عمار بن یاسر

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۶ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۱۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

عمار بن یاسر بن عامر
مشخصات فردی
کنیهابوالیقظان
محل زندگیمکهمدینه
مهاجر/انصارمهاجر
خویشاوندان سرشناسیاسر (پدر) • سمیه (مادر)
مدفنرقه (سوریه)
مشخصات دینی
حضور در جنگ‌هاشرکت در غزوات • جنگ صفین
مشخصات حدیثی

عمار بن یاسر از اصحاب پیامبر و از مهاجران نخستین و شیفتۀ پیامبر و علی(ع) بود. پدر و مادرش یاسر و سمیه از شهیدان اسلام پیش از هجرت بودند. عمار یاسر در جنگ صفین در سال ۳۷ هجری در سنّ ۹۴ سالگی به شهادت رسید.

مقدمه

عمار بن یاسر مذحجی، ملقب به ابوالیقظان از صحابۀ بزرگ رسول خدا(ص) و از یاران با‎وفای امام علی(ع) و از جمله معدود تشییع‌کنندگان پیکر حضرت فاطمه زهرا(س) بود که بر پیکر ایشان نماز گزاردند[۱]. تقریباً ۴۴ سال قبل از بعثت در مکه به دنیا آمد[۲] و در نوجوانی همراه پیامبر(ص) شبانی می‎‌کرد. از او با عنوان مولی ابو‎‎‎‎‎حذیفه[۳] نیز یاد می‌‎کنند[۴]، پدرش یاسر و مادرش سمیه بود[۵].

او از نخستین مسلمانان است که از انحرافات عثمان انتقاد می‌کرد و شهادت او در صفین معاویه را رسوا کرد[۶].

شکنجه عمار و خانواده‎‌اش به دست کافران

عمار بعد از بعثت پیامبر(ص) مسلمان شد و پدر، مادر و برادرش را نیز به اسلام دعوت کرد[۷]. او همراه پدر و مادرش در مکه به دستور بزرگان قبیلۀ بنی مخزوم با انواع شکنجه‌های سخت از جمله با خوابانده شدن در ریگ‌های داغ عذاب می‌‎‎شدند[۸].[۹] تا اینکه یاسر و سمیه توسط مشرکان به شهادت رسیدند و نخستین مرد و زنی بودند که در راه دین اسلام به شهادت رسیدند؛ اما عمار شکنجه‎‌ها را تحمّل می‎‌کرد تا اینکه تقیّه کرده و اسلام خود را مخفی نمود؛ ولی قلبش سرشار از ایمان بود[۱۰] و تمام مفسران اجماع دارند آیۀ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ[۱۱] دربارۀ عمار نازل شده است[۱۲].

ایمان عمار

عمار از معدود کسانی است که خدا، رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع)، دربارۀ درجه عالی و مرتبۀ رفیع ایمانش شهادت داده‎‌اند. از جمله: پیامبر(ص) فرمودند: "از سر تا قدم عمار، مَملو از ایمان است و ایمان با گوشت و خون او آمیخته است"[۱۳]؛[۱۴].

امام علی(ع) نیز در فرازی از نهج البلاغه در رثای یاران وفادار خویش از جمله عمار بن یاسر چنین فرمودند: "راستی برادرانمان که در نبرد صفین خونشان ریخته شد و شربت شهادت نوشیدند، هرگز ضرر ندیدند؛ زیرا امروز نیستند که شوکران غصه را سر کشند و شرنگ اندوه را به کامشان ریزند. به خدا سوگند به دیدار حق شتافتند و پاداششان را دریافت کردند و از ظلم‌آباد و غمستانی که در آن بودند در خانه امن و شادی جایشان دادند. آه کجایند برادرانم که در خط خدا حرکت کردند و تا آخرین لحظه حیات، مسیر حق را وانگذاشتند کجاست عمار؟ کجاست ابن تیهان؟ کجاست ذوالشهادتین ...؟"[۱۵].[۱۶]

هجرت عمار به مدینه

عمار بعد از مسلمان شدن همواره در خدمت پیامبر اکرم(ص) بوده و برای پیشبرد اسلام تلاش می‌‎کرد. او در زمان هجرت پیامبر(ص) از مکه بیرون آمد و به سوی مدینه مهاجرت کرد. او آنچنان به پیامبر(ص) نزدیک بود که می‌‎گوید: "من همسال و دوشادوش رسول خدا(ص) بودم. هیچ کس مثل من به آن حضرت نزدیک نبود"[۱۷]. خود حضرت نیز فرمودند: "همانا عمار، پوست بین دو چشمان و بینی من است"[۱۸]؛ یعنی پیوند و اختصاص عمار به من بسیار زیاد است[۱۹].[۲۰]

خدمات عمار

برخی از خدمات عمار در زمان رسول اکرم(ص) و بعد از ایشان عبارت‌اند از: کمک در ساختن مسجد قبا؛ شرکت در جنگ‌های صدر اسلام؛ دفاع از حقّانیت علی(ع)؛ اعتراض به ماجرای سقیفه؛ فرمان‎‌روایی در کوفه؛ تلاش برای تحقق رهبری حضرت علی(ع) و تلاش‎‌های گوناگون در جنگ صفین[۲۱].

