توفیق در قرآن
مقدمه
توفیق مصدر باب تفعیل از ریشه "و ـ ف ـ ق" است و در لغت بر ایجاد هرگونه سازگاری و مناسبت و همراهی بین دو چیز دلالت دارد. [۱] توفیق را در اصطلاح، این گونه تعریف کردهاند که خداوند افعال بندگانش را موافق خشنودی خود قرار دهد. [۲] بعضی هم در تعریفی عامتر آن را موافقت قضای خداوند و خواست بنده در شر و خیر دانستهاند، هرچند در زبان عرف تنها در امور خیر به کار میرود،[۳] بنابراین توفیق، ترتیب و سامان دادن اسباب است به نحوی که بنده را به عمل صالح میرساند یا اینکه او را از رسیدن به اسبابی که موجب معصیت میگردد باز میدارد. [۴] توفیق را به دو قسم تکوینی و تشریعی قسمت کردهاند[۵].
توفیق در قرآن
قرآن، دو بار توفیق را در معنای لغوی آن به کار برده است: ﴿وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا﴾[۶]، ﴿فَكَيْفَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا﴾[۷] معنای اصطلاحی توفیق یک بار در قرآن آمده است: ﴿ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ﴾[۸] در برخی روایات به معنای اصطلاحی توفیق اشاره شده [۹] و آن را در برابر خذلان به معنای وانهادن و فرو گذاشتن [۱۰] به کار بردهاند.
توفیق از مسائل حیاتی و سرنوشتساز در زندگی انسان است، زیرا هنگامی برای انسان خیر و سعادت حاصل میشود که توفیق شامل حال او شود. [۱۱] در واقع توفیق، نوری است که با آن خداوند بصیرت بنده را روشن میکند. [۱۲] عقل و فطرت، انسان را به سوی خداوند هدایت میکنند و خداوند برای هدایت او پیامبران و کتابهای آسمانی هم فرستاده است؛ ولی با این حال انسان به هدایتی دیگر نیز نیاز دارد که همان توفیق است، زیرا امور یاد شده در تحقق هدایت کامل و رسیدن به درجات قرب الهی کافی نیستند. [۱۳] انسان همواره میان توفیق و خذلان در نوسان است و چه بسا در ساعتی مقداری از این و مقداری از آن را داراست[۱۴].[۱۵]
روابط معنایی توفیق
توفیق با مجموعهای وسیع از مفاهیم قرآنی مرتبط است که شناخت آنها در تعیین حوزه معنایی و تشخیص جایگاه توفیق در مجموعه معارف قرآنی نقشی بسزا دارد. برخی از این مفاهیم، عبارتاند از[۱۶]:
هدایت
مقصود از هدایت در آیاتی پرشمار، توفیق الهی است؛ مانند ﴿إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ﴾[۱۷]، ﴿لَيْسَ عَلَيْكَ هُدَاهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ وَمَا تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ﴾[۱۸]، ﴿ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَلَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۱۹] و آیاتی که تأکید دارد گونهای از هدایت عامل دستیابی به گونه دیگری از هدایت الهی است:﴿وَيَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدًى وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ مَرَدًّا﴾[۲۰]، ﴿وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَآتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ﴾[۲۱] شکی نیست که هدایت دوم، غیر از آن هدایتی است که با فرستادن پیامبران و نازل کردن کتابهای آسمانی حاصل میشود، بنابراین، انسان بعد از تمامی آن هدایتها، نیازمند عنایت و رحمت از سوی خداوند و توفیق خاص برای رسیدن به هدف تعیین شده است[۲۲].
