تسبیح در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

تسبیح یا سبحان الله به معنای تنزیه خداوند از هرگونه شرک و عجز و نقص و اوصاف جسمی است. این واژه در آیات متعدد قرآن کریم و روایات استفاده شده است و آثار فراوانی همچون نجات از گرفتاری را به دنبال دارد. تسبیح خداوند دارای چنان اهمیتی است که از اهداف بعثت شمرده شده است. بهترین زمان گفتن آن، هنگام طلوع و غروب خورشید است.

معناشناسی

تسبیح از ریشه «س ـ ب ـ ح» و سبْح در لغت به معنای گذر سریع در آب و هواست و برای مرور ستارگان در فلک: ﴿وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ[۱] و نیز دویدن اسب: ﴿وَالسَّابِحَاتِ سَبْحًا[۲] و سرعت گرفتن در انجام کاری: ﴿إِنَّ لَكَ فِي النَّهَارِ سَبْحًا طَوِيلا [۳] به استعاره گرفته شده است[۴].

تسبیح در اصل مرور سریع در عبادت به دور از سستی" در بندگی خداوند متعال است، اعم از اینکه عبادت، قول یا فعل یا نیت "اعتقاد" باشد[۵] و به معنای تنزیه خداوند از هرگونه شرک و عجز و عیب و نقص و اوصاف جسمی است[۶]. کلمه تسبیح را برای همه عبادات به کار می‌برند چه قول باشد و چه انجام کاری، و یا حتی اگر در محدوده نیت باشد[۷].[۸]

تسبیح در قرآن

واژه تسبیح و مشتقات آن‌ ۹۲ بار در ۸۸ آیه از ۴۹۹ سوره قرآن به شکل مصدر، اسم، ماضی، مضارع و اَشکال گوناگون صرفی آمده[۹] و در همان مفاهیم لغوی و برخی مفاهیم دینی و شرعی مانند صلوة[۱۰] به کار گرفته شده است.

"سُبْحان" نیز که در اصل مانند غُفْران مصدر است[۱۱]، اسم خداوند و به معنای تنزیه وی از هر نقص و عیبی بوده، بدون تنوین به کار می‌رود و برحسب قانون نحوی مفعول مطلق است و هرجا استعمال شود، پیش از آن فعلی "ماضی، ‌ مضارع یا امر" در تقدیر است و در قرآن ۴۱ بار به طریق مضاف، با مضاف‌الیه به‌صورت: ﴿سُبْحَانَ الَّذِي در ﴿سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ[۱۲]؛

و ﴿سُبْحَانَ رَبِّ در ﴿سُبْحَانَ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ[۱۳]؛

و ﴿اللَّهِ در ﴿قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَاْ وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ[۱۴]؛

و ﴿كَ در ﴿وَلَمَّا جَاءَ مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ[۱۵]؛

و ﴿ه در ﴿وَقَالُواْ اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَل لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ كُلٌّ لَّهُ قَانِتُونَ[۱۶].[۱۷] به کار رفته است.

و در مواردی مانند تنزیه خدا از آنچه او را بدان وصف می‌کنند: ﴿لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ[۱۸] یا درباره او می‌گویند: ﴿سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يَقُولُونَ عُلُوًّا كَبِيرًا[۱۹] و تنزیه از شرک مشرکان ﴿وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاء وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ[۲۰][۲۱] و از فرزند داشتن ﴿قَالُواْ اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ هُوَ الْغَنِيُّ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَات وَمَا فِي الأَرْضِ إِنْ عِندَكُم مِّن سُلْطَانٍ بِهَذَا أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ[۲۲] به کار رفته است.

"سُبُّوحٌ‏ قُدُّوس‏" نیز از اسمای خداوند است و وزن "فُعوّل" جز در مورد این دو در کلام عرب وجود ندارد[۲۳]

همچنین در آیاتی ذکر خداوند: ﴿وَاذْكُر رَّبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ وَلاَ تَكُن مِّنَ الْغَافِلِينَ[۲۴]؛ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا [۲۵]؛ ﴿اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ[۲۶].[۲۷] و کلمه طیبه: ﴿أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاء[۲۸][۲۹] و باقیات صالحات: ﴿الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلا[۳۰]؛ ﴿وَيَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدًى وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ مَّرَدًّا [۳۱][۳۲] و صلوة: ﴿وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا لا نَسْأَلُكَ رِزْقًا نَّحْنُ نَرْزُقُكَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى[۳۳].[۳۴] به تسبیح تفسیر شده است.

شش سوره از قرآن کریم: سوره جمعه؛ سوره تغابن؛ سوره صف؛ سوره حدید؛ سوره حشر و سوره اعلی با ﴿يُسَبِّحُ یا ﴿سَبَّحَ آغاز می‌شود که آنها را "مُسَبَحّات سِتّ" یعنی ۶ سوره آغاز شده با تسبیح می‌گویند[۳۵] و رسول‌ خدا (ص) هر شب آنها را تلاوت می‌کردند[۳۶]. برخی سوره اسراء را نیز که با تسبیح شروع و در بسیاری از بخش‌های آن تسبیح حق ذکر شده[۳۷]، از سور مسبحّات دانسته‌اند[۳۸].[۳۹]

تسبیح عملی و لفظی

تسبیح لفظی به این است که انسان با یک جمله لفظی خداوند را تقدیس کند، مثلاً کلمه «سُبْحَانَ اللَّهِ» و یا «الْحَمْدُ لِلَّهِ» و «اللَّهِ أَكْبَرُ» را بگوید. این‌گونه کلمات جز درباره خداوند جایز نیست. اما تقدیس عملی این است که انسان عملی ایجاد کند که مفهوم آن منزه بودن آن موجودی است که عمل برای او صورت می‌گیرد، از قبیل رکوع و سجود و قربانی، البته عمل مانند لفظ صراحت ندارد و ممکن است همین اعمال به قصد تعظیم صورت گیرد و در این صورت عبادت نیست و خود عمل هم مقدّس شمرده نمی‌شود، یعنی عمل عادی است، ولی اعمالی که در مقابل بت و یا آتش و غیره صورت می‌گیرد، جنبه تقدس پیدا می‌کند، زیرا به قصد تقدیس آنها صورت می‌گیرد. آنچه فطری بشر است "تقدیس" است[۴۰].[۴۱]

حقیقت تسبیح و تفاوت آن با تقدیس

تسبیح و تقدیس هر دو به یک معنا و آن دور دانستن خداوند از هرگونه بدی است و از همین رو تقدیس به تسبیح تفسیر شده است[۴۲]؛ ولی برخی بین آن دو تفاوت قائل شده‌اند که تسبیح، تنزیه از شرک، عجز و نقص اما تقدیس، تنزیه از آنها و نیز از تعلق به جسم، قبول انفعال، شوائب امکان و قوّه و تعدد "تکثر" در ذات و صفات است، بنابراین تقدیس از تسبیح اعم است[۴۳].

در نظری دیگر تسبیح منزه دانستن خدا از نقایص امکانی و تقدیس منزه دانستن وی از نقص یا کمال نسبی محدود دانسته شده و بر این اساس تقدیس از تسبیح اخص است[۴۴].

برخی تسبیح را منزه دانستن خدا در مرتبه جمع و تقدیس را منزه دانستن وی در مرتبه جمع و تفصیل[۴۵] و بعضی تسبیح را تنزیه ذات و تقدیس را تنزیه صفات[۴۶] یا تسبیح را تنزیه حق به اعتبار مقام واحدیت و تقدیس را تنزیه وی به اعتبار مقام احدیت دانسته‌اند[۴۷]. برخی دیگر تسبیح را منزه دانستن خداوند از تشبیه و تقدیس را منزه دانستن او از تشبیه و تنزیه معرفی کرده‌اند[۴۸].

تفاوت‌های دیگری نیز بین آن دو ذکر شده است؛ مانند اینکه تسبیح نفی امور ناسازگار با خدایی و تقدیس اثبات اوصاف مناسب خداست[۴۹] یا اینکه تقدیس ویژه خداوند سبحان نیست و درباره انسان‌ها و حتی غیر انسان‌ها: ﴿يَا قَوْمِ ادْخُلُوا الأَرْضَ المُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَلاَ تَرْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِكُمْ فَتَنقَلِبُوا خَاسِرِينَ[۵۰] نیز به کار می‌رود؛ ولی تسبیح به خداوند اختصاص دارد[۵۱].[۵۲]

تقارن حمد با تسبیح

در برخی آیات تسبیح همراه با حمد آمده؛ مانند: ﴿نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ [۵۳] و نیز: ﴿وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَن يَشَاء وَهُمْ يُجَادِلُونَ فِي اللَّهِ وَهُوَ شَدِيدُ الْمِحَالِ[۵۴]. قرین شدن تسبیح به حمد برای جبران نقص حمد حامدان است؛ زیرا شناخت انسان‌ها از کنه اسماء و صفات خدا ناقص است، از این رو حمد آنان نیز ناقص خواهد بود[۵۵]

به گفته برخی تسبیح با تحمید، تهلیل و تکبیر گرچه اختلاف مفهومی دارد؛ ولی از وحدت مصداقی برخوردار است، زیرا حمد تنها در برابر منعم بودن خدا نیست، بلکه همه اسما و صفات و کلمات تکوینی و تدوینی او را نیز شامل می‌شود؛ خواه اثر و مقتضای آن اوصاف به غیر برسد یا نرسد و بازگشت این مطلب به آن است که حمد تنها در برابر جمال خدا نیست، بلکه شامل جلال او نیز می‌شود، از این رو در قرآن‌کریم می‌فرماید: ستایش از آن خدایی است که از فرزند، شریک و مددکار منزه و مبرّاست: ﴿وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَم يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُن لَّهُ وَلِيٌّ مِّنَ الذُّلَّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا[۵۶]؛ به بیان دیگر علاوه بر آنکه کمال و جمال خدای سبحان قابل ستایش است، مقدس و منزه بودن او نیز جای حمد دارد. تحمید نه تنها از چنین گستره‌ای برخوردار است، بلکه همه مصادیق تسبیح، تهلیل و تکبیر را نیز شامل می‌شود، پس تسبیح، تهلیل و تکبیر خدای سبحان همه از مصادیق تحمید و ستایش اوست، چنان که در مقابل، تحمید، تهلیل و تکبیر همه از مصادیق تسبیح ذات اقدس خداوند است. یکی از شواهد وحدت مصداقی آن است که به مجموع اینها در اذکار نماز "تسبیحات اربعه" می‌گویند. شاهد دیگر اقتران حمد و تسبیح در قرآن‌کریم است: ﴿تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالأَرْضُ وَمَن فِيهِنَّ وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا [۵۷] و سومین شاهد روایاتی است که در تبیین «اللَّهُ‏ أَكْبَرُ» آن را به تسبیح باز گردانده‌اند[۵۸] در برخی جوامع روایی نیز بابی به فضل تهلیل و تسبیح و دعا اختصاص داده شده‌است[۵۹].[۶۰]

صورت‌های گوناگون تسبیح و تسبیح‌کنندگان در قرآن کریم

تسبیح خداوند و تسبیح اسم وی در قرآن به ملائکه، پیامبران، حیوانات، مؤمنان و تمام موجودات نسبت داده شده است.

