شکرگزاری در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
==معناشناسی [[شکر]]==
*[[شکرگذاری]]، ملکه‌ای است که موجب می‌‌شود، [[انسان]] [[نعمت]] را به یاد آورد، بر آن [[سپاس]] گوید و برای [[صاحب]] [[نعمت]] جزای خیر طلب نماید؛ [[حضرت حق]] این مطلب را این‌گونه به اشاره گرفته است: {{متن قرآن|فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ}}<ref>«پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و مرا سپاس بگزارید و با من ناسپاسی نورزید» سوره بقره، آیه ۱۵۲.</ref>
شکر در لغت یعنی [[تصور]] [[نعمت]] (دانستن اینکه: آنچه داری [[نعمت]] است و از [[ناحیه]] دیگری) و آشکار و ظاهر کردن آن<ref>{{عربی|الشُّكْرُ: تصوّر النّعمة و إظهارها... و يضادّه الْكُفْرُ، و هو: نسيان النّعمة و سترها}}؛ المفردات، ص۴۶۱.</ref> و در مقابل آن [[کفر]] قرار دارد به‌معنای پوشاندن [[نعمت]]<ref>{{عربیالكُفْرُ: نقيض الشكر. كَفَرَ النعمةَ، أي: لم يشكرها}}؛ العین، ج۵، ص۳۵۶.</ref> و در اصطلاح دینی [[شکر نعمت]] عبارت از [[شناخت]] آن است، [[شناخت]] اینکه آنچه در دست اوست [[نعمت]] است. [[امام صادق]]{{ع}} در این زمینه [[شکر نعمت]] را به [[شناخت]] آن معرفی نموده است: "هر که [[خدا]] به او نعمتی دهد و او آنرا از [[دل]] بفهمد، شکرش را ادا کرده است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ بِنِعْمَةٍ فَعَرَفَهَا بِقَلْبِهِ فَقَدْ أَدَّى شُكْرَهَا}}؛ الکافی، ج۲، ص۹۶؛ تحف العقول، ص۳۶۹.</ref>.<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۳۳- ۱۳۴.</ref>
*این [[فضیلت]] [[اخلاقی]]، از فضائلی است که در [[قرآن کریم]] به شدّت بر آن تأکید شده است؛ چه در بسیاری از [[آیات]] این [[کتاب آسمانی]]، عبارت [[مبارک]] {{متن قرآن|لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«باشد که سپاس بگزارید» سوره بقره، آیه ۵۲.</ref> تکرار شده، تا نشان دهد که سپاسگذاری از اهداف نهایی نعمت‌هایی است که [[خداوند]] بر [[بندگان]] خود اعطا فرموده است. این مطلب به‌خوبی نشان می‌‌دهد که سپاسگذاری [[نعمت‌ها]]، [[محبوب]] [[حضرت حق]] می‌باشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۹.</ref>.
*در [[آیات]] بسیار دیگری نیز، به اشاره و یا به تصریح آمده است، که [[شکر نعمت]] موجب خیر [[دنیا]] و [[آخرت]]، و زیاد شدن [[نعمت‌ها]] خواهد بود؛ ما در اینجا به شماری از این [[آیات]] اشاره می‌‌کنیم: {{متن قرآن|وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ}}<ref>«و هر که سپاس گزارد تنها به سود خویش گزارده است» سوره نمل، آیه ۴۰.</ref>؛{{متن قرآن|مَا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ}}<ref>«اگر سپاسگزار باشید و ایمان آورید خداوند را با عذاب شما چه کار؟» سوره نساء، آیه ۱۴۷.</ref>؛ {{متن قرآن|لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ}}<ref>«اگر سپاسگزار باشید به یقین بر (نعمت) شما می‌افزایم» سوره ابراهیم، آیه ۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ}}<ref>«و اگر سپاسگزار باشید سپاسگزاری را برای شما می‌پسندد» سوره زمر، آیه ۷.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُوا لِلَّهِ}}<ref>«هان ای مؤمنان! از چیزهای پاکیزه‌ای که روزیتان کرده‌ایم بخورید و خداوند را سپاس بگزارید» سوره بقره، آیه ۱۷۲.</ref>؛ {{متن قرآن|بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ}}<ref>«بلکه تنها خداوند را پرستش کن و از سپاسگزاران باش!» سوره زمر، آیه ۶۶.</ref>؛ {{متن قرآن|اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا}}<ref>«ای خاندان داوود! سپاس گزارید!» سوره سبأ، آیه ۱۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۰.</ref>.
*اما صد افسوس! که تمامی [[مردمان]] جز انگشت‌شماری از آنان، به [[رذیلت]] [[ناسپاسی]] [[مبتلا]] می‌‌باشند؛ این مطلب نیز در بسیاری از [[آیات قرآن کریم]] ذکر شده، بر آن [[تأسف]] رفته و [[بندگان]] از آن باز داشته شده‌اند؛ در شمار این [[آیات]] است: {{متن قرآن|وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ}}<ref>«اما بیشتر مردم سپاس نمی‌گزارند» سوره بقره، آیه ۲۴۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ}}<ref>«و اندکی از بندگان من سپاسگزارند» سوره سبأ، آیه ۱۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ}}<ref>«و بیشتر آنان را سپاسگزار نخواهی یافت» سوره اعراف، آیه ۱۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۰.</ref>.


==مراتب [[فضیلت]] [[شکرگذاری]]==
[[شکر]] به‌معنای [[شناخت]] و [[درک]] [[نعمت]] و شکرگزاری از نعمت‌دهنده، از [[فضیلت‌های اخلاقی]] است. سپاسگزاری، قدردانی از [[نعمت]] و [[احسان]] دیگری است. [[شکر]] در برابر [[نعمت]] و [[نیکی]] انجام می‌گیرد. هر کس به ما خوبی کند یا چیزی ببخشد، از [[کار نیک]] او قدردانی و تشکر می‌کنیم و این یک نکته [[فطری]] در [[انسان]] است. همه [[نعمت‌ها]] و احسان‌ها از خداست، بالاترین [[سپاس]] هم نسبت به او باید انجام بگیرد و [[بهترین]] و [[جامع‌ترین]] واژه [[سپاس]] در برابر [[نعمت‌های الهی]] عبارت است از: {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.</ref>. معنای [[شکر]] کردن [[خداوند]] این است که اولاً [[احساس]] شکر و [[امتنان]] در [[قلب]] پیدا شود و ثانیاً باید توجه داشته باشیم کسی که می‌خواهیم شکر او را به جا آوریم [[خداوند]] است که از [[مخلوقات]] [[بی‌نیاز]] است؛ نه [[شکر زبانی]] و نه امتنان [[قلبی]]، هیچ کدام نمی‌تواند سودی برای [[خداوند متعال]] داشته باشد<ref>حکمت‌ها و اندرزها، ص۲۱۹.</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۲۶؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۴۹۶؛ [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 505.</ref>
*[[فضیلت]] سپاس‌داشت از نعمت‌های [[حضرت حق]] نیز همچون دیگر [[فضائل اخلاقی]]، از مراتب و درجاتی چند برخوردار است. به مهمترین این مراتب در اینجا اشاره می‌‌کنیم.
 
==رابطه [[حمد]] و [[شکر]]==
از [[شکر]]، با واژه‌های [[مدح]]، [[حمد]] و ثنا هم تعبیر می‌شود. دو واژه [[حمد]] و [[شکر]] [[ارتباط]] تنگاتنگی با هم دارند. حمد به معنای [[تعظیم]] و [[خضوع]] نسبت به خوبی‌های [[فرد]] و شکر به معنای [[سپاسگزاری]] و نوعی جبران [[نعمت]] یا خدمتی است که به [[انسان]] می‌شود<ref>مجمع البحرین.</ref>. حمد و شکر از واژه‌های پراستعمال در [[قرآن]] و [[روایات]] است. قرآن حمد را مطلقاً مخصوص [[خدا]] می‌داند<ref>{{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}} «سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.</ref> و حامدان<ref>سپاسگزاران خدا.</ref> را [[ستایش]] می‌نماید<ref>{{متن قرآن|التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ}} «آنان توبه‌کنندگان، پرستشگران، ستایشگران، رهپویان، نمازگزاران، سجده‌کنندگان فرمان دهندگان به کار شایسته و بازدارندگان از کار ناشایست و پاسداران حدود خداوندند و به (چنین) مؤمنان نوید ده» سوره توبه، آیه ۱۱۲.</ref> و [[دستور]] می‌دهد او را بپرستیم و [[شکرگزار]] نعمت‌هایش باشیم: {{متن قرآن|بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ}}<ref>«بلکه تنها خداوند را پرستش کن و از سپاسگزاران باش!» سوره زمر، آیه ۶۶.</ref>. اما [[شکر]] هم در مقابل [[خدا]] آمده و هم در برابر [[مردم]] و [[روایت]] شده است: هر کس از [[مردم]] تشکر نکند، از [[خدا]] هم تشکر نمی‌کند<ref>[[علی اکبر شایسته‌نژاد|شایسته‌نژاد، علی اکبر]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «شکر و حمد»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۲۹۹؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۲۶؛ [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 505.</ref>.
 
==اولین مرحله شکرگزاری==
[[انسان]] [[شکرگزار]] در مرحله اول باید هم نسبت به [[صاحب]] [[نعمت]] و هم نسبت به [[نعمت]] [[کسب معرفت]] کند. اهمیت این موضوع برای [[انسان]] موحد آن‌گاه آشکار می‌شود که بداند اصل [[نعمت]] از [[خداوند]] است و دیگران اگر [[نعمت]] و خیری برسانند، تنها وسیله‌ای برای انتقال [[نعمت]] خواهند بود که البته شکرگزاری از آنها نیز امری [[واجب]] است. [[امام علی]]{{ع}} در فرمایشی به [[حق]] [[نعمت]] اشاره می‌کند و می‌فرماید: [[خدا]] را در هر نعمتی، حقی است. پس آنکه [[حق]] [[نعمت]] به جای آرد نعمتش افزون شود و آنکه کوتاهی کند، در خطر [[زوال نعمت]] گیرد<ref>{{متن حدیث|يَا أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ لِلَّهِ فِي كُلِّ نِعْمَةٍ حَقّاً فَمَنْ أَدَّاهُ زَادَهُ وَ مَنْ قَصَّرَ عَنْهُ خَاطَرَ بِزَوَالِ اَلنِّعْمَةِ}}؛ حکمت ۲۳۶</ref>.
 
