وحی در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۴۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث وحی است. "وحی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل وحی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

وحی در لغت به معنای آگاهانیدن یا سخن پنهانی و در اصطلاح علوم اسلامی به معنای ارسال پیام از سوی خداوند به پیامبران است.


مقدمه

  • واژه وحی و مشتقات آن ۷۸ مرتبه در قرآن کریم به کار رفته و بیشترین موارد استعمال آن وحی رسالی است که از این تعداد چهل مورد درباره پیامبر اسلام (ص) است.
  • در قرآن کریم و روایات معصومین به انواع مختلف وحی اشاره شده است. حضرت علی (ع) می‌فرمایند:
" و أما تفسير وحي النبوة و الرسالة..." ﴿﴿إِنَّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى‏ نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَوْحَيْنا إِلى‏ إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ [۱].
"و أما وحي الإلهام..." ﴿﴿وَ أَوْحى‏ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ [۲].
"و أما وحي الإشارة..." ﴿﴿فَخَرَجَ عَلى‏ قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ فَأَوْحى‏ إِلَيْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا [۳].
"و أما وحي التقدير..." ﴿﴿ وَ أَوْحى‏ فِي كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها وَ قَدَّرَ فِيها أَقْواتَها [۴].
"و أما وحي الأمر..." ﴿﴿وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُواْ بِي وَبِرَسُولِي قَالُواْ آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ [۵].
"و أما وحي الكذب..." ﴿﴿شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلى‏ بَعْضٍ [۶].
"و أما وحي الخبر..." ﴿﴿وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدِينَ‏ [۷] [۸].

بررسی اقسام واژگان

  • نظام معنایی ویژه‌ای بر واژگان قرآن حاکم است، به‌ وسیله تحلیل‌های ادبی، لغوی و مفهوم‌شناسی، معنای اصطلاحات قرآن را می‌توان در واژه‌های جانشین، همنشین و متقابل پیدا کرد.
  • واژه‌های نزدیک به وحی را می‌توان در سه بخش بیان کرد:
  1. واژه‌های بیان‌کنندۀ رابطۀ پیام‌رسانی بین وحی‌کننده و گیرنده وحی، مانند واژۀ کلام، قول، نبأ، قصص؛
  2. واژهای مربوط به از جانب خدا بودن وحی، مانند: نزول، آتی و مجیء؛
  3. واژهای بیانگر نزول لفظی قرآن، مانند: قرائت، تلاوت و ترتیل.
  • علت کاربردهای مختلف در موقعیت‌های متفاوت چیست؟ جواب: ظهورِ بهتر معنای مورد نظر خاص، به‌ وسیله لفظ خاص، مثلاً: در آیه ﴿﴿وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَكْليماً‏ خداوند هم رابطه گفتاری حضرت موسی (ع) با خود را بیان کرده و هم فهمانده که او نسبت به انبیای پیش از خود فضیلتی نیز دارد. از واژه قول استفاده نکرده که ناظر به گفت‌وگو و مذاکره بین دو ذات است. و یا هرگاه عنایت به قطعی بودن و شگفت‌آور بودن سخن باشد از آن با واژه "نبأ" تعبیر می‌شود و نیز هرگاه مقصود گویایی مطلب یا خبری پیوسته به شکل داستان باشد از واژه "قصص" استفاده شده است[۹].
  • در ذیل به بررسی برخی از این واژگان و کاربردهای آنها می‌پردازیم:

