اقتصاد در معارف و سیره نبوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۰ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۴۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

سامان دادن به مناسبات اقتصادی و تدارک منابع درآمد برای دولت، نیازمند شناسایی و تقویت توانایی استخراجی دولت از منابع اقتصادی و توانایی توزیعی منابع و امکانات در میان مردم است. بدون سیاست‌گذاری‌های روشن امکان برقراری نظام عادلانه اقتصادی ممکن نیست. همین امر می‌تواند تعادل نظام سیاسی و اجتماعی را بر هم زند، همان‌گونه که سخنان پیامبر اسلام مؤید آن است، آنجا که می‌فرماید: «كَادَ الْفَقْرُ أَنْ‏ يَكُونَ‏ كُفْراً» یا «مَنْ لا مَعاشَ لَهُ لا مَعادَ لَهُ».

اتخاذ سیستم‌های مالیاتی برای تنظیم مناسبات مالی جدید از ضرورت‌هایی بود که پیامبر اسلام با تکیه بر اوامر الهی به آن مبادرت ورزید. گرفتن زکات و خمس که مهم‌ترین منبع درآمد دولت به شمار می‌آمد، مبنای شکل‌گیری بیت‌المال و خزانه مالی دولت گردید. نحوه دریافت و مصرف این منابع مالی که به طور دقیق و قاعده‌مند در دستورهای وحی به پیامبر (ص) ابلاغ شد، به خوبی آشکار می‌ساخت که پیامبر قصد بر هم زدن ساختار و ترکیب اقتصادی جامعه مدینه را دارد.

در کنار الزام ثروتمندان و توانگران مسلمان به پرداخت مالیات اسلامی، اهل کتاب نیز که در پناه دولت اسلامی بودند موظف به پرداخت جزیه یا همان مالیات سرانه‌ای که به غیر مسلمانان تعلق می‌گرفت، گردیدند. منبع دیگری که بیت‌المال مسلمانان را تقویت می‌کرد، غنایم هنگفتی بود که پس از پیروزی در جنگ‌ها حاصل می‌شد.

مسئله دیگری که در نظام مالی دولت اسلامی اهمیت داشت نحوه تقسیم و توزیع بیت‌المال بود. با تشریع زکات، پیامبر سازمانی متشکل از سه گروه ایجاد کرد:

  1. عاملان زکات (جباة) که کار جمع‌آوری زکات را بر عهده داشتند؛
  2. حسابگران زکات (الخارصون) که کارشناسان محاسبه زکات و اعلام کالاها و موضوعات متعلق به زکات را شامل می‌شد؛
  3. دفترداران زکات (الکتّاب) که وظیفه‌شان تعیین موارد مصرف زکات بود.

گرفتن سهام زکات در زمان پیامبر بسیار دقیق و منظم بوده است. اسناد تاریخی زیادی نشان می‌دهد که وضع دفتر دیوانی و ثبت‌نام زکات‌دهندگان و سهام‌گیرندگان دقیقاً مشخص بوده است[۱].

افزون بر اقدامات فوق در حوزه اقتصادی، ساختار بازار نیز دگرگون گردید. در آن زمان به طور عمده بازار در اختیار یهودیان و تا حدی مشرکان بود و مسلمانان سهم قابل توجهی در بازار نداشتند. پیامبر با تمهیداتی که پیش آورد، به رونق بازار مسلمانان یاری رساند. در ابتدا محل‌های مناسبی را در اختیار بازاریان قرار داد و مقرر داشت از آنان مالیات نگیرند و به شیوه‌های گوناگون از آنان حمایت کرد و سرانجام از آنان خواست تا معاملات خود را بر مبنای قوانین شرع انجام دهند[۲].

تشویق به فعالیت‌های اقتصادی بر اساس صلاحیت‌ها

نکته اساسی و مهم در این شاخصه، توجه به تخصص و تعهد افراد است. با توجه به آنچه گفته شد، اسلام بر کار و تلاش تأکید فراوان دارد. پیامبر اعظم (ص) در این باره می‌فرماید: کار و تلاش برای رفع نیازها، انسان را از رحمت و لطف خدا بهره‌مند و از عذاب قیامت ایمن می‌سازد و وی را در صف پیامبران قرار می‌دهد و ثواب پیامبران به او داده می‌شود[۳].

