برکت: تفاوت میان نسخهها
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
*گونه دیگر [[برکت]]، اکتسابی و ویژه [[انسان]] است و برای برخورداری از آن تحصیل شرایطی بایسته است. (برای نمونه ر. ک: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه میکردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.</ref>). | *گونه دیگر [[برکت]]، اکتسابی و ویژه [[انسان]] است و برای برخورداری از آن تحصیل شرایطی بایسته است. (برای نمونه ر. ک: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه میکردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.</ref>). | ||
*[[برکت]] اکتسابی به دو گونه پدید میآید: نخست با دریافت [[فیض]] و خیری از جانب [[خداوند]] در [[کارها]] و دیگری با بهرهمندی از [[برکت]] موجودات مبارکی چون [[پیامبران]] یا زمان و [[مکانهای مقدس]]. [[علامه طباطبایی]] برای حل مشکل [[تعارض]] [[برکت]] با [[علل]] و عوامل طبیعی پدید آمدن [[برکت]] را سازگار با دیگر عوامل و اسباب میداند و [[معتقد]] است که [[اراده خداوند]] برای [[برکت]]، در عرض سایر عوامل و اسباب نیست تا [[باطل]] شدن آنها را در پی داشته باشد، بلکه در طول سایر اسباب و عوامل با رفع موانع [[برکت]] و ایجاد عوامل مقتضی آن، بین عوامل و اسباب گوناگون [[سازگاری]] پدید میآورد<ref>المیزان، ج ۷، ص ۲۸۱.</ref>. | *[[برکت]] اکتسابی به دو گونه پدید میآید: نخست با دریافت [[فیض]] و خیری از جانب [[خداوند]] در [[کارها]] و دیگری با بهرهمندی از [[برکت]] موجودات مبارکی چون [[پیامبران]] یا زمان و [[مکانهای مقدس]]. [[علامه طباطبایی]] برای حل مشکل [[تعارض]] [[برکت]] با [[علل]] و عوامل طبیعی پدید آمدن [[برکت]] را سازگار با دیگر عوامل و اسباب میداند و [[معتقد]] است که [[اراده خداوند]] برای [[برکت]]، در عرض سایر عوامل و اسباب نیست تا [[باطل]] شدن آنها را در پی داشته باشد، بلکه در طول سایر اسباب و عوامل با رفع موانع [[برکت]] و ایجاد عوامل مقتضی آن، بین عوامل و اسباب گوناگون [[سازگاری]] پدید میآورد<ref>المیزان، ج ۷، ص ۲۸۱.</ref>. | ||
==اشخاص و پدیدههای با [[برکت]]== | |||
*[[قرآن]] از اشخاص و پدیدههایی با [[وصف]] [[برکت]] یا مفهومی که به معنای خیر فراوان است یاد میکند. [[مفسران]] بر پایه دو معنای «ثبوت» یا «فزونی»[[خیر]] که برای [[برکت]] بازگو شده است، چگونگی [[برکت]] را در این اشخاص و پدیدهها توضیح دادهاند: | |||
===اشخاص با [[برکت]]=== | |||
*[[قرآن]] بعضی از [[پیامبران]] مانند [[نوح]]، [[ابراهیم]]، [[اسحاق]]، [[اسماعیل]]، [[موسی]] و [[عیسی]] را بهرهمند از [[برکت]] و [[پیامبر اسلام]] را دارای «[[کوثر]]» میداند. مطابق [[آیه]] ۲۹ مؤمنون / ۲۳ پس از [[سوار شدن]] [[نوح]] به کشتی، [[خداوند]] به او [[وحی]] کرد که از [[پروردگار]] خود [[برکت]] بخواهد: «و قُل رَبِّ اَنزِلنی مُنزَلاً مُبارَکـًا». در قرائت واژه «مُنزَلاً» و معنای آن [[اختلاف]] است؛ [[ابوبکر]] از عاصم آن را مَنزِلاً (به [[فتح]] میم و کسر زاء) و دیگران آن را مُنزَلاً (به ضمم میم و [[فتح]] زاء) خواندهاند <ref>جامعالبیان، مج ۱۰، ج ۱۸، ص ۲۵؛ مجمعالبیان، ج ۷، ص ۱۶۶.</ref>، که در صورت نخست، [[آیه]] بر درخواست [[نوح]] برای فرود آمدن در جایی [[مبارک]] دلالت دارد و بر مبنای قرائت مشهور معناهای گوناگونی برای «مُنزَلاً مُبارَکا» وجود دارد؛ [[مجاهد]] آن را به معنای فرود آمدن [[مبارک]] (انزال یا [[نزول]] [[مبارک]]) از کشتی دانسته و جبائی آن را به [[جایگاه]] (منزل) [[مبارک]] معنا کرده و منظور از آن را کشتی دانسته است. کلبی این تعبیر را به معنای فرود آمدن در مکانی [[برکت]] یافته از [[آب]] و درختان گرفته است. به نظر مقاتل، منظور از [[برکت]] افزایش [[فرزندان]] و [[نسل]] ساکنان کشتی است<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۶۶.</ref>، به هر روی این درخواست [[نوح]] در [[آیه]] ۴۸ [[هود]] / ۱۱ پاسخی فراتر از دعای او گرفته و [[خداوند]] فرود [[نوح]] از کوه یا کشتی را با [[سلام]] و [[برکات]] خود همراه کرده است: «قیلَ یـنوحُ اهبِط بِسَلـمٍ مِنّا وبَرَکـتٍ عَلَیکَ». [[مفسران]] [[برکات]] را به معنای نعمتها و خیرهای همیشگی<ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۵۵.</ref> و اشاره به [[نعمت]] [[توحید]] و فراوانی [[نسل]] [[نوح]] <ref>الکشاف، ج ۲، ص ۴۰۱؛ تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص ۲۶۶.</ref> دانستهاند. | |||