۱. واژگان بیان‌کننده رابطۀ گفتاری وحی

الف. قول: واژه قول به سخن گفتن خداوند یا فرشتگان با افراد گوناگون اشاره دارد: ﴿﴿قالَ يا آدَمُ أَنْبِئْهُم‏‏، ﴿﴿قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلاَ تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ‏ [۱۰]، ﴿﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ‏ [۱۱]، ﴿﴿قَالَ يَا مُوسَى إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَالاتِي وَبِكَلامِي فَخُذْ مَا آتَيْتُكَ وَكُن مِّنَ الشَّاكِرِينَ‏ [۱۲] [۱۳]. همه این آیات به‌خوبی و روشنی مفهوم وحی را می‌رسانند؛ اما عنایت خداوند نسبت به کاربرد واژه "قول" طرح رابطه گفتاری بین دو ذات متفاوت است.
ب. کلام: بیشترین مورد کلام در قرآن کریم درباره خداوند متعال با حضرت موسی (ع) آمده است. قول و کلام از نظر "عرف عام" عبارت است از: حروف و اصواتی که از متکلم صادر می‌شود. هدف اصلی صدا و کلام، ابراز سرّ درون است، نه ایجاد صوت و لفظ. بر این اساس هر رفتاری از متلکم که همان اثر سخن گفتن را دارا باشد، می‌شود آن را "کلام" نامید [۱۴]. مثلاً هر چیزی که قدرت الهی را نمایش دهد، کلمه الهی است. مثل حضرت عیسی(ع) پایه و اساس حقیقت کلام چیزی است که دلالت بر معنای پنهانی و باطنی انسان می‌کند. ویژگی‌هایی که تابع مصادیق و افراد آن است، و در معنای حقیقی کلام، دخالت ندارد. و نیز وجودات خارجی که با تمام وجود حکایت از علت خود می‌کنند کلامند. کلام و قول را می‌توان بر دو قسم دانست:
  1. تکوینیات: که قول و کلام همان فعل خداوند است. ﴿﴿إِذا قَضى‏ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ‏؛
  2. غیر تکوینیات: ابراز خواسته‌های درونی به‌ صورت لفظ یا غیر آن.
ج. قص و قصص: "قصص" "به فتح ق و ص" مفرد و به معنای خبر و تعقیب و... است [۱۵]. قصص "به کسر قاف" جمع قصه است که برخی روشن بودن معنا را و برخی مطابق با واقع بودن را قید آن دانسته‌اند. ﴿﴿إِنَّ هذا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ‏. بنابراین طبق تصریح برخی از مفسران قید "حق" برای تأکید و توضیح قصه است.
د. نبأ: خبری که فایده و سود بزرگی داشته باشد و موجب علم نیز بشود. ﴿﴿قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظيمٌ [۱۶]. در آیه سوم سوره تحریم واژه نبأ مفهوم وحی را می‌رساند. پیامبر به همسرش گفت که تو اسرار را فاش ساخته‌ای. حفصه گفت: ﴿﴿مَنْ أَنْبَأَكَ هذا قالَ نَبَّأَنِيَ الْعَليمُ الْخَبيرُ‏.
هـ. ندا: صدای تنها و نیز بلند شدن و ظهور صدا را "ندا" گویند. ﴿﴿وَ نادَيْناهُ أَنْ يا إِبْراهيم‏ * قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا‏، ﴿﴿فَنادَتْهُ الْمَلائِكَةُ وَ هُوَ قائِمٌ‏[۱۷]. در واژه ندا غیر از رابطه گفتاری نوعی اعلام و ابراز نیز وجود دارد.

۲. واژگان مبین بیرونی و غیر نفسانی بودن وحی

برخی واژه‌ها نشان می‌دهند منشأ وحی از درون پیامبر نیست:

الف. نزول: اصل واژه نزول به معنای فرود آمدن از جای بلند به جای پست است و هرگاه به خدا نسبت داده می‌شود به معنای عطا و بخشش نیز می‌آید. نزول قرآن به معنای آمدن از مرتبه "عند اللهی" به مرتبه الفاظ است.
ب. اتیان و اتیاء: آمدن با سهولت و آسانی را گویند و بیشترین مورد آن مربوط به اعطاء کتاب به حضرت موسی(ع) است [۱۸]، ﴿﴿وَ أَتَيْناكَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ‏‏. آمدن واژه "آتی" با واژگانی چون ذکر، سبع الثمانی و حق، بهترین گواه در ارائه مفهوم وحی و آمدن قرآن از جانب خداوند متعال است.
ج. مجیء: مفهوم مجیء ازنظر لغت اعم از اتیان است؛ به معنای آسان آمدن و نیز نوعی آمدن که با هدف انجام می‌گیرد﴿﴿وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى‏‏‏. هدایت را در این آیه به معنای رسول و قرآن کریم دانسته‌اند و بنا بر اینکه هدایت، قرآن باشد مفهوم وحی را می‌رساند.
د. القاء و تلقی: واژه "لقاء" به معنای روبه‌رو با چیزی است و القاء به معنای انداختن هر چیزی و تلقی به معنای استقبال از چیزی و تلقیه به معنای روبه‌رو کردن و تفهیم و اعطاست ﴿﴿وَ إِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكيمٍ عَليمٍ‏‏‏. صاحب التحقیق، روبه شدن همراه با ارتباط را در معنای القا و تلقیه مؤثر می‌داند [۱۹].

۳. واژگان دال بر نزول لفظی قرآن

  • برخی واژه‌ها گویای این است که قرآن با همین الفاظ بر پیامبر خوانده شده است:
الف. قرائت: به معنای خواندن به کار رفته است و در اصل به معنای جمع‌ کردن و نیز جمع‌ کردن حروف و کلمات است. خواندن آیات قرآن بر پیامبر (ص) جز به‌ واسطه حروف و کلمات انجام نمی‌پذیرد.
ب. تلاوت: یعنی به دنبال رفتن، پیروی کردن و نیز خواندن کلمه‌ای بعد از کلمه دیگر بدون فاصله تلاوت، به کتاب‌های آسمانی اختصاص دارد؛ اما قرائت اعم است: "اصل قرائت جمع حروف است و اصل تلاوت پیروی کردن حروف همراه با تعقل و فهم این واژه در پنج جای قرآن کریم مفهوم وحی را می‌رساند" ﴿﴿تِلْكَ آياتُ اللَّهِ نَتْلُوها عَلَيْكَ بِالْحَقِّ‏‏‏ [۲۰]. [۲۱].
ج. ترتیل: بیان کردن سخن منظم، پایدار و همراه با فاصله را گویند و نیز هرگاه سخنی پایدار به‌ راحتی بیان شود آن را ترتیل گویند. پیامبر اکرم در معنای ترتیل، چنین فرمودند"حروف و کلمات آن را به‌روشنی ادا کن؛ نه همچون ذرات شن آن را پراکنده کن و نه آن را همچون شعر پشت سرهم بخوان چون به شگفتی‌های قرآن رسیدید توقف کنید". علت کاربرد واژه‌های قرائت، تلاوت و ترتیل، برخورداری وحی از کلمات، حروف، نظم و ترتیب و جدا کردن یا بیان منظم کلمات و حروف می‌باشد. پس خود پیامبر معانی قرآن را به الفاظ تبدیل نکرده است [۲۲].

