ظلم: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←مقدمه) |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*ظلم یا [[جور]] و [[بیداد]] از افعال نکوهیده و نقطه مقابل [[عدل]] ([[عدالت]]) است. بر مبنای تعریفی که [[امام علی]] {{ع}} از واژه [[عدل]] ارائه میدهد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۲۹</ref>، ظلم به معنای قرار دادن شیء در غیر [[جایگاه]] خود معنا مییابد و آنگاه که [[آدمی]] از مصدر [[حق]] خارج شود، بهسمت [[باطل]] گراییده و فعل ظالمانه اتفاق افتاده است. شخص ظلمکننده را [[ظالم]] یا [[ستمگر]] گویند. در تعبیر [[قرآن]]، واژه "ظلوم" بهمعنای بسیار ظلمکننده نیز دیده میشود<ref>{{متن قرآن|وَآتَاكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللَّهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ }}؛ سوره ابراهیم، آیه ۳۴ و {{متن قرآن| إِنَّا عَرَضْنَا الأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولا }}؛ سوره احزاب، آیه ۷۲</ref>. | *ظلم یا [[جور]] و [[بیداد]] از افعال نکوهیده و نقطه مقابل [[عدل]] ([[عدالت]]) است. بر مبنای تعریفی که [[امام علی]] {{ع}} از واژه [[عدل]] ارائه میدهد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۲۹</ref>، ظلم به معنای قرار دادن شیء در غیر [[جایگاه]] خود معنا مییابد و آنگاه که [[آدمی]] از مصدر [[حق]] خارج شود، بهسمت [[باطل]] گراییده و فعل ظالمانه اتفاق افتاده است. شخص [[ظلمکننده]] را [[ظالم]] یا [[ستمگر]] گویند. در تعبیر [[قرآن]]، واژه "ظلوم" بهمعنای بسیار [[ظلمکننده]] نیز دیده میشود<ref>{{متن قرآن|وَآتَاكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللَّهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ }}؛ سوره ابراهیم، آیه ۳۴ و {{متن قرآن| إِنَّا عَرَضْنَا الأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولا }}؛ سوره احزاب، آیه ۷۲</ref>. | ||
*[[قرآن کریم]] به [[رذیلت]] ظلم توجه داشته و این معنا را در مفاهیمی چند مطرح کرده و | *[[قرآن کریم]] به [[رذیلت]] ظلم توجه داشته و این معنا را در مفاهیمی چند مطرح کرده و [[ظالمان]] و [[ستمگران]] را مورد [[نکوهش]] قرار داده است. میدان معنایی ظلم در [[قرآن کریم]] عبارت است از: | ||
#'''[[ستم]] کردن:''' راه [[نکوهش]] تنها بر کسانی است که به [[مردم]] [[ستم]] میکنند و در [روی] [[زمین]] به ناحق سر برمیدارند. آنان عذابی دردناک [در پیش] خواهند داشت<ref>{{متن قرآن| إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُوْلَئِكَ لَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ }}؛ سوره شوری، آیه ۴۲</ref>. | #'''[[ستم]] کردن:''' راه [[نکوهش]] تنها بر کسانی است که به [[مردم]] [[ستم]] میکنند و در [روی] [[زمین]] به ناحق سر برمیدارند. آنان عذابی دردناک [در پیش] خواهند داشت<ref>{{متن قرآن| إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُوْلَئِكَ لَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ }}؛ سوره شوری، آیه ۴۲</ref>. | ||
