ویژگیهای ولی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد) |
|||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
با توجه به آن چه تاکنون [[گذشت]]، میتوان ویژگیهای ولی در [[آیه ولایت]] را چنین برشمرد: | با توجه به آن چه تاکنون [[گذشت]]، میتوان ویژگیهای ولی در [[آیه ولایت]] را چنین برشمرد: | ||
===[[ولایت تکوینی]]=== | ===[[ولایت تکوینی]]=== | ||
[[ولایت تکوینی]] یکی از ابعاد [[ولایت خداوند]] است؛ از اینرو، بر اساس آن چه که بیان شد، میتوان گفت [[خداوند متعال]] به [[حضرت رسول]]{{صل}} و مصداق مدنظر نیز چنین [[ولایتی]] را داده است، مگر آنکه مقیدی وجود داشته باشد. [[خداوند متعال]] در آیاتی میفرماید که چنین [[ولایتی]] را به برخی از [[انسانها]] داده است؛ چنانکه راجع به [[حضرت عیسی]]{{ع}} میفرماید: {{متن قرآن|أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ}}<ref>«من برای شما از گل، (انداموارهای) به گونه پرنده میسازم و در آن میدمم، به اذن خداوند پرندهای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد و شما را از آنچه میخورید یا در خانه میانبارید آگاه خواهم ساخت» سوره آل عمران، آیه ۴۹.</ref>. | |||
در این [[آیه]] نیز، [[آفرینش]] یک موجود جاندار، [[شفا دادن]] کور مادرزاد و [[مبتلا]] به [[مرض]] پیسی و حتی زنده کردن [[مردگان]] به [[اذن خداوند]]، اموری [[تکوینی]] هستند، که به [[حضرت عیسی]]{{ع}} نسبت داده شده است. | در این [[آیه]] نیز، [[آفرینش]] یک موجود جاندار، [[شفا دادن]] کور مادرزاد و [[مبتلا]] به [[مرض]] پیسی و حتی زنده کردن [[مردگان]] به [[اذن خداوند]]، اموری [[تکوینی]] هستند، که به [[حضرت عیسی]]{{ع}} نسبت داده شده است. |
نسخهٔ ۳۱ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۰۰
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ویژگیهای ولی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
ویژگیهای ولی در آیه ولایت
با توجه به آن چه تاکنون گذشت، میتوان ویژگیهای ولی در آیه ولایت را چنین برشمرد:
ولایت تکوینی
ولایت تکوینی یکی از ابعاد ولایت خداوند است؛ از اینرو، بر اساس آن چه که بیان شد، میتوان گفت خداوند متعال به حضرت رسول(ص) و مصداق مدنظر نیز چنین ولایتی را داده است، مگر آنکه مقیدی وجود داشته باشد. خداوند متعال در آیاتی میفرماید که چنین ولایتی را به برخی از انسانها داده است؛ چنانکه راجع به حضرت عیسی(ع) میفرماید: ﴿أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ﴾[۱].
در این آیه نیز، آفرینش یک موجود جاندار، شفا دادن کور مادرزاد و مبتلا به مرض پیسی و حتی زنده کردن مردگان به اذن خداوند، اموری تکوینی هستند، که به حضرت عیسی(ع) نسبت داده شده است. حضرت موسی(ع) نیز به اذن و امر خداوند متعال، عصای خود را به سنگ زد و دوازده چشمه از آن جوشید: ﴿وَإِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا﴾[۲].
همچنین آن حضرت، عصای خود را به دریا زد، دریا از هم شکافته شد و بنی اسرائیل از آن عبور کردند: ﴿فَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ﴾[۳]. بر اساس آیات قرآن کریم، ولایت تکوینی و توان تصرف در کائنات عالم، به پیامبران اختصاص ندارد؛ برای نمونه میتوان از حضرت سلیمان(ع) یاد کرد که از اطرافیان خود سؤال کرد که بین این دو، چه کسی میتواند تخت بلقیس را از بیت المقدس تا صنعای یمن، نزد او بیاورد، در حالی که در حدود دو ماه راه بوده. در میان حاضران، مرد صالحی[۴] از اطرافیان حضرت سلیمان(ع) که به تعبیر قرآن کریم، بهرهای از علم به کتاب را داشت، گفت: ﴿أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي﴾[۵].