شهادت عمار

سرانجام عمار در جنگ صفین در صفر سال ۳۷ هجری در سن ۹۳ سالگی[۲۲] و یا به قولی ۹۴ سالگی[۲۳] با نیزه و ضربۀ دشمن به شهادت رسید. علی(ع) او را بدون غسل و کفن دفن کرد[۲۴].

مرقد آن مرد بزرگ در شمال سوریه در منطقه "رقه" است[۲۵].

منابع

پانویس

  1. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ص ۵۸۷ ـ ۵۸۸.
  2. ر.ک: موسوی بردکشکی، سید جواد، عمار، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۱۰۲.
  3. طبق قانون بردگی، چون مادرعمار، کنیز ابوحذیفه، بزرگ قبیلۀ بنی‎مخزوم بود او نیز بردۀ ابوحذیفه شد؛ ولی ابوحذیفه که شخص بلند‎نظری بود، وی را آزاد کرد از این رو عمّار را با عنوان مولی ابو‎‎‎‎حذیفه (غلام آزاد شده ابوحذیفه) یاد می‌‎کنند.
  4. عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۴، ص۶۹۱.
  5. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ص ۵۸۷ ـ ۵۸۸؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۷۴؛ محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۵۰.
  6. ر.ک: مطهری مرتضی، حکمت‌ها و اندرزها، مجموعه آثار، ج ۲۲، ص ۲۰۱؛ ج ۱۷، ص ۱۰۳؛ یادداشت‌ها، ج ۷، ص ۴۲؛ ج ۹، ص ۱۰۸.
  7. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۷۲، ۱۸۷؛ بلاذری، احمد بن یحیی، الانساب الاشراف، ج۱، ص۱۵۸.
  8. ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۲، ص۱۱۳۶.
  9. ر.ک: موسوی بردکشکی، سید جواد، عمار، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۱۰۳.
  10. بلاذری، احمد بن یحیی، الانساب الاشراف، ج۱، ص۱۵۹ـ ۱۶۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۸۸ـ ۱۸۹.
  11. «بر آن کسان که پس از ایمان به خداوند کفر ورزند- نه آن کسان که وادار (به اظهار کفر) شده‌اند و دلشان به ایمان گرم است» سوره نحل، آیه ۱۰۶.
  12. ابن ابی الحدید، الاستیعاب، شرح نهج البلاغه، ج۱۰، ص۱۰۲؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۴، ص۴۷۴؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۳، ص۱۱۳۶.
  13. ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۲، ص۱۱۳۷؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۰، ص۱۰۳ـ۱۰۴.
  14. ر.ک: موسوی بردکشکی، سید جواد، عمار، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۱۰۳؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۶۰.
  15. «مَا ضَرَّ إِخْوَانَنَا الَّذِینَ سُفِکَتْ دِمَاؤُهُمْ وَ هُمْ بِصِفِّینَ أَلَّا یَکُونُوا الْیَوْمَ أَحْیَاءً یُسِیغُونَ الْغُصَصَ وَ یَشْرَبُونَ الرَّنْقَ، قَدْ وَ اللَّهِ لَقُوا اللَّهَ فَوَفَّاهُمْ أُجُورَهُمْ وَ أَحَلَّهُمْ دَارَ الْأَمْنِ بَعْدَ خَوْفِهِمْ. أَیْنَ إِخْوَانِیَ الَّذِینَ رَکِبُوا الطَّرِیقَ وَ مَضَوْا عَلَی الْحَقِّ؟ أَیْنَ عَمَّارٌ وَ أَیْنَ ابْنُ التَّیِّهَانِ وَ أَیْنَ ذُو الشَّهَادَتَیْنِ...»؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۱۸۲.
  16. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ص ۵۸۷ ـ ۵۸۸.
  17. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۰، ص۱۰۳؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۳، ص۱۱۳۶ـ۱۱۳۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۸۹ـ۱۹۰.
  18. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۹۷؛ این ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۰، ص۱۰۲.
  19. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۳۳، ص۱۷.
  20. ر.ک: موسوی بردکشکی، سید جواد، عمار، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۱۰۴.
  21. ر.ک: موسوی بردکشکی، سید جواد، عمار، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص ۱۰۴ـ ۱۰۸.
  22. ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۲۰، ص۳۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۳، ص۱۱۴۱؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۴، ص۴۷۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۰۰.
  23. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۹۶؛ بلاذری، احمد بن یحیی، الانساب الاشراف، ج۱، ص۱۷۰.
  24. ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۳، ص۱۱۴۱؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۰، ص۱۰۶.
  25. ر.ک: موسوی بردکشکی، سید جواد، عمار، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۱۰۷ـ ۱۰۸.