در اثر [[شناخت]] [[نعمت]] و نعمت‌دهنده، حالت [[خضوع]] و [[فروتنی]] و [[رضایت]] از [[نعمت]] به شخص دست می‌دهد. [[نعمت‌های الهی]] هدیه‌ای از جانب منعم‌اند و بیانگر [[لطف]] و [[عنایت خداوند]] نسبت به [[بنده]]. از این‌رو [[انسان]] با [[قلب]] و زبان و عمل به جوارح نسبت به [[منعم]] خویش شکرگزاری می‌کند. اما بیشتر [[مردم]] [[شکر]] [[نعمت‌های الهی]] را به‌جا نمی‌آورند و [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] به این موضوع اشاره کرده است: [[خدا]] [[فضل]] خود را به [[مردمان]] ارزانی می‌دارد، ولی بیشترشان [[شکر]] نمی‌گویند<ref>{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لاَ يَشْكُرُونَ }}؛ سوره یونس، آیه ۶۰.</ref>.<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۵۰۵.</ref>
 
==اقسام [[شکرگذاری]]==
[[شکرگذاری]] از [[خداوند]]، به چند قسم تقسیم می‌‌شود:
#'''[[شکر قلبی]] یا [[شکر]] [[اعتقادی]]:'''[[شکر قلبی]]، توجّه به [[نعمت]] و [[صاحب]] [[نعمت]] است، منظور این است که [[انسان]] بنا بر [[اعتقاد]] خود به [[سپاس]] از معبود بپردازد. این نوع از [[شکر]]، ویژه کسی است که می‌فهمد وفاء نسبت به [[خداوند]] با [[شکر]] نعمت‌های او تلازم داشته، نه تنها بدون این [[سپاس]] نمی‌توان به [[وفاداری]] نسبت به او پرداخت که اگر کسی او را [[سپاس]] نگوید در [[حقیقت]] به کفران نعمت‌های او پرداخته است. این، "[[شکر]] [[عقلی]]" است که مرتبه‌ای از مراتب [[شکر]] را نمایش می‌دهد. اگر کسی از این مرتبه عبور کند و به آن [[ایمان]] و یقین پیدا کند، به "[[شکر قلبی]]" می‌رسد. آشکار است که رسیدن به مرتبۀ نخستین آسان و نائل شدن به مرتبه دوم دشوار است و تنها با انجام [[عبادات]] خاصّی ممکن می‌‌شود.
#'''[[شکر زبانی]]:''' شکر زبانی، آن است که [[انسان]] [[خداوند]] را در حالی [[شکر]] گوید که [[اعتقاد]] کامل بدان داشته باشد که او نعمت‌هایی آشکار و پنهان به او بخشیده است. [[شکر]] زبانی همان شکری است که ثواب‌های بسیاری در [[قرآن]] و [[حدیث]] بر آن مترتّب شده و دست‌کم از مصادیق بارز آن است. [[پیامبر اسلام]] {{صل}} درباره [[شکر زبانی]] می‌فرماید: "کسی که معروفی به سوی او آید، باید آنرا [[پاداش]] دهد و اگر از این کار فرو ماند، باید تا صاحب معروف را ثنا گوید، پس اگر چنین نکند [[نعمت]] را [[کفران]] کرده است"<ref>الکافی، ج۴، ص۳۳؛ من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۵۷.</ref>.
#'''[[شکر عملی]]:''' [[شکر]] عملی آن است که [[انسان]] نعمت‌های [[خداوند]] را در آنچه موجب رضای اوست به کار گیرد. این نوع از [[شکرگذاری]]، همان [[شکر]] [[حقیقی]] بوده، رسیدن به آن در نهایت [[سختی]] است؛ به ویژه آنکه مراتب این نوع از [[شکرگذاری]] بسیار است و رسیدن به برخی از این مراتب، به عمری [[مجاهده]] و تلاش [[نیازمند]] است. به همین دلیل هرکس اعضای بدنش را در به‌دست آوردن کمال آن به کار گیرد، [[ثروت]] خود را در به دست آوردن [[رضایت]] او صرف نماید و... نه در شمار منکران [[نعمت]] او که در شمار سپاسگذاران و شاکران خواهد بود. [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} درباره [[شکر عملی]] می‌فرمایند: "[[شکر]] [[مؤمن]] در عملش ظاهر می‌شود"<ref>{{متن حدیث|شُكْرُ الْمُؤْمِنِ يَظْهَرُ فِي عَمَلِهِ}}؛ غررالحکم و دررالکلم، ص ۴۰۶.</ref> "و [[شکر]] [[منافق]] فقط در زبانش است"<ref>{{متن حدیث|شُكْرُ الْمُنَافِقِ لَا يَتَجَاوَزُ لِسَانَه‏}}؛ غررالحکم و دررالکلم، ص۴۰۶.</ref>.<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۰-۳۱؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[ فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۱۲۶؛ [[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۳۳- ۱۳۴.</ref>.
 
==[[شکرگزاری]] در [[قرآن]]==
[[شکرگذاری]]، از فضائلی است که در [[قرآن کریم]] به شدّت بر آن تأکید شده است؛ چه اینکه در بسیاری از [[آیات]] عبارت {{متن قرآن|لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«باشد که سپاس بگزارید» سوره بقره، آیه ۵۲.</ref> تکرار شده، تا نشان دهد سپاسگذاری از اهداف نهایی نعمت‌هایی است که [[خداوند]] بر [[بندگان]] خود اعطا فرموده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۱۹.</ref>.
 
[[آیاتی]] از [[قرآن کریم]] به مسأله شکرگزاری پرداخته‌اند. در برخی از این آیات [[خدا]] به [[پیامبر]] یادآور می‌شود با شاکران [[رفتار]] مناسبی داشته باش و یا همانند شاکران باش. همچنین به [[مؤمنان]] در برابر [[نعمت]] [[فرستادن پیامبر]] می‌گوید آنان باید نسبت به [[نعمت]] ارسال [[پیامبر]] [[شاکر]] باشند.
#{{متن قرآن|وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ ... أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ}}<ref>«و کسانی را که پروردگارشان را در سپیده‌دمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی می‌خوانند از خود مران، نه هیچ از حساب آنان بر گردن تو و نه هیچ از حساب تو بر گردن آنهاست ... آیا خداوند به سپاسگزاران داناتر نیست؟» سوره انعام، آیه ۵۲-۵۳.</ref>
#{{متن قرآن|َلَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ * بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ}}<ref>«و به تو و به پیشینیان تو وحی شده است که اگر شرک بورزی بی‌گمان کردارت از میان خواهد رفت و بی‌شک از زیانکاران خواهی بود * بلکه تنها خداوند را پرستش کن و از سپاسگزاران باش!» سوره زمر، آیه ۶۵-۶۶.</ref>
#{{متن قرآن|فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ}}<ref>پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و مرا سپاس بگزارید و با من ناسپاسی نورزید» سوره بقره، آیه ۱۵۱-۱۵۲.</ref>
 
در این [[آیات]] موضوعاتی مانند شکرگذاری در برابر [[خداوند]] با [[عبادت]] خالصانه، [[شکر گزاری]] در برابر نعمت‌های [[الهی]] توصیه [[خداوند]] به [[پیامبر]]، [[تزکیه نفس]] و جدایی از [[پلیدی]] در سایه [[رسالت پیامبر]]، نعمتی در خور [[شکر]] و [[سپاس]] و نیز یاد [[نعمت‌های خدا]] با زبان و اظهار آنها، مطرح شده است<ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۸۱۶.</ref>.
 
همچنین [[آیات]] گاه بر ترکیب دو [[فضیلت]] [[شکر]] و [[صبر]] تأکید دارند<ref>نک: {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ }}؛ سوره ابراهیم، آیه ۵، {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّ الْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِنِعْمَتِ اللَّهِ لِيُرِيَكُم مِّنْ آيَاتِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ }}؛ سوره لقمان، آیه ۳۱، {{متن قرآن| فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ }}؛ سوره سبأ، آیه ۱۹، {{متن قرآن| إِن يَشَأْ يُسْكِنِ الرِّيحَ فَيَظْلَلْنَ رَوَاكِدَ عَلَى ظَهْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ }}؛ سوره شوری، آیه ۳۳</ref>. گویا در این [[آیات]] شکرگزاری از [[نعمت‌های خداوند]] همواره با [[اقدام عملی]] روبه‌روست و تنها به زبان و [[نیت]] برقرار می‌شود.
 