بنابر آن چه بیان شد، خداوند متعال ولایت تکوینی و توان تصرف در امور عالم به اذن خود را به برخی از بندگانش داده است. اینک میتوان گفت: اولاً، ولایت تکوینی به برخی بندگان داده شده است، از اینرو ایشان نیز به گونه ولایت تکوینیاند؛ ثانیاً حضرت رسول(ص) و مصداق مدنظر در این آیه نیز، ولی هستند؛ از اینرو با توجه به اطلاق و سیاق آیه ولایت، میتوان گفت ولی در این آیه، به اذن خداوند متعال از ولایت تکوینی برخوردار است که خداوند متعال بدو داده است[۶]
رهبری اجتماعی
ولایت در رهبری اجتماعی، اصالتاً از آنِ خداوند متعال است. بر اساس اطلاق و سیاق آیه ولایت، خداوند متعال این ولایت را نیز به حضرت رسول(ص) و مصداق مدنظرش داده، چنانکه به برخی دیگر از بندگان نیز داده است؛ برای نمونه، بر اساس آیات قرآن کریم حضرت سلیمان(ع) یکی از پیامبرانی است که این نوع ولایت را از خداوند تقاضا کرد و خداوند نیز چنین ولایتی را به او داد: ﴿قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ * فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ﴾[۷]. بنابراین میتوان گفت: اولاً، خداوند متعال ولایت در اداره جامعه را به برخی بندگان داده است، از اینرو، ایشان نیز ولی در اداره جامعه هستند؛ ثانیاً، حضرت رسول(ص) و مصداق مدنظر در آیه ولایت نیز، ولیاند و بر اساس اطلاق و سیاق آیه ولایت، اینان نیز برخوردار از چنین ولایتی هستند؛ چرا که اعطای چنین ولایتی به ولی، نه تنها در آیات دیگر نفی شده است، بلکه بر دیگران نیز واقع شده است[۸]
مرجعیت دینی
حق قانون گذاری، جعل و تشریع احکام، از جمله اموری است که اولاً و بالذات به خداوند اختصاص دارد. در قرآن کریم، بارها از حکم کردن پیامبران سخن به میان آمده که مقصود از آن، همان داوری و قضاوت میان مردم است؛ ضمن آنکه همان حکم کردن نیز در آیاتی به ﴿بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ﴾ مقید است؛ چنانکه خداوند متعال خطاب به رسول اکرم(ص) میفرماید: ﴿وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ﴾[۹]. در آیات دیگری که مبیّن رسالت پیامبر اکرم(ص) و سایر پیامبران الهی است نیز محور سخن، تبین احکام، و نه جعل و تشریع آنها، است؛ برای نمونه، خداوند متعال میفرماید: ﴿وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ﴾[۱۰].
از اینرو، اگرچه بر اساس سیاق و اطلاق آیه ولایت ولی نیز از ولایت در جعل و تشریع احکام، برخوردار است، به نظر میرسد، بر اساس این آیات نورانی قرآن کریم، نتوان مقام جعل احکام و قانون گذاری را به روشنی برای بندگان ثابت کرد، بلکه میتوان گفت: خداوند متعال، ولایت در تبیین احکام و مرجعیت دین بر اساس آن چه خودش فرموده را به پیامبران داده است. البته باید گفت، به لحاظ عقلی منعی در برخورداری بندگان از ولایت در تشریع احکام نیست، بلکه در روایات نیز، به طور جزئی، شواهدی بر تشریع پیامبر اکرم(ص) در حوزه احکام عملی وجود دارد.[۱۱][۱۲]
مرجعیت اخلاقی و تربیتی
خداوند متعال در قرآن کریم، خود را تزکیه کننده و مربی انسانها معرفی میکند: ﴿وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾[۱۳]. باری تعالی ولایت در این امر را به برخی بندگان برگزیده خود، همچون پیامبران گرامی سپرده است؛ چنانکه راجع به پیامبر گرامی اسلام(ص) میفرماید: ﴿كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ﴾[۱۴]. خداوند متعال در آیه ولایت، به طور مطلق و با سیاق واحد از حضرت رسول(ص) و مصداق مدنظر، با عنوان “ولی” یاد میکند؛ از اینرو، میتوان گفت ولایت مطلق ایشان، شامل ولایت در مرجعیت اخلاقی و تربیتی نیز میشود[۱۵]
عالم بودن به علم الهی
