وحی در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '﴾' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - '{{عربی| {{متن قرآن' به '{{متن قرآن') |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
*واژه [[وحی]] و مشتقات آن ۷۸ مرتبه در [[قرآن کریم]] به کار رفته و بیشترین موارد استعمال آن [[وحی رسالی]] است که از این تعداد چهل مورد درباره [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]] {{صل}} است. | *واژه [[وحی]] و مشتقات آن ۷۸ مرتبه در [[قرآن کریم]] به کار رفته و بیشترین موارد استعمال آن [[وحی رسالی]] است که از این تعداد چهل مورد درباره [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]] {{صل}} است. | ||
*در قرآن کریم و روایات [[معصومین]] به انواع مختلف [[وحی]] اشاره شده است. [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} میفرمایند: | *در قرآن کریم و روایات [[معصومین]] به انواع مختلف [[وحی]] اشاره شده است. [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} میفرمایند: | ||
:{{عربی|" و أما تفسير وحي النبوة و الرسالة..."}} | :{{عربی|" و أما تفسير وحي النبوة و الرسالة..."}} {{متن قرآن|إِنَّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَوْحَيْنا إِلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ}} }} <ref> سوره نساء؛ آیه: ۱۶۳.</ref>. | ||
:{{عربی|"و أما وحي الإلهام..."}} | :{{عربی|"و أما وحي الإلهام..."}} {{متن قرآن|وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ}} }} <ref> سوره نحل؛ آیه: ۶۸.</ref>. | ||
:{{عربی|"و أما وحي الإشارة..."}} | :{{عربی|"و أما وحي الإشارة..."}} {{متن قرآن|فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ فَأَوْحى إِلَيْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا}} }} <ref> سوره مریم؛ آیه: ۱۱.</ref>. | ||
:{{عربی|"و أما وحي التقدير..."}} | :{{عربی|"و أما وحي التقدير..."}} {{متن قرآن| وَ أَوْحى فِي كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها وَ قَدَّرَ فِيها أَقْواتَها}} }} <ref> سوره فصلت؛ آیه: ۱۲.</ref>. | ||
:{{عربی|"و أما وحي الأمر..."}} | :{{عربی|"و أما وحي الأمر..."}} {{متن قرآن|وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُواْ بِي وَبِرَسُولِي قَالُواْ آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ}} }} <ref> سوره مائده؛ آیه: ۱۱۱.</ref>. | ||
:{{عربی|"و أما وحي الكذب..."}} | :{{عربی|"و أما وحي الكذب..."}} {{متن قرآن|شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ}} }} <ref> سوره انعام؛ آیه: ۱۱۲.</ref>. | ||
:{{عربی|"و أما وحي الخبر..."}} | :{{عربی|"و أما وحي الخبر..."}} {{متن قرآن|وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ}} }} <ref> سوره انبیاء؛ آیه: ۷۳.</ref> <ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۲۶ و ۲۷.</ref>. | ||
==وحی در قرآن== | ==وحی در قرآن== | ||
*در قرآن واژه وحی و مشتقات آن ۷۸ بار به کار رفته است. بررسی این موارد میتواند روشنگر معنای وحی در اصطلاح قرآن کریم باشد؛ به طور کلی، قرآن وحی را در القای امر از جانب کسی "خدا، فرشته، انسان و شیطان" به دیگری "انسان، فرشته، شیطان و دیگر موجودات" به کار برده است. اهمّ موارد کاربرد وحی در قرآن را میتوان به ترتیب زیر طبقهبندی کرد<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۴ - ۴۵.</ref>: | *در قرآن واژه وحی و مشتقات آن ۷۸ بار به کار رفته است. بررسی این موارد میتواند روشنگر معنای وحی در اصطلاح قرآن کریم باشد؛ به طور کلی، قرآن وحی را در القای امر از جانب کسی "خدا، فرشته، انسان و شیطان" به دیگری "انسان، فرشته، شیطان و دیگر موجودات" به کار برده است. اهمّ موارد کاربرد وحی در قرآن را میتوان به ترتیب زیر طبقهبندی کرد<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۴ - ۴۵.</ref>: | ||
====۱. القای امر از جانب خداوند==== | ====۱. القای امر از جانب خداوند==== | ||
*'''الف. فرمان به زمین:'''در سوره زلزال در وصف روز قیامت آمده است: | *'''الف. فرمان به زمین:'''در سوره زلزال در وصف روز قیامت آمده است: {{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا }} }}<ref> در آن روز زمین رازهایش را باز میگوید،زیرا پروردگارت به آن، وحی کرده است؛ سوره زلزله، آیه: ۴ - ۵.</ref>. {{متن قرآن|أَوْحَى لَهَا }} }} به معنای أوحَی إلَیها است. برخی گفتهاند معنای وحی در این آیه فرمان است، بنا بر این أوحَی لَها یعنی أمَرَها<ref>لسان العرب، ابن منظور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۸ م، ج ۱۵، ص ۲۴۰ (ذيل واژۀ وَحی).</ref>، اما از آن جهت آن را وحی نامیده است که امر خداوند به زمین امری طبیعی و آشکار نیست. برخی مفسران معتقدند که آیه به طور ضمنی بر این معنا دلالت میكند که همه موجودات و حتی جمادات دارای حیات و شعورند به طوری که به امر و فرمان الهی زبان به گفتار میگشایند و مشاهدات خود را باز میگویند<ref>ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسين، بیتا، ج ۲۰، ص۳۴۲.</ref>. در جای دیگری هم آمده است که خداوند به آسمان و زمین فرمود: "خواه ناخواه بیایید". و آن دو گفتند: "فرمانپذیر آمدیم"<ref>سوره فصلت، آیه:۱۱.</ref> که اين آيه حکایت از فرمانپذیری زمین و آسمان در مقابل امر خداوند دارد<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص: ۴۵.</ref>. | ||
*'''ب. تدبیر و تقدیر در آسمان:''' در سوره فصلت پس از گزارش آفرینش هفت آسمان آمده است: | *'''ب. تدبیر و تقدیر در آسمان:''' در سوره فصلت پس از گزارش آفرینش هفت آسمان آمده است: {{متن قرآن|فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ }} }}<ref> آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیکتر را به چراغهایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست؛ سوره فصلت، آیه:۱۲.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۵.</ref>. | ||
*در باره این آیه دو نظریه مشهور وجود دارد: '''نخست''' آنکه، خداوند پس از آفرینش هفت آسمان، سنن و قوانین مربوط به هر یک را در آن پدید آورد تا به طور خودکار وظایف خود را انجام دهد<ref>ر.ک: منشور جاوید، جعفر سبحانی، قم، انتشارات توحید، ۱۳۷۰ ش، ج ۱۰، ص ۸۳؛ تفسیر نمونه، ذیل آیه؛ منهج الصادقین، ذیلِ آیه.</ref>. با توجه به عبارت | *در باره این آیه دو نظریه مشهور وجود دارد: '''نخست''' آنکه، خداوند پس از آفرینش هفت آسمان، سنن و قوانین مربوط به هر یک را در آن پدید آورد تا به طور خودکار وظایف خود را انجام دهد<ref>ر.ک: منشور جاوید، جعفر سبحانی، قم، انتشارات توحید، ۱۳۷۰ ش، ج ۱۰، ص ۸۳؛ تفسیر نمونه، ذیل آیه؛ منهج الصادقین، ذیلِ آیه.</ref>. با توجه به عبارت {{متن قرآن|ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ }} }} در پایان آیه، این وحی را وحی تقدیری نام نهادهاند<ref>التفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی، تصحیح سید طیب جزائری، قم، مؤسسۀ دارالکتاب، ۱۴۰۴ﻫ، چاپ سوم، ج ۲، ص ۳۶۳.</ref>. '''دوم''' آنکه، حوادثی که برای بشر اتفاق میافتد، به تقدیر و امر الهی است. که این امر را فرشتگان دریافت میکنند و آنها هستند که آن را به زمین میرسانند. این امر به اعتبار فرشتگانی که در آسمانها ساکناند نسبتی به تک تک آنها دارد و به اعتبار اینکه حامل آن امرند نسبتی به هر گروه از فرشتگان دارد به عنوان مثال، فرشتهای که حامل امر موت است، او را ملک الموت مینامند. برگشت این نظریه به آن است که خداوند در هر آسمانی امر الهی مربوط به آن را به فرشتگان آن آسمان وحی میکند<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۵ - ۴۶.</ref>. | ||
*'''ج. الهام غریزی به حیوان:''' در آیه ۶۸ سوره نحل آمده است: | *'''ج. الهام غریزی به حیوان:''' در آیه ۶۸ سوره نحل آمده است: {{متن قرآن|وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ ثُمَّ كُلِي مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاء لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}} }}<ref> و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که بر کوهها و بر درخت و بر داربستهایی که (مردم) میسازند لانه گزین سپس از (گل) همه میوهها بخور و راههای هموار پروردگارت را بپوی! (آنگاه) از شکمش شهدی با رنگهای گوناگون برمیآید که در آن برای مردم درمانی است، بیگمان در این، نشانهای است برای گروهی که میاندیشند!؛ سوره نحل، آیه: ۶۸- ۶۹.</ref>. این وحی را الهام غریزی یا القای معنا در فهم حیوان از طریق غریزه دانستهاند<ref>علی بن ابراهیم قمی، التفسیر القمی، ج ۱، ص ۳۸۷؛ تفسیر نورالثقلین، عبد علی بن جمعه الحویزی، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، قم، مؤسسة اسماعیلین، ۱۴۱۷ﻫ، چاپ چهارم، ج ۳، ص ۶۳؛ تفسیر العیاشی، محمد بن مسعود عیاش، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، مکتبة العلمية الاسلامية، بیتا، ج ۲، ص ۲۶۳.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۶.</ref>. | ||
*'''د. هدایت باطنی در انسان:'''قرآن کریم در مورد گروهی از پیامبران میفرماید: | *'''د. هدایت باطنی در انسان:'''قرآن کریم در مورد گروهی از پیامبران میفرماید: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ }} }}<ref> و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند؛ سوره انبیاء، آیه:۷۳.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۶ - ۴۸.</ref>. | ||
*وحی در این آیه به معنای هدایت باطنی است. آیات قرآن بر این دلالت دارد که خداوند انسان را به طور عام، و عدّهای از پیامبران را به طور خاص مشمول این نوع هدایت قرار داده است<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۶ - ۴۸.</ref>. | *وحی در این آیه به معنای هدایت باطنی است. آیات قرآن بر این دلالت دارد که خداوند انسان را به طور عام، و عدّهای از پیامبران را به طور خاص مشمول این نوع هدایت قرار داده است<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۶ - ۴۸.</ref>. | ||
*خداوند در سوره شمس میفرماید: | *خداوند در سوره شمس میفرماید: {{متن قرآن|وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا }} }}<ref> و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت،پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد؛ سوره شمس، آیه: ۷- ۸.</ref>. مراد از این الهام آن است که خدای تعالی صفات عمل انسان را به انسان شناسانده و به او فهمانده است که عملی را که انجام میدهد تقوا یا فجور است. در آیه شریف با آوردن حرف فاء مسئله الهام را نتیجه تسویه قرار داده است و این اشاره است به اینکه الهام فجور و تقوا همان عقل عملی است که از نتایج تسویه نَفْس است، پس این الهام از صفات و خصوصیات خلق آدمی است، همچنانکه در جای دیگر فرمود: {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ}} }}<ref> بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمیدانند؛ سوره روم، آیه:۳۰.</ref><ref>ر.ک: محمد حسين طباطبائی، المیزان، ج ۱۶، ص ۱۷۸ (ذيل آيه).</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۶ - ۴۸.</ref>. | ||
*این نوع هدایت باطنی الهی که به صورت عقل عملی در نوع بشر جریان یافته است، در سطح بالاتر در کسانی که به مقام امامت رسیدهاند، تحقق یافته است. خداوند در وصف پیامبرانی چون ابراهیم، اسحاق و یعقوب میفرماید: | *این نوع هدایت باطنی الهی که به صورت عقل عملی در نوع بشر جریان یافته است، در سطح بالاتر در کسانی که به مقام امامت رسیدهاند، تحقق یافته است. خداوند در وصف پیامبرانی چون ابراهیم، اسحاق و یعقوب میفرماید: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ }} }}<ref> و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند؛ سوره انبیاء، آیه:۷۳.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۶ - ۴۸.</ref>. | ||
*[[علامه طباطبایی]] در مورد معنای هدایت به امر و وحی در آیه مذکور میفرماید:"این هدایت که خدا آن را از شئون امامت قرار داده، هدایت به معنای راهنمایی نیست، چون میدانیم که خدای تعالی ابراهیم را وقتی امام قرار داد که سالها دارای منصب نبوت بود، و معلوم است که نبوت جدا از منصب هدایت به معنای راهنمایی نیست، پس هدایتی که منصب امام است نمیتواند معنایی غیر از رساندن به مقصد داشته باشد، و معنا یک نوع تصرف تکوینی در نفوس است که با آن تصرف راه را برای بردن دلها به سوی کمال هموار میسازد. چون این تصرف، تصرفی است تکوینی، ناگزیر مراد از امری که با آن هدایت صورت میگیرد نیز امری تکوینی خواهد بود نه تشریعی<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۶ - ۴۸.</ref>. | *[[علامه طباطبایی]] در مورد معنای هدایت به امر و وحی در آیه مذکور میفرماید:"این هدایت که خدا آن را از شئون امامت قرار داده، هدایت به معنای راهنمایی نیست، چون میدانیم که خدای تعالی ابراهیم را وقتی امام قرار داد که سالها دارای منصب نبوت بود، و معلوم است که نبوت جدا از منصب هدایت به معنای راهنمایی نیست، پس هدایتی که منصب امام است نمیتواند معنایی غیر از رساندن به مقصد داشته باشد، و معنا یک نوع تصرف تکوینی در نفوس است که با آن تصرف راه را برای بردن دلها به سوی کمال هموار میسازد. چون این تصرف، تصرفی است تکوینی، ناگزیر مراد از امری که با آن هدایت صورت میگیرد نیز امری تکوینی خواهد بود نه تشریعی<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۶ - ۴۸.</ref>. | ||