برخی دیگر از [[آیات الهی]]، شکرگزاری را وسیله "[[آزمایش]]" یاد می‌کند تا [[مردمان]] در بوته [[آزمایش]]، جوهر وجودی‌شان آشکار شود که شکرگزارند یا ناسپاس. برای نمونه [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] در بیان ماجرای [[بلقیس]] و [[اعجاز]] حضور او با تخت و بارگاهش از مسافتی دور، [[سلیمان]] [[نبی]] در یک چشم بر هم زدن، می‌فرماید: "و آن‌کس که از [[علم کتاب]] بهره‌ای داشت، گفت: من بیش از آنکه چشم بر هم زنی، آنرا نزد تو می‌آورم. چون آنرا نزد خود دید، گفت: این [[بخشش]] [[پروردگار]] من است تا مرا بیازماید که سپاس‌گزارم یا [[کافر]] [[نعمت]]. پس هر که [[سپاس]] گوید برای خود گفته است و هر که کفران ورزد [[پروردگار]] من بی‌نیاز و کریم است<ref>{{متن قرآن| قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ }}؛
 
برخی از [[آیات]] نیز بر [[ضرورت]] شکرگزاری و نقش آن در بقا و ازیاد [[نعمت]] تأکید دارد، مانند: "برای وی هرچه می‌خواست از بناهای بلند و تندیس‌ها و کاسه‌هایی چون [[حوض]] و دیگ‌های محکم بر جای، می‌ساختند. ای [[خاندان]] [[داوود]]، برای سپاس‌گزاری کاری کنید و اندکی از [[بندگان]] من سپاس‌گزارند"<ref>{{متن قرآن| يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاء مِن مَّحَارِيبَ وَتَمَاثِيلَ وَجِفَانٍ كَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَّاسِيَاتٍ اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا وَقَلِيلٌ مِّنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ }}؛ سوره سبأ، آیه ۱۳</ref>. [[امام علی]]{{ع}} نیز در فرازی چنین می‌فرماید: "از [[خدا]] [[یاری]] خواهید تا بتوانید [[حق]] [[واجب]] را ادا کنید و [[شکر]] [[نعمت‌ها]] و احسان‌های بی‌حسابش را به‌جای آورید"<ref>{{متن حدیث|وَ اسْتَعِينُوا اللَّهَ عَلَى أَدَاءِ وَاجِبِ حَقِّهِ وَ مَا لَا يُحْصَى مِنْ أَعْدَادِ نِعَمِهِ وَ إِحْسَانِهِ}}؛ خطبه ۹۸</ref>.<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص ۵۰۵.</ref>
 
در [[آیات]] بسیار دیگری نیز، به اشاره و یا به تصریح آمده است که [[شکر نعمت]] موجب خیر [[دنیا]] و [[آخرت]]، و زیاد شدن [[نعمت‌ها]] خواهد بود؛ برخی از این [[آیات]] عبارت‌اند از: {{متن قرآن|وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ}}<ref>«و هر که سپاس گزارد تنها به سود خویش گزارده است» سوره نمل، آیه ۴۰.</ref>؛{{متن قرآن|مَا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ}}<ref>«اگر سپاسگزار باشید و ایمان آورید خداوند را با عذاب شما چه کار؟» سوره نساء، آیه ۱۴۷.</ref>؛ {{متن قرآن|لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ}}<ref>«اگر سپاسگزار باشید به یقین بر (نعمت) شما می‌افزایم» سوره ابراهیم، آیه ۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ}}<ref>«و اگر سپاسگزار باشید سپاسگزاری را برای شما می‌پسندد» سوره زمر، آیه ۷.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُوا لِلَّهِ}}<ref>«هان ای مؤمنان! از چیزهای پاکیزه‌ای که روزیتان کرده‌ایم بخورید و خداوند را سپاس بگزارید» سوره بقره، آیه ۱۷۲.</ref>؛ {{متن قرآن|بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ}}<ref>«بلکه تنها خداوند را پرستش کن و از سپاسگزاران باش!» سوره زمر، آیه ۶۶.</ref>؛ {{متن قرآن|اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا}}<ref>«ای خاندان داوود! سپاس گزارید!» سوره سبأ، آیه ۱۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۰.</ref>.
 
منتها بیشتر [[مردم]] به [[رذیلت]] [[ناسپاسی]] [[مبتلا]] هستند؛ این مطلب نیز در بسیاری از [[آیات قرآن کریم]] ذکر شده است: {{متن قرآن|وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ}}<ref>«اما بیشتر مردم سپاس نمی‌گزارند» سوره بقره، آیه ۲۴۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ}}<ref>«و اندکی از بندگان من سپاسگزارند» سوره سبأ، آیه ۱۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ}}<ref>«و بیشتر آنان را سپاسگزار نخواهی یافت» سوره اعراف، آیه ۱۷.</ref>.<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۰.</ref>
 
==[[شکرگزاری]] در [[روایات]]==
برخی از روایات درباره شکرگزاری عبارت است از:
#[[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: "در [[تورات]] نوشته شده است: کسی که به تو نعمتی داده است را سپاس‌گذار و بر کسی که تو را [[سپاس]] گوید [[نعمت]] بخش؛ زیرا وقتی [[شکر]] گویی [[نعمت]] از بین نمی‌رود و چون آنرا کفران کنی پایدار نمی‌ماند. [[شکر]] موجب زیادی [[نعمت]] و مایه آن است که نعمتت تغییر نکند"<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: مَكْتُوبٌ فِي التَّوْرَاةِ اشْكُرْ مَنْ أَنْعَمَ عَلَيْكَ وَ أَنْعِمْ عَلَى مَنْ شَكَرَكَ فَإِنَّهُ لَا زَوَالَ لِلنَّعْمَاءِ إِذَا شُكِرَتْ وَ لَا بَقَاءَ لَهَا إِذَا كُفِرَتْ الشُّكْرُ زِيَادَةٌ فِي النِّعَمِ وَ أَمَانٌ مِنَ الْغِيَرِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۹۴.</ref>؛
#همچنین فرمودند: "سه چیز است که هیچ چیزی با آنها ضرر نمی‌رساند: [[دعا]] به هنگام [[سختی]] و [[استغفار]] به هنگام [[گناه]] و [[شکر]] به هنگام [[نعمت]]"<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} يَقُولُ ثَلَاثٌ لَا يَضُرُّ مَعَهُنَّ شَيْءٌ الدُّعَاءُ عِنْدَ الْكَرْبِ وَ الِاسْتِغْفَارُ عِنْدَ الذَّنْبِ وَ الشُّكْرُ عِنْدَ النِّعْمَةِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۹۵.</ref>؛
#و نیز فرمودند: "[[شکر نعمت]] دوری کردن از محرّمات است، و کامل کردن [[شکر]] آن است که [[بنده]] بگوید: {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.</ref><ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: شُكْرُ النِّعْمَةِ اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ وَ تَمَامُ الشُّكْرِ قَوْلُ الرَّجُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۹۵.</ref>.<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۱-۳۶.</ref>
 
==دلیل عقلی بر شکرگزاری==
تفکر [[انسان‌ها]] درباره خود او را به این نتیجه خواهد رساند که تمام [[نعمت‌ها]] و کمالات او از سوی [[خداوند]] است و او [[منعم]] [[حقیقی]] است و همه [[نعمت‌ها]] را بدون هیچ استحقاقی به آفریده‌هایش داده است. [[پذیرش]] [[قلبی]] این [[حقیقت]] اولین و مهمترین [[درجه]] [[شکر منعم]] است که [[عقل]] به خوبی آنرا [[درک]] می‌کند، [[عقل]] پس از آن به [[لزوم]] تشکر و [[قدردانی]] از چنین منعمی [[حکم]] می‌کند؛ لذا [[لزوم]] [[شکر منعم]]، یک [[حکم عقلی]] است؛ حتی اگر [[خداوند]] به آن [[فرمان]] ندهد<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۳۳- ۱۳۴.</ref>.
 
==مراتب [[شکرگذاری]]==
شکرگزاری از نعمت‌های [[خداوند]] دارای مراتب و درجاتی است که به مهمترین آنها اشاره می‌شود:
===مرتبه نخست===
===مرتبه نخست===
*این مرتبه که ضعیف‌ترین مراتب این [[فضیلت]] [[اخلاقی]] است، آن است که [[آدمی]] نعمت‌های [[حضرت حق]] را به [[سپاس]] گیرد، و بر آن [[شکر]] گذارد. این [[نعمت‌ها]] شامل نعمت‌های آشکار و مخفی او - جلَّ وعلا! - خواهد بود: {{متن قرآن|وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً}}<ref>«و نعمت‌های آشکار و پنهان خود را بر شما تمام کرد؟» سوره لقمان، آیه ۲۰.</ref>.
این مرتبه که ضعیف‌ترین مراتب این [[فضیلت]] [[اخلاقی]] است، آن است که [[آدمی]] نعمت‌های [[خداوند]] را [[سپاس]] کرده و بر آن [[شکر]] گذارد. این [[نعمت‌ها]] شامل نعمت‌های آشکار و مخفی خواهد بود: {{متن قرآن|وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً}}<ref>«و نعمت‌های آشکار و پنهان خود را بر شما تمام کرد؟» سوره لقمان، آیه ۲۰.</ref>. واضح است هیچ‌کس نمی‌تواند آن‌گونه که سزاوار نعمت‌های اوست، به [[شکر]] [[نعمت‌ها]] بپردازد؛ زیرا شمارش این [[نعمت‌ها]] مقدور هیچ‌کس نیست: {{متن قرآن|وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا}}<ref>«و اگر نعمت خداوند را بر شمارید نمی‌توانید شمار کرد» سوره ابراهیم، آیه ۳۴.</ref>.
*پُر واضح است که هیچ‌کس نمی‌تواند آن‌گونه که سزاوار نعمت‌های اوست، به [[شکر]] آن [[نعمت‌ها]] بپردازد؛ چه به شمارش گرفتن این [[نعمت‌ها]] مقدور هیچ‌کس نبوده برای او ممکن نیست: {{متن قرآن|وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا}}<ref>«و اگر نعمت خداوند را بر شمارید نمی‌توانید شمار کرد» سوره ابراهیم، آیه ۳۴.</ref>.
 
