رهبانیت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۴ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۰۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

کلمه رهبانیت از "رهب"، به معنای خوف و بیم و مفرد آن رهبان و جمعش رهابین است[۱]؛ اما رهبانیت، در اصطلاح عرف به عبادتی گفته می‌شود که ویژه نصارا است و آن، بریدن از مردم و زن و فرزند، گوشه‌نشینی، صومعه گرفتن، خود را به ریاضت‌های سخت وا داشتن و پشت پا زدن به همه چیز است[۲] و این، عملی است که پیامبر (ص) مردم را از آن نهی کرده، فرمود: « لَا رَهْبَانِيَّةَ فِي‌ الْإِسْلَامِ‌»؛ رهبانیتی در اسلام نیست[۳].

رهبانیت، به معنای عبادتی که در آن معنای خوف و ترس ظاهر می‌شود هم آمده و در احادیث بسیاری رهبانیت به همین معنا به کار رفته است[۴].

سرچشمه تاریخی رهبانیت‌

از کتاب‌های تاریخ مسیحیت چنین بر می‌آید که رهبانیت به صورت کنونی آن در قرون اولیه مسیحیت وجود نداشته است؛ بلکه منشأ پیدایی آن، بعد از قرن سوم میلادی، هنگام ظهور دیسیوس، امپراتور روم و مبارزه شدید او با پیروان مسیح است. مسیحیان به دلیل شکست از این امپراتور خونخوار به کوهها و بیابانها پناه بردند[۵] و از آن پس، عده‌ای از آنان اندک اندک راه و رسم گوشه‌نشینی در پیش گرفتند و رهبانیت را پدید آوردند[۶].

در روایات اسلامی نیز همین معنا به صورت دقیق‌تری از پیامبر (ص) نقل شده است. ابن مسعود نقل می‌کند که روزی "در پشت سر رسول خدا (ص) بر الاغی سوار بودم؛ ایشان فرمود: "ای پسر! آیا می‌دانی که چرا بنی‌اسرائیل رهبانیت را پدید آوردند؟"‌ گفتم: خدا و پیغمبرش داناترند؛ فرمود: "بعد از عیسی (ع) شاهان بر بنی‌اسرائیل چیره شدند و گنه کاری پیشه کردند؛ مؤمنان هم به خشم آمدند و با آنان به جنگ برخاستند؛ ولی اهل ایمان سه بار شکست خوردند؛ به گونه‌ای که تنها شمار اندکی از ایشان باقی ماندند. پس گفتند: اگر اینان بر ما مسلط شوند نابودمان می‌کنند و دیگر طرفداری برای دین خدا باقی نمی‌ماند که به آن دعوت کند؛ بیایید در زمین پراکنده شویم تا خداوند، پیامبری را بر انگیزد که عیسی (ع) وعده آمدنش را داده است. پس در غارهای کوه‌ها پراکنده شدند و رهبانیت را پدید آوردند. عده‌ای از ایشان به دین خویش پایدار ماندند و برخی دیگر به کفر‌گراییدند "؛ سپس آن حضرت، آیه ۲۷ حدید را تلاوت کردند و..."[۷].[۸]

اندیشه رهبانیت، در جزیره العرب

مجاورت و رفت و آمدهای زیاد تجاری به کشورهای مختلف و همچنین پناه‌جویی دیندارانی که از ستم حاکمان جور می‌گریختند و این سرزمین را مأوای خویش قرار می‌دادند، باعث شد که ادیانی چون مسیحیت به سرزمین عرب راه یابند[۹]. این دین، رونق چندانی نداشت؛ اما در کنار دیگر ادیان از عوامل اثر گذار فرهنگی و اجتماعی جامعه عربی به شمار می‌آمد.

رهبانیت و گوشه‌گیری هم به صورت یکی از اعمال آیین مسیح به همراه آیین مسیحیت به جزیرة‌العرب راه یافت و اندک‌اندک جای پایی برای خود در حیات فرهنگی و اجتماعی اعراب باز کرد؛ به گونه‌ای که تعدادی از اعراب جاهلی به رسم آیین مسیحیت، اجتماع را ترک کرده، گوشه عزلت گزیدند که از این افراد می‌توان به قیس بن ساعده ایادی[۱۰]، ابوعامر عبد عمرو بن صیفی[۱۱] و صومة بن ابی انس[۱۲] اشاره کرد تا اینکه با ظهور اسلام و در پی مبارزه با آداب و رسوم جاهلی، رسول اکرم (ص) این سنت غیر الهی را درست ندانست و مسلمانان از این امر نهی شدند[۱۳].