*عمل خیرات نیز که از آنها صادر میشده، به وحی و دلالت باطنی و الهی بوده که مقارن آن صورت میگرفته است و این وحی غیر از وحی تشریعی است که در آن ابتدا عمل را تشریع میکند و سپس انجام آن را مقرر میدارد. این وحی را میتوان وحی تسدید نامید نه وحی تشریعی. خلاصه آنکه این اشخاص، مؤید به روح القدس و روح طهارت و پاکی هستند و نیرویی ربّانی آنها را به انجام کارهای نیک فرا میخواند<ref>ر.ک: محمد حسين طباطبائی، المیزان، ج ۱۴، ص ۳۰۵ (ترجمۀ المیزان، ج ۱۴، ص ۴۲۸).</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۶ - ۴۸.</ref>. | *عمل خیرات نیز که از آنها صادر میشده، به وحی و دلالت باطنی و الهی بوده که مقارن آن صورت میگرفته است و این وحی غیر از وحی تشریعی است که در آن ابتدا عمل را تشریع میکند و سپس انجام آن را مقرر میدارد. این وحی را میتوان وحی تسدید نامید نه وحی تشریعی. خلاصه آنکه این اشخاص، مؤید به روح القدس و روح طهارت و پاکی هستند و نیرویی ربّانی آنها را به انجام کارهای نیک فرا میخواند<ref>ر.ک: محمد حسين طباطبائی، المیزان، ج ۱۴، ص ۳۰۵ (ترجمۀ المیزان، ج ۱۴، ص ۴۲۸).</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۶ - ۴۸.</ref>. | ||
*'''ه. ارتباط کلامی خدا با انسان:''' قرآن کریم تصریح میکند که خداوند با بشر، اعمّ از [[پیامبر]] و غیر [[پیامبر]]، به روشهای مختلف ارتباط کلامی برقرار میکند. در آیه ۵۱ سوره شوری آمده است: | *'''ه. ارتباط کلامی خدا با انسان:''' قرآن کریم تصریح میکند که خداوند با بشر، اعمّ از [[پیامبر]] و غیر [[پیامبر]]، به روشهای مختلف ارتباط کلامی برقرار میکند. در آیه ۵۱ سوره شوری آمده است: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ}} }}<ref> و هیچ بشری نسزد که خداوند با او سخن گوید مگر با وحی یا از فراسوی پردهای یا فرستادهای فرستد که به اذن او آنچه میخواهد وحی کند؛ بیگمان او فرازمندی فرزانه است؛ سوره شوری، آیه:۵۱.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۸ - ۴۹.</ref>. | ||
*نوع اول ارتباط كلامی، همان الهام و القای معنا در قلب است<ref>ر. ک: عبد علی بن جمعه الحویزی، پيشين، ج ۴، ص ۵۸۷؛ البرهان فی تفسیر القرآن، سید هاشم حسینی بحرانی، تحقیق قسم الدراسات الاسلامیة، قم، مؤسسة البعثة، ۱۴۱۵ﻫ، ج ۵، ص ۱۳۱؛ التفسیر الصافی، فیض كاشانی، تحقیق شیخ حسین عاملی، تهران، مكتبة الصدر، ۱۴۱۶ﻫ، ج ۴، ص ۳۸۱؛ جوامع الجامع (ترجمه)، فضل بن حسن طبرسی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۷۷ ش, ج ۵، ص ۵۰۶؛ طباطبائی، تفسیر المیزان، ج ۱۸، ص ۱۰۷.</ref>. که فرشته یا واسطهای دیگر در آن دخالت ندارد، كه وحی به مادر موسی و وحی به حواریون را میتوان از این قسم دانست<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۸ - ۴۹.</ref>. | *نوع اول ارتباط كلامی، همان الهام و القای معنا در قلب است<ref>ر. ک: عبد علی بن جمعه الحویزی، پيشين، ج ۴، ص ۵۸۷؛ البرهان فی تفسیر القرآن، سید هاشم حسینی بحرانی، تحقیق قسم الدراسات الاسلامیة، قم، مؤسسة البعثة، ۱۴۱۵ﻫ، ج ۵، ص ۱۳۱؛ التفسیر الصافی، فیض كاشانی، تحقیق شیخ حسین عاملی، تهران، مكتبة الصدر، ۱۴۱۶ﻫ، ج ۴، ص ۳۸۱؛ جوامع الجامع (ترجمه)، فضل بن حسن طبرسی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۷۷ ش, ج ۵، ص ۵۰۶؛ طباطبائی، تفسیر المیزان، ج ۱۸، ص ۱۰۷.</ref>. که فرشته یا واسطهای دیگر در آن دخالت ندارد، كه وحی به مادر موسی و وحی به حواریون را میتوان از این قسم دانست<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۸ - ۴۹.</ref>. | ||
*در مورد مادر موسی در قرآن آمده است: | *در مورد مادر موسی در قرآن آمده است: {{متن قرآن|وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ}} }}<ref> و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر (جان) او ترسیدی او را (در صندوقی بنه و) به دریا فکن و مهراس و اندوهگین مباش! ما او را به تو باز میگردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد؛ سوره قصص، آیه:۷.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۸ - ۴۹.</ref>. | ||
*و در باره حواریون نیز میفرماید: | *و در باره حواریون نیز میفرماید: {{متن قرآن|وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُواْ بِي وَبِرَسُولِي قَالُواْ آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ}} }}<ref> و یاد کن که به حواریان وحی کردم که به من و فرستادهام ایمان آورید گفتند: (خداوندا) ایمان آوردیم و گواه باش که ما گردن نهادهایم؛ سوره مائده، آیه:۱۱۱.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۸ - ۴۹.</ref>. | ||
*بیشتر مفسران وحی در این دو مورد را از نوع [[الهام]] دانستهاند، گرچه نظریات دیگری نیز در اینباره مطرح شده است<ref>برخی گفتهاند وحی در رؤیا نیز از همین قسم است، مانند وحی خداوند به ابراهیم در مورد ذبح اسماعیل. ر. ک: فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع، ذیل آیۀ ۵۱ سورۀ شوری؛ مخزن العرفان در تفسیر قرآن مجید، امین نصرت، اصفهان، انجمن حمایت از خانوادههای بی سرپرست اصفهان، ۱۳۶۱ ش، ج ۷، ص ۳۸۹ (ذیل آیۀ ۵۱ شوری).</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۸ - ۴۹.</ref>. | *بیشتر مفسران وحی در این دو مورد را از نوع [[الهام]] دانستهاند، گرچه نظریات دیگری نیز در اینباره مطرح شده است<ref>برخی گفتهاند وحی در رؤیا نیز از همین قسم است، مانند وحی خداوند به ابراهیم در مورد ذبح اسماعیل. ر. ک: فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع، ذیل آیۀ ۵۱ سورۀ شوری؛ مخزن العرفان در تفسیر قرآن مجید، امین نصرت، اصفهان، انجمن حمایت از خانوادههای بی سرپرست اصفهان، ۱۳۶۱ ش، ج ۷، ص ۳۸۹ (ذیل آیۀ ۵۱ شوری).</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۸ - ۴۹.</ref>. | ||
*نوع دومِ ارتباط کلامی خداوند با بشر، ایجاد گفتار از طریق اشیاء است که آن را وحی از وراء حجاب نامیده است. سخن گفتن خدا با [[حضرت موسی]]{{ع}} از طریق درخت از این قسم است<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۸ - ۴۹.</ref>. | *نوع دومِ ارتباط کلامی خداوند با بشر، ایجاد گفتار از طریق اشیاء است که آن را وحی از وراء حجاب نامیده است. سخن گفتن خدا با [[حضرت موسی]]{{ع}} از طریق درخت از این قسم است<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۸ - ۴۹.</ref>. | ||
*در آیه سی سوره قصص آمده است: | *در آیه سی سوره قصص آمده است: {{متن قرآن|فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي مِن شَاطِئِ الْوَادِي الأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}} }}<ref> چون به آن (آتش) رسید از کناره راست آن درّه در آن پاره زمین خجسته، از آن درخت بانگ برآمد که: ای موسی! منم، خداوند پروردگار جهانیان؛ سوره قصص، آیه:۳۰.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۸ - ۴۹.</ref>. | ||
*نوع سوم ارتباط كلامی، ابلاغِ گفتار خداوند توسط فرشته وحی است. سخن گفتن فرشتگان با [[حضرت زکریا]]{{ع}} و [[حضرت مریم]]{{س}} از اینگونه وحی است<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۸ - ۴۹.</ref>. | *نوع سوم ارتباط كلامی، ابلاغِ گفتار خداوند توسط فرشته وحی است. سخن گفتن فرشتگان با [[حضرت زکریا]]{{ع}} و [[حضرت مریم]]{{س}} از اینگونه وحی است<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۸ - ۴۹.</ref>. | ||
*قرآن در مورد [[حضرت زکریا]]{{ع}} میگوید: | *قرآن در مورد [[حضرت زکریا]]{{ع}} میگوید: {{متن قرآن|فَنَادَتْهُ الْمَلائِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيَى مُصَدِّقًا بِكَلِمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَسَيِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِيًّا مِّنَ الصَّالِحِينَ }} }}<ref> پس فرشتگان او را در حالی که در محراب به نماز ایستاده بود ندا دادند: خداوند تو را به (تولّد) یحیی نوید میدهد که «کلمهای از خداوند» را راست میشمارد و سالار و (در برابر زنان) خویشتندار و پیامبری از شایستگان است؛ سوره آل عمران، آیه:۳۹.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۸ - ۴۹.</ref>. | ||
*همچنین در مورد [[حضرت مریم]]{{س}} آمده است: | *همچنین در مورد [[حضرت مریم]]{{س}} آمده است: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَتِ الْمَلائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ}} }}<ref> و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد.ای مریم! پروردگارت را به فروتنی فرمان بر و سجده کن و با نمازگزاران نماز بگزار؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۲- ۴۳.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۸ - ۴۹.</ref>. | ||
*همانطور که اشاره شد هیچکدام از سه قسم تکلیم الهی به بشر اختصاص به پیامبران ندارد<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۸ - ۴۹.</ref>. | *همانطور که اشاره شد هیچکدام از سه قسم تکلیم الهی به بشر اختصاص به پیامبران ندارد<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۸ - ۴۹.</ref>. | ||
*'''و. وحی گفتاری پیامبران:'''وحی به [[پیامبران]] از نظر ماهیت و شیوه ابلاغ با وحی به دیگران تفاوتی ندارد، همانطور که از عموم آیه | *'''و. وحی گفتاری پیامبران:'''وحی به [[پیامبران]] از نظر ماهیت و شیوه ابلاغ با وحی به دیگران تفاوتی ندارد، همانطور که از عموم آیه{{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ}} }}<ref> و هیچ بشری نسزد که خداوند با او سخن گوید مگر با وحی یا از فراسوی پردهای یا فرستادهای فرستد که به اذن او آنچه میخواهد وحی کند؛ بیگمان او فرازمندی فرزانه است؛ سوره شوری، آیه:۵۱.</ref> استفاده میشود. با این حال اين نوع وحی از نظر محتوا و هدف با وحی به غیر پیامبران تفاوت دارد<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۹ - ۵۱.</ref>. | ||
*در آیه ۱۶۳ سوره نساء آمده است: | *در آیه ۱۶۳ سوره نساء آمده است: {{متن قرآن|إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِن بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا}} }}<ref> ما به تو همانگونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داود زبور دادیم؛ سوره نساء، آیه:۱۶۳.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۹ - ۵۱.</ref>. | ||
*از این عبارت که میگوید:"وحی بر پیامبر همانند وحی بر نوح و پیامبران پس از او است"، استفاده میشود که وحی به پیامبران از جهاتی با وحی به دیگران متفاوت است. این وحی را وحی رسالی یا وحی تشریعی نامیدهاند، زیرا پیامبران با دریافت این وحی مأموریت مییابند تا پیام خدا را که حاوی شریعت الهی است، به مردم ابلاغ کنند. آیات قرآن نشان میدهد که وحی بر پیامبران با هدفهای متفاوتی نازل شد؛ گاهی وحی، اخباری است؛ یعنی خداوند پیامبرانش را از غیب "وقايع زمان گذشته يا آينده" آگاه میکند، گاهی وحی دستوری ـ کاربردی است؛ یعنی خداوند به پیامبرش فرمان میدهد که کاری را انجام دهد. گاهی هم وحی ابلاغی است؛ یعنی خداوند قوانین و شرایع و نیز معارف حق را به انبیا وحی میکند و آنها رسالت دارند که آن را به مردم ابلاغ کنند، نزول کتابهایی چون تورات، انجیل و قرآن از این دست است<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۹ - ۵۱.</ref>. | *از این عبارت که میگوید:"وحی بر پیامبر همانند وحی بر نوح و پیامبران پس از او است"، استفاده میشود که وحی به پیامبران از جهاتی با وحی به دیگران متفاوت است. این وحی را وحی رسالی یا وحی تشریعی نامیدهاند، زیرا پیامبران با دریافت این وحی مأموریت مییابند تا پیام خدا را که حاوی شریعت الهی است، به مردم ابلاغ کنند. آیات قرآن نشان میدهد که وحی بر پیامبران با هدفهای متفاوتی نازل شد؛ گاهی وحی، اخباری است؛ یعنی خداوند پیامبرانش را از غیب "وقايع زمان گذشته يا آينده" آگاه میکند، گاهی وحی دستوری ـ کاربردی است؛ یعنی خداوند به پیامبرش فرمان میدهد که کاری را انجام دهد. گاهی هم وحی ابلاغی است؛ یعنی خداوند قوانین و شرایع و نیز معارف حق را به انبیا وحی میکند و آنها رسالت دارند که آن را به مردم ابلاغ کنند، نزول کتابهایی چون تورات، انجیل و قرآن از این دست است<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۹ - ۵۱.</ref>. | ||
*'''نمونهای از وحی اخباری:'''<ref>موارد زیر نمونههایی دیگر از این دست وحی است: سوره ابراهیم، آیه:۱۳، سوره یوسف، آیه:۱۰۲.</ref>در سوره آلعمران خداوند پس از گزارش گوشههایی از داستان [[حضرت زکریا]]{{ع}} و [[حضرت مریم]]{{س}}، خطاب به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} میفرماید: | *'''نمونهای از وحی اخباری:'''<ref>موارد زیر نمونههایی دیگر از این دست وحی است: سوره ابراهیم، آیه:۱۳، سوره یوسف، آیه:۱۰۲.</ref>در سوره آلعمران خداوند پس از گزارش گوشههایی از داستان [[حضرت زکریا]]{{ع}} و [[حضرت مریم]]{{س}}، خطاب به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} میفرماید: {{متن قرآن|ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُون أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ}} }}<ref> این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم و تو هنگامی که آنان تیرچههای (قرعه) خود را (در آب) میافکندند تا (بدانند) کدام، مریم را سرپرستی کند و هنگامی که با هم (در این کار) ستیزه میورزیدند نزد آنان نبودی؛ سوره آل عمران، آیه:۴۴.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۹ - ۵۱.</ref>. | ||