لازم است ولی از علم الهی برخوردار باشد تا از طریق آن بتواند اِعمال ولایت کند. این مدعا با مراجعه به قرآن کریم اثبات میشود؛ آنجا که خداوند میفرماید: ﴿قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي﴾[۱۶]؛
در این آیه، سخن آصف بن برخیا، وزیر و وصی[۱۷] حضرت سلیمان(ع) آمده است[۱۸]. یقیناً، اینکه وی میتواند در زمانی کمتر از یک چشم برهم زدن، تخت بالقیس را نزد پیامبر خود حاضر کند، از بهره مندی وی از ولایت تکوینی حکایت میکند که به تصریح این آیه، از فضل خداوند بدو داده شده است. آن چه موجب توانمندی آصف بن برخا نسبت به عمل مذکور میشود، همان برخورداری از علم الهی است که با عبارت ﴿عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ﴾ از آن یاد شده و به تعبیر برخی محققان، همان اسم اعظم یا اسمای حسنایی است که غیر اکتسابی است[۱۹] و موجب نیل حضرت آدم(ع) به مقام خلافت شد: ﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا﴾[۲۰]؛ با توجه به آن چه گذشت، الهی بودن علم ولی نیز ثابت میشود.
در پایان، یادکرد این نکته بسیار ضروری است که ولایت داشتن رسول خدا(ص) و مصداق مذکور در آیه ولایت، به معنای واگذاری برخی از امور دنیا به ایشان، به گونه تفویض یا توکیل نیست. به دیگر بیان، چنین نیست که خداوند متعال زمام برخی از امور عالم را به ولی داده باشد تا او مستقلاً به رتق وفتق امور بپردازد و خود دیگر در آن امور دخالتی نداشته باشد[۲۱]؛ زیرا لازمه این مدعا، محدود شدن ربوبیت خداوند متعال است، در حالی که آیات قرآن کریم به نامحدود بودن آن تصریح کردهاند؛ از اینرو، همیشه باید توجه داشت که اگر ولی ولایتی دارد، ولایت او در طول ولایت خداوند متعال است[۲۲][۲۳]
منصوب بودن به نصب الهی
از تمام آن چه تاکنون بیان شد، به روشنی ثابت میشود که مردم نمیتوانند ولی را برگزینند؛ در توضیح این مطلب باید گفت حق اداره جهان اصالتاً از آنِ خداوند است؛ از اینرو، اگر کسی بخواهد بر جهان مدیریت کند، روشن است که صاحب حق باید این حق را به او بدهد. همچنین ولی الله که خداوند، قدرت تصرف در کائنات، سرپرستی جهان و منصب مرجعیت دینی را به او داده است و برخوردار از علم ویژه الهی، برای اِعمال این ولایات است، نمیتواند به وسیله مردم شناخته شود، از اینرو، لزوماً خداوند او را تعیین میکند[۲۴]
منابع
پانویس
- ↑ «من برای شما از گل، (انداموارهای) به گونه پرنده میسازم و در آن میدمم، به اذن خداوند پرندهای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد و شما را از آنچه میخورید یا در خانه میانبارید آگاه خواهم ساخت» سوره آل عمران، آیه ۴۹.
- ↑ «و (یاد کنید) آنگاه را که موسی برای مردم خود در پی آب بود و گفتیم: با چوبهدست خود به سنگ فرو کوب آنگاه دوازده چشمه از آن فرا جوشید؛ (چنانکه) هر دستهای از مردم آبشخور خویش را باز میشناخت؛ از روزی خداوند بخورید و بنوشید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره بقره، آیه ۶۰؛ و نیز ر.ک: ﴿وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ وَظَلَّلْنَا عَلَيْهِمُ الْغَمَامَ وَأَنْزَلْنَا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ﴾ «و آنان را به دوازده سبط که هر یک امتی بود بخش کردیم و چون قوم موسی از وی آب خواستند به موسی وحی کردیم که با چوبهدست خود به (آن) سنگ بزن! و دوازده چشمه از آن فرا جوشید هر گروهی آبشخور خویش بازشناخت، و ابر را بر آنان سایهبان کردیم و بر آنها ترانگبین و بلدرچین فرو فرستادیم (و گفتیم:) از چیزهای پاکیزهای که روزیتان کردهایم بخورید و آنان به ما ستم نورزیدند که بر خویشتن ستم میکردند» سوره اعراف، آیه ۱۶۰.
