلمه رجس را به معنای «[[گناه]] یا شک» دانسته و معتقدند [[خداوند]] گناه و شک را در همه آنچه [[ایمان]] به آن [[واجب]] است از [[اهل بیت]] برداشته و آنان را از همه [[اخلاق]] و حالات [[مذموم]] [[پاک]] کرده است<ref>ابن حجر هیثمی مکی، الصواعق المحرقة، ص۱۴۴ - ۱۴۵.</ref>. | |||
[[امامان اهل بیت]]{{عم}} کلمه رجس در [[آیه تطهیر]] را به معنای شک در [[دین]] یا شک در خداوند دانسته و خود را برای همیشه از چنین شکلی مبرّا دانستهاند. [[امام سجاد]]{{ع}} از [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} نقل کردهاند که فرمود: | |||
{{متن حدیث|وَ الرِّجْسُ هُوَ الشَّكُ فَلَا نَشُكُ فِي الْحَقِّ أَبَداً}}<ref>محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶۹، ص۱۵۱.</ref>. | |||
در نقل دیگری از ایشان آمده است: | |||
{{متن حدیث|وَ الرِّجْسُ هُوَ الشَّكُّ، فَلَا نَشُكُ فِي اللَّهِ الْحَقِّ وَ دِينِهِ أَبَداً}}<ref>محمد بن حسن طوسی، الامالی، ص۵۶۱؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۱۰، ص۱۳۸.</ref>. | |||
از [[امام باقر]]{{ع}} نقل است که فرمودهاند: | |||
{{متن حدیث|الرِّجْسُ هُوَ الشَّكُ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۸۲.</ref>. | |||
در نقل دیگری از ایشان آمده است: | |||
{{متن حدیث|الرِّجْسُ هُوَ الشَّكُ وَ اللَّهِ لَا نَشُكُ فِي دِينِنَا أَبَداً}}<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۳۵، ص۲۱۰؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۲۰۶؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۲۴۹.</ref>. | |||
از [[امام صادق]]{{ع}} نقل است که فرموده اند: {{متن حدیث|الرِّجْسُ هُوَ الشَّكُ وَ اللَّهِ لَا نَشُكُ فِي رَبِّنَا أَبَداً}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۱، ص۲۸۶.</ref>. | |||
اینکه کسی به گونهای باشد که هیچگاه در [[خدا]] و اوصاف او و در مجموعه مسائل [[دین خدا]] و در [[حق]] [[شک]] نکند باید [[خداوند]] و دین خدا و حق را به طور کامل و بدون هیچ ابهامی بشناسد و دستیابی به چنین دانشی از طرق طبیعی ممکن نیست، بلکه چنین شخصی باید از [[علم کامل]] [[الهی]] برخوردار باشد تا در همه [[دوران عمر]]، نه در خدا، نه در [[دین]] و نه در حق، هرگز شک نکند. از آنجا که [[گناه]] و [[خطا]] و [[سهو]] و [[نسیان]] خلاف حق است، کسی که هیچگاه در حق شک نکند از [[ارتکاب گناه]] و خطا و سهو و نسیان مبرّا خواهد بود. بر اساس نظر کسانی که [[منشأ عصمت]] را [[علم]] میدانند<ref>محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۵، ص۷۸-۸۰.</ref>، شخصی که دارای چنین مرتبهای از [[علم الهی]] باشد [[معصوم]] است؛ از این رو [[احادیث]] یاد شده بر [[عصمت اهل بیت]]{{عم}} از گناه، خطا، سهو و نسیان دلالت دارد. | |||
از مجموعه کلمات لغتشناسان و [[مفسران]] چنین استفاده میشود که آنان کلمه «[[رجس]]» را به معنای [[پلیدی]]، گناه و [[عیب]] و [[نقص]] دانستهاند<ref>خلیل بن احمد، العین، ج۶، ص۵۲؛ حسین بن محمد راغب، مفردات الفاظ القرآن، ج۱، ص۳۴۲؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۶، ص۹۵؛ ابو بکر سورآبادی، تفسیر سورآبادی، ج۳، ص۱۹۶۸؛ عبدالحق ابن عطیه أندلسی، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ج۴، ص۳۸۴؛ کلبی، کتاب التسهیل، ج۲، ص۱۵۱.</ref>. عام بودن لفظ رجس، اقتضا دارد خداوند تمامی [[گناهان]] و [[انحرافها]] را از [[اهل بیت]]{{عم}} دور ساخته و به طور کامل پاکشان کرده باشد<ref>عبدالحق ابن عطیه اندلسی، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ج۴، ص۳۸۴؛ قاسمی، محاسن التأویل، ج۸، ص۷۳؛ عبد القادر آل غازی، بیان المعانی، ج۵، ص۴۷۶.</ref>. | |||