#'''[[تجاوز]] از [[حدود الهی]] و بر اساس [[فرمان خدا]] [[حکم]] نکردن:''' و [[اهل انجیل]] باید به آنچه [[خدا]] در آن نازل کرده [[داوری]] کنند و کسانی که به آنچه [[خدا]] نازل کرده [[حکم]] نکنند، آنان خود، نافرماناند<ref>{{متن قرآن| وَلْيَحْكُمْ أَهْلُ الإِنجِيلِ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فِيهِ وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ }}؛سوره مائده، آیه ۴۷</ref>. | #'''[[تجاوز]] از [[حدود الهی]] و بر اساس [[فرمان خدا]] [[حکم]] نکردن:''' و [[اهل انجیل]] باید به آنچه [[خدا]] در آن نازل کرده [[داوری]] کنند و کسانی که به آنچه [[خدا]] نازل کرده [[حکم]] نکنند، آنان خود، نافرماناند<ref>{{متن قرآن| وَلْيَحْكُمْ أَهْلُ الإِنجِيلِ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فِيهِ وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ }}؛سوره مائده، آیه ۴۷</ref>. | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
*ظلم و [[ظالم]] در [[روایات]] و [[احادیث اهل بیت]] {{عم}} نیز مطرح شده و مورد [[نکوهش]] قرار گرفته است. [[امام علی]] {{ع}} در [[نکوهش]] و دوری گزینی خود از [[ستم]] بر دیگران میفرماید: به خد [[سوگند]]، اگر در خارستان همه شب سر بر بالین خار نهم و از [[رنج]] و درد بیدار مانم و دست و پا در زنجیر کشیده شوم، خوشتر از آنم که فردیا [[قیامت]] [[خدا]] و رسولش را شرمسارانه بینم که برخی از [[بندگان]] را مورد [[ستم]] قرار داده و چیزی از [[مال]] [[دنیا]] را از آنان [[غصب]] کرده باشم. چگونه دست ظلم به روی کسی دراز کنم به خاطر تنی که بهسرعت به [[خاک]] نابودی بازگردد و ماندنش در [[گور]] به درازا کشد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۵</ref>. | *ظلم و [[ظالم]] در [[روایات]] و [[احادیث اهل بیت]] {{عم}} نیز مطرح شده و مورد [[نکوهش]] قرار گرفته است. [[امام علی]] {{ع}} در [[نکوهش]] و دوری گزینی خود از [[ستم]] بر دیگران میفرماید: به خد [[سوگند]]، اگر در خارستان همه شب سر بر بالین خار نهم و از [[رنج]] و درد بیدار مانم و دست و پا در زنجیر کشیده شوم، خوشتر از آنم که فردیا [[قیامت]] [[خدا]] و رسولش را شرمسارانه بینم که برخی از [[بندگان]] را مورد [[ستم]] قرار داده و چیزی از [[مال]] [[دنیا]] را از آنان [[غصب]] کرده باشم. چگونه دست ظلم به روی کسی دراز کنم به خاطر تنی که بهسرعت به [[خاک]] نابودی بازگردد و ماندنش در [[گور]] به درازا کشد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۵</ref>. | ||
*در منظر [[امام]]، ظلم از طرف کسی که بر دیگران تسلط دارد، ناپسندیدهتر است. از اینرو بدترین [[فرمانروایان]] را [[فرمانروایی]] میداند که به [[ملت]] خویش [[ستم]] کند<ref>غررالحکم، ۱ / ۴۴۵</ref>. [[ستم]] قاضیان را [[نکوهش]] میکند و آن را بُرندهترین رشته اجتماع بیان میدارد<ref>غررالحکم، ۱ / ۱۸۳</ref>. از [[پادشاه]] [[ستمگر]] نیز با عنوان یاریگر [[دشمن]] خویش یاد میکند<ref>غررالحکم، 2 / ۶۱۸</ref>. | *در منظر [[امام]]، ظلم از طرف کسی که بر دیگران تسلط دارد، ناپسندیدهتر است. از اینرو بدترین [[فرمانروایان]] را [[فرمانروایی]] میداند که به [[ملت]] خویش [[ستم]] کند<ref>غررالحکم، ۱ / ۴۴۵</ref>. [[ستم]] قاضیان را [[نکوهش]] میکند و آن را بُرندهترین رشته اجتماع بیان میدارد<ref>غررالحکم، ۱ / ۱۸۳</ref>. از [[پادشاه]] [[ستمگر]] نیز با عنوان یاریگر [[دشمن]] خویش یاد میکند<ref>غررالحکم، 2 / ۶۱۸</ref>. | ||
==اقسام ظلم== | ==اقسام ظلم== | ||