فرق زهد اسلامی و رهبانیت مسیحی

زهد اسلامی و رهبانیت مسیحی، تفاوت‌های بسیاری با هم دارند و شاید بتوان گفت، اصلی‌ترین و مهم‌ترین ویژگی زهد اسلامی، استوار بودن بر منطق و برهان روشن است؛ چیزی که رهبانیت مسیحی از آن بی‌بهره است و برای آن توجیه علمی و منطقی ندارد. زهد اسلامی، چشم‌پوشی از مطلق لذایذ مادی نیست؛ بلکه تنها از لذایذ زیانبار چشم‌پوشیدن است؛ در حالی که رهبانیت مسیحی، انسان را به چشم‌پوشی از مطلق لذایذ مادی دعوت می‌کند. رسول خدا (ص) در جدا ساختن زهد از رهبانیت چنین فرمود: « لَيْسَ‌ الزُّهْدُ فِي‌ الدُّنْيَا لُبْسَ الْخَشِنِ وَ أَكْلَ الْجَشِبِ وَ لَكِنَّ الزُّهْدَ فِي الدُّنْيَا قَصْرُ الْأَمَلِ»[۱۴]. احادیثی که در آنها مسلمانان از رهبانیت نهی شده‌اند، در واقع، برای تبیین تفاوت‌های زهد اسلامی با رهبانیت مسیحی بیان شده‌اند[۱۵].

نفی رهبانیت در کلام نبوی(ص)

رسول خدا (ص) مسلمانان را از رهبانیتی که خلاف خواست خدا باشد، بر حذر می‌داشت و آنان را از امور غیر اسلامی منع می‌کرد. همچنین رسول خدا (ص) مسلمانان از پشت پا زدن به زندگی مادی که به صورت منفی و در شکل انزوای اجتماعی صورت می‌گرفت، نهی و مسلمانان را تشویق می‌فرمود که آن را در شکل مثبت آن یعنی جهاد در راه خدا، روزه و.... جستجو کنند. حدیث عثمان بن مظعون و سخن پیامبر (ص) درباره فضیلت نماز جماعت، تأییدی بر نفی رهبانیت و انزواست. ایشان در پاسخ به عثمان بن مظعون - که از ایشان اجازه گوشه‌گیری و رهبانیت می‌خواست - فرمود: "رهبانیت امت من به انتظار نشستن برای نماز در مساجد است"[۱۶].

پیامبر (ص) همواره دین مقدس اسلام را آیینی آسان، معرفی می‌کرد و می‌فرمود: "آسان بگیرید و سخت نگیرید و رام کنید و رم ندهید"[۱۷]. آن حضرت می‌فرمود: "خداوند مرا برای رهبانیت نفرستاده است؛ بلکه بهترین دین نزد خدا آیین راستین و آسان اسلام است"[۱۸]. خاتم انبیا (ص) رهبانیت امت خود را جهاد در راه خدا دانسته[۱۹]، در جای دیگر، رهبانیت امت خویش را هجرت، جهاد، نماز، روزه، حج و عمره معرفی کرده‌اند [۲۰].[۲۱]

نفی رهبانیت در سیره پیامبر (ص)

روایت شده است که روزی همسر عثمان بن مظعون نزد پیامبر اکرم (ص) آمد و گفت: "ای رسول خدا (ص)، عثمان روزها را روزه می‌گیرد و شب‌ها را به عبادت می‌گذراند".. نبی خدا (ص) با شنیدن این خبر، خشمناک بیرون رفت تا اینکه به عثمان رسید و او را مشغول نماز خواندن یافت. عثمان با دیدن پیامبر (ص) نمازش را پایان داد. پس پیامبر (ص) به او فرمود: "ای عثمان! خداوند متعال مرا به رهبانیت نفرستاده است؛ بلکه با آیینی مستقیم، ساده و آسان گیر فرستاده است. من هم،، نماز می‌خوانم، هم روزه می‌گیرم و هم نزد همسرم می‌روم. پس هر که آیین مرا دوست دارد، از سنت من پیروی کند و از سنت من نزد همسران رفتن است"[۲۲].

همچنین در روایتی دیگر آمده است که وقتی فرزند عثمان بن مظعون از دینا رفت، او بسیار غمگین شد تا آنجا که خانه‌اش را مسجد قرار داد و مشغول عبادت شد و هر کاری جز عبادت را ترک گفت. وقتی این خبر به رسول اکرم (ص) رسید،، او را احضار کرد و فرمود: « يَا عُثْمَانُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ‌ يَكْتُبْ‌ عَلَيْنَا الرَّهْبَانِيَّةَ إِنَّمَا رَهْبَانِيَّةُ أُمَّتِي‌ الْجِهَادُ فِي‌ سَبِيلِ‌ اللَّهِ»[۲۳].

همچنین از امام صادق (ع) نقل شده که فرموده است: "روزی سه زن نزد رسول خدا (ص) آمدند و یکی از آنها گفت: شوهرم گوشت نمی‌خورد"؛ دیگری گفت: "شوهرم بوی خوش نمی‌بوید" و سومی گفت: "شوهرم به زنان نزدیک نمی‌شود". پس پیامبر (ص) در حال غضب، رداکشان از خانه، بیرون و سپس به مسجد رفت و بر روی منبر، حمد و ثنای الهی]] را به جای آورد و سپس فرمود: "عده‌ای از یاران مرا چه شده است که گوشت نمی‌خورند و عطر نمی‌بویند و به زنان نزدیک نمی‌شوند؟ بدانید که من گوشت می‌خورم و عطر می‌بویم و پیش زنان می‌روم. پس هر که از سنت من روی گرداند، از من نیست"[۲۴].