*آیا هیچ سپاس‌گذاری که در [[مقام]] [[سپاس]] از نعمت‌های [[حضرت حق]] است، می‌‌تواند [[شکر نعمت]] اعضاء ظاهر و آشکار [[بدن]] خود را به طور کامل به انجام رساند؟!، اعضایی همچون چشم و گوش و دست و...، نیز اعضاء پنهان [[انسان]] همچون [[عقل]] و [[روح]] و..، نعمت‌های آشکار ظاهری او همچون [[سلامتی]]، [[امنیت]] و... و نعمت‌های پنهان او همچون [[اسلام]]، [[ولایت]] ائمّه هدی{{عم}}، [[هدایت]] و...؛
یکی از مهمترین این [[نعمت‌ها]]، [[نعمت]] [[ولایت]] و [[هدایت]] به واسطه [[قرآن کریم]] است که در برخی از [[آیات]] به آن اشاره شده است: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref>، {{متن قرآن|قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راه‌های بی‌گزند، راهنمایی می‌کند و آنان را به اراده خویش از تیرگی ها به سوی روشنایی بیرون می‌آورد و آنها را به راهی راست رهنمون می‌گردد» سوره مائده، آیه ۱۵-۱۶.</ref>.
*هرگز هیچ‌کس نمی‌تواند حتی بخشی از این [[نعمت‌ها]] را [[سپاس]] گذارد و از عهده [[شکر]] آن برآید!. [[حضرت حق]] خود در این رابطه می‌‌فرماید: {{متن قرآن|وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«و خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی نمی‌دانستید و برای شما گوش و چشم و دل نهاد باشد که سپاس گزارید» سوره نحل، آیه ۷۸.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۱.</ref>.
 
*نیز از [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} حکایت می‌‌فرماید که: {{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ وَالَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ وَالَّذِي أَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ}}<ref>«همان که مرا آفرید و همو راهنمایی‌ام می‌کند و همان که به من می‌خوراند و می‌نوشاند و چون بیمار شوم اوست که بهبودی‌ام می‌بخشد و همان که مرا می‌میراند سپس زنده می‌گرداند و همان که امید می‌برم در روز پاداش و کیفر لغزش مرا ببخشاید» سوره شعراء، آیه ۷۸-۸۲.</ref>
*نیز می‌‌فرماید: {{متن قرآن|وَرَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«و از چیزهای پاکیزه روزیتان داد باشد که سپاس گزارید» سوره انفال، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ}}<ref>«ای خاندان داوود! سپاس گزارید! و اندکی از بندگان من سپاسگزارند» سوره سبأ، آیه ۱۳.</ref>.
*پُر واضح است که مهمترین [[نعمت‌ها]]، [[نعمت]] [[ولایت]] و [[هدایت]] به واسطه [[قرآن کریم]] است، همان که در شماری از [[آیات]] این‌گونه به اشاره گرفته شده است: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref>، {{متن قرآن|قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راه‌های بی‌گزند، راهنمایی می‌کند و آنان را به اراده خویش از تیرگی ها به سوی روشنایی بیرون می‌آورد و آنها را به راهی راست رهنمون می‌گردد» سوره مائده، آیه ۱۵-۱۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۲-۲۳.</ref>.
*با این همه، [[بدا]] به حال [[مسلمانان]] که این [[نعمت]] را کفران کرده [[قرآن و عترت]] را ترک کردند و از آن فاصله گرفتند، از این رو به [[لعنت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} دچار شدند و به مصیبتی گرفتار آمدند که هیچ مصیبتی [[برتر]] و بدتر از آن نیست!: {{متن قرآن|يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا}}<ref>«پروردگارا! امّت من این قرآن را کنار نهادند» سوره فرقان، آیه ۳۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref>.
*از دیگر روش‌های [[مسلمین]] -گذشته از ترک [[قرآن و عترت]]- که نشان از [[کفران نعمت]] آنان دارد، آن است که با [[قرآن کریم]] به گونه گزینشی تعامل می‌کنند. آنان هر بخش از این [[کتاب آسمانی]] که موافق طبعشان باشد را می‌‌پذیرند و دیگر بخش‌های آن را چون موافق میل خود نیافتند، ترک و رها می‌‌کنند: {{متن قرآن|قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ}}<ref>«کسانی که لقای ما را امید نمی‌برند می‌گویند: قرآن دیگری جز این بیاور یا آن را دگرگون کن!» سوره یونس، آیه ۱۵.</ref>؛ {{متن قرآن|كَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ * الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ * فَوَرَبِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«همچنان که (عذاب را) بر بخش‌کنندگان فرو فرستادیم * آنان که قرآن را چند پاره کردند * پس به پروردگارت سوگند که از همه آنان خواهیم پرسید * و بر آنچه آنان می‌کرده‌اند» سوره حجر، آیه ۹۰-۹۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۳-۲۴.</ref>.
*اینان همان کسانی هستند که [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref> را ترک، و آن را رها ساخته‌اند؛
*نیز به این [[آیه]] [[مبارک]] پشت کرده گویی هیچ خبری از آن ندارند: {{متن قرآن|لْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref>
*اینان هرچند برخی از [[احکام دینی]] همچون [[نماز]]، [[روزه]]، [[زکات]]، [[حج]] و [[جهاد]] را به انجام می‌‌رسانند، امّا در همین عمل آنان نیز جای درنگ فراوان است؛ چه [[اسلام]] و [[احکام]] آن بدون [[التزام]] به [[ولایت]] از کمال برخوردار نبوده نمی‌توان آن را [[اسلام]] کامل محمّدی دانست: {{متن قرآن|وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ}}<ref>«و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref>
*این روش امروزه بر [[زندگی]] آنان [[حکمران]] شده تمامی [[کارها]] و اندیشه‌های آنان بر اساس آن [[استوار]] می‌‌گردد، بدون آنکه از [[خداوند]] حیاء کرده روش خود را رها کنند.
*[[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[ائمه هدی]]{{عم}} روش اینان را در پاره‌ای از [[روایات]] مربوط به وقایع دردناک [[آینده]] یاد کرده، از آن حذر داده‌اند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۴.</ref>.
*کوتاه سخن آنکه از سویی آنان که هم شکرگذار نعمت‌های اویند، و هم بر این [[شکرگذاری]] مداومت می‌‌نمایند به شدّت کم شمارند؛ و از سویی دیگر تمامی [[مصیبت‌ها]] و مشکلاتی که [[جامعه اسلامی]] بدان دچار می‌‌شود نیز، تنها به خاطر همین [[رذیلت]] ترک [[شکر]] [[حضرت حق]] است: {{متن قرآن|لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ}}<ref>« اگر سپاسگزار باشید به یقین بر (نعمت) شما می‌افزایم و اگر ناسپاسی کنید بی‌گمان عذاب من سخت است» سوره ابراهیم، آیه ۷.</ref>؛ {{متن قرآن|فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ}}<ref>«آنگاه به نعمت‌های خداوند ناسپاسی کرد و خداوند به کیفر آنچه (مردم آن) انجام می‌دادند گرسنگی و هراس فراگیر را به (مردم) آن چشانید» سوره نحل، آیه ۱۱۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۵.</ref>.
===مرتبه دوّم===
===مرتبه دوّم===
*این مرتبه که مرتبه میانه این [[فضیلت]] است، [[شکرگذاری]] بر [[بلاها]] و سختی‌هایی است که در مسیر [[زندگی]] برای [[انسان]] پدید می‌‌آید. تحصیل این مرتبه به شدّت دشوار است، و تنها [[خواصّ]] [[اولیاء]] [[الله]] هستند که [[توان]] آن را به دست می‌‌آورند؛ چه [[درک]] این مطلب که تمامی [[بلاها]] و [[مصیبت‌ها]] نیز در شمار [[الطاف]] پنهان [[حضرت حق]] است، مشکل بوده کمتر کسی می‌‌تواند به [[درک]] آن نائل شود.
این مرتبه که مرتبه میانه این [[فضیلت]] است، [[شکرگذاری]] بر [[بلاها]] و سختی‌هایی است که در مسیر [[زندگی]] برای [[انسان]] پدید می‌‌آید. تحصیل این مرتبه به شدّت دشوار است، و تنها [[خواص]] هستند که [[توان]] آنرا به دست می‌‌آورند؛ زیرا [[درک]] این مطلب که تمامی [[بلاها]] و [[مصیبت‌ها]] نیز در شمار [[الطاف]] پنهان [[خداوند]] است، مشکل بوده، کمتر کسی می‌‌تواند به [[درک]] آن نائل شود. پس از درک این مطلب سپاسگذاری بر آن؛ سخت‌تر و دشوارتر است و تنها انگشت‌شماری از [[مردمان]] می‌‌توانند به آن بپردازند.
*پس از آن، چون این مطلب [[ادراک]] گردید، سپاسگذاری بر آن؛ سخت‌تر و دشوارتر است، و تنها انگشت‌شماری از [[مردمان]] می‌‌توانند به آن بپردازند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۵.</ref>.
 
