اسماعیل بن موسی بن جعفر

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۱۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

از راویان امام رضا(ع). اسماعیل بن موسی، برادر امام رضا(ع)، از راویان و اصحاب آن حضرت[۱] و نیز پدرش امام کاظم(ع) و از عالمان بزرگ زمان خویش بود[۲]. وی را با القابی چون قرشی، هاشمی و علوی خوانده[۳] و به علم، فضل، فقه و نیکویی عقیده ستوده‌اند[۴]. وی البته زیست‌نامه روشنی ندارد و به درستی دانسته نیست که تناسب سنی‌اش با امام رضا(ع) چگونه بود، اما وی را برادر پدری امام رضا(ع) و از ام ولد دانسته[۵] و آورده‌اند که در دیار مصر ساکن شده بود و فرزندانش در آن سرزمین می‌زیستند[۶]، بی‌آنکه راز و دلیل مهاجرت و اسکانش در آن دیار و همچنین شهر و محلی که در آن می‌زیست را ذکر کرده باشند. بر اساس داده نسب‌شناسان، نسل وی اندک و از طریق فرزندش موسی تداوم یافته است[۷].

اسماعیل کتاب‌های بسیاری به نقل از پدرش، منقول از پدرانش داشته[۸] که نجاشی آنها را در رجال خویش چنین بر شمرده است: کتاب الطهارة، کتاب الصلوة، کتاب الزکاة، کتاب الحج، کتاب الصوم، کتاب الطلاق، کتاب الجنائز، کتاب الحدود، کتاب النکاح، کتاب الدعا، کتاب السنن و الآداب و کتاب الرؤیا[۹]. شیخ طوسی بر این مجموعه، کتاب الدیات را نیز افزوده است[۱۰]. نجاشی و شیخ این آثار را از حسین بن عبیدالله از ابو محمد سهل بن احمد بن سهل از ابوعلی محمد بن اشعث بن محمد کوفی که در مصر سکونت داشت، از موسی بن اسماعیل از پدرش نقل کرده‌اند[۱۱]. از آنجا که این مجموعه از ابن‌اشعث نقل شده و به شکل کتاب در آمده، به اشعثیات نیز معروف شده است، چنان که به اعتبارهای دیگر، نام‌های دیگری نیز بر آن نهاده‌اند؛ از جمله جعفریات،؛ چراکه بخش زیادی از روایت‌های کتاب از امام جعفر صادق(ع) منقول است. همچنین این مجموعه، که اکنون به شکل مطبوع در اختیار می‌باشد، به علویات نیز موسوم است،؛ چراکه تعداد زیادی از روایت‌های آن از امام علی(ع) روایت شده است[۱۲]. اما برخی به اعتبار وجود سهل بن احمد بن سهل دیباجی در طریق مذکور، سند آن را ضعیف شمرده‌اند[۱۳].

از آثار نام برده شده بر می‌آید که اسماعیل بیشتر یک فقیه بود و در عرصه دانش فقه ورود داشته است، چون جز کتاب الرؤیا که محتوای آن در اختیار نیست تا رویکرد علمی نویسنده در آن به دست آید، بقیه آنها در حوزه فقه‌اند و همچنین می‌توان دریافت که این نوشته‌ها بیشتر ابواب یا فصول کتابی فقهی بوده‌اند تا کتابی مستقل؛ اما هر چه که بود در ادوار بعدی مورد استفاده اهل دانش قرار گرفته است. چنان که گفته شد، اسماعیل از پدرش امام کاظم و برادرش امام رضا(ع)، روایت کرده است، همان‌طور که افرادی چون فرزندش ابوالحسن موسی[۱۴] و محمد بن محمد بن اشعث از او روایت کرده‌اند[۱۵]، اما به‌رغم جایگاهی که در عرصه نقل حدیث دارد، رجالیون از شخصیت روایی وی سخن چندانی به میان نیاورده‌اند، شاید از آن رو که به تعبیر شیخ مفید، برای همه فرزندان ابو الحسن کاظم(ع) فضل و منقبتی است[۱۶]، دلیلی برای ذکر ویژگی‌ها و صفات اخلاقی او نمی‌دیدند و این تنها برخی از متأخرین بودند که کم و بیش در خصوص او سخنانی مطرح کرده‌اند، چنان که بحرالعلوم وی را به حکم حضورش در سلسله اسناد احادیث زیاد و نیز داده مفید، دارای حال نیکو دانسته[۱۷] و مامقانی در پاسخ به دسته‌ای که وی را ضعیف دانسته بودند، برابر شواهدی موثق شناسانده است[۱۸]. برخی تعداد زیاد تألیفات اسماعیل را با عناوین، ترتیب و نظمی که در آنها مشاهده می‌گردد، دلیلی بر مقام علمی و مدح اسماعیل دانسته‌اند[۱۹]. نسخه‌ای از کتاب اسماعیل که در میان علما از جایگاه خوبی برخوردار بود و مورد استفاده واقع می‌شده است، نزد میرزا حسین نوری قرار داشت، ایشان در تألیف کتاب مستدرک الوسایل خود، از احادیث آن بهره زیادی برد. با این حال برخی، ایراداتی بر این کتاب وارد کرده‌اند که پاسخ‌هایی نیز دریافت کرده‌اند[۲۰].