*[[ابراهیم]]، [[اسماعیل]] و [[اسحاق]] (صافّات / ۳۷، ۱۱۳) و [[اهلبیت]] [[ابراهیم]] ([[هود]] / ۱۱، ۷۳) نیز از بهرهمندان از [[برکت]] [[خداوند]] هستند. برخی [[مفسران]] تعبیر «و بـرَکنا عَلَیهِ» در «وبـرَکنا عَلَیهِ وعَلی اِسحـقَ» (صافّات / ۳۷، ۱۱۳) را درباره [[ابراهیم]] و بعضی اشاره به [[اسماعیل]] دانستهاند<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۷۵.</ref>. [[نزول]] [[برکت]] بر [[ابراهیم]] و [[اسحاق]] میتواند به معنای فراوانی [[فرزندان]] و ماندگاری [[نسل]] آنان تا [[قیامت]]<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۷۵؛ مجمع البیان، ج ۸، ص ۷۰۹؛ تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص ۴۶۸.</ref> باشد. بعضی هم [[برکت]] بر [[ابراهیم]] را [[برکت]] در [[فرزندان]] و [[برکت]] بر [[اسحاق]] را به پیامبرانِ از [[نسل]] او دانسته<ref>تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص ۴۶۸.</ref> و در معنای [[برکت]] بر [[اسماعیل]] به داستان [[ذبح]] او اشاره کردهاند<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۷۵.</ref>. [[آیه]] ۷۳ [[هود]] / ۱۱ نیز پس از بیان نازایی [[همسر]] [[ابراهیم]] و مژده بچهدار شدن به همسرش و شگفتی او از این خبر در [[آیات]] پیشین، بهرهمندی [[اهلبیت]] [[ابراهیم]] از [[رحمت]] و [[برکات]] [[خداوند]] را بازگو میکند: «قالوا اَتَعجَبینَ مِن اَمرِ اللّهِ رَحمَتُ اللّهِ وبَرَکـتُهُ عَلَیکُم اَهلَ البَیتِ اِنَّهُ حَمیدٌ مَجید». [[مفسران]] [[سخن]] [[ملائکه]]: «رَحمَتُ اللّهِ وبَرَکـتُهُ عَلَیکُم اَهلَ البَیتِ» را در ادامه «اَتَعجَبینَ مِن اَمرِ اللّهِ» به این معنا دانستهاند که این مسئله جای شگفتی ندارد، زیرا شگفتی در جایی رخ مینماید که سبب پدیدهها بر [[انسان]] پوشیده باشد، در حالی که [[خداوند]] بر هر کاری تواناست و [[نعمت]] و خیر فراوان او، [[اهلبیت]] [[ابراهیم]] را در برگرفته است<ref>المیزان، ج ۱۰، ص ۳۲۵.</ref>.[[سخن]] [[فرشتگان]] میتواند خبری از ثبوت [[نعمت]] و [[برکات]] [[خدا]] و [[یادآوری]] آن برای [[اهلبیت]] [[ابراهیم]] یا دعایی از سوی [[ملائکه]] برای آنان باشد<ref>.مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۷۴.</ref> بر اساس این [[آیه]] [[ساره]] [[همسر]] [[ابراهیم]] از [[اهلبیت]] او محسوب شده، از [[برکات]] [[خداوند]] بهرهمند است<ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۷۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۴۸.</ref>. [[مفسران]] در اینکه [[ساره]] به اعتبار همسری<ref>تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۴۸.</ref> یا [[خویشاوندی]] دیگرش با [[ابراهیم]]<ref>مجمعالبیان، ج ۵، ص ۲۷۴.</ref>، از [[اهلبیت]] او به شمار رفته است، [[اختلاف]] دارند. بعضی از [[مفسران]] با توجه به اینکه همه [[پیامبران]] بعد از [[ابراهیم]] را از [[نسل]] [[اسحاق]] و [[اسماعیل]] میدانند، [[برکات]] را به «[[برکات]] [[نبوت]]» معنا کرده <ref>کشف الاسرار، ج ۴، ص ۴۱۶.</ref>، صفات حمید و [[مجید]] در [[آیه]] را نیز بازگو کننده علت [[رحمت]] * و [[برکات]] [[خداوند]] دانستهاند<ref> المیزان، ج ۱۰، ص ۳۲۶.</ref>. | |||
* [[آیه]] دیگری که در آن از [[برکت]] سخن رفته درباره [[برانگیخته شدن]] [[حضرت موسی]]{{ع}} به [[پیامبری]] است. [[موسی]] پس از آنکه برای گرفتن خبر یا شعلهای به آتشی نزدیک شد که از دور دیده بود (نمل / ۲۷، ۷) ندایی شنید که آنکه در [[آتش]] و پیرامون آن است [[مبارک]] است: «فَلَمّا جاءَها نودِیَ اَن بورِکَ مَن فِی النّارِ ومَن حَولَها». (نمل / ۲۷، ۸) برخی [[مفسران]]، منظور از «مَن فِی النارِ» را [[خداوند]] و «[[نار]]» را «[[نور]]» و «بورِکَ» را به «قُدِّس» معنا کرده و تعبیر «مَن حَولَها» را شامل [[موسی]] و [[ملائکه]] دانستهاند<ref>جامعالبیان، مج ۱۱، ج ۱۹، ص ۱۶۳ ـ ۱۶۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۱۰۶.</ref>. گروهی دیگر معتقدند که «مَن فِی النارِ» بر [[ملائکه]] و «مَن حَولَها» بر [[موسی]] دلالت دارد<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۳۰.</ref>. از [[سعید بن جبیر]] [[نقل]] است که پس از «[[حجاب]] [[عزت]]»، «[[حجاب]] [[ملک]]» و «[[حجاب]] [[سلطان]]»، «[[حجاب]] [[نار]]» است و مراد از «[[نار]]» در [[آیه]] «[[حجاب]] [[نار]]» است که از آن ندا داده شده است<ref>جامعالبیان، مج ۱۱، ج ۱۹، ص ۱۶۴.</ref>. از [[پیامبران]] [[حضرت عیسی]]{{ع}} تنها [[پیامبری]] است که [[قرآن]] [[گواهی]] او را بر [[مبارک]] بودن خود [[نقل]] کرده است: «و جَعَلَنی مُبارَکا اَینَ ما کُنتُ». ([[مریم]] / ۱۹، ۳۱) بعضی از [[مفسران]] [[مبارک]] را در این [[آیه]] به نفع رسانی بسیار<ref>جامعالبیان، مج ۹، ج ۱۶، ص ۱۰۱؛ مجمعالبیان، ج ۶، ص ۷۹۳.</ref> و خیر<ref> رحمة منالرحمن، ج ۳، ص ۴۸.</ref> در [[دین]] و [[دعوت]] به آن <ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۲۱۴.</ref> معنا کردهاند. بعضی نیز آن را به سبب [[امر به معروف و نهی از منکر]] و [[راهنمایی]] [[گمراهان]] و [[یاری]] [[مظلومان]] دانستهاند<ref>کشف الاسرار، ج ۶، ص ۴۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۷۰.</ref>. [[خداوند]]، [[عیسی]] را به [[وسیله]] [[روحالقدس]] [[تأیید]] کرده است: «و اَیَّدنـهُ بِروحِ القُدُس». (بقره / ۲، ۸۷) بعضی از [[مفسران]] «[[قُدس]]» را به معنای [[برکت]] دانستهاند<ref>جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۵۷۰؛ التبیان، ج ۱، ص ۳۴۱.</ref>. [[قرآن]] [[پیامبر اسلام]] را دارای [[کوثر]] میداند: «اِنّا اَعطَینـکَ الکَوثَر». ([[کوثر]] / ۱۰۸، ۱) [[مفسران]] [[کوثر]] را به خیر فراوان<ref>التبیان، ج ۱۰، ص ۴۱۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص ۱۲۴؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۳۷۰.