شورش بابک خرمدین در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Hosein (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۱۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

حرکت بابک خرمی

این حرکت نمود دینی و هدف سیاسی داشت و خطرناک‌ترین حرکتی بود که حکومت عباسی از آغاز پیدایش به آن دچار شد. گسترش، سازمان‌دهی تبلیغاتی، مهارت رهبری و ارتباط آن با غیرایرانی‌ها ویژگی این حرکت بود[۱] که حداکثر ترفند ایرانی مسلحانه را در برابر سلطه عربی عباسی تشکیل داد.

بابک به دست جاویدان به اصول خرمیه گروید[۲]. هنگامی که جاویدان درگذشت، همسرش پنداشت که روح شوهرش در او حلول کرده است. بابک این اندیشه را پذیرفت و از آن بهره‌برداری کرد[۳]. احتمالاً او جانشین جاویدان در رهبری خرمیه در منطقه جبال شد، سپس حرکت او را رشد داد و آن را در تلاش برای نیرومندشدن و رسیدن به هدف‌های سیاسی و دینی سازماندهی کرد؛ از این رو بابکیه طایفه‌ای از خرمیه هستند که از بابک پیروی می‌کردند[۴] و این دلیل آن است که بابک و پیروان او ضد سلطه سیاسی عرب و دین اسلام بودند که اینان بدان گرویدند؛ از این‌رو نمی‌توانیم به این حرکت، جز از جنبه‌های دینی و نژادپرستانه نگاه کنیم.

از جنبه دینی، بابکی‌ها به اصل تناسخ و رجعت اعتقاد داشتند و از سوسیالیزم و اباحیه سخن می‌گفتند، از آن جمله همگانی بودن زنان در صورت رضایت آنان است. ایشان وظایف دینی را نپذیرفتند و اندیشه‌های بابک در تضاد با اصول دین اسلامی شکل گرفت[۵].

بابکی‌ها تلاش کردند مشکل تفاوت در توزیع ثروت میان مالکان بزرگ و کشاورزان را حل کنند و این کار به شکل گرفتن کشتزارها از مالکان و تقسیم آن میان کشاورزان صورت گرفت. مازیار- که در گرگان دین سرخ‌جامگان[۶] را اعلان کرد و پیوندی نیرومند با بابک داشت - به کشاورزان دستور داد به صاحبان کشتزارها حمله کرده، اموال آنان را غارت کنند[۷].

از جنبه نژادپرستانه، حرکت بابک بیانگر، روحیه نارضایتی برخی ایرانیانی برد که دل‌های آنان را بر ضد دین اسلام و عرب پر کرده بود. اینان باور داشتند که اسلام عرب را واداشت بر امپراتوری ایرانی چیره شود و عرب حکومت آنان را از بین برد.

بابک خودش را به ابومسلم خراسانی مرتبط و ادعا می‌کرد از نسل فاطمه، دختر او، است؛ چیزی که آنان را به ریشه ایرانی قدیم هدایت می‌کرد. بابک به داشتن مهارت سیاسی معروف بود. او از اوضاع دشواری که حکومت عباسی در نتیجه درگیری میان امین و مأمون به آن دچار شده بود، استفاده کرد و حرکت خصمانه خود را در سال ۲۰۱ ق. /۸۱۶ م. در مناطق شمالی، یعنی مناطقی که از سلطه حکومت به دور بود، اعلان کرد. کوه‌های آذربایجان و اران مهد این حرکت، و مرکز آن «بذ» بود[۸].

بابک سیاستی حکیمانه در جذب پیروانش پیشه کرد و توانست همه بخش‌های آذربایجان را به هم بپیوندد. دعوت او با موفقیت بسیاری در منطقه جبال، همدان، اصفهان، ماسَبذان و مهرجان روبه‌رو شد، گروهی از کردهای جبال و بخش بسیاری از دیلم به دعوت او پیوستند و این دعوت در طبرستان، گرگان، ارمنستان، خراسان و دیگر سرزمین‌های غیر عرب گسترش یافت[۹]. این حرکت برخی از دهقانان و امیران ایرانی و سواد را به خود جذب کرد. همگی آنان در انقلاب مسلحانه در برابر عباسیان شرکت کردند و بابک کوشید تا از ارمنی‌ها دل‌جویی و با رومی‌ها همکاری کند.

غیبت نیروی عباسی - که مشغول درگیری‌های داخلی، سرکوب حرکت‌های خصمانه در مصر، شام، عراق و جنگ با رومی‌ها بود به موجب موفقیت‌های پی‌دریی بابک شد. این اوضاع به پیروزی نظامی او کمک کرد، همان‌گونه که نا آرام بودن اوضاع داخلی در آذربایجان، عاملی برای سرعت بخشی به اعلان انقلاب بود؛ زیرا حاتم بن هرثمه، هنگامی که خبر مرگ پدرش، هرثمة بن اعین، را شنید، در آذربایجان شورش کرد و با بابک نامه‌نگاری کرد و مشکل مسلمانان را برای او آسان کرد[۱۰].