تسبیح ملائکه

  1. تسبیح ملائکه حامل عرش و پیرامون آن: ﴿الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَّحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ[۶۱] و نیز ﴿وَتَرَى الْمَلائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَقُضِيَ بَيْنَهُم بِالْحَقِّ وَقِيلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ[۶۲].
  2. ادعای تسبیح از سوی فرشتگان صف کشیده: ﴿وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ[۶۳].
  3. ادعای تسبیح از سوی ملائکه در جریان جعل خلافت برای حضرت آدم (ع) در زمین: ﴿وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ [۶۴].
  4. تسبیح دائمی فرشتگان بدون خستگی: ﴿فَإِنِ اسْتَكْبَرُوا فَالَّذِينَ عِندَ رَبِّكَ يُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَهُمْ لا يَسْأَمُونَ[۶۵].
  5. تسبیح فرشتگان بدون عارض شدن کسالت و سستی بر آنان: ﴿يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لا يَفْتُرُونَ [۶۶]
    1. تسبیح ملائکه همراه با سجده: ﴿وَيُسَبِّحُونَهُ وَلَهُ يَسْجُدُونَ [۶۷].
  6. تسبیح ایشان در حالی که مقرون به تسبیح رعد است: ﴿وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَن يَشَاء وَهُمْ يُجَادِلُونَ فِي اللَّهِ وَهُوَ شَدِيدُ الْمِحَالِ[۶۸]. بر اساس روایتی مراد از رعد، فرشته‌ای است موکل بر ابر که با تازیانۀ "برق" که در دست دارد آن را می‌راند[۶۹]. در روایت مزبور حال فرشته و ابر به راندن چارپایان تشبیه شده است. رانده شدن ابر از سوی فرشته با رانده شدن آن به وسیله باد: ﴿اللَّهُ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَيَبْسُطُهُ فِي السَّمَاء كَيْفَ يَشَاء وَيَجْعَلُهُ كِسَفًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ فَإِذَا أَصَابَ بِهِ مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ[۷۰] منافاتی ندارد، زیرا هیچ‌یک از اسباب طبیعی، علت نیستند، بلکه وسیله یا آماده کننده کارند و علت اصلی که تدبیر به دست اوست فرشتگانی هستند که موکل بر همه چیزند، از این رو در آیه‌ ۱۳‌ سوره رعد، ملائکه بر رعد عطف شده است[۷۱].[۷۲]

تسبیح پیامبر خاتم (ص)

  1. فرمان به تسبیح همراه با حمد پروردگار: ﴿فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ[۷۳] در برخی آیات نیز بعد از آن به استغفار امر شده: ﴿فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا[۷۴] و آن اشاره‌ای است به تقدیم اشتغال به خالق با تسبیح و تحمید وی، بر مشغول شدن به خویش با استغفار که حالتی آمیخته از توجه به خالق و خلق است[۷۵] و با آن دو قوام امر دین کامل می‌شود که عبارت است از جمع بین طاعت و دوری جستن از معصیت[۷۶]. بنابراین تقدیم تسبیح و حمد بر استغفار فرود آمدن از ملاحظه جلال خالق به سوی مخلوق است[۷۷].
  2. دستور به تسبیح با حمد پروردگار در دو طرف روز: ﴿فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَالإِبْكَارِ[۷۸].[۷۹] به‌گفته برخی مفسّران در این دو زمان تدبیر و تنزّه پروردگار مشهودتر[۸۰] و نیز هنگام نشاط نفس و شدت شوق آن به اصل خویش است، برخلاف دل شب و وسط روز که هنگام خستگی نفس و سستی قوا است[۸۱].
  3. امر به تسبیح در دل شبهای دیجور و خلوت[۸۲]: ﴿وَمِنَ اللَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَسَبِّحْهُ لَيْلا طَوِيلا[۸۳].
  4. ابتدای روز و انتهای شب: ﴿وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَإِدْبَارَ النُّجُومِ[۸۴].[۸۵]
  5. قبل از طلوع و غروب خورشید: ﴿وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا[۸۶].[۸۷]
  6. ساعت‌هایی از شب و اطراف روز: ﴿وَمِنْ آنَاء اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى[۸۸].[۸۹]
  7. فرمان به تسبیح با اسم پروردگار بزرگ[۹۰]: ﴿فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ[۹۱].
  8. دستور به تسبیح اسم پروردگار برتر[۹۲]: ﴿سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الأَعْلَى[۹۳].
  9. امر به تنزیه در زمینه تأکید بر دعوت به سوی خدا بر اساس توحید خالص: ﴿قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَاْ وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ[۹۴].[۹۵].[۹۶]

تسبیح پیامبران

  1. تسبیح حضرت موسی (ع) در جریان تجلی خداوند بر کوه طور در پی درخواست دیدن وی و با خاک یکسان شدن کوه و مدهوش افتادن موسی بر زمین، هنگامی که به خود آمد: ﴿وَلَمَّا جَاءَ مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ[۹۷] و نیز تعلیل درخواست وزارت هارون برای خویش به اینکه خدا را فراوان تسبیح گویند و بسیار به یاد او باشند: ﴿فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعَى[۹۸]، ﴿وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي هَارُونَ أَخِي اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيرًا وَنَذْكُرَكَ كَثِيرًا[۹۹].
  2. تسبیح حضرت عیسی (ع) در پاسخ پرسش خداوند از وی که آیا تو به مردم گفتی من و مادرم را به جای خدا بپرستید: ﴿وَإِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَهَيْنِ مِن دُونِ اللَّهِ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِن كُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلاَ أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ[۱۰۰].
  3. دستور تسبیح به زکریا در شبانگاه و بامدادان در جریان ولادت حضرت یحیی (ع): ﴿قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّيَ آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلاَّ تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ إِلاَّ رَمْزًا وَاذْكُر رَّبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالإِبْكَارِ[۱۰۱].
  4. وصیت زکریا به قوم خویش مبنی بر تسبیح پروردگار در روز و شب یا در همه اوقات:﴿فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ أَن سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِيًّا[۱۰۲].[۱۰۳]
  5. همراهی کوه‌ها و پرندگان با داوود در تسبیح: ﴿إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالإِشْرَاقِ وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَّهُ أَوَّابٌ[۱۰۴]؛ ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ مِنَّا فَضْلا يَا جِبَالُ أَوِّبِي مَعَهُ وَالطَّيْرَ وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ[۱۰۵]. از ابن‌ عباس نقل شده که ﴿یَا جِبَالُ أَوِّبِی مَعَهُ یعنی تسبیح کنید با او هنگامی که تسبیح می‌کند[۱۰۶].
  6. نجات حضرت یونس (ع) از تاریکی‌های دریا و شکم ماهی به برکت تسبیح: ﴿فَلَوْلا أَنَّهُ كَانَ مِنْ الْمُسَبِّحِينَ لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ[۱۰۷].[۱۰۸]

تسبیح مؤمنان

مواردی از تسبیح در قرآن کریم نیز در مورد مؤمنان ویژه مطرح شده است مانند:

  1. فرمان جمع بین ذکر کثیر و تسبیح در آغاز و پایان روز به ایشان: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلا[۱۰۹].
  2. ثنای حق بر گروهی که هنگام یادآوری آیات خداوند به ایشان، به سجده و تسبیح برای وی مبادرت می‌ورزند: ﴿إِنَّمَا يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا الَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِهَا خَرُّوا سُجَّدًا وَسَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَهُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ[۱۱۰].
  3. کسانی که به رفت و آمد در مساجد پرداخته و بر تسبیح و ذکر مواظبت می‌کنند: ﴿فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ رِجَالٌ لّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالأَبْصَارُ[۱۱۱].
  4. در‌ آیه‌ ۱۰ سوره یونس نیایش بهشتیان در بهشت: ﴿سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ بیان شده است: ﴿دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلامٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ[۱۱۲].[۱۱۳]

تسبیح سایر موجودات

در آیاتی نیز به تسبیح عمومی موجودات تصریح شده است؛ مانند: ﴿سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ[۱۱۴]؛ ﴿سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ[۱۱۵] و نیز ﴿سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ[۱۱۶]؛ ﴿يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ[۱۱۷]؛ ﴿يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۱۱۸]، چنان که در آیه‌ای تسبیح معبودهای بت‌پرستان در روز حشر بیان شده؛ هنگامی که از آنها پرسیده می‌شود: آیا شما این بندگان مرا به بیراهه کشاندید یا خود گمراه شدند: ﴿وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَيَقُولُ أَأَنتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبَادِي هَؤُلاء أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ قَالُوا سُبْحَانَكَ مَا كَانَ يَنبَغِي لَنَا أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاء وَلَكِن مَّتَّعْتَهُمْ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى نَسُوا الذِّكْرَ وَكَانُوا قَوْمًا بُورًا[۱۱۹] و در آیه‌ای نیز آمده که برخی از اصحاب فراموشی یکدیگر را از جهت کوتاهی در تسبیح حق سرزنش کردند: ﴿قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ لَوْلا تُسَبِّحُونَ[۱۲۰].[۱۲۱]

همچنین از آیات مربوط به تسبیح عمومی موجودات: ﴿تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالأَرْضُ وَمَن فِيهِنَّ وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا[۱۲۲] و تسبیح صفوف پرندگان در هوا ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلا[۱۲۳][۱۲۴]، تسبیح جمادات و حیوانات استفاده می‌شود.

در بعضی از روایات تسبیحات خاصی برای حاملان عرش، جبرئیل با روحانیون، رضوان، مالک "خازن آتش دوزخعزرائیل با دستیارانش، حضرت آدم، حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت یعقوب، حضرت یوسف، حضرت موسی، حضرت عیسی (ع) پیامبر‌ اکرم (ص)و مؤمنان بیان شده است[۱۲۵]. گفتنی است که تسبیحات حضرت زهرا (س) بهترین تعقیب نماز است که پیامبر آن را به وی آموخت و روایات فراوانی از فضیلت آن سخن می‌گویند[۱۲۶]

در کتاب مقدس نیز در حالات "پولُس" و "سیلاس" [۱۲۷] در زندان آمده که ایشان نیمه شب در نیایش خود به تسبیح پرداخته، زندانیان به آن دو گوش فرا می‌دادند که ناگهان زلزله‌ای شدید رخ داد و پایه‌های زندان به حرکت درآمد و همزمان درهای آن بر روی زندانیان گشوده شد و همه آنان آزاد شدند[۱۲۸][۱۲۹].

تسبیح عمومی موجودات

در آیه ۴۴ اسراء از تسبیح و حمد همه موجودات جهان سخن به میان آمده است: ﴿تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالأَرْضُ وَمَن فِيهِنَّ وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا[۱۳۰]. درباره حقیقت این حمد و تسبیح دو تفسیر وجود دارد:

  1. تمامی ذرات این عالم اعم از جاندار و بی‌جان، عاقل و غیر عاقل، همه دارای نوعی درک و شعورند و در عالم خود خدا را همراه با حمد، تسبیح می‌گویند. هرچند ما به ادراک آن قادر نیستیم.
  2. مجموعه نظام هستی و اسرار شگفت‌انگیز نهفته در هر یک از موجودات با زبان بی‌زبانی البته با صراحت از قدرت و عظمت خالق خود و علم و حکمت بی‌انتهای او سخن می‌گویند، آن‌گونه که یک تابلو نفیس نقاشی یا یک قطعه شعر زیبا و نغز با زبان حال از یک سو صفات برجسته ابداع کننده خود را بیان می‌دارد "حمد" و از سوی دیگر عیب و نقص را از او نفی می‌کند "تسبیح"؛ مانند اینکه در آیه ۴۱ سوره نور در کنار یادآوری تسبیح همه موجودات، بر تسبیح پرندگان بال گشوده در فضای تکیه شده از این‌روست که این پرندگان سنگین برخلاف قانون جاذبه بر فراز آسمان‌ها به ویژه هنگامی که بال‌های خود را صاف نگه داشته و بر امواج هوا سوارند، بی‌آنکه فشاری به خود بیاورند با سرعت زیاد به هر سو که بخواهند می‌گردند و پیش می‌روند[۱۳۱].

تفسیر دوم در حدّ خود مطلبی صحیح است؛ ولی با توجه به ذیل آیه ۴۴ سوره اسراء: ﴿وَلَكِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ که به صراحت آگاهی از تسبیح موجودات را از انسان‌ها نفی می‌کند، نمی‌تواند مقصود از آیه باشد، زیرا تفسیر مذکور برای ما فهمیدنی است[۱۳۲]، افزون بر این به کار بردن کلماتی مانند ضمیر جمع عقلا "هُمْ" در آیه یاد شده[۱۳۳] یا واژه ﴿مَنْ در آیه ﴿يُسَبِّحُ لَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ[۱۳۴].[۱۳۵]، تأییدی بر تفسیر نخست است که تسبیح موجودات آگاهانه و اختیاری است[۱۳۶]: ﴿كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ[۱۳۷] چنان که شعور و ادراک همه موجودات، در جای خود مبرهن و نیز مؤید به کشف و شهود عرفانی است[۱۳۸]، از همین رو برخی عارفان نفس ناطقه را مخصوص انسان ندانسته، آن را برای دیگر حیوانات و جمادات ثابت دانسته‌اند[۱۳۹].

