طاغوت در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۰۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.


اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث طاغوت است. "طاغوت" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل طاغوت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

طاغوت، بر وزن فعلوت، همانند ملکوت، ولی در آن طاغوت لام الفعل بر عین الفعل مقدّم شده است و چون مصدر است بر مبالغه بسیار دلالت دارد[۱] و به معنای هر متجاوز و معبود غیر خداوند است. به جادوگر، کافر، کاهن، جنیّان سرکش و بازدارنده از حق اطلاق طاغوت شده است[۲]. در این مدخل، از واژه «طاغوت» استفاده شده است[۳].

جایگاه پیامبران در مبارزه با طاغوت

یکی از مفاهیم اجتماعی و سیاسی قرآن که کاربرد بسیار دارد، کلمه طاغوت است. طاغوت که از ماده طغی یطغی است، به معنای بسیار تجاوزگر است، چون وزن آن به قولی “فعلوت”، مانند: ملکوت، ناسوت و رحموت است که با مقدّم شدن لام بر عین، قلب گردیده، و وزن آن “فلعوت” شده که در آن سه مبالغه یعنی نهایت طغیان‌گری است: (نام‌گذاری به مصدر، و بنای مبالغه، و قلب که برای اختصاص است). این کلمه هشت بار در قرآن مجید (زمر: ۱۹؛ مائده: ۶۰؛ نساء: ۶۳ و ۵۴ و ۷۸؛ بقره ۲۵۶ و ۲۵۷؛ نحل ۳۶) آمده که در هر باره با معنایی مناسب با سیاق پیدا کرده است:شیطان، بت (هر معبود دروغین و آن‌چه غیر از خدا مورد پرستش و عبادت قرار گیرد)، طغیان‌گران، کاهن، ساحر و خلاصه جامع همه این معانی اینکه هرکس کافر شود به آنچه مخالف امر و فرمان خداست[۴]. هر چند ابن جریر طبری گفته: بعضی بر این باور بوده‌اند که کلمه طاغوت مانند جبت نام دو بت بوده که مشرکین آنها را می‌پرستیده‌اند[۵]، اما یکی از مصداق‌های آن بت می‌باشد و شامل هر نوع تجاوز از حق می‌شود که در حوزه افکار و عقاید و رفتار اجتماعی و اخلاقی کاربرد دارد و شناخت آن در برابر شناخت خدا، جهان، یا شناخت خود و جامعه - معنا و مفهوم دیگری پیدا کرده و در قرآن به عنوان شناخت خدایان دروغین جمادی و انسانی و نفی و طرد آنان، اصلی اصیل و بنیادین و از اهداف پیامبران معرفی شده است که در شعار ﴿لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ[۶] تجسم یافته است.