طبری منظور از ﴿اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ﴾[۲۳] را توفیق دانسته و سایر فرضها و معانی را رد کرده است. [۲۴] راغب نوعی از هدایت را توفیق دانسته است که مختص کسانی است که قبلاً هدایت شدهاند؛ مانند ﴿وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَآتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ﴾[۲۵] و دیگر آیاتی که از هدایت مضاعف مؤمنان یاد میکنند. ﴿وَيَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدًى وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ مَرَدًّا﴾[۲۶] وی همه هدایتهایی را که خداوند آنها را از ستمگران و کافران بازداشته توفیق دانسته است. [۲۷] طبرسی نیز در آیه ﴿ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ ﴾[۲۸] منظور از هدایت را توفیق و لطف الهی دانسته است[۲۹].[۳۰]
نعمت
در برخی موارد نعمتی را که خداوند در این دنیا نصیب انسان میکند نوعی توفیق دانستهاند:﴿وَلَوْلَا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ﴾[۳۱]، ﴿لَوْلَا أَنْ تَدَارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ مَذْمُومٌ﴾[۳۲] که گفته شده: منظور از نعمت، توفیق توبه و هدایت الهی است[۳۳].[۳۴]
فضل خداوند
﴿ إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ ﴾[۳۵]؛ ﴿لِئَلَّا يَعْلَمَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَلَّا يَقْدِرُونَ عَلَى شَيْءٍ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَأَنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ﴾[۳۶]، ﴿فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[۳۷].[۳۸] مقصود از فضل خداوند در این آیه، توفیق شهادت و نیز آنچه که آنان را به آن میرساند، از قبیل بزرگواری و لوازم سعادت است[۳۹].[۴۰]
اذن الهی
اذن الهی در آیاتی همچون ﴿وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ﴾[۴۱] به توفیق تفسیر شده است. مفاد آن آیات این است که ایمان آوردن بندگان بدون توفیق الهی ممکن نیست. [۴۲] همین مضمون در آیاتی دیگر نیز آمده است؛ مانند ﴿وَمِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ أَفَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَلَوْ كَانُوا لَا يَعْقِلُونَ﴾[۴۳].[۴۴].[۴۵]
استعانت
برخی منظور از استعانت در آیه ﴿إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ﴾[۴۶] را استعانت در طلب توفیق دانستهاند، زیرا غیر خدا به سبب عجز از اثر گذاردن بر تمامی امور و اسباب، از انجام چنین مساعدتی عاجز است. [۴۷] مفسران، مفاهیم قرآنی دیگری را نیز به مثابه توفیق الهی دانستهاند؛ مانند حسنه ﴿وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾[۴۸]؛ ﴿وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ قَالَ عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاءُ وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُمْ بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ﴾[۴۹].[۵۰]، اصلاح ﴿يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا﴾[۵۱].[۵۲]، توبه ﴿لَقَدْ تَابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَالْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ الْعُسْرَةِ مِنْ بَعْدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِنْهُمْ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَءُوفٌ رَحِيمٌ﴾[۵۳].[۵۴]، رحمت ﴿الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۵۵].[۵۶] و لطف ﴿لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ﴾[۵۷].[۵۸] در روایات نیز برخی امور از مصادیق توفیق دانسته شدهاند؛ مانند توقف کردن در مواضع حیرت [۵۹] و پذیرش نصیحت دیگران[۶۰].[۶۱]
بیتوفیقی