سیاست نظامی بابک، نابود کردن دژها و تخریب آنها بود تا قدرت دفاعی عباسیان را تضعیف کند؛ همان‌گونه که تلاشش را بر قطع خطوط تدارکاتی آنان متمرکز و کاروان‌های ایشان را غارت کرد تا تهاجم آنان را بی‌ثمر سازد. پیروان کوهستانی او به شناخت راه‌ها و گذرگاه‌های کوهستانی و کمین زدن مشهور بودند. آنان سپاه عباسی را در گذرگاه‌ها و تنگه‌های کوهستانی محاصره می‌کردند و در هم می‌شکستند و این، بیانگر شکست حمله‌های متعدد مأمون در جنگ با ایشان است[۱۱].

در نتیجه پیروزی‌های پی در پی، بابک به نیرویی خطرناک در برابر حکومت عباسی تبدیل شد. مأمون در سال ۲۱۸ ق/۸۳۳ م. - که بابک در اوج نیرومندی بود - مرد. مأمون پیش از مرگش به برادرش، معتصم، وصیت کرد با همه توانش، به مقابله با این طایفه برخیزد و این دلیل خطرناک بودن حرکت بابک است[۱۲].[۱۳]

منابع

پانویس

  1. دوری، عبدالعزیز، العصر العباسی الأول، ص۱۷۹. خرمیة منسوب به کلمه خرم فارسی است که با توجه به آموزه‌های اباحی‌گری آن، به معنای دلپسند است. برای مطالعه نظرهای مختلف در باره این نام‌گذاری، ر.ک: فاروق، عمر، التاریخ الاسلامی و فکر القرن العشرین، ص۲۰۸- ۲۱۰.
  2. خرمیه فرقه‌ها و گروه‌هایی هستند که همه آنها قائل به رجعت‌اند و پندارند نام و جسم تغییر می‌یابد و جان یکی است و همه پیامبران علی‌رغم اختلاف آیین و دین خویش، روح واحدی دارند (اعتقاد به تناسخ) و هیچ‌گاه وحی قطع نمی‌شود. هر دینداری در نزد آنان اگر امید به ثواب و ترس از عقاب داشته باشد، به راه درست می‌رود و تحقیر و آزار وی را جایز نمی‌دانند، مگر اینکه آیین و مذهب آنان را در خطر نابودی قرار دهد. از خونریزی جداً می‌پرهیزند، مگر زمانی که خلافی ببینند. ابومسلم را بزرگ می‌شمارند و منصور را به دلیل کشتن او لعنت می‌کنند، بر مهدی بن فیروز به دلیل اینکه از فرزندان فاطمه دختر ابومسلم است بسیار درود می‌فرستند؛ امامانی دارند که در احکام به آنها مراجعه می‌کنند و رسولانی دارند که به دور او جمع می‌شوند و آنان را فرشتگان می‌نامند و به چیزی بیش از شراب و آشامیدنی‌ها تبرک نمی‌جویند، ریشه دین آنان اعتماد به نور و ظلمت است... برخی از آنان اشتراکی بودن زنان را با اجازه خود آنان جایز می‌دانند و نیز جایز بودن هر چیزی که نفس از آن لذت برد و سرشت آدمی به او گرایش دارد و برای کسی ضرر نداشته باشد. ر.ک: مقدسی، البدء و التاریخ، ج۴، ص۳۰.
  3. فرقه خرمیه هنگامی که بابک وارد آن شد دو گروه بود که دو رئیس آن برای رهبری با یکدیگر مبارزه می‌کردند، به یکی از آن دو جاویدان و به دیگری عمران گفته می‌شد.
  4. تاریخ طبری، ج۸، ص۵۵۶؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۲، ص۲۵۱؛ ابن‌ندیم، الفهرست، ص۴۸۲.
  5. مقدسی، البدء و التاریخ، ج۴، ص۳۰، مصحح: خواجه نظام الملک گوید: اینان پیوسته با تمام توان در ویرانی اسلام کوشیدند و به هیچ یک از اهل بیت(ع) دلبستگی نداشتند؛ اما نام ایشان را وسیله جلب باران کردند تا دعوت خویش را با هدف ویرانی اسلام، گسترش دهند. فن فلوتن نیز گوید: این گروه برای لذت‌جویی از زنان برای آنان منزلتی قائلند و آنان را در انجمن‌های دینی خویش با مردان می‌نشانند. حسن، ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ص۱۱۷.
  6. پیروان بابک خرمیه بودند که به سرخ جامگان، دعوت می‌کردند؛ زیرا آنان پوشش رنگ سرخ را در دوران بایک برگزیدند و آن را شعار خود قرار دادند.
  7. تاریخ طبری، ج۹، ص۸۱.
  8. بذ، روستایی میان آذربایجان و ارّان است.
  9. دینوری، الاخبار الطوال، ص۲۸۰؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۱۹؛ مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۳۰۶؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۲، ص۲۵۲ – ۲۶۸.
  10. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۱۹.
  11. مأمون از سال ۲۰۴ ق. به حمله‌های متعددی بر ضد بابکی‌ها به فرماندهی مشهور‌ترین فرماندهانش نظیر یحیی بن معاذ، عیسی بن محمد، علی بن صدقه، محمد بن حمید طوسی و دیگران، دست زد. اما پیروزی چشمگیری بر آنان به دست نیاورد.
  12. برای ملاحظه متن وصیت، ر.ک: تاریخ طبری، ج۸، ص۶۴۸ – ۶۴۹.
  13. طقوش، محمد سهیل، دولت عباسیان، ص ۱۵۴.