ارینب
بررسی داستان ارینب
داستان ارینب که یک طرف آن حضرت سیدالشهداء(ع) قرار داشته و در آن سخنانی بین ایشان و افرادی رد و بدل شده است، مورد توجه بسیاری از افراد قرار گرفته و اظهارنظرهای مختلفی درباره آن شده است، برخی مفاد آن را منافی با مقام عصمت امام دانسته و برخی آن را نه تنها منافی ندانسته، بلکه از شاهکارها و عظمت مقام امام حسین به حساب آوردهاند. آیت الله صافی گلپایگانی میفرماید: یکی از داستانهایی که از آن شدت علاقه حسین(ع) به دفاع از مظلومین و حمایت از بیچارگان بیپناه ظاهر میشود، داستان ارینب دختر اسحاق و همسر عبدالله بن سلام است. این داستان معروف، پرده از انحطاط، سقوط اخلاقی، پستی بنی امیه و رذالت معاویه و یزید برمیدارد و نشان میدهد که چگونه غاصبان مسند خلافت و حکومت مسلمین، آلودهدامان و بیبهره از شرف انسانی بودند.
این داستان را ابن قتیبه، شبراوی، علایلی، نویری، ابن بدرون و دیگران نقل نمودهاند و علاوه بر آن به عنوان یک کتاب، به طور مستقل نیز تألیف شده است؛ و چون داستانی مشهور و طولانی است خوانندگان را به مطالعه مصادر عربی آن و کتابهای فارسی مانند قمقام زخار حواله میدهیم و در اینجا به طور خلاصه به آن اشاره میکنیم: اجمال این داستان این است که: یزید که به اصطلاح شاهزاده و ولیعهد معاویه بود و تمام وسایل شهوترانی مانند پول و مقام و زور و کنیزکان ماهرو و زنهای رقاصه و خواننده خودفروش در اختیارش بود با همه اینها باز چشم طمع به بانوی شوهرداری که باید خود و پدرش پاسدار عصمت و عفت او باشند دوخت و به شیوه اراذل و شهوتپرستانی که در وفور عیش و نوش حکومت تربیت میشوند ناآرام شد و چون آن زن، نجیبه و پاکدامن و باعفت بود و دسترسی به او از راه فریب و منحرف ساختن او از طریق پارسایی محال مینمود، معاویه ناپاک و بیغیرت که خود را امیرالمؤمنین میخواند برای خواهش نفس و شهوت یزید دست به نیرنگ بسیار عجیب و بیسابقهای زد و مرد بدبخت را از زن عفیفه و زیبایش جدا کرد و مقدمات کامیابی یزید را از آن زن فراهم ساخت.
ولی حسین(ع) با غیرت و جوانمردی و فتوت مقابل این تصمیم زشت شیطانی معاویه ایستاد و نقشه او را نقش بر آب کرد و غیرت و حمیت هاشمی و علاقه خود را به حفظ نوامیس مسلمین نشان داد و مانع از رسیدن یزید به هوس ناپاک و شریرش گردید و افتراقی را که معاویه با نیرنگ و وسایلی که در دست داشت ایجاد کرد مبدل به اتصال نمود و آن ستم بزرگ را از عبدالله بن سلام و همسرش دفع کرد و این داستان را در تاریخ مفاخر آل علی(ع) و مظالم بنی امیه جاودان باقی گذارد[۱]. از آنجا که سخنان حضرت سید الشهداء(ع) در داستان ارینب مورد توجه این دانشنامه بوده و از آن نکتهبرداری شده و موضوعاتی استخراج گردیده و از طرفی اصل آن مورد نقد و بررسی سندی و دلالی از سوی برخی قرار گرفته است؛ لذا جا دارد این حدیث در مدخل و درآمد این دانشنامه مورد بررسی قرار گیرد و به شبهات آن پاسخ داده شود.[۲]
اشکالات متوجه به قصه
در بخشهایی از این قصه به کلام حضرت سید الشهداء(ع) اشاره شده که میتوان از آن نکتهها و موضوعات مختلفی استفاده کرد ولی این قصه مورد اشکالاتی قرار گرفته است. گرچه ما به مجرد وجود کلام حضرت در این قصه اکتفا نکرده و برای موضوعاتی که از آن استخراج کردهایم از روایات دیگر تأیید مضمونی آوردهایم. در اینجا به بررسی این اشکالات خواهیم پرداخت.