*[[امام علی]] {{ع}} در [[تبیین]] میدان معنایی ظلم، آن را بر سه گونه میداند: بدان ظلم بر سه گونه است: ستمی که بخشوده نشود؛ و ستمی که به این زودی رهایش نکنند؛ و سه دیگر، ستمی که آن را ببخشایند و دیگر به حساب نیاورند. اما ظلمی که بخشوده نشود، [[شرک]] به [[خداوند]] است که فرمود: "[[خداوند]] هرگز [[شرک]] به آستانش را نبخشد." و اما ظلمی که آمرزیده شود [[ستم]] [[بنده]] به خویش در پارهای از لغزشهاست. و اما ظلمی که به این زودیها رهایش نکنند، ظلم [[بندگان]] به یکدیگر است؛ و "قصاص" در مورد سوم شدید است و از قبیل زخم تیغ و ضرب تازیانه نیست، بلکه اینها در برابر آن بسیار کم و کوچک است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵</ref>. | *[[امام علی]] {{ع}} در [[تبیین]] میدان معنایی ظلم، آن را بر سه گونه میداند: بدان ظلم بر سه گونه است: ستمی که بخشوده نشود؛ و ستمی که به این زودی رهایش نکنند؛ و سه دیگر، ستمی که آن را ببخشایند و دیگر به حساب نیاورند. اما ظلمی که بخشوده نشود، [[شرک]] به [[خداوند]] است که فرمود: "[[خداوند]] هرگز [[شرک]] به آستانش را نبخشد." و اما ظلمی که آمرزیده شود [[ستم]] [[بنده]] به خویش در پارهای از لغزشهاست. و اما ظلمی که به این زودیها رهایش نکنند، ظلم [[بندگان]] به یکدیگر است؛ و "قصاص" در مورد سوم شدید است و از قبیل زخم تیغ و ضرب تازیانه نیست، بلکه اینها در برابر آن بسیار کم و کوچک است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵</ref>. |
نسخهٔ ۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۳:۴۲
- مدخلهای وابسته به این بحث:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ظلم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- ظلم یا جور و بیداد از افعال نکوهیده و نقطه مقابل عدل (عدالت) است. بر مبنای تعریفی که امام علی (ع) از واژه عدل ارائه میدهد[۱]، ظلم به معنای قرار دادن شیء در غیر جایگاه خود معنا مییابد و آنگاه که آدمی از مصدر حق خارج شود، بهسمت باطل گراییده و فعل ظالمانه اتفاق افتاده است. شخص ظلمکننده را ظالم یا ستمگر گویند. در تعبیر قرآن، واژه "ظلوم" بهمعنای بسیار ظلمکننده نیز دیده میشود[۲].
- قرآن کریم به رذیلت ظلم توجه داشته و این معنا را در مفاهیمی چند مطرح کرده و ظالمان و ستمگران را مورد نکوهش قرار داده است. میدان معنایی ظلم در قرآن کریم عبارت است از:
- ستم کردن: راه نکوهش تنها بر کسانی است که به مردم ستم میکنند و در [روی] زمین به ناحق سر برمیدارند. آنان عذابی دردناک [در پیش] خواهند داشت[۳].
- تجاوز از حدود الهی و بر اساس فرمان خدا حکم نکردن: و اهل انجیل باید به آنچه خدا در آن نازل کرده داوری کنند و کسانی که به آنچه خدا نازل کرده حکم نکنند، آنان خود، نافرماناند[۴].
- انحراف از عدل و دادگری: در حقیقت، خدا به دادگری و نیکوکاری و بخشش به خویشاوندان فرمان میدهد و از کار زشت و ناپسند و ستم بازمیدارد. به شما اندرز میدهد، باشد که پند گیرید[۵].
- شرک ورزیدن نسبت به خداوند: و [یاد کن] هنگامی را که لقمان به پسر خویش (در حالی که وی او را اندرز میداد) گفت: "ای پسرک من، به خدا شرک میاور که به راستی شرک، ستمی بزرگ است"[۶].
- همچنین در فرازهایی چند ظالمان را نکوهش کرده و آنها را به عذاب الهی وعده داده است: کسانی که ستم کردهاند بهزودی خواهند دانست به کدام بازگشتگاه برخواهند گشت[۷]؛ ﴿وَلاَ تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلاً عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الأَبْصَارُ﴾؛ سوره ابراهیم، آیه۴۲</ref>.
