بحث:تسبیح
تسبیح تنزیه خداوند از شرک و عجز و نقص[۱]، به معنای تنزیه خدا و اصل آن حرکت با شتاب "به دور از سستی" در بندگی خداوند متعال است.[۲]. " سُبْحَانَ اللَّه" بیانگر تنزیه خداوند از شریک و فرزند یا هر صفتی است که سزاوار ذات پاک او نیست[۳][۴]. تسبیح، گفتن «سُبْحَانَ اللَّهِ»، خدا را از هر عیب و نقص و عجز و بدی و بدخواهی و شریک و اوصاف جسمی پاک و منزّه دانستن، خدا را تقدیس و ستایش کردن. در آیات فراوانی هم خدا تقدیس و تنزیه شده و هم دستور به تسبیح داده شده، هم بیان شده که آنچه در آسمانها و زمین است، خدا را تسبیح میگویند. در نماز هم به ذکر رکوع و سجود، تسبیح گفته میشود. در رکعت سوّم و چهارم نمازها هم واجب است تسبیحات اربعه «سُبْحَانَ اللَّهِ، الْحَمْدُ لِلَّهِ، لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، اللَّهُ أَكْبَرُ» گفته شود. تسبیحات حضرت زهرا(س) هم گفتن ۳۴ مرتبه «اللَّهُ أَكْبَرُ»، ۳۳ مرتبه «الْحَمْدُ لِلَّهِ» و ۳۳مرتبه «سُبْحَانَ اللَّهِ» بعد از نمازهاست. تسبیح، به دانههایی از سنگ، گِل، پلاستیک، چوب و... که به رشته نخی یا پلاستیکی کشیده شده نیز گفته میشود و انواع خاصّی دارد، سی و سه تایی، یا صد تایی به آن به هم میگویند. در توصیههای دینی به ذکر گفتن با تسبیح تربت سید الشهدا تأکید شده و ثواب بسیار دارد. حضرت زهرا(س) از تربت قبر حضرت حمزه سیدالشهدا تسبیح ساخته بود و با آن ذکر میگفت. پس از واقعه عاشورا در پی بیان فضیلت تربت امام حسین (ع)، از آن تسبیح درست کردند[۵].
معناشناسی تسبیح
واژهشناسی لغوی
- تسبیح از ریشه "س ـ ب ـ ح" و سبْح در لغت به معنای گذر سریع در آب و در هواست و برای مرور ستارگان در فلک﴿وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ﴾[۶] و نیز دویدن اسب﴿وَالسَّابِحَاتِ سَبْحًا﴾[۷] و سرعت گرفتن در انجام کاری﴿إِنَّ لَكَ فِي النَّهَارِ سَبْحًا طَوِيلا ﴾[۸] به استعاره گرفته شده است[۹].
- تسبیح نیز اصل آن مرور سریع در عبادت است، اعم از اینکه عبادت، قول یا فعل یا نیت "اعتقاد" باشد[۱۰]. و به معنای تنزیه خداوند از هرگونه عیب و نقص است[۱۱].
- واژه تسبیح و مشتقات آن ۹۲ بار در ۸۸ آیه از ۴۹۹ سوره قرآن به شکل مصدر، اسم، ماضی، مضارع و اَشکال گوناگون صرفی آمده[۱۲] و در همان مفاهیم لغوی و برخی مفاهیمدینی و شرعی مانند صلوه[۱۳] به کار گرفته شده است[۱۴].
معنای اصطلاحی
تسبیح یعنی تنزیه، یعنی خدا را از آنچه که ذات او مبرّاست منزّه کردن، برتر دانستن او از آنچه که شأن مخلوقین است، از آنچه که حاکی از نوعی نقص و ناتوانی و نارسایی است[۱۵].
تسبیح در قرآن
حقیقت تسبیح و تفاوت آن با تقدیس
تقارن حمد با تسبیح
صور گوناگون تسبیح و تسبیح کنندگان
تسبیح عمومی موجودات
تسبیح اسم پروردگار
آثار تسبیح
آداب تسبیح
اجتناب از تسبیح
اوقات تسبیح
اهمّیت تسبیح
پاداش تسبیح
ترغیب به تسبیح
تسبیح بعد از سجده
تسبیح عملی و لفظی
تسبیح لفظی به این است که انسان با یک جمله لفظی معبود خود را تقدیس کند، مثلاً کلمه «سُبْحَانَ اللَّهِ» و همچنین کلمه «الْحَمْدُ لِلَّهِ» که جمیع حمدها را به خدا اختصاص میدهد و او را فاعل حقیقی همه نعمتها و منشأ همه خیرات و برکات و کمالات اعلام میکند، و همچنین کلمه «اللَّهِ أَكْبَرُ» که خدا را برتر از هر چیز که در تصور آید و بلکه برتر از توصیف اعلام میکند، تسبیح و تقدیس لفظی است. اینگونه کلمات جز درباره ذات اقدس احدیّت جایز نیست، خواه ملک مقرّب و یا نبی مرسل باشد، نظیر این جملههاست. جمله «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ». و اما تقدیس عملی این است که انسان عملی انشاء کند که مفهوم آن عمل قدوسیت آن موجودی است که آن عمل برای او صورت میگیرد، از قبیل رکوع و سجود و قربانی البته عمل مانند لفظ صراحت ندارد ممکن است همین اعمال به قصد تعظیم صورت گیرد و در این صورت عبادت نیست و خود عمل هم مقدّس شمرده نمیشود، یعنی یک عمل عادی است، ولی اعمالی که در مقابل بت و یا آتش و غیره صورت میگیرد، جنبه تقدس پیدا میکند، زیرا به قصد تقدیس آنها صورت میگیرد. آنچه فطری بشر است “تقدیس” است[۱۶].[۱۷]
پانویس
- ↑ اسحاقنیا تربتی، سید رضا، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۵۱۱- ۵۲۰.
- ↑ مفردات، ص ۳۹۲، «سبح».
- ↑ لسانالعرب، ج۶، ص۱۴۴، «سبح».
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۸ .
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۵۴.
- ↑ و اوست که شب و روز و خورشید و ماه را آفرید (که) هر یک در چرخهای شناورند؛ سوره انبیاء، آیه:۳۳.
- ↑ و به فرشتگانی که شناورند و با شتاب فرود میآیند؛ سوره نازعات، آیه:۳.
- ↑ تو را در روز، کوششی دراز دامن است؛ سوره مزمل، آیه:۷.
- ↑ مفردات، ص۳۹۲؛ التحقیق، ج۵، ص۲۰، «سبح».
- ↑ مفردات، ص۳۹۲، «سبح».
- ↑ التحقیق، ج۵، ص۱۹ ـ ۲۲، «سبح».
- ↑ اسماء و صفات الهی، ج۱، ص۶۴۷.
- ↑ التفسیرالکبیر،ج۳، ص۲۱۶؛ الوجوه والنظایر، ج۱،ص۴۴۶.
- ↑ اسحاقنیا تربتی، سید رضا، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۵۱۱- ۵۲۰.
- ↑ آشنایی با قرآن، ج۴، ص۱۶۴.
- ↑ خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۲۵۲.
- ↑ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۲۴۴.