اشکال اول
گفته شده: اختلافهای فراوان در جزئیات گزارشها، اصل داستان را با تردید جدی مواجه میسازد:
- اختلاف در نام زن: ارینب، هند، اُم خالد؛
- اختلاف در نام شوهر: عبدالله بن سلام، عبدالله بن عامر؛
- اختلاف در نام واسطه: ابودرداء ابوهریره؛
- اختلاف در نام شوهر جدید: امام حسن(ع)، امام حسین(ع)[۳].
پاسخ
- ممکن است این اختلافات به یک شخص اشاره داشته باشد به این نحو که «ارینب» لقب او و «هند» نام او «ام خالد» کنیه او باشد.
- احتمال میرود عبدالله بن سلام تصحیف عبدالله بن عامر بوده باشد و لذا به لحاظ تاریخی به نظر میرسد نام دوم اقرب به واقع است علی الخصوص که از کسی به نام عبدالله بن سلام به عنوان والی عراق از سوی معاویه یاد نشده است همانگونه که در اشکال دیگری به آن اشاره شده است.
- به نظر میرسد شخص واسطه همان ابوهریره باشد که در برخی تواریخ آمده به همان دلیلی که به عنوان اشکال دوم آمده است.
- شوهر جدید هر کدام از این دو که باشد امام معصوم(ع) بوده و سنت او حجت است و برفرض این که او حضرت سید الشهداء(ع) باشد ما به نکات کلام او در این دانشنامه اشاره کردهایم.
- گرچه در علم درایه و حدیث اضطراب در علم حدیث از عوامل ضعف در متن آن است ولی این اضطراب در داستان ارینب به حدی فاحش و گسترده نیست که بتوان به سادگی از کنار این حدیث گذشت.
- از آنجا که اصل این قصه با اختلاف جزئی در مورد برخی از شخصیتهای آن در بسیاری از کتب دیگر آمده؛ لذا میتوان مضمون این قصه را از راه شواهد و متابعات مورد تأیید قرار داد؛ علی الخصوص که تمام روایات تاریخی در اصل این قصه با هم اتفاق نظر دارند و اختلاف در جزئیات و نام اشخاص است.[۴]
اشکال دوم
گفته شده: ابو دردا - که در برخی از نقلها به عنوان قاصد از او یاد شده است. طبق نقل مشهور، هنگام خلافت عثمان (۲۳ - ۳۴ق) و به نقلی در سال ۳۸ یا ۳۹ از دنیا رفته است و حتی اگر بپذیریم که او در سال ۳۹ از دنیا رفته، باز هم نمیتواند قاصد باشد؛ زیرا اگر این داستان درست باشد، ظاهراً پس از بیعت گرفتن معاویه برای یزید در سال ۴۹ ق، اتفاق افتاده و اگر در زمان حیات ابو دردا اتفاق افتاده باشد، با توجه به اینکه تولد یزید را سال ۳۱، ۲۷ یا ۲۶ گفتهاند، چگونه یزید، حداکثر در دوازده سالگی، عاشق شده است؟[۵].
پاسخ
اولاً: همانگونه که در نقد اشکال اول گفتیم به جهت همین اشکال دوم میتوان این قصه را در مورد ابوهریره به عنوان واسطه ازدواج دانست، همانگونه که در برخی نقلها آمده است.
ثانیاً: همانگونه که در این اشکال آمده نقل مشهور در زمان وفات ابودرداء هنگام خلافت عثمان است. از این کلام استفاده میشود نقل دیگری در زمان وفات او نیز وجود دارد.[۶]
منابع
پانویس
- ↑ لطف الله صافی، پرتوی از عظمت امام حسین(ع)، ص۱۶۶-۱۶۷.
- ↑ رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین، ج۱، ص ۵۱۱.
- ↑ محمدی ری شهری، طباطبایی نژاد و سید طبایی، دانشنامه امام حسین(ع) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۵۴.
- ↑ رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین، ج۱، ص ۵۴۱.
- ↑ محمدی ری شهری، طباطبایی نژاد و سید طبایی، دانشنامه امام حسین(ع) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۵۴.
- ↑ رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین، ج۱، ص ۵۴۲.