با این توجّه، شناخت انسانی آنکه از مقوله طغیان‌گران، ستمگران و مستبدادان است و شامل همه کسانی می‌گردد که مانع رسیدن انسان به خدا می‌تواند باشد، در فلسفه بعثت پیامبر معنا پیدا می‌کند و آگاهی از جایگاه آن در زندگی معنوی دارای اهمیت است که از آن‌گاه تعبیر به نفی شیاطین انسی شده است، یعنی کسی که انسان را از حق دور می‌سازد و طرد آن مقدمه شناخت صحیح و باور راستین به خدا می‌باشد: به همین دلیل در قرآن آمده: ﴿وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ[۷] و لزوم کفر به طاغوت اهمیت داده شده است: ﴿فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى[۸]؛ زیرا در حیات معنوی طاغوت فتنه و مانع فهم و یا مانع رسیدن به خداوند است: ﴿وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۹] قرآن، در سوره بقره آیه ۲۵۶، تکفیر تمامی طاغوت‌ها و طاغوتیان یا نفی همه خدایان غیر خدا را، لازمه و بلکه مقدمه دینداری می‌شمرد و می‌فرماید: ﴿فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا[۱۰]. بدین ترتیب ملاحظه می‌شود که ظاهراً نفی همه طاغیانی که خود را خدا می‌پندارند و یا از طرف مردم جاهل به مرتبه خدایی رسانده شده‌اند، در راستای دعوت پیامبران قرار می‌گیرد و لذا این شناخت مقدمه موضع‌گیری و مبارزه با آنان است. البته این مبارزه مراتب گوناگونی و از آن جمله در مرتبه زبانی دارد. در این مرتبه خداوند از آگاهان و علما، پیمان گرفته است که از بیان حقایق و روشنگری مردم، و افشای این طاغوتیان کوتاهی نورزند و به مردم بشناسانند و از آنان بیزاری جویند: ﴿وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلَا تَكْتُمُونَهُ[۱۱]. چنان‌که امام علی همین معنا را بیان می‌کند: «وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ‏ عَلَى‏ الْعُلَمَاءِ أَلَّا يُقَارُّوا عَلَى‏ كِظَّةِ ظَالِمٍ‏ وَ لَا سَغَبِ‏ مَظْلُومٍ‏»[۱۲]. (... و آن‌چه را که خدا بر علماء أخذ کرده است که بر شکم سیری ستمگر و گرسنگی مظلوم آرام نگیرند). هر که در این مرتبه کوتاهی کند مسئول است و گرفتار لعنت ابدی خدا. باز برای شناخت و معرفی طاغوت خطاب به علما می‌کند: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ[۱۳]. اکنون با این مقدمه در شناخت طاغوت که یکی از محورهای جهت‌گیری انسان مؤمن است، مورد توجه پیامبر اسلام قرار گرفته است.

  • ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا * وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُودًا * فَكَيْفَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا * أُولَئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللَّهُ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَقُلْ لَهُمْ فِي أَنْفُسِهِمْ قَوْلًا بَلِيغًا[۱۴].
  • ﴿وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ * أَفَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذَابِ أَفَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِي النَّارِ[۱۵].
  • ﴿وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَالَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ[۱۶].
  • نکات:
  1. در تعالیم قرآن بیش از هر چیز زمینه‌های بسیاری در شعله‌ور کردن انگیزه‌های حرکت و مبارزه و قیام را فراهم ساخته و می‌سازد و با طرح برخی مباحث خاص، زمینه حرکت‌های سیاسی و افشای ماهیت مستبدان و دشمنان اسلام و مسلمین را فراهم ساخته و در حقیقت، زمینه جبهه‌گیری و صف‌بندی میان ایمان و کفر به وجود آورده است؛ که نمونه روشن آن آیه شریفه فوق می‌باشد که با واژه طاغوت و یا مذمت از مراجعه با حکام طاغوت است، که با تعبیرهای دیگر چون ائمه کفر ظلم و ظالم آمده و از واژه‌هایی است که در قرآن بارها به کار رفته و بار سیاسی و سوژه جهت‌گیری‌های انقلابی را در کف مبارزان مسلمان قرار داده است. (بقره: ۱۹۳، نساء: ۷۵، انعام: ۱۲۹، انفال: ۱۵، یونس ۱۳، النحل ۳۶، و آیات سوره قصص). از سوی دیگر در فرهنگ قرآن جبهه تولی و تبری و موضع‌گیری به نفع و بر علیه وجود دارد (فتح: ۲۹) و توصیف می‌کند که پیامبر و مؤمنین همراه وی در میان خود دوستی و شفقت دارند و با دشمنان بسیار سخت‌گیر هستند.
  2. یکی از اهداف بعثت پیامبران را پرستش خداوند و جبهه‌گیری در برابر طاغوت می‌داند (نحل: ۳۶) مبارزه با ستم و ستمگران و دشمنی قلبی و عملی با آنان (نساء: ۷۵، حجّ: ۳۹، هود: ۱۱۳) یکی از وظایف هر مسلمان شناخته می‌شود و همین آموزه‌ها در طول تاریخ اسلام مایه حرکت‌های ظلم ستیزی و آزادی‌خواهی و آزادی‌بخشی بوده است[۱۷].
  • ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هَؤُلَاءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا * أُولَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَمَنْ يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا[۱۸].
  • ﴿قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذَلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَغَضِبَ عَلَيْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِيرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ أُولَئِكَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضَلُّ عَنْ سَوَاءِ السَّبِيلِ[۱۹].