البته آنچه در این زمینه مهم است، توجه به صلاحیت‌ها؛ یعنی برخورداری از تخصص و تعهد لازم است که این اصل در رشد کمّی و کیفی برنامه‌های اقتصادی نقشی اساسی دارد و در آموزه‌های پیامبر گرامی اسلام بر آن تأکید بسیاری شده است.

در اسلام، انسان متخصص و متعهد ارزشی والا دارد و محبوب خداست. «خداوند متعال، انسان حرفه‌ای متخصص و امانت‌دار و متعهد را دوست دارد»[۴]. و از کسی که بدون داشتن این دو ویژگی مهم مسئولیت را می‌پذیرد، بیزار است. جامعه‌ای که افراد نالایق و غیرمتخصص، مسئولیت امور آن را برعهده می‌گیرند، به سقوط و نابودی می‌گراید، چنان که پیامبر گرامی اسلام می‌فرماید: امتی که غیرمتخصصی را به کار گمارد، درحالی که در میان آنها داناتر از وی باشد، پیوسته کارش رو به تنزل و سقوط است»[۵].

توجه به تخصص و تعهد در سپردن مسئولیت‌ها به افراد، موجب می‌شود شخص در انتخاب شغل به نیاز جامعه و صرفه اقتصادی عموم نیز توجه کند و از شغل‌های کاذبی که درآمدهای کلان شخصی دارد، ولی زیان‌های جبران‌ناپذیری بر اقتصاد جامعه وارد می‌کند، بپرهیزد. همچنین زمینه آبادانی و عمران جامعه را در پرتو کسب و تجارت و گسترش حرفه‌ها و مهارت‌ها فراهم آورد.

گفتنی است آنچه پیامبر اعظم (ص) برای پایه ریزی تمدن الهی ـ انسانی لازم و ضروری می‌دانست، عمران و آبادانی جامعه بر اساس ایمان و تقواست که در غیر این صورت، آبادی و رشد و توسعه جامعه پایدار نخواهد ماند. در آیات گوناگونی از قرآن کریم به این موضوع اشاره شده است. خداوند در آیه‌ای از قرآن می‌فرماید: ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ[۶]. و در آیه‌ای دیگر می‌خوانیم: ﴿وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ[۷].

توجه قرآن به سرگذشت امت‌های گذشته مانند هود، صالح، شعیب، نوح، لوط، موسی و عیسی (ع) به منظور عبرت آموزی از زندگی واعمال آنهاست. در حقیقت، این توجه بیان گر این نکته است که رشد و بالندگی اقتصادی و رفاه در سایه کسب و کار و تجارت محض نیست، بلکه انسان افزون بر پیشرفت‌های عادی، باید در زمینه معنوی نیز رشد کند تا به سعادت حقیقی دست یابد که اگر به یکی از این دو جنبه کمتر توجه شود، تعالی این جهانی و آن جهانی انسان امکان‌پذیر نیست[۸].

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. برای اطلاع بیشتر ر. ک: محمد ثقفی، ساختار اجتماعی و سیاسی نخستین حکومت اسلامی در مدینه (قم، هجرت، ۱۳۷۶)، ص۱۹۱ - ۱۹۳.
  2. زهیری، علی رضا، مقاله «کارویژه‌های دولت نبوی»، سیره سیاسی پیامبر اعظم، ص ۴۶۰.
  3. الحیاة، ج۵، ص۲۹۶.
  4. اصول کافی، ج۵، ص۱۱۳.
  5. اصول کافی، ج۶، ص۲۲۰.
  6. «و اگر مردم آن شهرها ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکت‌هایی می‌گشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه می‌کردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.
  7. «و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارشان به سوی آنها فرو فرستاده شده است، بر پا می‌داشتند از نعمت‌های آسمانی و زمینی برخوردار می‌شدند» سوره مائده، آیه ۶۶.
  8. صمیمی، سید رشید، اصول و شاخصه‌های تمدن نبوی، ص ۹۷.