شهادت حضرت فاطمه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۸: خط ۸:
اوضاع جسمی [[فاطمه]]{{س}} پس از [[آتش]] زدن در [[خانه]] و سقط [[فرزند]]، روز به روز وخیم‌تر می‌شد تا آنکه آن حضرت بستری شد، اما لحظه‌ای از [[حق الهی]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} کوتاه نیامد. در یکی از این روزها که [[فاطمه]]{{س}} در بستر بود [[زنان]] [[مهاجر]] و [[انصار]] به [[عیادت]] او آمدند. آنها از آن حضرت پرسیدند: ای دختر [[رسول خدا]]{{صل}}! با این [[بیماری]] چگونه صبح کردی؟ [[فاطمه]]{{س}} فرمود: "در حالی که نسبت به دنیای شما بی‌میل و بر مردانتان غضبناک هستم و آنان را پس از دقت در احوالشان رها ساخته‌ام، صبح کردم. چه [[زشت]] است کندی شمشیرها و آراء [[فاسد]] و انحراف‌انگیز و چه بد ذخیره‌ای برای خویش پیش فرستادند! که نتیجه آن، [[خشم خداوند]] بود و در [[عذاب الهی]] جاودانه خواهند ماند. چه باعث شد که از [[علی]] [[انتقام]] گیرند؟ به [[خدا]] قسم، از او [[انتقام]] نگرفتند مگر به خاطر ضربه‌های شمشیرش و پیروزی‌هایش در میدان [[نبرد]] و دلیری‌اش در [[راه خدا]]"<ref>معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص۳۵۴، الامالی، شیخ طوسی، ص۳۷۵؛ الاحتجاج، طبرسی، ج۱، ص۱۴۷؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۱۵۹.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۹۹-۳۰۶.</ref>
اوضاع جسمی [[فاطمه]]{{س}} پس از [[آتش]] زدن در [[خانه]] و سقط [[فرزند]]، روز به روز وخیم‌تر می‌شد تا آنکه آن حضرت بستری شد، اما لحظه‌ای از [[حق الهی]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} کوتاه نیامد. در یکی از این روزها که [[فاطمه]]{{س}} در بستر بود [[زنان]] [[مهاجر]] و [[انصار]] به [[عیادت]] او آمدند. آنها از آن حضرت پرسیدند: ای دختر [[رسول خدا]]{{صل}}! با این [[بیماری]] چگونه صبح کردی؟ [[فاطمه]]{{س}} فرمود: "در حالی که نسبت به دنیای شما بی‌میل و بر مردانتان غضبناک هستم و آنان را پس از دقت در احوالشان رها ساخته‌ام، صبح کردم. چه [[زشت]] است کندی شمشیرها و آراء [[فاسد]] و انحراف‌انگیز و چه بد ذخیره‌ای برای خویش پیش فرستادند! که نتیجه آن، [[خشم خداوند]] بود و در [[عذاب الهی]] جاودانه خواهند ماند. چه باعث شد که از [[علی]] [[انتقام]] گیرند؟ به [[خدا]] قسم، از او [[انتقام]] نگرفتند مگر به خاطر ضربه‌های شمشیرش و پیروزی‌هایش در میدان [[نبرد]] و دلیری‌اش در [[راه خدا]]"<ref>معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص۳۵۴، الامالی، شیخ طوسی، ص۳۷۵؛ الاحتجاج، طبرسی، ج۱، ص۱۴۷؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۱۵۹.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۹۹-۳۰۶.</ref>