نکات:

  1. یکی از نقدهای قرآن به گذشتگان، رفتن مردمی به سمت حاکمان ستمگر است. نمونه دیگر عمل نکردن بعضی از یهود به کتاب دینی‌شان تورات است، ایمان گروهی از ایشان به بت‌های جبت و طاغوت (نساء: ۵۱) است که نمونه بارز شرک و مخالف توحید دینی است، کاری که، به روایت قرآن (نساء: ۵۲) موجب لعنت الهی برای آنان شده است.
  2. کفّار مولا ندارند طبیعتا منظور مولی و صاحب الهی است، و گرنه خود قرآن می‌فرماید: ﴿وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ[۲۰]، یعنی نه اینکه اینها مولی‌ندارند، مولی دارند، امّا مولای آنها الهی و خدایی نیست، تحت ولایت شیطان و طاغوتیان زمانه‌اند جبت: طاغوت، شیطان و کاهن. ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ[۲۱].
  3. دلیل نهی از “طاغوت” به دلیل در معرض پرستش قرار گرفتن آن است: ﴿وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ[۲۲]. نکته مهم این نهی آن است که مستبدان و طاغوت‌ها، مانع شنیدن سخنان می‌شوند، زیرا در ذیل آن می‌گوید: مژده بده بندگانم را، آنها که سخن‌ها را شنیده از بهترین‌ها پیروی می‌کنند. یعنی وقتی از طاغوت اجتناب کردند، زمینه شنیدن فراهم می‌شود و در آن وقت هیچ‌گونه قیدی به دست و بال ذهن آنها نیست. در قالب خاصی قرار نگرفته‌اند که نتوانند خود را از آن خارج سازند. تنها حقیقت را هدف همت خود ساخته‌اند. از این رو سخنان را می‌شنوند، تا نیکوترین را برگزینند. یعنی اینان پیوسته سر می‌کشند و هر مجالی را تعقیب می‌کنند تا حقیقت را بیابند و از آن پیروی کنند. حال آنانکه پرستنده طاغوت بودند، تنها در همان قالبی بودند که طاغوت می‌خواهد در آن قالب باشند.
  4. نکته حساس و دقیقه آیه شریفه این است که به جای “کفر به شیطان”، “کفر به طاغوت” را مطرح کرده است، زیرا علامت صحّت “کفر به شیطان”، در “کفر و بیزاری از طاغوت” جلوه‌گر می‌باشد و این معنای مشت مدّعیان دروغینی را می‌گشاید که با طاغوت تعارضی ندارند. امکان ندارد کسی به شیطان کافر شود در عین حال با “طاغوت” (عنصر سرکش اجتماعی) رفاقت داشته، یا لااقل، بی‌تفاوت باشد. این مرزبندی دقیقه آیه، مؤمن را از مدّعی جدا می‌کند، همان‌گونه که “راه رشد” از “راه غی”، جدا گشته است. ایمان به خدا و شناخت راه رشد، در گرو شناخت تارکین راه رشد و فرو افتادگان در باتلاق تباهی و بیچارگی می‌باشد؛ در سوره زمر این معنی تأکید می‌شود: ﴿وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى[۲۳] تا “اجتناب” صورت نگیرد، “إنابة” معنا ندارد و “اجتناب” نیز بدون مخالفت و موضع‌گیری در برابر طاغوت، محقق نمی‌شود، چرا که اگر از فساد، دوری کنی، فساد از تو، دور نخواهد شد که جامعه به هم مرتبط است و فساد در همه مجاری نفوذ می‌کند.
  5. از سنت‌های الهی برای آگاه کردن و هدایت مردم، فرستادن هادیان، مربیان، مصلحان و پیامبران است: ﴿َلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ[۲۴] و ﴿وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ[۲۵] بلکه این پیامبران با شعار واحد و دعوت واحدی دو جانبه می‌آیند. ﴿وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ[۲۶] یعنی دعوت پیامبر ایجاب و سلب دارد، ایجاب آن پرستیدن خدا و سلب آن اجتناب از طاغوت است.