</ref> معنا کردهاند که به معنای [[برکت]]، بسیار نزدیک است، افزون بر این، آیاتی که از [[نزول قرآن]] [[مبارک]] بر [[پیامبر]] یاد میکند (ر. ک: ص / ۳۸، ۲۹) به گونهای بر [[برکت]] وجود [[پیامبر]] نیز دلالت دارد. [[ابن عربی]] در [[تفسیر]] «اِنّا اَنزَلنـهُ فی لَیلَةٍ مُبـرَکَة» (دخان / ۴۴، ۳) با رویکردی [[عرفانی]] منظور از شب [[مبارک]] را [[پیامبر اسلام]] دانسته است<ref>تفسیر ابنعربی، ج ۲، ص ۴۶۰.</ref>. افزون بر [[پیامبران]]، میتوان [[مؤمنان]] و صاحبان [[حکمت]] را نیز برخوردار از [[برکت]] ([[هود]] / ۱۱، ۴۸) و خیر فراوان (بقره / ۲، ۲۶۹) دانست. در ادامه [[آیه]] ۴۸ [[هود]] / ۱۱ که سخن از [[برکات]] [[خداوند]] بر [[نوح]] دارد، [[برکات]] [[خداوند]] بر امتهای همراه [[نوح]] و امتهای دیگری که در [[آینده]] از [[نعمت خداوند]] بهرهمند میشوند بازگو شده است: «... و بَرَکـتٍ عَلَیکَ وعَلی اُمَمٍ مِمَّن مَعَکَ.»... [[مفسران]] تعبیر «اُمَمٍ مِمَّن مَعَکَ» را شامل [[مؤمنان]] همراه [[نوح]] و هر مؤمنی از [[نسل]] آنان تا [[قیامت]] دانستهاند<ref>جامع البیان، مج ۷، ج ۱۲، ص ۷۳؛ الکشاف، ج ۲، ص ۴۰۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۳۳.</ref>. [[خداوند]] هرکه را خواهد [[حکمت]] میدهد و دارندگان [[حکمت]] از خیری فراوان بهرهمندند: «یُؤتِی الحِکمَةَ مَن یَشاءُ و مَن یُؤتَ الحِکمَةَ فَقَد اوتِیَ خَیرا کَثیرا و ما یَذَّکَّرُ اِلاّ اُولوا الاَلبـب». (بقره / ۲، ۲۶۹) |
نسخهٔ ۱۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۲۲
واژهشناسی لغوی
- این واژه از ریشه "ب - ر - ک" است[۱] که به سه معنای اصلی "سینه شتر"[۲]، "ثبات"[۳] و "فزونی"[۴] دانسته شده است، گرچه راغب معنای اولیه را "سینه شتر" و معناهای دیگر را از استعمالهای بعدی شمرده، واژه برکت را به معنای ثبوت خیر الهی در امور، مشتق از "بِرکه" به معنای جایگاه استقرار و ثبات آب میداند[۵]. بعضی برکت را زیاد شدن از خاستگاهی نامحسوس دانسته و به این صورت بین "برکت یافتن" و "زیاد شدن" تفاوت قائل شدهاند[۶].
- آرتور جفری اصل این واژه را عربی نمیداند و معتقد است فعل "بَرَک" که برای زانو زدن به ویژه زانو زدن شتر به کار میرود مشترک بین همه زبانهای سامی است و پس از رواج زبانهای سامی شمالی، این ریشه، معنای برکت دادن پیدا کرده و از آنجا به ناحیه زبانهای سامی جنوبی رسیده است و به این ترتیب در زبانهای عبری، فنیقی، آرامی، پالمیری "تدمری"، سبایی، حبشی و عربی معنایی نزدیک به هم یافته است[۷]، به هر روی معنای متداول برکت را شامل فیض، فضل، خیر و فزونی مادی یا معنوی دانستهاند[۸].
- برکت از مفاهیمی است که در کتاب مقدس هم کاربرد زیادی دارد. در این کاربردها از اعطای برکت خداوند به پیامبران[۹] واز سوی پیامبران و کاهنان به دیگران[۱۰]سخن رفتهاست.
- برکت متناسب با معنای لغوی آن، در اصطلاح قرآنی و دینی به معنای پدید آمدن خیر الهی در کارها[۱۱] و از پربسامدترین اصطلاحات در شاخههای فرهنگ اسلامی است[۱۲]. کاربرد این مفهوم در اصطلاحات عرفان اسلامی با نامگذاری یکی از مراحل سلوک به "منزل برکات"[۱۳]. میتواند بازتابی از اهمیت برکت در فرهنگ دینی باشد؛ همچنین "برکت و خیر الهی جُستن" که از آن با اصطلاح "تبرک" یاد میشود [۱۴] و مباحثی کلامی و فقهی[۱۵] بر محور آن سامان گرفته و فراگیری "تبریک"[۱۶] در میان مسلمانان به معنای دعا و درخواست برکت برای همدیگر، نشانهای از اهمیت برکت و تأثیر آن در زندگی مسلمانان است[۱۷].
برکت در قرآن
- ﴿بَرَكَاتٍ﴾: ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ ﴾[۱۸]؛ ﴿قِيلَ يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلامٍ مِّنَّا وَبَرَكَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَى أُمَمٍ مِّمَّن مَّعَكَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[۱۹]، ﴿قَالُواْ أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ﴾[۲۰]،
- "﴿مُبَارَكٌ﴾" ﴿إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِينَ﴾[۲۱]؛ ﴿وَهَذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُّصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلِتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَهُمْ عَلَى صَلاتِهِمْ يُحَافِظُونَ ﴾[۲۲]،
- "﴿بَارَكْنَا﴾" ﴿وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُواْ يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ بِمَا صَبَرُواْ وَدَمَّرْنَا مَا كَانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا كَانُواْ يَعْرِشُونَ﴾[۲۳]؛ ﴿وَبَارَكْنَا عَلَيْهِ وَعَلَى إِسْحَاقَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِينٌ﴾[۲۴]،
- "﴿تَبَارَكَ﴾": ۹ مرتبه﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾[۲۵]؛ ﴿ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ﴾[۲۶]،
- "﴿بَارَكَ﴾" ﴿وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِنْ فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاءً لِلسَّائِلِينَ﴾[۲۷]،
- "﴿بُورِكَ﴾" ﴿فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۲۸].