به تعبیر دیگر، با دور ساختن [[اهل بیت]]{{عم}} از [[گناه]]، [[عصمت]] آنان از گناه ثابت میشود و با دور ساختنشان از [[عیب]] و [[نقص]] و کار تنفرآمیز، عصمت ایشان از [[خطا]] و [[سهو]] و [[نسیان]] ثابت میشود. بدینسان [[آیه تطهیر]] [[عصمت اهل بیت]]، یعنی [[رسول خدا]]{{صل}}، علی، [[فاطمه]] حسن و حسین{{عم}}<ref>مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، ج۷، ص۱۳۱؛ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۲، ص۱۸- ۱۳۹؛ ابن حجر هیثمی مکی، الصواعق المحرقة، ص۱۴۳.</ref> را از گناه و خطا و سهو و نسیان [[اثبات]] میکند.<ref>[[غلامحسین زینلی|زینلی، غلامحسین]]، [[آیه اولی الامر (کتاب)|آیه اولی الامر]]، ص ۱۴۲.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۲۸ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۰۱
راههای شناخت اولی الأمر
مفسران اهل سنت معتقدند نصی در تعیین امامِ پس از پیامبر(ص) وجود ندارد، تعیین مصداق اولی الأمر را حق بشر دانسته و بر همین اساس احتمالهای متعددی را در روش تعیین مصداق اولی الأمر بیان داشتهاند؛ اما عالمان شیعه امامیه که معتقدند نصوصی در قرآن و سنت پیامبر(ص) وجود دارد که جانشین پیامبر(ص) و پیشوای مسلمانان را مشخص کرده، تعیین مصداق اولی الأمر را حق خدا و رسول دانسته و وظیفه مردم را شناخت و پیروی از اولی الأمر میدانند. به نظر میرسد بر اساس اعتقاد شیعه امامیه، برای شناخت مصادیق اولی الأمر میتوان از سه راه بهره جست:
روایات سبب نزول
نخستین راه برای شناخت مصادیق اولی الأمر مراجعه به پیامبر(ص) است. مسئله تعیین مصداق اولی الأمر یک بحث قرآنی است و به شهادت قرآن کریم تفسیر و تبیین قرآن بر عهده پیامبر است. ﴿وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ﴾[۱]. ﴿مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ﴾[۲].
روایات پیامبر(ص) نشان میدهد آن حضرت امامان اهل بیت(ع) را مصداق منحصر به فرد اولی الأمر دانسته است[۳]. نمونههایی از این روایات که آن را جابر بن عبدالله انصاری و سلمان فارسی و... از رسول خدا نقل کردهاند پیشتر در بحث سبب نزول گذشت. در این روایات رسول خدا(ص) را به صراحت امامان اهل بیت(ع) را به عنوان مصداق اولی الأمر معرفی کردهاند. روایات امامان اهل بیت(ع) نیز نشان میدهد تفسیر کتاب خدا در مباحث مختلف از جمله در مبحث امامت و ولایت بر عهده پیامبر است[۴].[۵].
عصمت
دومین راه برای شناخت مصادیق اولی الأمر صفت عصمت است. چنانکه گذشت، تمام مفسران شیعه امامیه و شماری از مفسران اهل سنت، پیرویِ بدون قید و شرط از اولی الأمر را نشانه عصمت اولی الأمر دانسته و معتقدند مصداق اولی الأمر معصوم است[۶] و عصمت، صفتی درونی است که راهی برای شناخت آن جز از طریق خدا و پیامبر(ص) وجود ندارد. اکنون باید دید در کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) از عصمت چه کسانی سخن به میان آمده است.[۷].
