سهوالنبی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۶ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۶:۳۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

سهوالنبی به معنای امکان خطا و فراموشیِ پیامبر(ص) در امور روزمره زندگی، از مسائلی است که مورد اختلاف قرار گرفته به طوری‌که معرکه آراء شده و دو طرف این بحث همدیگر را متهم به غلو و تقصیر کرده‌اند. برخی از بزرگان شیعه به روایاتی استناد کرده‌اند که حضرت در نماز سهو کردند و لذا سهوالنبی را جایز می‌دانند، اما بیشتر دانشمندان شیعه سهوالنبی را قبول نکرده و آن را مخالف با ادله عقلی و نقلی عصمت می‌شمارند و برای انکار سهوالنبی به عمومیت و اطلاق ادله عصمت استدلال کرده و همچنین مطالب مختلفی را در برابر معتقدین به سهوالنبی آورده‌اند.

معناشناسی

اختلاف در مسئله

سهو مسئله‌ای کلامی است و درباره آن گفتگوهای مفصلی میان متکلمان شکل گرفته است.از این مساله به تناسب بحث، غالبا ذیل عنوان «سهو النبی» در کتاب‌های کلامی [۱] در مباحث مربوط به عصمت پیامبران و در کتاب‌های فقهی [۲] در بحث سهو در نماز سخن به میان آمده است.

شیخ صدوق به همراه استاد خود ابن ولید، با ادعای وجود روایات فراوانی مبنی بر وقوع سهو و به تعبیر دقیق‌تر، اسهاء از پیامبر خاتم(ص)، ضرورت عصمت آن حضرت از اشتباه در نماز[۳] و نیز خواب ماندن از نماز[۴] را نفی می‌کند. اما پس از او شیخ مفید قاطعانه امکان اشتباه امام در نماز[۵] و به طور کلی عمل به دین را رد نموده و امام را از چنین اشتباهاتی معصوم می‌داند. هر چند ایشان امکان عقلی قضا شدن نماز به واسطه خواب ماندن پیامبر و امام را می‌پذیرد[۶]. بر این اساس اگر اشتباه در ادای واجبات را موجب رویگردانی مردم از پیامبر یا امام بدانیم، می‌توانیم سید مرتضی را نیز با استادش شیخ مفید هم عقیده بدانیم[۷].

اگر چه نظریه‌ای از حلبی و کراجکی در این باره نیافتیم، اما شیخ طوسی را باید از جمله معتقدان به ضرورت عصمت امام از اشتباه در نماز دانست؛ هر چند وی خواب ماندن از نماز را امری ممکن می‌داند[۸]. بدین‌سان باید مدعی شد در اواخر قرن پنجم هجری، عموما نظریه سهو النبی(ص)، نظریه‌ای مردود بوده است[۹].

متکلمان متأخر و معاصر غالباً قائل به ضرورت عصمت امام از اشتباه در ادای واجبات و به عبارت دیگر معصوم از سهو می‌دانند. با این حال به واسطه صحت اسناد روایاتی که متضمن سهو پیامبر خاتم(ص) در نماز هستند، بر این باورند که مراد از سهو در اینجا، اسهاء است یعنی خدای متعال گاهی به دلایلی پیامبرش را در سهو می‌اندازد تا مردم به واسطه عدم افتادن او در اشتباه، عدم فراموشی و.. مقامی والاتر از جایگاهش را به او نسبت نداده و او را عبادت نکنند.

نزاع معروف میان شیخ صدوق و شیخ مفید در مسئله سهوالنبی (ص) مربوط به قلمرو عصمت است. شیخ صدوق، عصمت پیامبران را به تبلیغ دین منحصر کرده است و پیامبر اکرم (ص) را از اشتباه و فراموشی در غیر امور مربوط به تبلیغ دین معصوم نمی‌داند، بلکه سهوالنبی (ص) را امری ممکن و واقع و همانند استاد خویش، ابن ولید، انکار آن را از عقاید غالیان می‌داند. شیخ مفید در پاسخ به ادعای استاد، رساله مستقلی با عنوان رسالة فی عدم سهو النبی (ص) به رشته تحریر درآورده است[۱۰].[۱۱]

دیدگاه قرآنی

در قرآن کریم آیات فراوانی وجود دارد که نشان می‌دهد پیامبر خاتم(ص)، در عرصه تطبیق شریعت و امور شخصی خود، از سهو و اشتباه و خطا، مصون و معصوم است مانند: ﴿وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا[۱۲]. دقت در فقرات آیه حدود و قلمرو صیانت نبی اکرم (ص) و عصمت آن حضرت را از سهو و خطا، به خوبی مشخص می‌کند.

