حدیث سفینه نوح در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۰۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث حدیث سفینه نوح است. "حدیث سفینه نوح" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل حدیث سفینه نوح (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

حدیث سفینه از احادیث مشهور میان مسلمانان است که پیامبر در آن اهل بیت خود را به کشتی نوح تشبیه کرده است که براساس آن همانطور که تمسک به کشتی نوح برای امت حضرت نوح موجب نجات و رستگاری شد، چنین نجاتی برای امت اسلام نیز با تمسک به اهل بیت حاصل می‌‌شود و این چیزی جز تثبیت پیشوایی اهل بیت نیست[۱].

مقدمه

مراد پیامبر از تشبیه اهل بیت به سفینه نوح

سند حدیث سفینه نوح

دلالت حدیث سفینه

حدیث سفینه نوح در امامت اهل بیت

یکی از دلالیل امامت اهل بیت پیامبر اکرم(ص) حدیث سفینه است. در این حدیث نبوی، اهل‌بیت پیامبر(ص) به کشتی نوح(ع) تشبیه شده‌اند که کسانی که وارد آن شدند نجات یافتند و کسانی که تخلف کردند و وارد آن نشدند، هلاک شدند: «إِنَّ مَثَلَ‏ أَهْلِ‏ بَيْتِي‏ فِيكُمْ‏ مَثَلُ‏ سَفِينَةِ نُوحٍ‏ مَنْ رَكِبَهَا نَجَى، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ»[۱۴]. حدیث سفینه از یازده نفر از صحابه پیامبر(ص) که عبارتند از: علی بن ابی طالب(ع)، ابوذر غفاری، عبدالله بن عباس، ابوسعید خدری، انس بن مالک، سلمة بن اکوع، ابوالطفیل عامر بن واثله، عبدالله بن زبیر، عمرو بن عاص و ابوموسی اشعری، روایت شده است، چنان که عده‌ای از تابعین نیز آن را روایت کرده‌اند که مشهورترین آنان عبارتند از: علی بن الحسین(ع)، سعید بن جبیر، حنش بن معتمر، سعید بن مسیب، عطیه بن سعید عوفی، ایاس بن سلمه و رافع غلام ابی‌ذر، و بیش از یکصد و پنجاه نفر از حفاظ و عالمان اسلامی آن را نقل کرده‌اند[۱۵]. طی چند گفتار، متن، سند و دلالت حدیث سفینه را بررسی نموده و به شبهات مطرح شده در این باره پاسخ خواهیم گفت.[۱۶]

تعابیر مختلف حدیث سفینه

تعبیرهای مربوط به بخش آغازین حدیث، که بیان تشبیه است و در روایات فریقین آمده، چهار تعبیر است که عبارتند از:

  1. «مَثَلُ‏ أَهْلِ‏ بَيْتِي‏ مَثَلُ‏ سَفِينَةِ نُوحٍ‏»[۱۷]؛
  2. «‏إِنَّمَا مَثَلُ‏ أَهْلِ‏ بَيْتِي‏ فِيكُمْ‏»[۱۸]؛
  3. «الا إِنَّ‏ مَثَلُ‏ أَهْلِ‏ بَيْتِي‏ فِيكُمْ»[۱۹]؛
  4. «إِنَّ‏ مَثَلَ‏ أَهْلِ‏ بَيْتِي‏ فِي‏ أُمَّتِي‏»[۲۰]؛ آمده است.

تعبیرهای مربوط به بخش پایانی حدیث، هفت تعبیر است که عبارتند از: تعبیر مشهور:

  1. «مَنْ‏ رَكِبَهَا نَجَى‏ وَ مَنْ‏ تَخَلَّفَ‏ عَنْهَا غَرِقَ‏»[۲۱]؛
  2. «مَنْ‏ رَكِبَهَا سَلَم‏ وَ مَنْ‏ تَرَكَهَا غَرِقَ‏‏»[۲۲]،
  3. «مَنْ دَخَلَ فِيهَا نَجَا وَ مَنْ‏ تَخَلَّفَ‏ عَنْهَا غَرِقَ»[۲۳]؛
  4. «مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ‏ تَخَلَّفَ‏ عَنْهَا هَلَكَ‏»[۲۴]؛
  5. «مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ‏ عَنْهَا زُجَّ‏ فِي‏ النَّارِ‏»[۲۵]؛
  6. «مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ‏ تَخَلَّفَ‏ عَنْهَا هَوَى‏‏»[۲۶]؛
  7. «مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ‏ رَغِبَ‏ عَنْهَا هَلَكَ‏‏»[۲۷].