بنابراین نباید مانند متکلمان حمد و تسبیح موجودات را بر این معنا حمل کرد که آنان با حدوث یا امکانشان بر وجود مؤثر دلالت می‌کنند، بلکه باید آن را بر حقیقت حمد و تسبیح و نطق به تنزیه[۱۴۰] حمل کرد: ﴿قَالُوا أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنطَقَ كُلَّ شَيْءٍ[۱۴۱]؛ با این توضیح که وجود اشیاء همان‌گونه که وجود آنهاست، ـ به مثابه ـ کلمات و خطاباتی هستند که از سوی خداوند به ماهیات آنها تعلق یافته و افزون بر اینکه سبب ظهور و بروز آنها می‌گردند به شرح و کشف جمال و جلال الهی نیز می‌پردازند[۱۴۲]، چنان‌که فرشتگان مقرب با تجرد از ماده، نزدیکی به پروردگار، قهر و غلبه بر مادون و تأثیر در غیر و فعلیت کمالاتشان و ملائکه سماوی و ارضی با بساطت ذات و افعال خاص و کمالاتشان تسبیح کننده خداوندند[۱۴۳] و اینها برخی از مراتب حقیقت تسبیح است[۱۴۴]؛ اما عدم آگاهی ما از تسبیح موجودات به جهت غوطه‌ور شدن در تاریکی‌ها و فرو رفتن در عالم ماده و اجسام است[۱۴۵] و گرنه شخصیتی چون پیامبر (ص) که در آیه ﴿أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ[۱۴۶] به صیغه خطاب مفرد مخاطب است تسبیح و حمد همه موجودات را مشاهده "شهود" می‌فرماید[۱۴۷]، از این رو آن حضرت هرگاه صدای رعد را می‌شنید، می‌گفت: ﴿وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ[۱۴۸][۱۴۹]، چنان‌که سنگریزه نیز در دست مبارک وی تسبیح می‌گفت و حتی دیگران به برکت حضور وی آن را می‌شنیدند[۱۵۰].

امام صادق (ع) نیز در پاسخِ پرسشی از تفسیر آیه ۴۴ سوره اسراء فرمود: هر چیزی تسبیح و حمد خدا می‌گوید، حتی صدایی که از شکافتن دیوار به گوش می‌رسد نیز تسبیح است[۱۵۱]. امام باقر (ع) هم از قول پیامبر (ص) نقل می‌فرماید: علامت داغ بر چهره حیوانات نگذارید و به صورت آنها تازیانه نزنید، زیرا آنها حمد و ثنای خدا می‌گویند[۱۵۲].

بر اساس قرائت﴿لاَّ تَفْقَهُونَ در آیه ۴۴ سوره اسراء معنای آن این است که موجودات به علم ترکیبی تسبیح خود را نمی‌دانند، گرچه به علم بسیط آن را درمی‌یابند، زیرا تنزیه، مستلزم آگاهی از تسبیح شونده است؛ توضیح آنکه علم مانند جهل به بسیط و مرکب تقسیم می‌گردد؛ علم بسیط شناخت چیزی با غفلت از آن شناخت؛ و علم مرکب شناخت توأم با توجه به آن شناخت بوده و خود بر دوگونه است: یا مبتنی بر کشف و شهود است یا مبتنی بر علم استدلالی و علم بسیط به حق برای هر موجودی حاصل است[۱۵۳].[۱۵۴]

تسبیح اسم پروردگار

در آیه ﴿سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الأَعْلَى[۱۵۵]. به تسبیح اسم پروردگار امر شده است برخی گفته‌اند: مراد از اسم حق، اسم لفظی خداوند است و مقصود از امر به تسبیح آن این است که با ذکر او چیزی که منزه از اوست ذکر نشود؛ مانند: ذکر آلهه و شرکا و شفعا و نسبت دادن ربوبیت به آنها و نیز مانند ذکر بعضی از افعالی که لایق ساحت قدسی وی نیستند؛ نظیر عجز و جهل و ظلم و غفلت[۱۵۶]. برخی هم احتمال داده‌اند مراد از اسم در آیه یاد شده معلول اول باشد که فرشته‌ای مقدس و روحانی است، زیرا حقیقت اسم حق از جنس اصوات نیست و مقصود از امر به تسبیحِ آن هم این باور است که فعل ربانی و اسم الهی، موجودی روحانی و منزه از اجسام و جسمانیات و مجرد از حیز و مکانیات است و مؤید این معنا آیه ۷۸ سوره الرحمن است که در آن اسم پروردگار به ﴿ذِي الْجَلالِ وَالإِكْرَامِ وصف شده است، زیرا وصف مذکور دلیل عاقل بودن اسم است: ﴿تَبَارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلالِ وَالإِكْرَامِ[۱۵۷][۱۵۸].[۱۵۹]

آثار تسبیح

  1. تسبیح حضرت یونس (ع) و اعتراف او به یکتایی خداوند و ظلم خویش، عامل استجابت دعای وی، از جانب خداوند: ﴿وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَن لّا إِلَهَ إِلاَّ أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ[۱۶۰].
  2. تسبیح مؤمنان و اعتراف به ظلم، عامل استجابت دعای مؤمنان از جانب خداوند: ﴿وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَن لّا إِلَهَ إِلاَّ أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ[۱۶۱].
  3. تسبیح خدا، برانگیزاننده آدمی به انفاق و دستگیری از مستمندان: ﴿فَانطَلَقُوا وَهُمْ يَتَخَافَتُونَ أَن لّا يَدْخُلَنَّهَا الْيَوْمَ عَلَيْكُم مِّسْكِينٌ[۱۶۲]، ﴿قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ لَوْلا تُسَبِّحُونَ[۱۶۳].[۱۶۴]
  4. توصیه پیامبر (ص) به تسبیح و تحمید خداوند، جهت رفع دلتنگی: ﴿وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِمَا يَقُولُونَ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ[۱۶۵].[۱۶۶]
  5. صبر و بردباری، از آثار تسبیح پروردگار: ﴿فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاء اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى[۱۶۷].[۱۶۸].[۱۶۹]
  6. تسبیح خداوند، سبب مصونیت از عذاب دنیایی: ﴿قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ لَوْلا تُسَبِّحُونَ[۱۷۰]، ﴿فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ[۱۷۱]، ﴿كَذَلِكَ الْعَذَابُ وَلَعَذَابُ الآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ[۱۷۲].
  7. تسبیح خداوند زمینه‌ساز نیل به مقام رضا: ﴿فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاء اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى[۱۷۳].
  8. تسبیح خداوند، از ناحیه حضرت یونس (ع) موجب نجات وی از گرفتاری در شکم ماهی: ﴿وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَن لّا إِلَهَ إِلاَّ أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ[۱۷۴]، ﴿فَلَوْلا أَنَّهُ كَانَ مِنْ الْمُسَبِّحِينَ لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاء وَهُوَ سَقِيمٌ[۱۷۵].
  9. تسبیح خدا از سوی مؤمنان، عامل نجات آنان از گرفتاری: ﴿وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَن لّا إِلَهَ إِلاَّ أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ[۱۷۶].
  10. تسبیح خداوند در خانه‌ها، زمینه برخورداری آنها از نور خداوند: ﴿اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لّا شَرْقِيَّةٍ وَلا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاء وَيَضْرِبُ اللَّهُ الأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ[۱۷۷].[۱۷۸][۱۷۹].

آداب تسبیح

  1. تسبیح همراه با ستایش خداوند، روشی نیکو از سوی ملائکه: ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ[۱۸۰].[۱۸۱]، ﴿وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَن يَشَاء وَهُمْ يُجَادِلُونَ فِي اللَّهِ وَهُوَ شَدِيدُ الْمِحَالِ[۱۸۲]، ﴿وَتَرَى الْمَلائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَقُضِيَ بَيْنَهُم بِالْحَقِّ وَقِيلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ [۱۸۳]، ﴿الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَّحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ[۱۸۴]، ﴿تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِن فَوْقِهِنَّ وَالْمَلائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِمَن فِي الأَرْضِ أَلا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ[۱۸۵].
  2. تسبیح همراه با حمد، از آداب تسبیح پیامبر (ص): ﴿فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ[۱۸۶]، ﴿فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاء اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى[۱۸۷]، ﴿وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لا يَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَكَفَى بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا [۱۸۸]، ﴿فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَالإِبْكَارِ[۱۸۹]، ﴿فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ[۱۹۰]، ﴿وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ [۱۹۱]، ﴿فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا[۱۹۲].
  3. تسبیح مؤمنان به درگاه خدا، همراه حمد و ستایش: ﴿إِنَّمَا يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا الَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِهَا خَرُّوا سُجَّدًا وَسَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَهُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ[۱۹۳].
  4. تسبیح موجودات، همراه با حمد: ﴿تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالأَرْضُ وَمَن فِيهِنَّ وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا [۱۹۴].
  5. بهشتیان، تسبیح‌کننده خداوند، همراه با حمد: ﴿دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلامٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ [۱۹۵][۱۹۶].

اجتناب از تسبیح

اجتناب از تسبیح خداوند، موجب محرومیت از نعمت‌های خداوند: ﴿إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ كَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِينَ[۱۹۷]، ﴿بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ لَوْلا تُسَبِّحُونَ قَالُوا سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ[۱۹۸][۱۹۹].

اوقات تسبیح

  1. شب هنگام، وقت مناسب برای عبادت، تسبیح و ستایش خدا: ﴿وَمِنَ اللَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَسَبِّحْهُ لَيْلا طَوِيلا [۲۰۰].
  2. تسبیح فرشتگان و بندگان مخلص خدا، در شب و روز: ﴿فَإِنِ اسْتَكْبَرُوا فَالَّذِينَ عِندَ رَبِّكَ يُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَهُمْ لا يَسْأَمُونَ [۲۰۱].
  3. صبحگاه و شبانگاه، زمانی مناسب برای تسبیح خداوند: ﴿قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّيَ آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلاَّ تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ إِلاَّ رَمْزًا وَاذْكُر رَّبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالإِبْكَارِ[۲۰۲]، ﴿فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ أَن سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِيًّا[۲۰۳]، ﴿فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاء اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى[۲۰۴]، ﴿اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لّا شَرْقِيَّةٍ وَلا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاء وَيَضْرِبُ اللَّهُ الأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ[۲۰۵]، ﴿فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَحِينَ تُصْبِحُونَ[۲۰۶]، ﴿وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلا هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا [۲۰۷]، ﴿إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالإِشْرَاقِ وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَّهُ أَوَّابٌ[۲۰۸]، ﴿فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَالإِبْكَارِ[۲۰۹]، ﴿إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُعَزِّرُوهُ وَتُوَقِّرُوهُ وَتُسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلا[۲۱۰]، ﴿فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ[۲۱۱]، ﴿وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَأَدْبَارَ السُّجُودِ[۲۱۲]، ﴿وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَإِدْبَارَ النُّجُومِ[۲۱۳].
  4. آغاز روز و آخر روز، زمان مناسب برای تسبیح خداوند: ﴿قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّيَ آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلاَّ تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَةَ أَيَّامٍ إِلاَّ رَمْزًا وَاذْكُر رَّبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالإِبْكَارِ[۲۱۴]، ﴿فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ أَن سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِيًّا[۲۱۵]، ﴿فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاء اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى[۲۱۶]، ﴿إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالإِشْرَاقِ وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَّهُ أَوَّابٌ[۲۱۷]، ﴿فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَالإِبْكَارِ[۲۱۸]، ﴿فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ[۲۱۹]، ﴿وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَأَدْبَارَ السُّجُودِ[۲۲۰][۲۲۱].

اهمّیت تسبیح

  1. تسبیح خداوند از جانب مؤمنان، هدفی برای بعثت پیامبر (ص): ﴿إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُعَزِّرُوهُ وَتُوَقِّرُوهُ وَتُسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلا[۲۲۲]
  2. هدف حضرت موسی (ع) دستیابی به فرصتی مناسب برای تسبیح بسیار پروردگار: ﴿قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي[۲۲۳]، ﴿كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيرًا [۲۲۴][۲۲۵].

پاداش تسبیح

تسبیح همراه با حمد خداوند و عبادت‎های شبانه و انفاق مؤمنان، دارای پاداشی بی‌حساب: ﴿إِنَّمَا يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا الَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِهَا خَرُّوا سُجَّدًا وَسَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَهُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاء بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ[۲۲۶][۲۲۷][۲۲۸].

ترغیب به تسبیح

  1. حضرت زکریا (ع) و ترغیب قومش به تسبیح خداوند: ﴿يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ اسْمُهُ يَحْيَى لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِيًّا[۲۲۹]، ﴿فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ أَن سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِيًّا[۲۳۰].
  2. تشویق مؤمنان به تسبیح خداوند: ﴿وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلا هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا [۲۳۱].[۲۳۲][۲۳۳].

تسبیح بعد از سجده

تسبیح پروردگار بعد از سجده‌ها، از وظایف پیامبر (ص): ﴿وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَأَدْبَارَ السُّجُودِ[۲۳۴][۲۳۵].

