دابه الأرض
مقدمه
﴿وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّهً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کَانُوا بِآیَاتِنَا لَا یُوقِنُونَ﴾[۱].
دابه الأرض به معنای "جنبنده و حرکت کنندهای بر زمین" است و از مجموع روایات این گونه بر میآید که منظور از این واژه حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) است، و خروج دابه الأرض یکی از نشانههای قیامت خواهد بود و این خروج یکی از رجعتهای امیرالمؤمنین (ع) پس از قیام حضرت مهدی (ع) خواهد بود؛ زیرا در جای خود بحث شده است که برای گروهی تنها یک رجعت نیست، بلکه چندین بار رجعت خواهند نمود. علی بن مهزیار مشرف شد خدمت صاحب الامر (ع) و از حضرت سؤال کرد: مولای من! امر (ظهور) چه زمانی رخ خواهد داد؟ حضرت فرمود: زمانی که میان شما و کعبه حایل شوند و جدایی اندازند و خورشید و ماه گرد هم آیند و ستارگان به گرد آن در گردش آیند! علی بن مهزیار پرسید: ای فرزند رسول خدا، این نشانهها چه زمانی خواهد بود؟ حضرت پاسخ داد: در فلان سال، زمانی که دابه الأرض از میان کوه صفا و مروه ظاهر شود و عصای موسی و انگشتر سلیمان همراه او باشد و مردم را به سوی محشر روان سازد[۲].
امیرالمؤمنین (ع) در حدیثی طولانی فرمود:.. سپس دجال به دست شخصی که عیسی بن مریم (س) پشت سرش نماز میخواند (یعنی حضرت مهدی (ع)) کشته میشود و پس از آن واقعه بزرگ رخ خواهد داد. اصحاب پرسیدند: این واقعه چیست؟ حضرت فرمود: جنبندهای از کنار کوه صفا از زمین خارج میشود که انگشتر سلیمان داوود و عصای موسی (ع) را به همراه دارد. آن انگشتر را به صورت هر مؤمنی که قرار دهد، نقش میگیرد و بر روی او نوشته میشود "این شخص به راستی مؤمن است"؛ (و این نوشتهها به قدری واضح و روشن است که) بعضی از مؤمنین به کافران میگویند: "وای بر تو ای کافر"، و کافر پاسخ میدهد: "خوشا به حال تو ای مؤمن، دوست داشتم که در این روز مانند تو میبودم و به رستگاری بزرگ دست مییافتم!" آنگاه دابه الأرض سر خود را برافراشته تا جایی که تمام افراد بین شرق و غرب به اذن الله او را میبینند. این واقعه زمانی روی خواهد داد که خورشید از سوی غرب طلوع کند که در این زمان دیگر توبه توبهکنندهای پذیرفته نیست و عمل هیچ عملکنندهای قبول نخواهد شد. ﴿لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمَانِهَا خَیْرًا﴾[۳]. سپس امیرالمؤمنین (ع) فرمود: از وقایع بعد از این از من سؤال نکنید زیرا رسول خدا (ص) از من پیمان گرفته که جز به خاندانم آن را نگویم. شخصی از راوی (صعصعه) پرسید: آن شخصی که حضرت عیسی (ع) پشت سر او نماز میخواند کیست؟ گفت: او دوازدهمین نفر از خاندان رسول خدا (ص) است. نهمین نفر از فرزندان حسین بن علی (ع)؛ او همان خورشیدی است که از سوی مغرب طلوع میکند و در میان رکن و مقام ظاهر شده و زمین را پاک میکند و میزان عدالت را مینهد و بر احدی ستم روا نمیدارد[۴]. امیرالمؤمنین (ع) فرمود: به من شش خصلت داده شده است؛ علم منایا، و بلایا و قضایا، را به من دادهاند، فصل الخطاب نزد من است، من رجعتهای مکرر خواهم داشت، دولتی که بر تمام حکومتها سلطنت کند از آن من خواهد بود، من دارنده عصا و میله نشانگذاریام و من دابه الأرض هستم[۵].