به نظر می‌رسد آنجا که واژه “غرق” به کار رفته، به جنبه دنیوی مسأله نظر دارد و آنجا که تعبیر “هلاکت” آمده، مراد هلاکت دنیوی و اخروی است و در تعبیر «زُجَّ‏ فِي‏ النَّارِ‏» نظر به جنبه اخروی آن است. “هوی” به معنای ساقط و گمراه شدن است. و در تعبیر «مَنْ‏ رَغِبَ‏ عَنْهَا هَلَكَ‏‏» به معنای اعراض کردن از اهل بیت(ع) است. مفاد تعابیر مزبور این است که سعادتمندی دنیوی و اخروی انسان در گرو پیروی از اهل بیت پیامبر اکرم(ص) می‌باشد. اینها مجموعه تفاوت‌های صدر و ذیل حدیث است که جوهره معنا را تغییر نمی‌دهد. درباره وجه این تفاوت‌ها چند احتمال عرفی و عقلایی به نظر می‌رسد:

  1. چه بسا پیامبر اکرم(ص) این حدیث را در مواضع مختلف و با تعابیر مختلفی از آن بیان فرموده است.
  2. ممکن است به خاطر عنایت و اهمیتی که این حدیث داشته آن حضرت در یک مجلس آن را به تعابیر مختلفی بیان فرموده‌اند و یک راوی، یکی از آن تعابیر و روای دیگر تعبیر دیگر را نقل کرده است.
  3. احتمال دیگر آن است که عین سخنان پیامبر(ص) نقل نشده باشد، بلکه راوی، مضمون کلام پیامبر(ص) را کاملا حفظ کرده اما الفاظ دیگری که معنا را تغییر نمی‌دهد به کار گرفته باشد. این مسأله نسبت به راویان متفاوت است، زیرا افراد از نظر حافظه و دقت در نقل مطالب متفاوت می‌باشند.
  4. نکته دیگر این که از آنجا که این روایت متواتر است تفاوت الفاظ آن خدشه‌ای به اعتبار آن نمی‌زند؛ زیرا در تواتر، اگر لفظ یکسان نقل شده باشد آن را “تواتر لفظی” گویند، اما اگر معنا هماهنگ باشد و لفظ‌ها مختلف باشد آن را “تواتر معنوی” می‌دانند، اما نتیجه این دو چندان فرقی نمی‌کند. آری، قرآن کریم خصوصیتی دارد که ملحوظ و مقصود است و آن اعجاز از جهت لفظ و معنا است. اما در مورد روایات این مسأله مطرح نیست و آنچه مهم است انتقال معنا و مقصود به صورت کامل است، البته هر چه الفاظ آن به کلام معصوم نزدیک‌تر باشد بهتر است.[۲۸]

بررسی سند حدیث سفینه

در این باره چند نکته بیان می‌شود:

  1. این حدیث از جهت سند متواتر است؛ زیرا در مجموع یازده نفر از صحابه و شماری از تابعین و بسیاری از عالمان اسلامی آن را نقل کرده‌اند. درباره حدیث متواتر دو دیدگاه کلی وجود دارد: اول، این که تواتر به عدد و کمیت است و دیگر این که در تواتر، کیفیت نقش آفرین است. کسانی که کمیت را ملاک تواتر می‌دانند درباره تعداد ناقلین گفته‌اند: باید مقدار آنها به حدی برسد که احتمال خطا در ادراک حسی منتفی شود، اما چند نفر باید باشند؟ مشهور این است که ده نفر باشند. سیوطی (م ۹۱۱ ه‍) این وجه را پذیرفته و نیکوتر دانسته است[۲۹]. برخی دیگر تا ۵۰ نفر را ذکر کرده‌اند و برخی کمتر از ده نفر را معتبر دانسته‌اند. و برخی از جهت کیفیت گفته‌اند آنچه مهم است تعداد راویان نیست، بلکه ویژگی‌های آنان است و لذا گاه چند نفر از نظر اطمینان آوری معادل ۵۰ نفر شناخته می‌شوند. ابن حزم حدیث «الْأَئِمَّةُ مِنْ‏ قُرَيْشٍ» که از شش صحابی روایت شده را متواتر دانسته است[۳۰]. ابن حجر عسقلانی (م ۸۵۲ ه‍) به همین شیوه روایتی که درباره عمّار گفته شده «تَقْتُلُهُ‏ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ» را با این که معلوم نیست تعداد آنها به ده نفر برسد، متواتر دانسته است[۳۱].
  2. حدیث سفینه به دلیل شهرتی که داشته است توسط مورخان، سیره‌نویسان، مفسران، تراجم نویسان، ادبا و حتی لغت‌شناسان نیز در قرون مختلف نقل شده است، علاوه بر این که برخی از علمای اهل سنّت به صحت آن تصریح کرده‌اند، که از جمله حاکم نیشابوری[۳۲]، ابن حجر مکی[۳۳]، شمس‌الدین سخاوی[۳۴]، عیدروس یمنی[۳۵]، احمد زینی دحلان[۳۶] و کافی تونسی[۳۷] هستند.
  3. برخی از علمای اهل سنّت حدیث سفینه را در کتاب‌هایی نقل کرده‌اند که ملتزم شده‌اند در آنها غیر از حدیث صحیح نقل نکنند، مانند محمد بن جریر طبری در تهذیب الآثار[۳۸] و میرزا معتمد خان در نزل الأبرار[۳۹].
  4. بر اساس تعدد طریق روایت نیز اعتبار حدیث سفینه اثبات می‌شود، چنان که حافظ سخاوی در “استجلاب ارتقاء الغُرف”[۴۰]، ابن حجر هیتمی صاحب “الصواعق المحرقه”[۴۱] و سمهودی مصری در “جواهر العِقدین”[۴۲] و ولی الله لکهنوی در “مرآة المؤمنین”[۴۳] به کثرت طرق حدیث اذعان کرده و گفته‌اند: برخی از طرق حدیث، تقویت کننده برخی دیگر می‌باشد.
  5. دلیل دیگر بر اعتبار این حدیث وجود شواهدی بر صحّت آن است. یکی از طرقی که برای بررسی صحت یک حدیث به کار گرفته می‌شود آن است که با غمض عین از اعتبار سند، می‌گویند اگر مضمون این حدیث در روایات معتبر دیگر آمده باشد مؤید و شاهدی بر اعتبار آن حدیث خواهد بود. مثلاً در مورد حدیث کساء به صورتی که در میان ما مشهور شده اگر کسی بگوید از نظر سند نمی‌توان آن را به معصوم استناد داد، اما راه دیگری برای اعتبار آن وجود دارد و آن این است که همه مضامینی که در این روایت آمده در روایات دیگر بیان شده است، لذا معتقد می‌شویم که همه آن‌چه در این روایت آمده از معصوم است با این تفاوت که گاه در یک ساختار آمده و گاه پراکنده است. در مورد حدیث سفینه نیز همین نکته وجود دارد[۴۴].[۴۵]