*'''نمونهای از وحی دستوری ـ کاربردی:'''<ref>نمونههای دیگر عبارتاند از: سوره هود، آیه:۳۷.</ref>خداوند در آیات زیر به نوح و موسی دستور انجام کاری را میدهد و آنها نیز به این وحی دستوری عمل میکنند: | *'''نمونهای از وحی دستوری ـ کاربردی:'''<ref>نمونههای دیگر عبارتاند از: سوره هود، آیه:۳۷.</ref>خداوند در آیات زیر به نوح و موسی دستور انجام کاری را میدهد و آنها نیز به این وحی دستوری عمل میکنند: {{متن قرآن|فَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا فَإِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ فَاسْلُكْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلاَّ مَن سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ وَلا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ}} }}<ref> آنگاه بدو وحی کردیم که کشتی را زیر نظر ما و به وحی ما بساز و چون فرمان ما در رسید و (آب از) تنور جوشید در آن از هر گونهای دو تا (نر و ماده) درآور و نیز خانوادهات را؛ مگر کسی از ایشان را که درباره وی از پیش سخن رفته است و با من درباره ستمگران سخن (از رهایی) مگو که آنان غرق خواهند شد؛ سوره مؤمنون، آیه:۲۷.</ref> | ||
{{متن قرآن|فَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنِ اضْرِب بِّعَصَاكَ الْبَحْرَ فَانفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ}} }}<ref> آنگاه به موسی وحی کردیم که با چوبدست خود به دریا بزن! و دریا شکافت و هر پارهای چون کوه سترگ بود؛ سوره شعراء، آیه:۶۳.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۹ - ۵۱.</ref>. | |||
*'''نمونهای از وحی ابلاغی:''' | *'''نمونهای از وحی ابلاغی:''' {{متن قرآن|شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاء وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ}} }}<ref> از دین، همان را برای شما بیان داشت که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید؛ بر مشرکان آنچه آنان را بدان میخوانی گران است، خداوند است که هر که را بخواهد به سوی خود برمیگزیند و هر که را (به درگاه او) بازگردد به سوی خویش رهنمون میگردد؛ سوره شوری، آیه:۱۳.</ref>، {{متن قرآن|كَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِّتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ}} }}<ref> و بدینگونه ما به تو قرآنی عربی وحی کردیم تا (مردم) امّ القری و پیرامون آن را بیم دهی و (نیز) از روز گرد آمدن (همگان در رستخیز) که تردیدی در آن نیست بیم دهی؛ سوره شوری، آیه:۷.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۴۹ - ۵۱.</ref>. | ||
*'''ز. لقای امر به فرشتگان:'''در قرآن ارتباط خداوند با فرشتگان نیز با لفظ وحی بیان شده است: | *'''ز. لقای امر به فرشتگان:'''در قرآن ارتباط خداوند با فرشتگان نیز با لفظ وحی بیان شده است: {{متن قرآن|إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الرُّعْبَ فَاضْرِبُواْ فَوْقَ الأَعْنَاقِ وَاضْرِبُواْ مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ}} }}<ref> یاد کن) آنگاه را که پروردگارتان به فرشتگان وحی میفرمود که من با شمایم پس مؤمنان را استوار دارید؛ من در دل کافران بیم خواهم افکند بنابراین، (با شمشیر) بر فراز گردنها (شان/ بر سرشان) بزنید و دستشان را کوتاه کنید؛ سوره انفال، آیه:۱۲.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۵۱.</ref>. | ||
====۲. القای امر از فرشته به انسان==== | ====۲. القای امر از فرشته به انسان==== | ||
*پيشتر گفتيم که قرآن کریم در بیان انواع وحی به انسان یک نوع آن را وحی فرشته به انسان برشمرده است: | *پيشتر گفتيم که قرآن کریم در بیان انواع وحی به انسان یک نوع آن را وحی فرشته به انسان برشمرده است: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ}} }}<ref> و هیچ بشری نسزد که خداوند با او سخن گوید مگر با وحی یا از فراسوی پردهای یا فرستادهای فرستد که به اذن او آنچه میخواهد وحی کند؛ بیگمان او فرازمندی فرزانه است؛ سوره شوری، آیه:۵۱.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۵۲.</ref>. | ||
*مطابق قرآن و نیز دیگر کتب مقدس، فرشته بر پیامبران و غیر پیامبران نازل میشده و سخن خدا را به آنها ابلاغ میکرده است. در مورد وحی قرآن به پیامبر هم فرشته وحی، که جبرئیل است، واسطه این وحی بوده است | *مطابق قرآن و نیز دیگر کتب مقدس، فرشته بر پیامبران و غیر پیامبران نازل میشده و سخن خدا را به آنها ابلاغ میکرده است. در مورد وحی قرآن به پیامبر هم فرشته وحی، که جبرئیل است، واسطه این وحی بوده است{{متن قرآن|نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُّبِينٍ}} }}<ref> که روح الامین آن را فرود آورده است.بر دلت، تا از بیمدهندگان باشی؛به زبان عربی روشن؛ سوره شعراء، آیه: ۱۹۳- ۱۹۵.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۵۲.</ref>. | ||
====۳. القای امر از انسان به انسان==== | ====۳. القای امر از انسان به انسان==== | ||
*خداوند در باره زکریای پیامبر میفرماید: | *خداوند در باره زکریای پیامبر میفرماید: {{متن قرآن|فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ أَن سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِيًّا}} }}<ref> آنگاه از محراب به سوی قوم خود بیرون شد و به آنان اشاره کرد که: پگاهان و در پایان روز (خداوند را) به پاکی بستایید؛ سوره مریم، آیه:۱۱.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۵۲.</ref>. | ||
*از آنجا که در آیه قبل گفته شده که زکریا تا سه شبانهروز با مردم سخن نخواهد گفت، منظور از | *از آنجا که در آیه قبل گفته شده که زکریا تا سه شبانهروز با مردم سخن نخواهد گفت، منظور از {{متن قرآن|فَأَوْحى إِلَيْهِم}} }} آن است که از غیر طریق گفتار به آنها فهماند که ظاهراً منظور زبان اشاره است<ref>ر. ک: مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسی، بیروت، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، ۱۴۱۵ ﻫ، ج ۶، ص ۱۷۶. (ذیل آیۀ ۶۸ سورۀ نحل).</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۵۲.</ref>. | ||
====۴. القای امر از جانب شیاطین==== | ====۴. القای امر از جانب شیاطین==== | ||
*در دو آیه قرآن وساوس و القائات شیاطین با واژه وحی یاد شده است | *در دو آیه قرآن وساوس و القائات شیاطین با واژه وحی یاد شده است{{متن قرآن|كَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الإِنسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاء رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ }} }}<ref> و بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام میکنند و اگر پروردگار تو میخواست آن (کار) را نمیکردند پس آنان را با دروغی که میبافند واگذا؛ سوره انعام، آیه:۱۱۲.</ref>، {{متن قرآن|وَلاَ تَأْكُلُواْ مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ}} }}<ref> و بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام میکنند و اگر پروردگار تو میخواست آن (کار) را نمیکردند پس آنان را با دروغی که میبافند واگذا؛ سوره انعام، آیه:۱۲۱.</ref>. دلیل اطلاق وحی بر وساوس و القائات شیطانی، نهانی بودن یا سرعتِ عمل در جریان اینگونه عملِ ارتباطی است<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص:۵۳.</ref>. | ||
==بررسی اقسام واژگان== | ==بررسی اقسام واژگان== | ||
*نظام معنایی ویژهای بر واژگان قرآن حاکم است، به وسیله تحلیلهای ادبی، لغوی و مفهومشناسی، معنای اصطلاحات قرآن را میتوان در واژههای جانشین، همنشین و متقابل پیدا کرد. | *نظام معنایی ویژهای بر واژگان قرآن حاکم است، به وسیله تحلیلهای ادبی، لغوی و مفهومشناسی، معنای اصطلاحات قرآن را میتوان در واژههای جانشین، همنشین و متقابل پیدا کرد. | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
#واژهای مربوط به از جانب خدا بودن [[وحی]]، مانند: نزول، آتی و مجیء؛ | #واژهای مربوط به از جانب خدا بودن [[وحی]]، مانند: نزول، آتی و مجیء؛ | ||
#واژهای بیانگر نزول لفظی قرآن، مانند: قرائت، تلاوت و ترتیل. | #واژهای بیانگر نزول لفظی قرآن، مانند: قرائت، تلاوت و ترتیل. | ||
* '''علت کاربردهای مختلف در موقعیتهای متفاوت چیست؟''' '''جواب:''' ظهورِ بهتر معنای مورد نظر خاص، به وسیله لفظ خاص، مثلاً: در آیه | * '''علت کاربردهای مختلف در موقعیتهای متفاوت چیست؟''' '''جواب:''' ظهورِ بهتر معنای مورد نظر خاص، به وسیله لفظ خاص، مثلاً: در آیه {{متن قرآن|وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَكْليماً}} }} خداوند هم رابطه گفتاری [[حضرت موسی]] {{ع}} با خود را بیان کرده و هم فهمانده که او نسبت به انبیای پیش از خود فضیلتی نیز دارد. از واژه قول استفاده نکرده که ناظر به گفتوگو و مذاکره بین دو ذات است. و یا هرگاه عنایت به قطعی بودن و شگفتآور بودن سخن باشد از آن با واژه "نبأ" تعبیر میشود و نیز هرگاه مقصود گویایی مطلب یا خبری پیوسته به شکل داستان باشد از واژه "قصص" استفاده شده است<ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۳۸ و ۳۹.</ref>. | ||
*در ذیل به بررسی برخی از این واژگان و کاربردهای آنها میپردازیم: | *در ذیل به بررسی برخی از این واژگان و کاربردهای آنها میپردازیم: | ||
===۱. واژگان بیانکننده رابطۀ گفتاری [[وحی]]=== | ===۱. واژگان بیانکننده رابطۀ گفتاری [[وحی]]=== | ||
:'''الف. قول''': واژه قول به سخن گفتن خداوند یا [[فرشتگان]] با افراد گوناگون اشاره دارد: | :'''الف. قول''': واژه قول به سخن گفتن خداوند یا [[فرشتگان]] با افراد گوناگون اشاره دارد: {{متن قرآن|قالَ يا آدَمُ أَنْبِئْهُم}} }}، {{متن قرآن|قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلاَ تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ}} }} <ref> سوره هود؛ آیه: ۴۶.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}} }} <ref> سوره بقره؛ آیه: ۱۲۴.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ يَا مُوسَى إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَالاتِي وَبِكَلامِي فَخُذْ مَا آتَيْتُكَ وَكُن مِّنَ الشَّاكِرِينَ}} }} <ref> سوره اعراف؛ آیه: ۱۴۴.</ref> <ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۴۰ و ۴۱.</ref>. همه این آیات بهخوبی و روشنی مفهوم [[وحی]] را میرسانند؛ اما عنایت خداوند نسبت به کاربرد واژه "قول" طرح رابطه گفتاری بین دو ذات متفاوت است. | ||
:'''ب. کلام''': بیشترین مورد کلام در قرآن کریم درباره خداوند متعال با [[حضرت موسی]] {{ع}} آمده است. قول و کلام از نظر "عرف عام" عبارت است از: حروف و اصواتی که از متکلم صادر میشود. هدف اصلی صدا و کلام، ابراز سرّ درون است، نه ایجاد صوت و لفظ. بر این اساس هر رفتاری از متلکم که همان اثر سخن گفتن را دارا باشد، میشود آن را "کلام" نامید <ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۴۲ و ۴۳.</ref>. مثلاً هر چیزی که قدرت الهی را نمایش دهد، کلمه الهی است. مثل [[حضرت عیسی]]{{ع}} پایه و اساس حقیقت کلام چیزی است که دلالت بر معنای پنهانی و باطنی انسان میکند. ویژگیهایی که تابع مصادیق و افراد آن است، و در معنای حقیقی کلام، دخالت ندارد. و نیز وجودات خارجی که با تمام وجود حکایت از علت خود میکنند کلامند. کلام و قول را میتوان بر دو قسم دانست: | :'''ب. کلام''': بیشترین مورد کلام در قرآن کریم درباره خداوند متعال با [[حضرت موسی]] {{ع}} آمده است. قول و کلام از نظر "عرف عام" عبارت است از: حروف و اصواتی که از متکلم صادر میشود. هدف اصلی صدا و کلام، ابراز سرّ درون است، نه ایجاد صوت و لفظ. بر این اساس هر رفتاری از متلکم که همان اثر سخن گفتن را دارا باشد، میشود آن را "کلام" نامید <ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۴۲ و ۴۳.</ref>. مثلاً هر چیزی که قدرت الهی را نمایش دهد، کلمه الهی است. مثل [[حضرت عیسی]]{{ع}} پایه و اساس حقیقت کلام چیزی است که دلالت بر معنای پنهانی و باطنی انسان میکند. ویژگیهایی که تابع مصادیق و افراد آن است، و در معنای حقیقی کلام، دخالت ندارد. و نیز وجودات خارجی که با تمام وجود حکایت از علت خود میکنند کلامند. کلام و قول را میتوان بر دو قسم دانست: | ||
#'''تکوینیات:''' که قول و کلام همان فعل خداوند است. | #'''تکوینیات:''' که قول و کلام همان فعل خداوند است. {{متن قرآن|إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}} }}؛ | ||
#'''غیر تکوینیات:''' ابراز خواستههای درونی به صورت لفظ یا غیر آن. | #'''غیر تکوینیات:''' ابراز خواستههای درونی به صورت لفظ یا غیر آن. | ||
:'''ج. قص و قصص''': "قصص" "به فتح ق و ص" مفرد و به معنای خبر و تعقیب و... است <ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۴۴ و ۴۵.</ref>. قصص "به کسر قاف" جمع قصه است که برخی روشن بودن معنا را و برخی مطابق با واقع بودن را قید آن دانستهاند. | :'''ج. قص و قصص''': "قصص" "به فتح ق و ص" مفرد و به معنای خبر و تعقیب و... است <ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۴۴ و ۴۵.</ref>. قصص "به کسر قاف" جمع قصه است که برخی روشن بودن معنا را و برخی مطابق با واقع بودن را قید آن دانستهاند. {{متن قرآن|إِنَّ هذا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ}} }}. بنابراین طبق تصریح برخی از مفسران قید "حق" برای تأکید و توضیح قصه است. | ||
:'''د. نبأ''': خبری که فایده و سود بزرگی داشته باشد و موجب علم نیز بشود. | :'''د. نبأ''': خبری که فایده و سود بزرگی داشته باشد و موجب علم نیز بشود. {{متن قرآن|قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظيمٌ}} }} <ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۴۶ و ۴۷.</ref>. در آیه سوم سوره تحریم واژه نبأ مفهوم وحی را میرساند. [[پیامبر]] به همسرش گفت که تو اسرار را فاش ساختهای. [[حفصه]] گفت: {{متن قرآن|مَنْ أَنْبَأَكَ هذا قالَ نَبَّأَنِيَ الْعَليمُ الْخَبيرُ}} }}. | ||