تسبیح در دانشنامه معاصر قرآن کریم

اصل این واژه از ریشه «سَبْح» به معنی:

  1. شنا کردن، شناور بودن
  2. به سرعت جریان داشتن و حرکت کردن
  3. تلاش و کوشش کردن است که مضارع آن در قرآن به صورت ﴿تُسَبِّحُونَ و اسم فاعل آن به صورت ﴿سَّابِحَاتِ آمده است، مشتقات تسبیح به صورت‌های: ﴿سَبَّحَ، ﴿سَبَّحُوا (ماضی)؛ ﴿يُسَبِّحُ، ﴿يُسَبِّحُونَ، ﴿يُسَبِّحْنَ، ﴿تُسَبِّحُ، ﴿تُسَبِّحُونَ، ﴿ تُسَبِّحوا،﴿نُسَبِّحُ، ﴿نُسَبِّحَ(مضارع)؛ ﴿سَبِّحْ، ﴿سَبِّحُوا (امر)، ﴿مُسَبِّحُونَ، ﴿مُسَبِّحِينَ(اسم فاعل) ذکر شده است.

سبحان نیز مصدر یا اسم مصدر تسبیح است و همیشه به صورت منصوب به کار می‌رود و از جهت ترکیب نحوی مفعول مطلق برای فعل مقدر است و همیشه به کلمه «الله» و «ربّ» و یا ضمیر و موصولی که منظور از آن، خداوند است اضافه می‌شود و معنای آن تنزیه خدا است. البته در مواردی هم، برای ابراز تعجب نیز به کار می‌رود.

راغب اصفهانی گوید: «سَبْحَ» حرکت سریع و تند در آب و هوا است و به طور استعاره به حرکت کرات آسمانی اطلاق می‌شود مانند: ﴿كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ[۲۳۶]. در واقع تسبیح خداوند به معنی سرعت و شتاب و شناور شدن در عبادت اوست و تسبیح شامل گفتار و عمل و نیت می‌شود[۲۳۷].

بنابراین تسبیح به معنای تنزیه خدا و اصل آن حرکت با شتاب و به دور از سستی در مسیر بندگی خدای تعالی است. «سبحان الله» نیز، بیانگر تنزیه خداوند از داشتن هرگونه شریک و فرزند و یا هر صفتی است که سزاوار ذات پاک او نباشد. برخی تسبیح و تقدیس را به یک معنا گرفته‌اند. برخی دیگر میان آن دو فرق نهاده و گفته‌اند: تسبیح عبارت است از تنزیه خداوند از شرک، عجز و نقص؛ ولی تقدیس تنزیه از آنها و نیز منزّه بودن از جسمیت، انفعال، شوائب امکان و قوه و تعدد و تکثر در ذات و صفات است. بنابراین تقدیس اعم از تسبیح است[۲۳۸].

در برخی آیات «تسبیح» همراه با «حمد» آمده؛ مانند: ﴿نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ[۲۳۹]. قرین شدن تسبیح با حمد برای جبران نقص جامدان است؛ زیرا شناخت انسان‌ها از کنه اسماء و صفات خدا ناقص است. از این رو حمد آنان نیز ناقص خواهد بود[۲۴۰].

در منطق قرآن، همه موجودات، تسبیح‌گوی خدای متعال‌اند: ﴿وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ[۲۴۱]، ﴿وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ[۲۴۲].

تسبیح‌گرانی که در قرآن نامشان ذکر شده عبارتند از:

  1. فرشتگان: ﴿الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَيُؤْمِنُونَ بِهِ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَعِلْمًا فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَقِهِمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ[۲۴۳]، ﴿وَتَرَى الْمَلَائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَقِيلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ[۲۴۴]، ﴿وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ[۲۴۵]، ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ[۲۴۶]، ﴿يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لَا يَفْتُرُونَ[۲۴۷]، ﴿إِنَّ الَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَيُسَبِّحُونَهُ وَلَهُ يَسْجُدُونَ[۲۴۸].
  2. رعد و برق: ﴿وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَنْ يَشَاءُ وَهُمْ يُجَادِلُونَ فِي اللَّهِ وَهُوَ شَدِيدُ الْمِحَالِ[۲۴۹].
  3. پیامبر اکرم (ص) :﴿وَمِنَ اللَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَسَبِّحْهُ لَيْلًا طَوِيلًا[۲۵۰]، ﴿فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى[۲۵۱].
  4. موسی کلیم: ﴿وَلَمَّا جَاءَ مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَنْ تَرَانِي وَلَكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ[۲۵۲]، ﴿فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعَى قَالَ خُذْهَا وَلا تَخَفْ سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الأُولَى وَاضْمُمْ يَدَكَ إِلَى جَنَاحِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرَى لِنُرِيَكَ مِنْ آيَاتِنَا الْكُبْرَى اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي هَارُونَ أَخِي اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيرًا وَنَذْكُرَكَ كَثِيرًا [۲۵۳].
  5. عیسی: ﴿وَإِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلَا أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ[۲۵۴].
  6. زکریا: ﴿قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا رَمْزًا وَاذْكُرْ رَبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ[۲۵۵].
  7. کوه‌ها و پرندگان همراه با داوود: ﴿إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِشْرَاقِ[۲۵۶]، ﴿وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ[۲۵۷]، ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ مِنَّا فَضْلًا يَا جِبَالُ أَوِّبِي مَعَهُ وَالطَّيْرَ وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ[۲۵۸].
  8. یونس: ﴿فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ[۲۵۹]، ﴿لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ[۲۶۰].

از آیه ﴿تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا[۲۶۱] معلوم می‌شود که تمام ذرات عالم اعم از جاندار و بی‌جان، عاقل و غیرعاقل، دارای نوعی درک و شعورند که خدا را تسبیح می‌کنند. هرچند ما قادر به فهم تسبیح آنها نباشیم. آیه دیگری از سوره فصلت بیانگر این حقیقت است که روز قیامت همه چیز به سخن در می‌آید: ﴿قَالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ[۲۶۲].

از امام صادق (ع) نقل است که فرمود: هر چیزی تسبیح و حمد خدا می‌گوید، حتی صدایی که از شکافتن دیوار به گوش می‌رسد نیز تسبیح است[۲۶۳]؛ از امام باقر (ع) نقل شده که علامت داغ بر چهره حیوانات نگذارید و به صورت آنها تازیانه نزنید؛ زیرا آنها حمد و ثنای خدا می‌گویند[۲۶۴]؛ بعضی گفته‌اند: مراد از اسم حق در ﴿سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى[۲۶۵] این است که با ذکر او چیزی که او منزّه از آن است ذکر نشود[۲۶۶].

مواردی در قرآن کریم به صیغه امر ﴿سَبِّحْ آمده که امر به تسبیح، به صورت مطلق و در حالات گوناگون شده است: ﴿فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ[۲۶۷]، ﴿وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ[۲۶۸]، ﴿وَسَبِّحْهُ لَيْلًا طَوِيلًا[۲۶۹]، ﴿وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَإِدْبَارَ النُّجُومِ[۲۷۰]، ﴿وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا[۲۷۱].

در مواردی هم، تسبیح حاملان عرش در رعد و برق و فرشتگان به صورت خبری ذکر شده است: ﴿الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ[۲۷۲]، ﴿وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ[۲۷۳].

برای اهمیت تسبیح و نقش مؤثر آن همین بس که قرآن کریم می‌فرماید اگر تسبیح یونس در شکم ماهی نبود برای همیشه او در آنجا ماندگار می‌شد: ﴿فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ [۲۷۴]

بنابراین تسبیح خداوند یکتا، وظیفه همه مؤمنان است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا[۲۷۵] و در وصف بهشتیان آمده است که ﴿دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ[۲۷۶].

بعضی تسبیح موجودات را زبان حال دانسته و گفته‌اند همان گونه که یک تابلو زیبا و یا یک قطعه شعر پرجاذبه و گویا با زبان حال، زیبایی و گویایی خود را فریاد می‌زند، تسبیح موجودات بی‌جان هم از همین قبیل است؛ ولی ظاهر آیه ﴿وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ[۲۷۷] دلالت بر تسبیح واقعی دارد که بیانگر نوعی درک و شعور آنان است.[۲۷۸]

