شأن نزول آیه مباهله چیست؟ (پرسش)
شأن نزول آیه مباهله چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جمع پرسش و پاسخ امامت |
مدخل بالاتر | آیه مباهله |
مدخل اصلی | شأن نزول آیه مباهله |
شأن نزول آیه مباهله چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث امامت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.
پاسخ نخست
آقای دکتر محمد ساعدی در کتاب «آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار» در اینباره گفته است: «در روایات اسلامی آمده است مسیحیان نجران برای تحقیق درباره اسلام نمایندگانی را به مدینه فرستادند و وقتی برای شرفیابی حضور رسول خدا(ص) حرکت کردند، سه نفر از بزرگان آنان به نامهای «اهتم، عاقب و سید»، آنها را همراهی میکردند. در مدینه وقتی موقع نمازشان فرا رسید، طبق مراسم خود، ناقوس را نواخته به نماز ایستادند. اصحاب رسول خدا(ص) عرضه داشتند: یا رسول الله! این مسجد تو است، مسجد اسلام است، چرا باید در اینجا ناقوس بنوازند؟ رسول خدا(ص) فرمود: به آنها کاری نداشته باشید.
بعد از آنکه مسیحیان از نمازشان فارغ شدند به رسول خدا(ص) نزدیک شده، پرسیدند: مردم را به چه دینی دعوت میکنی؟ فرمود: به شهادت دادن به اینکه جز الله معبودی نیست و اینکه من فرستاده خدایم و اینکه عیسی بندهای است مخلوق که میخورد و مینوشید و سخن میگفت. پرسیدند: اگر عیسی مخلوق و بنده بود، پدرش که بود؟
در اینجا به رسول خدا(ص) وحی شد که به ایشان بگو: شما درباره آدم چه میگویید؟ آیا بندهای مخلوق بود، میخورد و مینوشید و سخن میگفت و عمل زناشویی انجام میداد یا نه؟ رسول خدا(ص) که این سؤالات را از ایشان پرسید، آنها جواب دادند: بله؛ بندهای مخلوق بود و کارهایی که برشمردی را میکرد. پیامبر(ص) فرمود: اگر بنده و مخلوق بود پدرش که بود؟ مسیحیان مبهوت و مغلوب شدند و خدای تعالی این آیه را فرستاد: ﴿إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾[۱] و نیز این آیه را نازل فرمود: ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ﴾[۲].
از این رو رسول خدا(ص) فرمود: پس با من مباهله کنید؛ اگر من صادق بودم لعنت خدا بر شما نازل شود و اگر کاذب بودم لعنتش بر من نازل گردد. مسیحیان گفتند: با ما از در انصاف درآمدی و قرار گذاشتند همین کار را انجام دهند.
آنان وقتی به منزل خود بازگشتند با رؤسا و بزرگانشان مشورت کردند. رؤسای آنان [[[سید]]، عاقب، اهتم] گفتند: اگر پیامبر اسلام در روز مباهله با اصحاب و یاران سرشناس و شخصیتهای معروف مسلمانان آمد با او مباهله میکنیم، چون معلوم میشود در نبوت خود صادق نیست؛ ولی اگر با فرزندان و خانوادهاش بیاید با او مباهله نمیکنیم، چون هیچ کس علیه زن و فرزند خود اقدامی نمیکند، مگر آنکه ایمان و یقین داشته باشد که خطری در بین نیست؛ در این صورت او در دعوایش صادق است.
مسیحیان صبح روز بعد به سوی رسول خدا(ص) روانه شدند. آنها دیدند که رسول خدا(ص) و علی بن ابیطالب، فاطمه، حسن و حسین(ع) برای مباهله آمدهاند. مسیحیان پرسیدند: اینان چه کسانی هستند؟ به آنها گفته شد: این مرد پسر عم و وصی و داماد او است و این زن دخترش فاطمه(س) است و این دو کودک فرزندان فاطمه، حسن و حسین(ع)، هستند.
نصارا وحشت کردند و به رسول خدا(ص) عرضه داشتند: ما حاضریم تو را راضی کنیم، ما را از مباهله معاف بدار. رسول خدا(ص) با ایشان به شرط جزیه و شرایط ذمه مصالحه نمود و نصارا به دیار خود برگشتند[۳].