علم منایا و بلایا به علمی گفته میشود که دارنده آن از زمان مرگ افراد و چگونگی مردن آنها با خبر است و از حوادث و بلاهایی که در آینده میآید اطلاع دارد. فصل الخطاب یعنی کلامی قاطع و حق که درست و نادرست را از هم جدا میکند و حرف حقی است که بالاتر از آن حقی وجود نداشته باشد. "میسم" میله نشانهگذاری یا چوب دستی است که با آن بر پیشانی کافران داغ مینهند و بر جبین آنان نوشته میشود که "این شخص کافر است".
امام صادق (ع) درباره دابه الارض در آیه شریفه فرمود: رسول خدا (ص) در مسجد بر امیرالمؤمنین (ع) برخورد که روی زمین خوابیده و مقداری از شنهای نرم مسجد را چون بالشی جمع کرده و سر بر آن نهاده است. رسول خدا (ص) با پای مبارک حضرت علی (ع) را حرکتی داد و فرمود: برخیز ای دابه الأرض! مردی از یاران رسول خدا پرسید: آیا ما نیز میتوانیم در میان خود، همدیگر را به این نام بخوانیم؟ رسول خدا (ص) پاسخ داد: خیر، به خدا سوگند این نام فقط مخصوص اوست. او همان دابه الارضی است که خداوند در قرآن یادآور شده است ﴿وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّهً مِنَ الْأَرْضِ...﴾[۶]؛ الآیه. سپس رسول خدا (ص) به امیرالمؤمنین (ع) روی کرد و فرمود: ای علی! هرگاه آخرالزمان فرا رسد، خداوند تو را به زیباترین صورتی برانگیزد و با تو میله نشانگذاریای خواهد بود که با آن دشمنانت را داغ مینهی (و علامت بر آنان میگذاری)..... سپس امام صادق (ع) فرمود: همانا این دابه الأرض با مردم سخن خواهد گفت[۷].
امام صادق (ع) در حدیثی درباره جناب عمار یاسر فرمود: شخصی به عمار یاسر گفت: آیه دابه الارض در قرآن مرا به شک و تردید واداشته است و قلبم را مشغول ساخته، این "جنبنده زمین" چیست؟ عمار برخاست و گفت: به خدا سوگند که نه مینشینم و نه چیزی میخورم و نه چیزی میآشامم تا زمانی که این دابه الأرض را به تو نشان میدهم: سپس عمار با آن شخص خدمت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) آمد در حالی که حضرت مشغول خوردن خرما و کره بودند. امیرالمؤمنین (ع) فرمود: ای عمار بفرما! عمار هم نشست و با حضرت مشغول خوردن شد. آن شخص تعجب نمود و زمانی که عمار برخاست به او گفت: سبحان الله مگر تو قسم نخورده بودی که هیچ نخوری و نیاشامی و ننشینی مگر این که دابه الأرض را به من نشان دهی؟! عمار پاسخ داد: اگر عاقل بودی من آن را به تو نشان دادم![۸] از حضرت علی (ع) درباره "دابه الارض" سؤال کردند، ایشان فرمود: بدانید، به خدا سوگند که او (مانند جانوران) دم ندارد (بلکه انسان است) و دارای ریش میباشد[۹]. أصبغ بن نباته میگوید: خدمت امیرالمؤمنین (ع) شرفیاب شدم در حالی که ایشان مشغول خوردن نان و زیتون و سرکه بودند. از ایشان درباره دابه الأرض سؤال نمودم، حضرت پاسخ داد: او جنبندهای است که نان و زیتون و سرکه میخورد![۱۰]
روزی معاویه به أصبغ بن نباته گفت: شما گروه شیعه آیا میپندارید که دابه الأرض علی بن ابی طالب است؟ أصبغ جواب داد: نه تنها ما میگوییم بلکه جماعت یهود نیز چنین میپندارند. معاویه شخصی را فرستاد و عالم یهودیان را حاضر کرد و از او پرسید: آیا شما نیز دابه الأرض را میشناسید؟ گفت: آری. پرسید: چیست؟ پاسخ داد: او یک مردی است. معاویه پرسید: آیا اسم او را میدانی؟ گفت: اسم او "إلیّا" است. سپس معاویه بر آشفت و به أصبغ گفت: چقدر "إلیّا" شبیه"علیّاً" است و (محکوم شد)[۱۱]. بعضی روایات علاوه بر تعدد رجعتهای امیرالمؤمنین (ع) به رجعتهای مکرر دابه الارض نیز اشاره مینماید و رسول خدا (ص) در روایتی سه رجعت برای دابه الأرض نام میبرد[۱۲].