کاربردهای وحی در قرآن

  • توجه به حوزه‌های کاربرد وحی ما را در تلقی درست از وحی کمک می‌کند.
  • در یک تقسیم وحی در انواع زیر به کار رفته است:
۱. وحی به زمین: ﴿﴿يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحى‏ لَها[۲۳]. *دیدگاه‌های مختلفی در مورد معنا و ماهیت وحی به زمین وجود دارد مانند:
  1. خداوند به زمین الهام کرد؛
  2. خداوند به زمین اجازه داد؛
  3. خداوند به‌سوی زمین فرشته می‌فرستد؛
  4. خداوند به زمین امر کرد.
۲. وحی به آسمان: ﴿﴿وَ أَوْحى‏ في‏ كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها[۲۴]. بیشتر مفسران وحی را به معنای خلق و امر را به معنای شأن گرفته‌اند: منظور از "امر" حوادث مربوط به زمین است که به اهل آسمان یعنی فرشتگان ساکن در آن وحی می‌شود تا به زمین برسد [۲۵][۲۶]. البته باید توجه داشت وحی به معنای خلق به قرینه نیاز دارد و اساسی‌ترین اشکال این است که از سیاق آیات و ضمیر ﴿﴿أَمْرَها استفاده می‌شود، سخن درباره حوادث آسمان است؛ نه زمین؛ بنابراین "وحی" می‌تواند به معنای القاء و "امر" به معنای ایجاد امور تکوینی باشد.
۳. وحی به زنبور عسل: ﴿﴿وَ أَوْحى‏ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذي مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً [۲۷]. از امام باقر(ع) درباره معنای این آیه پرسیده شد فرمود: منظور الهام است.
۴. وحی به فرشتگان: ﴿﴿إِذْ يُوحي‏ رَبُّكَ إِلَى الْمَلائِكَةِ أَنِّي مَعَكُم‏[۲۸]. به معنای القاء معنا در نفس به‌ طور پنهانی است.
۵. وحی به شیاطین: ﴿﴿وَ إِنَّ الشَّياطينَ لَيُوحُونَ إِلى‏ أَوْلِيائِهِم‏‏[۲۹]. به معنای القای وسوسه‌های پنهانی است.
۶. وحی به مادر موسی: ﴿﴿وَ أَوْحَيْنا إِلى‏ أُمِّ مُوسى‏‏‏[۳۰]. وحی در این آیه یا الهام قلبی است و یا خوابی که مادر موسی(س) دید و یا خبر دادن فرشته یا انبیای گذشته به مادر موسی[۳۱].
۷. وحی به حواریون: ﴿﴿وَ إِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا[۳۲]. امام باقر (ع) فرمود: به آنان "حواریون" الهام شده است.
۸. وحی به ائمه(ع): ﴿﴿وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ[۳۳]. وحی در این آیه تسدیدی یا تأییدی است؛ بدین معنا که وحی، آنان را تأیید می‌کند.
۹. وحی به معنای اشاره:﴿﴿فَخَرَجَ عَلى‏ قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ فَأَوْحى‏ إِلَيْهِمْ[۳۴].
۱۰. وحی رسالی: از مهم‌ترین اقسام وحی است و منظور از آن، وحی به پیامبران الهی است. یعنی خداوند متعال به طریقی پنهانی، شریعت را به بندگان برگزیده خود القاء می‌کند. از ظاهر آیات استفاده می‌شود، بر همه پیامبران الهی وحی شده است. ﴿﴿إِنَّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى‏ نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ [۳۵][۳۶]. حضرت عیسی بر ایوب، یونس، هارون و سلیمان مقدم داشته شده و "واو" در این آیه دلالت بر ترتیب نمی‌کند، بلکه اشاره می‌کند بر همه پیامبران وحی شده است [۳۷].
  • پیامبران، انسان‌های تکامل‌یافته‌ای هستند که آمادگی دریافت وحی را در خودشان فراهم ساخته‌اند. نبی مکرم اسلام: "لَا بَعَثَ اللَّهُ رَسُولًا وَ لَا نَبِيّاً حَتَّى يَسْتَكْمِلَ الْعَقْل"[۳۸]. وحی خداوند، منحصر در انزال کتب نیست. امیرمؤمنان درباره آیه ۵۱ سوره شوری ﴿﴿وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ می‌فرماید: "وحی، گاهی به‌صورت کلام و سخن است... پاره‌ای از آن در قلوب انبیا القاء می‌شود و بعضی نیز به‌صورت رؤیاست... و برخی هم وحی و تنزیل است که تلاوت... می‌شود... ". در تفسیر آیۀ مذکور گفته شده است: " هیچ بشری در این مقام قرار نمی‌گیرد که خداوند با او تکلم کند به نوعی از انواع تکلم، مگر به یکی از سه نوع مذکور[۳۹].
  • و در نگاهی دیگر می توان اقسام وحی را در انواع زیر به کار برد:

الف. کاربرد وحی در حوزه ارتباط خداوند با انسان‌ها

  • در این حوزه، موحی خداوند و موحی الیه انسان‌ها می‌باشند و محتوای وحی متفاوت است که عبارتند از:
  1. تشریع قوانین الهی: موحی الیه فقط پیامبران الهی‌اند. و در مواردی، ملائک نیز به‌عنوان واسطه‌ها و پیک وحی هستند. مانند آیه ﴿﴿إِنَّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى‏ نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِه‏‏‏‏.
  2. تاییدات عملی امامان حق: در این حوزه، وحی مطلق به مکنونات قلبی و اراده افراد است و موحی خداوند و موحی الیه انسان‌های شایسته می‌باشند. ﴿﴿وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إيتاءَ الزَّكاةِ‏‏‏‏‏. برخی از مفسرین در ذیل آیه گفته‌اند: اضافه شدن مصدر فعل به معمولش یعنی "خیرات" این معنا را می‌رساند که "فعل خیر" در خارج تحقق دارد. زیرا نفرمود "أن یعفوا الخیرات"‏‏‏‏ [۴۰]. پس عمل خیرات که از ایشان صادر می‌شده، به وحی و دلالتی باطنی و الهی بوده و مقارن آن صورت می‌گرفته و این وحی غیر از وحی مشرعی است. مؤید این معنا جمله ﴿﴿وَ كانُوا لَنا عابِدينَ‏ است. یعنی ائمه پیش از این نوع وحی هم خدا را عبادت می‌کرده‌اند و عبادتشان با اعمالی بوده که وحی تشریعی مشخص کرده. پس این وحی، وحی تسدید "تأیید" است. یعنی پروردگار متعال بنده‌ای از بندگان خود را به روح القدس اختصاص می دهد تا او آن بنده را در انجام کارهای نیک و دوری از گناه ارشاد نماید[۴۱]
  3. الهامات الهی: الهام به معنای القاء و در دل افکندن است [۴۲]. الهام بیشتر در مورد انسان به کار می‌رود، زیرا الهام به معنای القای در قلب است و این معنا با الهام به انسان، بیشتر سازگاری دارد. گاهی وحی در این معنا به کار رفته: ﴿﴿أَوْحَيْنا إِلى‏ أُمِّ مُوسى‏ أَنْ أَرْضِعيهِ‏‏‏‏‏‏[۴۳].

