نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Amini(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۷ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۵۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۷ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۵۸ توسط Amini(بحث | مشارکتها)
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل علم مشروط معصوم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
درباره چگونگی علم امام(ع)، همواره اختلاف نظرهایی میان علمای امامیه وجود داشته است. از آن جمله میتوان به اختلاف در مطلق یا مشروط بودن علم امام(ع) یا به تعبیر دیگر فعلی یا ارادی بودن آن اشاره کرد.[۱] ولی با توجه به معنای خاصی که این دو واژه در فلسفه دارند، بهتر است از به کارگیری آن خوداری کنیم؛ زیرا که علم حضوری در فلسفه به علمی گفته میشود که معلوم با وجودش نزد عالم حاضر باشد و چیزی بین عالم و معلوم واسطه نشود[۲] این در صورتی است که آنچه بیشتر علما در بحث علم امام(ع) با عنوان حضوری و حصولی آوردهاند، همان چیزی است که درباره علم فعلی و ارادی یا مطلق و مشروط گفته شده است. مطلق بودن علم پیامبران(ص) و ائمه(ع): بدین معناست که آنان همه چیز را میدانند و تنها تفاوت دانش آنان با خداوند در این است که دانش آنها عرضی و دانش خداوند ذاتی است. مشروط بودن علم آنان به این معناست که علوم غیبی معصومین به خواست و اراده آنان و مصلحت الهی وابسته است.[۳]
قایلین این قول معتقدند که علم انبیا و ائمه(ع) به همه حقایق عالم است، ولی در ارتباط با "لوح محو و اثبات" در حالی که علم خداوند به تمام حقایق در ارتباط با لوح محفوظ میباشد.
توضیح این که حوادث جهان هستی دو مرحله دارند: یکی مرحله قطعیت که هیچگونه دگرگونی در آن راه ندارد، یعنی یک حادثه با تمام اسباب و علل آن نزد عالم حاضر است و چون از تمام اسباب و علل و موانع آن حادثه و پیوندهای آن با گذشته و آینده آگاه است، بهطور قطع آن را میداند و خبر میدهد، در لسان آیات و روایات از این مرحله به ام الکتاب یا لوح محفوظ تعبیر شده. دیگری "مرحله غیر قطعی" است یا به تعبیر دیگر "مرحله مشروط" است، در این مرحله شخص عالم از علل حوادث آگاه است، اما ممکن است تمام شرایط و موانع آن نزد او روشن نباشد، و لذا نمیتواند بهطور قطع از وقوع حوادث خبر دهد، اما بهطور مشروط میتواند. و این همان چیزی است که در لسان آیات و روایات از آن تعبیر به "لوح محو و اثبات" شده است[۴]. از جمله قایلین این قول محمد حسین آلکاشف الغطاء است. او در پاسخ از این سؤال که؛ حضرت امیر(ع) در شب نوزده رمضان با علم به شهادتش به دست ابن ملجم از خانه خارج شد، آیا این افکندن خود به هلاکت نیست؟ میگوید: پناه بر خدا که این از باب القاء نفس به هلاکت باشد، بلکه آن به طور اجمال از باب جهاد مخصوص امام(ع) میباشد نه جهاد عام؛ به این معنی که آن از حاصل دانش و آگاهی و تسلیم برای امر خداوند است که برای زنده ماندن دین و شناخت حق از باطل جانش را فدا میکند، تا هر که هلاک شدنی است بعد از اتمام حجت هلاک شود و هر که لایق حیات ابدی است، به اتمام حجت به حیات ابدی رسد و خداوند بدسرشت را از پاکگوهر جدا نماید و به این خاطر امام حسین(ع) با علم به کشته شدنش اقدام به شهادتش نمود. و شکی نیست که ائمه(ع) به واسطه اخبار نبی(ص) به طریق وحی از همه آنها آگاه بودند، اما احتمال میدادند که در آن بدائی صورت میگیرد و از لوح محو و اثبات میباشد و خلافش با آن چه که خداوند در علم مخزون مکنونی که برای خودش برگزیده است ثابت شود[۵][۶]