نتیجه

در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:

  1. موظّف بودن پیامبر به موضع منفی و اعراض از مراجعه‌کنندگان به طاغوت برای قضاوت:﴿يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ...‌* فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ[۲۷].
  2. توبیخ منافقان از سوی خداوند، به جهت مراجعه به آنان به طاغوت برای داوری: ﴿يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ... * وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُودًا[۲۸]
  3. خداوندآگاه از تمایل قلبی منافقان، در مراجعه به طاغوت، برای قضاوت: ﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللَّهُ مَا فِي قُلُوبِهِمْ[۲۹].
  4. منافقان، توجیه‌گر مراجعه به طاغوت برای داوری با ادعای قصد ایجاد الفت میان طاغوت و پیامبر: ﴿ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا[۳۰].
  5. عدم توانایی پیامبر به نجات طاغوت‌پرستان از عذاب جهنم: ﴿وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا... * أَفَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذَابِ أَفَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِي النَّارِ [۳۱].
  6. اجتناب از عبادت طاغوت و روی آوردن به خداوند موجب شایستگی برای دریافت بشارت الهی: ﴿وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ[۳۲].
  7. پذیرش دعوت پیامبران برای عبادت خدا و اجتناب از عبادت طاغوت، به مثابه پیروی از بهترین سخن پس از شنیدن و نقد آن: ﴿وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ[۳۳].
  8. پذیرش دعوت پیامبران برای عبادت خدا و اجتناب از عبادت طاغوت، موجب بهره‌مندی از هدایت خاص الهی: ﴿وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ[۳۴].
  9. خداوند به پیامبر دستورداده که وی کفاری را که دین اسلام را استهزا می‌کرده‌اند از راه تسلیم مؤاخذه نماید، و اعمال نادرست اهل کتاب و کیفرهایی که دامن‌گیر آنها گردیده است با وضع مؤمنان راستین و مسلمان، مقایسه کرده تا معلوم شود کدام‌یک از این دو دسته در خور انتقاد و سرزنش هستند و این یک پاسخ منطقی است که برای متوجه ساختن افراد لجوج و متعصب به کار می‌رود، در این مقایسه چنین می‌گوید: ای پیامبر! به آنها بگو: آیا ایمان به خدای یگانه و کتب آسمانی داشتن در خور سرزنش و ایراد است، یا اعمال ناروای کسانی که گرفتار آن همه مجازات الهی شدند “به آنها بگو: آیا شما را آگاه کنم از کسانی که پاداش کارشان در پیشگاه خدا از این بدتر است ﴿قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذَلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ[۳۵]، سپس به تشریح این مطلب پرداخته و می‌گوید: آنها که بر اثر اعمالشان مورد لعن و غضب پروردگار واقع شدند ﴿مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَغَضِبَ عَلَيْهِ[۳۶] و آنها که پرستش طاغوت ﴿وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ[۳۷] و بت نمودند، مسلماً این چنین افراد، موقعیتشان در این دنیا و محل و جایگاهشان در روز قیامت بدتر خواهد بود، و از راه راست و جاده مستقیم گمراهترند” ﴿أُولَئِكَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضَلُّ عَنْ سَوَاءِ السَّبِيلِ[۳۸][۳۹].