:'''هـ. ندا''': صدای تنها و نیز بلند شدن و ظهور صدا را "ندا" گویند. | :'''هـ. ندا''': صدای تنها و نیز بلند شدن و ظهور صدا را "ندا" گویند. {{متن قرآن|وَ نادَيْناهُ أَنْ يا إِبْراهيم * قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا}} }}، {{متن قرآن|فَنادَتْهُ الْمَلائِكَةُ وَ هُوَ قائِمٌ}} }}<ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۴۸ و ۴۹.</ref>. در واژه ندا غیر از رابطه گفتاری نوعی اعلام و ابراز نیز وجود دارد. | ||
===۲. واژگان مبین بیرونی و غیر نفسانی بودن [[وحی]]=== | ===۲. واژگان مبین بیرونی و غیر نفسانی بودن [[وحی]]=== | ||
برخی واژهها نشان میدهند منشأ وحی از درون [[پیامبر]] نیست: | برخی واژهها نشان میدهند منشأ وحی از درون [[پیامبر]] نیست: | ||
:'''الف. نزول''': اصل واژه نزول به معنای فرود آمدن از جای بلند به جای پست است و هرگاه به خدا نسبت داده میشود به معنای عطا و بخشش نیز میآید. نزول قرآن به معنای آمدن از مرتبه "عند اللهی" به مرتبه الفاظ است. | :'''الف. نزول''': اصل واژه نزول به معنای فرود آمدن از جای بلند به جای پست است و هرگاه به خدا نسبت داده میشود به معنای عطا و بخشش نیز میآید. نزول قرآن به معنای آمدن از مرتبه "عند اللهی" به مرتبه الفاظ است. | ||
:'''ب. اتیان و اتیاء''': آمدن با سهولت و آسانی را گویند و بیشترین مورد آن مربوط به اعطاء کتاب به [[حضرت موسی]]{{ع}} است <ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۵۰ و ۵۱.</ref>، | :'''ب. اتیان و اتیاء''': آمدن با سهولت و آسانی را گویند و بیشترین مورد آن مربوط به اعطاء کتاب به [[حضرت موسی]]{{ع}} است <ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۵۰ و ۵۱.</ref>، {{متن قرآن|وَ أَتَيْناكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ}} }}. آمدن واژه "آتی" با واژگانی چون ذکر، سبع الثمانی و حق، بهترین گواه در ارائه مفهوم [[وحی]] و آمدن قرآن از جانب خداوند متعال است. | ||
:'''ج. مجیء''': مفهوم مجیء ازنظر لغت اعم از اتیان است؛ به معنای آسان آمدن و نیز نوعی آمدن که با هدف انجام میگیرد | :'''ج. مجیء''': مفهوم مجیء ازنظر لغت اعم از اتیان است؛ به معنای آسان آمدن و نیز نوعی آمدن که با هدف انجام میگیرد{{متن قرآن|وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى}} }}. هدایت را در این آیه به معنای [[رسول]] و قرآن کریم دانستهاند و بنا بر اینکه هدایت، قرآن باشد مفهوم وحی را میرساند. | ||
:'''د. القاء و تلقی''': واژه "لقاء" به معنای روبهرو با چیزی است و القاء به معنای انداختن هر چیزی و تلقی به معنای استقبال از چیزی و تلقیه به معنای روبهرو کردن و تفهیم و اعطاست | :'''د. القاء و تلقی''': واژه "لقاء" به معنای روبهرو با چیزی است و القاء به معنای انداختن هر چیزی و تلقی به معنای استقبال از چیزی و تلقیه به معنای روبهرو کردن و تفهیم و اعطاست {{متن قرآن|وَ إِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكيمٍ عَليمٍ}} }}. صاحب التحقیق، روبه شدن همراه با ارتباط را در معنای القا و تلقیه مؤثر میداند <ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۵۲-۵۵.</ref>. | ||
===۳. واژگان دال بر نزول لفظی قرآن=== | ===۳. واژگان دال بر نزول لفظی قرآن=== | ||
*برخی واژهها گویای این است که قرآن با همین الفاظ بر [[پیامبر]] خوانده شده است: | *برخی واژهها گویای این است که قرآن با همین الفاظ بر [[پیامبر]] خوانده شده است: | ||
:'''الف. قرائت''': به معنای خواندن به کار رفته است و در اصل به معنای جمع کردن و نیز جمع کردن حروف و کلمات است. خواندن آیات قرآن بر [[پیامبر]] {{صل}} جز به واسطه حروف و کلمات انجام نمیپذیرد. | :'''الف. قرائت''': به معنای خواندن به کار رفته است و در اصل به معنای جمع کردن و نیز جمع کردن حروف و کلمات است. خواندن آیات قرآن بر [[پیامبر]] {{صل}} جز به واسطه حروف و کلمات انجام نمیپذیرد. | ||
:'''ب. تلاوت''': یعنی به دنبال رفتن، پیروی کردن و نیز خواندن کلمهای بعد از کلمه دیگر بدون فاصله تلاوت، به کتابهای آسمانی اختصاص دارد؛ اما قرائت اعم است: "اصل قرائت جمع حروف است و اصل تلاوت پیروی کردن حروف همراه با تعقل و فهم این واژه در پنج جای قرآن کریم مفهوم وحی را میرساند" | :'''ب. تلاوت''': یعنی به دنبال رفتن، پیروی کردن و نیز خواندن کلمهای بعد از کلمه دیگر بدون فاصله تلاوت، به کتابهای آسمانی اختصاص دارد؛ اما قرائت اعم است: "اصل قرائت جمع حروف است و اصل تلاوت پیروی کردن حروف همراه با تعقل و فهم این واژه در پنج جای قرآن کریم مفهوم وحی را میرساند" {{متن قرآن|تِلْكَ آياتُ اللَّهِ نَتْلُوها عَلَيْكَ بِالْحَقِّ}} }} <ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۵۷ و ۵۸.</ref>. <ref> مرحوم طبرسی </ref>. | ||
:'''ج. ترتیل''': بیان کردن سخن منظم، پایدار و همراه با فاصله را گویند و نیز هرگاه سخنی پایدار به راحتی بیان شود آن را ترتیل گویند. [[پیامبر اکرم]] در معنای ترتیل، چنین فرمودند"حروف و کلمات آن را بهروشنی ادا کن؛ نه همچون ذرات شن آن را پراکنده کن و نه آن را همچون شعر پشت سرهم بخوان چون به شگفتیهای قرآن رسیدید توقف کنید". علت کاربرد واژههای قرائت، تلاوت و ترتیل، برخورداری [[وحی]] از کلمات، حروف، نظم و ترتیب و جدا کردن یا بیان منظم کلمات و حروف میباشد. پس خود [[پیامبر]] معانی قرآن را به الفاظ تبدیل نکرده است <ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۵۹ و ۶۰.</ref>. | :'''ج. ترتیل''': بیان کردن سخن منظم، پایدار و همراه با فاصله را گویند و نیز هرگاه سخنی پایدار به راحتی بیان شود آن را ترتیل گویند. [[پیامبر اکرم]] در معنای ترتیل، چنین فرمودند"حروف و کلمات آن را بهروشنی ادا کن؛ نه همچون ذرات شن آن را پراکنده کن و نه آن را همچون شعر پشت سرهم بخوان چون به شگفتیهای قرآن رسیدید توقف کنید". علت کاربرد واژههای قرائت، تلاوت و ترتیل، برخورداری [[وحی]] از کلمات، حروف، نظم و ترتیب و جدا کردن یا بیان منظم کلمات و حروف میباشد. پس خود [[پیامبر]] معانی قرآن را به الفاظ تبدیل نکرده است <ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۵۹ و ۶۰.</ref>. | ||
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
*توجه به حوزههای کاربرد [[وحی]] ما را در تلقی درست از [[وحی]] کمک میکند. | *توجه به حوزههای کاربرد [[وحی]] ما را در تلقی درست از [[وحی]] کمک میکند. | ||
*در یک تقسیم [[وحی]] در انواع زیر به کار رفته است: | *در یک تقسیم [[وحی]] در انواع زیر به کار رفته است: | ||
:۱. '''[[وحی]] به زمین''': | :۱. '''[[وحی]] به زمین''': {{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحى لَها}} }}<ref>در آن روز زمین رازهایش را باز میگوید، زیرا پروردگارت به آن، وحی کرده است؛ سورۀ زلزال، آیۀ ۴ و ۵.</ref>. *دیدگاههای مختلفی در مورد معنا و ماهیت [[وحی]] به زمین وجود دارد مانند: | ||
:#خداوند به زمین [[الهام]] کرد؛ | :#خداوند به زمین [[الهام]] کرد؛ | ||
:#خداوند به زمین اجازه داد؛ | :#خداوند به زمین اجازه داد؛ | ||
:#خداوند بهسوی زمین [[فرشته]] میفرستد؛ | :#خداوند بهسوی زمین [[فرشته]] میفرستد؛ | ||
:#خداوند به زمین امر کرد. | :#خداوند به زمین امر کرد. | ||
:۲. '''[[وحی]] به آسمان''': | :۲. '''[[وحی]] به آسمان''': {{متن قرآن|وَ أَوْحى في كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها}} }}<ref> در هر آسمانی کار آن را وحی کرد؛ سورۀ فصلت، آیۀ:۱۲.</ref>. بیشتر مفسران [[وحی]] را به معنای خلق و امر را به معنای شأن گرفتهاند: منظور از "امر" حوادث مربوط به زمین است که به اهل آسمان یعنی [[فرشتگان]] ساکن در آن [[وحی]] میشود تا به زمین برسد <ref> [[علامه طباطبایی]]، المیزان، ج۱۷، ص:۳۶۷.</ref><ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]] ص ۸۰-۸۳.</ref>. البته باید توجه داشت [[وحی]] به معنای خلق به قرینه نیاز دارد و اساسیترین اشکال این است که از سیاق آیات و ضمیر {{متن قرآن|أَمْرَها}} }} استفاده میشود، سخن درباره حوادث آسمان است؛ نه زمین؛ بنابراین "[[وحی]]" میتواند به معنای القاء و "امر" به معنای ایجاد امور تکوینی باشد. | ||
:۳. '''[[وحی]] به زنبور عسل''': | :۳. '''[[وحی]] به زنبور عسل''': {{متن قرآن|وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً}} }} <ref> سورۀ نحل، آیۀ:۶۸ </ref>. از [[امام باقر]]{{ع}} درباره معنای این آیه پرسیده شد فرمود: منظور [[الهام]] است. | ||
:۴. '''[[وحی]] به [[فرشتگان]]''': | :۴. '''[[وحی]] به [[فرشتگان]]''': {{متن قرآن|إِذْ يُوحي رَبُّكَ إِلَى الْمَلائِكَةِ أَنِّي مَعَكُم}} }}<ref> سورۀ انفال، آیۀ:۱۲ </ref>. به معنای القاء معنا در نفس به طور پنهانی است. | ||
:۵. '''[[وحی]] به شیاطین''': | :۵. '''[[وحی]] به شیاطین''': {{متن قرآن|وَ إِنَّ الشَّياطينَ لَيُوحُونَ إِلى أَوْلِيائِهِم}} }}<ref> سورۀ انعام، آیۀ:۱۲۱.</ref>. به معنای القای وسوسههای پنهانی است. | ||
:۶. '''[[وحی]] به مادر موسی''': | :۶. '''[[وحی]] به مادر موسی''': {{متن قرآن|وَ أَوْحَيْنا إِلى أُمِّ مُوسى}} }}<ref> سورۀ قصص، آیۀ:۷.</ref>. [[وحی]] در این آیه یا [[الهام|الهام قلبی]] است و یا خوابی که مادر موسی{{س}} دید و یا خبر دادن [[فرشته]] یا انبیای گذشته به مادر موسی<ref>[[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۸۳-۸۵.</ref>. | ||
:۷. '''[[وحی]] به حواریون''': | :۷. '''[[وحی]] به حواریون''': {{متن قرآن|وَ إِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا}} }}<ref> سورۀ مائده، آیۀ:۱۱۱.</ref>. [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: به آنان "حواریون" [[الهام]] شده است. | ||
:۸. '''[[وحی]] به [[ائمه]]{{عم}}''': | :۸. '''[[وحی]] به [[ائمه]]{{عم}}''': {{متن قرآن|وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ}} }}<ref> سورۀ انبیاء، آیۀ:۷۳.</ref>. [[وحی]] در این آیه تسدیدی یا تأییدی است؛ بدین معنا که [[وحی]]، آنان را تأیید میکند. | ||
:۹. '''[[وحی]] به معنای اشاره''': | :۹. '''[[وحی]] به معنای اشاره''': {{متن قرآن|فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ فَأَوْحى إِلَيْهِمْ}} }}<ref> سورۀ مریم، آیۀ:۱۱.</ref>. | ||
:۱۰. '''[[وحی رسالی]]''': از مهمترین اقسام [[وحی]] است و منظور از آن، [[وحی]] به [[پیامبران|پیامبران الهی]] است. یعنی خداوند متعال به طریقی پنهانی، [[شریعت]] را به بندگان برگزیده خود القاء میکند. از ظاهر آیات استفاده میشود، بر همه [[پیامبران]] الهی وحی شده است. | :۱۰. '''[[وحی رسالی]]''': از مهمترین اقسام [[وحی]] است و منظور از آن، [[وحی]] به [[پیامبران|پیامبران الهی]] است. یعنی خداوند متعال به طریقی پنهانی، [[شریعت]] را به بندگان برگزیده خود القاء میکند. از ظاهر آیات استفاده میشود، بر همه [[پیامبران]] الهی وحی شده است. {{متن قرآن|إِنَّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ}} }} <ref> سورۀ نساء، آیۀ:۱۶۳.</ref><ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۸۶-۸۹.</ref>. [[حضرت عیسی]] بر ایوب، یونس، هارون و سلیمان مقدم داشته شده و "واو" در این آیه دلالت بر ترتیب نمیکند، بلکه اشاره میکند بر همه پیامبران وحی شده است <ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۹۰.</ref>. | ||
* [[پیامبران]]، انسانهای تکاملیافتهای هستند که آمادگی دریافت [[وحی]] را در خودشان فراهم ساختهاند. [[پیامبر اکرم|نبی مکرم اسلام]]: {{عربی|"لَا بَعَثَ اللَّهُ رَسُولًا وَ لَا نَبِيّاً حَتَّى يَسْتَكْمِلَ الْعَقْل"}}<ref> | * [[پیامبران]]، انسانهای تکاملیافتهای هستند که آمادگی دریافت [[وحی]] را در خودشان فراهم ساختهاند. [[پیامبر اکرم|نبی مکرم اسلام]]: {{عربی|"لَا بَعَثَ اللَّهُ رَسُولًا وَ لَا نَبِيّاً حَتَّى يَسْتَكْمِلَ الْعَقْل"}}<ref> | ||
محاسن برقی، ج:۱، ص:۱۹۳.</ref>. [[وحی]] خداوند، منحصر در انزال کتب نیست. [[امیرالمؤمنین|امیرمؤمنان]] درباره آیه ۵۱ سوره شوری | محاسن برقی، ج:۱، ص:۱۹۳.</ref>. [[وحی]] خداوند، منحصر در انزال کتب نیست. [[امیرالمؤمنین|امیرمؤمنان]] درباره آیه ۵۱ سوره شوری {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ}} }} میفرماید: "[[وحی]]، گاهی بهصورت کلام و سخن است... پارهای از آن در قلوب [[انبیا]] القاء میشود و بعضی نیز بهصورت رؤیاست... و برخی هم [[وحی]] و تنزیل است که تلاوت... میشود... ". در تفسیر آیۀ مذکور گفته شده است: " هیچ بشری در این مقام قرار نمیگیرد که خداوند با او تکلم کند به نوعی از انواع تکلم، مگر به یکی از سه نوع مذکور<ref> [[رحمتالله احمدی|احمدی، رحمتالله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]] ص ۱۹۰-۱۹۲.</ref>. | ||
*و در نگاهی دیگر می توان اقسام [[وحی]] را در انواع زیر به کار برد: | *و در نگاهی دیگر می توان اقسام [[وحی]] را در انواع زیر به کار برد: | ||
===۱. کاربرد [[وحی]] در حوزه ارتباط خداوند با انسانها=== | ===۱. کاربرد [[وحی]] در حوزه ارتباط خداوند با انسانها=== | ||
*در این حوزه، موحی خداوند و موحی الیه انسانها میباشند و محتوای [[وحی]] متفاوت است که عبارتند از: | *در این حوزه، موحی خداوند و موحی الیه انسانها میباشند و محتوای [[وحی]] متفاوت است که عبارتند از: | ||
