بحث:حضرت زینب در تاریخ اسلامی
خصائص و ویژگیها
سرسلسله زنان شجاع نهضت امام حسین (ع) زینب کبری (س) است. او خداشناسی بود[۱] که در تحمل مصائب به «ام المصائب»[۲] لقب یافت. در عفت و نجابت، ثانی زهرا (س) بود[۳]. تندیس شرم و حیا[۴] و دارای عصمت صغری. او ولیةالله بود، راضی به رضای الله و امینةالله بود، عالمه غیر معلمه[۵]. محبوب رسول خدا (ص) و فاطمه زهرا (س) و امیرالمؤمنین (ع)، نائبةالزهرا، شریکةالحسین[۶] و در فصاحت و بلاغت وارث امیرالمؤمنین (ع) بود[۷]. شجاعت ملکه وجودش بود[۸].
او قهرمان کربلا و در صبر و مقاومت مجسمه تقوا بود. در برخورد با مصیبتها، چون کوه مقاوم و چون صخره در مقابل امواج خروشان، خم به ابرو نیاورد. او کمر مصیبت را شکسته بود[۹].
امام حسین (ع) هنگام دیدار، به احترامش از جا برمی خاست. زینب کبری، از جدّش رسول خدا و پدرش امیر المؤمنین و مادرش فاطمه زهرا (س) حدیث روایت کرده است[۱۰]. این بانوی بزرگ، دارای قوّت قلب، فصاحت زبان، شجاعت، زهد و ورع، عفاف و شهامت فوق العاده بود[۱۱]. شوهرش، عبد الله بن جعفر (پسر عموی خودش) بود. از این ازدواج، دو پسر حضرت زینب به نامهای محمّد و عون، در کربلا به شهادت رسیدند[۱۲].
رشادت و شجاعت
در طول نهضت عاشورا، بلاگردان زنها و بچهها و امام سجاد (ع) بود؛ به عنوان مثال وقتی در کوفه پس از اینکه زینب افشاگری کرد و مردم را تهییج نمود. ابن زیاد بسیار غضبناک شد، چون ضرب و شتم زینب برای او افت داشت[۱۳]، علی بن الحسین (ع) را احضار نمود و گفت: تو کیستی؟ زین العابدین (ع) فرمود: من علی بن الحسین (ع) هستم. گفت: علی بن الحسین را که خدا در کربلا کشت؟ فرمود: آن شیر بیشه شجاعت که شربت شهادت نوشید، برادرم علی (ع) بود که برخلاف گفتار تو، مردم او را شهید کردند، نه خدا[۱۴]!
ابن زیاد غضبش بیشتر شد و گفت: هنوز آن جرأت و توان در تو باقی است که پاسخ مرا بدهی و گفته مرا زیر پا بگذاری؟ اینک بیایید جلادان، او را برده و گردن بزنید! مدافع ولایت و امامت، زینبِ قهرمان بیتاب شد، خود را به دامان امام سجاد (ع) انداخت و فرمود: یابن مرجانه (پسر مرجانه) آن همه خونها که ریختی، هنوز کاسه انتقام تو را لبریز نکرده، باز هم میخواهی گرگوار خون ما را بیاشامی؟ آنگاه دست به گردن امام سجاد (ع) انداخت و فرمود: به خدا! دست از یادگار برادرم برنمیدارم و از او جدا نمیشوم، اگر میخواهی او را به قتل برسانی، مرا هم با او بکش[۱۵].
زینب (س) پا به پای امام حسین (ع) در نهضت عاشورا آمد. او پسرش عون[۱۶] را پیشکش برادر برده بود، اگر حسین (ع) شهید شد زینب هم با اسارت خود خط سرخ شهادت را پیمود، کاروان اهل بیت را به رهبری امام سجاد (ع) به مدینه رسانید[۱۷]؛ چراکه او عقیله بنی هاشم بود و یادگار حیدر[۱۸].[۱۹]
نقشآفرینی ویژه در قیام حسینی
وقتی امام حسین (ع) پس از امتناع از بیعت با یزید، از مدینه به قصد مکّه خارج شد، زینب نیز با این دو فرزند، همراه برادر گشت. در طول نهضت عاشورا، نقش فداکاریهای عظیم زینب، بسیار بود. سرپرست کاروان اسیران اهل بیت و مراقبت کننده از امام زین العابدین (ع) و افشاگر ستمگریهای حکام اموی با خطبههای آتشین بود. زینب، هم دختر شهید بود، هم خواهر شهید، هم مادر شهید، هم عمّه شهید. پس از عاشورا و در سفر اسارت، در کوفه و دمشق، خطابههای آتشینی ایراد کرد و رمز بقای حماسه کربلا و بیداری مردم گشت. پس از بازگشت به مدینه نیز، در مجالس ذکری که برای شهدای کربلا داشت، به سخنوری و افشاگری میپرداخت. وی به "قهرمان صبر" شهرت یافت.
در سال ۶۳ و به نقلی ۶۵ هجری درگذشت. قبرش در زینبیّه (در سوریّه کنونی) است. برخی نیز معتقدند مدفن او در مصر است. در کتاب"خیرات الحسان" آمده است: در مدینه قحطی پیش آمد. زینب همراه شوهرش عبد الله بن جعفر به شام کوچ کردند و قطعه زمینی داشتند. زینب در همانجا در سال ۶۵ هجری درگذشت و در همان مکان دفن شد[۲۰].
بارزترین بُعد زندگی حضرت زینب، همان پاسداری از فرهنگ عاشورا بود که با خطابه هایش، پیام خون حسین (ع) را به جهانیان رساند. در این زمینه، نوشتهها و سرودههای بسیاری است.
