ادله امامت امام هادی کدامند؟ (پرسش)

ادله امامت امام هادی (ع) کدامند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث امامت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.

ادله امامت امام هادی کدامند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ امامت
مدخل اصلیادله امامت امام هادی
تعداد پاسخ۱ پاسخ

پاسخ نخست

 
عبدالمجید زهادت

حجت الاسلام و المسلمین عبدالمجید زهادت، در کتاب «معارف و عقاید ۵» در این‌باره گفته است:

«دهمین امام و جانشین رسول خدا (ص) حضرت علی بن محمد (ع) در سال ۲۱۲ هجری در مدینه منوره به دنیا آمد مادرش بانوی بزرگوار به نام سوسن یا سمانه مغربیه بود و معروف‌ترین کنیه آن حضرت ابوالحسن ثالث[۱] و از القاب ایشان هادی، ابن الرضا، نقی، عسکری[۲] و رضی است. در سن کودکی در حدود ۸ سالگی به امامت رسید و مدت امامتش ۳۳ سال بود و در حدود ۴۲ سالگی به شهادت نائل گشت[۳].

معرفی ایشان هم در ضمن نصوص امامت امام دوازدهم به عنوان هو الثالث من ولدی[۴] و هم به صورت ویژه به عنوان امام و پیشوای امت اسلامی رسیده است[۵]. در اینجا به برخی از نصوص اشاره می‌شود: صقر بن ابی دلف از حضرت جواد (ع) شنید که می‌فرمود: «إِنَّ الْإِمَامَ بَعْدِي عَلِيٌّ اِبْنِي، أَمْرُهُ أَمْرِي، وَ قَوْلُهُ قَوْلِي، وَ طَاعَتُهُ طَاعَتِي وَ الْإِمَامَةُ بَعْدَهُ فِي اِبْنِهِ الْحَسَنِ أَمْرُهُ أَمْرُ أَبِيهِ، وَ قَوْلُهُ قَوْلُ أَبِيهِ، وَ طَاعَتُهُ طَاعَةُ أَبِيهِ، ثُمَّ سَكَتَ، فَقُلْتُ لَهُ: يَا اِبْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَنِ اَلْإِمَامُ بَعْدَ الْحَسَنِ فَبَكَى بُكَاءً شَدِيداً ثُمَّ قَالَ: إِنَّ مِنْ بَعْدِ الْحَسَنِ اِبْنُهُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ الْمُنْتَظَرُ»[۶].

اسماعیل بن مهران گوید: حضرت ابی جعفر امام جواد (ع) دو مرتبه به بغداد رفت[۷].

هنگام رفتن نخستین، به حضرت عرض کردم: قربانت گردم، من در این راه بر شما نگرانم، امر امامت پس از شما با کیست؟ حضرت با لبی خندان به من متوجه شد و فرمود: آن غیبتی که گمان می‌کنی در این سال نیست. چون نوبت دوم آن حضرت را به سوی معتصم می‌بردند، نزدش رفتم و عرض کردم: قربانت گردم، شما بیرون می‌روید، امر امامت پس از شما با کیست؟ حضرت به قدری گریست که محاسنش تر شد، سپس بمن متوجه شد و فرمود: «عِنْدَ هَذِهِ يُخَافُ عَلَيَّ الْأَمْرُ مِنْ بَعْدِي إِلَى ابْنِي عَلِيٍّ». در این سفر باید بر من نگران بود، امر امامت پس از من با پسرم علی است[۸]. خیرانی نقل می‌کند که امام جواد (ع) در ایام بیماری به اصحابش پیام داد: «إِنِّي مَاضٍ وَ الْأَمْرُ صَائِرٌ إِلَى ابْنِي عَلِيٍّ وَ لَهُ عَلَيْكُمْ بَعْدِي مَا كَانَ لِي عَلَيْكُمْ بَعْدَ أَبِي»[۹].

أمیة بن علی قیسی گوید از امام ابوجعفر ثانی سؤال کردم: بعد از شما چه کسی جانشین است؟ فرمود: ابنی علی[۱۰].