# '''تشریع قوانین الهی''': موحی الیه فقط [[پیامبران|پیامبران الهی]]اند. و در مواردی، [[ملائکه|ملائک]] نیز بهعنوان واسطهها و پیک [[وحی]] هستند. مانند آیه | # '''تشریع قوانین الهی''': موحی الیه فقط [[پیامبران|پیامبران الهی]]اند. و در مواردی، [[ملائکه|ملائک]] نیز بهعنوان واسطهها و پیک [[وحی]] هستند. مانند آیه {{متن قرآن|إِنَّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِه}} }}. | ||
#'''تاییدات عملی [[امامان|امامان حق]]''': در این حوزه، [[وحی]] مطلق به مکنونات قلبی و اراده افراد است و موحی خداوند و موحی الیه انسانهای شایسته میباشند. | #'''تاییدات عملی [[امامان|امامان حق]]''': در این حوزه، [[وحی]] مطلق به مکنونات قلبی و اراده افراد است و موحی خداوند و موحی الیه انسانهای شایسته میباشند. {{متن قرآن|وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إيتاءَ الزَّكاةِ}} }}. برخی از مفسرین در ذیل آیه گفتهاند: اضافه شدن مصدر فعل به معمولش یعنی "خیرات" این معنا را میرساند که "فعل خیر" در خارج تحقق دارد. زیرا نفرمود {{عربی|"أن یعفوا الخیرات"}} <ref> [[رحمتالله احمدی|احمدی، رحمتالله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]] ص ۲۶ و ۲۷.</ref>. پس عمل خیرات که از ایشان صادر میشده، به وحی و دلالتی باطنی و الهی بوده و مقارن آن صورت میگرفته و این وحی غیر از وحی مشرعی است. مؤید این معنا جمله {{متن قرآن|وَ كانُوا لَنا عابِدينَ}} }} است. یعنی [[ائمه]] پیش از این نوع [[وحی]] هم خدا را عبادت میکردهاند و عبادتشان با اعمالی بوده که [[وحی]] تشریعی مشخص کرده. پس این [[وحی]]، [[وحی]] تسدید "تأیید" است. یعنی پروردگار متعال بندهای از بندگان خود را به [[روح القدس]] اختصاص می دهد تا او آن بنده را در انجام کارهای نیک و دوری از گناه ارشاد نماید<ref> [[علامه طباطبایی]]، المیزان، ج۱، ص۲۸۴.</ref> | ||
#'''الهامات الهی:''' [[الهام]] به معنای القاء و در دل افکندن است <ref> [[رحمتالله احمدی|احمدی، رحمتالله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]] ص ۲۸ و ۲۹.</ref>. [[الهام]] بیشتر در مورد انسان به کار میرود، زیرا [[الهام]] به معنای القای در قلب است و این معنا با [[الهام]] به انسان، بیشتر سازگاری دارد. گاهی [[وحی]] در این معنا به کار رفته: | #'''الهامات الهی:''' [[الهام]] به معنای القاء و در دل افکندن است <ref> [[رحمتالله احمدی|احمدی، رحمتالله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]] ص ۲۸ و ۲۹.</ref>. [[الهام]] بیشتر در مورد انسان به کار میرود، زیرا [[الهام]] به معنای القای در قلب است و این معنا با [[الهام]] به انسان، بیشتر سازگاری دارد. گاهی [[وحی]] در این معنا به کار رفته: {{متن قرآن|أَوْحَيْنا إِلى أُمِّ مُوسى أَنْ أَرْضِعيهِ}} }}<ref> سوره قصص، آیۀ:۷.</ref>. | ||
===۲. کاربرد [[وحی]] در امور تکوینی=== | ===۲. کاربرد [[وحی]] در امور تکوینی=== | ||
*در این حوزه که موحی، خداوند و موحی الیه، همه موجودات است، وحی به معنای [[الهام]] و مشیت و تقدیر الهی است. مانند: | *در این حوزه که موحی، خداوند و موحی الیه، همه موجودات است، وحی به معنای [[الهام]] و مشیت و تقدیر الهی است. مانند: | ||
:۱. '''هدایت غریزی''': هر موجودی بهطور غریزی راه بقا و تداوم حیات خود را میداند. که در قرآن از آن با نام وحی یاد شده است. | :۱. '''هدایت غریزی''': هر موجودی بهطور غریزی راه بقا و تداوم حیات خود را میداند. که در قرآن از آن با نام وحی یاد شده است. {{متن قرآن|وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ}} }}. [[وحی]] در مواردی که درباره هدایتهای غریزی حیوانات یا [[الهام]] به حیوانات به کار رفته، در حوزه کاربردهای [[وحی]] در امور تکوینی قرار میگیرد <ref> [[رحمتالله احمدی|احمدی، رحمتالله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]] ص ۳۰ و ۳۱.</ref>. | ||
:۲. '''مقدرات هستی''': خداوند میفرماید | :۲. '''مقدرات هستی''': خداوند میفرماید {{متن قرآن|وَ أَوْحى في كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها}} }}. مفسرین معانی متعددی برای آیۀ مذکور بیان داشتهاند: برخی گیرنده [[وحی]] را اهل هر آسمانی میدانند<ref>[[علامه طباطبایی]]، المیزان، ج۱۷، ص:۳۶۷.</ref>. برخی دیگر [[وحی]] در آیه را به معنای تقدیر گرفتهاند<ref> آیت الله [[محمد هادی معرفت]]، التمهید فی علوم القرآن.</ref>. و دیگری قائل است: "آسمان و زمین گوش شنوا دارند و از [[وحی]] خداوند فرمان میبرند<ref> [[عبدالله جوادی آملی]]، تفسیر موضوعی وحی و نبوت در قرآن، ج۳، ص:۶۱.</ref>. در [[روح المعانی (کتاب)|تفسیر روح المعانی]] آمده که [[وحی]] به معنای خلقت است و امر موجودات آسمانها، یا اینکه [[وحی]] به معنای انتقال پنهان چیزی به دیگری است و مراد از امر، تکلیف الهی متوجه اهل هر آسمان است. اما معنا کردن وحی به خلقت و معنا کردن "امر" به موجودات داخل آسمانها بدون دلیل است و عبارت آیه شریفه {{متن قرآن|وَ أَوْحى في كُلِّ سَماءٍ}} }}. بعید است به معنای [[وحی]] معمولی باشد. منتها در تفسیر آیۀ مذکور، چنین استدلال شده است: | ||
::۱. آسمان محل عبور و مرور [[ملائکه]] است: | ::۱. آسمان محل عبور و مرور [[ملائکه]] است: {{متن قرآن|وَ لَقَدْ خَلَقْنا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرائِقَ}} }} <ref> [[رحمتالله احمدی|احمدی، رحمتالله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]] ص ۳۲ و ۳۳.</ref>. | ||
::۱. آسمان محل نازل شدن امر از ناحیه خدا به سوی زمین است | ::۱. آسمان محل نازل شدن امر از ناحیه خدا به سوی زمین است {{متن قرآن|يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ}} }}. بعد از {{متن قرآن|يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ}} }} از این جهت قرار گرفته است که کلمه {{متن قرآن|يُدَبِّرُ}} }} معنای تنزیل را متضمن است و منظور از کلمه "امر" همان امر الهی است، در آیه {{متن قرآن|إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}} }} یعنی همان کلمه ایجاد. پس امر از هر آسمان پایینتر نازل میشود. | ||
:۳. '''حاملین امر الهی [[ملائکه]] هستند''': | :۳. '''حاملین امر الهی [[ملائکه]] هستند''': {{متن قرآن|تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ}} }}. در واقع ملائک هر آسمان امر خدا را از آسمان بالاتر دریافت و به آسمان پایینتر نازل میکنند <ref> [[رحمتالله احمدی|احمدی، رحمتالله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]] ص ۳۴ و ۳۵.</ref>. | ||
:۴. '''آسمانها جایگاه [[ملائکه]] است''': | :۴. '''آسمانها جایگاه [[ملائکه]] است''': {{متن قرآن|وَ كَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّماواتِ}} }}: جایگاه ملائک در آسمانها هفت مرتبه دارد، که هر مرتبهاش را آسمانی خواندهاند. جمله {{متن قرآن|ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ}} }} اشعار بر این مطلب دارد که منظور از آسمان در این آیه آسمان مادی نیست. خدای سبحان در هر آسمانی امر الهی را که متعلق به آن آسمان است، به اهلش یعنی [[ملائکه]] ساکن در آن [[وحی]] میکند"<ref> [[رحمتالله احمدی|احمدی، رحمتالله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]] ص ۳۶ و ۳۷.</ref>. | ||
===۳. کاربرد [[وحی]] در حوزه ارتباطات انسانها=== | ===۳. کاربرد [[وحی]] در حوزه ارتباطات انسانها=== | ||
*در این حوزه که موحی و موحیالیه انسانها هستند، وحی به معنای اشاره بیان شده است | *در این حوزه که موحی و موحیالیه انسانها هستند، وحی به معنای اشاره بیان شده است{{متن قرآن|فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ فَأَوْحى إِلَيْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا}} }}<ref> سوره مریم، آیۀ:۱۱.</ref>. | ||
*[[امام باقر]]{{ع}} در جواب این سؤال که آیا خداوند متعال به [[حضرت موسی]]{{ع}} و هارون، هر دو [[وحی]] میکرد؛ فرمودند:"[[وحی]] بر [[حضرت موسی]]{{ع}} نازل میشد و [[حضرت موسی]]{{ع}} آن را به هارون [[وحی]] میکرد<ref>{{عربی|" كَانَ الْوَحْيُ يَنْزِلُ عَلَى مُوسَى وَ مُوسَى يُوحِيهِ إِلَى هَارُونَ "}}؛ بحارالانور، ج۱۳، ص ۲۷</ref><ref>[[محمد بیابانی اسکوئی|بیابانی اسکوئی، محمد]]، [[نبوت (کتاب)| نبوت]]</ref>. | *[[امام باقر]]{{ع}} در جواب این سؤال که آیا خداوند متعال به [[حضرت موسی]]{{ع}} و هارون، هر دو [[وحی]] میکرد؛ فرمودند:"[[وحی]] بر [[حضرت موسی]]{{ع}} نازل میشد و [[حضرت موسی]]{{ع}} آن را به هارون [[وحی]] میکرد<ref>{{عربی|" كَانَ الْوَحْيُ يَنْزِلُ عَلَى مُوسَى وَ مُوسَى يُوحِيهِ إِلَى هَارُونَ "}}؛ بحارالانور، ج۱۳، ص ۲۷</ref><ref>[[محمد بیابانی اسکوئی|بیابانی اسکوئی، محمد]]، [[نبوت (کتاب)| نبوت]]</ref>. | ||
===۴. کاربرد [[وحی]] در حوزه ارتباطات جنیان و شیاطین=== | ===۴. کاربرد [[وحی]] در حوزه ارتباطات جنیان و شیاطین=== | ||
*در این حوزه که موحی و موحی الیه جنیان و شیاطین انسی و جنی هستند، معنای [[وحی]]، القای مکر و حیلهگری یا وسوسه شیطانی است: | *در این حوزه که موحی و موحی الیه جنیان و شیاطین انسی و جنی هستند، معنای [[وحی]]، القای مکر و حیلهگری یا وسوسه شیطانی است: {{متن قرآن|وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحي بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً}} }} در این آیه در صورتی که موحی، شیاطین جنی باشد، [[وحی]] به معنای وسوسه ذکر شده و در صورت یکه موحی، شیاطین انسی باشد، به معنای مکر و تسویل پنهانی بیان شده است <ref> [[رحمتالله احمدی|احمدی، رحمتالله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]] ص ۳۸ و ۳۹.</ref>. | ||
==منابع== | ==منابع== |
نسخهٔ ۲ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۱۸
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل وحی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
وحی در لغت به معنای آگاهانیدن یا سخن پنهانی و در اصطلاح علوم اسلامی به معنای ارسال پیام از سوی خداوند به پیامبران است.
مقدمه
- واژه وحی و مشتقات آن ۷۸ مرتبه در قرآن کریم به کار رفته و بیشترین موارد استعمال آن وحی رسالی است که از این تعداد چهل مورد درباره پیامبر اسلام (ص) است.
- در قرآن کریم و روایات معصومین به انواع مختلف وحی اشاره شده است. حضرت علی (ع) میفرمایند:
- " و أما تفسير وحي النبوة و الرسالة..." ﴿إِنَّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَوْحَيْنا إِلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ﴾ }} [۱].
- "و أما وحي الإلهام..." ﴿وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ﴾ }} [۲].
- "و أما وحي الإشارة..." ﴿فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ فَأَوْحى إِلَيْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا﴾ }} [۳].
- "و أما وحي التقدير..." ﴿ وَ أَوْحى فِي كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها وَ قَدَّرَ فِيها أَقْواتَها﴾ }} [۴].
- "و أما وحي الأمر..." ﴿وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُواْ بِي وَبِرَسُولِي قَالُواْ آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ﴾ }} [۵].
- "و أما وحي الكذب..." ﴿شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ﴾ }} [۶].
- "و أما وحي الخبر..." ﴿وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ﴾ }} [۷] [۸].
وحی در قرآن
- در قرآن واژه وحی و مشتقات آن ۷۸ بار به کار رفته است. بررسی این موارد میتواند روشنگر معنای وحی در اصطلاح قرآن کریم باشد؛ به طور کلی، قرآن وحی را در القای امر از جانب کسی "خدا، فرشته، انسان و شیطان" به دیگری "انسان، فرشته، شیطان و دیگر موجودات" به کار برده است. اهمّ موارد کاربرد وحی در قرآن را میتوان به ترتیب زیر طبقهبندی کرد[۹]:
۱. القای امر از جانب خداوند
- الف. فرمان به زمین:در سوره زلزال در وصف روز قیامت آمده است: ﴿يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا ﴾ }}[۱۰]. ﴿أَوْحَى لَهَا ﴾ }} به معنای أوحَی إلَیها است. برخی گفتهاند معنای وحی در این آیه فرمان است، بنا بر این أوحَی لَها یعنی أمَرَها[۱۱]، اما از آن جهت آن را وحی نامیده است که امر خداوند به زمین امری طبیعی و آشکار نیست. برخی مفسران معتقدند که آیه به طور ضمنی بر این معنا دلالت میكند که همه موجودات و حتی جمادات دارای حیات و شعورند به طوری که به امر و فرمان الهی زبان به گفتار میگشایند و مشاهدات خود را باز میگویند[۱۲]. در جای دیگری هم آمده است که خداوند به آسمان و زمین فرمود: "خواه ناخواه بیایید". و آن دو گفتند: "فرمانپذیر آمدیم"[۱۳] که اين آيه حکایت از فرمانپذیری زمین و آسمان در مقابل امر خداوند دارد[۱۴].
- ب. تدبیر و تقدیر در آسمان: در سوره فصلت پس از گزارش آفرینش هفت آسمان آمده است: ﴿فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴾ }}[۱۵][۱۶].
- در باره این آیه دو نظریه مشهور وجود دارد: نخست آنکه، خداوند پس از آفرینش هفت آسمان، سنن و قوانین مربوط به هر یک را در آن پدید آورد تا به طور خودکار وظایف خود را انجام دهد[۱۷]. با توجه به عبارت ﴿ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴾ }} در پایان آیه، این وحی را وحی تقدیری نام نهادهاند[۱۸]. دوم آنکه، حوادثی که برای بشر اتفاق میافتد، به تقدیر و امر الهی است. که این امر را فرشتگان دریافت میکنند و آنها هستند که آن را به زمین میرسانند. این امر به اعتبار فرشتگانی که در آسمانها ساکناند نسبتی به تک تک آنها دارد و به اعتبار اینکه حامل آن امرند نسبتی به هر گروه از فرشتگان دارد به عنوان مثال، فرشتهای که حامل امر موت است، او را ملک الموت مینامند. برگشت این نظریه به آن است که خداوند در هر آسمانی امر الهی مربوط به آن را به فرشتگان آن آسمان وحی میکند[۱۹].
- ج. الهام غریزی به حیوان: در آیه ۶۸ سوره نحل آمده است: ﴿وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ ثُمَّ كُلِي مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاء لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ﴾ }}[۲۰]. این وحی را الهام غریزی یا القای معنا در فهم حیوان از طریق غریزه دانستهاند[۲۱][۲۲].