- ↑ «آنگاه به موسی وحی کردیم که با چوبهدست خود به دریا بزن! و دریا شکافت و هر پارهای چون کوه سترگ بود» سوره شعراء، آیه ۶۳؛ و نیز ر.ک: ﴿وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقًا فِي الْبَحْرِ يَبَسًا لَا تَخَافُ دَرَكًا وَلَا تَخْشَى﴾ «و به موسی وحی کردیم که بندگان مرا شب راهی کن و راهی خشک در دریا برای آنان بگشا (چنان که) نه از سر رسیدن (دشمن) بترسی و نه (از غرق شدن) بهراسی» سوره طه، آیه ۷۷.
- ↑ در برخی روایات گفته میشود که آن مرد صالح، آصف بن برخیاست. ر.ک: حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۷۸؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۳۰؛ احمد بن محمد بن فهد حلی، عدة الداعی، ص۵۹. شایان ذکر است، در برخی ادعیه نیز به همین مطلب اشاره شده است. ر.ک: سید بن طاووس حسنی، مهج الدعوات، ص۲۸۶؛ ابراهیم بن علی عاملی کفعمی، البلد الامین، ص۳۹۷.
- ↑ «من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت میآورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است» سوره نمل، آیه ۴۰.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۱۷۶.
- ↑ «گفت: پروردگارا! مرا بیامرز و مرا آن پادشاهی ده که پس از من هیچ کس را نسزد؛ بیگمان این تویی که بسیار بخشندهای * پس ما باد را رام او کردیم که به فرمان او هر جا میخواست به نرمی روان میشد» سوره ص، آیه ۳۵-۳۶.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۱۷۹.
- ↑ «و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستادهایم که کتاب پیش از خود را راست میشمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواستههای آنان پیروی مکن» سوره مائده، آیه ۴۸.
- ↑ «و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۶۵-۲۶۸؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۳۷۸-۳۷۹. برخی از اندیشمندان معاصر نیز بر اساس روایات، به نوعی نظریه ولایت تشریعی (ولایت بر جعل حکم) برای پیامبر را پذیرفتهاند. جعفر سبحانی، ولایت تشریعی و تکوینی، ص۲۰-۲۲؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۸، ص۳۲۸-۳۲۹. از سوی دیگر، برخی از عالمان معاصر نظریه یادشده را مخدوش دانستهاند. ر.ک: عبدالله جوادی آملی، ولایت در قرآن، ص۲۷۰-۲۷۴. گفتنی است، استاد جوادی آملی در برخی از آثار دیگر خود، ولایت را به طور کلی، به سه قسم ولایت تکوینی، ولایت بر تشریع و ولایت تشریعی تقسیم کردهاند. ایشان ولایت بر تشریع را همان تصدی جعل احکام میدانند که معتقدند این نوع ولایت، مختص به ذات خداوند متعال است و ولایت تشریعی را برای فقیهان ثابت میدانند که همان ولایت در حیطه تشریع خداوند است. ر.ک: عبدالله جوادی آملی، ولایت فقاهت و عدالت، ص۱۲۳-۱۲۴. شایان ذکر است، که از برخی سخنان علامه طباطبایی نیز استفاده میشود که جعل و قانونگذاری مختص به خداوند است. ایشان در تفسیر آیه ﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا﴾ [«و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد؛ هر کس از خدا و فرستادهاش نافرمانی کند به گمراهی آشکاری افتاده است» سوره احزاب، آیه ۳۶]، مینویسند: فقضاؤه(ص) قضاء منه بولايته وقضاء من الله سبحانه لأنه الجاعل لولايته المنفذ أمره، ويشهد سياق قوله: ﴿إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا﴾ حيث جعل الأمر الواحد متعلقا لقضاء الله ورسوله معا، على أن المراد بالقضاء التصرف في شئون الناس دون الجعل التشريعي المختص بالله.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۱۷۹.
