ذکوان بن عبد قیس انصاری: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">\n: +)) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==)) |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
ابوسبع در [[جنگ بدر]] شرکت داشت. بعد از جنگ بدر، عدهای از [[مسلمانها]] زخمی و خسته بودند. رسول خدا{{صل}} [[نماز عصر]] را در [[بدر]] خواند و پیش از [[غروب]] [[آفتاب]] به انیل (درهای در دو میلی بدر) رسید و از [[یاران]] خود خواست کسی شب از آنان [[نگهبانی]] دهد. بار اول مردی بلند شد، حضرت فرمود، کیستی؟ گفت: ذکوان بن عبد قیس. بار دوم فرمود: چه کسی امشب نگهبانی میدهد؟ مردی بلند شد و گفت: من حضرت فرمود: کیستی؟ گفت: ابوسبع. [[رسول خدا]]{{صل}} برای بار سوم تقاضای خود را تکرار کرد، مردی بلند شد، [[حضرت]] پرسید: کیستی؟ گفت: ابن عبدالقیس. اندکی بعد رسول خدا{{صل}} از آن سه نفر خواست برای [[نگهبانی]] بلند شوند، اما تنها یک نفر برخاست. [[پیامبر]] فرمود: دو نفر دیگر کجایند؟ ذکوان گفت: یا [[رسول الله]]! هر سه بار من بودم. رسول خدا{{صل}} او را [[دعا]] کرد و فرمود: "مشغول نگهبانی باش"<ref>ابن مبارک، ص۱۴۶؛ واقدی، ج۱، ص۲۱۷؛ ابونعیم، ج۲، ص۱۰۲۶.</ref>. بنا به قولی، او در آن شب فقط از رسول خدا{{صل}} محافظت کرد<ref>واقدی، ج۱، ص۲۱۷؛ ابن عساکر، ج۴، ص۳۳۴.</ref>. ذکوان به هنگام عزیمت به [[أحد]]، برای خداحافظی به [[خانه]] خود رفت. [[زن]] و دخترانش به او گفتند: ای ابوسبع! ما را رها میکنی و میروی؟ ابوسبع [[لباس]] خود را برداشت و گفت: [[دیدار]] ما به [[قیامت]]<ref>ابونعیم، ج۲، ص۱۰۲۶.</ref>. سپس به [[احد]] رفت و به دست [[ابوحکم بن اخنس بن شریق]] به [[شهادت]] رسید <ref>ابن هشام، ج۳، ص۱۳۳؛ واقدی، ج۱، ص۳۰۶؛ ذهبی، ج۱، ص۱۷۱.</ref> و نسلی از او باقی نماند<ref>ابن سعد، ج۳، ص۴۴۵.</ref>. [[قاتل]] ذکوان به دست [[امام علی]]{{ع}} کشته شد<ref>ابن سعد، ج۳، ص۴۴۵.</ref>. [[ابوعامر]] [[فاسق]] که در میدان شهدای احد در جستجوی پیامبر بود، وقتی به [[بدن]] ذکوان رسید، به [[ابوسفیان]] گفت: این از بزرگان و سران [[مسلمانان]] است<ref>واقدی، ج۱، ص۲۳۷.</ref>. رسول خدا{{صل}} درباره ذکوان فرمود: "هر کس [[دوست]] دارد به مردی بنگرد که فردای قیامت در سبزه زار [[بهشت]] قدم میزند، به ذکوان نگاه کند"<ref>ابن مبارک، ص۱۴۸؛ ابونعیم، ج۲، ص۱۰۲۶؛ ابن حجر، ج۲، ص۳۳۸.</ref>.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوسبع بن عبدالقیس زرفی انصاری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۲۹-۳۳۰.</ref> | ابوسبع در [[جنگ بدر]] شرکت داشت. بعد از جنگ بدر، عدهای از [[مسلمانها]] زخمی و خسته بودند. رسول خدا{{صل}} [[نماز عصر]] را در [[بدر]] خواند و پیش از [[غروب]] [[آفتاب]] به انیل (درهای در دو میلی بدر) رسید و از [[یاران]] خود خواست کسی شب از آنان [[نگهبانی]] دهد. بار اول مردی بلند شد، حضرت فرمود، کیستی؟ گفت: ذکوان بن عبد قیس. بار دوم فرمود: چه کسی امشب نگهبانی میدهد؟ مردی بلند شد و گفت: من حضرت فرمود: کیستی؟ گفت: ابوسبع. [[رسول خدا]]{{صل}} برای بار سوم تقاضای خود را تکرار کرد، مردی بلند شد، [[حضرت]] پرسید: کیستی؟ گفت: ابن عبدالقیس. اندکی بعد رسول خدا{{صل}} از آن سه نفر خواست برای [[نگهبانی]] بلند شوند، اما تنها یک نفر برخاست. [[پیامبر]] فرمود: دو نفر دیگر کجایند؟ ذکوان گفت: یا [[رسول الله]]! هر سه بار من بودم. رسول خدا{{صل}} او را [[دعا]] کرد و فرمود: "مشغول نگهبانی باش"<ref>ابن مبارک، ص۱۴۶؛ واقدی، ج۱، ص۲۱۷؛ ابونعیم، ج۲، ص۱۰۲۶.</ref>. بنا به قولی، او در آن شب فقط از رسول خدا{{صل}} محافظت کرد<ref>واقدی، ج۱، ص۲۱۷؛ ابن عساکر، ج۴، ص۳۳۴.</ref>. ذکوان به هنگام عزیمت به [[أحد]]، برای خداحافظی به [[خانه]] خود رفت. [[زن]] و دخترانش به او گفتند: ای ابوسبع! ما را رها میکنی و میروی؟ ابوسبع [[لباس]] خود را برداشت و گفت: [[دیدار]] ما به [[قیامت]]<ref>ابونعیم، ج۲، ص۱۰۲۶.</ref>. سپس به [[احد]] رفت و به دست [[ابوحکم بن اخنس بن شریق]] به [[شهادت]] رسید <ref>ابن هشام، ج۳، ص۱۳۳؛ واقدی، ج۱، ص۳۰۶؛ ذهبی، ج۱، ص۱۷۱.</ref> و نسلی از او باقی نماند<ref>ابن سعد، ج۳، ص۴۴۵.</ref>. [[قاتل]] ذکوان به دست [[امام علی]]{{ع}} کشته شد<ref>ابن سعد، ج۳، ص۴۴۵.</ref>. [[ابوعامر]] [[فاسق]] که در میدان شهدای احد در جستجوی پیامبر بود، وقتی به [[بدن]] ذکوان رسید، به [[ابوسفیان]] گفت: این از بزرگان و سران [[مسلمانان]] است<ref>واقدی، ج۱، ص۲۳۷.</ref>. رسول خدا{{صل}} درباره ذکوان فرمود: "هر کس [[دوست]] دارد به مردی بنگرد که فردای قیامت در سبزه زار [[بهشت]] قدم میزند، به ذکوان نگاه کند"<ref>ابن مبارک، ص۱۴۸؛ ابونعیم، ج۲، ص۱۰۲۶؛ ابن حجر، ج۲، ص۳۳۸.</ref>.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوسبع بن عبدالقیس زرفی انصاری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۲۹-۳۳۰.</ref> | ||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1100558.jpg|22px]] [[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|'''مقاله «ابوسبع بن عبدالقیس زرفی انصاری»، دانشنامه سیره نبوی ج۱''']] | # [[پرونده:1100558.jpg|22px]] [[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|'''مقاله «ابوسبع بن عبدالقیس زرفی انصاری»، دانشنامه سیره نبوی ج۱''']] |
نسخهٔ ۱۷ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۲:۱۵
مقدمه
نام وی ذکوان بن عبد قیس بن خلدة بن عامر بن زریق[۱] و از قبیله بنی زریق بن عامر بن زریق بن عبد حارث بن غضب بن جشم بن خزرج است[۲]. ذکوان بن عبدالقیس، جزء نخستین مسلمانان انصار به شمار میآید. او همراه اسعد بن زراره به مکه آمد و نزد عتبة بن ربیعه رفتند. عتبه به آنها گفت: شخصی ادعای نبوت کرده، نماز میگزارد و ما را از کارهایمان باز داشته است. ذکوان که در یثرب از ابوالهیثم بن تیهان سخن از یکتاپرستی شنیده بود و اسعد بن زراره نیز به یکتاپرستی اعتقاد داشت به اسعد گفت: این همان دینی است که تو برآنی. هر دو برخاستند و نزد رسول خدا(ص) آمده، مسلمان شدند و به مدینه بازگشتند[۳].
