احمد مولی حرب بن زیاد بجلی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۳۶ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

آشنایی اجمالی

«احمد» المعروف «بغزال» مولی حرب بن زیاد البجلی تنها در سند یک روایت تفسیر کنز الدقائق و به نقل از کتاب بصائر الدرجات واقع گردیده است:

«أَحْمَدُ بْنُ مُوسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ مَوْلَى حَرْبٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْحَمَّامِيِّ الْكُوفِيِّ عَنِ الْأَزْهَرِ الْبِطِّيخِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَرَضَ وَلَايَةَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع) فَقَبِلَهَا الْمَلَائِكَةُ وَ أَبَاهَا مَلَكٌ يُقَالُ لَهُ فُطْرُسُ فَكَسَرَ اللَّهُ جَنَاحَهُ فَلَمَّا وُلِدَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) بَعَثَ اللَّهُ جَبْرَئِيلَ فِي سَبْعِينَ أَلْفَ مَلَكٍ إِلَى مُحَمَّدٍ صيُهَنِّئُهُمْ بِوِلَادَتِهِ فَمَرَّ بِفُطْرُسَ فَقَالَ لَهُ فُطْرُسُ يَا جَبْرَئِيلُ إِلَى أَيْنَ تَذْهَبُ قَالَ بَعَثَنِيَ اللَّهُ إِلَى مُحَمَّدٍ(ص) أُهَنِّئُهُمْ بِمَوْلُودٍ وُلِدَ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ فَقَالَ لَهُ فُطْرُسُ احْمِلْنِي مَعَكَ وَ سَلْ مُحَمَّداً يَدْعُو لِي فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِيلُ ارْكَبْ جَنَاحِي فَرَكِبَ جَنَاحَهُ فَأَتَى مُحَمَّداً فَدَخَلَ عَلَيْهِ وَ هَنَّأَهُ فَقَالَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ فُطْرُسَ بَيْنِي وَ بَيْنَهُ أُخُوَّةٌ وَ سَأَلَنِي أَنْ أَسْأَلَكَ أَنْ تَدْعُوَ اللَّهَ لَهُ أَنْ يَرُدَّ عَلَيْهِ جَنَاحَهُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) لِفُطْرُسَ أَ تَفْعَلُ قَالَ نَعَمْ فَعَرَضَ عَلَيْهِ رَسُولُ اللَّهِ(ص) وَلَايَةَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع)فَقَبِلَهَا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) شَأْنَكَ بِالْمَهْدِ فَتَمَسَّحْ بِهِ وَ تَمَرَّغْ فِيهِ قَالَ فَمَضَى فُطْرُسُ إِلَى مَهْدِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ(ع) وَ رَسُولُ اللَّهِ صيَدْعُو لَهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صفَنَظَرْتُ إِلَى رِيشِهِ وَ إِنَّهُ لَيَطْلُعُ وَ يَجْرِي مِنْهُ الدَّمُ وَ يَطُولُ حَتَّى لَحِقَ بِجَنَاحِهِ الْآخَرِ وَ عُرِجَ مَعَ جَبْرَئِيلَ إِلَى السَّمَاءِ وَ صَارَ إِلَى مَوْضِعِهِ»[۱].[۲]

شرح حال راوی

نام راوی در منبع اصلی (بصائر الدرجات) با عنوان «محمد بن احمد المعروف بغزال مولی حرب بن زیاد البجلی» ثبت شده است[۳]، و در اسناد دیگر با عناوین: «محمد بن احمد بن المعروف بغزال[۴]»، «احمد بن محمد المعروف بغزال[۵]» و «محمد بن احمد مولی حریز بن زیات[۶]» نقل روایت کرده است[۷].

با توجه به اینکه نام راوی در کتب رجالی ذکر نشده و تنها در سند پنج روایت بصائر الدرجات واقع شده است که در چهار سند با عنوان «محمد» و در یک سند با عنوان «احمد» آمده است، نتیجه می‌گیریم که عنوان «محمد بن احمد المعروف بغزال» صحیح است و عنوان مزبور (احمد المعروف بغزال) مصحّف است.

عنوان «محمد بن احمد المعروف بغزال» نیز در کتب رجالی ذکر نشده و در اسناد روایات دیگر به غیر از آنچه از بصائر الدرجات اشاره کردیم، واقع نشده است؛ در نتیجه از راویان مجهول و یا مُهمل به شمار می‌آید.[۸]

طبقه راوی

از آنجایی که نام راوی در کتب رجالی ذکر نشده است و گزارشی از حال وی به دست نیامد، تاریخ ولادت و وفات وی نیز مشخص نیست، ولی محمد بن الحسن الصفار، صاحب کتاب بصائر الدرجات، که در سال ۲۹۰ ق وفات کرده[۹] و در طبقه هشتم[۱۰] قرار دارد، با یک واسطه از او روایت کرده، و او با دو واسطه از امام رضا(ع) که در سال ۲۰۳ ق به شهادت رسیده روایت کرده است[۱۱]؛ در نتیجه می‌‌توانیم او را از راویان طبقه هفتم به حساب آوریم.

