اخلاق در معارف و سیره علوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۲۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اخلاق و تربیت

امام(ع) به تربیت جامعه عنایت خاصی داشت و کوشید تا انحرافات ریشه دار و ژرف اخلاقی انسان‌ها را بهبود بخشد. ازاین‌رو، آن بزرگوار بر بیماری اصلی انگشت نهاد و فرمود: «أَلَا وَ إِنَّ حُبَّ الدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ»؛ آگاه باشید، علاقه‌مندی به دنیا سرلوحه هر گناه است.

آن‌گاه سبب اصلی علاقمندی به دنیا را- آن زمانی که از علل و اسباب نهفته در آن سوی توطئه بر ضد طرح‌های نبی اکرم(ص) در مورد خلافت پرده برداشت و راز و رمز به یغما بردن حکومت را از خود، با وجود روایات متواتر و فراوانی که در این زمینه از رسول خدا(ص) رسیده و بر مسلمانان اتمام حجت شده بود به روشنی بیان کرد- چنین اعلام نمود: آری، آن را خوب شنیده بودند و به خاطر داشتند، ولی زرق و برق دنیا چشمان را خیره ساخت و زر و زیورش آنان را فریفت.

از جمله امور مترتب بر دوستی و علاقه‌مندی زیاد به دنیا، این است که انسان برای رسیدن به آن‌چه دیگران در آرزوی رسیدن به آن هستند، ابزار مختلفی را به کار می‌گیرد؛ زیرا وقتی علاقه آدمی به چیزی تعلق گرفت او را کر و کور می‌کند. به همین دلیل خلفا برای توجیه بر تن کردن ردای خلافت، به بهانه‌ها و دست‌آویزهای گوناگونی متوسل شدند که دلائل و براهین دندان شکن امام(ع) بر آنها خط بطلان کشید ولی آنان بر سرسختی موضعی که امام(ع) آن را محکوم ساخت، هم‌چنان باقی ماندند.

و هرگاه از امام(ع) داروی سودمند و شفابخشی برای مداوای سبب و عللی، که انحراف را افزایش داده، درخواست کنیم حضرت آن را به گونه‌ای دقیق در خطبه معروف به همّام به وصف می‌کشد و از رازی که تقواپیشگان را به این مرتبه از کمال رسانده و در تقوا و پرهیزکاری تجسم یافته، پرده برداشته و می‌فرماید: «لقد عظم الخالق فی انفسهم فصغر ما دونه فی أعینهم»؛ آفریدگار، در روح و جانشان بزرگ جلوه کرد (به همین دلیل) غیر خدا در نظرشان کوچک است. ازاین‌رو، شناخت واقعی خداوند بزرگ، سبب پستی و حقارت دنیا در چشم بندگان تقوا پیشه‌اش می‌گردد و اگر دنیا در چشم آنها کوچک جلوه کند، در تلاش و کوشش خود، دنیا را به دیده هدف نمی‌نگرند و در پی به دست آوردن آن خود را به آب و آتش نزده، بلکه همانند علی بن ابی طالب(ع) بدان علاقه‌ای نشان نمی‌دهند؛ زیرا امام(ع) آن هنگام که قریش از سر جور و ستم به زمام خلافت رسیدند، از حق خویش گذشت و فرمود: عدّه‌ای بر این مقام بخل ورزیده (بدون شایستگی آن را تصاحب کردند) و گروهی دیگر (ما) با سخاوت از آن صرف‌نظر کردند، حاکم و داور، خداوند است و در قیامت بازگشت همه به سوی اوست.

از همین‌جا در جامعه اسلامی دو نوع اخلاق متفاوت شکل گرفت، یکی اخلاق نمونه و بی‌مانند علی(ع) که بر سیاست (هدف وسیله را توجیه می‌کند) خط بطلان می‌کشید، دیگری اخلاق خلفا که رسیدن به حکومت را به هر وسیله ممکن، مشروع و قانونی می‌دانستند به همین دلیل علی(ع) نسبت به حکومت، رغبت نشان نداد ولی دیگران برای دست‌یابی به آن، از هیچ تلاشی فرو نگذاردند[۱][۲]

منابع

پانویس

  1. معجم موضوعی نهج البلاغه، ص۲۸۲- ۳۵۶ و ۱۹۴- ۲۱۴ و ۱۵۲- ۱۶۹ و ۳۷۴- ۳۷۹؛ تصنیف غرر الحکم بخش اخلاقی، ص۲۰۵- ۳۲۳ و ۱۲۷- ۱۴۷.
  2. حکیم، سید منذر، ‌پیشوایان هدایت ج۲ ص ۳۳۹.