==[[ناراضی بودن حضرت فاطمه از خلفا]]==
==[[ناراضی بودن حضرت فاطمه از خلفا]]==
==[[ناراضی بودن حضرت فاطمه از خلفا]]==
[[عمر]] و [[ابوبکر]] در زمان [[بیماری حضرت فاطمه]]{{س}} [[فرصت]] را [[غنیمت]] شمرده و به [[عیادت حضرت فاطمه]]{{س}} رفته، از ایشان اجازه [[ملاقات]] خواستند و آن حضرت اجازه نداد. آنها [[امیرمؤمنان]]{{ع}} را واسطه قرار دادند<ref>الإمامة و السیاسة، ابن قتیبة دینوری، ج۱، ص۱۷.</ref>؛ [[امیرمؤمنان]]{{ع}} با آن حضرت سخن گفت و [[فاطمه]]{{س}} در جواب گفت: "[[خانه]] [[خانه]] توست؛ هر چه می‌خواهید انجام دهید"<ref>کتاب سلیم بن قیس، ص۳۹۱؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۸، ص۳۰۳.</ref>. سپس آن دو به [[خانه]] وارد شدند و [[فاطمه]]{{س}} از آنان رو برگرداند. [[ابوبکر]] [[سخن]] آغاز کرد و کارهای صورت گرفته را توجیه کرد تا آنکه [[فاطمه]]{{س}} [[سخن]] آغاز کرد و فرمود: "اگر [[حدیثی]] را از [[رسول خدا]]{{صل}} [[نقل]] کنم آن را می‌پذیرید؟" آنها گفتند: آری. [[فاطمه]]{{س}} فرمود: "شما را به [[خدا]] قسم، آیا [[رسول خدا]]{{صل}} نمی‌فرمود: "رضای [[فاطمه]] رضای من و [[خشم]] او [[خشم]] من است؛ هر که او را [[دوست]] دارد مرا [[دوست]] داشته و هر که او را [[راضی]] کند مرا [[راضی]] کرده است و هر که او را غضبناک سازد مرا غضبناک کرده"". [[عمر]] و [[ابوبکر]] گفتند: آری، این سخن را از [[رسول خدا]] شنیدیم. [[فاطمه]]{{س}} فرمود: "من، [[خداوند]] و فرشتگانش را [[شاهد]] می‌گیرم که شما دو نفر مرا غضبناک کرده و [[راضی]] نکردید و اگر [[رسول خدا]] را [[ملاقات]] کنم از شما دو نفر به ایشان [[شکایت]] خواهم کرد". [[ابوبکر]] گفت: "من به [[خدا]] [[پناه]] می‌برم از [[غضب]] او و [[غضب]] تو ای [[فاطمه]]!" و سپس شروع به [[گریه]] کرد و شدید می‌گریست. [[فاطمه]]{{س}} هم به او فرمود: "به [[خدا]] قسم تو را پس از هر نمازم [[نفرین]] خواهم کرد". [[ابوبکر]]، گریان از [[خانه]] خارج شد؛ [[مردم]] گرد او جمع شدند و او به آنان می‌گفت: از [[بیعت]] من [[دست]] بردارید<ref>الامامة والسیاسة، ابن قتیبه دینوری، ج۱، ص۱۷.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۹۹-۳۰۶.</ref>
[[عمر]] و [[ابوبکر]] در زمان [[بیماری حضرت فاطمه]]{{س}} [[فرصت]] را [[غنیمت]] شمرده و به [[عیادت حضرت فاطمه]]{{س}} رفته، از ایشان اجازه [[ملاقات]] خواستند و آن حضرت اجازه نداد. آنها [[امیرمؤمنان]]{{ع}} را واسطه قرار دادند<ref>الإمامة و السیاسة، ابن قتیبة دینوری، ج۱، ص۱۷.</ref>؛ [[امیرمؤمنان]]{{ع}} با آن حضرت سخن گفت و [[فاطمه]]{{س}} در جواب گفت: "[[خانه]] [[خانه]] توست؛ هر چه می‌خواهید انجام دهید"<ref>کتاب سلیم بن قیس، ص۳۹۱؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۸، ص۳۰۳.</ref>. سپس آن دو به [[خانه]] وارد شدند و [[فاطمه]]{{س}} از آنان رو برگرداند. [[ابوبکر]] [[سخن]] آغاز کرد و کارهای صورت گرفته را توجیه کرد تا آنکه [[فاطمه]]{{س}} [[سخن]] آغاز کرد و فرمود: "اگر [[حدیثی]] را از [[رسول خدا]]{{صل}} [[نقل]] کنم آن را می‌پذیرید؟" آنها گفتند: آری. [[فاطمه]]{{س}} فرمود: "شما را به [[خدا]] قسم، آیا [[رسول خدا]]{{صل}} نمی‌فرمود: "رضای [[فاطمه]] رضای من و [[خشم]] او [[خشم]] من است؛ هر که او را [[دوست]] دارد مرا [[دوست]] داشته و هر که او را [[راضی]] کند مرا [[راضی]] کرده است و هر که او را غضبناک سازد مرا غضبناک کرده"". [[عمر]] و [[ابوبکر]] گفتند: آری، این سخن را از [[رسول خدا]] شنیدیم. [[فاطمه]]{{س}} فرمود: "من، [[خداوند]] و فرشتگانش را [[شاهد]] می‌گیرم که شما دو نفر مرا غضبناک کرده و [[راضی]] نکردید و اگر [[رسول خدا]] را [[ملاقات]] کنم از شما دو نفر به ایشان [[شکایت]] خواهم کرد". [[ابوبکر]] گفت: "من به [[خدا]] [[پناه]] می‌برم از [[غضب]] او و [[غضب]] تو ای [[فاطمه]]!" و سپس شروع به [[گریه]] کرد و شدید می‌گریست. [[فاطمه]]{{س}} هم به او فرمود: "به [[خدا]] قسم تو را پس از هر نمازم [[نفرین]] خواهم کرد". [[ابوبکر]]، گریان از [[خانه]] خارج شد؛ [[مردم]] گرد او جمع شدند و او به آنان می‌گفت: از [[بیعت]] من [[دست]] بردارید<ref>الامامة والسیاسة، ابن قتیبه دینوری، ج۱، ص۱۷.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۹۹-۳۰۶.</ref>

نسخهٔ ‏۶ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۱:۰۳

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث حضرت فاطمه زهرا است. "شهادت حضرت فاطمه" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) حوادثی برای اهل بیت (ع) مخصوصاً حضرت زهرا (س) مانند آتش زدن خانه آن حضرت، مجروح شدن و سقط فرزند پیش آمد که به‌سبب آنها اوضاع جسمی فاطمه(س) روز به روز وخیم‌تر می‌شد تا آنکه آن حضرت بستری شد و در نهایت پس از مدت کوتاهی از شهادت پیامبر اکرم (ص) ایشان هم به شهادت رسیدند. بنابر وصیتی که آن حضرت کرده بودند ـ به‌دلیل نشان دادن نارضایتی از غاصبان خلافت ـ امیرالمؤمنین (ع) ایشان را شبانه غسل و کفن کرده و دفن نمودند.