هرچند آیاتی که پیامبر را شاهد بر اعمال امت معرفی کرده است نیز ثابت می‌کند که انبیا، در عرصه تطبیق شریعت و انجام دادن امور شخصی و اجتماعی، از سهو و نسیان و اشتباه مصون و معصوم‌اند[۱۳].

دیدگاه روایی

در منابع روایی شیعه، روایات فراوانی وجود دارند که سهو و اشتباه را از پیامبر خاتم (ص) نفی می‌کنند. مانند اینکه زراره نقل می‌کند: از امام باقر (ع) پرسیدم: آیا هیچ‌گاه رسول خدا (ص) دو سجده سهو انجام داده است؟ حضرت فرمود: «هرگز، و فقیه [که مصداق اتم و اکمل آن امام معصوم (ع) است] هم این دو سجده را انجام نمی‌دهد»[۱۴]. هرچند روایاتی مبنی بر سهو پیامبر اکرم(ص) وجود دارد که با بررسی اسناد آنها مشخص می‌شود دارای ضعف در سند هستند[۱۵].

ادله نفی و اثبات

ادله موافقان

قائلان به سهو النبی برای اعتقاد خود ادله و قرائنی را مطرح می‌کنند که مهم‌ترین آنها از این قرار است:

  1. وجود آیات و روایات متعدد و متواتر درباره سهوالنبی.
  2. راویان این مطلب از اجلاء و ثقات روات و از اصحاب اجماع می‌باشند.
  3. علما و محدثانی مثل شیخ طوسی و کلینی این روایات را در کتب خود نقل کرده‌اند.
  4. فقها براساس مضمون این روایات فتوا صادر کرده‌اند.
  5. اگر این روایات متواتر قبول نشود، خیلی از روایت را می‌توان انکار کرد؛ آن وقت اساس شریعت به هم می‌ریزد.
  6. علمای متقدّم سهوالنبی را قبول داشتند و این شیخ مفید بود که بعدها آن را انکار کرد.
  7. سهو ذات نقص محسوب نمی‌شود، بلکه مثل کذب است که در برخی مواقع مصلحت دارد و حکیمانه است.

در نتیجه مانع عقلی از اعتقاد به سهوالنبی وجود ندارد و دلیل نقلی بر سهو هم که داریم (مقتضی موجود و مانع مفقود)، پس اعتقاد به سهوالنبی ایراد ندارد[۱۶].

ادله مخالفان

اما محققان از امامیه سهوالنبی را حتی در تطبیق امور شریعت نفی می‌کنند و اعتقاد به آن را تقصیر در حق اهل بیت (ع) حساب می‌کنند که به نظرات و ادله ایشان اشاره می‌شود:

  1. شیخ مفید (م۴۱۳): «حدیثی که ناصبی‌ها و شیعیان مقلّد درباره سهو پیامبر در نماز مطرح می‌کنند خبر واحد است که نتیجه علمی ندارد و قابل عمل کردن نیست»[۱۷].
  2. شیخ طوسی (م ۴۶۰): «روایاتی که دلالت بر سهو پیامبر در نماز دارد قابل فتوادادن نیست؛ زیرا روایت داریم که پیامبر هیچ‌گاه سجده سهو به‌جا نیاورد»[۱۸]. مراد ایشان این روایت است: ابن‌بکیر از زراره نقل کرده: از حضرت امام محمد باقر (ع) سؤال کردم که آیا رسول الله (ص) سجده سهو کردند؟ امام (ع) فرمودند: «آن حضرت سجده سهو نکردند و هیچ فقیهی یعنی معصومی سجده سهو نکرد»[۱۹].
  3. سید مرتضی (م ۴۳۶): «خبر ذوالیدین خبر خبیث و باطلی است و ما یقین به فاسد بودن آن داریم، زیرا متضمن کذب پیامبر (ص) و سهو اوست و از نظر بیشتر علما نمی‌توان عدول کرد، زیرا ادله موثقی دارند و عدم اعتقاد به سهوالنبی مناسبت بیشتری با جایگاه بالا و مقام والای اهل بیت دارد»[۲۰].
  4. محقق حلّی (م۶۷۶): «مقام امامت بالاتر از آن است که بخواهد در عبادت سهو کند»[۲۱].
  5. خواجه نصیرالدین طوسی (م۶۷۲): «واجب است پیامبر کمال عقل و هوشیاری و عدم سهو داشته باشد»[۲۲].
  6. علامه حلّی (م ۷۲۶): «خبر سهوالنبی در نزد ما باطل است، زیرا پیامبر معصوم است و سهو بر او جایز نیست و چه نسبتی ناقص‌تر و پست‌تر از این می‌توان به پیامبر داد که می‌فهماند پیامبر از عبادت اعراض داشته است... نعوذ بالله من هذه الآراء الفاسده[۲۳].
  7. شیخ طوسی (م۴۶۰) بعد از آنکه روایات سهوالنبی را در تهذیب نقل کرده، می‌فرماید: «ما این روایات را آوردیم زیرا به احکامی که در این روایات آمده عمل شده است، ولی این روایات موافق عامه است و عقول و ادله قاطعه‌ای که سهو و غلط را بر پیامبر جایز نمی‌داند این روایات را منع می‌کند»[۲۴].
  8. شهید اول (م ۷۸۶): «روایت سهو پیامبر در بین امامیه متروک است، زیرا دلیل عقلی بر عصمت پیامبر از سهو داریم»[۲۵].
  9. فاضل مقداد (م ۸۲۶): «سهوالنبی در امور شرعی و غیر آن جایز نیست، زیرا باعث نفرت مردم می‌شود»[۲۶].
  10. شیخ بهایی (م ۱۰۳۰): «بلکه ابن‌بابویه سهو کرده است، او سزاوارتر به سهو، نسبت به پیامبر است»[۲۷].
  11. همچنین جناب میرداماد گفته است: «قول صحیح در نزد من آن است که براساس مشرب عقل و مذهب برهان اولین درجه در انکار حق پیامبر نسبت دادن حکم سهو به پیامبر است، و هیچ غلوی در اعتقاد به عصمت پیامبر از سهو وجود ندارد، زیرا این عصمت با اذن خداوند و فضل و توفیق اوست»[۲۸].
  12. ملاصدرا: «اهل بیت (ع) به حکم آیه تطهیر معصوم از هرگونه خطا و نسیان و مطهر از هرگونه سهو و نقصان و رجس عصیان و ناپاکی جهالت و گمراهی شیطان هستند»[۲۹].
  13. ملاصالح مازندرانی بعد از نقل کلام میرداماد فرموده است: «هیچ بُعدی در مطلبی که ایشان فرموده نیست، زیرا برخی از اهل سنت دست بلندی در جعل حدیث دارند، بلکه بعضی از آنها در این کار ذوالیدین هستند»[۳۰]!
  14. علامه مجلسی (م۱۱۱۱): «اگر سهوالنبی در یک مورد ممکن باشد در باقی موارد هم ممکن خواهد شد: حکم الأمثال فیما یجوز و فیما لا یجوز واحد و آن وقت اطمینان به شریعتی که پیامبر اعلام می‌کند از بین می‌رود. همچنین ایشان جواز سهوالنبی را مخالف اصول مذهب شیعه معرفی می‌کند[۳۱] و بعد از ذکر نظرات و ادله دو طرف می‌فرماید: این مسئله در نهایت اشکال است، زیرا از طرفی برخی از آیات و روایات دلالت بر سهوالنبی دارد و از طرف دیگر اجماع اصحاب و دلایل کلامی و اصول مبرهنه سهوالنبی را رد می‌کند»[۳۲].
  15. احمد بن محمد برقی: «این روایت مخالف مشهور امامیه است، زیرا مشهور امامیه اعتقادی به سهوالنبی ندارند، البته می‌توان روایت را حمل بر تقیه کرد، زیرا راوی آن زیدی مذهب است که اکثر روایات ایشان موافق عامه است و سند آن هم ضعیف است»[۳۳].
  16. صاحب جواهر (محمدحسن نجفی): «لازم است این روایات را به خاطر منافات‌داشتن با عصمت رها کرد و انصاف آن است که با توجه به آیات و روایاتی که دلالت بر عصمت و طهارت اهل بیت (ع) از گناه و خطا و سهو دارد، این طور مطالب به اهل بیت (ع) نسبت داده نشود»[۳۴].
  17. مرحوم مظفر (م۱۳۸۱): «امام همانند پیامبر باید از همه گناهان و آلودگی‌های ظاهری و باطنی، عمدی و سهوی از دوران کودکی تا هنگام مرگ معصوم و منزه باشد، همچنین که او باید از سهو و خطا و فراموشکاری عصمت داشته باشد، زیرا امامان مانند پیامبر حافظ دین و تقویت‌کننده و نگه‌دارنده آن از حوادث هستند، از این‌رو دلیل ما بر عصمت ائمه اطهار عین همان دلیل بر عصمت پیامبران می‌باشد»[۳۵].

در مجموع، بیشتر دانشمندان شیعه سهوالنبی را قبول نکرده و آن را مخالف با ادله عقلی و نقلی عصمت می‌شمارند و برای انکار سهوالنبی به عمومیت و اطلاق ادله عصمت استدلال کرده و همچنین مطالب مختلفی را در برابر معتقدین به سهوالنبی آورده‌اند[۳۶].