جستارهای وابسته

منابع

  1. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. الکشاف، ج 4، ص 120.
  2. مفردات راغب، ص 520 - 521، «طغى».
  3. فرهنگ قرآن، واژه «طاغوت».
  4. مجمع البیان، اعلام قرآن قاموس قرآن.
  5. ترجمه الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۷۰.
  6. «هیچ خدایی جز خداوند نیست» سوره صافات، آیه ۳۵.
  7. «و به راستی ما، در میان هر امّتی پیامبری برانگیختیم (تا بگوید) که خداوند را بپرستید و از طاغوت دوری گزینید» سوره نحل، آیه ۳۶.
  8. «در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بی‌گمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است که هرگز گسستن ندارد» سوره بقره، آیه ۲۵۶.
  9. «و از فتنه‌ای پروا کنید که (چون درگیرد) تنها به کسانی از شما که ستم کردند نمی‌رسد (بلکه دامنگیر همه می‌شود) و بدانید که به راستی خداوند سخت کیفر است» سوره انفال، آیه ۲۵.
  10. «پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بی‌گمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است که هرگز گسستن ندارد» سوره بقره، آیه ۲۵۶.
  11. «و (یاد کن) آنگاه را که خداوند از اهل کتاب پیمان گرفت که آن (کتاب آسمانی) را برای مردم، روشن بگویید و پنهانش مدارید» سوره آل عمران، آیه ۱۸۷.
  12. نهج البلاغه، خ ۳.
  13. «خداوند و لعنت‌کنندگان، کسانی را لعنت می‌کنند که برهان‌ها و رهنمودی را که فرو فرستادیم، پس از آنکه در کتاب (تورات) برای مردم روشن کردیم، پنهان می‌دارند» سوره بقره، آیه ۱۵۹.
  14. «آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند * و چون به آنان گفته شود که به سوی آنچه خداوند فرو فرستاده است و به سوی این پیامبر آیید دورویان را خواهی دید که یکسره روی از تو باز می‌گردانند * پس چه حالی دارند هنگامی که برای کارهایی که کرده‌اند مصیبتی به آنان برسد سپس نزد تو آیند و به خداوند سوگند خورند که ما جز نیکی و هماهنگی نظری نداشتیم؟! * آنانند که آنچه را در دل دارند خداوند می‌داند؛ از آنان دوری گزین و پندشان ده و به آنان سخنی رسا که در دلشان جایگیر شود، بگوی» سوره نساء، آیه ۶۰-۶۳.
  15. «و آنان را که از پرستیدن بت دوری گزیده‌اند و به درگاه خداوند بازگشته‌اند، مژده باد! پس به بندگان من مژده بده! * کسانی که گفتار را می‌شنوند آنگاه از بهترین آن پیروی می‌کنند، آنانند که خداوند راهنمایی‌شان کرده است و آنانند که خردمندند * و آیا تو، کسی را که فرمان عذاب بر او به حقیقت پیوسته است، همان کس را که در آتش است می‌رهانی؟» سوره زمر، آیه ۱۷-۱۹.
  16. «و به راستی ما، در میان هر امّتی پیامبری برانگیختیم (تا بگوید) که خداوند را بپرستید و از طاغوت دوری گزینید آنگاه برخی از آنان را خداوند راهنمایی کرد و بر برخی دیگر گمراهی سزاوار گشت پس، در زمین گردش کنید تا بنگرید سرانجام دروغ‌انگاران چگونه بوده است» سوره نحل، آیه ۳۶.
  17. ایازی، قرآن اثری جاویدان، ص۵۱.
  18. «آیا به کسانی که بهره‌ای (اندک) از کتاب آسمانی داده شده است ننگریسته‌ای (که چگونه) به “جبت” و “طاغوت” ایمان دارند و درباره کافران می‌گویند که اینان رهیافته‌تر از مؤمنانند؟! * آنانند که خداوند لعنتشان کرده است و برای هر کس که خداوند او را لعنت کند هرگز یاوری نخواهی یافت» سوره نساء، آیه ۵۱-۵۲.
