اقتصاد در لغت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

واژه "اقتصاد" از ماده "ق ـ ص ـ د" به معنای تصمیم‌گیری و اراده به انجام کاری بوده[۱] و در معانی مرتبط دیگری چون عدل و میانه‌روی، حد وسط میان اسراف و تقتیر، استقامت و پایداری در مسیر نیز به‌کار رفته است[۲].[۳]

تعریف اقتصاد

این واژه در لغت عرب از ماده قصد (راه استوار و بی‌انحراف) ریشه می‌گیرد و به حد وسط و میانه افراط و تفریط معنا شده است[۴]؛ همان‌گونه‌که واژه «جود» میانۀ اسراف و بخل شمرده می‌شود یا واژه «شجاعت» که حد وسطِ تهور و ترس است[۵]. آیۀ ﴿وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ[۶]: «در رفتارت معتدل باش» و برخی آیات دیگر[۷]، همچنین سخن امیرمؤمنان(ع) دربارۀ سیرۀ پیامبر(ص) که فرمود «سِيرَتُهُ الْقَصْدُ»: «سیرۀ او میانه‌روی است»[۸] به همین معنا اشاره دارد[۹]. اگر این واژه با قید «نفقه» همراه باشد، معنای آن، مصرف به‌اندازه است که در آن بخل و اسرافی نیست[۱۰] و قرآن از آن، به حالت اعتدال میانِ خسّت‌ورزی و زیاده‌روی (اسراف) تعبیر می‌کند[۱۱]. بر این اساس می‌توان واژه اقتصاد را به لحاظ مصدری به معانی زیر تعریف کرد: ۱. میانه نگاه‌داشتن؛ ۲. میانجی‌شدن؛ ۳. به‌اندازه خرج‌کردن؛ ۴. تعادل دخل و خرج را حفظ‌کردن. به لحاظ معنای اسم مصدری هم به این معانی آمده است: ۱. میان‌کاری؛ ۲. میانه‌روی در هر کار.

در اصطلاح علم اقتصاد[۱۲]، این واژه از کلمه یونانی «Oikia» به معنای خانه و «Nomos» به معنای قواعد گرفته شده که ترکیب آنها به معنای «مدیریت خانه» بر اساس آن قواعد است. این واژه به‌تدریج در کاربردش بُعد خاصی - نه قسم خاصی - از رفتارها و روابط مردم را مورد توجه قرار داده که بر اساس محاسبۀ هزینه و فایده و به منظور تأمین معاش و دستیابی به بیشترین رضایتمندی از منابع محدود انجام می‌گیرد[۱۳]؛ البته این رفتار‌ها و روابط در محوریت منابع اقتصادی - یعنی مجموع دارایی‌های طبیعی و غیرطبیعی فردی یا ملتی - انجام می‌پذیرد[۱۴]. به دیگرسخن علم اقتصاد[۱۵] یکی از رشته‌های علوم اجتماعی است که چگونگی «عمل مردم» در امور مالی را مورد مطالعه قرار می‌دهد[۱۶] و درباره کیفیت فعالیت مربوط به دخل و خرج، چگونگی روابط مالی افراد جامعه با یکدیگر، اصول و قوانین حاکم بر امور مذکور و ابزار اجرایی مورد نیاز آن به اقتضای زمان و مکان بحث می‌کند که با واژه اقتصاد تفاوت دارد.

از مجموع معانی لغوی و اصطلاحی بر می‌آید که رعایت تعادل و داشتن روش معقول و میانه در امور زندگی معنای اصلی این واژه است؛ همان‌گونه‌که آیات یادشده بر این نکته دلالت دارند. این معنا در امور مالیِ زندگی غلبۀ کاربردی دارد؛ چنان‌که آیۀ ۲۹ سورۀ اسراء[۱۷] و روایات پیش رو گواهِ این مطلب‌اند. از رسول خدا(ص) با سند معتبر[۱۸] نقل شده است هر کس در معیشت خود میانه‌روی کند، خدا روزی‌اش دهد و کسی که زیاده‌روی و بریزوبپاش داشته باشد، خدا محرومش کند[۱۹]. این سخن کنایه از آن است که میانه‌روی در مسائل مالی، توسعه زندگی را در پی دارد؛ چنان‌که مضمون روایت دیگر از آن گرامی این است که میانه‌روی در معیشت، بی‌نیازی را در پی دارد[۲۰]. از امیرمؤمنان(ع) نیز آمده است هر کس میانه‌روی پیشه کند، هرگز نابود نشود[۲۱]. در روایتی از امام کاظم(ع) میانه‌رویِ همراه با قناعت، موجب بقا و پایداری نعمت دانسته شده است؛ به همان اندازه که زیاده‌روی و اسراف، موجب محرومیت از آن شمرده شده است[۲۲].[۲۳]