- هرکدام یک مورد، افزون بر این، آیاتی هم که بدون کاربرد واژهای از مشتقات "برک"، باشرایطی وعده فزونی نعمت را طرح کرده، بهموضوع برکت مرتبط است. (برای نمونه. ر.ک: ﴿قَالَ رَبِّ انْصُرْنِي عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِينَ﴾[۲۹]؛ ﴿وَمَا أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنَا زُلْفَى إِلَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُولَئِكَ لَهُمْ جَزَاءُ الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُوا وَهُمْ فِي الْغُرُفَاتِ آمِنُونَ﴾[۳۰]؛ ﴿مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ﴾[۳۱] در مجموع این آیات، هرجا واژه ﴿تَبَارَكَ﴾ آمده است، بر ثبوت برکت در ذات خداوند دلالت دارد. و آیات دیگر، بر مبارک بودن قرآن گواهی میدهد. (برای نمونه نک: ﴿وَهَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَهُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ﴾[۳۲])، برخی پیامبران (برای نمونه نک: ﴿وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا﴾[۳۳])، بعضی زمانها ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ﴾[۳۴] و مکانها (نمونه نک: ﴿إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ﴾[۳۵]) و برخی نعمتهای خداوند در طبیعت﴿اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾[۳۶] و سلام ﴿لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبَائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوَانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَوَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمَامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوَالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خَالَاتِكُمْ أَوْ مَا مَلَكْتُمْ مَفَاتِحَهُ أَوْ صَدِيقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَمِيعًا أَوْ أَشْتَاتًا فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ﴾[۳۷].
- علامه طباطبائی با استفاده از گزارشهای واژهشناسان و کاربردهای برکت در آیات، درصدد ترسیم چارچوب معنایی این مفهوم در قرآن برآمده است. وی پس از بازگویی نظر راغب درباره واژه برکت، نتیجه میگیرد که برکت، خیری است که متناسب با ظرفیت و کارکرد هر پدیدهای، در آن نهاده میشود؛ مثلاً برکت در نسل، به فراوانی فرزندان است و برکت در وقت، این است که گستردگی کارهای انسان در زمانی خاص، بیشتر از کار کسانی مانند او، در همان مقدار از زمان باشد؛ همچنین همان گونه که برکت در هر پدیدهای متناسب با آن تعریف میشود، در هر پدیده نیز ممکن است به اعتبارهای مختلف، نمودهای گوناگون یابد؛ مثلاً غذا به اعتبار اینکه هدف از آن سیر شدن افراد باشد یا نرساندن زیان به خورنده آن یا شفای بیمار یا اینکه در باطن انسان نوری پدید آورد که او را به عبادت خدا توانا کند، برکت و خیر در آن نیز گوناگون رخ مینماید. ایشان در پرتو هدف غایی دین که رسیدن به کمال معنوی است، برکت را در همه گونههای آن، پدید آمدن خیر معنوی یا مادی منتهی به خیر معنوی تعریف میکند، بر این اساس آیه﴿قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ﴾[۳۸] به خیرهای متنوع معنوی مانند دین و قرب به خداوند و خیرهای مادی منتهی به خیرهای معنوی مانند مال و فراوانی فرزندان تفسیر شده است[۳۹].
نگاه کلی قرآن به برکت
- قرآن در آیاتی که از واژه ﴿تَبَارَكَ﴾ استفاده شده، برکت را در ذات خداوند میداند: ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾[۴۰] و نیز ر. ک: ﴿تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا﴾[۴۱]؛ ﴿تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾[۴۲] برخی گفتهاند: ﴿تَبَارَكَ﴾ حصول برکت به طور مداوم را میرساند، از اینرو ﴿تَبَارَكَ اللَّهُ ﴾ یا تعابیری چون ﴿تَبَارَكَ الَّذِي﴾ بر استمرار فضل، احسان و فیض خداوند و ذاتی بودن آن دلالت دارد[۴۳].
- در این آیات در همنشینی با واژه ﴿تَبَارَكَ﴾ از جلوههای علم ﴿وَتَبَارَكَ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَعِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾[۴۴]، قدرت ﴿تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾[۴۵]، مالکیت ﴿وَتَبَارَكَ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَعِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾[۴۶]؛ ﴿تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾[۴۷] و خالقیت ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾[۴۸]؛ ﴿ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ﴾[۴۹]؛ ﴿اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَرَارًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَتَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾[۵۰]. خداوند و نعمتهای گوناگون او برای انسان سخن رفته است که میتواند شاهدی بر معنای مورد نظر ﴿تَبَارَكَ﴾ باشد. نعمتهایی که در این آیات آمده عبارت است از: آفرینش آسمان و زمین، شب و روز، ماه و ستارگان: ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾[۵۱]، نزول قرآن بر پیامبر برای انذار انسان: ﴿تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا﴾[۵۲]، توانایی خداوند بر پدید آوردن شرایط بهتری در زندگی انسان: ﴿تَبَارَكَ الَّذِي إِنْ شَاءَ جَعَلَ لَكَ خَيْرًا مِنْ ذَلِكَ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَيَجْعَلْ لَكَ قُصُورًا﴾[۵۳] و مراحل آفرینش انسان: ﴿ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ﴾[۵۴] و نیز ﴿اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَرَارًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَتَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾[۵۵]. در یکی از این آیات استمرار برکت به "اسم پروردگار" نسبت داده شده است: ﴿تَبَارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ﴾[۵۶].
- برخی مفسران با نگاهی عرفانی به آیه مراد از اسم را اسم رحمان دانستهاند که در ابتدای سوره آمده است و نیز از این آیه، تأثیر اسما و صفات خداوند را در نزول برکات و خیرات برداشت کردهاند[۵۷]. در آیات مربوط به برکت هر جا مشتقات فعلی "برک" آمده (برای نمونه: ﴿وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ بِمَا صَبَرُوا وَدَمَّرْنَا مَا كَانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا كَانُوا يَعْرِشُونَ﴾[۵۸]؛ ﴿وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِنْ فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاءً لِلسَّائِلِينَ﴾[۵۹] به خداوند نسبت داده شده است که میتواند دلیلی بر منحصر بودن توانایی ایجاد برکت در ذات خدا باشد؛ همچنین نیآمدن واژه برکت به صورت مفرد در قرآن و کاربرد برکات به صورت جمع در سه آیه: ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾[۶۰]؛ ﴿قِيلَ يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلَامٍ مِنَّا وَبَرَكَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَى أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[۶۱]، ﴿قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ﴾[۶۲] میتواند نشانی از کثرت برکت خداوند باشد.