آیه تطهیر و عصمت اهل بیت(ع)
خداوند در آیه تطهیر ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۸] پس از رسول خدا(ص)، فقط از طهارت اهل بیت پیامبر(ص) خبر داده و آنان را از هرگونه گناه و عیب و نقص پاک و پاکیزه دانسته است. دانشمندان امامیه و پیروان مکتب اهل بیت(ع) بر اساس این آیه، معتقد به عصمت اهل بیتاند[۹]. مفسران اهل سنت نیز در اینکه آیه، بر طهارت و پاکی اهل بیت دلالت دارد اتفاق نظر دارند، اما در گستره این طهارت که آنان آن را تشریعی میدانند، دچار اختلاف شدهاند. برخی کلمه «لیُذهبَ» را در آیه به معنای «لیُبعدَ» گرفته و طهارت را به معنای عصمت مطلق اهل بیت(ع) در گذشته، حال و آینده دانسته و معتقدند اذهاب رجس، به معنای دور ساختنِ گناهان و پلیدیها از اهل بیت است نه برداشتن آن؛ زیرا در زندگی اهل بیت گناهی وجود نداشته تا خداوند بخواهد آن را بردارد[۱۰]. این دیدگاه، با نظر عالمان شیعه امامیه هماهنگ است.
برخی دیگر از مفسران اهل سنت، طهارت را به معنای زدودن مطلق گناهان و کاستیها از اهل بیت(ع) دانستهاند[۱۱]. برخی هم طهارت را در آیه مورد نظر به معنای تقوا و پرهیزکاری دانسته و معتقدند خداوند گناهان را از اهل بیت(ع) برداشته تا پرهیزکار باشند[۱۲]. دو معنای اخیر را نمیتوان پذیرفت؛ زیرا بدون شک، پیامبر(ص) جزو اهل بیت و دارای مقام عصمت است. برداشتن گناه از شخص معصوم، امری بیمعناست و دانستن اذهاب رجس و تطهیر به معنای تقوای دینی، با حصر و اختصاص موجود در آیه که از لفظ «انّما» استفاده میشود، ناسازگار است؛ زیرا طهارت به معنای تقوا، به خمسه طیبه اختصاص نداشته، بلکه خداوند آن را از همه مکلفان خواسته است[۱۳]. اکنون برای اثبات دلالت آیه بر عصمت اهل بیت(ع)، باید دو مطلب را بررسی کنیم، نخست باید مفهوم رجس را بررسی کرده و سپس، تکوینی بودن اراده را مورد توجه قرار دهیم.[۱۴].
مفهوم رجس
۱. از منظر لغتشناسان: لغتشناسان «رجس» را به معانی متعددی معنا کردهاند. «خلیل بن احمد» (م ۱۷۰ق) آن را به معنای شیئی پلید، عذاب و وسوسه شیطان دانسته است[۱۵]. «راغب» آن را به معنای شیئی پلید، شرک و نفاق دانسته است[۱۶]. «ابن منظور» آن را به معنای پلیدی، نجس، حرام، کار قبیح و پلید، لعنت و کفر دانسته است[۱۷]. طریحی با استناد به آیات و روایات، «رجس» را به معانی متعددی استعمال کرده است، مانند: لعنت، عذاب، کفر، نجس، اعمال زشت، گناه، وسوسه شیطان، حرام[۱۸] و «قرشی» آن را به معنای هر کار تنفرآمیز دانسته است[۱۹].
۲. از منظر مفسران: واژه «رجس» در قرآن کریم نیز ده بار استعمال شده است[۲۰].
مفسران این واژه را به تناسب کاربرد آن در آیات مختلف، به معانی متعددی به کار بردهاند؛ از جمله: جمعی از مفسران رجس را به معنای «گناه» دانستهاند[۲۱]. شماری این واژه را به معنای «کفر» دانستهاند[۲۲]. عدهای آن را به معنای «بت» دانستهاند[۲۳]. گروهی به معنای «شیطان» دانسته اند[۲۴]. برخی به معنای «نجس» دانستهاند[۲۵].
عدهای به معنای «حرام» دانستهاند[۲۶]. جمعی به معنای «عذاب» دانسته اند[۲۷]. شماری به معنای «عقاید باطل و اخلاق بد» دانسته اند[۲۸]. گروهی به معنای «ناپاکی و آلودگیهای باطنی» دانستهاند[۲۹]. عدهای به معنای هر کار زشت و ناپسند دانستهاند[۳۰]. جمعی به معنای «هر کار تنفرآمیز که انسان از آن کراهت دارد» دانستهاند[۳۱]. برخی به معنای «پلیدی و عیب و نقص» دانستهاند[۳۲].