*توضیح آنکه [[ایمان]] عموم [[مردمان]]، تنها در حدّ کلماتی است که از زبان آنان شنیده می‌‌شود؛ از این رو اینان به خودی خود از دایره این گفتار و حیطه آن خارجند. [[حضرت حق]] اینان و ایمان‌شان را این‌گونه یاد فرموده است: {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ}}<ref>«و از مردم کسی است که خداوند را با دو دلی می‌پرستد، اگر خیری به او رسد بدان دل استوار می‌دارد و اگر بلایی بدو رسد دگرگون می‌شود ؛ در این جهان و در جهان واپسین زیان دیده است؛ این همان زیان آشکار است» سوره حج، آیه ۱۱.</ref>
توضیح آنکه [[ایمان]] عموم [[مردمان]]، تنها در حدّ کلماتی است که از زبان آنان شنیده می‌‌شود؛ از این رو اینان به خودی خود از دایره این گفتار و حیطه آن خارجند. [[خداوند]] اینان و ایمان‌شان را این‌گونه یاد فرموده است: {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ}}<ref>«و از مردم کسی است که خداوند را با دو دلی می‌پرستد، اگر خیری به او رسد بدان دل استوار می‌دارد و اگر بلایی بدو رسد دگرگون می‌شود ؛ در این جهان و در جهان واپسین زیان دیده است؛ این همان زیان آشکار است» سوره حج، آیه ۱۱.</ref>. [[خواصّ]] از آنان کسانی هستند که [[پروردگار]] عالم را با [[عقل]] و [[ایمان]] خود دریافته‌اند؛ از این رو [[ایمان]] در [[قلب]] آنان [[رسوخ]] کرده زوایای آنرا فراگرفته است. اینان به سبب همین [[ایمان]] در می‌‌یابند که [[بلاها]] و مشکلات تنها به سبب آنچه خود [[مردم]] به انجام می‌‌رسانند، پدید می‌‌آید: {{متن قرآن|وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ}}<ref>«و هر گزندی به شما برسد از کردار خود شماست و او از بسیاری (از گناهان شما نیز) در می‌گذرد» سوره شوری، آیه ۳۰.</ref>.
*[[خواصّ]] از آنان امّا، کسانی هستند که [[پروردگار]] عالم را با [[عقل]] و [[ایمان]] خود دریافته‌اند؛ از این رو [[ایمان]] در [[قلب]] آنان [[رسوخ]] کرده زوایای آن را فراگرفته است. اینان به سبب همین [[ایمان]] در می‌‌یابند که [[بلاها]] و مشکلات تنها به سبب آنچه خود [[مردم]] به انجام می‌‌رسانند، پدید می‌‌آید. اینان مشکلات و [[مصائب]] را در [[حقیقت]] علائمی می‌‌دانند، که [[خداوند]] برای بازگشت [[مردم]] به سوی خود برای آنان ارسال می‌‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ}}<ref>«و هر گزندی به شما برسد از کردار خود شماست و او از بسیاری (از گناهان شما نیز) در می‌گذرد» سوره شوری، آیه ۳۰.</ref>؛ {{متن قرآن|ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ}}<ref>«برای کارهایی که مردم کرده‌اند در خشکی و دریا تباهی به چشم می‌خورد، تا (خداوند، کیفر) برخی از آنچه کرده‌اند به آنان بچشاند، باشد که باز گردند» سوره روم، آیه ۴۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ}}<ref>«و ما در هیچ دیاری پیامبری نفرستادیم مگر آنکه مردمش را به سختی و رنج دچار کردیم باشد که (به درگاه خدا) لابه کنند» سوره اعراف، آیه ۹۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۶.</ref>.
 
*از این رو، در می‌‌یابند که [[بلاها]] و [[مصیبت‌ها]] در شمار [[الطاف]] پنهان او هستند؛ و پر واضح است که هر لطفی نعمتی است و هر نعمتی [[شایسته]] [[سپاس]].
*از این رو در برخی از [[روایات]] این‌گونه آمده که: "چون مصیبتی بر شما وارد شد بگویید: [[سپاس]] [[خداوند]] را بر همه حال‌ها، و چون [[خداوند]] نعمتی بر شما ارزانی داشت بگویید: [[سپاس]] [[خداوند]] را بر همه [[نعمت‌ها]]<ref>{{متن حدیث|إِذَا أَصَابَتْكُمُ الْمُصِيبَةُ فَقُولُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى كُلِّ حَالٍ وَ إذَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ بِنِعْمَةٍ ْ فَقُولُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ َ عَلى كُلِ نِعْمَةٍ}}</ref>
*رسیدن به این مرتبه برای [[خواص]]، اگر تنها بر اساس مبانی [[عقلی]] [[استوار]] باشد در [[مقام عمل]] آنان را سودی نخواهد بخشید، چه [[عقل]] در میدان عمل چندان کارا نیست؛
*اکنون واضح است که با این مقدار از [[ایمان]] [[عقلی]]، نمی‌توان به این مرتبه از [[فضیلت]] سپاسگذاری رسید؛ بلکه رسیدن به آن محتاج [[ایمان]] قلبی است، که تنها اخصّ [[خواصّ]] اُمّت از آن برخوردارند. اینان کسانی هستند که [[ایمان]] در قلبشان خانه گزیده، از این رو هیچ مانعی نمی‌تواند [[ایمان]] آنان را [[سست]] گرداند. بر همین اساس است که این‌گونه [[مؤمنان]] بلاهای [[زندگی]] را در شمار [[الطاف]] پنهان او می‌‌بینند، و آن را [[برتر]] و بالاتر از نعمت‌های ظاهر او - جلَّ وعلا! - در مسیر استکمال خود می‌‌یابند؛ چه همان‌گونه که طلا به وسیله [[آتش]] [[پاک]] و [[خالص]] می‌‌گردد، اینان نیز مشکلات خود را همچون آتشی فرض می‌‌کنند که [[روح]] آنان را از ناپاکی‌ها و آلودگی‌ها [[پاک]] می‌‌گرداند.
*به دست آوردن این حالت، محتاج ریاضت‌های شرعی و رنج‌های مذکور در متن [[دین]] است؛
*پس از آن، به دست آوردن [[رضایت]] [[حضرت حق]] و [[عنایت]] [[واسطه‌های فیض]] او{{عم}}، و سرانجام [[عنایت خاص]] و ویژه اوست که در شمار شرایط به دست آوردن این مرتبه قرار دارد.
*در این حال [[انسان]] به [[یقین]] دست می‌‌یابد، و به دیگر سخن از [[مرتبه علم]] به مرتبه [[ایمان]] ارتقاء می‌‌یابد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۷.</ref>.
===مرتبه سوّم===
===مرتبه سوّم===
*مرتبه سوم این [[فضیلت]]، که شدیدترین مراتب آن است، سپاسگذاری از [[حضرت حق]] است تنها به آن [[دلیل]] که او [[شایسته]] این [[سپاس]] می‌‌باشد. در این حال شاکر نه نظری به نعمت‌های آشکار او دارد و نه نه نظری به نعمت‌های پنهان او، نه به [[الطاف]] خفیِ او می‌‌نگرد و نه به [[الطاف]] جلیِ او، بلکه تنها و تنها به خود نعمت‌گذار [[حقیقی]] [[علی]] الإطلاق می‌‌نگرد و بس.
مرتبه سوم این [[فضیلت]] که شدیدترین مراتب آن است، سپاسگذاری از [[حضرت حق]] است تنها به آن [[دلیل]] که او [[شایسته]] این [[سپاس]] است. در این حال شاکر نه نظری به نعمت‌های آشکار او دارد و نه نظری به نعمت‌های پنهان او، نه به [[الطاف]] خفیِ او می‌‌نگرد و نه به [[الطاف]] جلیِ او، بلکه تنها و تنها به خود نعمت‌گذار [[حقیقی]] [[علی]] الإطلاق می‌‌نگرد و بس. این [[شکر]] "[[حمد]]" خوانده می‌‌شود. این مرتبه از [[شکرگذاری]]، در شمار [[برترین]] عبادت‌ها قرار دارد و نیز از بالاترین مراتب [[بندگی]] است. [[اهل دل]] هیچ چیزی را [[برتر]] و بالاتر از [[حمد]] [[حضرت حق]] نمی‌دانند؛ دلیل آنان بر این مطلب آن است که خود [[خداوند]]، [[نامه]] آسمانی‌اش را بعد از یادکرد از نام [[مبارک]] خود، با [[حمد]] و ثنای خویش آغاز کرده است: {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.</ref>.<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۸.</ref>.
*این [[شکر]] "[[حمد]]" خوانده می‌‌شود، چه تفاوت میان "[[شکر]]" و "[[حمد]]" نزد لغت‌پژوهان [[عرب]]، آن است که [[شکر]] بر آنکه نعمتی می‌‌بخشد گذارده می‌‌شود، و [[حمد]] بر آنکه کامل است گفته می‌‌شود. از این رو آنکه [[سپاس]] [[حضرت حق]] را بدان جهت که بر [[بندگان]] نعمتی ارزانی داشته می‌‌گذارد، او را "[[شکر]]" گفته؛ و آنکه او را از آن رو که دارای کمال مطلق است [[سپاس]] می‌‌گذارد، او را "[[حمد]]" کرده است.
*این مرتبه از [[شکرگذاری]]، در شمار [[برترین]] عبادت‌ها قرار دارد، و نیز از بالاترین مراتب [[بندگی]] است. [[اهل دل]] هیچ چیزی را [[برتر]] و بالاتر از [[حمد]] [[حضرت حق]] نمی‌دانند؛ دلیل آنان بر این مطلب آن است که خود [[حضرت حق]]، [[نامه]] آسمانی‌اش را بعد از یادکرد از نام [[مبارک]] خود، با [[حمد]] و ثنای خویش آغاز کرده است: {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.</ref>
*اوّلین سخن [[بهشتیان]] نیز در آن [[جایگاه]] [[رحمت]] و [[نعمت]]، همین [[سپاس]] و ثنای اوست: {{متن قرآن|وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و پایان دعاشان، الحمد للّه ربّ العالمین "سپاس خداوند پروردگار جهانیان را» سوره یونس، آیه ۱۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۸.</ref>.
 
