ابووجزه سعدی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳: خط ۱۳:
[[ابن عساکر]]<ref>ابن عساکر، ج۶۷، ص۲۸۱-۲۹۲.</ref> می‌گوید: هنگامی که [[عمر]] وارد [[شام]] شد، از [[ستایش]] [[خالد بن ولید]] [[نهی]] کرد، ولی ابو وجزه که همراه عمر وارد شام شد، وقتی خالد را نزد عمر دید از او [[تمجید]] کرد. عمر آن وقت چیزی نگفت، ولی بعدها او را در [[مدینه]] [[سرزنش]] کرد و گفت: مگر نگفته بودم کسی [[حق]] ندارد نزد من از [[خالد]] [[ستایش]] کند؟! ابو وجزه گفت: هر کس به ما [[بخشش]] کند، او را می‌ستاییم و آنکه [[امتناع]] ورزد، سرزنشش می‌کنیم؛ آنگونه که [[غلام]]، [[سرور]] و آقای خود را [[دشنام]] دهد. [[عمر]] گفت: چگونه چنین می‌شود؟ گفت: ای [[امیرالمؤمنین]]! آن گونه که نداند و نشنود (یعنی پشت سر او حرف سرزنش‌آمیز می‌زنیم).
[[ابن عساکر]]<ref>ابن عساکر، ج۶۷، ص۲۸۱-۲۹۲.</ref> می‌گوید: هنگامی که [[عمر]] وارد [[شام]] شد، از [[ستایش]] [[خالد بن ولید]] [[نهی]] کرد، ولی ابو وجزه که همراه عمر وارد شام شد، وقتی خالد را نزد عمر دید از او [[تمجید]] کرد. عمر آن وقت چیزی نگفت، ولی بعدها او را در [[مدینه]] [[سرزنش]] کرد و گفت: مگر نگفته بودم کسی [[حق]] ندارد نزد من از [[خالد]] [[ستایش]] کند؟! ابو وجزه گفت: هر کس به ما [[بخشش]] کند، او را می‌ستاییم و آنکه [[امتناع]] ورزد، سرزنشش می‌کنیم؛ آنگونه که [[غلام]]، [[سرور]] و آقای خود را [[دشنام]] دهد. [[عمر]] گفت: چگونه چنین می‌شود؟ گفت: ای [[امیرالمؤمنین]]! آن گونه که نداند و نشنود (یعنی پشت سر او حرف سرزنش‌آمیز می‌زنیم).


[[ابن عساکر]]<ref>ابن عساکر، ج۶۷، ص۲۸۱.</ref> احتمال داده که این فرد، [[حارث بن ابی وجزه]] باشد، ولی [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۳۷۶.</ref> با استناد به [[اختلاف]] متن در داستان هر دو و نیز قرشی بودن حارث و [[سعدی]] بودن ابووجزه، احتمال او را رد کرده است.<ref>[[حسین مرادی‌نسب|مرادی‌نسب، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابووجزه سعدی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۵۵۰.</ref>
[[ابن عساکر]]<ref>ابن عساکر، ج۶۷، ص۲۸۱.</ref> احتمال داده که این فرد، [[حارث بن ابی وجزه]] باشد، ولی [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۳۷۶.</ref> با استناد به [[اختلاف]] متن در داستان هر دو و نیز قرشی بودن حارث و [[سعدی]] بودن ابووجزه، احتمال او را رد کرده است.<ref>[[محمد رضا هدایت‌پناه|هدایت‌پناه، محمد رضا]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابووجزه سعدی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۵۵۰.</ref>


==منابع==
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:1100558.jpg|22px]] [[حسین مرادی‌نسب|مرادی‌نسب، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|'''مقاله «ابووجزه سعدی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱''']]
# [[پرونده:1100558.jpg|22px]] [[محمد رضا هدایت‌پناه|هدایت‌پناه، محمد رضا]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|'''مقاله «ابووجزه سعدی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}