- ↑ «و اگر بخشش خداوند و بخشایش وی بر شما نبود هرگز هیچ یک از شما پاک نمیماند اما خداوند هر که را بخواهد پاک میدارد و خداوند شنوایی داناست» سوره نور، آیه ۲۱.
- ↑ «چنان که از خودتان پیامبری در میان شما فرستادیم که آیههای ما را بر شما میخواند و (جان) شما را پاکیزه میگرداند و به شما کتاب آسمانی و فرزانگی میآموزد و آنچه را نمیدانستید به شما یاد میدهد» سوره بقره، آیه ۱۵۱.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۱۸۱.
- ↑ «آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت میآورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است» سوره نمل، آیه ۴۰.
- ↑ وصی بودن آصف برخیا برای حضرت سلیمان(ع) از برخی روایات استفاده میشود. ر.ک: شیخ صدوق، الامالی، ص۴۰۳؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۷۶؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۱۵۷.
- ↑ البته در اینباره، دیدگاههای دیگری نیز بیان شده است. ر.ک: حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۷۸؛ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۹۶؛ عبدالرحمن بن محمد بن ابیحاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۹، ص۲۸۸۵؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۳۴۹؛ محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۴، ص۵۵۶؛ محمد بن محمدرضا قمی مشهدی، کنز الدقائق، ج۹، ص۵۶۲؛ عبدالله بن عمر بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، ج۴، ص۱۶۱؛ اسماعیل بن عمروبن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص۱۷۳؛ سید محمود آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، ج۱۰، ص۱۹۸.
- ↑ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۳۶۳.
- ↑ «و همه نامها را به آدم آموخت» سوره بقره، آیه ۳۱.
- ↑ ر.ک: عبدالله جوادی آملی، ولایت در قرآن، ص۲۰۱.
- ↑ گفتنی است، اگر چه برخی محققان اصل ولایت تکوینی را برای ولی الله پذیرفتهاند، منکر ولایت طولی ولی الله شدهاند. اینان با این استدلال که ولایت طولی ولی الله موجب محدودیت ولایت خداوند میشود، با رویکردی عرفانی، بر این باور شدهاند که ولایت ولی الله، مظهر ولایت خداوند است؛ بدین معنا که «شخص، مجلی، و ولایت خداوند سبحان متجلی در آن مجلی است». عبدالله جوادی آملی، ولایت در قرآن، ص۲۲۳-۲۲۵. به نظر میرسد، مدعای یادشده خلاف ظاهر آیات قرآن کریم؛ چنانکه حضرت عیسی(ع) میفرماید: ﴿أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ... بِإِذْنِ اللَّهِ... وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ﴾ (سوره آل عمران، آیه ۴۹). این آیه، مؤید نظریه ولایت طولی ولی الله است. همچنین، با توجه به آنچه گذشت، کلام برخی محققان فرهیخته معاصر نیز در این باره، خالی از تأمل نیست که در تفسیر آیه ولایت فرموده اند: «مقصود از ولایت تصرف یا ولایت تکوینی، این نیست که بعضی جهّال پنداشتهاند که انسانی از انسانها سمت سرپرستی و قیمومیت نسبت به جهان پیدا کند، به طوری که او گرداننده زمین و آسمان و خالق و رازق و محیی و ممیت من جانب الله باشد». مرتضی مطهری، ولاءها و ولایتها، ص۵۸-۵۹. البته استاد شهید در یکی دیگر از آثار خود، تبیین بهتری از مقصود خود عرضه کردهاند که با مبانی دینی سازگار است. ایشان در کتاب آزادی معنوی میگویند: «اگر کسی گفته ولایت تکوینی... نگفته خدا کار عالم را العیاذبالله به یک انسان واگذار کرده و خودش رفته گوشهای نشسته؛ چنین چیزی محال است». مجموعه آثار، ج۲۳، ص۴۹۵. جمع میان سخنان استاد شهید چنین است که تفویض کار عالم به یک بنده محال است، نه آنکه ولایت تکوینی مأذون از جانب خداوند محال باشد.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۱۸۲.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۱۸۴.