رسول خدا (ص) فرمود: دابه الأرض پس از طلوع خورشید خارج میشود و شیطان را در حالی که به سجده افتاده به قتل میرساند. پس از آن مؤمنین چهل سال در آسایش کامل به سر میبرند و هر آنچه میخواهند بر ایشان مهیا خواهند بود، و ظلم و ستم به کلی نابود خواهد شد. در آن روز همه چیز به خدا ایمان خواهند آورد، چه بخواهند و چه نخواهند. یعنی مؤمنین با میل و رغبت ایمان خواهند آورد و کافران از روی اجبار. درندگان و پرندگان مجبور به تسلیم خواهند بود و به همدیگر آسیبی نخواهند رساند. در این چهل سال مرگ و میری میان فرزندانی که به دنیا میآیند نخواهد بود و پس از آن دوباره مرگ در میانشان خواهد افتاد و پس از آن چنان مرگ در آنان فراوان شود که مؤمنین را خالی میبینند دیگر ترسی نداشته و به انواع فسق و فجور روی خواهد آورد... پس از آن قیامت برپا خواد شد[۱۳].
امیرالمؤمنین (ع) در حدیثی طولانی فرمود: در آخرالزمان یک نداکننده از ناحیه شرقی صدا میزند: ای هدایت یافتگان، جمع شوید. سپس نداکننده دیگری از سوی مغرب ندا میکند: ای گمراهان، جمع شوید. در آن هنگام است که حق و باطل از هم جدا میشوند و دابه الأرض رجعت میکند و بهسوی روم میرود و در شهری نزدیک ساحل دریا کنار غار اصحاب کهف فرود میآید. خداوند اصحاب کهف را بیدار نموده و به لشکر دابه الأرض میپیوندند...[۱۴].[۱۵]
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ «و چون فرمان (عذاب) بر آنان مقرّر شود جنبندهای را از زمین برای آنان بیرون میآوریم که با ایشان سخن سر میکند که مردم به نشانههای ما یقین نمیآوردند» سوره نمل، آیه ۸۲.
- ↑ تفسیر کنز الدقائق: ج ۹، ص ۵۸۸.
- ↑ «کسی که از پیش ایمان نیاورده یا در ایمان خویش کار نیکویی انجام نداده باشد ایمانش او را سودی نخواهد داد» سوره انعام، آیه ۱۵۸.
- ↑ کمال الدین: ص ۵۲۷.
- ↑ کافی: ج ۱، ص ۱۹۸، ح ۳.
- ↑ «و چون فرمان (عذاب) بر آنان مقرّر شود جنبندهای را از زمین برای آنان بیرون میآوریم» سوره نمل، آیه ۸۲.
- ↑ تفسیر قمی: ج ۲، ص ۱۳۰.
- ↑ همان.
- ↑ تفسیر کنز الدقائق: ج ۹، ص ۵۹۱.
- ↑ تأویل الآیات: ج ۱، ص ۴۰۳.
- ↑ تأویل الآیات: ج ۱، ص ۴۰۴.
- ↑ ملاحم: ص ۹۹ و بحار الانوار: ج ۶، ص ۳۰۰.
- ↑ ملاحم: ص ۱۰۱.
- ↑ مختصر البصائر: ص ۴۷۲، الایقاظ: ص ۲۷۲.
- ↑ حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص۲۴۲.