منابع

پانویس

  1. و اوست که شب و روز و خورشید و ماه را آفرید (که) هر یک در چرخه‌ای شناورند؛ سوره انبیاء، آیه:۳۳.
  2. و به فرشتگانی که شناورند و با شتاب فرود می‌آیند؛ سوره نازعات، آیه:۳.
  3. تو را در روز، کوششی دراز دامن است؛ سوره مزمل، آیه:۷.
  4. مفردات، ص‌۳۹۲؛ التحقیق، ج‌۵، ص‌۲۰، «سبح».
  5. مفردات، ص‌۳۹۲، «سبح».
  6. التحقیق، ج‌۵، ص‌۱۹ ـ ۲۲، «سبح».
  7. المفردات فی غریب القرآن.
  8. اسحاق‌نیا تربتی، سید رضا، مقاله «تسبیح»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۵۱۱- ۵۲۰؛ فرهنگ قرآن، ج۸؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۵۴؛ عباسی، آزاده، مقاله «تسبیح»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۱۴۵-۱۴۸.
  9. اسماء و صفات الهی، ج‌۱، ص‌۶۴۷.
  10. التفسیرالکبیر، ج۳، ص۲۱۶؛ الوجوه والنظایر، ج۱،ص۴۴۶.
  11. مفردات، ص‌۳۹۳، «سبح».
  12. پاکا آن (خداوند) که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی که پیرامون آن را خجسته گردانده‌ایم برد تا از نشانه‌هایمان بدو نشان دهیم، بی‌گمان اوست که شنوای بیناست؛ سوره اسراء، آیه۱.
  13. پاکا که پروردگار آسمان‌ها و زمین، پروردگار اورنگ (فرمانفرمایی جهان) است از آنچه (او را) وصف می‌کنند؛ سوره زخرف، آیه:۸۲.
  14. بگو: این راه من است که با بینش به سوی خداوند فرا می‌خوانم، من و (نیز) هر کس که پیرو من است؛ و پاکاکه خداوند است و من از مشرکان نیستم؛ سوره یوسف، آیه:۱۰۸.
  15. و چون موسی به وعده‌گاه ما آمد و پروردگارش با وی سخن سر کرد، گفت: پروردگارا! خویش را به من بنمای تا در تو بنگرم، فرمود: مرا هرگز نخواهی دید اما در این کوه بنگر! اگر بر جای خود استوار ماند مرا نیز خواهی دید و همین که پروردگارش بر آن کوه تجلّی کرد آن را با خاک یکسان ساخت و موسی بیهوش افتاد و چون به خویش آمد، گفت: پاکا که تویی! به پیشگاهت توبه آوردم و من نخستین مؤمنم؛ سوره اعراف، آیه:۱۴۳.
  16. و گفتند خداوند فرزندی گزیده است؛ پاکا که اوست، بلکه هر چه در آسمان و زمین است از اوست؛ همه فرمانبردار اویند؛ سوره بقره، آیه:۱۱۶.
  17. النهایه، ج۲، ص۳۳۱؛ لسان‌العرب، ج۶، ص۱۴۴، «سبح»؛ اسماء و صفات الهی، ج‌۱، ص‌۶۴۷.
  18. اگر در آن دو (- آسمان و زمین) جز خداوند خدایانی می‌بودند، هر دو تباه می‌شدند پس پاکا که خداوند است- پروردگار اورنگ (فرمانفرمایی جهان)- از آنچه وصف می‌کنند؛ سوره انبیاء، آیه:۲۲.
  19. پاکا و فرا برترا به برتری بزرگ که اوست از آنچه (آنان) می‌گویند؛ سوره اسراء، آیه:۴۳.
  20. و پروردگارت هر چه خواهد می‌آفریند و می‌گزیند؛ آنان را گزینشی نیست، پاکا خداوند و فرابرترا (که اوست) از آنچه (برای او) شریک می‌آورند؛ سوره قصص، آیه:۶۸.
  21. المیزان، ج‌۱۶، ص‌۶۹.
  22. گفتند: خداوند فرزندی برگزیده است، پاکاکه اوست، او بی‌نیاز است؛ آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، از آن اوست شما را در این (گفته) برهانی نیست؛ آیا چیزی که نمی‌دانید درباره خداوند می‌گویید؟؛ سوره یونس، آیه:۶۸.
  23. مفردات، ص‌۳۹۳، «سبح».
  24. و پروردگارت را در دل خود به لابه و ترس و بی‌بانگ بلند در گفتار، سپیده‌دمان و دیرگاه عصرها یاد کن و از غافلان مباش!؛ سوره اعراف، آیه: ۲۰۵.
  25. ای مؤمنان! خداوند را بسیار یاد کنید؛ سوره احزاب، آیه:۴۱.
  26. آنچه از این کتاب بر تو وحی شده است بخوان و نماز را بپا دار که نماز از کار زشت و کار ناپسند باز می‌دارد و به راستی یادکرد خداوند (از هر چیز) بزرگ‌تر است و خداوند می‌داند که چه انجام می‌دهید؛ سوره عنکبوت، آیه:۴۵.
  27. مجمع البیان، ج‌۴، ص‌۷۹۲؛ ج‌۸، ص‌۴۴۷، ۵۶۸؛ زادالمسیر، ج‌۶، ص‌۲۰۴.
  28. آیا درنیافته‌ای که خداوند چگونه به کلمه‌ای پاک مثل می‌زند که همگون درختی پاک است، ریشه‌اش پابرجاست و شاخه‌اش سر بر آسمان دارد؛ سوره ابراهیم، آیه:۲۴.
  29. المیزان، ج‌۱۲، ص‌۵۱.
  30. دارایی و پسران زیور زندگی دنیایند و کارهای ماندگار شایسته در نزد پروردگارت در پاداش و امید (به آینده) بهتر است؛ سوره کهف، آیه:۴۶.
  31. و خداوند بر راهیابی رهیافتگان می‌افزاید و نزد پروردگارت کارهای ماندگار شایسته پاداشی بهتر و فرجامی خوش‌تر دارند؛ سوره مریم، آیه:۷۶.
  32. تفسیر قمی، ج‌۲، ص‌۵۱؛ التبیان، ج‌۷، ص‌۱۴۶.
  33. و خانواده‌ات را به نماز فرمان ده و بر آن شکیب کن، ما از تو روزی نمی‌خواهیم که خود، تو را روزی می‌دهیم و سرانجام (نیک) برای پرهیزگاری است؛ سوره طه، آیه: ۱۳۲.
  34. تفسیر قرطبی، ج‌۱، ص‌۱۶۹.
  35. عون‌المعبود، ج۴، ص۱۹۳؛ السنن‌الکبری، ج‌۶، ص‌۱۷۹؛ تفسیر موضوعی، ج‌۹، ص‌۶۴.
  36. بحارالانوار، ج‌۸۹، ص‌۳۱۲.
  37. المیزان، ج‌۱۳، ص‌۵؛ شرح اصول کافی، ج‌۱۱، ص‌۵۸.
  38. البیان فی عدّ آی القرآن، ص‌۱۳۳؛ تحفة الاحوذی، ج‌۸، ص‌۱۹۲.
  39. اسحاق‌نیا تربتی، سید رضا، مقاله «تسبیح»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۵۱۱- ۵۲۰.
  40. خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۲۵۲.
  41. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۲۴۴.
  42. تفسیر صدر المتألهین، ج‌۲، ص‌۳۱۴؛ الکشاف، ج‌۱، ص‌۱۲۵؛ فتح القدیر، ج‌۱، ص‌۶۴.
  43. الفروق اللغویة، ص‌۱۲۴.
  44. الکشاف، ج‌۱، ص‌۱۲۵؛ شرح فصوص الحکم، ص‌۳۶۸، ۵۴۱.
  45. المصطلحات الکلامیه، ص‌۷۸.
  46. ممد الهمم، ص‌۲۶.
  47. بیان السعاده، ج‌۱، ص‌۷۴.
  48. شرح فصوص الحکم، ص‌۳۶۸، ۵۴۱.
  49. المصطلحات الکلامیه، ص‌۷۸.
  50. ای قوم من! به سرزمین مقدّسی که خداوند برای شما مقرّر فرموده است وارد شوید و واپس مگرایید که زیانکار گردید؛ سوره مائده، آیه:۲۱.
  51. الفروق اللغویه، ص‌۱۲۵.
  52. اسحاق‌نیا تربتی، سید رضا، مقاله «تسبیح»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۵۱۱- ۵۲۰.
  53. ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم؛ سوره بقره، آیه:۳۰.
  54. و تندر به سپاس او، او را پاک می‌خواند و فرشتگان نیز از بیم وی (او را پاک می‌خوانند) و آذرخش‌ها را می‌فرستد که آنها را به هر که می‌خواهد می‌رساند و آنان درباره خداوند چالش می‌ورزند و او سخت کیفر است؛ سوره رعد، آیه: ۱۳.
  55. المیزان، ج‌۱، ص‌۲۰.
  56. و بگو سپاس خداوند را که نه فرزندی گزیده است و نه او را در فرمانروایی انبازی و نه او را از سر زبونی، سرپرستی است و او را چنان که باید بزرگ می‌دار!؛ سوره اسراء، آیه:۱۱۱.
  57. آسمان‌های هفتگانه و زمین و آنچه در آنهاست او را به پاکی می‌ستایند و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی می‌ستاید اما شما ستایش آنان را در نمی‌یابید؛ بی‌گمان او بردباری آمرزنده است؛ سوره اسراء، آیه:۴۴.
  58. تسنیم، ج‌۱، ص‌۳۳۸ ـ ۳۳۹.
  59. صحیح مسلم، ج‌۹، ص‌۹۲.
  60. اسحاق‌نیا تربتی، سید رضا، مقاله «تسبیح»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۵۱۱- ۵۲۰؛ مقاله «حمد»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۱.
  61. کسانی که عرش خداوند را برمی‌دارند و پیرامونیان آن، با سپاس پروردگارشان را به پاکی می‌ستایند و بدو ایمان می‌آورند و برای مؤمنان آمرزش می‌خواهند که: پروردگارا! بخشایش و دانش تو همه چیز را فراگیر است پس، آنان را که توبه آورده و از راه تو پیروی کرده‌اند بیامرز و از عذاب دوزخ باز دار؛ سوره غافر، آیه:۷.
  62. و فرشتگان را می‌بینی که پیرامون اورنگ (فرمانفرمایی خداوند) حلقه بسته‌اند؛ با سپاس پروردگارشان را به پاکی می‌ستایند و میان آنان به راستی (و درستی) داوری خواهد شد و گفته می‌شود: سپاس خداوند پروردگار جهانیان را؛ سوره زمر، آیه:۷۵.
  63. و ماییم که صف‌زدگانیم. و ماییم که (خداوند را) به پاکی می‌ستاییم؛ سوره صافات، آیه: ۱۶۵ - ۱۶۶.
  64. ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم؛ سوره بقره، آیه:۳۰.
  65. و اگر گردنکشی کنند، آنان که نزد پروردگارت به سر می‌برند شب و روز او را به پاکی یاد می‌کنند و رنجور نمی‌شوند؛ سوره فصلت، آیه:۳۸.
  66. شب و روز (خداوند را) به پاکی ستایش می‌کنند در حالی که سستی نمی‌ورزند؛ سوره انبیاء، آیه:۲۰.
  67. او را پاک می‌خوانند و برای او سجده می‌کنند؛ سوره اعراف، آیه:۲۰۶.
  68. و تندر به سپاس او، او را پاک می‌خواند و فرشتگان نیز از بیم وی (او را پاک می‌خوانند) و آذرخش‌ها را می‌فرستد که آنها را به هر که می‌خواهد می‌رساند و آنان درباره خداوند چالش می‌ورزند و او سخت کیفر است؛ سوره رعد، آیه: ۱۳.
  69. روض‌الجنان، ج‌۱۱، ص‌۲۰۰؛ نثرطوبی، ج‌۱، ص‌۳۱۰.
  70. خداوند است که بادها را می‌فرستد که ابرها را برمی‌انگیزد و آن را در آسمان هر گونه خواهد می‌گسترد و آن را پاره‌پاره می‌گرداند و آنگاه باران پیاپی را می‌نگری که از لابه‌لای آن بیرون می‌زند و چون (خداوند) آن را به کسانی از بندگانش که بخواهد برساند ناگهان شاد می‌شوند؛ سوره روم، آیه:۴۸.
  71. نثر طوبی، ج‌۱، ص‌۳۱۰.
  72. اسحاق‌نیا تربتی، سید رضا، مقاله «تسبیح»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۵۱۱- ۵۲۰.
  73. پس پروردگارت را با سپاس به پاکی بستای و از سجده‌گزاران باش؛ سوره حجر، آیه:۹۸.
  74. آنگاه، با سپاس، پروردگارت را به پاکی بستای و از وی آمرزش خواه که او بی‌گمان بسیار توبه‌پذیر است؛ سوره نصر، آیه:۳.
  75. التفسیر الکبیر، ج‌۳۲، ص‌۱۵۸.
  76. الکشاف، ج‌۴، ص‌۸۱۱.
  77. تفسیر لاهیجی، ج‌۴، ص‌۸۸۲.
  78. بنابراین شکیب کن که وعده خداوند راستین است و از گناه خویش آمرزش بخواه و در پایان روز و پگاهان با سپاس پروردگارت را به پاکی بستای!؛ سوره غافر، آیه: ۵۵.
  79. مجمع البیان، ج‌۸، ص‌۸۲۱؛ المیزان، ج‌۱۷، ص‌۳۴۱.
  80. پرتوی از قرآن، ج‌۳، ص‌۱۲۶.
  81. بیان السعاده، ج‌۱، ص‌۲۶۱.
  82. الموسوعة الذهبیه، ج‌۹، ص‌۳۲۳.
  83. و پاسی از شب را برای او سجده بگزار و او را در بلندای شب به پاکی بستای؛ سوره انسان، آیه:۲۶.
  84. چون برمی‌خیزی پروردگارت را با سپاس به پاکی بستای! و پاسی از شباهنگام و هنگام رفتن ستارگان او را به پاکی بستای!؛ سوره طور، آیه: ۴۸ - ۴۹.
  85. مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۴۹؛ المیزان، ج‌۱۹، ص‌۲۴.
