اسلام در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[اسلام در لغت]] - [[اسلام در قرآن]] - [[اسلام در حدیث]] - [[اسلام در نهج البلاغه]] - [[اسلام در معارف دعا و زیارات]] - [[اسلام در کلام اسلامی]] - [[اسلام در فقه اسلامی]] - [[اسلام در معارف مهدویت]] - [[اسلام در فقه سیاسی]] - [[اسلام در تاریخ اسلامی]] - [[اسلام در معارف و سیره رضوی]]</div> | : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[اسلام در لغت]] - [[اسلام در قرآن]] - [[اسلام در حدیث]] - [[اسلام در نهج البلاغه]] - [[اسلام در معارف دعا و زیارات]] - [[اسلام در کلام اسلامی]] - [[اسلام در فقه اسلامی]] - [[اسلام در معارف مهدویت]] - [[اسلام در فقه سیاسی]] - [[اسلام در تاریخ اسلامی]] - [[اسلام در معارف و سیره رضوی]]</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[ | : <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[اسلام (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> | ||
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | ||
نسخهٔ ۸ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۰۵
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اسلام (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
اسلام: تسلیم و انقیاد بر طاعت و قبول اوامر الهی[۱]، اظهار خضوع و التزام به آنچه نبی اکرم(ص) آورده است[۲]. اصل آن "سلم" به معنای صحت و عافیت[۳]، موافقت شدید در مقابل خصومت[۴]. اسلام مترادف "تسلیم" است و "مُسلِم" دو معنا دارد: یکی اینکه شخص تسلیم امر خداوند است و دوم اینکه عبادت را خالصاً برای خدا به جای میآورد.
﴿إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ﴾[۵].
اسلام "شریعت محمدی" و آخرین و کاملترین ادیان توحیدی است که بر مبنای وحی الهی و کتاب آسمانی، یعنی قرآن کریم برای هدایت و رستگاری و سعادت انسانها در مکّه ظهور کرد. ﴿مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ﴾[۶].
به طور کلی اسلام شامل دو قسمت است:
- اصول دین که اصول اعتقادی هستند.
- فروع دین یا برنامههای عملی که همه ابعاد فردی و اجتماعی انسان را در بر میگیرد.
اسلام به تصریح قرآن کریم ناسخ ادیان الهی گذشته است: ﴿إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ﴾[۷] و ﴿وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾[۸][۹].
اسلام دین برتر
اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمان فراوانی در اقصی نقاط جهان بوده و هستند که اسلام را دین برگزیده دانسته و آن را انتخاب کردند. بیشک، اگر مطالعه در ادیان به صورت ناقص، و با خودخواهی یا برخی تمایلات و احساسات جهتدار، همراه باشد، انسان را به مسیر اصلی رهنمون نخواهد کرد. باید، بهطور کامل زلال بود و بیطرفانه به مطالعه و قضاوت در مورد آن پرداخت.
علم و دین دو ابزاری هستند که افراد با مسلح شدن به آن، مجاز به ارائۀ نظر و آزادی بیان میشوند[۱۰]. از اینرو، جایگاه دین برجستهتر میشود. اسلام، دینی کامل و برگزیده خداوند است که انسانهای آزاده ارزشمدار و بزرگان زیادی در آن به منصۀ ظهور رسیدهاند. و این نبود، مگر در نتیجۀ روح حاکم بر تعالیم دین الهی که بشر را به مراتب بالای زندگی مادی و معنوی، رهنمون میسازد. که در سایر ادیان با این کیفیت وجود ندارد[۱۱].
ممیزه دیگر اسلام، عاری بودن آن از خرافات و زلالی احکام آن است که همۀ اندیشمندان بیتعصب و اندیشه ور به آن اذعان دارند. بعد متعالی دیگر اسلام، سادگی و روانی آن است که آن را در همۀ سطوح جامعه قابل استفاده و در سطح بالایی، قابل درک میکند. این خصوصیات نیز همانند سایر خصوصیات برجستۀ این دین الهی، توسط اندیشهوران مسلمان و غیر مسلمان جهان، تحسین شده است[۱۲]. مشخصۀ برگزیدۀ دیگر اسلام، همخوانی آن با روحیات بشر و توجه به زندگی فردی و اجتماعی است که بسیار قابل درک و لمس است.
در مرحلۀ بعد، با توجه به شناخت اسلام، به عنوان دین برگزیده، باید سراغ آن رفته، نظرش را پیرامون آزادی جویا شد.
اسلام در اصلیترین مرحله که مرحلۀ انتخاب دین است انسان را در انتخاب مختار میکند. اما پس از انتخاب دین، او را موظف به تبعیت و اطاعت مینماید. به پیامبر(ص) امر میشود تا با ملایمت و نرمی به تبلیغ دین بپردازد، بدون اصرار و خشونتی، این منطق اسلام و قوت ادله و براهین آن بود که سبب گسترش آن شد. بهطور مسلم، به زور شمشیر نمیتوان اندیشهای را قلبها رسوخ داد و حمایت و دفاع آنها را از دین مشاهده کرد. این ماهیت عالمانه و جامع و ارزشمند اسلام است که به تمامی ابعاد زندگی بشر توجه داشته و در هیچ ساحتی کوتاهی نکرده. همین امر عامل مهمی در برخورد مناسب و منطقی انسانها با آن است.
