حکم تکلیفی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۲۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اقسام احکام

  1. حکم تکلیفی: حکمی شرعی که مستقیم به فعل مکلّف تعلّق می‌گیرد و بایدها و نبایدهایی هستند که وظیفۀ مکلف را در ابعاد مختلف زندگی، اعم از شخصی، عبادی، خانوادگی، اقتصادی و سیاسی مشخص می‌سازد، مانند وجوب نماز و حرمت غیبت[۱].
  2. حکم وضعی: غیر از احکام تکلیفی بقیه احکام را احکام وضعی می‌نامند مانند: طهارت و نجاست، مالکیّت، زوجیت. حکم وضعی به‌ علت اینکه غالباً موضوع و زمینه برای حکم تکلیفی است به این اسم نامیده شده است[۲].

اقسام حکم تکلیفی

  • هر عملی که شخص مکلف انجام می‌دهد از نظر شرعی یکی از عنوان‌های پنج‌گانه ذیل را دارد:
  1. واجب: فعلی که شارع به گونه الزامی آن را از مکلّف خواسته و تخلّف از آن جایز نیست مانند نماز و روزه.
  2. مستحب: فعلی که شارع آن را از مکلّف خواسته و اجازه ترک آن را نیز داده ولی بهتر است انجام شود، مانند نماز شب.
  3. حرام: فعلی که شارع به گونه الزامی ترک آن را از مکلّف خواسته و انجامش عذاب دارد مانند دروغ و غیبت.
  4. مکروه: فعلی که شارع از آن نهی کرده اما اجازه انجام آن را نیز داده ولی بهتر است ترک شود.
  5. مباح: عملی که انجام و ترک آن برابر است مانند راه رفتن قطع نظر از احکام عارضی آن[۴].

منابع

پانویس

  1. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی؛ دانشنامه نهج البلاغه، ص۴۹۹؛ فرهنگ‌نامه اصول فقه، ج۱، ص۱۰۶-۱۰۷.
  2. ر.ک: مشکینی، علی، اصطلاحات اصول.
  3. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ص۴۹۹؛ فرهنگ‌نامه اصول فقه، ج۱، ص۱۰۶-۱۰۷؛ فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، مؤسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامی، ج۳، ص ۳۵۶-۳۵۵.
  4. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی؛ دانشنامه نهج البلاغه، ص۴۹۹؛ فرهنگ‌نامه اصول فقه، ج۱، ص۱۰۶-۱۰۷.
  5. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی.
  6. «فَرَضَ اللَّهُ الْإِیمَانَ تَطْهِیراً مِنَ الشِّرْکِ، وَ الصَّلَاةَ تَنْزِیهاً عَنِ الْکِبْرِ، وَ الزَّکَاةَ تَسْبِیباً لِلرِّزْقِ، وَ الصِّیَامَ ابْتِلَاءً لِإِخْلَاصِ الْخَلْقِ، وَ الْحَجَّ [تَقْوِیَةً] تَقْرِبَةً لِلدِّینِ، وَ الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَامِ، وَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعَوَامِّ، وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ رَدْعاً لِلسُّفَهَاءِ، وَ صِلَةَ الرَّحِمِ مَنْمَاةً لِلْعَدَدِ، وَ الْقِصَاصَ حَقْناً لِلدِّمَاءِ، وَ إِقَامَةَ الْحُدُودِ إِعْظَاماً لِلْمَحَارِمِ، وَ تَرْکَ شُرْبِ الْخَمْرِ تَحْصِیناً لِلْعَقْلِ، وَ مُجَانَبَةَ السَّرِقَةِ إِیجَاباً لِلْعِفَّةِ، وَ تَرْکَ الزِّنَی [الزِّنَا] تَحْصِیناً لِلنَّسَبِ، وَ تَرْکَ اللِّوَاطِ تَکْثِیراً لِلنَّسْلِ، وَ الشَّهَادَاتِ اسْتِظْهَاراً عَلَی الْمُجَاحَدَاتِ، وَ تَرْکَ الْکَذِبِ تَشْرِیفاً لِلصِّدْقِ، وَ السَّلَامَ أَمَاناً مِنَ الْمَخَاوِفِ، وَ الْأَمَانَةَ [الْإِمَامَةِ] نِظَاماً لِلْأُمَّةِ، وَ الطَّاعَةَ تَعْظِیماً لِلْإِمَامَةِ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۲۴۴.
  7. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه، ص۴۹۹.