نسخهٔ ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۵۰

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

سعدی به چند تیره منسوب است: "سعد بن بکر بن هوازن"، "سعد تمیم"، "سعد جذام"، "سعد انصار"، "سعد تجیب، سعد خولان" و "سعد هذیم بن قضاعه"[۱] و معین نشده که ابووجزه، به کدام یک از این موارد نسب می‌برد. البته حاکم نیشابوری[۲] به هوازنی بودن نوه ابو وجزه، یعنی یزید بن عبید مدنی شاعر (کنیه‌اش ابو وجزه و از مشایخ هشام بن عروه و ابن اسحاق) تصریح کرده است. نقل وفد هوازن نزد رسول خدا(ص) و دیگر اخبار هوازن به روایت نوه ابووجزه [۳] شاهدی بر هوازنی بودن این خانواده است. مبرد، یزید بن عبید را سلمی الاصل می‌داند که به دلیل سکونت در بنی سعد، او را سعدی گفته‌اند[۴].

ابووجزه از مخضرمین است که رسول خدا(ص) را ندید و از این رو، ابن حجر[۵] او را در بخش سوم کتابش (مخضرمین) قرار داده است. اشتراک فرد مورد بحث با یزید بن عبید در کنیه و نیز مخضرم بودن هر دو، و اینکه عبید، پدر ابووجزه در جاهلیت اسیر و در سوق ذی المجاز به وهب بن خالد فروخته شد. احتمال یکی بودنشان را سخت تقویت می‌کند؛ به ویژه که ابن شاهین - هر چند به اشتباه - ابو وجزه یزید بن عبید را صحابی شمرده است؛ در حالی که وی تابعی مدنی است و تابعی بودن هر دو نیز، شاهدی بر اتحادشان است، نه اینکه یکی جد و دیگری نواده باشد.

ابن عساکر[۶] می‌گوید: هنگامی که عمر وارد شام شد، از ستایش خالد بن ولید نهی کرد، ولی ابو وجزه که همراه عمر وارد شام شد، وقتی خالد را نزد عمر دید از او تمجید کرد. عمر آن وقت چیزی نگفت، ولی بعدها او را در مدینه سرزنش کرد و گفت: مگر نگفته بودم کسی حق ندارد نزد من از خالد ستایش کند؟! ابو وجزه گفت: هر کس به ما بخشش کند، او را می‌ستاییم و آنکه امتناع ورزد، سرزنشش می‌کنیم؛ آنگونه که غلام، سرور و آقای خود را دشنام دهد. عمر گفت: چگونه چنین می‌شود؟ گفت: ای امیرالمؤمنین! آن گونه که نداند و نشنود (یعنی پشت سر او حرف سرزنش‌آمیز می‌زنیم).

ابن عساکر[۷] احتمال داده که این فرد، حارث بن ابی وجزه باشد، ولی ابن حجر[۸] با استناد به اختلاف متن در داستان هر دو و نیز قرشی بودن حارث و سعدی بودن ابووجزه، احتمال او را رد کرده است.[۹]

منابع

پانویس

  1. ر.ک: سمعانی، ج۳، ص۲۵۵.
  2. حاکم نیشابوری، ص۱۶۷
  3. ر.ک: ابن عساکر، ج۵۶، ص۴۸۱؛ ابن هشام، ج۴، ص۹۲۶.
  4. ابن حجر، ج۶، ص۵۶۳؛ نیز ر.ک: زرکلی، ج۸، ص۱۸۵.
  5. ابن حجر، ج۷، ص۳۷۶.
  6. ابن عساکر، ج۶۷، ص۲۸۱-۲۹۲.
  7. ابن عساکر، ج۶۷، ص۲۸۱.
  8. ابن حجر، ج۷، ص۳۷۶.
  9. هدایت‌پناه، محمد رضا، مقاله «ابووجزه سعدی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۵۵۰.