ابن حنبل در کتاب مسندش طبق نقل مجاهد از مردی انصاری آورده است که روزی نزد پیامبر (ص) درباره کنیزی از بنی عبدالمطلب سخن به میان آوردند؛ مرد انصاری گفت: "آن زن، نماز‌ها ‌عبادت می‌کند و روزها روزه می‌گیرد"، پیامبر خدا (ص) فرمود: "اما من می‌خوابم، نماز می‌خوانم، گاه روزه می‌گیرم و گاه روزه نمی‌گیرم؛ پس هر که به من اقتدا کند، از من است و هر که به راه و رسم من پشت کند، از من نیست"[۲۵].

با وجود تمام توصیه‌های رسول خدا (ص) درباره حرمت گوشه‌گیری، متأسفانه مدتی از وفات ایشان نگذشته بود که عده‌ای در لباس زهد و عرفان، رهبانیت مسیحی را در قالب تصوف در جامعه اسلامی گسترش دادند؛ چیزی که فرستاده خدا (ص) همواره از آن نگران بود و از اینکه ‌افرادی در آینده، قرآن را به غنا بخوانند و به رهبانیت روی آوردند و... ابراز نگرانی می‌کردند[۲۶].[۲۷]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن منظور، لسان العرب، ج ۱، ص ۴۳۷ - ۴۳۸ و الزبیدی، تاج العروس، ج ۲، ص ۴۱.
  2. لسان العرب، ج ۱، ص ۴۳۷ - ۴۳۸؛ ابن الأثیر، النهایه، ج ۲، ص ۲۸۰ - ۲۸۱ و تاج العروس، ج ۲، ص ۴۱ – ۴۲.
  3. نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۱۹۳؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۱۵۵ و ابن حجر، فتح الباری، ج۹، ص۹۶.
  4. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۵۱.
  5. محمد فرید وجدی، دائرة المعارف القرن العشرین، ج ۴، ص ۲۹۸.
  6. همان.
  7. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج ۹، ص ۳۶۶ و جلال الدین سیوطی، الدر المنثور، ج ۶، ص ۱۷۷.
  8. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۵۲.
  9. احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۱، ص ۲۵۴.
  10. ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۲، ص ۱۰۷ و ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۳، ص ۴۳۰.
  11. بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۸۱؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۸۴؛ عبدالرحمن سهیلی، الروض الانف، ج۵، ص۲۱-۲۲ و ابن حزم، جوامع السیره النبویه، ص۱۲۶.
  12. السیرة النبویه، ج ۱، ص ۵۱۰؛ علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب. ، ج ۱، ص ۸۸ و حمیری کلاعی، الإکتفاء، ج۱، ص۳۰۰.
  13. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۵۲.
  14. مستدرک الوسائل. ، ج ۱۲، ص ۴۴ و ابوالفضل علی بن حسن طبرسی، مشکاة الانوار، ص ۱۱۴.
  15. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۵۳.
  16. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج ۴، ص. ۱۹۰؛ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۴، ص ۱۱۷ و محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۸۰، ص۳۸۱.
  17. ابن ابی جمهور، عوالی اللآئی، ج۱، ص۳۸۱.
  18. شیخ طوسی، الامالی، ص ۵۲۷؛ حسن بن ابی الحسن دیلمی، اعلام الدین، ص۱۹۱؛ ورام بن ابی فراس مجموعه ورام، ج۲، ص۵۴ و المتقی الهندی، کنزالعمال، ج۳، ص۴۷.
  19. شیخ طوسی، الامالی، ص۶۶؛ حسن دیلمی، ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۴۰؛ مجموعه ورام، ج ۲، ص ۶۸؛ ابن حبان، صحیح، ج ۲، ص ۷۹ و الطبرانی، المعجم الکبیر، ج ۲، ص۱۵۷.
  20. بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۲۷۷.
  21. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۵۳-۶۵۴.
  22. کلینی، الکافی، ج ۵، ص ۴۹۴ و وسائل الشیعة، ج ۲۰، ص ۱۰۷.
  23. کنزالعمال، ج ۳، ص ۷۵۸؛ امالی صدوق، ص ۶۶؛ محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج ۲، ص ۴۲۲ و شهید ثانی، مسکن الفؤاد، ص ۲۶.
  24. الکافی، ج ۵، ص ۴۹۶ و وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۱۰۸.
  25. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۵، ص۴۰۹ و نیز ر. ک: الهیثمی، مجمع الزوائد، ج ۳، ص ۱۹۳.
  26. الکافی، ج ۲، ص۶۱۴؛ تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص۴۸-۴۹؛ قطب الدین راوندی، الدعوات، ص ۲۴ و عوالی اللآلی، ج ۴، ص ۲۴.
  27. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۶۵۴ ـ ۶۵۵.