  86. پیش از برآمدن آفتاب و پیش از فرو رفتن آن پروردگارت را با سپاس به پاکی بستای؛ سوره طه، آیه:۱۳۰.
  87. التبیان، ج‌۷، ص‌۲۲۲؛ جوامع الجامع، ج‌۲، ص‌۴۷؛ المیزان، ج‌۱۴، ص‌۲۳۵.
  88. و پاس‌هایی از شب و پیرامون‌های روز را نیز به ستایش پرداز باشد که خشنود گردی؛ سوره طه، آیه:۱۳۰.
  89. التبیان، ج‌۷، ص‌۲۲۲؛ جوامع الجامع، ج‌۲، ص‌۴۷؛ المیزان، ج‌۱۴، ص‌۲۳۵.
  90. المیزان، ج‌۱۹، ص‌۱۳۶.
  91. پس نام سترگ پروردگار خویش را به پاکی بستای!؛ سوره واقعه، آیه:۷۴.
  92. المیزان، ج‌۲۰، ص‌۲۶۴.
  93. نام برتر پروردگارت را به پاکی بستای!؛ سوره اعلی، آیه:۱.
  94. بگو: این راه من است که با بینش به سوی خداوند فرا می‌خوانم، من و (نیز) هر کس که پیرو من است؛ و پاکاکه خداوند است و من از مشرکان نیستم؛ سوره یوسف، آیه:۱۰۸.
  95. المیزان، ج‌۱۱، ص‌۲۷۷.
  96. اسحاق‌نیا تربتی، سید رضا، مقاله «تسبیح»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۵۱۱- ۵۲۰.
  97. و چون موسی به وعده‌گاه ما آمد و پروردگارش با وی سخن سر کرد، گفت: پروردگارا! خویش را به من بنمای تا در تو بنگرم، فرمود: مرا هرگز نخواهی دید اما در این کوه بنگر! اگر بر جای خود استوار ماند مرا نیز خواهی دید و همین که پروردگارش بر آن کوه تجلّی کرد آن را با خاک یکسان ساخت و موسی بیهوش افتاد و چون به خویش آمد، گفت: پاکا که تویی! به پیشگاهت توبه آوردم و من نخستین مؤمنم؛ سوره اعراف، آیه:۱۴۳.
  98. و آن را افکند؛ ناگهان، آن (چوبه‌دست) ماری شد که می‌شتافت؛ سوره طه، آیه:۲۰.
  99. و از خانواده‌ام دستیاری برایم بگمار. هارون برادرم راپشتم را به او استوار دار. و او را در کارم شریک ساز. تا تو را بسیار به پاکی بستاییم. و بسیار تو را به یاد آوریم؛ سوره طه، آیه: ۲۹ – ۳۴.
  100. و یاد کن که خداوند به عیسی پسر مریم فرمود: آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را دو خدا به جای خداوند بگزینید؟ گفت: پاکا که تویی، مرا نسزد که آنچه را حقّ من نیست بر زبان آورم، اگر آن را گفته باشم تو دانسته‌ای، تو آنچه در درون من است می‌دانی و من آنچه در ذات توست نمی‌دانم، بی‌گمان این تویی که بسیار داننده نهان‌هایی؛ سوره مائده، آیه:۱۱۶.
  101. گفت: پروردگارا! برای من نشانه‌ای بگذار! فرمود: تو را نشانه این باد که سه روز با مردم جز به اشارت سخن نگویی و پروردگارت را بسیار به یاد آور و در پایان روز و پگاهان به پاکی بستای؛ سوره آل عمران، آیه:۴۱.
  102. آنگاه از محراب به سوی قوم خود بیرون شد و به آنان اشاره کرد که: پگاهان و در پایان روز (خداوند را) به پاکی بستأیید؛ سوره مریم، آیه:۱۱.
  103. بیان السعاده، ج‌۳، ص‌۲.
  104. ما کوه‌ها را رام گرداندیم که با وی در پایان روز و بامدادان نیایش می‌کردند. و (نیز) پرندگان را در حالی که (بر او) گرد آورده بودیم به سوی او باز می‌گشتند؛ سوره ص، آیه: ۱۸ـ ۱۹.
  105. و به راستی به داوود از نزد خود بخششی ارزانی داشتیم؛ ای کوه‌ها و پرندگان با وی همنوا شوید! و آهن را برای او نرم کردیم؛ سوره سبأ، آیه:۱۰.
  106. جامع البیان، ج‌۲۲، ص‌۸۰.
  107. و اگر او از نیایشگران نبود، بی‌گمان در شکم آن (ماهی)، تا روزی که (همگان) برانگیخته می‌گردند می‌ماند؛ سوره صافات، آیه:۱۴۳ - ۱۴۴.
  108. اسحاق‌نیا تربتی، سید رضا، مقاله «تسبیح»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۵۱۱- ۵۲۰.
  109. ای مؤمنان! خداوند را بسیار یاد کنید؛ سوره احزاب، آیه:۴۱ - ۴۲.
  110. به آیات ما تنها کسانی ایمان دارند که چون آنها را بدیشان گوشزد کنند به سجده درمی‌افتند و پروردگارشان را با سپاس، پاک می‌خوانند و گردنکشی نمی‌ورزند؛ سوره سجده، آیه:۱۵.
  111. این چراغ در خانه‌هایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیده‌دمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی می‌ستایند مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمی‌دارد؛ از روزی می‌هراسند که دل‌ها و دیده‌ها در آن زیرورو می‌شوند؛ سوره نور، آیه: ۳۶- ۳۷.
  112. دعای آنان در آن (بهشت) پاکا که تویی بار پروردگارا ست و درودشان، «سلام» و پایان دعاشان، سپاس خداوند پروردگار جهانیان را؛ سوره یونس، آیه: ۱۰.
  113. اسحاق‌نیا تربتی، سید رضا، مقاله «تسبیح»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۵۱۱- ۵۲۰.
  114. آنچه در آسمان‌ها و زمین است خداوند را به پاکی می‌ستاید و او پیروزمند فرزانه است؛ سوره حدید، آیه:۱.
  115. آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است خداوند را به پاکی می‌ستاید و او پیروزمند فرزانه است؛ سوره حشر، آیه:۱.
  116. آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است خداوند را به پاکی می‌ستاید و او پیروزمند فرزانه است؛ سوره صف، آیه:۱.
  117. آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، خداوند را به پاکی می‌ستاید، همان که فرمانفرمای بسیار پاک پیروزمند فرزانه است؛ سوره جمعه، آیه: ۱.
  118. آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، خداوند را به پاکی می‌ستاید؛ فرمانفرمایی از آن اوست و سپاس، او راست و او بر هر کاری تواناست؛ سوره تغابن، آیه:۱.
  119. و از روزی (یاد کن) که آنان را و آنچه را به جای خداوند می‌پرستند، گرد می‌آورد آنگاه می‌فرماید: آیا شما این بندگان مرا گمراه کردید یا آنان خود، راه را گم کردند؟ می‌گویند: پاکا که تویی، سزاوار ما نیست که به جای تو دوستی برگزینیم امّا تو چندان آنان و پدرانشان را بهره‌مند کردی که یاد (تو) را فراموش کردند و گروهی شدند به نابودی افتاده؛ سوره فرقان، آیه: ۱۷ - ۱۸.
  120. برترینشان گفت: آیا به شما نگفتم که چرا (خداوند را) به پاکی نمی‌ستأیید (- انشاء الله نمی‌گویید)؟؛ سوره قلم، آیه:۲۸.
  121. الموسوعة الذهبیه، ج‌۹، ص‌۳۲۳ ـ ۳۲۵.
  122. آسمان‌های هفتگانه و زمین و آنچه در آنهاست او را به پاکی می‌ستایند و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی می‌ستاید اما شما ستایش آنان را در نمی‌یابید؛ بی‌گمان او بردباری آمرزنده است؛ سوره اسراء، آیه:۴۴.
  123. ای مؤمنان! خداوند را بسیار یاد کنید؛ سوره احزاب، آیه:۴۱ - ۴۲.
  124. مخزن‌العرفان، ج۹، ص۱۲۷؛ کشف‌الحقایق، ج۲، ص۲۲۷.
  125. بصائر ذوی التمییز، ج‌۳، ص‌۱۷۴ ـ ۱۷۶.
  126. الکافی، ج‌۳، ص‌۳۴۳؛ تهذیب الاحکام، ج‌۲، ص‌۱۰۵.
  127. از مبلّغان نخستین مسیحیت
  128. کتاب مقدس، اعمال رسولان، ۱۶: ۲۵ ـ ۲۷.
  129. اسحاق‌نیا تربتی، سید رضا، مقاله «تسبیح»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۵۱۱- ۵۲۰.
  130. آسمان‌های هفتگانه و زمین و آنچه در آنهاست او را به پاکی می‌ستایند و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی می‌ستاید اما شما ستایش آنان را در نمی‌یابید؛ بی‌گمان او بردباری آمرزنده است؛ سوره اسراء، آیه:۴۴.
  131. نمونه، ج‌۱۴، ص‌۴۹۷ ـ ۴۹۹.
  132. المیزان، ج‌۱۳، ص‌۱۱۱ ـ ۱۱۲.
  133. شرح الاسماء، ص‌۴۱۰.
  134. آیا در نیافته‌ای هر که در آسمان‌ها و زمین است خداوند را به پاکی می‌ستایند؟؛ سوره نور، آیه: ۴۱.
  135. نمونه، ج‌۱۴، ص‌۴۹۸.
  136. مفردات، ص‌۳۹۳، «سبح».
  137. هر یک نماز و نیایش خود را دانسته است؛ سوره نور، آیه:۴۱.
  138. تفسیر صدرالمتألهین، ج‌۶، ص‌۱۴۸.
  139. شرح فصوص الحکم، ص‌۷۹ ـ ۸۰.
  140. المیزان، ج‌۱۹، ص‌۱۴۴.
  141. خداوند ما را به سخن آورد همان که هر چیز را به سخن می‌آورد؛ سوره فصلت، آیه:۲۱.
  142. شرح منظومه، ج‌۳، ص‌۶۴۴ ـ ۶۴۵؛ شرح فصوص الحکم، ص‌۵۰۷ ـ ۵۱۰.
  143. الفروق اللغویه، ص‌۱۲۵.
  144. تفسیر صدرالمتألهین، ج‌۷، ص‌۱۴۸ ـ ۱۴۹.
  145. شرح الاسماء، ص‌۴۱۰.
  146. آیا در نیافته‌ای هر که در آسمان‌ها و زمین است و پرندگان گشاده‌بال، خداوند را به پاکی می‌ستایند؟ هر یک نماز و نیایش خود را دانسته است و خداوند به آنچه انجام می‌دهند داناست؛ سوره نور، آیه:۴۱.
  147. تفسیر صدرالمتألهین، ج‌۶، ص‌۱۴۷.
  148. و تندر به سپاس او، او را پاک می‌خواند؛ سوره رعد، آیه: ۱۳.
  149. جامع البیان، ج‌۱۳، ص‌۱۳۴ ـ ۱۶۳.
  150. کشف الاسرار، ج‌۵، ص‌۵۶۰.
  151. تفسیر عیاشی، ج‌۲، ص‌۲۹۴؛ نورالثقلین، ج‌۳، ص‌۱۶۸.
  152. تفسیر عیاشی، ج‌۲، ص‌۲۹۴؛ نورالثقلین، ج‌۳، ص‌۱۶۸.
  153. شرح الاسماء، ص‌۴۱۰ ـ ۴۱۱؛ اسفار، ج‌۱، ص‌۱۱۶ ـ ۱۱۸.
  154. اسحاق‌نیا تربتی، سید رضا، مقاله «تسبیح»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۵۱۱- ۵۲۰.
  155. نام برتر پروردگارت را به پاکی بستای!؛ سوره اعلی، آیه:۱.
  156. المیزان، ج‌۲۰، ص‌۲۶۴.
  157. خجسته باد نام پروردگارت آن (خداوند) بشکوه و کرامند؛ سوره نور، آیه:۴۱.
  158. تفسیر صدرالمتألهین، ج‌۷، ص‌۳۶۴ و ۳۶۵.
  159. اسحاق‌نیا تربتی، سید رضا، مقاله «تسبیح»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۷، ص۵۱۱- ۵۲۰.
  160. و یونس را (یاد کن) هنگامی که خشمناک راه خویش در پیش گرفت و گمان برد که هیچ‌گاه او را در تنگنا نمی‌نهیم پس در آن تاریکی‌ها بانگ برداشت که هیچ خدایی جز تو نیست، پاکا که تویی، بی‌گمان من از ستمکاران بوده‌ام. آنگاه او را پاسخ گفتیم و او را از اندوه رهاندیم و بدین‌گونه مؤمنان را می‌رهانیم؛ سوره انبیاء، آیه: ۸۷ ـ ۸۸.
  161. و یونس را (یاد کن) هنگامی که خشمناک راه خویش در پیش گرفت و گمان برد که هیچ‌گاه او را در تنگنا نمی‌نهیم پس در آن تاریکی‌ها بانگ برداشت که هیچ خدایی جز تو نیست، پاکا که تویی، بی‌گمان من از ستمکاران بوده‌ام. آنگاه او را پاسخ گفتیم و او را از اندوه رهاندیم و بدین‌گونه مؤمنان را می‌رهانیم؛ سوره انبیاء، آیه: ۸۷ ـ ۸۸.
  162. و به راه افتادند در حالی که با هم پوشیده سخن می‌گفتند؛ که: نباید امروز بینوایی در آن، بر شما وارد گردد؛ سوره قلم، آیه: ۲۳- ۲۴.
  163. برترینشان گفت: آیا به شما نگفتم که چرا (خداوند را) به پاکی نمی‌ستایید (- انشاء الله نمی‌گویید)؟؛ سوره قلم، آیه۲۸.
  164. در احتمالی منظور از "لَوْلا تُسَبِّحُونَ" این است که چرا نعمتهای الهی را بر خود به یاد نمی‌آورید تا اینکه شکرگزار او باشید، به اینکه حق فقرا را از اموال خود بپردازید؛ مجمع‌البیان، ج‌۹‌-‌۱۰، ص‌۵۰۶.