بیتوفیقی آن است که خداوند اسباب طاعت را برای بندهای فراهم نسازد یا اسباب معصیت را از وی باز ندارد. عامل اصلی بیتوفیقی معصیت است؛ یعنی اگر انسان از مسیر فطرت بیرون رود و از هوای نفس پیروی کند، به سبب گمراه شدن از مسیر و ثابت قدم گشتن در این گمراهی ـ که از جانب خود اوست نه از سوی پروردگار، زیرا خداوند از این کار منزه است ـ مستحق عقوبت و قطع رحمت و سلب توفیق الهی میگردد و بدین ترتیب خداوند اسباب توفیق را از او سلب میکند. [۶۲] آیه ﴿رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ﴾[۶۳] که درخواست استمرار هدایت و توفیق است، به این مطلب اشاره دارد. [۶۴] از کسانی که با انجام معصیت، از توفیق الهی محروم گشتند، یهودیان هستند که بر اثر خیانت به خدا و رسول او و فاسد ساختن خود، به لعنت خداوند گرفتار آمدند و توفیق ایمان از آنان سلب شد[۶۵] ﴿فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ﴾[۶۶].[۶۷]
نتیجه بیتوفیقی جز حیرت و سرگردانی نیست که انسان را از یافتن راه راست محروم میکند:﴿وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَنَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ﴾[۶۸].[۶۹] عبارت ﴿وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾[۷۰] نیز که بارها در قرآن آمده است، بدین مضمون اشاره دارد که خداوند به ستمکاران توفیق نمیدهد و دلهای آنان را بر ایمان و حق نمیگشاید[۷۱].[۷۲]
عوامل جلب توفیق
منشأ اصلی توفیق، خداست ﴿قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ﴾[۷۳].[۷۴] دادن توفیق تنها به دست خداست؛ ولی بندگان نیز میتوانند با اعمال و صفاتی زمینه جلب توفیق الهی را فراهم سازند که برخی از آنها عبارتاند از:
دعا و مناجات
﴿وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴾[۷۵] در این آیه به درخواست توفیق از خدا سفارش شده است. [۷۶] آیه ﴿قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا﴾[۷۷] نیز به درخواست توفیق توبه و هدایت به سوی ایمان تفسیر شده است. [۷۸] در روایات نیز شواهدی بر تأثیر دعا در جلب توفیق هست[۷۹].[۸۰]
صدق نیت
﴿لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا﴾[۸۱] این آیه با تفریع انزال الهی آرامش و سکون بر آنچه در قلب انسان است، دلالت میکند که توفیق، همواره با صدق نیت از سوی بنده همراه است،[۸۲] چنان که در روایات نیز آمده و از امیرمؤمنان (ع) نقل است که هرکس صدق نیت داشته باشد، خداوند توفیق را یار او خواهد ساخت[۸۳].[۸۴]
صبر
﴿وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الصَّابِرُونَ﴾[۸۵] ضمیر "ها" در این آیه به سیره یا طریقه بازمی گردد و آیه دلالت دارد که جز صابران کسی آن را نمیفهمد یا توفیق عمل به آن را نمییابد. [۸۶] برخی با همین رویکرد، در تفسیر آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ﴾[۸۷] گفتهاند: موفقیت انسان در دو عامل استقامت و استمداد از خداوند است[۸۸].[۸۹]
توفیق، در عرفان اسلامی
عارفان مسلمان با توجه ویژه به آیه توفیق ﴿قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ﴾[۹۰] به کاوش و پژوهش در این مفهوم قرآنی پرداخته و با درج این مفهوم در ساختار دانشی عرفان اسلامی احیانا بیش از دیگران به آن بها دادهاند.
عارفان، توفیق را عنایت [۹۱] و گشایش الهی برای بندگان میدانند که گاهی بدون سبب شناخته شده ای نمایان میشود و گاهی نیز به سبب نور ایمان و فطرت الهی انسان به دست میآید. [۹۲]
ابن عربی توفیق را بازدارنده نفس آدمی از مخالفت با شرع، و همراهی همیشگی توفیق با انسان را همان عصمت دانسته است. [۹۳] به نظر وی توفیق سه مرحله دارد: ابتدا، وسط و غایت؛ انسان ابتدا به اسلام، سپس به ایمان و سرانجام به احسان میرسد. وی که توفیق را فراگیرنده همه خیرها میداند، در تقسیمی، توفیق را در اصل به توفیق عام و خاص شناسانده است؛ توفیق عام شامل همه انسان هاست و توفیق خاص توفیقی است که انسان را از ظلمتها به نور هدایت میکند و به سعادت میرساند. توفیق خاص، در این مرحله و تا چند مرحله بعد، خود به توفیق عام و خاص، تقسیم میشود. نخستین مرحله توفیق اختصاصی را اشتغال به علم مشروع و مطلوب شارع دانستهاند[۹۴].
