مباهله در لغت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۱۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

مباهله در لغت مشتق از ماده «بهل» به معنای ملاعنه، نفرین کردن شخص دروغگو و ظالم، ابتهال و تضرّع به درگاه خدا برای دفع بلا از خود یا نزول بلا بر ظالم است و این کار از گذشته بین عرب متداول بوده و می‎‌گفتند: لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الظَّالِمِ مِنَّا[۱].[۲]

و در اصطلاح به عملی گفته می‌شود که دو یا چند نفر مخالف در مسئلۀ مهم دینی یک جا جمع شوند و با اصرار و تضرع به درگاه خداوند از او بخواهند باطل را رسوا و مجازات کند[۳]، همان کاری که پیامبر اسلام(ص) در برابر مسیحیان نجران کرد و این کار بیانگر تلاش‎های فراوان رسول اکرم(ص) برای دعوت اهل کتاب به دین اسلام بوده است[۴].[۵]

مباهله در عرف عرب

ین معنا در عرف عرب و نزد پیروان ادیان آسمانی معنایی کاملاً شناخته شده دارد و دعوت پیامبر اسلام(ص) از مسیحیان به مباهله، دعوت بدیع و فتح بابی نو برای اثبات حق و ابطال باطل نبوده است. از این رو می‌بینیم که مسیحیان نجران به گونه‌ای طبیعی با آن برخورد کردند و حتی وقتی پیامبر اسلام(ص) بر سر زانوان نشستند و دست به دعا برداشتند، ابوحارثه ـ اسقف بزرگ مسیحیان -گفت: او همانند انبیا برای مباهله نشسته است[۶]. این عمل بعد از بی‌نتیجه ماندن احتجاجات و مباحثات، برای نابودی هر یک از طرفین انجام می‌گرفته است[۷].

مباهله در عرف و لغت

واژه مباهله مشتق از ماده بهل است. جمله بهله الله به معنای لعنه الله[۸] است و باهل القوم و تباهلوا وابتهلوا اي تلاعنوا والمباهلة ان يجتمع القوم اذا اختلفوا في شيء فيقولوا لعنة الله على الظالم منا[۹]. ولی مباهله با ملاعنه این تفاوت را دارد که لعن عبارت است از دعا به زیان شخص که از رحمت الهی دور باشد و بُهل، اجتهاد در لعن است و از این رو، کسی را که بر التماس در دعا و نفرین پای می‌فشارد، مبتهل می‌نامند[۱۰]. در ذیل آیه ۶۱ سوره آل عمران در تفسیر واژه ﴿نَبْتَهِلْ مفسرین متقدم گفته‌اند که در معنای ابتهال دو قول است: اول آن‌که به معنای التعان است و دوم آن‌که به معنای دعا علیه شخص دروغگو و طلب هلاکت او است که شبیه لعن می‌باشد[۱۱]. روشن است که این دو معنا بسیار نزدیک به یکدیگرند.

برخی در توضیح این واژه آورده‌اند که مباهله تضرع و ابتهال و لابه است. ابتهال گاه برای دفع بلا است و زمانی برای نزول بلا؛ مثل اینکه با نماز استسقا نزول باران رحمت، طلب می‌شود و یا با نماز، نیاز یا بلایی دفع می‌گردد؛ مانند: ﴿رَبَّنَا اكْشِفْ عَنَّا الْعَذَابَ إِنَّا مُؤْمِنُونَ[۱۲]. گاهی نیز دعا می‌شود که عذابی بر شخص یا گروهی نازل گردد؛ مانند نوح(ع) که به خداوند عرض کرد: ﴿لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا[۱۳][۱۴] ولی در توضیح معنای واژه مذکور باید بدین نکته عنایت ورزید که مباهله همواره در بردارنده رابطه‌ای میان دو سوی است و ناله زاری انسان به درگاه خداوند برای دفع بلایی از خود یا نزول رحمت، مباهله خوانده نمی‌شود، بلکه بدان ابتهال می‌گویند. برخی در معنای لغوی مباهله صیغه و هیئتی ویژه را معتبر دانسته‌اند، ولی از منابع واژه‌شناسی و ادب به دست می‌آید که واژه مباهله از این جهات مطلق است. البته شاید بتوان ادعا کرد که معنای اصطلاحی ویژه‌ای برای این واژه در میان مسلمانان پدید آمده است که منشأ آن سیره رسول خدا(ص) در واقعه مباهله و کیفیت عمل آن حضرت یا روایات صادره از امامان شیعه(ع) درباره چگونگی اجرای مباهله است.

