فساد بنی امیه

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۸ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۲:۲۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون فساد است. "فساد" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

یکی از علل قیام سید الشهدا(ع)، فساد دودمان بنی امیّه (شجرۀ ملعونه) بود که حکومت اسلامی را در دست گرفته، کینه‌های دیرین خود را بر ضدّ اسلام و پیامبر، اعمال می‌کردند. فساد گستردۀ امویان را که از اسباب عمدۀ نهضت حسینی و امتناع آن امام شهید از بیعت با یزید بود، می‌‌توان چنین شمرد:

  1. اسلام‌زدایی و تحریف معارف دین و بدعت گذاری.
  2. ترویج فرهنگ جبر و سکوت و تسلیم.
  3. غارت بیت المال و صرف آن در راه منافع و امیال شخصی.
  4. فساد اخلاق و ترویج شراب و شهوت و قمار.
  5. احیاء تعصب‌های قومی و ارزش‌های دوران جاهلی.
  6. به کار گماردن عناصر نالایق و فاسد، تن‌ها به دلیل "اموی" بودن.
  7. حیله گری و تزویر و تبلیغات دروغین.
  8. کینه و عداوت آنان با آل علی(ع).
  9. محروم کردن شیعیان ائمّه از مناصب سیاسی و حقوق اجتماعی و اقتصادی.
  10. کشتار‌های دسته جمعی مسلمانان و سرکوب آنان در شهرها.
  11. دستگیری، حبس و کشتن چهره‌های درخشان و انقلابی و آگاه مسلمان که هوادار اهل بیت بودند.
  12. بیعت گرفتن اجباری از مردم و سران قبایل به نفع یزید.

فساد‌های فوق، از دورۀ روی کار آمدن معاویه آغاز شد و روز به روز گسترده‌تر و شدیدتر گردید و با مرگ معاویه و خلافت یزید، به اوج خود رسید و اسلام را در آستانۀ کامل نابودی قرار داد. در کتبی که به تشریح فلسفۀ قیام حسینی پرداخته، اینگونه فساد‌ها به‌طور مشروحتر بیان شده است[۱].

امام حسین(ع) در سخنان متعدّدی فساد بنی امیّه را مطرح فرموده است. از جمله در نطقی که پس از فرود آمدن در "بیضه" ایراد کرد و روی اطاعت از شیطان، ترک اطاعت خدا، فساد آشکار، تعطیل حدود الهی، حلال کردن حرام‌های خدا و تحریم حلال الهی و بیت المال را ملک خود دانستن تأکید نمود: «....أَلاَ وَ إِنَّ هَؤُلاَءِ قَدْ لَزِمُوا طَاعَةَ الشَّيْطَانِ، وَ تَرَكُوا طَاعَةَ الرَّحْمَنِ، وَ أَظْهَرُوا الْفَسَادَ، وَ عَطَّلُوا الْحُدُودَ، وَ اِسْتَأْثَرُوا بِالْفَيْءِ، وَ أَحَلُّوا حَرَامَ اللَّهِ، وَ حَرَّمُوا حَلاَلَه...»[۲]. و در سخن معروف خویش پس از فرود آمدن در سرزمین کربلا، روی دگرگونی اوضاع و عمل نشدن به حق و نکوهیده ندانستن باطل تأکید کرده فرمود: «أَ لاَ تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لاَ يُعْمَلُ بِهِ، وَ أَنَّ الْبَاطِلَ لاَ يُتَنَاهَى عَنْهُ...»[۳]. اکنون که دیده هیچ نبیند به غیر ظلم باید ز جان گذشت کزین زندگی چه سود؟[۴].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. از جمله می‌توان به کتاب‌های: حیاة الامام الحسین (ج ۲)، معاویه سردسته تبهکاران، درسی که حسین به انسان‌ها آموخت، شیعه و زمامداران خودسر، اوراق سیاه، معاویه و تاریخ، ارزیابی انقلاب امام حسین(ع)، پرتوی از عظمت حسین(ع) و تاریخ مفصل اسلام(عمار زاده)، ص۳۰۸ و... مراجعه کرد.
  2. تاریخ طبری، ج۶، ص۲۲۹.
  3. لهوف، سید بن طاووس، ص۳۴.
  4. محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۳۷۳.