- د. هدایت باطنی در انسان:قرآن کریم در مورد گروهی از پیامبران میفرماید: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ ﴾ }}[۲۳][۲۴].
- وحی در این آیه به معنای هدایت باطنی است. آیات قرآن بر این دلالت دارد که خداوند انسان را به طور عام، و عدّهای از پیامبران را به طور خاص مشمول این نوع هدایت قرار داده است[۲۵].
- خداوند در سوره شمس میفرماید: ﴿وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ﴾ }}[۲۶]. مراد از این الهام آن است که خدای تعالی صفات عمل انسان را به انسان شناسانده و به او فهمانده است که عملی را که انجام میدهد تقوا یا فجور است. در آیه شریف با آوردن حرف فاء مسئله الهام را نتیجه تسویه قرار داده است و این اشاره است به اینکه الهام فجور و تقوا همان عقل عملی است که از نتایج تسویه نَفْس است، پس این الهام از صفات و خصوصیات خلق آدمی است، همچنانکه در جای دیگر فرمود: ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ﴾ }}[۲۷][۲۸][۲۹].
- این نوع هدایت باطنی الهی که به صورت عقل عملی در نوع بشر جریان یافته است، در سطح بالاتر در کسانی که به مقام امامت رسیدهاند، تحقق یافته است. خداوند در وصف پیامبرانی چون ابراهیم، اسحاق و یعقوب میفرماید: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ ﴾ }}[۳۰][۳۱].
- علامه طباطبایی در مورد معنای هدایت به امر و وحی در آیه مذکور میفرماید:"این هدایت که خدا آن را از شئون امامت قرار داده، هدایت به معنای راهنمایی نیست، چون میدانیم که خدای تعالی ابراهیم را وقتی امام قرار داد که سالها دارای منصب نبوت بود، و معلوم است که نبوت جدا از منصب هدایت به معنای راهنمایی نیست، پس هدایتی که منصب امام است نمیتواند معنایی غیر از رساندن به مقصد داشته باشد، و معنا یک نوع تصرف تکوینی در نفوس است که با آن تصرف راه را برای بردن دلها به سوی کمال هموار میسازد. چون این تصرف، تصرفی است تکوینی، ناگزیر مراد از امری که با آن هدایت صورت میگیرد نیز امری تکوینی خواهد بود نه تشریعی[۳۲].
- عمل خیرات نیز که از آنها صادر میشده، به وحی و دلالت باطنی و الهی بوده که مقارن آن صورت میگرفته است و این وحی غیر از وحی تشریعی است که در آن ابتدا عمل را تشریع میکند و سپس انجام آن را مقرر میدارد. این وحی را میتوان وحی تسدید نامید نه وحی تشریعی. خلاصه آنکه این اشخاص، مؤید به روح القدس و روح طهارت و پاکی هستند و نیرویی ربّانی آنها را به انجام کارهای نیک فرا میخواند[۳۳][۳۴].
- ه. ارتباط کلامی خدا با انسان: قرآن کریم تصریح میکند که خداوند با بشر، اعمّ از پیامبر و غیر پیامبر، به روشهای مختلف ارتباط کلامی برقرار میکند. در آیه ۵۱ سوره شوری آمده است: ﴿وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ﴾ }}[۳۵][۳۶].
- نوع اول ارتباط كلامی، همان الهام و القای معنا در قلب است[۳۷]. که فرشته یا واسطهای دیگر در آن دخالت ندارد، كه وحی به مادر موسی و وحی به حواریون را میتوان از این قسم دانست[۳۸].
- در مورد مادر موسی در قرآن آمده است: ﴿وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ﴾ }}[۳۹][۴۰].
- و در باره حواریون نیز میفرماید: ﴿وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُواْ بِي وَبِرَسُولِي قَالُواْ آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ﴾ }}[۴۱][۴۲].
- بیشتر مفسران وحی در این دو مورد را از نوع الهام دانستهاند، گرچه نظریات دیگری نیز در اینباره مطرح شده است[۴۳][۴۴].
- نوع دومِ ارتباط کلامی خداوند با بشر، ایجاد گفتار از طریق اشیاء است که آن را وحی از وراء حجاب نامیده است. سخن گفتن خدا با حضرت موسی(ع) از طریق درخت از این قسم است[۴۵].
- در آیه سی سوره قصص آمده است: ﴿فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي مِن شَاطِئِ الْوَادِي الأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾ }}[۴۶][۴۷].
- نوع سوم ارتباط كلامی، ابلاغِ گفتار خداوند توسط فرشته وحی است. سخن گفتن فرشتگان با حضرت زکریا(ع) و حضرت مریم(س) از اینگونه وحی است[۴۸].
- قرآن در مورد حضرت زکریا(ع) میگوید: ﴿فَنَادَتْهُ الْمَلائِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيَى مُصَدِّقًا بِكَلِمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَسَيِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِيًّا مِّنَ الصَّالِحِينَ ﴾ }}[۴۹][۵۰].
- همچنین در مورد حضرت مریم(س) آمده است: ﴿وَإِذْ قَالَتِ الْمَلائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ﴾ }}[۵۱][۵۲].
- همانطور که اشاره شد هیچکدام از سه قسم تکلیم الهی به بشر اختصاص به پیامبران ندارد[۵۳].
- و. وحی گفتاری پیامبران:وحی به پیامبران از نظر ماهیت و شیوه ابلاغ با وحی به دیگران تفاوتی ندارد، همانطور که از عموم آیه﴿وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ﴾ }}[۵۴] استفاده میشود. با این حال اين نوع وحی از نظر محتوا و هدف با وحی به غیر پیامبران تفاوت دارد[۵۵].
- در آیه ۱۶۳ سوره نساء آمده است: ﴿إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِن بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا﴾ }}[۵۶][۵۷].
- از این عبارت که میگوید:"وحی بر پیامبر همانند وحی بر نوح و پیامبران پس از او است"، استفاده میشود که وحی به پیامبران از جهاتی با وحی به دیگران متفاوت است. این وحی را وحی رسالی یا وحی تشریعی نامیدهاند، زیرا پیامبران با دریافت این وحی مأموریت مییابند تا پیام خدا را که حاوی شریعت الهی است، به مردم ابلاغ کنند. آیات قرآن نشان میدهد که وحی بر پیامبران با هدفهای متفاوتی نازل شد؛ گاهی وحی، اخباری است؛ یعنی خداوند پیامبرانش را از غیب "وقايع زمان گذشته يا آينده" آگاه میکند، گاهی وحی دستوری ـ کاربردی است؛ یعنی خداوند به پیامبرش فرمان میدهد که کاری را انجام دهد. گاهی هم وحی ابلاغی است؛ یعنی خداوند قوانین و شرایع و نیز معارف حق را به انبیا وحی میکند و آنها رسالت دارند که آن را به مردم ابلاغ کنند، نزول کتابهایی چون تورات، انجیل و قرآن از این دست است[۵۸].
- نمونهای از وحی اخباری:[۵۹]در سوره آلعمران خداوند پس از گزارش گوشههایی از داستان حضرت زکریا(ع) و حضرت مریم(س)، خطاب به پیامبر اکرم(ص) میفرماید: ﴿ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُون أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ﴾ }}[۶۰][۶۱].
- نمونهای از وحی دستوری ـ کاربردی:[۶۲]خداوند در آیات زیر به نوح و موسی دستور انجام کاری را میدهد و آنها نیز به این وحی دستوری عمل میکنند: ﴿فَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا فَإِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ فَاسْلُكْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلاَّ مَن سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ وَلا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ﴾ }}[۶۳]
﴿فَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنِ اضْرِب بِّعَصَاكَ الْبَحْرَ فَانفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ﴾ }}[۶۴][۶۵].
- نمونهای از وحی ابلاغی: ﴿شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاء وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ﴾ }}[۶۶]، ﴿كَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِّتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ﴾ }}[۶۷][۶۸].
- ز. لقای امر به فرشتگان:در قرآن ارتباط خداوند با فرشتگان نیز با لفظ وحی بیان شده است: ﴿إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الرُّعْبَ فَاضْرِبُواْ فَوْقَ الأَعْنَاقِ وَاضْرِبُواْ مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ﴾ }}[۶۹][۷۰].
۲. القای امر از فرشته به انسان
- پيشتر گفتيم که قرآن کریم در بیان انواع وحی به انسان یک نوع آن را وحی فرشته به انسان برشمرده است: ﴿وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ﴾ }}[۷۱][۷۲].
- مطابق قرآن و نیز دیگر کتب مقدس، فرشته بر پیامبران و غیر پیامبران نازل میشده و سخن خدا را به آنها ابلاغ میکرده است. در مورد وحی قرآن به پیامبر هم فرشته وحی، که جبرئیل است، واسطه این وحی بوده است﴿نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُّبِينٍ﴾ }}[۷۳][۷۴].
۳. القای امر از انسان به انسان
- خداوند در باره زکریای پیامبر میفرماید: ﴿فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ أَن سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِيًّا﴾ }}[۷۵][۷۶].
- از آنجا که در آیه قبل گفته شده که زکریا تا سه شبانهروز با مردم سخن نخواهد گفت، منظور از ﴿فَأَوْحى إِلَيْهِم﴾ }} آن است که از غیر طریق گفتار به آنها فهماند که ظاهراً منظور زبان اشاره است[۷۷][۷۸].
۴. القای امر از جانب شیاطین
- در دو آیه قرآن وساوس و القائات شیاطین با واژه وحی یاد شده است﴿كَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الإِنسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاء رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ ﴾ }}[۷۹]، ﴿وَلاَ تَأْكُلُواْ مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ﴾ }}[۸۰]. دلیل اطلاق وحی بر وساوس و القائات شیطانی، نهانی بودن یا سرعتِ عمل در جریان اینگونه عملِ ارتباطی است[۸۱].
بررسی اقسام واژگان
- نظام معنایی ویژهای بر واژگان قرآن حاکم است، به وسیله تحلیلهای ادبی، لغوی و مفهومشناسی، معنای اصطلاحات قرآن را میتوان در واژههای جانشین، همنشین و متقابل پیدا کرد.
- واژههای نزدیک به وحی را میتوان در سه بخش بیان کرد:
- واژههای بیانکنندۀ رابطۀ پیامرسانی بین وحیکننده و گیرنده وحی، مانند واژۀ کلام، قول، نبأ، قصص؛
- واژهای مربوط به از جانب خدا بودن وحی، مانند: نزول، آتی و مجیء؛
- واژهای بیانگر نزول لفظی قرآن، مانند: قرائت، تلاوت و ترتیل.
- علت کاربردهای مختلف در موقعیتهای متفاوت چیست؟ جواب: ظهورِ بهتر معنای مورد نظر خاص، به وسیله لفظ خاص، مثلاً: در آیه ﴿وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى تَكْليماً﴾ }} خداوند هم رابطه گفتاری حضرت موسی (ع) با خود را بیان کرده و هم فهمانده که او نسبت به انبیای پیش از خود فضیلتی نیز دارد. از واژه قول استفاده نکرده که ناظر به گفتوگو و مذاکره بین دو ذات است. و یا هرگاه عنایت به قطعی بودن و شگفتآور بودن سخن باشد از آن با واژه "نبأ" تعبیر میشود و نیز هرگاه مقصود گویایی مطلب یا خبری پیوسته به شکل داستان باشد از واژه "قصص" استفاده شده است[۸۲].
- در ذیل به بررسی برخی از این واژگان و کاربردهای آنها میپردازیم:
۱. واژگان بیانکننده رابطۀ گفتاری وحی
- الف. قول: واژه قول به سخن گفتن خداوند یا فرشتگان با افراد گوناگون اشاره دارد: ﴿قالَ يا آدَمُ أَنْبِئْهُم﴾ }}، ﴿قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلاَ تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ﴾ }} [۸۳]، ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ﴾ }} [۸۴]، ﴿قَالَ يَا مُوسَى إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَالاتِي وَبِكَلامِي فَخُذْ مَا آتَيْتُكَ وَكُن مِّنَ الشَّاكِرِينَ﴾ }} [۸۵] [۸۶]. همه این آیات بهخوبی و روشنی مفهوم وحی را میرسانند؛ اما عنایت خداوند نسبت به کاربرد واژه "قول" طرح رابطه گفتاری بین دو ذات متفاوت است.
- ب. کلام: بیشترین مورد کلام در قرآن کریم درباره خداوند متعال با حضرت موسی (ع) آمده است. قول و کلام از نظر "عرف عام" عبارت است از: حروف و اصواتی که از متکلم صادر میشود. هدف اصلی صدا و کلام، ابراز سرّ درون است، نه ایجاد صوت و لفظ. بر این اساس هر رفتاری از متلکم که همان اثر سخن گفتن را دارا باشد، میشود آن را "کلام" نامید [۸۷]. مثلاً هر چیزی که قدرت الهی را نمایش دهد، کلمه الهی است. مثل حضرت عیسی(ع) پایه و اساس حقیقت کلام چیزی است که دلالت بر معنای پنهانی و باطنی انسان میکند. ویژگیهایی که تابع مصادیق و افراد آن است، و در معنای حقیقی کلام، دخالت ندارد. و نیز وجودات خارجی که با تمام وجود حکایت از علت خود میکنند کلامند. کلام و قول را میتوان بر دو قسم دانست:
- تکوینیات: که قول و کلام همان فعل خداوند است. ﴿إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾ }}؛
- غیر تکوینیات: ابراز خواستههای درونی به صورت لفظ یا غیر آن.
- ج. قص و قصص: "قصص" "به فتح ق و ص" مفرد و به معنای خبر و تعقیب و... است [۸۸]. قصص "به کسر قاف" جمع قصه است که برخی روشن بودن معنا را و برخی مطابق با واقع بودن را قید آن دانستهاند. ﴿إِنَّ هذا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ﴾ }}. بنابراین طبق تصریح برخی از مفسران قید "حق" برای تأکید و توضیح قصه است.
- د. نبأ: خبری که فایده و سود بزرگی داشته باشد و موجب علم نیز بشود. ﴿قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظيمٌ﴾ }} [۸۹]. در آیه سوم سوره تحریم واژه نبأ مفهوم وحی را میرساند. پیامبر به همسرش گفت که تو اسرار را فاش ساختهای. حفصه گفت: ﴿مَنْ أَنْبَأَكَ هذا قالَ نَبَّأَنِيَ الْعَليمُ الْخَبيرُ﴾ }}.
- هـ. ندا: صدای تنها و نیز بلند شدن و ظهور صدا را "ندا" گویند. ﴿وَ نادَيْناهُ أَنْ يا إِبْراهيم * قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا﴾ }}، ﴿فَنادَتْهُ الْمَلائِكَةُ وَ هُوَ قائِمٌ﴾ }}[۹۰]. در واژه ندا غیر از رابطه گفتاری نوعی اعلام و ابراز نیز وجود دارد.
۲. واژگان مبین بیرونی و غیر نفسانی بودن وحی
برخی واژهها نشان میدهند منشأ وحی از درون پیامبر نیست:
- الف. نزول: اصل واژه نزول به معنای فرود آمدن از جای بلند به جای پست است و هرگاه به خدا نسبت داده میشود به معنای عطا و بخشش نیز میآید. نزول قرآن به معنای آمدن از مرتبه "عند اللهی" به مرتبه الفاظ است.
