پلورالیسم دینی
چیستی پلورالیسم دینی
- یکی از مسائل مهمی که در علم کلام به آن پرداخته شده موضوع پلورالیسم دینی است. مکتب پلورالیسم اولین بار، از سوی جان هیک انگلیسی پایهگذاری شد. وی با نوشتن کتابی به نام اسطورۀ حلول خداوند، در سال ۱۹۹۷، دیدگاه رایج مسیحیت دربارۀ حلول و تجسد خداوند به چالش کشید.
- دو معنا برای پلورالیسم دینی تعریف شده است:
- نخست: برداشتهای متفاوت از دین و به عبارت دیگر، قرائتهای مختلف از دین.
- دوم: همسنگدانستن همۀ ادیان برای رسیدن به حقیقت.
- بنابر معنای اول، ادیان مختلف، راههای گوناگونی برای رسیدن به یک حقیقت دارند. همچنین بنابر معنای نخست، که آن را "کثرتگرایی در فهم دین" میخوانند، انسانها برای رسیدن به سعادت، میتوانند آموزههای دینی را با قرائتهای مختلف تفسیر کنند[۱].
نقد پلورالیسم دینی
- در مورد کثراتگرایی در مفاهیم دینی، دانشمندان علم کلام معتقدند آموزههای دینی بر دو بخشاند: یکی ضروریات دینی که تغییر نمیپذیرند و دیگری قوانین متغیر. اگر منظور از کثرتگرایی دینی تغییر اصول ثابت دینی باشد، باید گفت اصول ثابت دینی، جزء ضروریات دیناند و تغییر و قرائتهای گوناگون را نمیپذیرد زیرا بنابر گفتار صریح پیامبر (صلی الله علیه واله) و امامان معصوم اصول ثابت اسلام، ابدیاند و هیچگاه دگرگونی نخواهند پذیرفت، مثل حرمت ظلم، وجوب عدل، لزوم ادای امانت و دفع غرامت و وفا به عهد. به این ترتیب پلورالیسم ـ به معنای تغییر اصول ثابت اسلام ـ نزد همۀ علمای شیعه مردود و مطرود است. اما اگر مراد کثرتگرایان این است که میتوان از قوانین متغیر اسلام، برداشتهای گوناگون داشت، علمای شیعه نیز با شرایطی آن را پذیرفتهاند چراکه پیش آمدن وقایع نو در عرصۀ زندگی فردی و اجتماعی انسان، مقرراتی جدید طلب میکند و وظیفۀ وضع این مقررات بر عهدۀ علمای دین است[۲].
- نوع دیگر پلورالیسم دینی یعنی همسنگ شمردن تمام ادیان، یعنی هر دینی میتواند ما را به حقیقت برساند؛ این نظریه هم توسط اندیشمندان علم کلام مورد نقد قرا گرفته است چراکه ایشان معتقدند دین، کثرت نمیپذیرد و یکی بیش نیست؛ حقیقت دین، یکی است که همان تسلیم شدن در برابر خداوند است؛ اما هر امتی بسته به توانایی خودش به این دین یگانه فراخوانده شده است. از نظر دین اسلام، همۀ شریعتهای پیشین در روزگار خویش حقانیت داشتهاند، اما پس از ظهور اسلام، نسخ شده و کنار رفتهاند و از آن پس، حقانیت تنها از آنِ دین اسلام شده است[۳].
ادله نقد پلورالیسم
- دلیل نقلی: بنابر آیات قرآنی، پیامبر اسلام خاتم پیامبران و شریعت اسلام، کامل کنندۀ شرایع پیشین است. از این رو، قوانین این شریعت هدایت بشر را تا ابد بر عهده دارد[۴].
- سیرۀ پیامبر(ص) هم اثبات کنندۀ همین مطلب است چراکه ایشان عده ای را به سمت مردم دیگر مناطق جهان و تمدنهای مطرح روزگار، فرستاند تا آنان را به دین اسلام دعوت کنند و این مطلب دلیلی روشن بر جهانی بودن اسلام است و نشان میدهد پیروان دیگر شرایع میباید از شریعت اسلام پیروی کنند و پس از اسلام، دیگر دینشان حقانیت ندارد[۵].