- خداوند به دو گونه، جهان آفرینش و به ویژه انسان را از برکت بهرهمند میسازد:
- نخست قرار دادن برکت در وجود بعضی انسانهای برگزیده مانند پیامبران (برای نمونه نک: ﴿وَبَارَكْنَا عَلَيْهِ وَعَلَى إِسْحَاقَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِينٌ﴾[۶۳]) و مبارک ساختن برخی جلوههای طبیعت مانند باران ﴿وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُبَارَكًا فَأَنْبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَحَبَّ الْحَصِيدِ﴾[۶۴] و بعضی زمانها ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ﴾[۶۵] و مکانها. (برای نمونه نک: ﴿إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ﴾[۶۶]) این برکت اکتسابی نیست و به خواست خدا در وجود بعضی انسانها و برخی آفریدههای دیگر نهاده شده است.
- گونه دیگر برکت، اکتسابی و ویژه انسان است و برای برخورداری از آن تحصیل شرایطی بایسته است. (برای نمونه ر. ک: ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾[۶۷]).
- برکت اکتسابی به دو گونه پدید میآید: نخست با دریافت فیض و خیری از جانب خداوند در کارها و دیگری با بهرهمندی از برکت موجودات مبارکی چون پیامبران یا زمان و مکانهای مقدس. علامه طباطبایی برای حل مشکل تعارض برکت با علل و عوامل طبیعی پدید آمدن برکت را سازگار با دیگر عوامل و اسباب میداند و معتقد است که اراده خداوند برای برکت، در عرض سایر عوامل و اسباب نیست تا باطل شدن آنها را در پی داشته باشد، بلکه در طول سایر اسباب و عوامل با رفع موانع برکت و ایجاد عوامل مقتضی آن، بین عوامل و اسباب گوناگون سازگاری پدید میآورد[۶۸].
اشخاص و پدیدههای با برکت
- قرآن از اشخاص و پدیدههایی با وصف برکت یا مفهومی که به معنای خیر فراوان است یاد میکند. مفسران بر پایه دو معنای «ثبوت» یا «فزونی»خیر که برای برکت بازگو شده است، چگونگی برکت را در این اشخاص و پدیدهها توضیح دادهاند:
اشخاص با برکت
- قرآن بعضی از پیامبران مانند نوح، ابراهیم، اسحاق، اسماعیل، موسی و عیسی را بهرهمند از برکت و پیامبر اسلام را دارای «کوثر» میداند. مطابق آیه ۲۹ مؤمنون / ۲۳ پس از سوار شدن نوح به کشتی، خداوند به او وحی کرد که از پروردگار خود برکت بخواهد: «و قُل رَبِّ اَنزِلنی مُنزَلاً مُبارَکـًا». در قرائت واژه «مُنزَلاً» و معنای آن اختلاف است؛ ابوبکر از عاصم آن را مَنزِلاً (به فتح میم و کسر زاء) و دیگران آن را مُنزَلاً (به ضمم میم و فتح زاء) خواندهاند [۶۹]، که در صورت نخست، آیه بر درخواست نوح برای فرود آمدن در جایی مبارک دلالت دارد و بر مبنای قرائت مشهور معناهای گوناگونی برای «مُنزَلاً مُبارَکا» وجود دارد؛ مجاهد آن را به معنای فرود آمدن مبارک (انزال یا نزول مبارک) از کشتی دانسته و جبائی آن را به جایگاه (منزل) مبارک معنا کرده و منظور از آن را کشتی دانسته است. کلبی این تعبیر را به معنای فرود آمدن در مکانی برکت یافته از آب و درختان گرفته است. به نظر مقاتل، منظور از برکت افزایش فرزندان و نسل ساکنان کشتی است[۷۰]، به هر روی این درخواست نوح در آیه ۴۸ هود / ۱۱ پاسخی فراتر از دعای او گرفته و خداوند فرود نوح از کوه یا کشتی را با سلام و برکات خود همراه کرده است: «قیلَ یـنوحُ اهبِط بِسَلـمٍ مِنّا وبَرَکـتٍ عَلَیکَ». مفسران برکات را به معنای نعمتها و خیرهای همیشگی[۷۱] و اشاره به نعمت توحید و فراوانی نسل نوح [۷۲] دانستهاند.
- ابراهیم، اسماعیل و اسحاق (صافّات / ۳۷، ۱۱۳) و اهلبیت ابراهیم (هود / ۱۱، ۷۳) نیز از بهرهمندان از برکت خداوند هستند. برخی مفسران تعبیر «و بـرَکنا عَلَیهِ» در «وبـرَکنا عَلَیهِ وعَلی اِسحـقَ» (صافّات / ۳۷، ۱۱۳) را درباره ابراهیم و بعضی اشاره به اسماعیل دانستهاند[۷۳]. نزول برکت بر ابراهیم و اسحاق میتواند به معنای فراوانی فرزندان و ماندگاری نسل آنان تا قیامت[۷۴] باشد. بعضی هم برکت بر ابراهیم را برکت در فرزندان و برکت بر اسحاق را به پیامبرانِ از نسل او دانسته[۷۵] و در معنای برکت بر اسماعیل به داستان ذبح او اشاره کردهاند[۷۶]. آیه ۷۳ هود / ۱۱ نیز پس از بیان نازایی همسر ابراهیم و مژده بچهدار شدن به همسرش و شگفتی او از این خبر در آیات پیشین، بهرهمندی اهلبیت ابراهیم از رحمت و برکات خداوند را بازگو میکند: «قالوا اَتَعجَبینَ مِن اَمرِ اللّهِ رَحمَتُ اللّهِ وبَرَکـتُهُ عَلَیکُم اَهلَ البَیتِ اِنَّهُ حَمیدٌ مَجید». مفسران سخن ملائکه: «رَحمَتُ اللّهِ وبَرَکـتُهُ عَلَیکُم اَهلَ البَیتِ» را در ادامه «اَتَعجَبینَ مِن اَمرِ اللّهِ» به این معنا دانستهاند که این مسئله جای شگفتی ندارد، زیرا شگفتی در جایی رخ مینماید که سبب پدیدهها بر انسان پوشیده باشد، در حالی که خداوند بر هر کاری تواناست و نعمت و خیر فراوان او، اهلبیت ابراهیم را در برگرفته است[۷۷].سخن فرشتگان میتواند خبری از ثبوت نعمت و برکات خدا و یادآوری آن برای اهلبیت ابراهیم یا دعایی از سوی ملائکه برای آنان باشد[۷۸] بر اساس این آیه ساره همسر ابراهیم از اهلبیت او محسوب شده، از برکات خداوند بهرهمند است[۷۹]. مفسران در اینکه ساره به اعتبار همسری[۸۰] یا خویشاوندی دیگرش با ابراهیم[۸۱]، از اهلبیت او به شمار رفته است، اختلاف دارند. بعضی از مفسران با توجه به اینکه همه پیامبران بعد از ابراهیم را از نسل اسحاق و اسماعیل میدانند، برکات را به «برکات نبوت» معنا کرده [۸۲]، صفات حمید و مجید در آیه را نیز بازگو کننده علت رحمت * و برکات خداوند دانستهاند[۸۳].
