توحید ذاتی در کلام اسلامی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۳۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اعتقادات شیعه
خداشناسی
توحیدتوحید ذاتیتوحید صفاتیتوحید افعالیتوحید عبادیصفات ذات و صفات فعل
فروعتوسلشفاعتتبرکاستغاثه
عدل الهی
حُسن و قُبحبداءامر بین الامرین
نبوت
عصمت پیامبرانخاتمیتپیامبر اسلاممعجزهعدم تحریف قرآن
امامت
باورهاعصمت امامانولایت تكوینیعلم غیبخلیفة‌اللهغیبتمهدویتانتظار فرجظهوررجعت
امامانامام علیامام حسنامام حسینامام سجادامام باقرامام صادقامام کاظمامام رضاامام جوادامام هادیامام عسکریامام مهدی
معاد
برزخمعاد جسمانیحشرصراطتطایر کتبمیزان
مسائل برجسته
اهل‌بیتچهارده معصومکرامتتقیهمرجعیتولایت فقیه

مقدمه

اعتقاد به یگانگی ذات خدا را گویند. ذات خداوند تعدد نمی‌پذیرد و دوگانگی برنمی‌تابد و مثل و مانندی ندارد[۱][۲].

روایات برای توحید ذاتی دو معنا بر شمرده‌اند: یکی بسیط بودن و جزء نداشتن که آن را "احدیت" ذات می‌گویند و دیگر، مثل و نظیر نداشتن که آن را "وحدانیت ذات" می‌خوانند [۳][۴].

وحدت عددی و وحدت حقه: وحدت را به اعتباری دو قسم دانسته‌اند: وحدت عددی و وحدت حقه. در قسم نخست، وحدت در برابر کثرت جای دارد. چون هر واحدی محدود است، می‌توان برای آن، دوم و بیشتر از آن تصور نمود هر چند در عالم واقع موجود نباشند. اما وحدت حقه، گونه‌ای وحدت است که کثرتی در مقابل آن وجود ندارد و به دلیل عدم محدودیت، همه کثرات را در بر می‌گیرد و از این رو، دوم ندارد و تصور آن نیز ناممکن است. وجود خداوند، نامحدود است و بر همه اشیاء احاطه دارد و نه تنها دوم و شریک ندارد، بلکه حتی تصور وجود آن نیز ناممکن است. بدین سان، خداوند دارای وحدت حقه است نه وحدت عددی. قرآن کریم نیز بر این حقیقت اشارت برده است؛ مثلًا خداوند را "واحد قهار" می‌خواند[۵] که به هیچ شأنی از شئون خویش محدود نمی‌شود و بر همه موجودات محیط است و از این رو، دیگر جایی برای غیر نمی‌گذارد.

آیاتی که اوصاف خداوند را بیان می‌کنند، آنها را تنها از آنِ خداوند می‌دانند. جز خداوند، هیچ موجودی از این صفات نصیب نبرده است جز اینکه خداوند، خود، بدو عطا کند. در نظرگاه قرآن، اصل هستی و همه کمالات وجودی به خدا بازمی‌گردد و جایی برای غیر نیست. مأنوس بودن‌ انسان با وحدت عددی و اینکه موحدان کوشیده‌اند خدایان متعدد را نفی و خدای واحد را اثبات کنند، شبهه عددی بودن وحدت خداوند را القاء کرده است[۶].

مراد از وحدت در آثار و گفتار حکیمان بزرگ یونان و مصر و نیز فیلسوفان بعدی، همان وحدت عددی است. حتی بوعلی سینا در شفا نیز بر این معنا تأکید کرده است. متکلمان و مفسران مسلمان نیز به وحدت حقه راه نبرده‌اند و به ژرفای معارف قرآن نرسیده‌اند. تنها در روایات امیر مؤمنان (ع) و اهل بیت پیامبر (ع) بدین حقیقت اشارت رفته است. در آثار فیلسوفان مسلمان از قرن ۱۰ به بعد است که این موضوع به چشم می‌آید و البته آنان اعتراف کرده‌اند که این حقیقت را در روایات امیرمؤمنان (ع) بازیافته‌اند[۷][۸].