  19. «بگو آیا می‌خواهید از کسانی که نزد خداوند کیفری بدتر از این دارند، آگاهتان گردانم؟ کسانی که خداوند آنان را لعنت کرده و بر آنها خشم گرفته است و برخی از آنان را بوزینه و خوک گردانیده و (کسانی که) طاغوت را پرستیده‌اند، آنان در جایگاه (از همه) بدتر و از راه میانه گم گشته‌ترند» سوره مائده، آیه ۶۰.
  20. «اما سروران کافران، طاغوت‌هایند که آنها را از روشنایی به سوی تیرگی‌ها بیرون می‌کشانند؛ آنان دمساز آتشند، آنها در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۵۷.
  21. «آیا به کسانی که بهره‌ای (اندک) از کتاب آسمانی داده شده است ننگریسته‌ای (که چگونه) به “جبت” و “طاغوت” ایمان دارند» سوره نساء، آیه ۵۱.
  22. «و آنان را که از پرستیدن بت دوری گزیده‌اند و به درگاه خداوند بازگشته‌اند، مژده باد! پس به بندگان من مژده بده! * کسانی که گفتار را می‌شنوند آنگاه از بهترین آن پیروی می‌کنند، آنانند که خداوند راهنمایی‌شان کرده است و آنانند که خردمندند» سوره زمر، آیه ۱۷-۱۸.
  23. «و آنان را که از پرستیدن بت دوری گزیده‌اند و به درگاه خداوند بازگشته‌اند، مژده باد! پس به بندگان من مژده بده!» سوره زمر، آیه ۱۷.
  24. «و هر گروهی رهنمونی دارد» سوره رعد، آیه ۷.
  25. «و هر امّتی را پیامبری است» سوره یونس، آیه ۴۷.
  26. «و به راستی ما، در میان هر امّتی پیامبری برانگیختیم (تا بگوید) که خداوند را بپرستید و از طاغوت دوری گزینید» سوره نحل، آیه ۳۶.
  27. «بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند * از آنان دوری گزین» سوره نساء، آیه ۶۰ و ۶۳.
  28. «بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند * و چون به آنان گفته شود که به سوی آنچه خداوند فرو فرستاده است و به سوی این پیامبر آیید دورویان را خواهی دید که یکسره روی از تو باز می‌گردانند» سوره نساء، آیه ۶۰-۶۱.
  29. «آنانند که آنچه را در دل دارند خداوند می‌داند» سوره نساء، آیه ۶۳.
  30. «سپس نزد تو آیند و به خداوند سوگند خورند که ما جز نیکی و هماهنگی نظری نداشتیم؟!» سوره نساء، آیه ۶۲.
  31. «و آنان را که از پرستیدن بت دوری گزیده‌اند * و آیا تو، کسی را که فرمان عذاب بر او به حقیقت پیوسته است، همان کس را که در آتش است می‌رهانی؟» سوره زمر، آیه ۱۷ و ۱۹.
  32. «و آنان را که از پرستیدن بت دوری گزیده‌اند و به درگاه خداوند بازگشته‌اند، مژده باد! پس به بندگان من مژده بده!» سوره زمر، آیه ۱۷.
  33. «و آنان را که از پرستیدن بت دوری گزیده‌اند و به درگاه خداوند بازگشته‌اند، مژده باد! پس به بندگان من مژده بده! *» سوره زمر، آیه ۱۷-۱۸.
  34. «و به راستی ما، در میان هر امّتی پیامبری برانگیختیم (تا بگوید) که خداوند را بپرستید و از طاغوت دوری گزینید آنگاه برخی از آنان را خداوند راهنمایی کرد» سوره نحل، آیه ۳۶.
  35. «بگو آیا می‌خواهید از کسانی که نزد خداوند کیفری بدتر از این دارند، آگاهتان گردانم؟» سوره مائده، آیه ۶۰.
  36. «کسانی که خداوند آنان را لعنت کرده و بر آنها خشم گرفته است» سوره مائده، آیه ۶۰.
  37. «و (کسانی که) طاغوت را پرستیده‌اند» سوره مائده، آیه ۶۰.
  38. «آنان در جایگاه (از همه) بدتر و از راه میانه گم گشته‌ترند» سوره مائده، آیه ۶۰.
  39. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۸۷-۹۴.