جایگاه سیاست در روایات چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۵ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۰۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

جایگاه سیاست در روایات چیست؟
موضوع اصلیبانک جمع پرسش و پاسخ سیره سیاسی معصومان
مدخل اصلیسیاست در حدیث

جایگاه سیاست در روایات چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث سیره سیاسی معصومان است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی سیره سیاسی معصومان مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

علی اکبر ذاکری

حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر ذاکری در کتاب «سیره سیاسی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه» در این‌باره گفته‌ است:

«واژه سیاست در روایات درباره پیامبران گذشته و پیامبر اسلام و امامان به کار رفته است. در منابع اهل‌سنت نقل شده که رسول خدا(ص) درباره پیامبران بنی‌اسرائیل می‌فرماید: "بنی‌اسرائیل را پیامبران آنان اداره می‌کردند؛ هرگاه پیامبری می‌رفت، پیامبر دیگری جانشین وی می‌شد"[۱]. در معنای این عبارت نوشته‌اند: پیامبران امور اجتماعی و سیاسی آنان را مانند فرماندهان و والیان بر عهده می‌گرفتند[۲]. در روایتی در کافی امام صادق(ع) بیان می‌کند که خداوند به نیکی پیامبر(ص) را تربیت کرد: "پس خداوند امر دین و کار امت را به او واگذار کرد تا به سیاست و هدایت مردم بپردازد؛ پس فرمود: آنچه رسول برای شما آورده بگیرید و از آنچه از آن نهی کرده است، دوری کنید"[۳].

این حدیث سیاست را به معنای امر و نهی و اجرای دستورهای پیامبر(ص) دانسته که معنای دوم است و چون پس از بیان تربیت رسول خدا(ص) بیان شده، بدیهی است که این امر و نهی باید در جهت اصلاح مردم باشد.

در روایات، یکی از ویژگی‌های امام، آگاهی وی به سیاست[۴] دانسته شده است؛ یعنی آنان آگاه هستند به مواردی که برای اصلاح و تربیت اجتماعی مردم لازم است[۵]؛ بنابراین اگر حکومتی سیاستش در جهت اصلاح جامعه و هدایت مردم به سوی قوانین شرع نبود، با او به مبارزه می‌پرداختند و در جهت اصلاح جامعه و حکومت برای اجرای قوانین شرع تلاش می‌نمودند که از آن به مبازره سیاسی تعبیر می‌شود؛ مبارزه‌ای که همراه با آگاهی‌بخشی به اقشار مختلف جامعه که مسیر درست اسلامی را نشان می‌دهد و انحرافات حکومت‌ها را آشکار می‌نماید.

برخی در شرایط امام، عاقل‌تربودن را شرط دانسته‌اند و آن را به رأی نیکو و آگاهی بیشتر به سیاست معنا کرده‌اند[۶]. سیاست قابل توصیف به نیک و بد است. به همین جهت امیرالمؤمنین(ع) هر سیاستی را نمی‌پسندد و آن را اگر با نیکی و عدل باشد می‌ستاید و ضعف را آفت آن می‌داند و ستم را در سیاست زشت می‌شمارد. ایشان در باب اهمیت آن می‌فرماید: "و با حسن سیاست، ادب شایسته در جامعه ایجاد می‌شود"[۷]. آن حضرت در نامۀ خود به مالک اشتر یکی از شرایط کارگزاران را آگاهی سیاسی آنان دانسته‌اند[۸]. در کلمات امیر مؤمنان(ع) جملات متعددی درباره سیاست آمده است؛ مانند این جملات: ملاک سیاست، عدل است[۹]؛ حسن سیاست باعث قوام رعیت[۱۰] و دوام ریاست است[۱۱]؛ جمال سیاست عدل در حکومت و عفو در هنگام قدرت است[۱۲]؛ تحمل سختی‌ها باعث زینت سیاست است[۱۳]؛ آفت زعامت و رهبری ضعف سیاست است[۱۴]؛ ستم، سیاست زشتی است[۱۵].

یکی از تلاش‌های معصومان(ع) مبارزه با سیاست‌های غلط و تبعیض‌آمیز و ستمگرانه حاکمان بوده است که آن را تحمل نمی‌کردند و با توجه به مقتضیات زمان خود، در برابر این عملکردها موضع می‌گرفتند و به مبارزه مستقیم یا غیرمستقیم با حکومت‌های وقت می‌پرداختند»[۱۶]

پاسخ‌های دیگر

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع سیره سیاسی معصومان

پانویس

  1. «إِنَّ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَانَتْ تَسُوسُهُمْ أَنْبِيَاؤُهُمْ كُلَّمَا ذَهَبَ نَبِيٌّ خَلَفَهُ نَبِيٌّ»؛ ابن‌ابی‌شیبه، المصنف (تحقیق کمال یوسف حوت)، ج۷، ص۴۶۴؛ محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۳، ص۱۲۷۳؛ احمد بن حنبل، مسند أحمد بن حنبل، ج۲ ص۲۹۷؛ مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۷۱.
  2. أَي تتولى أُمورَهم كما يفعل الأُمَراء و الوُلاة بالرَّعِيَّة؛ ابن‌اثیر جزری (مبارک)، النهایة فی غریب الحدیث والأثر، ج۲، ص۴۲۱؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ج۶، ص۱۰۸؛ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۴، ص۷۸.
  3. «فَوَّضَ إِلَيْهِ أَمْرَ الدِّينِ وَ الْأُمَّةِ لِيَسُوسَ عِبَادَهُ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۶۶؛ محمدمحسن فیض کاشانی، الوافی، ج۳، ص۶۱۶؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۱۷، ص۴.
  4. «عَالِمٌ بِالسِّيَاسَةِ»؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۲؛ ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۴۱؛ شیخ صدوق، الأمالی، ص۶۷۸.
  5. «أي بما يصلح الأمة»؛ محمدباقر مجلسی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج۲، ص۳۹۶.
  6. و يجب أن يكون أعقل الناس و المراد بالأعقل أجودهم رأيا و أعلمهم بالسياسة؛ محمد بن احمد فتال نیشابوری، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج۱، ص۸۸.
  7. «وَ بِحُسْنِ السِّيَاسَةِ يَكُونُ الْأَدَبُ الصَّالِحُ»؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۸.
  8. «فَاصْطَفِ لِوِلَايَةِ أَعْمَالِكَ أَهْلَ الْوَرَعِ وَ الْفِقْهِ وَ الْعِلْمِ وَ السِّيَاسَةِ»؛ ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول، ص۱۳۷؛ قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج۱، ص۳۶۱.
  9. « مِلَاكُ السِّيَاسَةِ الْعَدْلُ»؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۴۸۶.
  10. « حُسْنُ السِّيَاسَةِ قِوَامُ الرَّعِيَّةِ»؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۲۲۷.
  11. « حُسْنُ السِّيَاسَةِ يَسْتَدِيمُ الرِّئَاسَةَ»؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۲۲۹.
  12. «جَمَالُ السِّيَاسَةِ الْعَدْلُ فِي الْإِمْرَةِ وَ الْعَفْوُ مَعَ الْقُدْرَةِ»؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۲۲۳.
  13. « الِاحْتِمَالُ زَيْنُ السِّيَاسَةِ»؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۲۴.
  14. « آفَةُ الزُّعَمَاءِ ضَعْفُ السِّيَاسَةِ»؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۱۸۱.
  15. «بِئْسَ السِّيَاسَةُ الْجَوْرُ»؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۱۹۳.
  16. ذاکری، علی اکبر، سیره سیاسی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۴۲.