  165. و ما به درستی می‌دانیم که تو از آنچه می‌گویند دلتنگ می‌گردی. پس پروردگارت را با سپاس به پاکی بستای و از سجده‌گزاران باش؛ سوره حجر، آیه: ۹۷ ـ ۹۸.
  166. آیه یاد شده بر استعانت از تسبیح، جهت رفع دلتنگی و غم دلالت می‌کند؛ المیزان، ج‌۱۲، ص‌۱۹۵.
  167. باری، بر آنچه می‌گویند شکیب کن و پیش از برآمدن آفتاب و پیش از فرو رفتن آن پروردگارت را با سپاس به پاکی بستای! و پاس‌هایی از شب و پیرامون‌های روز را نیز به ستایش پرداز باشد که خشنود گردی؛ سوره طه، آیه:۱۳۰.
  168. توصیه به تسبیح، پس از فرمان به «صبر»، نقش تسبیح در توانمند شدن بر صبر را نشان می‌دهد.
  169. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۲۹۳؛ فرهنگ قرآن، ج8.
  170. برترینشان گفت: آیا به شما نگفتم که چرا (خداوند را) به پاکی نمی‌ستایید (- انشاء الله نمی‌گویید)؟؛ سوره قلم، آیه:۲۸.
  171. و چون (باغی) سوخته، سیاه گردید؛ سوره قلم، آیه:۲۰.
  172. آن عذاب بدین‌گونه بود و اگر می‌دانستند عذاب جهان واپسین به راستی بزرگ‌تر است؛ سوره قلم، آیه:۳۳.
  173. باری، بر آنچه می‌گویند شکیب کن و پیش از برآمدن آفتاب و پیش از فرو رفتن آن پروردگارت را با سپاس به پاکی بستای! و پاس‌هایی از شب و پیرامون‌های روز را نیز به ستایش پرداز باشد که خشنود گردی؛ سوره طه، آیه: ۱۳۰.
  174. و یونس را (یاد کن) هنگامی که خشمناک راه خویش در پیش گرفت و گمان برد که هیچ‌گاه او را در تنگنا نمی‌نهیم پس در آن تاریکی‌ها بانگ برداشت که هیچ خدایی جز تو نیست، پاکا که تویی، بی‌گمان من از ستمکاران بوده‌ام. آنگاه او را پاسخ گفتیم و او را از اندوه رهاندیم و بدین‌گونه مؤمنان را می‌رهانیم؛ سوره انبیاء، آیه: ۸۷ - ۸۸.
  175. و اگر او از نیایشگران نبود، بی‌گمان در شکم آن (ماهی)، تا روزی که (همگان) برانگیخته می‌گردند می‌ماند. آنگاه او را به کرانه برهنه دریا افکندیم در حالی که بیمار بود؛ سوره صافات، آیه: ۱۴۳ - ۱۴۵.
  176. و یونس را (یاد کن) هنگامی که خشمناک راه خویش در پیش گرفت و گمان برد که هیچ‌گاه او را در تنگنا نمی‌نهیم پس در آن تاریکی‌ها بانگ برداشت که هیچ خدایی جز تو نیست، پاکا که تویی، بی‌گمان من از ستمکاران بوده‌ام. آنگاه او را پاسخ گفتیم و او را از اندوه رهاندیم و بدین‌گونه مؤمنان را می‌رهانیم؛ سوره انبیاء، آیه: ۸۷ - ۸۸.
  177. خداوند، نور آسمان‌ها و زمین است، مثل نور او چون چراغدانی است در آن چراغی، آن چراغ در شیشه‌ای، آن شیشه گویی ستاره‌ای درخشان است کز درخت خجسته زیتونی می‌فروزد که نه خاوری است و نه باختری، نزدیک است روغن آن هر چند آتشی بدان نرسیده برفروزد، نوری است فرا نوری، خداوند هر که را بخواهد به نور خویش رهنمون می‌گردد و خداوند این مثل‌ها را برای مردم می‌زند و خداوند به هر چیزی داناست. این چراغ) در خانه‌هایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیده‌دمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی می‌ستایند؛ سوره نور، آیه: ۳۵- ۳۶.
  178. "فِي بُيُوتٍ" صفت برای "مشکوة" است؛ یعنی آن مشکوة و چراغدان که تمثیل نور الهی است در خانه‌هایی است...که هر بامداد و شامگاه، خداوند در آنها تسبیح می‌شود؛ مجمع‌البیان، ج‌۷‌-‌۸‌، ص‌۲۲۴ و ۲۲۷.
  179. فرهنگ قرآن، ج۸.
  180. و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید؛ سوره بقره، آیه: ۳۰.
  181. بر این اساس که "باء" در "بِحَمْدِكَ" به معنای مصاحبت باشد.
  182. و تندر به سپاس او، او را پاک می‌خواند و فرشتگان نیز از بیم وی (او را پاک می‌خوانند) و آذرخش‌ها را می‌فرستد که آنها را به هر که می‌خواهد می‌رساند و آنان درباره خداوند چالش می‌ورزند و او سخت کیفر است؛ سوره رعد، آیه:۱۳.
  183. و فرشتگان را می‌بینی که پیرامون اورنگ (فرمانفرمایی خداوند) حلقه بسته‌اند؛ با سپاس پروردگارشان را به پاکی می‌ستایند و میان آنان به راستی (و درستی) داوری خواهد شد و گفته می‌شود: سپاس خداوند پروردگار جهانیان را؛ سوره زمر، آیه:۷۵.
  184. کسانی که عرش خداوند را برمی‌دارند و پیرامونیان آن، با سپاس پروردگارشان را به پاکی می‌ستایند و بدو ایمان می‌آورند و برای مؤمنان آمرزش می‌خواهند که: پروردگارا! بخشایش و دانش تو همه چیز را فراگیر است پس، آنان را که توبه آورده و از راه تو پیروی کرده‌اند بیامرز و از عذاب دوزخ باز دا؛ سوره غافر، آیه:۷.
  185. نزدیک است که آسمان‌ها بر فراز سرشان بشکافند و فرشتگان با سپاس پروردگارشان را به پاکی می‌ستایند و برای هر کس که در زمین است آمرزش می‌خواهند؛ آگاه باشید که بی‌گمان خداوند است که آمرزنده بخشاینده است؛ سوره شوری، آیه:۵.
  186. پس پروردگارت را با سپاس به پاکی بستای و از سجده‌گزاران باش؛ سوره حجر، آیه:۹۸.
  187. باری، بر آنچه می‌گویند شکیب کن و پیش از برآمدن آفتاب و پیش از فرو رفتن آن پروردگارت را با سپاس به پاکی بستای! و پاس‌هایی از شب و پیرامون‌های روز را نیز به ستایش پرداز باشد که خشنود گردی؛ سوره طه، آیه:۱۳۰.
  188. و کار خود را به آن زنده نامیرا واگذار و با سپاس او را پاک بستای و او از گناهان بندگانش آگاه، بس؛ سوره فرقان، آیه:۵۸.
  189. بنابراین شکیب کن که وعده خداوند راستین است و از گناه خویش آمرزش بخواه و در پایان روزو پگاهان با سپاس پروردگارت را به پاکی بستای!؛ سوره غافر، آیه:۵۵.
  190. پس بر آنچه می‌گویند شکیبا باش و پروردگارت را پیش از برآمدن خورشید و پیش از غروب با سپاس به پاکی بستای!؛ سوره ق، آیه:۳۹.
  191. و بر فرمان پروردگارت شکیب کن که تو را زیر نظر داریم و چون برمی‌خیزی پروردگارت را با سپاس به پاکی بستای!؛ سوره طور، آیه:۴۸.
  192. آنگاه، با سپاس، پروردگارت را به پاکی بستای و از وی آمرزش خواه که او بی‌گمان بسیار توبه‌پذیر است؛ سوره نصر، آیه:۳.
  193. به آیات ما تنها کسانی ایمان دارند که چون آنها را بدیشان گوشزد کنند به سجده درمی‌افتند و پروردگارشان را با سپاس، پاک می‌خوانند و گردنکشی نمی‌ورزند؛ سوره سجده، آیه:۱۵.
  194. آسمان‌های هفتگانه و زمین و آنچه در آنهاست او را به پاکی می‌ستایند و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی می‌ستاید اما شما ستایش آنان را در نمی‌یابید؛ بی‌گمان او بردباری آمرزنده است؛ سوره اسراء، آیه:۴۴.
  195. دعای آنان در آن (بهشت) سبحانک اللّهم «پاکا که تویی بار پروردگارا» ست و درودشان، «سلام» و پایان دعاشان، الحمد للّه ربّ العالمین «سپاس خداوند پروردگار جهانیان را». ؛ سوره یونس، آیه:۱۰.
  196. فرهنگ قرآن، ج۸.
  197. ما آنان را آزمودیم چنان که آن باغداران را آزمودیم هنگامی که سوگند خوردند پگاهان (میوه‌های) آن را خواهند چید؛ سوره قلم، آیه:۱۷.
  198. نه، بلکه، بی‌بهره مانده‌ایم. برترینشان گفت: آیا به شما نگفتم که چرا (خداوند را) به پاکی نمی‌ستایید (- انشاء الله نمی‌گویید)؟ گفتند: پاکا که پروردگار ماست! بی‌گمان ما ستمکاره بوده‌ایم؛ سوره قلم، آیه: ۲۷- ۲۹.
  199. فرهنگ قرآن، ج۸.
  200. و پاسی از شب را برای او سجده بگزار و او را در بلندای شب به پاکی بستای؛ سوره انسان، آیه:۲۶.
  201. و اگر گردنکشی کنند، آنان که نزد پروردگارت به سر می‌برند شب و روز او را به پاکی یاد می‌کنند و رنجور نمی‌شوند؛ سوره فصلت، آیه:۳۸.
  202. گفت: پروردگارا! برای من نشانه‌ای بگذار! فرمود: تو را نشانه این باد که سه روز با مردم جز به اشارت سخن نگویی و پروردگارت را بسیار به یاد آور و در پایان روز و پگاهان به پاکی بستای؛ سوره آل عمران، آیه:۴۱.
  203. آنگاه از محراب به سوی قوم خود بیرون شد و به آنان اشاره کرد که: پگاهان و در پایان روز (خداوند را) به پاکی بستایید؛ سوره مریم، آیه:۱۱.
  204. باری، بر آنچه می‌گویند شکیب کن و پیش از برآمدن آفتاب و پیش از فرو رفتن آن پروردگارت را با سپاس به پاکی بستای! و پاس‌هایی از شب و پیرامون‌های روز را نیز به ستایش پرداز باشد که خشنود گردی؛ سوره طه، آیه:۱۳۰.
  205. خداوند، نور آسمان‌ها و زمین است، مثل نور او چون چراغدانی است در آن چراغی، آن چراغ در شیشه‌ای، آن شیشه گویی ستاره‌ای درخشان است کز درخت خجسته زیتونی می‌فروزد که نه خاوری است و نه باختری، نزدیک است روغن آن هر چند آتشی بدان نرسیده برفروزد، نوری است فرا نوری، خداوند هر که را بخواهد به نور خویش رهنمون می‌گردد و خداوند این مثل‌ها را برای مردم می‌زند و خداوند به هر چیزی داناست. این چراغ) در خانه‌هایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیده‌دمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی می‌ستایند؛ سوره نور، آیه: ۳۵- ۳۶.
  206. آنگاه که به شامگاهان و آنگاه که به بامدادان، درآیید خداوند را به پاکی بستایید؛ سوره روم، آیه: ۱۷.
  207. و او را پگاه و دیرگاه عصر به پاکی بستایید. اوست آنکه بر شما درود می‌فرستد- و فرشتگانش (نیز)- تا شما را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون برد و با مؤمنان بخشاینده است؛ سوره احزاب، آیه: ۴۲ -۴۳.
  208. ما کوه‌ها را رام گرداندیم که با وی در پایان روز و بامدادان نیایش می‌کردند. و (نیز) پرندگان را در حالی که (بر او) گرد آورده بودیم به سوی او باز می‌گشتند؛ سوره ص، آیه: ۱۸-۱۹.
  209. بنابراین شکیب کن که وعده خداوند راستین است و از گناه خویش آمرزش بخواه و در پایان روزو پگاهان با سپاس پروردگارت را به پاکی بستای!؛ سوره غافر، آیه:۵۵.
  210. بی‌گمان ما تو را گواه و مژده‌بخش و بیم‌دهنده فرستادیم. تا به خداوند و پیامبرش ایمان آورید و او را یاری رسانید و بزرگ شمارید و پگاه و دیرگاه عصر او را به پاکی بستایید؛ سوره فتح، آیه: ۸- ۹.
  211. پس بر آنچه می‌گویند شکیبا باش و پروردگارت را پیش از برآمدن خورشید و پیش از غروب با سپاس به پاکی بستای!؛ سوره ق، آیه:۳۹.
  212. و در پاسی از شب و به دنبال سجده‌ها (نیز) او را به پاکی بستای!؛ سوره ق، آیه:۴۰.
  213. و پاسی از شباهنگام و هنگام رفتن ستارگان او را به پاکی بستای!؛ سوره طور، آیه:۴۹.
  214. گفت: پروردگارا! برای من نشانه‌ای بگذار! فرمود: تو را نشانه این باد که سه روز با مردم جز به اشارت سخن نگویی و پروردگارت را بسیار به یاد آور و در پایان روز و پگاهان به پاکی بستای؛ سوره آل عمران، آیه:۴۱.
