نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۹ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۵۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۹ ژوئن ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۵۱ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
رجعت در روایات چه جایگاهی دارد؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
«در اینجا نمونهای از مهمترین این روایات را میآوریم:
علامه مجلسی به سند خود از محمد بن مسلمروایت کرده است که حضرت صادق(ع) فرمود: " أَوَّلُ مَنْ تَنْشَقُّ اَلْأَرْضُ عَنْهُ وَ يَرْجِعُ إِلَى اَلدُّنْيَا اَلْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ إِنَّ اَلرَّجْعَةَ لَيْسَتْ بِعَامَّةٍ وَ هِيَ خَاصَّةٌ لاَ يَرْجِعُ إِلاَّ مَنْ مَحَضَ اَلْإِيمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ اَلشِّرْكَ مَحْضاً"[۱]. نخستین کسی که قبرش شکافته میشود و به دنیا بازمیگردد، حسین بن علی(ع) است و رجعت برای همگان نیست بلکه برای افراد خاصی است؛ آن کسانی که ایمانی خالص و ناب دارند و یا کفری عمیق و ریشه دار. و به همین سند از بکیر بن اعین نقل شده است که امام باقر(ع) فرمود: "إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَلِيّاً سَيَرْجِعَانِ"؛ رسول خدا(ص) و علی بن ابی طالب(ع) [به دنیا] بازخواهند گشت.
در روایت دیگری امام صادق(ع) در تفسیر آیه ﴿وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا﴾[۲] (و آن روز از هر امتی، گروهی را محشور میکنیم) فرمود: "لَيْسَ أَحَدٌ مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ قُتِلَ إِلاَّ سَيَرْجِعُ حَتَّى يَمُوتَ وَ لاَ أَحَدٌ مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ مَاتَ إِلاَّ يَرْجِعُ حَتَّى يُقْتَلَ"[۳]. هیچ مؤمن شهیدی نیست مگر آن که به دنیا بازمیگردد تا [به مرگ طبیعی] از دنیا برود و هیچ مؤمنی [به مرگ طبیعی] نمیمیرد مگر آن که بازمیگردد تا شهید شود. در سخن دیگری امام صادق(ع) فرموده است: "فَلَمْ يَبْعَثِ اَللَّهُ نَبِيّاً وَ لاَ رَسُولاً إِلاَّ رَدَّ جَمِيعَهُمْ إِلَى اَلدُّنْيَا حَتَّى يُقَاتِلُوا بَيْنَ يَدَيْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ "[۴]. خداوند هیچ یک از انبیا و رسولان را مبعوث نکرده مگر آن که همگی را به دنیا بر میگرداند تا در رکاب امیر مؤمنان علی بن ابی طالب(ع) پیکار نمایند. حمران نقل کرده است که حضرت باقر(ع) فرمود: "إِنَّ أَوَّلَ مَنْ يَرْجِعُ لَجَارُكُمُ اَلْحُسَيْنُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ ، فَيَمْلِكُ حَتَّى تَقَعَ حَاجِبَاهُ عَلَى عَيْنَيْهِ مِنَ اَلْكِبَرِ"[۵] نخستین کسی که بازمیگردد حسین بن علی(ع) است و آن قدرحکومت خواهد کرد که از کهنسالی، ابروانش روی چشمانش قرار میگیرد... عبد الکریم خثعمی از امام صادق(ع) روایت کرده است: "إِذَا آنَ قِيَامُ اَلْقَائِمِ مُطِرَ اَلنَّاسُ جُمَادَى اَلْآخِرَةِ وَ عَشْرَةَ أَيَّامٍ مِنْ رَجَبٍ مَطَراً لَمْ تَرَ اَلْخَلاَئِقُ مِثْلَهُ فَيَنْبُتُ اَللَّهُ بِهِ لُحُومَ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ أَبْدَانَهُمْ فِي قُبُورِهِمْ..."[۶]. زمان ظهور قائم(ع) که فرا رسد در ماه جمادی الآخر و ده روز از ماه رجب، چنان بارانی بر سر مردم فرو ریزد که تا آن زمان مانند آن را ندیده باشند. به دنبال آن خداوند گوشت بدنمؤمنان را در قبرهایشان میرویاند... علامه مجلسی پس از نقل این اخبار میافزاید: "برادرم، گمان نمیکنم پس از توضیحاتی که برایت درباره رجعت - که شیعه بر آن اجماع دارد و شهرت آن هم چون آفتاب در نیمه روز است - دادم، در آن شک و تردید روا داری... و چگونه میشود مؤمنی که به حقیقتامامان معصوم(ع) باور دارد، به دویست حدیث که چهل و دو نفر از راویان مورد اعتماد و عالمان سرشناس در بیش از پنجاه کتاب خود آوردهاند، با دیده تردید بنگرد".
الف).اجماعشیعه در موضوع رجعت برای عالمان اسلامی به طور کلی ثابت نشده است، بلکه مورد اختلاف میباشد. کسانی که در میان آنان اهل احتیاطاند میگویند: رجعت نه از اصول دین است و نه از فروع آن و اعتقاد به آن نیز واجب نیست بلکه باید دانش آن را به خداوند سپرد. ولی عدهای به استناد روایاتی که علامه مجلسی ادعای تواتر آنها را دارد، معتقد به رجعت شده و آن را به عنوان یک اصل پذیرفتهاند؛ در واقع نوعی باور عمومی - و نه اجماع - در نتیجه این روایات پدید آمده است که نباید در حد یک "اصل مسلم" به آن بها داد.