برابر گزارشی، وقتی صفوان بن یحیی، یکی از وکیلان امام جواد(ع) در سال ۲۱۰ق در مدینه در گذشت، آن حضرت در تکریم وی، کفن و حنوطی برایش فرستاد و از اسماعیل بن موسی خواست تا بر او نماز بخواند[۲۱]. برخی این را نیز شاهدی بر بزرگی شأن او دانسته‌اند[۲۲]، هر چند خویی اساساً صحت روایت مذکور را به حکم وجود جعفر بن محمد بن اسماعیل که فردی توثیق نشده است، مورد تردید قرار می‌دهد[۲۳]. طبق روایتی از عبدالرحمن بن حجاج، امام کاظم(ع) در وصیت خود، تولیت صدقات خود را به فرزندانش سپرد و مقرر کرد در صورت فقدان یکی از فرزندان متولی امر صدقات، فرزند بزرگ بعدی این کار را عهده‌دار شود. اما اسماعیل را بر برادر بزرگترش عباس مقدم داشت. برخی این را نشانی بر رجحان و فضل او بر عباس[۲۴] و به شکلی به معنای تدین و وثاقت او و دست‌کم تدبر او دانسته‌اند[۲۵]، گرچه دسته‌ای دیگر از این تقدم یا واگذاری تولیت صدقات به او، چنین برداشتی ندارند و آن را نه تنها دلیلی بر وثاقت، بلکه حسن حال او نمی‌دانند[۲۶]. خویی سخن مرحوم مفید و واگذاری تولیت از سوی امام را حاکی از ممدوح بودن او نمی‌شناسد[۲۷].

او روایت‌هایی از پدرش امام کاظم(ع) نقل کرده است که در کتب شیعه چون الأمالی[۲۸]، الخصال[۲۹]، معانی الأخبار[۳۰] و کامل الزیارات[۳۱] و در منابع فقهی شیعه در ابوابی چون شهادات[۳۲]، کفارات[۳۳]، مستحبات[۳۴] و غیره مورد استفاده قرار گرفته و بیشترین آنها از طریق فرزندش موسی ذکر شده است. روایت‌ها وی در منابع عامه نیز، مثل الکامل فی الضعفاء[۳۵]، تاریخ مدینة دمشق[۳۶] و الموضوعات[۳۷] آمده است. او تنها یک روایت از امام رضا(ع) نقل کرده است. طبق این روایت که آن حضرت از پدرانش از امام سجاد(ع) نقل می‌کند، آمده است که از امام سجاد(ع) سؤال شد: چرا شب زنده‌داران دارای چهره‌های زیبا هستند، امام در پاسخ فرمود: ایشان با خداوند خلوت می‌کنند خداوند نیز از نور خود بر آنان می‌پوشاند[۳۸].