در بعضی از روایات آمده است که پیامبر(ص) با مسیحیان بدین گونه مصالحه کرد که آنان دو هزار حله(دو هزار طاقه پارچه) که حداقل قیمت هر حله چهل درهم باشد، سی دست زره، سی نیزه و سی رأس اسب را ترد پیامبر به عرایت گذارند، در صورتی که در سرزمین یمن توطئهای علیه مسلمانان رخ دهد، و پیامبر(ص) ضامن این عاریتها خواهد بود تا آن را باز گرداند. عهدنامهای در این زمینه نوشته شد[۴].
نیز در روایتی دیگر آمده است که اسقف مسیحیان به آنها گفت: ای گروه نصارا من صورتهایی را مینگرم که اگر خدا بخواهد به خاطر آنها کوهی را از جا بر میکند! پس هرگز با آنها مباهله نکنید که هلاک خواهید شد و تا روز قیامت روی زمین یک نصرانی هم باقی نخواهد ماند[۵].
این شأن نزول متواتر است و در بسیاری از منابع تفسیر و حدیثی فریقین - با تفاوتهای اندک و قریب به همین مضمون - نقل شده که طرق متعددی نیز دارد. در ادامه به برخی از منابع، مصادر و راویان اشاره میکنیم.
ادله شأن نزول: حدیث مباهله از احادیث قطعی و متواتری است که بزرگان شیعه و سنی به اتفاق معتقدند در شأن اصحاب کساء(ع) نازل شده و بالاترین مقام و فضل را برای آنان بیان فرموده است. شاهد این حقیقت روایات فراوانی است که در منابع دست اول اهل سنت و شیعه آمده و به صراحت شأن نزول یاد شده را تصدیق میکند.
الف) راویان حدیث مباهله: عده زیادی از صحابه و تابعین در شأن نزول آیه شریفه مباهله روایاتی را نقل و در همه آنها تصریح کردهاند که رسول خدا(ص) در مباهله فقط علی(ع) و دخترش فاطمه(س) و فرزندان فاطمه، حسن و حسین(ع)، برخی از صحابه و تابعینی که حدیث فوق را با اختلافاتی اندک در تعبیر نقل نمودهاند از این قرارند:
- امیرمؤمنین علی(ع).
- عبدالله بن عباس،
- جابر بن عبدالله انصاری،
- عثمان بن عفان،
- طلحة بن عبدالله،
- زبیر بن عوام،
- عبدالرحمان بن عوف،
- سعید بن زید،
- سعدبن ابی وقاص،
- حذیف بن الیمان،
- البراء بن عازب،
- ابوسعید الخدری،
- ام سلمة، زوجه رسول خدا(ص)،
- جد سلمة بن عبدیوشع
- زید بن علی بن الحسین(ع)،
- علباء بن احمرالیشکری،
- شعبی،
- حسن البصری،
- سدی،
- مقاتل،
- کلبی،
- قتادة،
- مجاهد[۶].
ب) داستان مباهله و کتب حدیث و تفسیر: نویسندگان مشهور کتابهای تفسیر، حدیث و کلام درباره شأن نزول آیه یاد شده و حدیث مباهله اتفاق نظر دارند، متنهی بعضی این شأن با سند ذکر کردهاند و برخی دیگر آن را از مسلمات قرار داده، سند آن را حذف نمودهاند.
قاضی نور الله تستری در کتاب نفیس احقاق الحق میگوید: مفسران در این مسئله اتفاق نظر دارند که ﴿أَبْنَاءَنَا﴾ در آیه فوق اشاره به حسن و حسین(ع)و ﴿نِسَاءَنَا﴾ اشاره به فاطمه(س) و ﴿أَنْفُسَنَا﴾ اشاره به علی(ع) است[۷]. مرحوم آیتالله مرعشی نجفی در پاروقی کتاب مزبور در حدود شصت نفر از بزرگان اهل سنت را ذکر نموده که تصریح کردهاند آیه مباهله درباره اهل بیت(ع) نازل شده است. وی نام و کتب آنان را مشروحاً آورده است[۸].