ابن عربی در تقسیمی دیگر، توفیقی را که خداوند در انسان پدید میآورد، در دو بخش توفیق با واسطه خود انسان و توفیق با واسطه شخص دیگر، شناسانده است. توفیق با واسطه خود انسان در جایی است که خود انسان به توفیق الهی بر شناسایی کاستیهای خود و زدودن آنها موفق شود [۹۵] و توفیق با واسطه دیگری مانند آنکه با موعظه دیگران توفیق بر انجام کاری نیک برای انسان پدید آید. [۹۶] انسانها را در بهرهگیری از توفیق دو دسته دانستهاند: برخی به کمال آن دست مییابند و بهره عده ای به اندازه ای است که خداوند علیم حکیم مقدر کرده است. عارفان رویگردانی از گناهان و غیر حق و روآوری به حق را نشانه توفیق دانستهاند[۹۷].[۹۸]
منابع
پانویس
- ↑ مقاییس اللغه، ج ۶، ص ۱۲۸؛ التحقیق، ج ۱۳، ص ۱۵۸ - ۱۵۹، "وفق".
- ↑ التعریفات، ص ۹۷.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۲، ص ۵۵۸؛ احیاء علوم الدین، ج ۴، ص ۱۰۷.
- ↑ المیزان، ج ۱۰، ص ۳۷۶؛ تفسیر سورة الحمد، ص ۲۸۸.
- ↑ التحقیق، ج ۱۳، ص ۱۶۰، "وفق".
- ↑ «و اگر از ناسازگاری آنان نگرانید، چنانچه در پی اصلاح باشند داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید تا خداوند میان آن دو آشتی برقرار کند که خداوند دانایی آگاه است» سوره نساء، آیه ۳۵.
- ↑ «پس چه حالی دارند هنگامی که برای کارهایی که کردهاند مصیبتی به آنان برسد سپس نزد تو آیند و به خداوند سوگند خورند که ما جز نیکی و هماهنگی نظری نداشتیم؟!» سوره نساء، آیه ۶۲.
- ↑ «تا آنجا که میتوانم جز اصلاح نظری ندارم و توفیق من جز با خداوند نیست، بر او توکل دارم و به سوی او باز میگردم» سوره هود، آیه ۸۸.
- ↑ میزان الحکمه، ج ۴، ص ۳۶۰۶؛ عیون الحکم، ص ۲۳، ۲۵، ۳۱، ۳۴، ۴۱، ۴۳؛ بحارالانوار، ج ۸۳، ص ۳۲۰؛ ج ۸۴، ص ۳۲۶.
- ↑ کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۱، ص ۷۴۰؛ فیض القدیر، ج ۲، ص ۱۷؛ جامع البیان، ج ۱۵، ص ۲۶۶، ۲۹۶؛ عوالی اللئالی، ج ۴، ص ۱۰۹.
- ↑ المیزان، ج ۸، ص ۷۷.
- ↑ مدارج السالکین، ج ۲، ص ۹۹.
- ↑ تفسیر سورة الحمد، ص ۲۵۶ - ۲۵۸؛ مدارج السالکین، ج ۱، ص ۱۵،۵۲.
- ↑ مدارج السالکین، ج ۱، ص ۴۴۵ - ۴۴۶.
- ↑ آزادی، پرویز؛ مقاله «توفیق"؛ دائرة المعارف قرآن کریم ج۹.
- ↑ آزادی، پرویز؛ مقاله «توفیق"؛ دائرة المعارف قرآن کریم ج۹.
- ↑ «بیگمان تو هر کس را که دوست داری راهنمایی نمیتوانی کرد امّا خداوند هر کس را بخواهد راهنمایی میکند و او به رهیافتگان داناتر است» سوره قصص، آیه ۵۶.
- ↑ «رهنمود آنان با تو نیست بلکه خداوند است که هر کس را بخواهد راهنمایی میکند و هر دارایی که ببخشید به سود خود شماست و جز برای خشنودی خداوند، نمیبخشید» سوره بقره، آیه ۲۷۲.