- آیه دیگری که در آن از برکت سخن رفته درباره برانگیخته شدن حضرت موسی(ع) به پیامبری است. موسی پس از آنکه برای گرفتن خبر یا شعلهای به آتشی نزدیک شد که از دور دیده بود (نمل / ۲۷، ۷) ندایی شنید که آنکه در آتش و پیرامون آن است مبارک است: «فَلَمّا جاءَها نودِیَ اَن بورِکَ مَن فِی النّارِ ومَن حَولَها». (نمل / ۲۷، ۸) برخی مفسران، منظور از «مَن فِی النارِ» را خداوند و «نار» را «نور» و «بورِکَ» را به «قُدِّس» معنا کرده و تعبیر «مَن حَولَها» را شامل موسی و ملائکه دانستهاند[۸۴]. گروهی دیگر معتقدند که «مَن فِی النارِ» بر ملائکه و «مَن حَولَها» بر موسی دلالت دارد[۸۵]. از سعید بن جبیر نقل است که پس از «حجاب عزت»، «حجاب ملک» و «حجاب سلطان»، «حجاب نار» است و مراد از «نار» در آیه «حجاب نار» است که از آن ندا داده شده است[۸۶]. از پیامبران حضرت عیسی(ع) تنها پیامبری است که قرآن گواهی او را بر مبارک بودن خود نقل کرده است: «و جَعَلَنی مُبارَکا اَینَ ما کُنتُ». (مریم / ۱۹، ۳۱) بعضی از مفسران مبارک را در این آیه به نفع رسانی بسیار[۸۷] و خیر[۸۸] در دین و دعوت به آن [۸۹] معنا کردهاند. بعضی نیز آن را به سبب امر به معروف و نهی از منکر و راهنمایی گمراهان و یاری مظلومان دانستهاند[۹۰]. خداوند، عیسی را به وسیله روحالقدس تأیید کرده است: «و اَیَّدنـهُ بِروحِ القُدُس». (بقره / ۲، ۸۷) بعضی از مفسران «قُدس» را به معنای برکت دانستهاند[۹۱]. قرآن پیامبر اسلام را دارای کوثر میداند: «اِنّا اَعطَینـکَ الکَوثَر». (کوثر / ۱۰۸، ۱) مفسران کوثر را به خیر فراوان[۹۲] معنا کردهاند که به معنای برکت، بسیار نزدیک است، افزون بر این، آیاتی که از نزول قرآن مبارک بر پیامبر یاد میکند (ر. ک: ص / ۳۸، ۲۹) به گونهای بر برکت وجود پیامبر نیز دلالت دارد. ابن عربی در تفسیر «اِنّا اَنزَلنـهُ فی لَیلَةٍ مُبـرَکَة» (دخان / ۴۴، ۳) با رویکردی عرفانی منظور از شب مبارک را پیامبر اسلام دانسته است[۹۳]. افزون بر پیامبران، میتوان مؤمنان و صاحبان حکمت را نیز برخوردار از برکت (هود / ۱۱، ۴۸) و خیر فراوان (بقره / ۲، ۲۶۹) دانست. در ادامه آیه ۴۸ هود / ۱۱ که سخن از برکات خداوند بر نوح دارد، برکات خداوند بر امتهای همراه نوح و امتهای دیگری که در آینده از نعمت خداوند بهرهمند میشوند بازگو شده است: «... و بَرَکـتٍ عَلَیکَ وعَلی اُمَمٍ مِمَّن مَعَکَ.»... مفسران تعبیر «اُمَمٍ مِمَّن مَعَکَ» را شامل مؤمنان همراه نوح و هر مؤمنی از نسل آنان تا قیامت دانستهاند[۹۴]. خداوند هرکه را خواهد حکمت میدهد و دارندگان حکمت از خیری فراوان بهرهمندند: «یُؤتِی الحِکمَةَ مَن یَشاءُ و مَن یُؤتَ الحِکمَةَ فَقَد اوتِیَ خَیرا کَثیرا و ما یَذَّکَّرُ اِلاّ اُولوا الاَلبـب». (بقره / ۲، ۲۶۹)
- ↑ الصحاح، ج۴، ص۱۵۷۴، «برک».
- ↑ مفردات، ص۱۱۹؛ لسان العرب، ج۱، ص۳۸۷، «برک».
- ↑ الصحاح، ج۴، ص۱۵۷۴؛ مقاییس اللغه، ج۱، ص۲۲۷، «برک».
- ↑ التحقیق، ج۱، ص۲۵۷، «برک».
- ↑ مفردات، ص۱۱۹، «برک».
- ↑ الفروق اللغویه، ص۹۶؛ مفردات، ص۱۱۹ـ۱۲۰، «برک».
- ↑ واژههای دخیل، ص۱۲۶ـ۱۲۷.
- ↑ التحقیق، ج۱، ص۲۵۹، «برک».
- ↑ معجم اللاهوت الکتابی، ص۱۵۹ـ۱۶۰.
- ↑ المیزان، ج۷، ص۲۸۲.
- ↑ مفردات، ص۱۱۹؛ المیزان، ج۷، ص۲۸۱.
- ↑ المیزان، ج۷، ص۲۸۲.
- ↑ الفتوحات المکیه، ج۳، ص۱۲۹.
- ↑ التبیان، ج۷، ص۱۲۴؛ لغتنامه، ج۴، ص۵۵۷۳، «تبرک».
- ↑ الموسوعة الفقهیه، ج۱۰، ص۶۹.
- ↑ لغتنامه، ص۵۵۸۴، «تبریک».
- ↑ قدمی، غلام رضا، برکت، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵.]]