تثلیث: گونه‌ای شرک و از باورهای بنیادی مسیحیت تحریف شده است. بنابراین آموزه، خداوند در همان حال که واحد است، سه تن است: خداوند پدر، خدای پسر- یا حضرت مسیح (ع)- و روح القدس. این سه تن را "اقانیم سه گانه" گویند. اینکه چگونه خداوند در عین یگانگی سه تن است، برای آن تبیین و توجیه روشنی به دست نمی‌دهند. از نظر آنان، عقل را راهی بدین امر نیست و تنها باید بدان ایمان آورد. متکلمان مسلمان در رد تثلیث گفته‌اند: اگر هر یک از این سه را وجودی مستقل باشد، به معنای آن است که خداوند مثل و مانند دارد، و اگر هر سه دارای وجودی مستقل نباشند، مرکب بودن ذات خداوند لازم می‌آید، و هر دو احتمال با توحید ذاتی ناسازگارند. بنابراین، تثلیث گونه‌ای شرک در ذات خداوند است[۹][۱۰].

توحید ذاتی در فرهنگ اصطلاحات کلام

"توحید ذاتی" عبارت است از: بی‌مانندی ذات حق از لحاظ وجوب وجود و قدم ذاتی و استقلال و لایتناهی بودن و شناختن ذات حق، به وحدت و یگانگی.

توحید ذاتی، یعنی حقیقت الوهی، دومی بردار و تعددپذیر نیست؛ مثل و مانند ندارد: ﴿لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ[۱۱]؛ و در مرتبه وجود او، موجودی نیست: ﴿وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ[۱۲][۱۳].

توحید ذاتی، شامل دو اصل "احدیت" و "واحدیت" می‌‌شود. اولی بر نفی تجزی و انقسام در ذات بسیط الهی مبتنی است و دومی بر نفی شریک و شبیه ذات الهی: «إِنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَحَدِيُّ الْمَعْنَى يَعْنِي بِهِ أَنَّهُ لَا يَنْقَسِمُ فِي وُجُودٍ وَ لَا عَقْلٍ وَ لَا وَهْمٍ»[۱۴].

وحدت، در اینجا "وحدت حقه حقیقیه" بوده که عین ذات است، یعنی وحدت و واحد یکی است، نه ذاتی که به وحدت متصف باشد[۱۵][۱۶].

از نگاه علامه طباطبایی، "احد"، امکان فرض تعدد را نفی می‌‌کند؛ اما "واحد"، این‌گونه نیست [۱۷]. از‌ این‌رو آیات قرآن، وحدت خداوند را با وصف "قهاریت" می‌‌ستایند تا فرض ثانی را برای خدا در جهت مماثل نفی کند، تا چه رسد به اینکه خدای دومی وجود داشته باشد[۱۸][۱۹].

منابع

پانویس

  1. ﴿فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ جَعَلَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ؛ سوره شوری‌، آیه ۱۱؛ ﴿ وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ ؛سوره توحید، آیه ۴.
  2. فرهنگ شیعه، ص 199-200.
  3. التوحید، الصدوق/ ۸۳ و ۱۴۴؛ محاضرات فی الالهیات‌، ۵۱ و ۵۳.
  4. فرهنگ شیعه، ص 200.
  5. ﴿وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَقَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ وَإِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِّلنَّاسِ عَلَى ظُلْمِهِمْ وَإِنَّ رَبَّكَ لَشَدِيدُ الْعِقَابِ؛ سوره رعد، آیه ۶؛ ﴿ مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ ؛ سوره یوسف، آیه ۴۰؛ ﴿قُلْ إِنَّمَا أَنَا مُنذِرٌ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ؛ سوره ص، آیه ۶۵.
  6. فرهنگ شیعه، ص 200-201.
  7. المیزان‌، ۶/ ۸۶- ۱۰۵.
  8. فرهنگ شیعه، ص 201.
  9. محاضرات فی الالهیات‌، ۵۴ و ۵۵.
  10. فرهنگ شیعه، ص 201.
  11. «چیزی مانند او نیست» سوره شوری، آیه ۱۱.
  12. «و نه هیچ کس او را همانند است» سوره اخلاص، آیه ۴.
  13. مطهری، مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی، ج۲، ص۳۷ - ۳۶؛ همو، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۲۲۳؛ همو، الهیات شفا، ج۲، ص۲۳۶.
  14. صدوق، التوحید، ص۸۴، باب ۳، ح۳.
  15. طباطبایی، بدایة الحکمه، ص۱۲۹.
  16. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۸۳.
  17. طباطبایی، المیزان، ج۲۰، سوره توحید.
  18. طباطبایی، المیزان، ج۶، ص۹۱ - ۸۶.
  19. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۸۴.