- ↑ «این رهنمود خداوند است که هر یک از بندگان خود را بخواهد با آن رهنمون میشود و اگر شرک ورزیده بودند آنچه میکردند تباه میشد» سوره انعام، آیه ۸۸.
- ↑ «و خداوند بر راهیابی رهیافتگان میافزاید و نزد پروردگارت کارهای ماندگار شایسته پاداشی بهتر و فرجامی خوشتر دارند» سوره مریم، آیه ۷۶.
- ↑ «و (خداوند) بر رهیافتگی آنان که رهیافتهاند میافزاید و به آنان پارسایی (در خور) شان را ارزانی میدارد» سوره محمد، آیه ۱۷.
- ↑ تفسیر سورة الحمد، ص ۲۵۶، ۲۵۸.
- ↑ «راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۶.
- ↑ جامع البیان، ج ۱، ص ۱۰۷ - ۱۰۸.
- ↑ «و (خداوند) بر رهیافتگی آنان که رهیافتهاند میافزاید و به آنان پارسایی (در خور) شان را ارزانی میدارد» سوره محمد، آیه ۱۷.
- ↑ «و خداوند بر راهیابی رهیافتگان میافزاید و نزد پروردگارت کارهای ماندگار شایسته پاداشی بهتر و فرجامی خوشتر دارند» سوره مریم، آیه ۷۶.
- ↑ مفردات، ص ۸۳۸ - ۸۳۹، "هدی".
- ↑ «خداوند هر که را بخواهد بیراه میدارد و هر که را بخواهد به راه میآورد» سوره ابراهیم، آیه ۴.
- ↑ جوامع الجامع، ج ۱، ص ۶۸۱.
- ↑ آزادی، پرویز؛ مقاله «توفیق"؛ دائرة المعارف قرآن کریم ج۹.
- ↑ «و اگر نعمت پروردگارم نبود من نیز از حاضرشدگان (در دوزخ) بودم» سوره صافات، آیه ۵۷.
- ↑ «اگر نعمتی از پروردگارش او را درنمییافت نکوهیده به کرانه افکنده شده بود» سوره قلم، آیه ۴۹.
- ↑ المیزان، ص۱۷، ص۱۳۸؛ الاصفی، ج۲، ص۱۳۴۰.
- ↑ آزادی، پرویز؛ مقاله «توفیق"؛ دائرة المعارف قرآن کریم ج۹.
- ↑ «به راستی بخشش در دست خداوند است، به هر که خواهد میدهد» سوره آل عمران، آیه ۷۳.
- ↑ «تا اهل کتاب بدانند که بر چیزی از بخشش خداوند دسترسی ندارند و بخشش در دست خداوند است، به هر که بخواهد میدهد و خداوند دارای بخشش سترگ است» سوره حدید، آیه ۲۹.
- ↑ «به آنچه خداوند با بخشش خویش به آنان داده است شادمانند و برای کسانی که از پس آنها هنوز به آنان نپیوستهاند شاد میشوند که آنها نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند» سوره آل عمران، آیه ۱۷۰.
- ↑ جامع البیان، ج ۳، ص ۴۲۹.
- ↑ جوامع الجامع، ج ۱، ص ۲۳۱.
- ↑ آزادی، پرویز؛ مقاله «توفیق"؛ دائرة المعارف قرآن کریم ج۹.
- ↑ «و هیچ کس را جز به اذن خداوند یارایی نیست که ایمان آورد و (خداوند) عذاب را بر آنان که خرد نمیورزند برقرار میدارد» سوره یونس، آیه ۱۰۰.
- ↑ امالی، ج ۱، ص ۳۰؛ بحارالانوار، ج ۵، ص ۱۲۹.
- ↑ «و برخی از آنان به (گفتار) تو گوش میدهند؛ آیا تو ناشنوایان را هر چند خرد نورزند، شنوا میتوانی کرد؟» سوره یونس، آیه ۴۲.
- ↑ جامع البیان، ج ۱۱، ص ۱۵۶.