==انواع [[شکرگذاری]] نسبت به [[حضرت حق]]==
*[[شکرگذاری]] از [[حضرت حق]]، خود به اقسامی چند تقسیم می‌‌شود. در اینجا به شماری از این اقسام اشاره می‌‌کنیم.
#'''[[شکر]] [[اعتقادی]]:''' منظور از این نوع از [[شکرگذاری]]، آن است که [[انسان]] بنا بر [[اعتقاد]] خود به [[سپاس]] از معبود بپردازد. این نوع از [[شکر]]، ویژه کسی است که در می‌‌یابد وفاء نسبت به [[حضرت حق]] با [[شکر]] نعمت‌های او تلازم داشته، نه تنها بدون این [[سپاس]] نمی‌توان به [[وفاداری]] نسبت به او پرداخت، که اگر کسی او را [[سپاس]] نگوید در [[حقیقت]] به کفران نعمت‌های او پرداخته است. این، "[[شکر]] [[عقلی]]" است که مرتبه‌ای از مراتب [[شکر]] را نمایش می‌دهد. پس از آن، کسی که از این مرتبه درگذرد و به آن [[ایمان]] و ایقان یابد، به "[[شکر قلبی]]" نائل می‌‌شود. آشکار است که رسیدن به آن مرتبه نخستین آسان، و نائل شدن به این مرتبه دوم سخت دشوار است؛ و تنها با انجام [[عبادات]] خاصّی ممکن می‌‌شود.
#'''[[شکر زبانی]]:''' [[شکر زبانی]]، آن است که [[انسان]] [[خداوند]] را در حالی [[شکر]] گوید، که [[اعتقاد]] کامل بدان داشته باشد که او نعمت‌هایی آشکار و پنهان بدو بخشیده است. به تعبیر دیگر، این نوع از [[شکرگذاری]]، بیان زبانی مکنونات قلبی است. این مقدار از سپاسگذاری، همان چیزی است که در عموم [[آیات]] و [[روایات]] مربوط به این مطلب، به اشاره گرفته شده است. [[شکر]] زبانی همان شکری است که ثواب‌های بسیاری در [[قرآن]] و [[حدیث]] بر آن مترتّب شده، و دست‌کم از مصادیق بارز آن است. اَوراد، اَذکار، حمدها و تقدیس‌هایی که در میان [[اهل دل]] مشهور شده و آنان بر [[خواندن]] آن مداومت می‌‌نمایند نیز، از همین نوع بوده؛ همان‌گونه که ختم‌های فراوانی که برای برآورده شدن حاجت‌های [[انسان]] و رفع [[بلاها]] از او وارد شده نیز، از همین نوع می‌‌باشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۹.</ref>.
#'''[[شکر عملی]]:''' [[شکر]] عملی آن است که [[آدمی]] نعمت‌های [[حضرت حق]] را در آنچه موجب رضای اوست به کار گیرد. این نوع از [[شکرگذاری]]، همان [[شکر]] [[حقیقی]] بوده، رسیدن به آن در [[غایت]] صعوبت و [[سختی]] است؛ به ویژه آنکه مراتب این نوع از [[شکرگذاری]] خود بسیار بوده و رسیدن به برخی از این مراتب، به [[حقیقت]] به عمری [[مجاهده]] و تلاش [[نیازمند]] است. نمونه را، [[خداوند متعال]] [[قلب]] [[انسان]] را به عنوان محلّ [[انوار]] خود آفریده است، حال هرکس [[قلب]] را از آن [[انوار]] انباشته نماید و چیزی جز از آن را در آن راه ندهد، [[شکر]] او را بر این [[نعمت]] گذاره است؛ امّا آن کس که هوای خویش را بر قلبش [[حکمران]] سازد و یا آن را با رذائلی چند آلوده و تباه سازد، این [[نعمت]] را کفران کرده از عهده [[شکر]] آن برنیامده است. به همین ترتیب هرکس [[عمر]] خویش را در راهی غیر از [[رضایت]] او صرف نماید، به [[کفران نعمت]] پرداخته است؛ چه [[فرصت]] حیات از ارزشمندترین [[نعمت‌ها]] است، از این رو شکرگذار این [[نعمت]] کسی است که آن را در آنچه [[هدف آفرینش]] آن است، صرف نموده به تحصیل مراتب [[عالی]] انسانی بپردازد، تا سرانجام به مراتب والای لقاء [[الهی]] نائل شود.
*به همین ترتیب هرکس اعضاء بدنش را در به دست آوردن کمال آن به کار گیرد، [[ثروت]] خود را در به دست آوردن [[رضایت]] او صرف نماید، و... نه در شمار منکران [[نعمت]] او، که در شمار سپاسگذاران و شاکران خواهد بود.
*حال اضافه می‌کنیم که خوشا به حال آنان که از شکری مرکّب از هر سه جزء زبانی و [[عقلی]] و قلبی برخوردارند!؛ اینان به نعمت‌های او [[اقرار]] می‌‌کنند، به مقتضای آن عمل می‌‌نمایند، و سراسر جانشان از [[اعتقاد]] آن انباشته می‌‌گردد. رسیدن به [[فضیلت]] [[شکر]] و آثار بسیار گران‌بار آن، بدون ترکیب این سه باهم ممکن نخواهد بود. آری! آن کس که بر زبانش عبارت [[مبارک]] "الحمد لله" یا "شکراً لله" را جاری می‌‌سازد، از ثوابی بهره‌مند خواهد شد؛ اما اگر [[قلب]] او نیز زبان را در این مرتبه [[همراهی]] نماید، از ثوابی [[برتر]] بهره‌مند خواهد گردید.
*رسیدن به [[مقام]] شاکران امّا، بدون ترکیب [[شکر]] از این هر سه ممکن نخواهد نبود، که به دست آوردن آن تنها پس از انجام [[مجاهدت‌ها]] و ریاضت‌های شرعی، ممکن می‌‌نماید.
*[[خداوند]] این مرتبه رفیع را نصیب ما و شما بگرداناد – {{عربی| بمّنِّه وکرمه!..}}-<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۰-۳۱.</ref>.


==منابع==
==منابع==
* [[پرونده:10115255.jpg|22px]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|'''دانش اخلاق اسلامی ج۴''']]
{{منابع}}
# [[پرونده:13681049.jpg|22px]] [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۲''']]
# [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه دینی''']]
# [[پرونده:1100662.jpg|22px]] [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|'''فرهنگ مطهر''']]
# [[پرونده:1379781.jpg|22px]] [[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|'''حقوق اهل بیت''']]
# [[پرونده:1100609.jpg|22px]] [[علی اکبر شایسته‌نژاد|شایسته‌نژاد، علی اکبر]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|'''مقاله «شکر و حمد»، دانشنامه صحیفه سجادیه''']]
# [[پرونده:10115255.jpg|22px]] [[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|'''دانش اخلاق اسلامی ج۴''']]
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
{{پایان}}
{{پایان}}


==پانویس==
==پانویس==

نسخهٔ ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۵۶

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث شکرگزاری است. "شکرگزاری" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل شکرگزاری (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

معناشناسی شکر

شکر در لغت یعنی تصور نعمت (دانستن اینکه: آنچه داری نعمت است و از ناحیه دیگری) و آشکار و ظاهر کردن آن[۱] و در مقابل آن کفر قرار دارد به‌معنای پوشاندن نعمت[۲] و در اصطلاح دینی شکر نعمت عبارت از شناخت آن است، شناخت اینکه آنچه در دست اوست نعمت است. امام صادق(ع) در این زمینه شکر نعمت را به شناخت آن معرفی نموده است: "هر که خدا به او نعمتی دهد و او آنرا از دل بفهمد، شکرش را ادا کرده است"[۳].[۴]

شکر به‌معنای شناخت و درک نعمت و شکرگزاری از نعمت‌دهنده، از فضیلت‌های اخلاقی است. سپاسگزاری، قدردانی از نعمت و احسان دیگری است. شکر در برابر نعمت و نیکی انجام می‌گیرد. هر کس به ما خوبی کند یا چیزی ببخشد، از کار نیک او قدردانی و تشکر می‌کنیم و این یک نکته فطری در انسان است. همه نعمت‌ها و احسان‌ها از خداست، بالاترین سپاس هم نسبت به او باید انجام بگیرد و بهترین و جامع‌ترین واژه سپاس در برابر نعمت‌های الهی عبارت است از: ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ[۵]. معنای شکر کردن خداوند این است که اولاً احساس شکر و امتنان در قلب پیدا شود و ثانیاً باید توجه داشته باشیم کسی که می‌خواهیم شکر او را به جا آوریم خداوند است که از مخلوقات بی‌نیاز است؛ نه شکر زبانی و نه امتنان قلبی، هیچ کدام نمی‌تواند سودی برای خداوند متعال داشته باشد[۶].[۷]

رابطه حمد و شکر

از شکر، با واژه‌های مدح، حمد و ثنا هم تعبیر می‌شود. دو واژه حمد و شکر ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. حمد به معنای تعظیم و خضوع نسبت به خوبی‌های فرد و شکر به معنای سپاسگزاری و نوعی جبران نعمت یا خدمتی است که به انسان می‌شود[۸]. حمد و شکر از واژه‌های پراستعمال در قرآن و روایات است. قرآن حمد را مطلقاً مخصوص خدا می‌داند[۹] و حامدان[۱۰] را ستایش می‌نماید[۱۱] و دستور می‌دهد او را بپرستیم و شکرگزار نعمت‌هایش باشیم: ﴿بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ[۱۲]. اما شکر هم در مقابل خدا آمده و هم در برابر مردم و روایت شده است: هر کس از مردم تشکر نکند، از خدا هم تشکر نمی‌کند[۱۳].

اولین مرحله شکرگزاری

انسان شکرگزار در مرحله اول باید هم نسبت به صاحب نعمت و هم نسبت به نعمت کسب معرفت کند. اهمیت این موضوع برای انسان موحد آن‌گاه آشکار می‌شود که بداند اصل نعمت از خداوند است و دیگران اگر نعمت و خیری برسانند، تنها وسیله‌ای برای انتقال نعمت خواهند بود که البته شکرگزاری از آنها نیز امری واجب است. امام علی(ع) در فرمایشی به حق نعمت اشاره می‌کند و می‌فرماید: خدا را در هر نعمتی، حقی است. پس آنکه حق نعمت به جای آرد نعمتش افزون شود و آنکه کوتاهی کند، در خطر زوال نعمت گیرد[۱۴].