خود زینب نیز از فصاحت و ادب برخوردار بود. در هنگام دیدن سر بریده برادر، خطاب به او چنین سرود: «یا هلالا لمّا استتمّ کمالا». بعدها هم در سوگ حسین (ع) اشعاری سرود، با این مطلع: «علی الطّف السّلام و ساکنیه...»: سلام بر کربلا و بر آرمیدگان آن دشت، که روح خدا در آن قبّهها و بارگاههاست. جانهای افلاکی و پاکی که در زمین خاکی، مقدّس و متعالی شدند، آرامگاه جوانمردانی که خدا را پرستیدند و در آن دشتها و هامونها خفتند. سرانجام، گورهای خاموششان را قبّههایی افراشته در برخواهد گرفت، و بارگاهی خواهد شد، دارای صحنهای گسترده و باز[۲۱].
پانویس
- ↑ در دوران کودکی روزی در آغوش پدر بود، علی (ع) از او پرسید: بگو یک، زینب جواب داد یک فرمود بگو دو، زینب عرض کرد، پدر عزیزم زبانی که به گفتن خدای یکتا حرکت کرده، چگونه کلمه دو به زبان آورد! علی (ع) دخترش را به سینه چسبانید و بوسید و بر او آفرین گفت. در جایی دیگر وقتی علی (ع) فرمود: آری چگونه شما را دوست ندارم، شما میوه دل من هستید، زینب عرض کرد: پدرجان دوستی برای خداست اما مهربانی برای ماست، باز علی (ع) او را بوسید و خیلی هیجانزده شد که چگونه توحید و خداشناسی شیره جانش شده بود. (ریاحین الشریعه، ج۳، ص۵۴).
- ↑ پیامبر در موقع ولادت قنداقهاش را گرفته و گریستند، فرمودند: بعد از من این دختر بلاها میبیند (طراز المذهب، ص۲۲).
- ↑ وقتی در مجلس یزید، خبیثی از شامیان چشم طمع به فاطمه دختر امام حسین (ع) داشت به یزید گفت: این کنیز را به من ببخش؟! آن چنان زینب برافروخته شد، که فرمود: چنان نیست که پنداشتهای نه تو میتوانی به این مقصود برسی نه یزید!!... (تاریخ طبری، ج۳، ص۳۳۹؛ ارشاد مفید با ترجمه فارسی ص۴۷۹؛ مقاتل الطالبیین، ص۱۲۰).
- ↑ بشیر بن خزیم میگوید زینب را در کوفه دیدم، به خدا قسم زنی را که سرا پا شرم و حیا باشد از او سخنرانتر ندیدم. (لهوف، ص۱۹۲).
- ↑ امام سجاد (ع): «يَا عَمَّةِ... أَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَةٍ» (سفینة البحار، ج۱، ص۵۵۸).
- ↑ حسین (ع) با شهادتش و زینب (س) با اسارتش نهضت عاشورا را بیمه کردند.
- ↑ وقتی که خطبه ایراد میکرد مردم خیال میکردند علی (ع) خطبه میخواند، راوی میگوید چنان خطبه کرد که مردم همه حیران و سرگردان گریه میکردند و از حیرت انگشت به دندان میگزیدند... (ملهوف، ص۱۹۳).
- ↑ چنان شکوه و ابهتی داشت که: زینب وقتی با اشاره دست میگفت ساکت! همه نفسها در سینهها حبس میشد و رنگها که به گردن مرکبها بود از حرکت میایستاد!!
- ↑ خادری، ملیحه، مقاله «زنان در نهضت عاشورا»، فرهنگ عاشورایی ج۹ ص ۴۳.
- ↑ الحسین فی طریقه الی الشهاده، ص۶۵.
- ↑ درباره مقامات معنوی زینب و ویژگیهایش، ر. ک: الخصائص الزینبیّه از سید نورالدین جزایری.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۲۳۴.
- ↑ کورت فریشلر آلمانی، امام حسین و ایران، ص۴۷۹.
- ↑ مقاتل الطالبیین، ص۱۲۰.
- ↑ ترجمه نفس المهموم، ص۱۹۴؛ ناسخ التواریخ، ج۶، ص۲۸.
- ↑ رموز الشهادة (نفس المهموم، ص۱۴۵) شیخ عباس قمی به نقل از مقاتل الطالبیین.
- ↑ کورت فریشلر نویسنده توانمند آلمانی در کتاب امام حسین و ایران مینویسد: زینب با همه اینها، مسئولیت اداره امور اسیران را داشت و قبل از این که در محاضر برای سخنرانی حاضر شود همه کودکان را دقت میکرد که گم نشوند، خود غذای کودکان را میداد و تطبیق میکرد احدی از کودکان بیغذا نماند و بعضی اوقات حتی یک لقمه برای خود او نمیماند... (ص ۴۷۷).
- ↑ از زمانی که زینب کبری (س) آن نطق را در مجلس خلیفه اموی ایراد کرد، این که نزدیک چهار قرن میگذرد و هنوز مورخان حیرت میکنند که چگونه یزید بن معاویه تحت تأثیر سخنان زینب قرار گرفته بود و سکوت انتخاب نموده بود، این سکوت و تحمل خلیفه ناشی از حمایت خداوند از زینب بود....
- ↑ خادری، ملیحه، مقاله «زنان در نهضت عاشورا»، فرهنگ عاشورایی ج۹ ص ۴۳.
- ↑ درباره زندگینامه حضرت زینب، از جمله ر. ک: بطله کربلا عایشه بنت الشاطی، که با نام زینب، بانوی قهرمان کربلا به قلم حبیب الله چایچیان و مهدی آیت الله زاده ترجمه شده است.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۲۳۴؛ خادری، ملیحه، مقاله «زنان در نهضت عاشورا»، فرهنگ عاشورایی ج۹ ص ۴۳.