- ↑ آزادی، پرویز؛ مقاله «توفیق"؛ دائرة المعارف قرآن کریم ج۹.
- ↑ «تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم» سوره فاتحه، آیه ۵.
- ↑ تفسیر سورة الحمد، ص ۲۱۴ - ۲۱۵.
- ↑ «و از ایشان کسانی هستند که میگویند: پروردگارا! در این جهان به ما نکویی بخش و در جهان واپسین هم نکویی ده و ما را از عذاب آتش نگاه دار» سوره بقره، آیه ۲۰۱.
- ↑ «و در این جهان و در جهان واپسین برای ما نیکی مقرّر فرما که ما به سوی تو بازگشتهایم؛ فرمود: عذابم را به هر کس بخواهم میرسانم و بخشایشم همه چیز را فرا میگیرد و آن را به زودی برای آنان که پرهیزگاری میورزند و زکات میدهند و کسانی که به آیات ما ایمان دارند مقرّر میدارم» سوره اعراف، آیه ۱۵۶.
- ↑ مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۴۷.
- ↑ «تا کردارهایتان را شایسته گرداند و گناهانتان را بیامرزد و هر که از خداوند و فرستاده او فرمان برد بیگمان به رستگاری سترگی رسیده است» سوره احزاب، آیه ۷۱.
- ↑ روح المعانی، ج ۲۲، ص ۱۳۸.
- ↑ «خداوند بر پیامبر و مهاجران و انصاری که از او هنگام دشواری پیروی کردند- پس از آنکه نزدیک بود دل گروهی از ایشان بگردد- بخشایش آورد سپس توبه آنان را پذیرفت که او نسبت به آنها مهربانی بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۱۷.
- ↑ المیزان، ج ۹، ص ۴۰۱ ـ ۴۰۲.
- ↑ «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
- ↑ الصافی، ج ۱، ص ۸۱.
- ↑ «چشمها او را در نمییابند و او چشمها را در مییابد و او نازکبین آگاه است» سوره انعام، آیه ۱۰۳.
- ↑ فتح القدیر، ج ۲، ص ۱۴۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۳۸.
- ↑ مستدرک سفینة البحار، ج ۲، ص ۴۷۵.
- ↑ عیون الحکم، ص ۴۷۲.
- ↑ آزادی، پرویز؛ مقاله «توفیق"؛ دائرة المعارف قرآن کریم ج۹.
- ↑ المیزان، ج ۱۲، ص ۵۳ - ۵۴.
- ↑ «پروردگارا پس از آنکه راهنماییمان کردی، دلمان را به کژی میفکن و از نزد خویش به ما بخشایش ارزانی دار که این تویی که بسیار بخشندهای» سوره آل عمران، آیه ۸.
- ↑ مجمع البیان، ج ۲، ص ۷۰۳.
- ↑ المیزان، ج ۴، ص ۳۶۷.
- ↑ «پس، برای پیمانشکنی لعنتشان کردیم و دلهاشان را سخت گردانیدیم زیرا عبارات (کتاب آسمانی) را از جای خویش پس و پیش میکردند و بخشی از آنچه را بدیشان یادآور شده بودند از یاد بردند و تو پیوسته از خیانت آنان- جز شمار اندکی از ایشان- آگاهی مییابی؛ آنان را ببخشای و درگذر! بیگمان خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره مائده، آیه ۱۳.
- ↑ روح المعانی، ج ۵، ص ۱۳۲.
- ↑ «و دلها و دیدگان آنان را دگرگون میگردانیم- چنان که بار نخست (هم) به آن ایمان نیاوردند- و آنان را در سرکشیشان سرگردان وا مینهیم» سوره انعام، آیه ۱۱۰.
- ↑ المیزان، ج ۸، ص ۳۶۹؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۶۳.
- ↑ «خداوند گروه ستمکاران را رهنمون نمیگردد» سوره بقره، آیه ۲۵۸.
- ↑ جامع البیان، ج ۱، ص ۱۰۷.