- ب. اتیان و اتیاء: آمدن با سهولت و آسانی را گویند و بیشترین مورد آن مربوط به اعطاء کتاب به حضرت موسی(ع) است [۹۱]، ﴿وَ أَتَيْناكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ﴾ }}. آمدن واژه "آتی" با واژگانی چون ذکر، سبع الثمانی و حق، بهترین گواه در ارائه مفهوم وحی و آمدن قرآن از جانب خداوند متعال است.
- ج. مجیء: مفهوم مجیء ازنظر لغت اعم از اتیان است؛ به معنای آسان آمدن و نیز نوعی آمدن که با هدف انجام میگیرد﴿وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى﴾ }}. هدایت را در این آیه به معنای رسول و قرآن کریم دانستهاند و بنا بر اینکه هدایت، قرآن باشد مفهوم وحی را میرساند.
- د. القاء و تلقی: واژه "لقاء" به معنای روبهرو با چیزی است و القاء به معنای انداختن هر چیزی و تلقی به معنای استقبال از چیزی و تلقیه به معنای روبهرو کردن و تفهیم و اعطاست ﴿وَ إِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكيمٍ عَليمٍ﴾ }}. صاحب التحقیق، روبه شدن همراه با ارتباط را در معنای القا و تلقیه مؤثر میداند [۹۲].
۳. واژگان دال بر نزول لفظی قرآن
- برخی واژهها گویای این است که قرآن با همین الفاظ بر پیامبر خوانده شده است:
- الف. قرائت: به معنای خواندن به کار رفته است و در اصل به معنای جمع کردن و نیز جمع کردن حروف و کلمات است. خواندن آیات قرآن بر پیامبر (ص) جز به واسطه حروف و کلمات انجام نمیپذیرد.
- ب. تلاوت: یعنی به دنبال رفتن، پیروی کردن و نیز خواندن کلمهای بعد از کلمه دیگر بدون فاصله تلاوت، به کتابهای آسمانی اختصاص دارد؛ اما قرائت اعم است: "اصل قرائت جمع حروف است و اصل تلاوت پیروی کردن حروف همراه با تعقل و فهم این واژه در پنج جای قرآن کریم مفهوم وحی را میرساند" ﴿تِلْكَ آياتُ اللَّهِ نَتْلُوها عَلَيْكَ بِالْحَقِّ﴾ }} [۹۳]. [۹۴].
- ج. ترتیل: بیان کردن سخن منظم، پایدار و همراه با فاصله را گویند و نیز هرگاه سخنی پایدار به راحتی بیان شود آن را ترتیل گویند. پیامبر اکرم در معنای ترتیل، چنین فرمودند"حروف و کلمات آن را بهروشنی ادا کن؛ نه همچون ذرات شن آن را پراکنده کن و نه آن را همچون شعر پشت سرهم بخوان چون به شگفتیهای قرآن رسیدید توقف کنید". علت کاربرد واژههای قرائت، تلاوت و ترتیل، برخورداری وحی از کلمات، حروف، نظم و ترتیب و جدا کردن یا بیان منظم کلمات و حروف میباشد. پس خود پیامبر معانی قرآن را به الفاظ تبدیل نکرده است [۹۵].
کاربردهای وحی در قرآن
- توجه به حوزههای کاربرد وحی ما را در تلقی درست از وحی کمک میکند.
- در یک تقسیم وحی در انواع زیر به کار رفته است:
- ۱. وحی به زمین: ﴿يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحى لَها﴾ }}[۹۶]. *دیدگاههای مختلفی در مورد معنا و ماهیت وحی به زمین وجود دارد مانند:
- ۲. وحی به آسمان: ﴿وَ أَوْحى في كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها﴾ }}[۹۷]. بیشتر مفسران وحی را به معنای خلق و امر را به معنای شأن گرفتهاند: منظور از "امر" حوادث مربوط به زمین است که به اهل آسمان یعنی فرشتگان ساکن در آن وحی میشود تا به زمین برسد [۹۸][۹۹]. البته باید توجه داشت وحی به معنای خلق به قرینه نیاز دارد و اساسیترین اشکال این است که از سیاق آیات و ضمیر ﴿أَمْرَها﴾ }} استفاده میشود، سخن درباره حوادث آسمان است؛ نه زمین؛ بنابراین "وحی" میتواند به معنای القاء و "امر" به معنای ایجاد امور تکوینی باشد.
- ۳. وحی به زنبور عسل: ﴿وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً﴾ }} [۱۰۰]. از امام باقر(ع) درباره معنای این آیه پرسیده شد فرمود: منظور الهام است.
- ۴. وحی به فرشتگان: ﴿إِذْ يُوحي رَبُّكَ إِلَى الْمَلائِكَةِ أَنِّي مَعَكُم﴾ }}[۱۰۱]. به معنای القاء معنا در نفس به طور پنهانی است.
- ۵. وحی به شیاطین: ﴿وَ إِنَّ الشَّياطينَ لَيُوحُونَ إِلى أَوْلِيائِهِم﴾ }}[۱۰۲]. به معنای القای وسوسههای پنهانی است.
- ۶. وحی به مادر موسی: ﴿وَ أَوْحَيْنا إِلى أُمِّ مُوسى﴾ }}[۱۰۳]. وحی در این آیه یا الهام قلبی است و یا خوابی که مادر موسی(س) دید و یا خبر دادن فرشته یا انبیای گذشته به مادر موسی[۱۰۴].
- ۷. وحی به حواریون: ﴿وَ إِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا﴾ }}[۱۰۵]. امام باقر (ع) فرمود: به آنان "حواریون" الهام شده است.
- ۸. وحی به ائمه(ع): ﴿وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ﴾ }}[۱۰۶]. وحی در این آیه تسدیدی یا تأییدی است؛ بدین معنا که وحی، آنان را تأیید میکند.
- ۹. وحی به معنای اشاره: ﴿فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ فَأَوْحى إِلَيْهِمْ﴾ }}[۱۰۷].
- ۱۰. وحی رسالی: از مهمترین اقسام وحی است و منظور از آن، وحی به پیامبران الهی است. یعنی خداوند متعال به طریقی پنهانی، شریعت را به بندگان برگزیده خود القاء میکند. از ظاهر آیات استفاده میشود، بر همه پیامبران الهی وحی شده است. ﴿إِنَّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ﴾ }} [۱۰۸][۱۰۹]. حضرت عیسی بر ایوب، یونس، هارون و سلیمان مقدم داشته شده و "واو" در این آیه دلالت بر ترتیب نمیکند، بلکه اشاره میکند بر همه پیامبران وحی شده است [۱۱۰].
- پیامبران، انسانهای تکاملیافتهای هستند که آمادگی دریافت وحی را در خودشان فراهم ساختهاند. نبی مکرم اسلام: "لَا بَعَثَ اللَّهُ رَسُولًا وَ لَا نَبِيّاً حَتَّى يَسْتَكْمِلَ الْعَقْل"[۱۱۱]. وحی خداوند، منحصر در انزال کتب نیست. امیرمؤمنان درباره آیه ۵۱ سوره شوری ﴿وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ﴾ }} میفرماید: "وحی، گاهی بهصورت کلام و سخن است... پارهای از آن در قلوب انبیا القاء میشود و بعضی نیز بهصورت رؤیاست... و برخی هم وحی و تنزیل است که تلاوت... میشود... ". در تفسیر آیۀ مذکور گفته شده است: " هیچ بشری در این مقام قرار نمیگیرد که خداوند با او تکلم کند به نوعی از انواع تکلم، مگر به یکی از سه نوع مذکور[۱۱۲].
- و در نگاهی دیگر می توان اقسام وحی را در انواع زیر به کار برد:
۱. کاربرد وحی در حوزه ارتباط خداوند با انسانها
- در این حوزه، موحی خداوند و موحی الیه انسانها میباشند و محتوای وحی متفاوت است که عبارتند از:
- تشریع قوانین الهی: موحی الیه فقط پیامبران الهیاند. و در مواردی، ملائک نیز بهعنوان واسطهها و پیک وحی هستند. مانند آیه ﴿إِنَّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِه﴾ }}.
- تاییدات عملی امامان حق: در این حوزه، وحی مطلق به مکنونات قلبی و اراده افراد است و موحی خداوند و موحی الیه انسانهای شایسته میباشند. ﴿وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إيتاءَ الزَّكاةِ﴾ }}. برخی از مفسرین در ذیل آیه گفتهاند: اضافه شدن مصدر فعل به معمولش یعنی "خیرات" این معنا را میرساند که "فعل خیر" در خارج تحقق دارد. زیرا نفرمود "أن یعفوا الخیرات" [۱۱۳]. پس عمل خیرات که از ایشان صادر میشده، به وحی و دلالتی باطنی و الهی بوده و مقارن آن صورت میگرفته و این وحی غیر از وحی مشرعی است. مؤید این معنا جمله ﴿وَ كانُوا لَنا عابِدينَ﴾ }} است. یعنی ائمه پیش از این نوع وحی هم خدا را عبادت میکردهاند و عبادتشان با اعمالی بوده که وحی تشریعی مشخص کرده. پس این وحی، وحی تسدید "تأیید" است. یعنی پروردگار متعال بندهای از بندگان خود را به روح القدس اختصاص می دهد تا او آن بنده را در انجام کارهای نیک و دوری از گناه ارشاد نماید[۱۱۴]
- الهامات الهی: الهام به معنای القاء و در دل افکندن است [۱۱۵]. الهام بیشتر در مورد انسان به کار میرود، زیرا الهام به معنای القای در قلب است و این معنا با الهام به انسان، بیشتر سازگاری دارد. گاهی وحی در این معنا به کار رفته: ﴿أَوْحَيْنا إِلى أُمِّ مُوسى أَنْ أَرْضِعيهِ﴾ }}[۱۱۶].
۲. کاربرد وحی در امور تکوینی
- در این حوزه که موحی، خداوند و موحی الیه، همه موجودات است، وحی به معنای الهام و مشیت و تقدیر الهی است. مانند:
- ۱. هدایت غریزی: هر موجودی بهطور غریزی راه بقا و تداوم حیات خود را میداند. که در قرآن از آن با نام وحی یاد شده است. ﴿وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ﴾ }}. وحی در مواردی که درباره هدایتهای غریزی حیوانات یا الهام به حیوانات به کار رفته، در حوزه کاربردهای وحی در امور تکوینی قرار میگیرد [۱۱۷].
- ۲. مقدرات هستی: خداوند میفرماید ﴿وَ أَوْحى في كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها﴾ }}. مفسرین معانی متعددی برای آیۀ مذکور بیان داشتهاند: برخی گیرنده وحی را اهل هر آسمانی میدانند[۱۱۸]. برخی دیگر وحی در آیه را به معنای تقدیر گرفتهاند[۱۱۹]. و دیگری قائل است: "آسمان و زمین گوش شنوا دارند و از وحی خداوند فرمان میبرند[۱۲۰]. در تفسیر روح المعانی آمده که وحی به معنای خلقت است و امر موجودات آسمانها، یا اینکه وحی به معنای انتقال پنهان چیزی به دیگری است و مراد از امر، تکلیف الهی متوجه اهل هر آسمان است. اما معنا کردن وحی به خلقت و معنا کردن "امر" به موجودات داخل آسمانها بدون دلیل است و عبارت آیه شریفه ﴿وَ أَوْحى في كُلِّ سَماءٍ﴾ }}. بعید است به معنای وحی معمولی باشد. منتها در تفسیر آیۀ مذکور، چنین استدلال شده است:
- ۱. آسمان محل عبور و مرور ملائکه است: ﴿وَ لَقَدْ خَلَقْنا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرائِقَ﴾ }} [۱۲۱].
- ۱. آسمان محل نازل شدن امر از ناحیه خدا به سوی زمین است ﴿يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ﴾ }}. بعد از ﴿يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ﴾ }} از این جهت قرار گرفته است که کلمه ﴿يُدَبِّرُ﴾ }} معنای تنزیل را متضمن است و منظور از کلمه "امر" همان امر الهی است، در آیه ﴿إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾ }} یعنی همان کلمه ایجاد. پس امر از هر آسمان پایینتر نازل میشود.
- ۳. حاملین امر الهی ملائکه هستند: ﴿تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ﴾ }}. در واقع ملائک هر آسمان امر خدا را از آسمان بالاتر دریافت و به آسمان پایینتر نازل میکنند [۱۲۲].
- ۴. آسمانها جایگاه ملائکه است: ﴿وَ كَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّماواتِ﴾ }}: جایگاه ملائک در آسمانها هفت مرتبه دارد، که هر مرتبهاش را آسمانی خواندهاند. جمله ﴿ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ﴾ }} اشعار بر این مطلب دارد که منظور از آسمان در این آیه آسمان مادی نیست. خدای سبحان در هر آسمانی امر الهی را که متعلق به آن آسمان است، به اهلش یعنی ملائکه ساکن در آن وحی میکند"[۱۲۳].
۳. کاربرد وحی در حوزه ارتباطات انسانها
- در این حوزه که موحی و موحیالیه انسانها هستند، وحی به معنای اشاره بیان شده است﴿فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ فَأَوْحى إِلَيْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا﴾ }}[۱۲۴].
- امام باقر(ع) در جواب این سؤال که آیا خداوند متعال به حضرت موسی(ع) و هارون، هر دو وحی میکرد؛ فرمودند:"وحی بر حضرت موسی(ع) نازل میشد و حضرت موسی(ع) آن را به هارون وحی میکرد[۱۲۵][۱۲۶].
۴. کاربرد وحی در حوزه ارتباطات جنیان و شیاطین
- در این حوزه که موحی و موحی الیه جنیان و شیاطین انسی و جنی هستند، معنای وحی، القای مکر و حیلهگری یا وسوسه شیطانی است: ﴿وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحي بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً﴾ }} در این آیه در صورتی که موحی، شیاطین جنی باشد، وحی به معنای وسوسه ذکر شده و در صورت یکه موحی، شیاطین انسی باشد، به معنای مکر و تسویل پنهانی بیان شده است [۱۲۷].
منابع
جستارهای وابسته
- وحی در قرآن
- وحی در حدیث
- وحی در کلام اسلامی
- وحی در حکمت اسلامی
- وحی در عرفان اسلامی
- وحی از دیدگاه بروندینی
- ارتباط رسول با پروردگار
- اشراق
- الهام
- انکشاف
- پدیدارگری
- تجلی
- تجلیگری
- تنزیل
- سمع
- کشف
- شهود
- مکاشفه
- نص
- نقل
- القای الهی
- وحی الهی
- وحی به اسباط
- وحی تشریعی
- وحی تکوینی
- وحی تبلیغی
- احادیث قدسی
- اساس شرایع
- القای وحی
- القائات شیطانی
- اولیای وحی الهی
- تجربه روحی خواب مصنوعی
- جبرئیل
- ضرورت وحی
- عصر وحی
- عصمت وحی
- قوام رسالت
- کاتبان وحی
- کلام خفی
- محتوای وحی
- مرحله اخذ وحی
- مرحله تبلیغ وحی
- مرحله حفظ وحی
- نزول جبرئیل
- وحی غیرمباشری
- وحی مباشری
- احادیث وحی
- امکان وحی
- انقطاع وحی
- کاتبان وحی
- انكار وحی
- دوره فترت وحی
- زبان وحی
- صوت وحی
- فرشته وحی
- مواقع وحی
- نزول وحی
- حدیث ورقة بن نوفل
- حقیقت وحی
- خواب مصنوعی
- کتابت قرآن
- نزول قرآن
- تجربه دینی
منبعشناسی جامع وحی و الهام
پانویس
- ↑ سوره نساء؛ آیه: ۱۶۳.