ج) احادیث اهل سنت: غالب مفسران، محدثان و مورخان اهل سنت شأن نزول یاد شده درباره آیه مباهله را - با تفاوتهای مختصری در تعبیر - به تواتر نقل کرده، تأکید نمودهاند که آیه مباهله درباره علی(ع)، فاطمه(س) و حسن و حسین(ع) نازل شده است.
۱. در صحیح مسلم در بخش فضائل الصحابه باب «فضائل علی بن ابیطالب(ع)» از سعدبن ابی وقاص نقل شده است که معاویه به سعد گفت: شنیدهام که تو علی(ع) را لعن نمیکنی! چرا علی بن ابی طالب را سب و دشنام نمیگویی؟ سعد در پاسخ به معاویه گفت: من سه سخن از پیامبر گرامی(ص) به یاد دارم که به سبب آنها نمیتوانم علی(ع) را دشنام دهم! چنانچه من یکی از این سه فضیلت را میداشتم برای من از تعداد زیادی شتران سرخ موی محبوبتر بود. سپس داستان «حدیث منزلت» [در جریان جنگ تبوک] و داستان سپردن پرچم به دست علی(ع) [در جریان جنگ خیبر] را ذکر میکند و بعد میافزاید: «وَ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ ﴿...فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ...﴾دَعَا رَسُولُ اللَّهِ(ص) عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَيْناً(ع) وَ قَالَ: اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلِي»[۹]؛ یعنی هنگامی که آیه مباهله نازل شد، رسول خدا(ص) علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) را فراخواند، سپس عرضه داشت: بار الها ایناناند اهل بیت من.
این حدیث را ترمذی در صحیح خود نقل نموده و میافزاید: «ابوعیسی میگوید: این حدیث حسن صحیح و غریب[۱۰] است»[۱۱]»[۱۲]
منبعشناسی جامع امامت
پانویس
- ↑ «داستان عیسی نزد خداوند چون داستان آدم است که او را از خاک آفرید و سپس فرمود: باش! و بیدرنگ موجود شد» سوره آل عمران، آیه ۵۹.
- ↑ «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
- ↑ ر.ک: القمی، تفسیر القمی، ج۱، ص۱۰۴؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۲۸ و ۲۲۹. البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۴۳-۵۲؛ تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۴۳ – ۵۳؛ روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن (تفسیر ابوالفتوح رازی)، ج۴، ص۳۶۰ - ۳۶۳.
- ↑ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۵۲؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۳۲.
- ↑ الآلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، ج۳، ص۳۰۱؛ البیضاوی تفسیر البیضاوی (انوارالتنزل و اسرارالتأویل)، ج۲، ص۴۷؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۶۲؛ سبط بن الجوزی، تذکرة الخواص، ص۲۴؛ الشبلنجی، نور الابصار (بهامشه اسعاف الراغبین فی سیدة المصطفی)، ص۱۲۲-۱۲۳؛ الزمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص۳۶۲؛ تفسر البغوی (معالم التنزیل)، ج۲، ص۴۸؛ البغدادی، تفسیر الخازن، ج۱، ص۲۵۴؛ الخطیب الشربینی، تفسیر القرآن الکریم (السراج المنیر)، ج۱، ص۲۲۲؛ المراغی، تفسیر المراغی، ج۱، ص۵۱۷؛ التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، ج۳، ص۲۴۷.
- ↑ الحسینی المیلانی، نفحات الازهار، ج۲۰، ص۲۱۸ و ۲۱۹.
- ↑ التستری، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۳، ص۴۶-۶۲.
- ↑ التستری، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۳، ص۴۶-۶۲.
- ↑ القشیری، صحیح مسلم، جرء ۱۵، ص۱۷۱.
- ↑ الغريب اسناداً او متناً: و هو ما تفرد برواية متنه واحد من الرواة، و يليق أن يوصف بالغريب المطلق أي الفريد من الجهتين: السند و المتن.
- ↑ الترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۴۵۵-۴۵۶ و ص۷۱.
- ↑ ساعدی، محمد، آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار، ص ۳۰۳.