- ↑ آزادی، پرویز؛ مقاله «توفیق"؛ دائرة المعارف قرآن کریم ج۹.
- ↑ «گفت: ای قوم من! به من بگویید که اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او نیز از نزد خویش به من روزی نیکویی ارزانی داشته باشد (شما چه خواهید کرد؟) و من در آنچه شما را از آن باز میدارم نمیخواهم با شما مخالفت کنم، تا آنجا که میتوانم جز اصلاح نظری ندارم و توفیق من جز با خداوند نیست، بر او توکل دارم و به سوی او باز میگردم» سوره هود، آیه ۸۸.
- ↑ التحقیق، ج ۱۳، ص ۱۶۰، "وفق".
- ↑ «و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست میآورند بهرهای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف میآورند بهرهای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.
- ↑ معانی القرآن، ج ۲، ص ۷۴ - ۷۵.
- ↑ «گفت: درود بر تو، از پروردگارم برای تو آمرزش خواهم خواست که او با من مهربان است» سوره مریم، آیه ۴۷.
- ↑ المیزان، ج ۱۴، ص ۶۱.
- ↑ کنزالفوائد، ص ۱۵۳؛ عیون الحکم، ص ۴۴۹.
- ↑ آزادی، پرویز؛ مقاله «توفیق"؛ دائرة المعارف قرآن کریم ج۹.
- ↑ «به راستی خداوند از مؤمنان خشنود شد هنگامی که با تو در زیر آن درخت بیعت میکردند پس آنچه در دل داشتند معلوم داشت، از این رو آرامش را بر آنها فرو فرستاد و به پیروزی زودرسی پاداششان داد» سوره فتح، آیه ۱۸.
- ↑ احکام القرآن، ج ۳، ص ۵۸۷.
- ↑ میزان الحکمه، ج ۴، ص ۳۴۱۶.
- ↑ آزادی، پرویز؛ مقاله «توفیق"؛ دائرة المعارف قرآن کریم ج۹.
- ↑ «و دانشوران گفتند: وای بر شما! پاداش خداوند برای آن کس که ایمان آورد و کرداری شایسته دارد بهتر است و آن را جز به شکیبایان فرا نیاموزند» سوره قصص، آیه ۸۰.
- ↑ المیزان، ج ۱۶، ص ۸۰.
- ↑ «ای مؤمنان! از شکیبایی و نماز یاری بجویید که خداوند با شکیبایان است» سوره بقره، آیه ۱۵۳.
- ↑ احسن الحدیث، ج ۱، ص ۱۱۵ - ۱۱۶.
- ↑ آزادی، پرویز؛ مقاله «توفیق"؛ دائرة المعارف قرآن کریم ج۹.
- ↑ «گفت: ای قوم من! به من بگویید که اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او نیز از نزد خویش به من روزی نیکویی ارزانی داشته باشد (شما چه خواهید کرد؟) و من در آنچه شما را از آن باز میدارم نمیخواهم با شما مخالفت کنم، تا آنجا که میتوانم جز اصلاح نظری ندارم و توفیق من جز با خداوند نیست، بر او توکل دارم و به سوی او باز میگردم» سوره هود، آیه ۸۸.
- ↑ رحمة من الرحمن، ج ۲، ص ۳۴۷؛ ر. ک: مصباح الانس، ص ۱۷ - ۱۸.
- ↑ مفتاح الغیب، ص ۳۴.
- ↑ رحمة من الرحمن، ج ۲، ص ۳۴۷.
- ↑ رحمة من الرحمن، ج ۲، ص ۳۴۷ - ۳۴۸.
- ↑ رحمة من الرحمن، ج ۲،، ص ۳۴۹.
- ↑ رحمة من الرحمن، ج ۲،، ص ۳۴۹.
- ↑ مصباح الانس، ص ۱۸.
- ↑ آزادی، پرویز؛ مقاله «توفیق"؛ دائرة المعارف قرآن کریم ج۹.