نص بر امام

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۷ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۱۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.


نص بر امام یکی از مهمترین صفات و شروط اساسی امامت امام از نظر شیعه است.

در این باره، تعدادی از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل نص بر امام (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

نص بر امامت امام از دیدگاه شیعه

  • خداوند در قرآن به اطاعت از "اولی الامر" امر فرموده؛ از آنجا که نمی‌توان از همه کسانی که مدعی ولایتند، اطاعت کرد. پس مسلمانان باید به دنبال شناسایی اولی الامر باشند[۱].
  • مهمترین اختلاف شیعه و اهل سنت در بحث امامت، مربوط به نص الهی و انتخاب مردمی است[۲].
  • در نظر شیعه، تنها راه تعیین امام آن است که پیامبر یا شخصی که امامتش ثابت شده است به امامت او تصریح نمایند.
  • با توجه به عصمت امام، سنت امامت همچون سنت پیامبر، معتبر است پس اگر امام، شخصی را برای امامت پس از خود معرفی کند، در حکم معرفی خدا و پیامبرش خواهد بود[۳].
  • عالمان اهل سنت در این مسئله نظرات متفاوتی دارند:
    1. بیعت اهل حل و عقد: گروهی از بزرگان، امامت شخصی را بپذیرند. حتی اگر تنها یکی از اهل حل و عقد با شخصی بیعت کند کافی است.
    2. غلبه قهر آمیز "نظامی": حتی اگر شخص فاسق، ظالم، یا جاهل با توسل به زور بر مسند حکومت نشست، امام جامعه اسلامی می‌باشد[۴].
  • نظریه اول "بیعت اهل حل و عقد" و اجماع، گرفتار مصادره به مطلوب است زیرا براساس توجیه وضع موجود و مشروعیت بخشیدن به خلافت ابوبکر و عمر و عثمان و حاکمان دیگر، راه‌هایی را معرفی کرده‌اند.
  • ضمناً، این استدلال، چیزی جز دور باطل نیست چون دلیل حقانیت ابوبکر را اجماع می‌دانند و از طرفی دلیل حجیت اجماع را نحوه انتخاب ابوبکر می‌دانند که دور باطل است[۵].
  • شیعه، امامت را یک مقام دنیوی نمی‌دند، بلکه منصبی الهی برای حفظ شریعت است که ویژگی‌هایی مثل عصمت و علم لدنی و افضلیت در آن شرط است که جز خداوند و پیامبر و امام پیشین، کسی از آنها آگاه نیست. مثلاً، معصوم یعنی کسی که دارای ملکه اجتناب از گناه و خطاست و این ملکه امری درونی و پنهانی است[۶].
  • همچنین تعیین امام، لطفی است از جانب خداوند بر بندگان و هر لطفی، بر خداوند واجب و لازم است. بنابراین، خدای متعال، امام را خود تعیین می‌فرماید[۷].
  • اساساً با وجود نصب از طرف خدا که ولایت در اصل، از آنِ او است، نوبت به انتخاب دشواری نمی‌رسد. حضرت علی(ع): "یکی گفت: پسر ابوطالب! تو بر این امر بسیار حرص می‌ورزی. گفتم: نه! به خدا قسم شما حریص‌ترند... من حقی را که از آنهم بود، طلب کردم و شما مرا از رسیدن به حق خود باز می‌دارید". حضرت، حق حاکمیت را برای امامان پس از خود نیز قائل است:"... آل محمد، پایه دین و ستون تعیین‌اند... حق ولایت، خاص ایشان است...".
  • در عین حال، شرایط به گونه‌ای است که اقدام برای تصدی ولایت را به اصلاح مسلمانان نمی‌بیند:"به صبر گراییدم ... میراثم ربودۀ این و آن و من بدان نگران". این بیانات نشان می‌دهد که حضرت نه در مقام بیان اولویت خویش، بلکه بیانگر حق قطعی خود است. اما امام علی(ع) در مقابل معاویه به گونه‌ای دیگر استدلال می‌کند:"مردمی که با ابوبکر و عمر و عثمان بیعت کردند، بیعت مرا نیز پذیرفتند. پس کسی که حاضر است، نمی‌تواند دیگری را انتخاب کند و غایب هم نمی‌تواند اقدام حاضران را نپذیرد..." زیرا حضرت در مواجهه با فردی مانند معاویه، تنها از طریق اجتماع به شیوه سلف و معمول، می‌تواند استدلال کند.

[ص 112 تا 115 معارف اسلامی]

  • همچنین تمامی امامان با بیان پیامبر و یا بیان امام پیشین شناسایی می‌شوند. از آن جا که امامان، نه به کسب و اجتهاد، که به الهام و تربیت الهی، به این مقام می‌رسند، سن، اثری در تعیین امام ندارد. مانند نبوت حضرت عیسی(ع) و حضرت یحیی(ع) در کودکی.
  • موقعیت علمی امامان در حضور عالمان و اندیشمندان، که همیشه با پیروزی امام همراه بود و بروز کرامات از ایشان، برای شیعیان هیچ‌گونه تردیدی باقی نمی‌گذارد[۸].

منابع

جستارهای وابسته

منبع‌شناسی جامع عصمت


پانویس

  با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر.ک. محمد سعیدی مهر، همکار، معارف اسلامی، ج۲، ص: ۱۰۹.
  2. ر.ک. عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص: ۴۰۱.
  3. ر.ک. محمد سعیدی مهر، همکار، معارف اسلامی، ج۲، ص: ۱۸۲.
  4. ر.ک. محمد سعیدی مهر، همکار، معارف اسلامی، ج۲، ص:۱۵۰ - ۱۵۱.
  5. ر.ک. عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص:۴۰۴.
  6. ر.ک. محمد سعیدی مهر، همکار، معارف اسلامی، ج۲، ص:۱۵۲؛ عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص: ۴۰۴ - ۴۰۵.
  7. جمعی از نویسندگان،امامت‌پژوهی، ص:۲۷۰.
  8. ر.ک. محمد سعیدی مهر، همکار، معارف اسلامی، ج۲، ص:۱۲۱ - ۱۲۳.