در اثر شناخت نعمت و نعمت‌دهنده، حالت خضوع و فروتنی و رضایت از نعمت به شخص دست می‌دهد. نعمت‌های الهی هدیه‌ای از جانب منعم‌اند و بیانگر لطف و عنایت خداوند نسبت به بنده. از این‌رو انسان با قلب و زبان و عمل به جوارح نسبت به منعم خویش شکرگزاری می‌کند. اما بیشتر مردم شکر نعمت‌های الهی را به‌جا نمی‌آورند و خداوند در قرآن کریم به این موضوع اشاره کرده است: خدا فضل خود را به مردمان ارزانی می‌دارد، ولی بیشترشان شکر نمی‌گویند[۱۵].[۱۶]

اقسام شکرگذاری

شکرگذاری از خداوند، به چند قسم تقسیم می‌‌شود:

  1. شکر قلبی یا شکر اعتقادی:شکر قلبی، توجّه به نعمت و صاحب نعمت است، منظور این است که انسان بنا بر اعتقاد خود به سپاس از معبود بپردازد. این نوع از شکر، ویژه کسی است که می‌فهمد وفاء نسبت به خداوند با شکر نعمت‌های او تلازم داشته، نه تنها بدون این سپاس نمی‌توان به وفاداری نسبت به او پرداخت که اگر کسی او را سپاس نگوید در حقیقت به کفران نعمت‌های او پرداخته است. این، "شکر عقلی" است که مرتبه‌ای از مراتب شکر را نمایش می‌دهد. اگر کسی از این مرتبه عبور کند و به آن ایمان و یقین پیدا کند، به "شکر قلبی" می‌رسد. آشکار است که رسیدن به مرتبۀ نخستین آسان و نائل شدن به مرتبه دوم دشوار است و تنها با انجام عبادات خاصّی ممکن می‌‌شود.
  2. شکر زبانی: شکر زبانی، آن است که انسان خداوند را در حالی شکر گوید که اعتقاد کامل بدان داشته باشد که او نعمت‌هایی آشکار و پنهان به او بخشیده است. شکر زبانی همان شکری است که ثواب‌های بسیاری در قرآن و حدیث بر آن مترتّب شده و دست‌کم از مصادیق بارز آن است. پیامبر اسلام (ص) درباره شکر زبانی می‌فرماید: "کسی که معروفی به سوی او آید، باید آنرا پاداش دهد و اگر از این کار فرو ماند، باید تا صاحب معروف را ثنا گوید، پس اگر چنین نکند نعمت را کفران کرده است"[۱۷].
  3. شکر عملی: شکر عملی آن است که انسان نعمت‌های خداوند را در آنچه موجب رضای اوست به کار گیرد. این نوع از شکرگذاری، همان شکر حقیقی بوده، رسیدن به آن در نهایت سختی است؛ به ویژه آنکه مراتب این نوع از شکرگذاری بسیار است و رسیدن به برخی از این مراتب، به عمری مجاهده و تلاش نیازمند است. به همین دلیل هرکس اعضای بدنش را در به‌دست آوردن کمال آن به کار گیرد، ثروت خود را در به دست آوردن رضایت او صرف نماید و... نه در شمار منکران نعمت او که در شمار سپاسگذاران و شاکران خواهد بود. امیرالمؤمنین (ع) درباره شکر عملی می‌فرمایند: "شکر مؤمن در عملش ظاهر می‌شود"[۱۸]شکر منافق فقط در زبانش است"[۱۹].[۲۰].

شکرگزاری در قرآن

شکرگذاری، از فضائلی است که در قرآن کریم به شدّت بر آن تأکید شده است؛ چه اینکه در بسیاری از آیات عبارت ﴿لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ[۲۱] تکرار شده، تا نشان دهد سپاسگذاری از اهداف نهایی نعمت‌هایی است که خداوند بر بندگان خود اعطا فرموده است[۲۲].

آیاتی از قرآن کریم به مسأله شکرگزاری پرداخته‌اند. در برخی از این آیات خدا به پیامبر یادآور می‌شود با شاکران رفتار مناسبی داشته باش و یا همانند شاکران باش. همچنین به مؤمنان در برابر نعمت فرستادن پیامبر می‌گوید آنان باید نسبت به نعمت ارسال پیامبر شاکر باشند.

  1. ﴿وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ ... أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ[۲۳]
  2. ﴿َلَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ * بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ[۲۴]
  3. ﴿فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ[۲۵]

در این آیات موضوعاتی مانند شکرگذاری در برابر خداوند با عبادت خالصانه، شکر گزاری در برابر نعمت‌های الهی توصیه خداوند به پیامبر، تزکیه نفس و جدایی از پلیدی در سایه رسالت پیامبر، نعمتی در خور شکر و سپاس و نیز یاد نعمت‌های خدا با زبان و اظهار آنها، مطرح شده است[۲۶].

همچنین آیات گاه بر ترکیب دو فضیلت شکر و صبر تأکید دارند[۲۷]. گویا در این آیات شکرگزاری از نعمت‌های خداوند همواره با اقدام عملی روبه‌روست و تنها به زبان و نیت برقرار می‌شود.

برخی دیگر از آیات الهی، شکرگزاری را وسیله "آزمایش" یاد می‌کند تا مردمان در بوته آزمایش، جوهر وجودی‌شان آشکار شود که شکرگزارند یا ناسپاس. برای نمونه خداوند در قرآن کریم در بیان ماجرای بلقیس و اعجاز حضور او با تخت و بارگاهش از مسافتی دور، سلیمان نبی در یک چشم بر هم زدن، می‌فرماید: "و آن‌کس که از علم کتاب بهره‌ای داشت، گفت: من بیش از آنکه چشم بر هم زنی، آنرا نزد تو می‌آورم. چون آنرا نزد خود دید، گفت: این بخشش پروردگار من است تا مرا بیازماید که سپاس‌گزارم یا کافر نعمت. پس هر که سپاس گوید برای خود گفته است و هر که کفران ورزد پروردگار من بی‌نیاز و کریم استخطای یادکرد: برچسب تمام‌کنندهٔ </ref> برای برچسب <ref> پیدا نشد. امام علی(ع) نیز در فرازی چنین می‌فرماید: "از خدا یاری خواهید تا بتوانید حق واجب را ادا کنید و شکر نعمت‌ها و احسان‌های بی‌حسابش را به‌جای آورید"[۲۸].[۲۹]

در آیات بسیار دیگری نیز، به اشاره و یا به تصریح آمده است که شکر نعمت موجب خیر دنیا و آخرت، و زیاد شدن نعمت‌ها خواهد بود؛ برخی از این آیات عبارت‌اند از: ﴿وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ[۳۰]؛﴿مَا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ[۳۱]؛ ﴿لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ[۳۲]؛ ﴿وَإِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ[۳۳]؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُوا لِلَّهِ[۳۴]؛ ﴿بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ[۳۵]؛ ﴿اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا[۳۶][۳۷].

منتها بیشتر مردم به رذیلت ناسپاسی مبتلا هستند؛ این مطلب نیز در بسیاری از آیات قرآن کریم ذکر شده است: ﴿وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ[۳۸]؛ ﴿وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ[۳۹]؛ ﴿وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ[۴۰].[۴۱]

شکرگزاری در روایات

برخی از روایات درباره شکرگزاری عبارت است از:

  1. امام صادق(ع) فرمودند: "در تورات نوشته شده است: کسی که به تو نعمتی داده است را سپاس‌گذار و بر کسی که تو را سپاس گوید نعمت بخش؛ زیرا وقتی شکر گویی نعمت از بین نمی‌رود و چون آنرا کفران کنی پایدار نمی‌ماند. شکر موجب زیادی نعمت و مایه آن است که نعمتت تغییر نکند"[۴۲]؛
  2. همچنین فرمودند: "سه چیز است که هیچ چیزی با آنها ضرر نمی‌رساند: دعا به هنگام سختی و استغفار به هنگام گناه و شکر به هنگام نعمت"[۴۳]؛
  3. و نیز فرمودند: "شکر نعمت دوری کردن از محرّمات است، و کامل کردن شکر آن است که بنده بگوید: ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ[۴۴][۴۵].[۴۶]

دلیل عقلی بر شکرگزاری

تفکر انسان‌ها درباره خود او را به این نتیجه خواهد رساند که تمام نعمت‌ها و کمالات او از سوی خداوند است و او منعم حقیقی است و همه نعمت‌ها را بدون هیچ استحقاقی به آفریده‌هایش داده است. پذیرش قلبی این حقیقت اولین و مهمترین درجه شکر منعم است که عقل به خوبی آنرا درک می‌کند، عقل پس از آن به لزوم تشکر و قدردانی از چنین منعمی حکم می‌کند؛ لذا لزوم شکر منعم، یک حکم عقلی است؛ حتی اگر خداوند به آن فرمان ندهد[۴۷].

مراتب شکرگذاری

شکرگزاری از نعمت‌های خداوند دارای مراتب و درجاتی است که به مهمترین آنها اشاره می‌شود:

مرتبه نخست

این مرتبه که ضعیف‌ترین مراتب این فضیلت اخلاقی است، آن است که آدمی نعمت‌های خداوند را سپاس کرده و بر آن شکر گذارد. این نعمت‌ها شامل نعمت‌های آشکار و مخفی خواهد بود: ﴿وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً[۴۸]. واضح است هیچ‌کس نمی‌تواند آن‌گونه که سزاوار نعمت‌های اوست، به شکر نعمت‌ها بپردازد؛ زیرا شمارش این نعمت‌ها مقدور هیچ‌کس نیست: ﴿وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا[۴۹].

یکی از مهمترین این نعمت‌ها، نعمت ولایت و هدایت به واسطه قرآن کریم است که در برخی از آیات به آن اشاره شده است: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا[۵۰]، ﴿قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۵۱].

مرتبه دوّم

این مرتبه که مرتبه میانه این فضیلت است، شکرگذاری بر بلاها و سختی‌هایی است که در مسیر زندگی برای انسان پدید می‌‌آید. تحصیل این مرتبه به شدّت دشوار است، و تنها خواص هستند که توان آنرا به دست می‌‌آورند؛ زیرا درک این مطلب که تمامی بلاها و مصیبت‌ها نیز در شمار الطاف پنهان خداوند است، مشکل بوده، کمتر کسی می‌‌تواند به درک آن نائل شود. پس از درک این مطلب سپاسگذاری بر آن؛ سخت‌تر و دشوارتر است و تنها انگشت‌شماری از مردمان می‌‌توانند به آن بپردازند.