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. برای نمونه نگاه کنید به سبحانی، الالهیات، ۱۴۱۲ق، ص۱۹۱؛ سیدِ مرتضَی، تنزیه الانبیاء، ۱۳۸۰ش، ص۳۴-۴۱؛ سبحانی، عصمة الانبیاء، ۱۴۲۰ق، ص۲۹۱
  2. برای نمونه نگاه کنید به علامه حلی، منتهی المطلب، ۱۴۱۲ق، ج۷، ص۷۸؛ شهید اول، ذکری، ۱۴۱۹ق، ج۴، ص۱۰.
  3. ر.ک: شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۰۳.
  4. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۶۰-۳۵۸، ح۱۰۳۱.
  5. مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الفصول المختارة، ص۱۰۴.
  6. مفید، محمد بن محمد بن نعمان، رسالة فی عدم سهو النبی، ص۲۸.
  7. سید مرتضی، تنزیه الانبیاء و الائمة، ص۲۲.
  8. طوسی، محمدبن حسن، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۳۴۶، ح۲۶؛ همو، الاستبصار، ج۱، ص۳۶۹، ح۱۶ و ص۳۷۰، ح۴؛ همان، ج۲، ص۳۴۶، ح۵ و ص۳۵۲، ح۴۹ و ص۳۴۹، ح۳۷.
  9. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۴۱۳ ۴۱۴.
  10. البته باید توجه داشت که این رساله، پاسخ برخی از اهالی حائر است، و شیخ مفید در آنجا هیچ اشاره‌ای به نام استاد خود نمی‌کند؛ ولی کاملاً روشن است که محتوای آن ناظر به سخنان شیخ صدوق است.
  11. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۲۸۳.
  12. «و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر تو نبود گروهی از ایشان به بیراه کردن تو کوشیده بودند حال آنکه جز خودشان را بیراه نمی‌کنند و به تو هیچ زیانی نمی‌رسانند و خداوند کتاب و فرزانگی بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمی‌دانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است» سوره نساء، آیه ۱۱۳.
  13. مهدوی ارزگانی، عبدالله، مقاله «شیعه و سهوالنبی»، موسوعه رد شبهات، ج۱۳، ص ۹۲.
  14. «سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) هَلْ سَجَدَ رَسُولُ اللَّهِ (ص)سَجْدَتَيِ السَّهْوِ قَطُّ فَقَالَ لَا وَ لَا يَسْجُدُهُمَا فَقِيهٌ‌»؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۳۵۱.
  15. مهدوی ارزگانی، عبدالله، مقاله «شیعه و سهوالنبی»، موسوعه رد شبهات، ج۱۳، ص ۹۸ ـ ۱۱۰.
  16. سلیمانیان، م‍ص‍طف‍ی‌، مقامات امامان، ص ۲۷۱.
  17. ر. ک: الهیات، ج۳، ص۲۰۱.
  18. تهذیب، ج۲، ص۳۵۱.
  19. لوامع صاحبقرانی (مشهور به شرح فقیه)، ج۴، ص۲۹۷.
  20. تنزیه‌الانبیاء، ص۸۴؛ الذریعه، ج۲، ص۵۵۴: خبر ذی الیدین خبر خبیث باطل، مقطوع علی فساده؛ لأنه یتضمن کذب النبی (ص) و سهوه.
  21. مختصرالنافع، ص۴۵.
  22. شرح تجرید، ص۱۹۵.
  23. دلائل الصدق لنهج الحق، ج۲، ص۵۰؛ تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۱۳۰.
  24. تهذیب الأحکام، ج۲، ص۱۸۱؛ الاستبصار فیما اختلف من الأخبار، ج۱، ص۳۷۱ و ۲۱۵.
  25. ذکری، ص۱۳۴.
  26. ارشاد الطالبین، ص۳۰۵.
  27. ر.ک: الهیات، جعفر سبحانی، ص۲۰۲: بل ابن بابویه قد سهی، انه اولی باسهو من النبی.
  28. الرواشح السماویة، ۸۴.
  29. شرح اصول کافی (ملاصدرا)، ج۱، ص۱۶۶.
  30. شرح فروع کافی، ج۳، ص۲۵۳: و لا بعد فیما ذکره قدس سره؛ لأن بعض العّامة کان له ید.
  31. الکافی، ج۷، ص۳۷۹، تعلیقه ۱؛ ر. ک: الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم، ج۳، ص۱۸؛ بحارالأنوار، ج۱۷، ص۶۲.
  32. بحارالأنوار، ج۱۷، ص۱۱۸.
  33. المحاسن، ج۱، ص۲۶۱.
  34. جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج۱۳، ص۷۱.
  35. مسائل اعتق مبین.
  36. سلیمانیان، م‍ص‍طف‍ی‌، مقامات امامان، ص ۲۷۱.