نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۲۱:۲۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۲۱:۲۲ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
کلمه رهبانیت از "رهب"، به معنای خوف و بیم و مفرد آن رهبان و جمعش رهابین است[۱]؛ اما رهبانیت، در اصطلاح عرف به عبادتی گفته میشود که ویژه نصارا است و آن، بریدن از مردم و زن و فرزند، گوشهنشینی، صومعه گرفتن، خود را به ریاضتهای سخت وا داشتن و پشت پا زدن به همه چیز است[۲] و این، عملی است که پیامبر (ص) مردم را از آن نهی کرده، فرمود: « لَا رَهْبَانِيَّةَ فِي الْإِسْلَامِ»؛ رهبانیتی در اسلام نیست[۳][۴].
رهبانیت، به معنای عبادتی که در آن معنای خوف و ترس ظاهر میشود هم آمده و در احادیث بسیاری رهبانیت به همین معنا به کار رفته است[۵].
از کتابهای تاریخمسیحیت چنین بر میآید که رهبانیت به صورت کنونی آن در قرون اولیه مسیحیت وجود نداشته است؛ بلکه منشأ پیدایی آن، بعد از قرن سوم میلادی، هنگام ظهور دیسیوس، امپراتور روم و مبارزه شدید او با پیروان مسیح است. مسیحیان به دلیلشکست از این امپراتور خونخوار به کوهها و بیابانها پناه بردند[۶] و از آن پس، عدهای از آنان اندک اندک راه و رسم گوشهنشینی در پیش گرفتند و رهبانیت را پدید آوردند[۷][۸].
در روایات اسلامی نیز همین معنا به صورت دقیقتری از پیامبر (ص) نقل شده است. ابن مسعودنقل میکند که روزی "در پشت سر رسول خدا (ص) بر الاغی سوار بودم؛ ایشان فرمود: "ای پسر! آیا میدانی که چرا بنیاسرائیل رهبانیت را پدید آوردند؟" گفتم: خدا و پیغمبرش داناترند؛ فرمود: "بعد از عیسی (ع) شاهان بر بنیاسرائیل چیره شدند و گنه کاری پیشه کردند؛ مؤمنان هم به خشم آمدند و با آنان به جنگ برخاستند؛ ولی اهل ایمان سه بار شکست خوردند؛ به گونهای که تنها شمار اندکی از ایشان باقی ماندند. پس گفتند: اگر اینان بر ما مسلط شوند نابودمان میکنند و دیگر طرفداری برای دین خدا باقی نمیماند که به آن دعوت کند؛ بیایید در زمین پراکنده شویم تا خداوند، پیامبری را بر انگیزد که عیسی (ع) وعده آمدنش را داده است. پس در غارهای کوهها پراکنده شدند و رهبانیت را پدید آوردند. عدهای از ایشان به دین خویش پایدار ماندند و برخی دیگر به کفرگراییدند "؛ سپس آن حضرت، آیه ۲۷ حدید را تلاوت کردند و..."[۹][۱۰].
مجاورت و رفت و آمدهای زیاد تجاری به کشورهای مختلف و همچنین پناهجویی دیندارانی که از ستمحاکمان جور میگریختند و این سرزمین را مأوای خویش قرار میدادند، باعث شد که ادیانی چون مسیحیت به سرزمین عرب راه یابند[۱۱]. این دین، رونق چندانی نداشت؛ اما در کنار دیگر ادیان از عوامل اثر گذار فرهنگی و اجتماعیجامعهعربی به شمار میآمد[۱۲].
زهداسلامی و رهبانیت مسیحی، تفاوتهای بسیاری با هم دارند و شاید بتوان گفت، اصلیترین و مهمترین ویژگی زهداسلامی، استوار بودن بر منطق و برهان روشن است؛ چیزی که رهبانیت مسیحی از آن بیبهره است و برای آن توجیه علمی و منطقی ندارد. زهداسلامی، چشمپوشی از مطلق لذایذ مادی نیست؛ بلکه تنها از لذایذ زیانبار چشمپوشیدن است؛ در حالی که رهبانیت مسیحی، انسان را به چشمپوشی از مطلق لذایذ مادی دعوت میکند. رسول خدا (ص) در جدا ساختن زهد از رهبانیت چنین فرمود: « لَيْسَ الزُّهْدُ فِي الدُّنْيَا لُبْسَ الْخَشِنِ وَ أَكْلَ الْجَشِبِ وَ لَكِنَّ الزُّهْدَ فِي الدُّنْيَا قَصْرُ الْأَمَلِ»[۱۷]. احادیثی که در آنها مسلمانان از رهبانیت نهی شدهاند، در واقع، برای تبیین تفاوتهای زهداسلامی با رهبانیت مسیحی بیان شدهاند[۱۸].
همچنین در روایتی دیگر آمده است که وقتی فرزندعثمان بن مظعون از دینا رفت، او بسیار غمگین شد تا آنجا که خانهاش را مسجد قرار داد و مشغول عبادت شد و هر کاری جز عبادت را ترک گفت. وقتی این خبر به رسول اکرم (ص) رسید،، او را احضار کرد و فرمود: « يَا عُثْمَانُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يَكْتُبْ عَلَيْنَا الرَّهْبَانِيَّةَ إِنَّمَا رَهْبَانِيَّةُ أُمَّتِي الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»[۲۸][۲۹].
همچنین از امام صادق (ع) نقل شده که فرموده است: "روزی سه زن نزد رسول خدا (ص) آمدند و یکی از آنها گفت: شوهرم گوشت نمیخورد"؛ دیگری گفت: "شوهرم بوی خوش نمیبوید" و سومی گفت: "شوهرم به زنان نزدیک نمیشود". پس پیامبر (ص) در حال غضب، رداکشان از خانه، بیرون و سپس به مسجد رفت و بر روی منبر، حمد و ثنای الهی]] را به جای آورد و سپس فرمود: "عدهای از یاران مرا چه شده است که گوشت نمیخورند و عطر نمیبویند و به زنان نزدیک نمیشوند؟ بدانید که من گوشت میخورم و عطر میبویم و پیش زنان میروم. پس هر که از سنت من روی گرداند، از من نیست"[۳۰][۳۱].
ابن حنبل در کتاب مسندش طبق نقلمجاهد از مردی انصاری آورده است که روزی نزد پیامبر (ص) درباره کنیزی از بنی عبدالمطلب سخن به میان آوردند؛ مرد انصاری گفت: "آن زن، نمازها عبادت میکند و روزها روزه میگیرد"، پیامبر خدا (ص) فرمود: "اما من میخوابم، نماز میخوانم، گاه روزه میگیرم و گاه روزه نمیگیرم؛ پس هر که به من اقتدا کند، از من است و هر که به راه و رسم من پشت کند، از من نیست"[۳۲].
با وجود تمام توصیههای رسول خدا (ص) درباره حرمت گوشهگیری، متأسفانه مدتی از وفات ایشان نگذشته بود که عدهای در لباسزهد و عرفان، رهبانیت مسیحی را در قالب تصوف در جامعه اسلامی گسترش دادند؛ چیزی که فرستاده خدا (ص) همواره از آن نگران بود و از اینکه افرادی در آینده، قرآن را به غنا بخوانند و به رهبانیت روی آوردند و... ابراز نگرانی میکردند[۳۳][۳۴].