اکنون که معنای لغوی مباهله آشکار شد، باید گفت که این معنا در عرف عرب و نزد پیروان ادیان آسمانی معنایی کاملاً شناخته شده دارد و دعوت پیامبر اسلام(ص) از مسیحیان به مباهله، دعوت به کاری بدیع و فتح بابی نو برای اثبات حق و ابطال باطل نبوده است. از این رو، می‌بینیم که مسیحیان نجران به گونه‌ای طبیعی با آن برخورد کردند و حتی چون پیامبر اسلام(ص) بر سر زانوان نشستند و دست به دعا برداشتند، ابوحارثه - اسقف بزرگ مسیحیان - گفت: جثى والله كما جثى الانبياء للمباهلة[۱۵]؛ یعنی همانند انبیا برای مباهله نشسته است. از اینجا آشکار می‌شود که مسیحیان توسل به مباهله را از مختصات پیامبر اسلام به به شمار نیاورده، او را در این جهت دنباله‌رو انبیای الهی می‌دانستند. فخر رازی سخن کفار را در آیه ۳۱ سوره انفال ﴿وَإِذْ قَالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ هَذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنَا حِجَارَةً مِنَ السَّمَاءِ أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ[۱۶] نوعی اقدام به مباهله در برابر رسول خدا(ص) دانسته است[۱۷]، و این سخن از آن رو که توسل به مباهله را برای اثبات حقانیت در عرف عرب جاهلی ثابت می‌کند، مطلبی در خور توجه است. البته در روایات اهل بیت(ع) به مواردی بر می‌خوریم که مباهله را به شکلی ویژه به اصحاب و شیعیان خود آموخته و توسل بدان را در برابر منکران امامت و ولایت - که به هیچ دلیل و برهانی حق را نمی‌پذیرند - به عنوان واپسین راه‌حل مطرح کرده‌اند. ابو مسروق گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: «من با مردم سخن می‌گویم و به آیه ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ[۱۸] بر آنان احتجاج می‌کنم، ولی آنان می‌گویند: این آیه درباره امیران جنگ‌ها نازل شده است. به آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۱۹] بر آنان احتجاج می‌کنم، ولی می‌گویند: این آیه درباره مؤمنین نازل شده است. آن‌گاه به آیه ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۲۰] بر آنان احتجاج می‌کنم، ولی می‌گویند: درباره خویشاوندان مسلمانان نازل شده است. از این قبیل ادله هر چه حاضر دارم فروگذار نمی‌کنم». حضرت فرمود: «اگر این‌گونه است، پس آنان را به مباهله فراخوان» گفتم: «چگونه؟» فرمود: «سه روز نفس خویش را اصلاح کن». و گمانم که فرمود: «روزه بگیر و غسل کن. آن‌گاه به صحرا بروید و انگشتان دست راست خود را در انگشتان دستش فرو بر و از خود آغاز کن و بگو: «اللَّهُمَّ رَبَّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ رَبَّ الْأَرَضِينَ السَّبْعِ عَالِمَ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ الرَّحْمَنَ الرَّحِيمَ إِنْ كَانَ أَبُو مَسْرُوقٍ جَحَدَ حَقّاً وَ ادَّعَى بَاطِلًا فَأَنْزِلْ عَلَيْهِ حُسْبَاناً مِنَ السَّمَاءِ أَوْ عَذَاباً أَلِيماً». سپس دعا را متوجه او کن و بگو: «إِنْ كَانَ فُلَانٌ جَحَدَ حَقّاً وَ ادَّعَى بَاطِلًا فَأَنْزِلْ عَلَيْهِ حُسْبَاناً مِنَ السَّمَاءِ أَوْ عَذَاباً أَلِيماً»؛ «پس چیزی نخواهد گذشت که آن‌چه را در حق او خواسته‌ای، خواهی دید»[۲۱].

