مواسات در معارف و سیره علوی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۲ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۰۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

امیرمؤمنان علی (ع) در مواسات نیز پیشوایی خود را به اثبات رسانید. او نمونه اعلای تربیت نبوی در همه چیز از جمله مواسات بود. اگر مواسات برابر گرفتن برادران در جان و مال است، او با برادران خویش چنین کرد. مواسات او با رسول خدا (ص) و تقدم دادن جان آن حضرت بر جان خویش نمونه بارز این حقیقت است. آنگاه که سران قریش کمر همت بستند تا رسول حق را بکشند، علی بود که در بستر او خوابید، زیرا پیامبر خدا پس از آنکه به وسیله فرشته وحی از نقشه مشرکان آگاه شد به علی گفت: «امشب در بستر من بخواب و آن برد سبز رنگی را که من هنگام خواب بر خود می‌کشم به روی خود بکش که توطئه‌ای برای قتل من تدارک شده است و من باید به یثرب مهاجرت کنم». علی از ابتدای شب در بستر پیامبر خوابید. سحرگاهان چهل مرد مسلح با شور و هیجان به خانه وحی ریختند تا با قطع رگ‌های رسول حق، خون انقلاب رهایی‌بخش را بر زمین ریزند، راه نجات انسان‌ها را مسدود کنند و فروپاشی حاکمیت شرک را جلوگیرند. در این هنگام علی سر از بستر برداشت و برد سبز را کنار زد و پرسید: «چه می‌خواهید؟» گفتند: «محمد کجاست؟» گفت: «مگر او را به من سپرده بودید تا از من بخواهید. مگر شما نگفتید که او را از سرزمین خود بیرون می‌کنید؟ او رفته است»[۱].

مواسات گذشتن از خود است و دیگران را چون خود دیدن و آنگاه از این دریچه به فدا کردن همه چیز در راه دوست دست یافتن. جانبازی علی در راه خدا از چنان ارزشی برخوردار بود که آیه زیر در شأن او نازل شد[۲]: ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ[۳].

علی (ع) در آن شب زیباترین صحنه‌های مواسات را جلوه بخشید. در خبر مشهور فریقین آمده است که در آن شب خداوند به جبرئیل و میکائیل خطاب فرمود که اگر من برای یکی از شما مرگ و برای دیگری زندگی را مقدر سازم، کدام یک حاضرید مرگ را بپذیرید و زندگی را به دیگری واگذارید؟ هیچ کدام آمادگی این را نداشتند. پس خداوند به آنان خطاب فرمود که بر زمین فرود آیند تا صحنه مورد بحث را مشاهده کنند. آنان فرود آمدند و دیدند که امیرمؤمنان بر بستر رسول خدا خوابیده و جان خود را فدای زندگی پیامبر کرده است. با دیدن این صحنه گفتند: «بَخٍ بَخٍ، هذِهِ المُوَاسَاةَ بِالنَّفْسِ»[۴].

علی (ع) در سختی‌های دوران مدنی، مواسات را به تمامی جلوه بخشید، و آن‌گاه که ربع قرن پس از رحلت پیامبر، خود زمام حکومت را به دست گرفت، مواسات را در عرصه اجتماعی و مدیریتی جاری ساخت. در خطبه‌ای که پس از بیعت ایراد کرد چنین فرمود: «وَ اللَّهِ‏ مَا كَتَمْتُ‏ وَشْمَةً وَ لَا كَذَبْتُ كِذْبَةً»[۵].

آن حضرت در نامه‌ای که به سران سپاه خود نوشت، فرمود: «أَلَا وَ إِنَّ لَكُمْ عِنْدِي أَلَّا أَحْتَجِزَ دُونَكُمْ‏ سِرّاً إِلَّا فِي‏ حَرْبٍ‏ وَ لَا أَطْوِيَ عَنْكُمْ أَمْراً إِلَّا فِي حُكْمٍ»[۶].

امیرمؤمنان علی (ع) در نحوه زیست، در خوراک و پوشاک و نوشاک با مردم خود مواسات می‌کرد[۷]. همه آنان که تربیت نبوی را به جان گرفته بودند، مواسات نیز در رفتارشان دیده می‌شد، همان‌گونه که انصار با مهاجران به مواسات رفتار کردند[۸].

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. نک: سیرة ابن هشام، ج۲، ص۹۵؛ مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۳۴۸؛ تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۹؛ احیاء العلوم، ج۳، ص۲۴۴؛ نهایة الارب، ج۱۶، ص۳۲۸-۳۲۹؛ البدایة و النهایة، ج۳، ص۲۱۶-۲۱۷؛ وفاء الوفاء، ج۱، ص۲۳۹؛ بحارالانوار، ج۱۹، ص۵۱.
  2. أبوعبدالله الحسین بن الحکم بن مسلم الکوفی الحبری، تفسیر الحبری، حققه السید محمد رضا الحسینی، الطبعة الاولی، مؤسسة آل البیت، بیروت، ۱۴۰۸ ق. ص۲۴۲؛ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۱۰۱؛ أبوالقاسم فرات بن ابراهیم بن فرات الکوفی، تفسیر فرات الکوفی، تحقیق محمد الکاظم، الطبعة الاولی، مؤسسة الطبع و النشر التابعة لوزارة الثقافة و الارشاد الاسلامی، طهران، ۱۴۱۰ ق. ص۶۵-۶۶؛ تفسیر التبیان، ج۲، ص۱۸۳؛ تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۳۰۱؛ التفسیر الکبیر، ج۵، ص۲۲۳-۲۲۴؛ تذکرة الخواص، ص۴۱؛ ینابیع المودة، ج۱، ص۹۰.
  3. «و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان می‌گذرد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷.
  4. اثبات الوصیة، ص۱۰۳.
  5. «به خدا سوگند، کلمه‌ای از حق را نپوشانم، و دروغی بر زبان نراندم». نهج‌البلاغه، کلام ۱۶.
  6. «بدانید حق شماست بر من که چیزی را از شما نپوشانم جز راز جنگ [که از پوشاندن آن ناگذرانم]؛ و کاری را جز در حکم شرع بی‌مشورت با شما انجام ندهم». نهج‌البلاغه، نامه ۵۰.
  7. ر. ک: سیره نبوی، دفتر اول، سیره فردی، ص۳۴۲-۳۵۱(بحث ساده‌زیستی و مواسات).
  8. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی ج۲، ص ۶۷۲.