- ↑ سوره نحل؛ آیه: ۶۸.
- ↑ سوره مریم؛ آیه: ۱۱.
- ↑ سوره فصلت؛ آیه: ۱۲.
- ↑ سوره مائده؛ آیه: ۱۱۱.
- ↑ سوره انعام؛ آیه: ۱۱۲.
- ↑ سوره انبیاء؛ آیه: ۷۳.
- ↑ علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۲۶ و ۲۷.
- ↑ شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص:۴۴ - ۴۵.
- ↑ در آن روز زمین رازهایش را باز میگوید،زیرا پروردگارت به آن، وحی کرده است؛ سوره زلزله، آیه: ۴ - ۵.
- ↑ لسان العرب، ابن منظور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۸ م، ج ۱۵، ص ۲۴۰ (ذيل واژۀ وَحی).
- ↑ ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسين، بیتا، ج ۲۰، ص۳۴۲.
- ↑ سوره فصلت، آیه:۱۱.
- ↑ شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص: ۴۵.
- ↑ آنگاه آنها را در دو روز (به گونه) هفت آسمان برنهاد و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیکتر را به چراغهایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست؛ سوره فصلت، آیه:۱۲.
- ↑ شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص:۴۵.
- ↑ ر.ک: منشور جاوید، جعفر سبحانی، قم، انتشارات توحید، ۱۳۷۰ ش، ج ۱۰، ص ۸۳؛ تفسیر نمونه، ذیل آیه؛ منهج الصادقین، ذیلِ آیه.
- ↑ التفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی، تصحیح سید طیب جزائری، قم، مؤسسۀ دارالکتاب، ۱۴۰۴ﻫ، چاپ سوم، ج ۲، ص ۳۶۳.
- ↑ شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص:۴۵ - ۴۶.
- ↑ و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که بر کوهها و بر درخت و بر داربستهایی که (مردم) میسازند لانه گزین سپس از (گل) همه میوهها بخور و راههای هموار پروردگارت را بپوی! (آنگاه) از شکمش شهدی با رنگهای گوناگون برمیآید که در آن برای مردم درمانی است، بیگمان در این، نشانهای است برای گروهی که میاندیشند!؛ سوره نحل، آیه: ۶۸- ۶۹.
- ↑ علی بن ابراهیم قمی، التفسیر القمی، ج ۱، ص ۳۸۷؛ تفسیر نورالثقلین، عبد علی بن جمعه الحویزی، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، قم، مؤسسة اسماعیلین، ۱۴۱۷ﻫ، چاپ چهارم، ج ۳، ص ۶۳؛ تفسیر العیاشی، محمد بن مسعود عیاش، تحقیق سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، مکتبة العلمية الاسلامية، بیتا، ج ۲، ص ۲۶۳.
- ↑ شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص:۴۶.
- ↑ و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند؛ سوره انبیاء، آیه:۷۳.
- ↑ شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص:۴۶ - ۴۸.
- ↑ شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص:۴۶ - ۴۸.
- ↑ و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت،پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد؛ سوره شمس، آیه: ۷- ۸.
- ↑ بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمیدانند؛ سوره روم، آیه:۳۰.
- ↑ ر.ک: محمد حسين طباطبائی، المیزان، ج ۱۶، ص ۱۷۸ (ذيل آيه).
- ↑ شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص:۴۶ - ۴۸.
- ↑ و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند؛ سوره انبیاء، آیه:۷۳.
- ↑ شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص:۴۶ - ۴۸.
- ↑ شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص:۴۶ - ۴۸.
- ↑ ر.ک: محمد حسين طباطبائی، المیزان، ج ۱۴، ص ۳۰۵ (ترجمۀ المیزان، ج ۱۴، ص ۴۲۸).
- ↑ شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص:۴۶ - ۴۸.
- ↑ و هیچ بشری نسزد که خداوند با او سخن گوید مگر با وحی یا از فراسوی پردهای یا فرستادهای فرستد که به اذن او آنچه میخواهد وحی کند؛ بیگمان او فرازمندی فرزانه است؛ سوره شوری، آیه:۵۱.
- ↑ شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص:۴۸ - ۴۹.
- ↑ ر. ک: عبد علی بن جمعه الحویزی، پيشين، ج ۴، ص ۵۸۷؛ البرهان فی تفسیر القرآن، سید هاشم حسینی بحرانی، تحقیق قسم الدراسات الاسلامیة، قم، مؤسسة البعثة، ۱۴۱۵ﻫ، ج ۵، ص ۱۳۱؛ التفسیر الصافی، فیض كاشانی، تحقیق شیخ حسین عاملی، تهران، مكتبة الصدر، ۱۴۱۶ﻫ، ج ۴، ص ۳۸۱؛ جوامع الجامع (ترجمه)، فضل بن حسن طبرسی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۷۷ ش, ج ۵، ص ۵۰۶؛ طباطبائی، تفسیر المیزان، ج ۱۸، ص ۱۰۷.
- ↑ شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص:۴۸ - ۴۹.
- ↑ و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر (جان) او ترسیدی او را (در صندوقی بنه و) به دریا فکن و مهراس و اندوهگین مباش! ما او را به تو باز میگردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد؛ سوره قصص، آیه:۷.
- ↑ شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص:۴۸ - ۴۹.
- ↑ و یاد کن که به حواریان وحی کردم که به من و فرستادهام ایمان آورید گفتند: (خداوندا) ایمان آوردیم و گواه باش که ما گردن نهادهایم؛ سوره مائده، آیه:۱۱۱.
- ↑ شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص:۴۸ - ۴۹.
- ↑ برخی گفتهاند وحی در رؤیا نیز از همین قسم است، مانند وحی خداوند به ابراهیم در مورد ذبح اسماعیل. ر. ک: فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع، ذیل آیۀ ۵۱ سورۀ شوری؛ مخزن العرفان در تفسیر قرآن مجید، امین نصرت، اصفهان، انجمن حمایت از خانوادههای بی سرپرست اصفهان، ۱۳۶۱ ش، ج ۷، ص ۳۸۹ (ذیل آیۀ ۵۱ شوری).
- ↑ شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص:۴۸ - ۴۹.
- ↑ شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص:۴۸ - ۴۹.
- ↑ چون به آن (آتش) رسید از کناره راست آن درّه در آن پاره زمین خجسته، از آن درخت بانگ برآمد که: ای موسی! منم، خداوند پروردگار جهانیان؛ سوره قصص، آیه:۳۰.
- ↑ شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص:۴۸ - ۴۹.
- ↑ شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص:۴۸ - ۴۹.
- ↑ پس فرشتگان او را در حالی که در محراب به نماز ایستاده بود ندا دادند: خداوند تو را به (تولّد) یحیی نوید میدهد که «کلمهای از خداوند» را راست میشمارد و سالار و (در برابر زنان) خویشتندار و پیامبری از شایستگان است؛ سوره آل عمران، آیه:۳۹.
- ↑ شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص:۴۸ - ۴۹.
- ↑ و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد.ای مریم! پروردگارت را به فروتنی فرمان بر و سجده کن و با نمازگزاران نماز بگزار؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۲- ۴۳.
- ↑ شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص:۴۸ - ۴۹.
- ↑ شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص:۴۸ - ۴۹.
- ↑ و هیچ بشری نسزد که خداوند با او سخن گوید مگر با وحی یا از فراسوی پردهای یا فرستادهای فرستد که به اذن او آنچه میخواهد وحی کند؛ بیگمان او فرازمندی فرزانه است؛ سوره شوری، آیه:۵۱.
- ↑ شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص:۴۹ - ۵۱.
- ↑ ما به تو همانگونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داود زبور دادیم؛ سوره نساء، آیه:۱۶۳.
- ↑ شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص:۴۹ - ۵۱.
- ↑ شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص:۴۹ - ۵۱.
- ↑ موارد زیر نمونههایی دیگر از این دست وحی است: سوره ابراهیم، آیه:۱۳، سوره یوسف، آیه:۱۰۲.
- ↑ این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم و تو هنگامی که آنان تیرچههای (قرعه) خود را (در آب) میافکندند تا (بدانند) کدام، مریم را سرپرستی کند و هنگامی که با هم (در این کار) ستیزه میورزیدند نزد آنان نبودی؛ سوره آل عمران، آیه:۴۴.
- ↑ شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص:۴۹ - ۵۱.
- ↑ نمونههای دیگر عبارتاند از: سوره هود، آیه:۳۷.
- ↑ آنگاه بدو وحی کردیم که کشتی را زیر نظر ما و به وحی ما بساز و چون فرمان ما در رسید و (آب از) تنور جوشید در آن از هر گونهای دو تا (نر و ماده) درآور و نیز خانوادهات را؛ مگر کسی از ایشان را که درباره وی از پیش سخن رفته است و با من درباره ستمگران سخن (از رهایی) مگو که آنان غرق خواهند شد؛ سوره مؤمنون، آیه:۲۷.
- ↑ آنگاه به موسی وحی کردیم که با چوبدست خود به دریا بزن! و دریا شکافت و هر پارهای چون کوه سترگ بود؛ سوره شعراء، آیه:۶۳.
- ↑ شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص:۴۹ - ۵۱.
- ↑ از دین، همان را برای شما بیان داشت که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید؛ بر مشرکان آنچه آنان را بدان میخوانی گران است، خداوند است که هر که را بخواهد به سوی خود برمیگزیند و هر که را (به درگاه او) بازگردد به سوی خویش رهنمون میگردد؛ سوره شوری، آیه:۱۳.
- ↑ و بدینگونه ما به تو قرآنی عربی وحی کردیم تا (مردم) امّ القری و پیرامون آن را بیم دهی و (نیز) از روز گرد آمدن (همگان در رستخیز) که تردیدی در آن نیست بیم دهی؛ سوره شوری، آیه:۷.
- ↑ شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص:۴۹ - ۵۱.
- ↑ یاد کن) آنگاه را که پروردگارتان به فرشتگان وحی میفرمود که من با شمایم پس مؤمنان را استوار دارید؛ من در دل کافران بیم خواهم افکند بنابراین، (با شمشیر) بر فراز گردنها (شان/ بر سرشان) بزنید و دستشان را کوتاه کنید؛ سوره انفال، آیه:۱۲.
- ↑ شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص:۵۱.
- ↑ و هیچ بشری نسزد که خداوند با او سخن گوید مگر با وحی یا از فراسوی پردهای یا فرستادهای فرستد که به اذن او آنچه میخواهد وحی کند؛ بیگمان او فرازمندی فرزانه است؛ سوره شوری، آیه:۵۱.
- ↑ شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص:۵۲.
- ↑ که روح الامین آن را فرود آورده است.بر دلت، تا از بیمدهندگان باشی؛به زبان عربی روشن؛ سوره شعراء، آیه: ۱۹۳- ۱۹۵.
- ↑ شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص:۵۲.
- ↑ آنگاه از محراب به سوی قوم خود بیرون شد و به آنان اشاره کرد که: پگاهان و در پایان روز (خداوند را) به پاکی بستایید؛ سوره مریم، آیه:۱۱.
- ↑ شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص:۵۲.
- ↑ ر. ک: مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسی، بیروت، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، ۱۴۱۵ ﻫ، ج ۶، ص ۱۷۶. (ذیل آیۀ ۶۸ سورۀ نحل).
- ↑ شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص:۵۲.
- ↑ و بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام میکنند و اگر پروردگار تو میخواست آن (کار) را نمیکردند پس آنان را با دروغی که میبافند واگذا؛ سوره انعام، آیه:۱۱۲.
- ↑ و بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطانهای آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام میکنند و اگر پروردگار تو میخواست آن (کار) را نمیکردند پس آنان را با دروغی که میبافند واگذا؛ سوره انعام، آیه:۱۲۱.
- ↑ شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص:۵۳.
- ↑ علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۳۸ و ۳۹.
- ↑ سوره هود؛ آیه: ۴۶.
- ↑ سوره بقره؛ آیه: ۱۲۴.
- ↑ سوره اعراف؛ آیه: ۱۴۴.
- ↑ علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۴۰ و ۴۱.
- ↑ علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۴۲ و ۴۳.
- ↑ علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۴۴ و ۴۵.
- ↑ علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۴۶ و ۴۷.
- ↑ علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۴۸ و ۴۹.
- ↑ علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۵۰ و ۵۱.
- ↑ علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۵۲-۵۵.
- ↑ علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۵۷ و ۵۸.
- ↑ مرحوم طبرسی
- ↑ علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۵۹ و ۶۰.
- ↑ در آن روز زمین رازهایش را باز میگوید، زیرا پروردگارت به آن، وحی کرده است؛ سورۀ زلزال، آیۀ ۴ و ۵.
- ↑ در هر آسمانی کار آن را وحی کرد؛ سورۀ فصلت، آیۀ:۱۲.
- ↑ علامه طباطبایی، المیزان، ج۱۷، ص:۳۶۷.
- ↑ علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن ص ۸۰-۸۳.
- ↑ سورۀ نحل، آیۀ:۶۸
- ↑ سورۀ انفال، آیۀ:۱۲
- ↑ سورۀ انعام، آیۀ:۱۲۱.
- ↑ سورۀ قصص، آیۀ:۷.
- ↑ علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۸۳-۸۵.
- ↑ سورۀ مائده، آیۀ:۱۱۱.
- ↑ سورۀ انبیاء، آیۀ:۷۳.
- ↑ سورۀ مریم، آیۀ:۱۱.
- ↑ سورۀ نساء، آیۀ:۱۶۳.
- ↑ علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۸۶-۸۹.
- ↑ علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۹۰.
- ↑ محاسن برقی، ج:۱، ص:۱۹۳.
- ↑ احمدی، رحمتالله، پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی ص ۱۹۰-۱۹۲.
- ↑ احمدی، رحمتالله، پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی ص ۲۶ و ۲۷.
- ↑ علامه طباطبایی، المیزان، ج۱، ص۲۸۴.
- ↑ احمدی، رحمتالله، پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی ص ۲۸ و ۲۹.
- ↑ سوره قصص، آیۀ:۷.
- ↑ احمدی، رحمتالله، پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی ص ۳۰ و ۳۱.
- ↑ علامه طباطبایی، المیزان، ج۱۷، ص:۳۶۷.
- ↑ آیت الله محمد هادی معرفت، التمهید فی علوم القرآن.
- ↑ عبدالله جوادی آملی، تفسیر موضوعی وحی و نبوت در قرآن، ج۳، ص:۶۱.
- ↑ احمدی، رحمتالله، پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی ص ۳۲ و ۳۳.
- ↑ احمدی، رحمتالله، پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی ص ۳۴ و ۳۵.
- ↑ احمدی، رحمتالله، پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی ص ۳۶ و ۳۷.
- ↑ سوره مریم، آیۀ:۱۱.
- ↑ " كَانَ الْوَحْيُ يَنْزِلُ عَلَى مُوسَى وَ مُوسَى يُوحِيهِ إِلَى هَارُونَ "؛ بحارالانور، ج۱۳، ص ۲۷
- ↑ بیابانی اسکوئی، محمد، نبوت
- ↑ احمدی، رحمتالله، پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی ص ۳۸ و ۳۹.