گرچه منابع از سکونت اسماعیل در مصر رفته سخن گفته‌اند، اما نوع فعالیت‌هایی که برای وی ذکر شده، از جمله، روایتش از امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) و نیز سپرده شدن تولیت صدقات امام کاظم(ع) به او، آن چنان که در وصیت آن امام آمده است و همچنین مأموریتی که از سوی امام جواد(ع) در مدینه به هنگام درگذشت صفوان بن یحیی بدو واگذار شده، می‌توان ادعا کرد که وی بخش زیادی از عمر خویش را در مدینه گذرانده یا در رفت و آمد میان مصر و مدینه بوده است، هر چند منابع از آن، به طور صریح سخن ندارند و از اینکه منابع به صراحت آورده‌اند که فرزندان او در مصر بوده‌اند، می‌توان گمانه زد که دوران پویایی و جوانی‌اش را در آن دیار سپری کرده است، چنان که آورده‌اند نسل اندک وی از طریق فرزندش موسی در آن دیار تداوم یافت. جعفر بن موسی معروف به ابن‌کلثم، در سرزمین مصر فرزندانی داشت که به کلثمیون مشهور بودند. هر چند برخی از احفاد او در شام سکونت داشتند[۳۹]، چنان که تعدادی نیز در عراق می‌زیستند و در ادواری منصب نقابت طالبیان را بر عهده داشتند[۴۰]. با همه اینها از فرجام حیات اسماعیل چیزی در منابع نیامده است و از زمان در گذشت و محل آن نیز اطلاعی در دست نیست، جز آنچه مرحوم مجلسی پس از معرفی اسماعیل بر اساس کتاب رجال ابن شهر آشوب، آورده است که مخفی نماند، او نزد مصریان از فقیهان شمرده می‌شد و در قریه‌ای به نام فیروزکوه، مزاری وجود دارد که به او منسوب است[۴۱]. البته با جستجوهای صورت گرفته، مطلبی در خصوص این محل به دست نیامد.[۴۲]

منابع

پانویس

  1. عوالم العلوم، ج۲۲، ص۵۶۶.
  2. کتاب الرجال، ابن داود، ص۵۱.
  3. موسوعة المصطفی و العترة، ج۱۱، ص۲۳۸.
  4. تنقیح المقال، ج۱۰، ص۳۹۰.
  5. الإرشاد، ج۲، ص۲۴۴.
  6. رجال النجاشی، ص۲۶.
  7. عمدة الطالب، ص۲۳۲.
  8. نقد الرجال، ج۱، ص۲۳۲؛ طرائف المقال، ج۱، ص۲۸۴.
  9. رجال النجاشی، ص۲۶.
  10. الفهرست، ص۴۵، ۴۶.
  11. رجال النجاشی، ص۲۶؛ الفهرست، ص۴۵؛ رجال الطوسی، ص۴۴۲.
  12. أعیان الشیعة، ج۳، ص۴۳۶، ۴۳۷.
  13. الفهرست، ص۲۸۹.
  14. معانی الأخبار، ص۳۲۵؛ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۳.
  15. بحار الأنوار، ج۶۳، ص۱۳۳.
  16. الإرشاد، ج۲، ص۲۴۶.
  17. الفوائد الرجالیة، ج۲، ص۱۲۰.
  18. تنقیح المقال، ج۱۰، ص۳۹۲.
  19. تعلیقة علی منهج المقال، ص۹۳؛ طرائف المقال، ج۱، ص۲۸۴.
  20. أعیان الشیعة، ج۳، ص۴۳۶، ۴۳۷.
  21. اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۷۹۲.
  22. الفوائد الرجالیة، ج۲، ص۱۲۰؛ تنقیح المقال، ج۱۰، ص۳۹۲؛ تهذیب المقال، ص۳۹۲.
  23. معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۱۰۲.
  24. الفوائد الرجالیة، ج۲، ص۱۲۱؛ تنقیح المقال، ج۱۰، ص۳۹۲.
  25. تنقیح المقال (پاورقی)، ج۱۰، ص۳۹۲.
  26. معجم رجال الحدیث، ج۴، ص۱۰۲.
  27. معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۷۵.
  28. الأمالی، صدوق، ص۲۹۹، ۴۰۵.
  29. الخصال، ص۳۲۳.
  30. معانی الأخبار، ص۳۲۵.
  31. کامل الزیارات، ص۴۶.
  32. القضاء فی الفقه الإسلامی، ص۴۷۴.
  33. النجعة فی شرح اللمعة، ج۶، ص۲۴۶.
  34. الحدائق الناضرة، ج۸، ص۳۰۰.
  35. الکامل فی الضعفاء، ج۶، ص۳۰۱.
  36. تاریخ مدینة دمشق، ج۱، ص۱۸۴.
  37. الموضوعات، ج۳، ص۲۵۸.
  38. علل الشرایع، ج۲، ص۳۶۵؛ مسند الإمام الرضا(ع)، ج۲، ص۱۷۹.
  39. تهذیب المقال، ج۱، ص۳۹۰.
  40. المجدی فی أنساب الطالبین، ص۱۲۲.
  41. بحار الأنوار، ج۴۸، ص۳۱۴.
  42. واسعی، اخلاقی، مقاله «اسماعیل بن موسی بن جعفر»، دانشنامه امام رضا ج۲ ص ۲۴۹.