- ↑ و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه میکردند آنان را فرو گرفتیم؛ سوره اعراف، آیه: ۹۶.
- ↑ گفته شد: ای نوح! (از کشتی) فرود آی با درودی از ما و برکتهایی بر تو و بر امتهایی از همراهانت و امتهایی که به زودی آنان را برخوردار خواهیم کرد سپس از ما عذابی دردناک به ایشان خواهد رسید؛ سوره هود، آیه:۴۸.
- ↑ گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بیگمان او ستودهای ارجمند است؛ سوره هود، آیه:۷۳.
- ↑ بیگمان نخستین خانهای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان؛ سوره آل عمران، آیه:۹۶.
- ↑ و این کتاب خجستهای است که آن را فرو فرستادهایم، آنچه را پیش از آن بوده است راست میشمارد و تا (مردم) «مادر شهر» (مکّه) و مردم پیرامون آن را بیمدهی و مؤمنان به جهان واپسین، بدان ایمان میآورند و بر نماز خویش، نگهداشت دارند؛ سوره انعام، آیه:۹۲.
- ↑ و قومی را که (از سوی فرعونیان) ناتوان شمرده میشدند وارث شرق و غرب آن سرزمین کردیم که در آن برکت نهاده بودیم و سخن نیکوی پروردگارت درباره بنی اسرائیل به خاطر شکیبی که ورزیدند راست آمد و آنچه را فرعون و قومش میساختند و آنچه را بر میافراختند زیر و زبر کردیم؛ سوره اعراف، آیه: ۱۳۷.
- ↑ «و به او و به اسحاق، خجستگی بخشیدیم و برخی از فرزندان آن دو نیکوکارند و برخی آشکارا به خویش ستم میورزند» سوره صافات، آیه ۱۱۳.
- ↑ «به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز میپوشاند- که آن را شتابان میجوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان» سوره اعراف، آیه ۵۴.
- ↑ «سپس نطفه را خونی بسته و آنگاه خون بسته را گوشتپارهای و گوشتپاره را استخوانهایی آفریدیم پس از آن بر استخوانها گوشت پوشاندیم سپس آن را آفرینشی دیگر دادیم؛ پس بزرگوار است خداوند که نیکوترین آفریدگاران است» سوره مؤمنون، آیه ۱۴.
- ↑ «و بر روی آن کوههایی استوار پدید آورد و در آن خجستگی نهاد و در چهار روز روزیهایش را در آن برای خواهندگان یکسان اندازهگیری کرد» سوره فصلت، آیه ۱۰.
- ↑ «و چون نزد آن آمد، بانگی برآمد که خجسته باد آن کس که در (کنار این) آتش و آنکه پیرامون آن است و پاکا خداوندی که پروردگار جهانیان است» سوره نمل، آیه ۸.
- ↑ «(لوط) گفت: خداوندا! مرا در برابر این قوم تبهکار یاوری کن» سوره عنکبوت، آیه ۳۰.
- ↑ «و چیزی که شما را به ما نزدیک میکند، داراییها و فرزندانتان نیست مگر کسانی که ایمان آورده و کاری شایسته کرده باشند، که آنان را برای آنچه کردهاند پاداش دو چندان است و آنها در کوشکها (ی بهشتی) آسودهاند» سوره سبأ، آیه ۳۷.
- ↑ «داستان (بخشش) آنان که داراییهای خود را در راه خداوند میبخشند چون دانهای است که هفت خوشه بر آورده باشد، در هر خوشه صد دانه و خداوند برای هر که بخواهد (آن را) چند برابر میگرداند و خداوند نعمتگستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۶۱.
- ↑ «و این کتاب خجستهای است که آن را فرو فرستادهایم، آنچه را پیش از آن بوده است راست میشمارد و تا (مردم) «مادر شهر» (مکّه) و مردم پیرامون آن را بیمدهی و مؤمنان به جهان واپسین، بدان ایمان میآورند و بر نماز خویش، نگهداشت دارند» سوره انعام، آیه ۹۲.
- ↑ «و هر جا باشم مرا خجسته گردانیده و تا زندهام به نماز و زکاتم سفارش فرموده است» سوره مریم، آیه ۳۱.
- ↑ «که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بیگمان ما بیمدهنده بودیم» سوره دخان، آیه ۳.
- ↑ «بیگمان نخستین خانهای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان» سوره آل عمران، آیه ۹۶.
- ↑ «خداوند، نور آسمانها و زمین است، مثل نور او چون چراغدانی است در آن چراغی، آن چراغ در شیشهای، آن شیشه گویی ستارهای درخشان است کز درخت خجسته زیتونی میفروزد که نه خاوری است و نه باختری، نزدیک است روغن آن هر چند آتشی بدان نرسیده برفروزد، نوری است فرا نوری، خداوند هر که را بخواهد به نور خویش رهنمون میگردد و خداوند این مثلها را برای مردم میزند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره نور، آیه ۳۵.
- ↑ «بر نابینا و بر لنگ و بر بیمار و بر شما گناهی نیست که از (خوراک و آذوقه) خانههای خویش بخورید یا از خانههای پدرانتان یا خانههای مادرانتان یا خانههای برادرانتان یا خانههای خواهرانتان یا خانههای عموهایتان یا خانههای عمّههایتان یا خانههای داییهایتان یا خانههای خالههایتان یا آن خانهای که کلیدش را در اختیار دارید یا (خانه) دوستتان؛ نیز (بر شما گناهی نیست) در اینکه با هم یا پراکنده غذا بخورید پس چون به هر خانهای در آمدید به همدیگر درود گویید، درودی خجسته پاکیزه از نزد خداوند؛ بدین گونه خداوند آیات را برای شما روشن میدارد باشد که خرد ورزید» سوره نور، آیه ۶۱.
- ↑ «گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بیگمان او ستودهای ارجمند است» سوره هود، آیه ۷۳.
- ↑ الميزان، ج ۷، ص ۲۸۰، ۲۸۱.
- ↑ «به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز میپوشاند- که آن را شتابان میجوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان» سوره اعراف، آیه۵۴.
- ↑ «بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیمدهنده باشد» سوره فرقان، آیه ۱.
- ↑ «بزرگوار است آنکه پادشاهی در کف اوست و او بر هر کاری تواناست» سوره ملک، آیه ۱.
- ↑ التحقیق، ج ۱، ص ۲۵۹ ـ ۲۶۰، «برک».
- ↑ «و بزرگوار است آن که فرمانفرمایی آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست او راست و دانش رستخیز، تنها نزد اوست و به سوی او بازگردانده میشوید» سوره زخرف، آیه ۸۵.