او نخستین نفر از انصار است که در مکه مسلمان شد[۴]. بعد از آن، در بیعت عقبه شرکت کرد و سپس به یثرب رفت[۵]، ولی دوباره به مکه بازگشت و تا زمان هجرت رسول خدا(ص) در مکه بود و بعد از هجرت آن حضرت، به مدینه رفت. از اینرو، او را انصاری و مهاجری گفتهاند[۶].
ابوسبع در جنگ بدر شرکت داشت. بعد از جنگ بدر، عدهای از مسلمانها زخمی و خسته بودند. رسول خدا(ص) نماز عصر را در بدر خواند و پیش از غروب آفتاب به انیل (درهای در دو میلی بدر) رسید و از یاران خود خواست کسی شب از آنان نگهبانی دهد. بار اول مردی بلند شد، حضرت فرمود، کیستی؟ گفت: ذکوان بن عبد قیس. بار دوم فرمود: چه کسی امشب نگهبانی میدهد؟ مردی بلند شد و گفت: من حضرت فرمود: کیستی؟ گفت: ابوسبع. رسول خدا(ص) برای بار سوم تقاضای خود را تکرار کرد، مردی بلند شد، حضرت پرسید: کیستی؟ گفت: ابن عبدالقیس. اندکی بعد رسول خدا(ص) از آن سه نفر خواست برای نگهبانی بلند شوند، اما تنها یک نفر برخاست. پیامبر فرمود: دو نفر دیگر کجایند؟ ذکوان گفت: یا رسول الله! هر سه بار من بودم. رسول خدا(ص) او را دعا کرد و فرمود: "مشغول نگهبانی باش"[۷]. بنا به قولی، او در آن شب فقط از رسول خدا(ص) محافظت کرد[۸]. ذکوان به هنگام عزیمت به أحد، برای خداحافظی به خانه خود رفت. زن و دخترانش به او گفتند: ای ابوسبع! ما را رها میکنی و میروی؟ ابوسبع لباس خود را برداشت و گفت: دیدار ما به قیامت[۹]. سپس به احد رفت و به دست ابوحکم بن اخنس بن شریق به شهادت رسید [۱۰] و نسلی از او باقی نماند[۱۱]. قاتل ذکوان به دست امام علی(ع) کشته شد[۱۲]. ابوعامر فاسق که در میدان شهدای احد در جستجوی پیامبر بود، وقتی به بدن ذکوان رسید، به ابوسفیان گفت: این از بزرگان و سران مسلمانان است[۱۳]. رسول خدا(ص) درباره ذکوان فرمود: "هر کس دوست دارد به مردی بنگرد که فردای قیامت در سبزه زار بهشت قدم میزند، به ذکوان نگاه کند"[۱۴].[۱۵]
منابع
پانویس
- ↑ ابن عبد البر، ج۴، ص۲۳۱؛ ابن اثیر، ج۶، ص۱۳۱.
- ↑ ابن کلبی، ج۲، ص۹۴؛ ابن هشام، ج۱، ص۱۰۳ و ۳۵۷؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۶۹.
- ↑ ابن سعد، ج۱، ص۱۶۹.
- ↑ ابن ابی حاتم، ج۴، ص۴۵۰.
- ↑ ابن کلبی، ج۲، ص۹۴؛ ابن سعد، ج۳، ص۴۴۴؛ طبری، ج۲، ص۳۵۵.
- ↑ ابن سعد، ج۳، ص۴۴۵؛ ابن حبان، ج۳، ص۱۱۹؛ طبرانی، ج۴، ص۲۳۲.
- ↑ ابن مبارک، ص۱۴۶؛ واقدی، ج۱، ص۲۱۷؛ ابونعیم، ج۲، ص۱۰۲۶.
- ↑ واقدی، ج۱، ص۲۱۷؛ ابن عساکر، ج۴، ص۳۳۴.
- ↑ ابونعیم، ج۲، ص۱۰۲۶.
- ↑ ابن هشام، ج۳، ص۱۳۳؛ واقدی، ج۱، ص۳۰۶؛ ذهبی، ج۱، ص۱۷۱.
- ↑ ابن سعد، ج۳، ص۴۴۵.
- ↑ ابن سعد، ج۳، ص۴۴۵.
- ↑ واقدی، ج۱، ص۲۳۷.
- ↑ ابن مبارک، ص۱۴۸؛ ابونعیم، ج۲، ص۱۰۲۶؛ ابن حجر، ج۲، ص۳۳۸.
- ↑ محمدی، رمضان، مقاله «ابوسبع بن عبدالقیس زرفی انصاری»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۳۲۹-۳۳۰.