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۱۴.
  2. ر.ک: محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص ۱۱۶.
  3. «مَثَلُ أَهلِ بَیتِی فیکم مَثلُ سَفِینَةِ نُوحٍ"؛ مَن رَکبَها نَجَا، وَمَن تَخَلفَ عَنها هَلَک»؛ اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۸۷؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، امالی طوسی، احتجاج طبرسی؛ کنز العمال، ج۱، ص۲۵۰.
  4. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۱۴؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵.
  5. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۱۴؛ محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص ۱۱۶.
  6. نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الانوار، ج ۴، ص ۲۱ و تشیید المراجعات و تفنید المکابرات، ج۱، ص۱۳۱.
  7. ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵.
  8. شیعه در اسلام، ص۱۷۶.
  9. عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار، ج۲۳، ص ۴۱۹.
  10. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۱۴؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵.
  11. «الْفُلْکِ الْجارِیَةِ فِی اللُّجَجِ الْغامِرَةِ، یَأْمَنُ مَنْ رَکِبَها وَ یَغْرَقُ مَنْ تَرَکَها»؛ ر.ک: اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۸۸.
  12. «إِنَّ الْحُسَیْنَ مِصْبَاحُ الْهُدَی وَ سَفِینَةِ النَّجَاةِ»؛ المنتخب، طریحی، ۱۹۷
  13. نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الانوار، ج۴، ص۲۱۰.
  14. المعجم الأوسط، ج۵، ص۳۰۸؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۶۳.
  15. ر.ک: نفحات الازهار، ج۴، ص۲۱-۲۶ و ص۱۲۷- ۱۳۲. نیز ر.ک: غایة المرام و حجة الخصام، ج۲، ص۱۳- ۲۴.
  16. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۱۹۰.
  17. المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۳۷۳.
  18. المعجم الصغیر، ج۲، ص۲۲؛ بصائرالدرجات، ص۳۱۷.
  19. المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۶۳؛ کفایة الأثر، ص۳۸.
  20. مسند الشهاب، ج۲، ص۲۷۵؛ اسرار آل محمد، ص۱۲۷.
  21. المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۶۳.
  22. مجمع الزواید و منبع الفوائد، ج۹، ص۱۶۸.
  23. الاحتجاج، ج۱، ص۴۰۷؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص۷۶.
  24. کنز العمال، ج۱۲، ص۹۸؛ فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج۲، ص۶۵۸؛ کفایة الأثر، ص۳۸.
  25. عیون اخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۳۰؛ مسندالرضا(ع)، ص۱۴۶.
  26. بشارة المصطفی، ص۵۹؛ بحارالانوار، ج۷۴، ص۲۷۶.
  27. کنز الفوائد، ص۲۱۰؛ بحارالانوار، ج۲۷، ص۱۱۳.
  28. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۱۹۱.
  29. و قوم حددوا بعشرة و هو لدی أجود. ألفیة السیوطی فی علم الحدیث، ص۴۶.
  30. الفصل فی الملل و الأهواء و النحل، ج۴، ص۸۹.
  31. تهذیب التهذیب، ج۶، ص۱۳، شماره ۴۹۸۷.
  32. المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۶۳.
  33. الصواعق المحرقة، ص۲۳۴.
  34. استجلاب ارتقاء الغرف، ج۲، ص۴۸۴، ذیل حدیث ۲۲۰.
  35. العقد النبوی، ر.ک: نفحات الأزهار، ج۴، ص۱۷ - ۱۲۲ و تشیید المراجعات، ج۱، ص۱۳۳.
  36. الفضل المبین در حاشیة السیرة الدحلانیة، باب ذکر فضائل أهل البیت.
  37. السیف الیمانی المسلول، ص۱۹.
  38. عبقات الأنوار، ج۲۳، ص۹۲۰.
  39. عبقات الأنوار، ج۲۳، ص۹۵۰. جهت اطلاع بیشتر ر.ک: الدرالمنثور، ج۱، ص۱۷۴؛ کنزالعمال، ج۲، ص۴۳۵؛ تذکرة خواص الأمه، ص۱۲۲؛ ینابیع الموده، ج۱، ص۵ و ۶۷ و ۳۱۸؛ عبقات الأنوار، ج۲۳، ص۹۷۳.
  40. استجلاب ارتقاء الغرف، ج۲، ص۴۸۴، ذیل حدیث ۲۲۰.
  41. الصواعق المحرقة، ص۲۳۴.
  42. جواهر العقدین، ص۳۵۹.
  43. عبقات الأنوار، ج۲۳، ص۹۱۸.
  44. درباره شواهد حادیث سفینه ر.ک: تفحات الأزهار، ج۴، ص۱۹۹-۲۰۳.
  45. ربانی گلپایگانی، علی، امامت اهل بیت، ص ۱۹۲.