برخی هم کلمه رجس را به معنای «فسق، شک، بخل، هوا و هوس، بدعت» دانستهاند[۳۳]. برخی نیز کلمه رجس را به معنای «گناه یا شک» دانسته و معتقدند خداوند گناه و شک را در همه آنچه ایمان به آن واجب است از اهل بیت برداشته و آنان را از همه اخلاق و حالات مذموم پاک کرده است[۳۴]. امامان اهل بیت(ع) کلمه رجس در آیه تطهیر را به معنای شک در دین یا شک در خداوند دانسته و خود را برای همیشه از چنین شکلی مبرّا دانستهاند. امام سجاد(ع) از امام حسن مجتبی(ع) نقل کردهاند که فرمود: «وَ الرِّجْسُ هُوَ الشَّكُ فَلَا نَشُكُ فِي الْحَقِّ أَبَداً»[۳۵].
در نقل دیگری از ایشان آمده است: «وَ الرِّجْسُ هُوَ الشَّكُّ، فَلَا نَشُكُ فِي اللَّهِ الْحَقِّ وَ دِينِهِ أَبَداً»[۳۶]. از امام باقر(ع) نقل است که فرمودهاند: «الرِّجْسُ هُوَ الشَّكُ»[۳۷]. در نقل دیگری از ایشان آمده است: «الرِّجْسُ هُوَ الشَّكُ وَ اللَّهِ لَا نَشُكُ فِي دِينِنَا أَبَداً»[۳۸].
از امام صادق(ع) نقل است که فرموده اند: «الرِّجْسُ هُوَ الشَّكُ وَ اللَّهِ لَا نَشُكُ فِي رَبِّنَا أَبَداً»[۳۹]. اینکه کسی به گونهای باشد که هیچگاه در خدا و اوصاف او و در مجموعه مسائل دین خدا و در حق شک نکند باید خداوند و دین خدا و حق را به طور کامل و بدون هیچ ابهامی بشناسد و دستیابی به چنین دانشی از طرق طبیعی ممکن نیست، بلکه چنین شخصی باید از علم کامل الهی برخوردار باشد تا در همه دوران عمر، نه در خدا، نه در دین و نه در حق، هرگز شک نکند. از آنجا که گناه و خطا و سهو و نسیان خلاف حق است، کسی که هیچگاه در حق شک نکند از ارتکاب گناه و خطا و سهو و نسیان مبرّا خواهد بود. بر اساس نظر کسانی که منشأ عصمت را علم میدانند[۴۰]، شخصی که دارای چنین مرتبهای از علم الهی باشد معصوم است؛ از این رو احادیث یاد شده بر عصمت اهل بیت(ع) از گناه، خطا، سهو و نسیان دلالت دارد.
از مجموعه کلمات لغتشناسان و مفسران چنین استفاده میشود که آنان کلمه «رجس» را به معنای پلیدی، گناه و عیب و نقص دانستهاند[۴۱]. عام بودن لفظ رجس، اقتضا دارد خداوند تمامی گناهان و انحرافها را از اهل بیت(ع) دور ساخته و به طور کامل پاکشان کرده باشد[۴۲]. به تعبیر دیگر، با دور ساختن اهل بیت(ع) از گناه، عصمت آنان از گناه ثابت میشود و با دور ساختنشان از عیب و نقص و کار تنفرآمیز، عصمت ایشان از خطا و سهو و نسیان ثابت میشود. بدینسان آیه تطهیر عصمت اهل بیت، یعنی رسول خدا(ص)، علی، فاطمه حسن و حسین(ع)[۴۳] را از گناه و خطا و سهو و نسیان اثبات میکند.[۴۴].
منابع
پانویس
- ↑ «و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی» سوره نحل، آیه ۴۴.
- ↑ «و ما این کتاب را بر تو فرو فرستادیم تا آنچه را در آن اختلاف ورزیدند برای آنها روشن گردانی» سوره نحل، آیه ۶۴.
- ↑ فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر فرات کوفی، ج۱، ص۱۱۰؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۲۵۳؛ صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۲۵۳؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ج۵، ص۴۱۲؛ محسن فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج۱، ص۴۶۲.
- ↑ ر.ک: فصل دوم، روایات سبب نزول.