ب. کاربرد وحی در امور تکوینی

  • در این حوزه که موحی، خداوند و موحی الیه، همه موجودات است، وحی به معنای الهام و مشیت و تقدیر الهی است. مانند:
۱. هدایت غریزی: هر موجودی به‌طور غریزی راه بقا و تداوم حیات خود را می‌داند. که در قرآن از آن با نام وحی یاد شده است. ﴿﴿وَ أَوْحى‏ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ‏‏‏‏‏‏. وحی در مواردی که درباره هدایت‌های غریزی حیوانات یا الهام به حیوانات به کار رفته، در حوزه کاربردهای وحی در امور تکوینی قرار می‌گیرد [۴۴].
۲. مقدرات هستی: خداوند می‌فرماید ﴿﴿وَ أَوْحى‏ في‏ كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها‏‏‏‏‏‏. مفسرین معانی متعددی برای آیۀ مذکور بیان داشته‌اند: برخی گیرنده وحی را اهل هر آسمانی می‌دانند[۴۵]. برخی دیگر وحی در آیه را به معنای تقدیر گرفته‌اند[۴۶]. و دیگری قائل است: "آسمان و زمین گوش شنوا دارند و از وحی خداوند فرمان می‌برند[۴۷]. در تفسیر روح المعانی آمده که وحی به معنای خلقت است و امر موجودات آسمان‌ها، یا اینکه وحی به معنای انتقال پنهان چیزی به دیگری است و مراد از امر، تکلیف الهی متوجه اهل هر آسمان است. اما معنا کردن وحی به خلقت و معنا کردن "امر" به موجودات داخل آسمان‌ها بدون دلیل است و عبارت آیه شریفه ﴿﴿وَ أَوْحى‏ في‏ كُلِّ سَماءٍ‏‏‏‏‏‏. بعید است به معنای وحی معمولی باشد. منتها در تفسیر آیۀ مذکور، چنین استدلال شده است:
۱. آسمان محل عبور و مرور ملائکه است: ﴿﴿وَ لَقَدْ خَلَقْنا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرائِقَ‏‏‏‏‏‏ [۴۸].
۱. آسمان محل نازل شدن امر از ناحیه خدا به‌ سوی زمین است ﴿﴿يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ‏‏‏‏‏‏. بعد از ﴿﴿يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ‏‏‏‏‏‏ از این جهت قرار گرفته است که کلمه ﴿﴿يُدَبِّرُ‏‏‏‏‏‏ معنای تنزیل را متضمن است و منظور از کلمه "امر" همان امر الهی است، در آیه ﴿﴿إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ‏‏‏‏‏‏ یعنی همان کلمه ایجاد. پس امر از هر آسمان پایین‌تر نازل می‌شود.
۳. حاملین امر الهی ملائکه هستند: ﴿﴿تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ‏‏‏‏‏‏. در واقع ملائک هر آسمان امر خدا را از آسمان بالاتر دریافت و به آسمان پایین‌تر نازل می‌کنند [۴۹].
۴. آسمان‌ها جایگاه ملائکه است: ﴿﴿وَ كَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّماواتِ‏‏‏‏‏‏: جایگاه ملائک در آسمان‌ها هفت مرتبه دارد، که هر مرتبه‌اش را آسمانی خوانده‌اند. جمله ﴿﴿ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ‏‏‏‏‏‏ اشعار بر این مطلب دارد که منظور از آسمان در این آیه آسمان مادی نیست. خدای سبحان در هر آسمانی امر الهی را که متعلق به آن آسمان است، به اهلش یعنی ملائکه ساکن در آن وحی می‌کند"[۵۰].

ج. کاربرد وحی در حوزه ارتباطات انسان‌ها

  • در این حوزه که موحی و موحی‌الیه انسان‌ها هستند، وحی به معنای اشاره بیان شده است﴿﴿فَخَرَجَ عَلى‏ قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ فَأَوْحى‏ إِلَيْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُكْرَةً وَ عَشِيًّا‏‏‏‏‏‏[۵۱].
  • امام باقر(ع) در جواب این سؤال که آیا خداوند متعال به حضرت موسی(ع) و هارون، هر دو وحی می‌کرد؛ فرمودند:"وحی بر حضرت موسی(ع) نازل می‌شد و حضرت موسی(ع) آن را به هارون وحی می‌کرد[۵۲][۵۳].

د. کاربرد وحی در حوزه ارتباطات جنیان و شیاطین

  • در این حوزه که موحی و موحی الیه جنیان و شیاطین انسی و جنی هستند، معنای وحی، القای مکر و حیله‌گری یا وسوسه شیطانی است: ﴿﴿وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحي‏ بَعْضُهُمْ إِلى‏ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً‏‏‏‏‏‏ در این آیه در صورتی که موحی، شیاطین جنی باشد، وحی به معنای وسوسه ذکر شده و در صورت ی‌که موحی، شیاطین انسی باشد، به معنای مکر و تسویل پنهانی بیان شده است [۵۴].