در بعضی اسناد «محمد بن احمد المعروف بغزال»، از «أبوالحسن(ع)» که کنیه سه امام بزرگوار امام کاظم، امام رضا و امام هادی(ع)) است، روایت کرده؛ مانند روایتی که طبری شیعه در کتاب دلائل الإمامة نقل کرده است: « وَ رَوَى أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْمَعْرُوفُ بِغَزَّالٍ، قَالَ: كُنْتُ جَالِساً مَعَ أَبِي الْحَسَنِ(ع) فِي حَائِطٍ لَهُ، إِذْ جَاءَ عُصْفُورٌ فَوَقَعَ بَيْنَ يَدَيْهِ...»[۱۲].

البته این روایت در کتاب بصائر الدرجات به این صورت نقل شده است: «حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُوسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الْمَعْرُوفِ بِغَزَالٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ سُلَيْمَانَ مِنْ وُلْدِ جَعْفَرِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ قَالَ: كُنْتُ مَعَ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا(ع) فِي حَائِطٍ لَهُ إِذْ جَاءَ عُصْفُورٌ فَوَقَعَ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ أَخَذَ يَصِيحُ وَ يُكْثِرُ الصِّيَاحَ وَ يَضْطَرِبُ فَقَالَ لِي يَا فُلَانُ أَ تَدْرِي مَا تَقُولُ هَذَا الْعُصْفُورُ قُلْتُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ابْنُ رَسُولِهِ أَعْلَمُ قَالَ إِنَّهَا تَقُولُ إِنَّ حَيَّةً تُرِيدُ أَكْلَ فِرَاخِي فِي الْبَيْتِ فَقُمْ فَخُذْ تِيكَ النَّبْعَةَ وَ ادْخُلِ الْبَيْتَ وَ اقْتُلِ الْحَيَّةَ قَالَ فَأَخَذْتُ النَّبْعَةَ وَ هِيَ الْعَصَا وَ دَخَلْتُ الْبَيْتَ وَ إِذَا حَيَّةٌ تَحُولُ فِي الْبَيْتِ فَقَتَلْتُهَا»[۱۳].

از این روایت استفاده می‌شود که:

  1. مراد از «أبوالحسن(ع)» در روایت دلائل الإمامة، امام رضا(ع) است؛
  2. «احمد بن محمد»، مصحّف «محمد بن احمد» است؛
  3. محمد بن احمد المعروف بغزال با دو واسطه از امام رضا(ع) روایت کرده و حدیث پیشین (دلائل الامامة)، مرسل بوده و دو واسطه از سند آن افتاده است.[۱۴]

استادان و شاگردان راوی

از اسناد روایات راوی استفاده می‌شود که: محمد بن أبی جعفر حمامی کوفی[۱۵]، محمد بن حسین، محمد بن عمر جرجانی و أبی عمر دماری[۱۶] از استادان وی، و احمد بن موسی از شاگردانش به حساب می‌آیند.[۱۷]

جایگاه حدیثی راوی

در کتب رجال، نامی از راوی برده نشده و هیچ اطلاعی از حال وی، از جمله مذهب و گرایش فکری‌اش نداریم، ولی چند روایتی که از وی در کتاب بصائر الدرجات نقل شده، درباره معجزات و کرامات اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است که امامی بودن وی را تقویت می‌کند.[۱۸]

یادآوری

داستان «فطرس ملک» در منابع دیگر، مانند: کامل الزیارات، أمالی شیخ صدوق و دلائل الإمامة طبری شیعی[۱۹] با اسناد دیگر نقل شده که در پذیرش و عدم آن، میان محققان بحث و گفت وگوست. حضرت آیة الله جوادی آملی در این باره می‌نویسد: «... ممکن است در ردّ این کلیّت (عصمت فرشتگان) به داستان «فُطرُس» استناد شود، لکن این داستان نه سند معتبری دارد و نه دلالتی قابل اعتماد؛ زیرا اینگونه خبرها بر فرض صحت، در مسائل اعتقادی معتبر نیست و اگر هم فی نفسه حجت باشد، باید مانند سایر روایات غیر قطعی بر قرآن عرضه شود و در صورت مخالفت با اصول کلی قرآن، کنار گذاشته شده و علم آن به اهل آن واگذار شود»[۲۰].

و در جای دیگر می‌نویسد: «اگر فرشتگان از مجردات هستند، چرا برخی چون فطرس دچار اشتباه شدند؟

همه فرشتگان در یک رتبه نیستند؛ فرشتگان حامل عرش و حاملان وحی، مقامی بسیار والا دارند؛ ﴿وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ[۲۱] بود. آنان از خطا معصوم‌اند؛ زیرا در قرآن کریم آمده است: ﴿لَا يَعْصُونَ اللَّهَ[۲۲]. البته معلوم نیست که همه فرشته‌ها از یک سنخ باشند، یا فرشته‌ای مانند انسان دارای نفس مستکمله باشد.