- ↑ زینلی، غلامحسین، آیه اولی الامر، ص ۱۳۵.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، تفسیر تبیان، ج۳، ص۲۳۶؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۱۰۱؛ فخر رازی، تفسیر کبیر، ج۳، ص۱۱۳؛ محمد رشید رضا، تفسیر القرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار، ج۵، ص۱۸۱.
- ↑ زینلی، غلامحسین، آیه اولی الامر، ص ۱۳۶.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۳۴۰؛ محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۶، ص۳۱۲.
- ↑ ابوبکر سورآبادی، تفسیر سورآبادی، ج۳، ص۱۹۶۸.
- ↑ عبد الحق ابن عطیه اندلسی، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ج۴، ص۳۸۴.
- ↑ حسن بن محمد نیشابوری، غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج۵، ص۴۶۰.
- ↑ محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۶، ص۳۱۰.
- ↑ زینلی، غلامحسین، آیه اولی الامر، ص ۱۳۶.
- ↑ خلیل بن احمد، العین، ج۶، ص۵۲.
- ↑ حسین بن محمد راغب، مفردات الفاظ القرآن، ج۱، ص۳۴۲.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ج۶، ص۹۵.
- ↑ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۴، ص۷۳ - ۷۵.
- ↑ سید علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج۳، ص۵۵.
- ↑ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾ «ای مؤمنان! جز این نیست که شراب و قمار و انصاب و ازلام، پلیدی (و) کار شیطان است پس، از آنها دوری گزینید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۹۰؛ ﴿فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ﴾ «خداوند هر کس را که بخواهد راهنمایی کند دلش را برای (پذیرش) اسلام میگشاید و هر کس را که بخواهد در گمراهی وانهد دلش را تنگ و بسته میدارد گویی به آسمان فرا میرود؛ بدین گونه خداوند عذاب را بر کسانی که ایمان نمیآورند؛ برمیگمارد» سوره انعام، آیه ۱۲۵؛ ﴿قُلْ لَا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ «بگو: در آنچه به من وحی شده است چیزی نمییابم که برای خورندهای که آن را میخورد حرام باشد؛ مگر مردار و یا خون ریخته یا گوشت خوک که پلید است و یا (آنچه) از سر نافرمانی جز به نام خداوند ذبح شده باشد اما کسی که (از خوردن آنها) ناگزیر شده است در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بیگمان پروردگارت آمرزنده بخشاینده است» سوره انعام، آیه ۱۴۵؛ ﴿قَالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ رِجْسٌ وَغَضَبٌ أَتُجَادِلُونَنِي فِي أَسْمَاءٍ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا نَزَّلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ﴾ «گفت: بیگمان عذاب و خشمی از (سوی) پروردگارتان برای شما رقم خورده است آیا در نامهایی که شما و پدرانتان آنها را نامگذاری کردهاید- (و) خداوند هیچ برهانی بر (تأیید) آنها نفرستاده است- با من چالش میورزید؟ پس چشم به راه (عذاب خداوند) بدارید که من نیز با شم» سوره اعراف، آیه ۷۱؛ ﴿سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ إِذَا انْقَلَبْتُمْ إِلَيْهِمْ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾ «هنگامی که نزد ایشان باز گردید برای شما به خداوند سوگند خواهند خورد که دست از سر آنان بدارید؛ بنابراین از آنان رو بگردانید که پلیدند و به کیفر آنچه انجام میدادند جایگاهشان دوزخ است» سوره توبه، آیه ۹۵؛ ﴿وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا وَهُمْ كَافِرُونَ﴾ «و اما در بیماردلان بر پلیدیشان پلیدی میافزاید و آنان کافر خواهند مرد» سوره توبه، آیه ۱۲۵؛ ﴿وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ﴾ «و هیچ کس را جز به اذن خداوند یارایی نیست که ایمان آورد و (خداوند) عذاب را بر آنان که خرد نمیورزند برقرار میدارد» سوره یونس، آیه ۱۰۰؛ ﴿ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَأُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعَامُ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ﴾ «چنین است؛ و هر که حرمتهای خداوند را سترگ بدارد همان نزد پروردگارش برای او بهتر است. و (گوشت) چارپایان بر شما حلال است جز آنچه (حرام بودن آن) برایتان خوانده شود پس، از پلیدیها که بتهایند دوری گزینید و از گفتار دروغ (نیز) بپرهیزید» سوره حج، آیه ۳۰؛ ﴿وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾ «و در خانههایتان آرام گیرید و چون خویشآرایی دوره جاهلیت نخستین خویشآرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ مقاتل بن سلیمان بلخی، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج۱، صص ۵۰۱ و ۵۹۵؛ ج۳، ص۴۸۸؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۲۱؛ سمرقندی، بحر العلوم، ج۳، ص۶۰؛ حسین بن مسعود بغوی، معالم التنزیل، ج۳، ص۶۳۶؛ محمود زمخشری، کشاف، ج۳، ص۵۳۸؛ فخر رازی، تفسیر کبیر، ج۲۵، ص۱۶۸.