- ظلم و ظالم در روایات و احادیث اهل بیت (ع) نیز مطرح شده و مورد نکوهش قرار گرفته است. امام علی (ع) در نکوهش و دوری گزینی خود از ستم بر دیگران میفرماید: به خد سوگند، اگر در خارستان همه شب سر بر بالین خار نهم و از رنج و درد بیدار مانم و دست و پا در زنجیر کشیده شوم، خوشتر از آنم که فردیا قیامت خدا و رسولش را شرمسارانه بینم که برخی از بندگان را مورد ستم قرار داده و چیزی از مال دنیا را از آنان غصب کرده باشم. چگونه دست ظلم به روی کسی دراز کنم به خاطر تنی که بهسرعت به خاک نابودی بازگردد و ماندنش در گور به درازا کشد[۸].
- در منظر امام، ظلم از طرف کسی که بر دیگران تسلط دارد، ناپسندیدهتر است. از اینرو بدترین فرمانروایان را فرمانروایی میداند که به ملت خویش ستم کند[۹]. ستم قاضیان را نکوهش میکند و آن را بُرندهترین رشته اجتماع بیان میدارد[۱۰]. از پادشاه ستمگر نیز با عنوان یاریگر دشمن خویش یاد میکند[۱۱].
اقسام ظلم
- امام علی (ع) در تبیین میدان معنایی ظلم، آن را بر سه گونه میداند: بدان ظلم بر سه گونه است: ستمی که بخشوده نشود؛ و ستمی که به این زودی رهایش نکنند؛ و سه دیگر، ستمی که آن را ببخشایند و دیگر به حساب نیاورند. اما ظلمی که بخشوده نشود، شرک به خداوند است که فرمود: "خداوند هرگز شرک به آستانش را نبخشد." و اما ظلمی که آمرزیده شود ستم بنده به خویش در پارهای از لغزشهاست. و اما ظلمی که به این زودیها رهایش نکنند، ظلم بندگان به یکدیگر است؛ و "قصاص" در مورد سوم شدید است و از قبیل زخم تیغ و ضرب تازیانه نیست، بلکه اینها در برابر آن بسیار کم و کوچک است[۱۲].
- امام (ع) از شرک به خداوند، بهعنوان گناهی نابخشودنی و بزرگترین ظلم به خویشتن یاد کرده است.
پیش گیری و درمان پدیده ظلم
- امام (ع) راههایی را فراروی انسانها قرار میدهد که با تقویت و بهکارگیری آنها، انسانها از ستمگری بازمیاستند. از جمله: تقویت ایمان به خدا و روز رستاخیز[۱۳]؛ به یاد آوردن قدرت خداوند در برابر قدرتنماییهای انسانها در عرصههای مختلف اجتماع و یادکرد قدرت لایزال الهی در کیفر و مجازات خطاکاران[۱۴]؛ توجه به پاداش رفتار عادلانه نزد پروردگار و اینکه پاداش عدالت چندان بزرگ است که بهانهای برای ظلم و تباهی باقی نمیگذارد[۱۵]؛ شناخت حق و یاری و عمل به آن، چنانکه فرمود: خدای رحمت کند کسی را که حق را بشناسد و آن را یاری کند یا ظلم و تجاوزی را ببیند و با آن بستیزد و همواره اهل حق را یاور و طرفدار باشد[۱۶].
- از نگاه آن حضرت، انسان باید همواره خود را ملاک و معیار سنجش قرار دهد: فرزندم، در روابط اجتماعی و حقوقی متقابل، "خویشتن خویش" را معیار سنجش قرار ده و با دیگران چنان باش که انتظار داری با تو باشند. پس آنچه را برای دیگران میپسندی برای دیگران بپسند و آنچه را برای خود ناپسند میبینی برای آنان نیز مپسند و همان گونه که ظلم را به خود روا نمیداری، هرگز دست ستم [بر دیگری] مگشا[۱۷].
عوامل عملکرد ظالمانه
- امام (ع) به تبیین و آسیبشناسی گرایش انسانها به این رذیلت اخلاقی پرداختهاند. از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد: منافع مادی که انسانها را بر یاری باطل و ظلم به اهل حق ترغیب میکند[۱۸]؛ نافرمانی خدا و سستی در آن[۱۹]؛ طغیان آدمی، گذشتن از حد و میل به تجاوز به حقوق دیگران[۲۰]؛ فراموشی مرگ و معاد[۲۱]؛ قدرت و نیروی نظامی[۲۲]؛ فراموشی تعالیم دین و دنیاطلبی[۲۳]. امام علی (ع) هنگام تبعید ابوذر به ربذه به او چنین فرمود: ای ابوذر، بهراستی تو برای خدا به خشم آمدی، پس به همو امید دار. اینان از تو بر دنیاشان ترسیدند و تو به خاطر دینت از آنان بیمناکی. اینک دنیایی را که سنگ آن را به سینه میزنند و میترسند که از دستشان بگیری، بدیشان وابگذار و خود به سوی خدا رو بگذار[۲۴].
