غزوه ودان

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۴ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۵۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

غزوه ودان یا اَبواء و یا غزوه بنی‌ضمره در محلی به نام "ودان" در مدینه و در نزدیکی منطقه "أبواء" رخ داد. این غزوه، اوّلین غزوه رسول خدا(ص) بود. ایشان برای به دست آوردن اموال کاروانی از قریش و جنگ با قبیله "بنی‌ضمرة بن بکر کنانی" مدینه را به قصد أبواء ترک کردند که به نوشته شدن قرارداد صلحی میان پیامبر و آن قبیله تمام شد.

مقدمه

رسول گرامی اسلام (ص) ده سال در مدینه اقامت داشت و غزوات[۱] و سریه‌های متعددی را با مشرکان و غیر مشرکان به منظور مطیع ساختن و یا جلوگیری از توطئه آنها انجام می‌داد؛ به گونه‌ای که طبری به نقل از ابن‌اسحاق می‌گوید: "غزوات پیامبر (ص) به عدد ۲۶ می‌رسد و اولین غزوه‌ای که پیامبر (ص) در طول این سال‌ها انجام دادند، غزوه ودان بود" که به آن اَبواء یا غزوه بنی‌ضمره نیز گفته می‌شود[۲].

علت نام‌گذاری

این غزوه در محلی به نام "ودان" در مدینه و در نزدیکی منطقه "أبواء" رخ داد. ودان بین جحفه و أبواء قرار دارد. از آنجا که بین ودان و أبواء شش میل فاصله است[۳] و در نزدیکی هم قرار دارند، در منابع به هر دو نام آمده است[۴].[۵]

اصل ماجرا

این غزوه، اوّلین غزوه رسول خدا (ص)[۶] در صفر دوازدهمین ماه هجرت به وقوع پیوست[۷]. ایشان برای به دست آوردن اموال کاروانی از قریش و جنگ با قبیله "بنی‌ضمرة بن بکر کنانی" مدینه را به قصد أبواء ترک کردند[۸]. در این غزوه، کسی از انصار حضور نداشت[۹]. پیامبر (ص) قبل از خروج از مدینه، سعد بن عباده را برای رسیدگی به امور در مدینه به جای خود منصوب فرمود[۱۰]. رسول خدا (ص) همراه دویست تن از یاران خویش[۱۱] با پرچمداری حمزه عموی پیامبر (ص)[۱۲] به سوی ودان حرکت کرد. در آنجا بنی‌ضمره برای صُلح به حضور پیامبر (ص) آمد[۱۳]، مخشی بن عمرو ضمری بود که در آن زمان، ریاست قبیله مذکور را به عهده داشت[۱۴] و قرارداد صلح را امضا کرد[۱۵].

مفاد صلح‌نامه

در این قرارداد صلح مقرر شد:

  1. نه آنها و نه پیامبر (ص) علیه یکدیگر دسته‌بندی نکنند.
  2. کسی را به این منظور یاری ندهند[۱۶].

سپس میان خود عهدنامه‌ای نوشتند و با پیامبر (ص) به مدینه بازگشتند[۱۷]. مدت غیبت رسول اکرم (ص) در مدینه، پانزده شب بود[۱۸].[۱۹]