- ↑ ثعلبی، الکشف و البیان، ج۵، ص۱۱۳؛ حسین بن مسعود بغوی، معالم التنزیل، ج۲، ص۴۰۷؛ محمود زمخشری، کشاف، ج۲، ص۳۲۴.
- ↑ محمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۳، ص۵۴؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۵، ص۳۶۵.
- ↑ ثعلبی، الکشف و البیان، ج۴، ص۱۸۸؛ حسین بن مسعود بغوی، معالم التنزیل، ج۲، ص۱۵۸.
- ↑ ثعلبی، الکشف و البیان، ج۵، ص۸۲؛ محمد بن عبدالله ابن عربی، احکام القرآن، ج۳، ص۶۵۶؛ ابن جزی، کتاب التسهیل، ج۱، ص۲۴۲؛ عبد الحق ابن عطیه اندلسی، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ج۲، ص۳۴۴؛ محمد بن علی شوکانی، فتح القدیر، ج۲، ص۱۹۶.
- ↑ سمرقندی، بحر العلوم، ج۱، ص۴۹۱؛ جلال الدین سیوطی، تفسیر جلالین، ج۱، ص۱۵۰.
- ↑ ثعلبی، الکشف و البیان، ج۴، صص ۱۸۸ و ۲۴۶؛ حسین بن مسعود بغوی، معالم التنزیل، ج۲، ص۲۰۳؛ ثعالبی، جواهر الحسان، ج۳، ص۲۶۹.
- ↑ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۶، ص۱۷۴؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۲۵۹.
- ↑ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۶، ص۱۲۲؛ سید قطب، فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۶۹۶.
- ↑ نحاس، اعراب القرآن، ج۱، ص۲۸۱؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۲، ص۴۲۳؛ آلوسی، روح المعانی، ج۴، ص۱۶.
- ↑ محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص٢١؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۳۷۰؛ محمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۳، ص۵۴؛ ثعالبی، جواهر الحسان، ج۲، ص۴۱۹.
- ↑ ابوبکر سورآبادی، تفسیر سورآبادی، ج۳، ص۱۹۶۸؛ عبد الحق ابن عطیه اندلسی، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ج۴، ص۳۸۴؛ کلبی، کتاب التسهیل، ج۲، ص۱۵۱.
- ↑ آلوسی، روح المعانی، ج۱۱، ص۱۹۳.
- ↑ ابن حجر هیثمی مکی، الصواعق المحرقة، ص۱۴۴ - ۱۴۵.
- ↑ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶۹، ص۱۵۱.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، الامالی، ص۵۶۱؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۱۰، ص۱۳۸.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۸۲.
- ↑ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۳۵، ص۲۱۰؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۲۰۶؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۲۴۹.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۱، ص۲۸۶.
- ↑ محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۵، ص۷۸-۸۰.
- ↑ خلیل بن احمد، العین، ج۶، ص۵۲؛ حسین بن محمد راغب، مفردات الفاظ القرآن، ج۱، ص۳۴۲؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۶، ص۹۵؛ ابو بکر سورآبادی، تفسیر سورآبادی، ج۳، ص۱۹۶۸؛ عبدالحق ابن عطیه أندلسی، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ج۴، ص۳۸۴؛ کلبی، کتاب التسهیل، ج۲، ص۱۵۱.
- ↑ عبدالحق ابن عطیه اندلسی، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ج۴، ص۳۸۴؛ قاسمی، محاسن التأویل، ج۸، ص۷۳؛ عبد القادر آل غازی، بیان المعانی، ج۵، ص۴۷۶.
- ↑ مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، ج۷، ص۱۳۱؛ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۲، ص۱۸- ۱۳۹؛ ابن حجر هیثمی مکی، الصواعق المحرقة، ص۱۴۳.
- ↑ زینلی، غلامحسین، آیه اولی الامر، ص ۱۴۲.