اما درباره داستان فطرس، این مسئله باید به اثبات برسد؛ زیرا «فطرس» واژه‌ای یونانی است و در دعای سوم شعبان نیز فرشته معرفی نشده است: «عَاذَ فُطْرُسَ بِمَهْدِهِ»[۲۳].

از سوی دیگر، سند این دعا نیز باید بررسی شود و میزان اعتبار آن مشخص گردد. اگر مسئله درستی سند و فرشته بودن فطرس اثبات شود، باز هم با آیه فوق تعارضی ندارد؛ زیرا ممکن است فطرس از فرشتگان زمینی باشد و با فرشتگان آسمانی یا اخروی تفاوت داشته باشد[۲۴].

و نیز نوشته است: ... و اگر احیاناً فطرس مَلَک یا غیر فطرسی از فرشتگان به مهد آنان (ائمه(ع)) پناه می‌برد، برای آن نیست که حتماً گناهی کرده است و می‌خواهد بخشوده شود، بلکه ممکن است فرشته بی‌گناهی باشد، اما می‌خواهد در آن جایگاه رفیع متعلّم گردد و در پیشگاه انسان کامل و آدم عصر، علوم الهی را فرا بگیرد؛ آن هم در اندازه گزارش و نه در حدّ تعلیم؛ زیرا تنها انسان که کَون جامع است، می‌تواند به اسمای الهی عالم شود؛ ﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ[۲۵] و درباره فرشتگانسخن از اِنبا و گزارش است، نه تعلیم؛ زیرا خداوند به حضرت آدم(ع) دستور داد که فرشتگان را از اسمای الهی باخبر نماید: ﴿يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ[۲۶][۲۷].[۲۸]

منابع

پانویس

  1. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۰، ص۵۳۳ - ۵۳۴، به نقل از: بصائر الدرجات، ج۱، ص۶۸، ح۷.
  2. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۴۴۸-۴۴۹.
  3. بصائر الدرجات، ج۱، ص۶۸، ح۷.
  4. یعنی بدون پسوند «مولی حرب بن زیاد البجلی»؛ بصائر الدرجات، ج۱، ص۲۴۹، ح۱۶ و ۳۴۵، ح۱۹.
  5. بصائر الدرجات، ج۱، ص۵۰۱، ح۲.
  6. ر.ک: بصائر الدرجات، ج۱، ص۵۰۳، ح۷.
  7. ر.ک: بصائر الدرجات، ج۱، ص۵۰۱، ح۲.
  8. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۴۴۹-۴۵۰.
  9. رجال النجاشی، ص۳۵۴، ش۹۴۸.
  10. الموسوعة الرجالیة (طبقات رجال الفقیه)، ص۲۸۵.
  11. «... محمد بن أحمد المعروف بغزال، عن محمد بن الحسین، عن سلیمان من ولد جعفر بن أبیطالب قال: کنت مع أبیالحسن الرضا(ع)...»؛ بصائر الدرجات، ج۱، ص۳۴۵، ح۱۹.
  12. دلائل الإمامة، ص۳۴۳، ح۳۰۱.
  13. بصائر الدرجات، ج۱، ص۳۴۵، ح۱۹.
  14. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۴۵۰-۴۵۱.
  15. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۰، ص۵۳۳ - ۵۳۴.
  16. بصائر الدرجات، ج۱، ص۳۴۴ - ۳۴۵، ح۱۸، ۵۰۱، ح۲ و ۲۴۹، ح۱۶.
  17. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۴۵۱-۴۵۲.
  18. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۴۵۲.
  19. کامل الزیارات، ص۶۶، ح۱؛ الأمالی (صدوق)، ص۱۳۷- ۱۳۸، ح۸؛ دلائل الإمامة، ص۱۸۹ - ۱۹۹، ح۱۱۰.
  20. تسنیم، ج۳، ص۲۹۹.
  21. «و هیچ یک از ما (فرشتگان) نیست مگر که جایگاهی معیّن دارد» سوره صافات، آیه ۱۶۴.
  22. سوره تحریم، آیه ۶.
  23. «خَرَجَ إِلَى الْقَاسِمِ بْنِ الْعَلَاءِ الْهَمَدَانِيِّ وَكِيلِ أَبِي مُحَمَّدٍ(ع) أَنَّ مَوْلَانَا الْحُسَيْنَ(ع) وُلِدَ يَوْمَ الْخَمِيسِ لِثَلَاثٍ خَلَوْنَ مِنْ شَعْبَانَ فَصُمْهُ وَ ادْعُ فِيهِ بِهَذَا الدُّعَاءِ:...»؛ مصباح المتهجد، ج۲، ص۸۲۷.
  24. نسیم اندیشه، دفتر دوم، ص۶۰.
  25. «و همه نام‌ها را به آدم آموخت» سوره بقره، آیه ۳۱.
  26. «فرمود: ای آدم! آنان را از نام‌های اینان آگاه ساز!» سوره بقره، آیه ۳۳.
  27. شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی(ع)، ص۱۰۳.
  28. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۴۵۲-۴۵۴.