مقدمه

اوضاع جسمی فاطمه(س) پس از آتش زدن در خانه و سقط فرزند، روز به روز وخیم‌تر می‌شد تا آنکه آن حضرت بستری شد، اما لحظه‌ای از حق الهی امیرمؤمنان(ع) کوتاه نیامد. در یکی از این روزها که فاطمه(س) در بستر بود زنان مهاجر و انصار به عیادت او آمدند. آنها از آن حضرت پرسیدند: ای دختر رسول خدا(ص)! با این بیماری چگونه صبح کردی؟ فاطمه(س) فرمود: "در حالی که نسبت به دنیای شما بی‌میل و بر مردانتان غضبناک هستم و آنان را پس از دقت در احوالشان رها ساخته‌ام، صبح کردم. چه زشت است کندی شمشیرها و آراء فاسد و انحراف‌انگیز و چه بد ذخیره‌ای برای خویش پیش فرستادند! که نتیجه آن، خشم خداوند بود و در عذاب الهی جاودانه خواهند ماند. چه باعث شد که از علی انتقام گیرند؟ به خدا قسم، از او انتقام نگرفتند مگر به خاطر ضربه‌های شمشیرش و پیروزی‌هایش در میدان نبرد و دلیری‌اش در راه خدا"[۱].[۲]

ناراضی بودن حضرت فاطمه از خلفا

ناراضی بودن حضرت فاطمه از خلفا

عمر و ابوبکر در زمان بیماری حضرت فاطمه(س) فرصت را غنیمت شمرده و به عیادت حضرت فاطمه(س) رفته، از ایشان اجازه ملاقات خواستند و آن حضرت اجازه نداد. آنها امیرمؤمنان(ع) را واسطه قرار دادند[۳]؛ امیرمؤمنان(ع) با آن حضرت سخن گفت و فاطمه(س) در جواب گفت: "خانه خانه توست؛ هر چه می‌خواهید انجام دهید"[۴]. سپس آن دو به خانه وارد شدند و فاطمه(س) از آنان رو برگرداند. ابوبکر سخن آغاز کرد و کارهای صورت گرفته را توجیه کرد تا آنکه فاطمه(س) سخن آغاز کرد و فرمود: "اگر حدیثی را از رسول خدا(ص) نقل کنم آن را می‌پذیرید؟" آنها گفتند: آری. فاطمه(س) فرمود: "شما را به خدا قسم، آیا رسول خدا(ص) نمی‌فرمود: "رضای فاطمه رضای من و خشم او خشم من است؛ هر که او را دوست دارد مرا دوست داشته و هر که او را راضی کند مرا راضی کرده است و هر که او را غضبناک سازد مرا غضبناک کرده"". عمر و ابوبکر گفتند: آری، این سخن را از رسول خدا شنیدیم. فاطمه(س) فرمود: "من، خداوند و فرشتگانش را شاهد می‌گیرم که شما دو نفر مرا غضبناک کرده و راضی نکردید و اگر رسول خدا را ملاقات کنم از شما دو نفر به ایشان شکایت خواهم کرد". ابوبکر گفت: "من به خدا پناه می‌برم از غضب او و غضب تو ای فاطمه!" و سپس شروع به گریه کرد و شدید می‌گریست. فاطمه(س) هم به او فرمود: "به خدا قسم تو را پس از هر نمازم نفرین خواهم کرد". ابوبکر، گریان از خانه خارج شد؛ مردم گرد او جمع شدند و او به آنان می‌گفت: از بیعت من دست بردارید[۵].[۶]

روزهای پایانی حضرت فاطمه

دفن حضرت فاطمه

قبر حضرت فاطمه

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. معانی الأخبار، شیخ صدوق، ص۳۵۴، الامالی، شیخ طوسی، ص۳۷۵؛ الاحتجاج، طبرسی، ج۱، ص۱۴۷؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۱۵۹.
  2. کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۹۹-۳۰۶.
  3. الإمامة و السیاسة، ابن قتیبة دینوری، ج۱، ص۱۷.
  4. کتاب سلیم بن قیس، ص۳۹۱؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۸، ص۳۰۳.
  5. الامامة والسیاسة، ابن قتیبه دینوری، ج۱، ص۱۷.
  6. کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۹۹-۳۰۶.