منابع

پانویس

  1. التحقیق، ج ۹، ص ۲۶۹، "قصد".
  2. الصحاح، ج۲، ص۵۲۴ ـ ۵۲۵؛ لسان‌العرب، ج۱۱، ص ۱۷۹ ـ ۱۸۲؛ التحقیق، ج ۹، ص ۲۶۹.
  3. معموری، محمد جواد، مقاله «اقتصاد»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۴؛ ناظم‌زاده، سید اصغر، تجلی امامت، ص ۳۷۳.
  4. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۵، ص۵۴، ماده «قصد»؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ج۳، ص۳۵۳ ماده «قصد»؛ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۳، ص۱۲۷، ماده «قصد».
  5. حسین بن محمد راغب، المفردات فی غریب القرآن، واژه «قصد».
  6. «و در راه رفتنت میانه‌رو باش» سوره لقمان، آیه ۱۹.
  7. ﴿وَإِذَا غَشِيَهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ «و چون موجی سایه‌بان‌آسا آنان را فراگیرد خداوند را در حالی که دین (خود) را برای وی ناب داشته‌اند می‌خوانند امّا همین که آنان را رهانید و به خشکی رسانید آنگاه (تنها) برخی از ایشان میانه‌رو هستند و نشانه‌های ما را جز هر فریبکار ناسپاس انکار نمی‌کند» سوره لقمان، آیه ۳۲؛ ﴿ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ «سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیده‌ایم به میراث دادیم و برخی از آنان، ستمکاره با خویشند و برخی میانه‌رو و برخی با اذن خداوند در کارهای نیک پیشتازند؛ این همان بخشش بزرگ است» سوره فاطر، آیه ۳۲.
  8. نهج‌البلاغه، خطبة ۹۴.
  9. ر.ک: حسین بن محمد راغب، المفردات فی غریب القرآن، واژه «قصد».
  10. سلیمان بن احمد لخمی طبرانی، المعجم الاوسط، واژه «قصد».
  11. ﴿وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا «و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.
  12. Economising.
  13. توماس سووه، فرهنگ اصطلاحات اجتماعی و اقتصادی، ص۱۱۹؛ جک هاروی، اقتصاد جدید، ص۳۲.
  14. ر.ک: مجید رضایی دوانی و محمود متوسلی، «ترابط فقه، حقوق و اقتصاد اسلامی»، ص۲۷- ۲۸.
  15. Economising.
  16. جک هاروی، اقتصاد جدید، صص۲۶ و ۳۲.
  17. ﴿وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا «و (هنگام بخشش) نه دست خود را فرو بند و نه یکسره بگشای که نکوهیده دریغ خورده فرو مانی» سوره اسراء، آیه ۲۹.
  18. محمدباقر مجلسی، مرآة العقول، ج۸، ص۲۴۶، سند روایت: «حسن کالصحیح».
  19. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۲۲، ح۳۶ («قَالَ:... مَنِ اقْتَصَدَ فِي مَعِيشَتِهِ رَزَقَهُ اللَّهُ وَ مَنْ بَذَّرَ حَرَمَهُ اللَّهُ...»).
  20. ورام بن ابی‌فراس المالکی الاشتری، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، ج۱، ص۱۶۷، ح۱۰ («قَالَ(ص): مَنِ اقْتَصَدَ أَغْنَاهُ اللَّهُ»).
  21. عبدالواحد بن محمد تمیمی آمِدی، غرر الحکم و درر الکلم، ص۳۴۳، ش۷۸۷۵ («لَنْ يَهْلِكَ مَنِ اقْتَصَدَ»).
  22. ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول عن آل‌الرسول، ص۴۰۳، ح۲۳۳ («مَنِ اقْتَصَدَ وَ قَنِعَ بَقِيَتْ عَلَيْهِ النِّعْمَةُ وَ مَنْ بَذَّرَ وَ أَسْرَفَ زَالَتْ عَنْهُ النِّعْمَةُ»). دو روایت نقل شده از مجموعه ورام و تحف العقول سند ندارند، ولی به لحاظ محتوا با روایت معتبر یادشده الکافی هماهنگ هستند و روایات فراوانی هم به این مضمون در منابع روایی آمده که موجب علم اجمالی به صحت محتوای آن دو است.
  23. مقدسی، یدالله، سیره معیشتی معصومان، ص ۶۴