سرانجام ظلم
- امام (ع) برای آگاهی مردم و دور کردن آنها از انجام رذیلت ظلم به برخی از آثار ظلم در زندگی و عاقبت آن اشاره کردهاند. از جمله: یادکرد روزگار سختی که بر ظالم فرو خواهد آمد[۲۵]؛ کیفرداد خداوند بر ستمگران[۲۶]؛ ظلم بهمثابه نافرمانی خداوند، گناه فرد است و ظالم مستحق کیفر خواهد شد[۲۷]؛ تباهی آخرت[۲۸]؛ ظلم بهمثابه دشمنی با خداوند که باعث استحقاق کیفر الهی میشود[۲۹]؛ بدبختی در آخرت[۳۰]؛ ستم عامل تباهی و سرافکندگی فرد میشود[۳۱]؛ ستم عامل رنج و گرفتاری و از بین برنده نعمت و آسایش فرد خواهد شد[۳۲]؛ ظالم، خود نیز اسیر ستم میشود[۳۳]؛ کار ستمگر آشفته میشود[۳۴]. از اینرو امام علی (ع) در آخرین وصیتهای حیات خود و در بستر شهادت، ضمن سفارشهایی خطاب به فرزندانش میفرماید: شما را به تقوای الهی وصیت کنم و آنکه ... دشمن ظالم و یار مظلوم باشید[۳۵][۳۶].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۴۲۹
- ↑ ﴿وَآتَاكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللَّهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ ﴾؛ سوره ابراهیم، آیه ۳۴ و ﴿ إِنَّا عَرَضْنَا الأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولا ﴾؛ سوره احزاب، آیه ۷۲
- ↑ ﴿ إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُوْلَئِكَ لَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴾؛ سوره شوری، آیه ۴۲
- ↑ ﴿ وَلْيَحْكُمْ أَهْلُ الإِنجِيلِ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فِيهِ وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴾؛سوره مائده، آیه ۴۷
- ↑ ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِيتَاء ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴾؛ سوره نحل، آیه ۹۰
- ↑ ﴿ وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ ﴾؛ سوره لقمان، آیه ۱۳
- ↑ ﴿ إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا وَانتَصَرُوا مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ ﴾؛ سوره شعراء، آیه ۲۲۷
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۱۵
- ↑ غررالحکم، ۱ / ۴۴۵
- ↑ غررالحکم، ۱ / ۱۸۳
- ↑ غررالحکم، 2 / ۶۱۸
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵
- ↑ نک: غررالحکم، ۲ / ۴۷۵، ۶۶۲ و ۸۵۲
- ↑ غررالحکم، ۱ / ۳۱۹
- ↑ نک: نهج البلاغه، نامه ۵۱
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۷
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۳۱
- ↑ غررالحکم، ۲ / ۴۷۴
- ↑ غررالحکم، ۲ / ۴۷۵ و ۶۶۲
- ↑ غررالحکم، ۲ / ۷۴۲
- ↑ غررالحکم، ۲ / ۸۵۲
- ↑ نک: نهج البلاغه، نامه ۶۰
- ↑ نک: نهج البلاغه، خطبه ۱۳۰
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۰
- ↑ غررالحکم، ۱ / ۱۴۷
- ↑ غررالحکم، ۱ / ۳۱۹
- ↑ غررالحکم، ۲ / ۴۷۵
- ↑ غررالحکم، ۲ / ۴۷۵
- ↑ غررالحکم، ۲ / ۴۷۶و ۶۶۲
- ↑ غررالحکم، ۲ / ۴۷۶
- ↑ غررالحکم، ۲ / ۴۷۷ و ۶۲۰
- ↑ غررالحکم، ۲ / ۴۷۷
- ↑ غررالحکم، ۲ / ۶۱۳
- ↑ غررالحکم، ۲ / ۶۱۵
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۴۷
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 529- 532.