- ↑ «بزرگوار است آنکه پادشاهی در کف اوست و او بر هر کاری تواناست» سوره ملک، آیه ۱.
- ↑ «و بزرگوار است آن که فرمانفرمایی آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست او راست و دانش رستخیز، تنها نزد اوست و به سوی او بازگردانده میشوید» سوره زخرف، آیه ۸۵.
- ↑ «بزرگوار است آنکه پادشاهی در کف اوست و او بر هر کاری تواناست» سوره ملک، آیه ۱.
- ↑ «به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز میپوشاند- که آن را شتابان میجوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان» سوره اعراف، آیه۵۴.
- ↑ «سپس نطفه را خونی بسته و آنگاه خون بسته را گوشتپارهای و گوشتپاره را استخوانهایی آفریدیم پس از آن بر استخوانها گوشت پوشاندیم سپس آن را آفرینشی دیگر دادیم؛ پس بزرگوار است خداوند که نیکوترین آفریدگاران است» سوره مؤمنون، آیه ۱۴.
- ↑ «خداوند همان است که زمین را آسایشگاه و آسمان را سرپناه شما کرد و شما را چهرهنگاری کرد و چهرههایتان را نیکو نگاشت و از چیزهای پاکیزه روزیتان داد، این است خداوند پروردگارتان پس خجسته بادا خداوند که پروردگار جهانیان است» سوره غافر، آیه ۶۴.
- ↑ «به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز میپوشاند- که آن را شتابان میجوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان» سوره اعراف، آیه۵۴.
- ↑ «بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیمدهنده باشد» سوره فرقان، آیه ۱.
- ↑ «بزرگوار است آن (خداوند) که اگر بخواهد برای تو بهتر از آن برمیگمارد:بوستانهایی که از بن آنها جویبارها روان است و برای تو کاخها پدید میآورد» سوره فرقان، آیه ۱۰.
- ↑ «سپس نطفه را خونی بسته و آنگاه خون بسته را گوشتپارهای و گوشتپاره را استخوانهایی آفریدیم پس از آن بر استخوانها گوشت پوشاندیم سپس آن را آفرینشی دیگر دادیم؛ پس بزرگوار است خداوند که نیکوترین آفریدگاران است» سوره مؤمنون، آیه ۱۴.
- ↑ «خداوند همان است که زمین را آسایشگاه و آسمان را سرپناه شما کرد و شما را چهرهنگاری کرد و چهرههایتان را نیکو نگاشت و از چیزهای پاکیزه روزیتان داد، این است خداوند پروردگارتان پس خجسته بادا خداوند که پروردگار جهانیان است» سوره غافر، آیه ۶۴.
- ↑ «خجسته باد نام پروردگارت آن (خداوند) بشکوه و کرامند» سوره الرحمن، آیه ۷۸.
- ↑ المیزان، ج ۱۹، ص ۱۱۱ ـ ۱۱۲.
- ↑ «و قومی را که (از سوی فرعونیان) ناتوان شمرده میشدند وارث شرق و غرب آن سرزمین کردیم که در آن برکت نهاده بودیم و سخن نیکوی پروردگارت درباره بنی اسرائیل به خاطر شکیبی که ورزیدند راست آمد «۴» و آنچه را فرعون و قومش میساختند و آنچه را بر میافراختند زیر و زبر کردیم» سوره اعراف، آیه ۱۳۷.
- ↑ «و بر روی آن کوههایی استوار پدید آورد و در آن خجستگی نهاد و در چهار روز روزیهایش را در آن برای خواهندگان یکسان اندازهگیری کرد» سوره فصلت، آیه ۱۰.
- ↑ «و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه میکردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.
- ↑ «گفته شد: ای نوح! (از کشتی) فرود آی با درودی از ما و برکتهایی بر تو و بر امتهایی از همراهانت و امتهایی که به زودی آنان را برخوردار خواهیم کرد سپس از ما عذابی دردناک به ایشان خواهد رسید» سوره هود، آیه ۴۸.
- ↑ «گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بیگمان او ستودهای ارجمند است» سوره هود، آیه ۷۳.
- ↑ «و به او و به اسحاق، خجستگی بخشیدیم و برخی از فرزندان آن دو نیکوکارند و برخی آشکارا به خویش ستم میورزند» سوره صافات، آیه ۱۱۳.
- ↑ «و از آسمان، آبی خجسته فرو فرستادیم آنگاه با آن بوستانها و دانه درویدنی رویاندیم» سوره ق، آیه ۹.
- ↑ «که ما آن را در شبی خجسته فرو فرستادیم، بیگمان ما بیمدهنده بودیم» سوره دخان، آیه ۳.
- ↑ «بیگمان نخستین خانهای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان» سوره آل عمران، آیه ۹۶.
- ↑ «و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه میکردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.
- ↑ المیزان، ج ۷، ص ۲۸۱.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۰، ج ۱۸، ص ۲۵؛ مجمعالبیان، ج ۷، ص ۱۶۶.
- ↑ مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۶۶.
- ↑ مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۵۵.
- ↑ الکشاف، ج ۲، ص ۴۰۱؛ تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص ۲۶۶.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۷۵.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۷۵؛ مجمع البیان، ج ۸، ص ۷۰۹؛ تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص ۴۶۸.
- ↑ تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص ۴۶۸.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۷۵.
- ↑ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۲۵.
- ↑ .مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۷۴.
- ↑ مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۷۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۴۸.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۴۸.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۵، ص ۲۷۴.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۴، ص ۴۱۶.
- ↑ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۲۶.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۱، ج ۱۹، ص ۱۶۳ ـ ۱۶۴؛ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۱۰۶.
- ↑ مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۳۰.
- ↑ جامعالبیان، مج ۱۱، ج ۱۹، ص ۱۶۴.
- ↑ جامعالبیان، مج ۹، ج ۱۶، ص ۱۰۱؛ مجمعالبیان، ج ۶، ص ۷۹۳.
- ↑ رحمة منالرحمن، ج ۳، ص ۴۸.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۲۱۴.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۶، ص ۴۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۷۰.
- ↑ جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۵۷۰؛ التبیان، ج ۱، ص ۳۴۱.
- ↑ التبیان، ج ۱۰، ص ۴۱۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص ۱۲۴؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۳۷۰.
- ↑ تفسیر ابنعربی، ج ۲، ص ۴۶۰.
- ↑ جامع البیان، مج ۷، ج ۱۲، ص ۷۳؛ الکشاف، ج ۲، ص ۴۰۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۳۳.