  215. آنگاه از محراب به سوی قوم خود بیرون شد و به آنان اشاره کرد که: پگاهان و در پایان روز (خداوند را) به پاکی بستایید؛ سوره مریم، آیه:۱۱.
  216. باری، بر آنچه می‌گویند شکیب کن و پیش از برآمدن آفتاب و پیش از فرو رفتن آن پروردگارت را با سپاس به پاکی بستای! و پاس‌هایی از شب و پیرامون‌های روز را نیز به ستایش پرداز باشد که خشنود گردی؛ سوره طه، آیه:۱۳۰.
  217. ما کوه‌ها را رام گرداندیم که با وی در پایان روز و بامدادان نیایش می‌کردند. و (نیز) پرندگان را در حالی که (بر او) گرد آورده بودیم به سوی او باز می‌گشتند؛ سوره ص، آیه: ۱۸-۱۹.
  218. بنابراین شکیب کن که وعده خداوند راستین است و از گناه خویش آمرزش بخواه و در پایان روزو پگاهان با سپاس پروردگارت را به پاکی بستای!؛ سوره غافر، آیه:۵۵.
  219. پس بر آنچه می‌گویند شکیبا باش و پروردگارت را پیش از برآمدن خورشید و پیش از غروب با سپاس به پاکی بستای!؛ سوره ق، آیه:۳۹.
  220. و در پاسی از شب و به دنبال سجده‌ها (نیز) او را به پاکی بستای!؛ سوره ق، آیه:۴۰.
  221. فرهنگ قرآن، ج۸؛ >سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۲۹۳
  222. بی‌گمان ما تو را گواه و مژده‌بخش و بیم‌دهنده فرستادیم. تا به خداوند و پیامبرش ایمان آورید و او را یاری رسانید و بزرگ شمارید و پگاه و دیرگاه عصر او را به پاکی بستایید؛ سوره فتح، آیه: ۸- ۹.
  223. موسی گفت: پروردگارا! سینه‌ام را گشایش بخش؛ سوره طه، آیه:۲۵.
  224. تا تو را بسیار به پاکی بستاییم؛ سوره طه، آیه:۳۳.
  225. فرهنگ قرآن، ج۸.
  226. به آیات ما تنها کسانی ایمان دارند که چون آنها را بدیشان گوشزد کنند به سجده درمی‌افتند و پروردگارشان را با سپاس، پاک می‌خوانند و گردنکشی نمی‌ورزند. از بسترها پهلو تهی می‌کنند (و برای نماز برمی‌خیزند) در حالی که پروردگارشان را به بیم و امید می‌خوانند و از آنچه به آنان روزی کرده‌ایم می‌بخشند. پس هیچ کس نمی‌داند چه روشنی چشمی برای آنان به پاداش کارهایی که می‌کردند نهفته‌اند؛ سوره سجده، آیه: ۱۵ - ۱۷.
  227. احتمال دارد که اختفای پاداش، کنایه از فوق شمارش بودن باشد؛ مجمع‌البیان، ج‌۷‌-‌۸‌، ص‌۵۱۸.
  228. فرهنگ قرآن، ج۸.
  229. ای زکریّا! ما تو را به پسری نوید می‌دهیم که نام او یحیی است؛ پیش از این همنامی برای او نگمارده‌ایم؛ سوره مریم، آیه:۷.
  230. آنگاه از محراب به سوی قوم خود بیرون شد و به آنان اشاره کرد که: پگاهان و در پایان روز (خداوند را) به پاکی بستایید؛ سوره مریم، آیه:۱۱.
  231. و او را پگاه و دیرگاه عصر به پاکی بستایید. اوست آنکه بر شما درود می‌فرستد- و فرشتگانش (نیز)- تا شما را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون برد و با مؤمنان بخشاینده است؛ سوره احزاب، آیه: ۴۲ -۴۳.
  232. رحمت مؤمنان از سوی خداوند و استغفار فرشتگان، برای آنان، زمینه تشویق آنان بر ذکر و تسبیح است.
  233. فرهنگ قرآن، ج۸.
  234. و در پاسی از شب و به دنبال سجده‌ها (نیز) او را به پاکی بستای!؛ سوره ق، آیه:۴۰.
  235. فرهنگ قرآن، ج۸.
  236. «و اوست که شب و روز و خورشید و ماه را آفرید (که) هر یک در چرخه‌ای شناورند» سوره انبیاء، آیه ۳۳.
  237. مفردات، ص۳۹۲.
  238. الفروق اللغویه، ص۱۲۴.
  239. «در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم» سوره بقره، آیه ۳۰.
  240. المیزان، ج۱، ص۲۰.
  241. «و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی می‌ستاید» سوره اسراء، آیه ۴۴.
  242. «اما شما ستایش آنان را در نمی‌یابید» سوره اسراء، آیه ۴۴.
  243. «کسانی که عرش خداوند را برمی‌دارند و پیرامونیان آن، با سپاس پروردگارشان را به پاکی می‌ستایند و بدو ایمان می‌آورند و برای مؤمنان آمرزش می‌خواهند که: پروردگارا! بخشایش و دانش تو همه چیز را فراگیر است پس، آنان را که توبه آورده و از راه تو پیروی کرده‌اند بیامرز و از عذاب دوزخ باز دار» سوره غافر، آیه ۷.
  244. «و فرشتگان را می‌بینی که پیرامون اورنگ (فرمانفرمایی خداوند) حلقه بسته‌اند؛ با سپاس پروردگارشان را به پاکی می‌ستایند و میان آنان به راستی (و درستی) داوری خواهد شد و گفته می‌شود: سپاس خداوند پروردگار جهانیان را» سوره زمر، آیه ۷۵.
  245. «و ماییم که (خداوند را) به پاکی می‌ستاییم» سوره صافات، آیه ۱۶۶.
  246. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۳۰.
  247. «شب و روز (خداوند را) به پاکی ستایش می‌کنند در حالی که سستی نمی‌ورزند» سوره انبیاء، آیه ۲۰.
  248. «بی‌گمان کسانی که نزد پروردگار تو هستند از بندگی او سرکشی نمی‌ورزند و او را پاک می‌خوانند و برای او سجده می‌کنند» سوره اعراف، آیه ۲۰۶.
  249. «و تندر به سپاس او، او را پاک می‌خواند و فرشتگان نیز از بیم وی (او را پاک می‌خوانند) و آذرخش‌ها را می‌فرستد که آنها را به هر که می‌خواهد می‌رساند و آنان درباره خداوند چالش می‌ورزند و او سخت کیفر است» سوره رعد، آیه ۱۳.
  250. «و پاسی از شب را برای او سجده بگزار و او را در بلندای شب به پاکی بستای» سوره انسان، آیه ۲۶.
  251. «باری، بر آنچه می‌گویند شکیب کن و پیش از برآمدن آفتاب و پیش از فرو رفتن آن پروردگارت را با سپاس به پاکی بستای! و پاس‌هایی از شب و پیرامون‌های روز را نیز به ستایش پرداز باشد که خشنود گردی» سوره طه، آیه ۱۳۰.
  252. «و چون موسی به وعده‌گاه ما آمد و پروردگارش با وی سخن سر کرد، گفت: پروردگارا! خویش را به من بنمای تا در تو بنگرم، فرمود: مرا هرگز نخواهی دید اما در این کوه بنگر! اگر بر جای خود استوار ماند مرا نیز خواهی دید و همین که پروردگارش بر آن کوه تجلّی کرد آن را با» سوره اعراف، آیه ۱۴۳.
  253. «و آن را افکند؛ ناگهان، آن (چوبدست) ماری شد که می‌شتافت. فرمود: آن را بگیر و مترس! ما آن را به روال نخست آن، باز می‌گردانیم. و دست خویش (از گریبان به) زیر بازو بر تا بی‌هیچ بیماری درخشان برآید به نشانه ای دیگر. تا به تو برخی از نشانه های بزرگ خویش را نشان دهیم. به سوی فرعون روان شو که او سرکشی کرده است. (موسی) گفت: پروردگارا! سینه‌ام را گشایش بخش. و کارم را برای من آسان کن. و گرهی از زبانم بگشای. تا سخنم را دریابند. و از خانواده‌ام دستیاری برایم بگمار. هارون برادرم را پشتم را به او استوار دار. و او را در کارم شریک ساز. تا تو را بسیار به پاکی بستاییم. و بسیار تو را به یاد آوریم» سوره طه، آیه ۲۰-۳۴.
  254. «و یاد کن که خداوند به عیسی پسر مریم فرمود: آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را دو خدا به جای خداوند بگزینید؟ گفت: پاکا که تویی، مرا نسزد که آنچه را حقّ من نیست بر زبان آورم، اگر آن را گفته باشم تو دانسته‌ای، تو آنچه در درون من است می‌دانی و من آنچه در ذات توست نمی‌دانم، بی‌گمان این تویی که بسیار داننده نهان‌هایی» سوره مائده، آیه ۱۱۶.
  255. «گفت: پروردگارا! برای من نشانه‌ای بگذار! فرمود: تو را نشانه این باد که سه روز با مردم جز به اشارت سخن نگویی و پروردگارت را بسیار به یاد آور و در پایان روز و پگاهان به پاکی بستای» سوره آل عمران، آیه ۴۱.
  256. «ما کوه‌ها را رام گرداندیم که با وی در پایان روز و بامدادان نیایش می‌کردند» سوره ص، آیه ۱۸.
  257. «و (نیز) پرندگان را در حالی که (بر او) گرد آورده بودیم به سوی او باز می‌گشتند» سوره ص، آیه ۱۹.
  258. «و به راستی به داوود از نزد خود بخششی ارزانی داشتیم؛ ای کوه‌ها و پرندگان با وی همنوا شوید! و آهن را برای او نرم کردیم» سوره سبأ، آیه ۱۰.
  259. «و اگر او از نیایشگران نبود،» سوره صافات، آیه ۱۴۳.
  260. «بی‌گمان در شکم آن (ماهی)، تا روزی که (همگان) برانگیخته می‌گردند می‌ماند» سوره صافات، آیه ۱۴۴.
  261. «آسمان‌های هفتگانه و زمین و آنچه در آنهاست او را به پاکی می‌ستایند و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی می‌ستاید اما شما ستایش آنان را در نمی‌یابید؛ بی‌گمان او بردباری آمرزنده است» سوره اسراء، آیه ۴۴.
  262. «می‌گویند: خداوند ما را به سخن آورد همان که هر چیز را به سخن می‌آورد» سوره فصلت، آیه ۲۱.
  263. تفسیر العیاشی، ج۲، ص۲۹۴.
  264. نور الثقلین، ج۳، ص۱۶۸.
  265. «نام برتر پروردگارت را به پاکی بستای!» سوره اعلی، آیه ۱.
  266. المیزان، ج۲۰، ص۲۶۵.
  267. «آنگاه، با سپاس، پروردگارت را به پاکی بستای و از وی آمرزش خواه که او بی‌گمان بسیار توبه‌پذیر است» سوره نصر، آیه ۳.
  268. «بنابراین شکیب کن که وعده خداوند راستین است و از گناه خویش آمرزش بخواه و در پایان روز و پگاهان با سپاس پروردگارت را به پاکی بستای!» سوره غافر، آیه ۵۵.
  269. «و پاسی از شب را برای او سجده بگزار و او را در بلندای شب به پاکی بستای» سوره انسان، آیه ۲۶.
  270. «و پاسی از شباهنگام و هنگام رفتن ستارگان او را به پاکی بستای!» سوره طور، آیه ۴۹.
  271. «باری، بر آنچه می‌گویند شکیب کن و پیش از برآمدن آفتاب و پیش از فرو رفتن آن پروردگارت را با سپاس به پاکی بستای! و پاس‌هایی از شب و پیرامون‌های روز را نیز به ستایش پرداز باشد که خشنود گردی» سوره طه، آیه ۱۳۰.
  272. «کسانی که عرش خداوند را برمی‌دارند و پیرامونیان آن، با سپاس پروردگارشان را به پاکی می‌ستایند» سوره غافر، آیه ۷.
  273. «و تندر به سپاس او، او را پاک می‌خواند و فرشتگان نیز از بیم وی (او را پاک می‌خوانند)» سوره رعد، آیه ۱۳.
  274. «و اگر او از نیایشگران نبود بی‌گمان در شکم آن (ماهی)، تا روزی که (همگان) برانگیخته می‌گردند می‌ماند» سوره صافات، آیه ۱۴۳-۱۴۴.
  275. «ای مؤمنان! خداوند را بسیار یاد کنید و او را پگاه و دیرگاه عصر به پاکی بستأیید» سوره احزاب، آیه ۴۱-۴۲.
  276. «دعای آنان در آن (بهشت) سبحانک اللّهم «پاکا که تویی بار پروردگارا» ست و درودشان، «سلام» و پایان دعاشان، الحمد للّه ربّ العالمین «سپاس خداوند پروردگار جهانیان را»؛ سوره یونس، آیه ۱۰.
  277. «آسمان‌های هفتگانه و زمین و آنچه در آنهاست او را به پاکی می‌ستایند و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی می‌ستاید اما شما ستایش آنان را در نمی‌یابید؛ بی‌گمان او بردباری آمرزنده است» سوره اسراء، آیه ۴۴.
  278. کوشا، محمد علی، مقاله «تسبیح»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص 437 - 438.