وَدّان

از سه موضع با نام ودان یاد شده است. یکی از آنها مکانی است بین مکه و مدینه و آن روستایی است جامع از نواحی فرع.[۲۰] این روستا در نزدیکی جحفه[۲۱] و در دو میلی غرب گردنه هرشی،[۲۲] و به نقلی به فاصله سه[۲۳] یا ۵ میلی[۲۴] عقبه هرشی واقع است. این مکان، فاصله ۸ میلی تا ابواء دارد.[۲۵] ودان، دیار مردم ضمره، غفار و کنانه و فهر قریش[۲۶] به شمار رفته و از امهات قری در منطقه محسوب می‌‌شده است؛[۲۷] چندان که در وصفش گفته شده، روستایی بزرگتر از آن در کرانه دریای احمر نبوده است.[۲۸] از ودان در تاریخ اسلامی مکرر یاد شده که از جمله آن عبور رسول خدا(ص) از این منطقه در آغاز دوازدهمین ماه هجرت، در اثنای غزوه الأبواء است.[۲۹] این مکان، مدت طولانی است که از بین رفته است. برخی از محققین گمان دارند که ودان، همان مکان «مستوره» فعلی است حال آنکه چنین نیست و ودان در شرق مستوره به سمت جنوب در نعف حره الأبواء قرار دارد. این نعف، «العُصعُص» نامیده می‌‌شود و فاصله آن تا مستوره نزدیک به دوازده کیلومتر است و اهل آن امروز، قومی از بنی محمد از تیره‌های بنی عمرو از قبیله حرب‌اند. از دیگر مواضعی که نام ودان به خود گرفته است، کوهی دراز بین فید و جبلین است.[۳۰] ودان همچنین شهری در جنوب افریقیه است.[۳۱] این شهر در بلاد بربر از نواحی برقه واقع بوده و فاصله‌اش تا قصر ابن میمون - آخرین نقطه از نواحی تحت حاکمیت طرابلس - ۶ روز راه،[۳۲] و تا زدیله ۱۰ روز راه از سمت افریقیه است.[۳۳] ودان دارای قلعه‌ای رفیع و شهری با چند دروازه است. این شهر در واقع دو شهرند که در آن دو قبیله از عرب به نام سهمیون و حضرمیون ساکنند که پیوسته با هم در نزاع‌اند.[۳۴] معیشت اکثر مردمانش از خرماست و در آن اندکی کشت و زرع وجود دارد که بواسطه آب پاشی آبیاری می‌‌شود. بین این شهر تا شهر «تاجّرفت» سه روز راه است و آنجا روستاها و منازلی است تا قصر ابن میمون.[۳۵] ودان دو بار توسط مسلمانان فتح شد. یک بار در ایام خلافت عمر بن خطاب که در آن، عمرو بن عاص - کارگزار و فرمانده نظامی خلیفه در مصر و شما افریقا - بسر بن ابی ارطاة را جهت فتح ودان، به سوی این شهر فرستاد. بسر، آن را در سال ۲۳ هجری محاصره و فتح کرد اما ساکنانش اندکی بعد سر به شورش نهادند و از پرداخت جزیه و وجه المصالحه به مسلمانان خودداری کردند. تا این که عقبة بن نافع، در ایام معاویه، همراه با سپاهی در سال ۴۶ هجری دگر بار به ودان لشکر کشید و آن را مجددا فتح کرد.[۳۶].[۳۷]

منابع

پانویس

  1. مجموعه جنگ‌هایی که پیامبر علیه خود شخصاً در آنها حضور داشتند.
  2. تاج‌الدین، علی محمد، غزوه ودان، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۱۹۹.
  3. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۳۶۵؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۸۷.
  4. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۸۷؛ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۴۲۴.
  5. تاج‌الدین، علی محمد، غزوه ودان، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۱۹۹.
  6. عبدالرحمن سهیلی، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویه، ج۵، ص۵۱؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۹۱.
  7. احمدین یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۸۷؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۳، ص۰۹
  8. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۹۱؛ ابن سید الناس عیون الأثر، ج۱، ص۲۵۹؛ عبدالرحمن سهیلی، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویه، ج۵، ص۵۱
  9. محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی والرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۴، ص۱۴.
  10. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۸۷؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج۱، ص۲۵۸؛ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۴۲۴.
  11. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۴۲۴.
  12. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۴۲۴.
  13. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۸۷.
  14. عبدالرحمن سهیلی، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویه، ج۵، ص۵۱؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۱۹؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۸۹.
  15. تاج‌الدین، علی محمد، غزوه ودان، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۱۹۲-۲۰۰.
  16. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۸۷؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۲.
  17. محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۴، ص۱۴؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۲.
  18. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۸۷؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۸۹؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۲.
  19. تاج‌الدین، علی محمد، غزوه ودان، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۲۰۰.
  20. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۳۶۵.
  21. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۳۶۵.
  22. بکری، معجم ما استعجم، ج۴، ص۱۳۴۳.
  23. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۳۶۵.
  24. بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۹۵۴.
  25. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۳۶۵.
  26. بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۱۰۵۳.. نیز ر. ک. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۳۶۵.
  27. بکری، معجم ما استعجم، ج۴، ص۱۳۷۴.
  28. بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۱۰۵۳.
  29. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۹۱؛ ابن سید الناس، عیون الاثر، ج۱، ص۲۵۹.
  30. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۳۶۵.
  31. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۳۶۶ به نقل از بکری.
  32. بکری، معجم ما استعجم، ج۴، ص۱۳۷۵. نیز ر. ک. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۳۶۵.
  33. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۳۶۶ به نقل از بکری.
  34. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۳۶۶ به نقل از بکری.
  35. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۳۶۶ به نقل از بکری.
  36. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۳۶۶ به نقل از بکری.
  37. بلادی، عاتق بن غيث، معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة ص۳۳۳.