ب). بدیهی است نقلروایت به خودی خود به معنی پذیرش محتوای آن از سوی روایتکننده آن نیست؛ در نتیجه نمیتوان آن چهلراوی را در زمره معتقدان به رجعت به شمار آورد.
د). هویت نویسندگان تعدادی از کتابهایی که مجلسی از آنها یاد کرده معلوم نیست به دلیل آن که یا از طریق کاملا درستی به دست ما نرسیده، یا اینکه اساسا روایت آن از مؤلفش ضعیف میباشد؛ مانند تفسیرعلی بن ابراهیم.
ه). همه روایاتی که اینان نقل کردهاند، مفهومی صریح و روشن ندارد. برخی از آنها اصلا دلالتی بر رجعت ندارد. برخی نیز بر رجعت به معنی عام آنکه مشترک بین معانی سهگانه پیش گفته است، دلالت میکند و... در این صورت تواتر ادعا شده، مفهوم مشخصی ندارد. این بدان معنی است که این اخبار بر مدلول مشخصی تواتر ندارند. بنابراین سخن مجلسی برای اثبات تواتر این روایات، دست کم دارای نوعی مبالغه است.
اینک به اشکالاتی که به این روایات شده است میپردازیم و مهمترین آنها را میآوریم:
اشکال نخست: مضامین این روایات، بسیار مختلف و پراکنده بوده تا آنجا که تقریبا نمیتوان در میان آنها دو خبر با مضمونی همسان را یافت. مضامین این روایات را در زیر دستهبندی نمودهایم:
هیچ یک از این مضامین در میان روایاتمتواتر نیست. تنها مضمون مشترک و اجمالی بین همه این مضامین عبارت است از: "بازگشت بعضی از اموات به دنیا پیش از روز قیامت".. بیشتر روایات در این مضمون مشترک بوده و از این نظر قابلیت اثبات تاریخی را دارند ولی به هر روی فایدهای به حال معتقدین به رجعت ندارد.
اشکال دوم: پذیرش صحت این مضامین (یعنی اعتقاد به رجعت به طور کلی)، به دلیل ضعف بیشتر این اخبار ممکن نیست. البته پذیرش اجمالی آن نیز به معنایی که گفتیم سودی به حال معتقدین به رجعت ندارد. البته مضامینی در این اخبار تکرار شده است که روشنترین آن، بازگشت امیر المؤمنین(ع) میباشد که به تعبیر قرآن کریم "دابة الارض" هموست. این اشکال بر این مضمون وارد نبوده و در محل خود قابل اثبات میباشد.
اشکال سوم: باورمندان به رجعت آن را امری اعتقادی به حساب میآورند. حال آن که عالمان اسلامی بر آنند که عقاید، با خبر واحد هر چند نیز درست و متعدد باشد، ثابت نمیگردد و دانستیم آن روایات در مضامین نهگانه خود متواتر نمیباشند. حتی اگر آن مضامین در روایات تکرار هم شده باشند تا وقتی که به حد تواتر نرسند آن روایات قابلیت اثبات تاریخی را ندارند. البته هم چنان که گفته شد مضمون اجمالی روایات رجعت، متواتر میباشد ولی این موضوع سودی به حال معتقدان به رجعت ندارد.
اشکال چهارم: بازگشت امامان معصوم(ع) پس از امام مهدی(ع) از امام یازدهم به قبل، از معروفترین برداشتها درباره رجعت است که در اذهان بسیاری وجود دارد اما دلیلی که آن را تأیید نماید و یا خبر واحد ضعیفی بلکه حتی روایتی که از بازگشت همه امامان هر چند بدون ترتیب گزارش دهد، وجود ندارد. بلکه دلایلی بر نفی این باور عمومی وجود دارد هم چون این خبر که: "قبر امام حسین(ع) میشکافد و به دنیا بازمیگردد" زیرا اگر باور پیش گفته درست باشد، باید نخستین کسی که بازمیگردد امام حسن عسکری(ع) باشد، نه امام حسین(ع)»[۷].
پاسخهای دیگر
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
«روایاتی که بیانگر زنده شدن مردگان، پیش از فرارسیدن رستاخیز باشد، بسیار است و بر سه بخش قابل تقسیم میباشند:
انبوه روایاتی که از زنده شدن مردگان به دست پیامبران گذشته سخن میگوید و این دسته بسیار است.
روایاتی که تصریح میکند که به دعای خالصانه پیامبر (ص) و به دست او مردگانی زنده شدند.
روایاتی که نشانگر آن است که بر اثر دعای برخی از امامانمعصوم (ع) برخی مردگان زنده شدند. این سه دسته روایات، هرکدام دلیل بر امکان رجعت و زنده شدن برخی از مردگان، پیش از روز رستاخیز است و اما روایاتی که از رجعت سخن میگوید، بسیار است و بر دو بخش قابل تقسیم:
زیارتهایی که به وسیله آنان، امامانراستین را زیارت میکنیم، و نیز دعاهایی که در مناسبتهای گوناگون خوانده میشود که از هردو دسته میتوان بر مسأله رجعتاستدلال کرد.
روایات که دلالتشان روشن است، اما زیارتها و دعاها نیز بدان دلیل که از ائمهمعصومین (ع) رسیده است، مانند روایات، دارای پیام است[۸]. مأمونخلیفه عباسی از حضرت رضا (ع) پرسید: در مورد رجعت چه میفرمایید؟ امام فرمود: "رجعت درست است و در میان امّتهای پیشین بوده است و قرآن از آن سخن گفته و پیامبر (ص) فرمود: در این امّت، درست همه آنچه در امّتهای پیشین رخ داده است، بیکموکاست، همانگونه رخ خواهد داد"[۹].