توضیح آنکه ایمان عموم مردمان، تنها در حدّ کلماتی است که از زبان آنان شنیده می‌‌شود؛ از این رو اینان به خودی خود از دایره این گفتار و حیطه آن خارجند. خداوند اینان و ایمان‌شان را این‌گونه یاد فرموده است: ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ[۵۲]. خواصّ از آنان کسانی هستند که پروردگار عالم را با عقل و ایمان خود دریافته‌اند؛ از این رو ایمان در قلب آنان رسوخ کرده زوایای آنرا فراگرفته است. اینان به سبب همین ایمان در می‌‌یابند که بلاها و مشکلات تنها به سبب آنچه خود مردم به انجام می‌‌رسانند، پدید می‌‌آید: ﴿وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ[۵۳].

مرتبه سوّم

مرتبه سوم این فضیلت که شدیدترین مراتب آن است، سپاسگذاری از حضرت حق است تنها به آن دلیل که او شایسته این سپاس است. در این حال شاکر نه نظری به نعمت‌های آشکار او دارد و نه نظری به نعمت‌های پنهان او، نه به الطاف خفیِ او می‌‌نگرد و نه به الطاف جلیِ او، بلکه تنها و تنها به خود نعمت‌گذار حقیقی علی الإطلاق می‌‌نگرد و بس. این شکر "حمد" خوانده می‌‌شود. این مرتبه از شکرگذاری، در شمار برترین عبادت‌ها قرار دارد و نیز از بالاترین مراتب بندگی است. اهل دل هیچ چیزی را برتر و بالاتر از حمد حضرت حق نمی‌دانند؛ دلیل آنان بر این مطلب آن است که خود خداوند، نامه آسمانی‌اش را بعد از یادکرد از نام مبارک خود، با حمد و ثنای خویش آغاز کرده است: ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ[۵۴].[۵۵].

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. الشُّكْرُ: تصوّر النّعمة و إظهارها... و يضادّه الْكُفْرُ، و هو: نسيان النّعمة و سترها؛ المفردات، ص۴۶۱.
  2. و الكُفْرُ: نقيض الشكر. كَفَرَ النعمةَ، أي: لم يشكرها؛ العین، ج۵، ص۳۵۶.
  3. «مَنْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ بِنِعْمَةٍ فَعَرَفَهَا بِقَلْبِهِ فَقَدْ أَدَّى شُكْرَهَا»؛ الکافی، ج۲، ص۹۶؛ تحف العقول، ص۳۶۹.
  4. شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۱۳۳- ۱۳۴.
  5. «سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.
  6. حکمت‌ها و اندرزها، ص۲۱۹.
  7. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۲۶؛ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۴۹۶؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 505.
  8. مجمع البحرین.
  9. ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ «سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.
  10. سپاسگزاران خدا.
  11. ﴿التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ «آنان توبه‌کنندگان، پرستشگران، ستایشگران، رهپویان، نمازگزاران، سجده‌کنندگان فرمان دهندگان به کار شایسته و بازدارندگان از کار ناشایست و پاسداران حدود خداوندند و به (چنین) مؤمنان نوید ده» سوره توبه، آیه ۱۱۲.
  12. «بلکه تنها خداوند را پرستش کن و از سپاسگزاران باش!» سوره زمر، آیه ۶۶.
  13. شایسته‌نژاد، علی اکبر، مقاله «شکر و حمد»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۲۹۹؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۲۶؛ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 505.
  14. «يَا أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّ لِلَّهِ فِي كُلِّ نِعْمَةٍ حَقّاً فَمَنْ أَدَّاهُ زَادَهُ وَ مَنْ قَصَّرَ عَنْهُ خَاطَرَ بِزَوَالِ اَلنِّعْمَةِ»؛ حکمت ۲۳۶
  15. ﴿إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لاَ يَشْكُرُونَ ؛ سوره یونس، آیه ۶۰.
  16. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۰۵.
  17. الکافی، ج۴، ص۳۳؛ من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۵۷.
  18. «شُكْرُ الْمُؤْمِنِ يَظْهَرُ فِي عَمَلِهِ»؛ غررالحکم و دررالکلم، ص ۴۰۶.
  19. «شُكْرُ الْمُنَافِقِ لَا يَتَجَاوَزُ لِسَانَه‏»؛ غررالحکم و دررالکلم، ص۴۰۶.
  20. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۳۰-۳۱؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۲۶؛ شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۱۳۳- ۱۳۴.
  21. «باشد که سپاس بگزارید» سوره بقره، آیه ۵۲.
  22. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۱۹.
  23. «و کسانی را که پروردگارشان را در سپیده‌دمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی می‌خوانند از خود مران، نه هیچ از حساب آنان بر گردن تو و نه هیچ از حساب تو بر گردن آنهاست ... آیا خداوند به سپاسگزاران داناتر نیست؟» سوره انعام، آیه ۵۲-۵۳.
  24. «و به تو و به پیشینیان تو وحی شده است که اگر شرک بورزی بی‌گمان کردارت از میان خواهد رفت و بی‌شک از زیانکاران خواهی بود * بلکه تنها خداوند را پرستش کن و از سپاسگزاران باش!» سوره زمر، آیه ۶۵-۶۶.
  25. پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و مرا سپاس بگزارید و با من ناسپاسی نورزید» سوره بقره، آیه ۱۵۱-۱۵۲.
  26. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۸۱۶.
  27. نک: ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ ؛ سوره ابراهیم، آیه ۵، ﴿أَلَمْ تَرَ أَنَّ الْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِنِعْمَتِ اللَّهِ لِيُرِيَكُم مِّنْ آيَاتِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ ؛ سوره لقمان، آیه ۳۱، ﴿ فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ ؛ سوره سبأ، آیه ۱۹، ﴿ إِن يَشَأْ يُسْكِنِ الرِّيحَ فَيَظْلَلْنَ رَوَاكِدَ عَلَى ظَهْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ ؛ سوره شوری، آیه ۳۳
  28. «وَ اسْتَعِينُوا اللَّهَ عَلَى أَدَاءِ وَاجِبِ حَقِّهِ وَ مَا لَا يُحْصَى مِنْ أَعْدَادِ نِعَمِهِ وَ إِحْسَانِهِ»؛ خطبه ۹۸
  29. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۰۵.
  30. «و هر که سپاس گزارد تنها به سود خویش گزارده است» سوره نمل، آیه ۴۰.
  31. «اگر سپاسگزار باشید و ایمان آورید خداوند را با عذاب شما چه کار؟» سوره نساء، آیه ۱۴۷.
  32. «اگر سپاسگزار باشید به یقین بر (نعمت) شما می‌افزایم» سوره ابراهیم، آیه ۷.
  33. «و اگر سپاسگزار باشید سپاسگزاری را برای شما می‌پسندد» سوره زمر، آیه ۷.
  34. «هان ای مؤمنان! از چیزهای پاکیزه‌ای که روزیتان کرده‌ایم بخورید و خداوند را سپاس بگزارید» سوره بقره، آیه ۱۷۲.
  35. «بلکه تنها خداوند را پرستش کن و از سپاسگزاران باش!» سوره زمر، آیه ۶۶.
  36. «ای خاندان داوود! سپاس گزارید!» سوره سبأ، آیه ۱۳.
  37. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۰.
  38. «اما بیشتر مردم سپاس نمی‌گزارند» سوره بقره، آیه ۲۴۳.
  39. «و اندکی از بندگان من سپاسگزارند» سوره سبأ، آیه ۱۳.
  40. «و بیشتر آنان را سپاسگزار نخواهی یافت» سوره اعراف، آیه ۱۷.
  41. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۰.
  42. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: مَكْتُوبٌ فِي التَّوْرَاةِ اشْكُرْ مَنْ أَنْعَمَ عَلَيْكَ وَ أَنْعِمْ عَلَى مَنْ شَكَرَكَ فَإِنَّهُ لَا زَوَالَ لِلنَّعْمَاءِ إِذَا شُكِرَتْ وَ لَا بَقَاءَ لَهَا إِذَا كُفِرَتْ الشُّكْرُ زِيَادَةٌ فِي النِّعَمِ وَ أَمَانٌ مِنَ الْغِيَرِ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۹۴.
  43. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) يَقُولُ ثَلَاثٌ لَا يَضُرُّ مَعَهُنَّ شَيْءٌ الدُّعَاءُ عِنْدَ الْكَرْبِ وَ الِاسْتِغْفَارُ عِنْدَ الذَّنْبِ وَ الشُّكْرُ عِنْدَ النِّعْمَةِ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۹۵.
  44. «سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.
  45. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: شُكْرُ النِّعْمَةِ اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ وَ تَمَامُ الشُّكْرِ قَوْلُ الرَّجُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۹۵.
  46. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۳۱-۳۶.
  47. شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۱۳۳- ۱۳۴.
  48. «و نعمت‌های آشکار و پنهان خود را بر شما تمام کرد؟» سوره لقمان، آیه ۲۰.
  49. «و اگر نعمت خداوند را بر شمارید نمی‌توانید شمار کرد» سوره ابراهیم، آیه ۳۴.
  50. «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.
  51. «به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راه‌های بی‌گزند، راهنمایی می‌کند و آنان را به اراده خویش از تیرگی ها به سوی روشنایی بیرون می‌آورد و آنها را به راهی راست رهنمون می‌گردد» سوره مائده، آیه ۱۵-۱۶.
  52. «و از مردم کسی است که خداوند را با دو دلی می‌پرستد، اگر خیری به او رسد بدان دل استوار می‌دارد و اگر بلایی بدو رسد دگرگون می‌شود ؛ در این جهان و در جهان واپسین زیان دیده است؛ این همان زیان آشکار است» سوره حج، آیه ۱۱.
  53. «و هر گزندی به شما برسد از کردار خود شماست و او از بسیاری (از گناهان شما نیز) در می‌گذرد» سوره شوری، آیه ۳۰.
  54. «سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.
  55. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۸.