انسان وقتی، پس از رشد جسمی و عقلی به مرحلۀ انتخاب دین میرسد، نسبت به آن احساس نیاز کرده و انتخاب میکند. در این مرحله هیچ اصرار و فشاری بر او وجود ندارد[۱۳]. اما مرحلۀ بعد انتخاب دین است که مسیری بدون بازگشت است. وقتی آزادانه پذیرفته شد، مرحلۀ عمل به احکام آن میرسد. هیچکس حق ندارد از زیر بار مسئولیتهای دینی شانه خالی کند و بیدلیل دین انتخابشدهاش را ترک کند. در این صورت، مجازاتی برای او در نظر گرفته میشود، که در همۀ ادیان الهی وجود دارد[۱۴].
دین در ذات خود مجموعه قوانینی دارد که با قبول آن دین، قوانین آن نیز، لازمالاجرا میشوند. قوانین اصیل فردی و اجتماعی که پایه و اساس یک اجتماع خوب را تشکیل داده، و بر همین اساس، به اجرای قوانین، نظارت ورزیده، به صحت اجرای آن در جامعه، به عنوان یک روش برتر همت میگمارد زیرا سرپیچی از این قوانین به آزادی اجتماعی، قوانین حقوقی و... یک اجتماع لطمه میزند.
در هر جامعۀ کوچک و بزرگی که قانون یا قانون کارآمد و خوب، وجود نداشته باشد هرج و مرج و فساد رواج خواهد یافت. انسان، حتی در زندگی فردی و در خلاء هم که زندگی کند، بینیاز از حضور قوانین فردی خاص خود نیست. قوانین و اوامر دین اسلام به شکل زیر تقسیم شده و محدودیتهایی را با خود به همراه میآورند، شامل: حلال، حرام، مستحب، مباح و مکروه. حرام تنها نباید و عدم جواز بیچون و چرای دین است که همه باید به آن پایبند باشند، فرار از تکلیف و قانون مجازات دارد و فرار از دین مجازاتی بزرگتر، لازم نیست افراد تکتک احکام دین را به عقل ناقص خود مطابقه داده و به صورت دلخواه به برخی از آنها عمل کنند، یا اینکه در صدد توجیه احکام آن برآیند.
بلکه باید تنها برای فهم بیشتر آن تلاش کنند. همۀ این احکام و قوانین، برای تحقق نظم، عدالت و آرمانهای اخلاقی در نظام اجتماعی است. همۀ افراد موظف به رعایت حیثیت اجتماعی قوانین و احکام دین هستند. این قضیه ربطی به مقولۀ کلان آزادی ندارد. هر کس حق دارد هرطور که میخواهد آزادانه تصمیم بگیرد و در زندگی خصوصیاش در آزادی کامل به اموراتش بپردازد.
هیچکس حق دقت در اسرار مردم را ندارد و نباید در امور آنها تجسس کند. به عنوان مثال، اگر کسی در خلوت روزهاش را بخورد، مجازات قانونی ندارد، اما همین حرکت در اجتماع مردم با مجازات سختی رو به رو است؛ زیرا اجتماع باید کنترل کنندۀ رفتار افراد و نمونه و الگو باشد. قبح گناهان در آن ریخته نشود تا جنبۀ سازندگی آن، حفظ شود.[۱۵]
منابع
پانویس
- ↑ خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۷، ص۲۶۶.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۲۹۳.
- ↑ ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۹۰.
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۵، ص۱۸۸.
- ↑ «بیگمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.
- ↑ «محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین پیامبران است» سوره احزاب، آیه ۴۰.
- ↑ «بیگمان دین (راستین) نزد خداوند، اسلام است» سوره آل عمران، آیه ۱۹.
- ↑ «و هر کس جز اسلام دینی گزیند هرگز از او پذیرفته نمیشود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره آل عمران، آیه ۸۵.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۹۲.
- ↑ بحارالانوار، ج۲، ص۱۶، ۲۲ و ۲۴؛ ﴿وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ﴾ «و این مثلها را برای مردم میزنیم و آنها را جز دانشوران درنمییابند» سوره عنکبوت، آیه ۴۳؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ وَإِذَا قِيلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ﴾ «ای مؤمنان! چون در نشستها به شما گویند جا باز کنید، باز کنید تا خداوند برایتان (در بهشت) جا باز کند و چون گویند: برخیزید، برخیزید تا خداوند (پایگاه) مؤمنان از شما و فرهیختگان را چند پایه بالا برد و خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۱۱.
- ↑ آزادی از دیدگاه اسلام، ص۳۲-۴۳.
- ↑ آزادی از دیدگاه اسلام، ص۴۱.
- ↑ ﴿وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكُوا وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ﴾ «و اگر خداوند میخواست شرک نمیورزیدند و ما تو را بر آنان نگهبان نگماردهایم و تو گمارده بر آنها نیستی» سوره انعام، آیه ۱۰۷.
- ↑ آزادی از دیدگاه اسلام، ص۶۳.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۳۱.