روشن است که این روایت و روایاتی از این قبیل، که از زمانی خاص یا کیفیتی ویژه برای انجام مباهله سخن می‌گویند، نظر به آداب و شرایط کمال عمل دارند و نیز با توجه به مفاد این حدیث معلوم می‌شود که مباهله راهی فراروی هر انسان خداشناسی است که در دین و مذهبش خود را صادق می‌شمارد و گرفتار دشمنی است که حق را می‌شناسد، ولی آن را انکار می‌کند و به تعبیر قرآن ﴿وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا[۲۲] همواره یک طرف مباهله فردی است که یقین به حقانیت خود دارد و طرف دیگر کسی است که حقانیت او را می‌شناسد، ولی به ستم و از سر برتری‌جویی آن را انکار می‌کند. همچنین این حدیث نشان می‌دهد که چگونه امامت اهل بیت بر گروهی معلوم، ولی مورد انکار بوده و چگونه باید شیعیان در امر امامت و ولایت استوار باشند و جالب آن است که امام صادق(ع) در پایان روایت مذکور می‌فرماید: «قسم به خدا، من هیچ کس را نیافتم که دعوت مرا برای این کار پاسخ دهد».[۲۳].

منابع

پانویس

  1. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج١١، ص٧٢.
  2. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۲۸؛ رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین، ج۱، ص ۲۶۵.
  3. حسن بن عبدالله ابو‎هلال عسکری، معجم الفروق اللغویه، ص۲۰.
  4. سورۀ آل عمران، آیات ۲۰ـ ۲۵.
  5. ر.ک: ابراهیمی، زینب، مباهله، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲، ص۲۶۱.
  6. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۷۶۲.
  7. رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱، ص ۲۶۵.
  8. طریحی، شیخ فخرالدین، مجمع البحرین، ماده «بهل».
  9. ابن منظور، لسان العرب، ماده «بهل».
  10. جزائری، سید نورالدین و ابوهلال عسکری، معجم الفروق اللغویه، ص۴۶۶.
  11. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر در ذیل آیه مذکور.
  12. «پروردگارا! عذاب را از ما بگردان که ما مؤمنیم» سوره دخان، آیه ۱۲.
  13. «و نوح گفت: پروردگارا! از کافران هیچ کس را روی زمین بر جای مگذار» سوره نوح، آیه ۲۶.
  14. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن مجید، ج۹، ص۱۸۳.
  15. طبرسی، مجمع البیان، ذیل آیه مباهله.
  16. «و (یاد کن) آنگاه را که گفتند: بار خداوندا! اگر این (آیات) که از سوی توست راستین است بر ما از آسمان سنگ ببار یا بر (سر) ما عذابی دردناک بیاور» سوره انفال، آیه ۳۲.
  17. فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج۸، ص۸۷.
  18. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  19. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  20. «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
  21. کلینی، محمد بن یعقوب، الاصول من الکافی، کتاب الدعاء، باب مباهلة الخصم، ج۲، ص۵۱۴. همچنین مرحوم شیخ حر عاملی در وسائل الشیعه، ج۷، ص۱۳۴، دو باب را به روایات مربوط به مباهله اختصاص داده است: یکی باب ۵۶ از ابواب دعا، تحت عنوان استحباب مباهلة العدو و الخصم و كيفيتها و استحباب الصوم قبلها و الغسل لها و تكرارها [اي تكرار المباهله] سبعين مرة که در این باب چهار روایت مذکور در اصول کافی را آورده است و دیگر باب ۵۷ از ابواب دعا، تحت عنوان استحباب كون المباهله بين طلوع الفجر و طلوع الشمس که در این باب تنها یک روایت ذکر شده است. علاوه بر اینها در تفسیر العیاشی، ج۱، ص۱۹۹، ذیل آیه مباهله به روایتی از امام باقر(ع) بر می‌خوریم که حضرت به کیفیت مباهله اشاره می‌کند.
  22. «و از سر ستم و گردنکشی، با آنکه در دل باور داشتند آن را انکار کردند پس بنگر که سرانجام (کار) تبهکاران چگونه بود» سوره نمل، آیه ۱۴.
  23. اسلامی، رضا، مقاله «آیه مباهله»، دانشنامه امام علی ج۱۰ ص ۱۹۸.