- دلیل عقلی: بسیاری از آموزههای ادیان پیشین که امروزه در دسترساند، با یکدیگر در تعارض و ناسازگاریاند. بنابر حکم عقل، یا همۀ این آموزهها برحقاند یا بر باطلاند و یا پارهای برحق و پارهای دیگر بر باطل. فرض نخست به حکم عقل ممکن نیست؛ زیرا موجب اجتماع نقیضین میشود. فرض دوم نیز ممکن نیست؛ زیرا خداوند حکیم راه هدایت را بر بشر نمیبندد. نتیجۀ عقلی این است که فرض سوم درست است بنابراین نمیتوان قائل شد تمام ادیان انسان را به حقیقت میرساند[۶].
دیدگاه مقابل پلورالیسم
- در هر صورت پلورالیسم یا تکثرگرایی به این معناست که ادیان مختلف میتوانند به صورت نسبی، از حقانیت بهرهمند شوند. در مقابل این نظریه، دیدگاه انحصارگرایی است که تنها یک دین را مصداق دین کامل و برگزیدۀ الهی میداند و آن، دینی است که بر مبنای سه چیز باشد: صدق، حق و نجات. تقریباً همۀ ادیان بر انحصارگرایی دین خود باور دارند[۷].
- نظریۀ سومی که تقریبا میتوان گفت تقصیل دو نظریۀ بالاست نظریۀ شمولگرایی است. خالق این نظریه شخصی به نام کارل رانر است، ایشان با تفکیک میان حقانیت و نجات، دین حق را فقط مسیحیت میداند؛ اما نسبت به ادیان دیگر معتقد است تمامی ادیان غیر از مسیحیت در عین اینکه مصداق حقانیت نیستند، اما میتواند از نجات و رستگاری بهرمند شود[۸].
دوگونه پلورالیسم مثبت
- البته پلورالیسم فقط در غالب حقانیت نسبی ادیانی خلاصه نمیشود؛ بلکه گونههای مختلفی از پلورالیسم وجود دارد که در اینجا به دو نمونه از آن اشاره شود[۹]:
- پلورالیسم در رفتار: پلورالیسم اخلاقی و رفتاری که کمچالشترین گونۀ پلورالیسم است، به این معنا که پیروان همۀ ادیان میتوانند در کنار هم، به صورت مسالمتآمیز زندگی کنند. این مسئله در سیره و سنت اسلامی مؤیداتی نیز دارد نظیر پیماننامه عمومی که پیامبر(ص) هنگام ورود به مدینه، میان مسلمانان و یهودیان نوشتند[۱۰].
- پلورالیسم در رستگاری: نجات و رستگاری، هدف اساسی همۀ ادیان است. آنها مدعیاند پیروان خود را به نجات و رستگاری میرسانند، اما در پلورالیسم نجات، مسئله فراتر از این است؛ یعنی حقانیت تنها در یک دین منحصر است، اما این مسئله با نجات پیروان دیگر ادیان منافاتی ندارد[۱۱].
- این نگاه از پلورالیسم در منابع اسلامی، مورد تأیید است؛ مثلا اسلام قائل است در جایی که پیروان ادیان که نسبت به شناختن دین حق، جاهل قاصر هستند، هر چند نسبت به این دین معرفتی ندارند ولی به خاطر اجرای اعمال اخلاقی، از عذاب اخروی نجات خواهند یافت[۱۲].
نتیجه گیری
- بنابراین میتوان گفت پلورالسیم در تمام ابعادش نه صحیح مطلق است و نه باطل مطلق. اما صحیح مطلق نبودن پلورالیسم، به خاطر نگاه این مکتب به ادیان است. در واقع پلورالسیم دینی معتقد است حقانیت ادیان به صورت نسبی است و این امر موجب گمراهی بندگان از سوی ادیان میشود، چراکه عدم تعیین مسیر قطعی از سوی ادیان الهی به منزلۀ مشخص نشدن راه مستقیم است و این یعنی گمراهی پیروان ادیان[۱۳]. اما باطل مطلق نبودن پلورالیسم به خاطر این است که دوگونه از پلورالیسم یعنی پلورالیسم رفتاری و رستگاری همانطور که در متن فوق گفته شد صحیح و مورد تأیید اسلام است[۱۴].
منابع
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۱۷۰.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۱۷۰.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۱۷۰.
- ↑ ﴿الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ دِينًا﴾«امروز کافران از بازگشت شما از دین خویش نومید شدهاند. از آنان مترسید از من بترسید. امروز دین شما را به کمال رسانیدم و نعمت خود بر شما تمام کردم و اسلام را دین شما برگزیدم». سوره مائده، آیه ۳؛ ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾«اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۳.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۱۷۲.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۱۷۲.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۰۸.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۰۸.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۰۸.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۰۸.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۰۸.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۰۸.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۰۸.
- ↑ ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۰۸.