منابع

جستارهای وابسته

منبع‌شناسی جامع وحی و الهام



پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. سوره نساء؛ آیه: ۱۶۳.
  2. سوره نحل؛ آیه: ۶۸.
  3. سوره مریم؛ آیه: ۱۱.
  4. سوره فصلت؛ آیه: ۱۲.
  5. سوره مائده؛ آیه: ۱۱۱.
  6. سوره انعام؛ آیه: ۱۱۲.
  7. سوره انبیاء؛ آیه: ۷۳.
  8. علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۲۶ و ۲۷.
  9. علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۳۸ و ۳۹.
  10. سوره هود؛ آیه: ۴۶.
  11. سوره بقره؛ آیه: ۱۲۴.
  12. سوره اعراف؛ آیه: ۱۴۴.
  13. علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۴۰ و ۴۱.
  14. علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۴۲ و ۴۳.
  15. علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۴۴ و ۴۵.
  16. علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۴۶ و ۴۷.
  17. علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۴۸ و ۴۹.
  18. علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۵۰ و ۵۱.
  19. علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۵۲-۵۵.
  20. علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۵۷ و ۵۸.
  21. مرحوم طبرسی
  22. علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۵۹ و ۶۰.
  23. در آن روز زمین رازهایش را باز می‌گوید، زیرا پروردگارت به آن، وحی کرده است؛ سورۀ زلزال، آیۀ ۴ و ۵.
  24. در هر آسمانی کار آن را وحی کرد؛ سورۀ فصلت، آیۀ:۱۲.
  25. علامه طباطبایی، المیزان، ج۱۷، ص:۳۶۷.
  26. علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن ص ۸۰-۸۳.
  27. سورۀ نحل، آیۀ:۶۸
  28. سورۀ انفال، آیۀ:۱۲
  29. سورۀ انعام، آیۀ:۱۲۱.
  30. سورۀ قصص، آیۀ:۷.
  31. علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۸۳-۸۵.
  32. سورۀ مائده، آیۀ:۱۱۱.
  33. سورۀ انبیاء، آیۀ:۷۳.
  34. سورۀ مریم، آیۀ:۱۱.
  35. سورۀ نساء، آیۀ:۱۶۳.
  36. علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۸۶-۸۹.
  37. علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۹۰.
  38. محاسن برقی، ج:۱، ص:۱۹۳.
  39. احمدی، رحمت‌الله، پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی ص ۱۹۰-۱۹۲.
  40. احمدی، رحمت‌الله، پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی ص ۲۶ و ۲۷.
  41. علامه طباطبایی، المیزان، ج۱، ص:۲۸۴.
  42. احمدی، رحمت‌الله، پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی ص ۲۸ و ۲۹.
  43. سوره قصص، آیۀ:۷.
  44. احمدی، رحمت‌الله، پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی ص ۳۰ و ۳۱.
  45. علامه طباطبایی، المیزان، ج۱۷، ص:۳۶۷.
  46. آیت الله محمد هادی معرفت، التمهید فی علوم القرآن.
  47. عبدالله جوادی آملی، تفسیر موضوعی وحی و نبوت در قرآن، ج۳، ص:۶۱.
  48. احمدی، رحمت‌الله، پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی ص ۳۲ و ۳۳.
  49. احمدی، رحمت‌الله، پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی ص ۳۴ و ۳۵.
  50. احمدی، رحمت‌الله، پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی ص ۳۶ و ۳۷.
  51. سوره مریم، آیۀ:۱۱.
  52. " كَانَ‏ الْوَحْيُ‏ يَنْزِلُ‏ عَلَى‏ مُوسَى‏ وَ مُوسَى‏ يُوحِيهِ‏ إِلَى‏ هَارُونَ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ بحارالانور، ج۱۳، ص ۲۷
  53. بیابانی اسکوئی، محمد، نبوت
  54. احمدی، رحمت‌الله، پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی ص ۳۸ و ۳۹.