افضلیت: برتری امام هادی (ع) در برخوردها و مباحثات علمی به وضوح برای همه قابل مشاهده بود در این جا به یک مورد اشاره می‌شود:

جواب امام به سؤال یحیی بن أکثم: در مجلس واثق بالله خلیفه عباسی یحیی بن أکثم از فقیهان سؤال کرد: حضرت آدم که حج انجام داد چه کسی سر او را حلق کرد؟ همه از جواب درماندند. خلیفه عباسی گفت من فردی را می‌آورم که شما را به جواب این سؤال آگاه می‌سازد. امام هادی (ع) را احضار نمود و با اصرار تقاضا کرد به سؤال پاسخ دهد. امام هادی (ع) در جواب فرمود: «فَإِنَّ أَبِي حَدَّثَنِي عَنْ جَدِّي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): أُمِرَ جَبْرَئِيلُ أَنْ يُنْزِلَ بِيَاقُوتَةٍ مِنَ الْجَنَّةِ، فَهَبَطَ بِهَا فَمَسَحَ بِهَا رَأْسَ آدَمَ (ع)، فَتَنَاثَرَ الشَّعْرُ مِنْهُ»[۱۱].

امام هادی (ع) از نگاه دیگران: اعتراف به برتری و تفوق امام عسکری (ع) را حتی در سخنان اهل سنت به خوبی می‌توان یافت برای مثال به چند مورد اشاره می‌شود: یافعی (م ۷۶۸) در مرآت الجنان می‌نویسد: "العَسکَرِيُّ أبوالحسن عليٍّ الهاديّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَوَادِ بْنِ عليٍّ الرِّضَا بْنِ موسی الکاظمِ بْنِ جَعْفَرِ الصَّادِقِ العلويّ الحسینيّ عَاشَ أربعین سَنَةً وَ کان مُتَعَبِّداً فقیهاً إِمَاماً"[۱۲].

"ابن طلحه شافعی" (م ۶۵۲) در مطالب السئوول می‌نویسد: "وَ أَمَّا مناقبُهُ فَمِنْهَا مَا حَلَّ فی الْآذَانِ مُحِلُّ حلاها بأشنافها، وَ اکتنفه شغفا بِهِ اکتناف اللآلئ الثمینة بأصدافها، وَ أَشْهَدُ لأبی الْحَسَنِ أَنَّ نَفْسِهِ مَوْصُوفَةً بنفائس أوصافها، وَ أَنَّهَا نَازِلَةُ مِنْ الدوحة النبویة ذری أَشْرَفُهَا، وَ شرفات أَعْرِفُهَا"[۱۳].

"شمس الدین ذهبی" (م ۷۴۸) در سیر اعلام النبلاء می‌نویسد: "اَلْمُلَقَّبُ بِالْهَادِي شَرِيفٌ جَلِيلٌ"[۱۴]. و در العبر فی خبر من غبر می‌نویسد: "أَبُو الْحَسنِ عَليّ بن الجَوادِ مُحَمَّدِ بْنِ الرَّضِيِّ عَلِيّ بْن الكاظِم موسي بْنِ الصَّادِقِ جَعْفَرٍ الْعلوِيّ الْحُسَيْنِيّ الْمَعْرُوفُ بِالْهَادِي تُوُفِّيَ بسامرَّا وَلَهُ أَرْبَعُونَ سَنَةً وَ كَانَ فَقِيهاً وَ إِمَاماً مُتَعَبِّداً"[۱۵].

ابن صباغ مالکی (م ۸۵۵) در الفصول المهمه می‌نویسد: "فَضْلُ أَبِي الْحَسَنِ عَلِيّ بْنِ مُحمَّد الهادي قد يُضرَبُ عَلَی الْمَجَرَّةَ قِبَابَهُ وَ مَدَّ عَلَی نُجُومِ السَّماءِ أَطنابَهُ فَما تَعُدُّ مَنْقَبَةً إِلاَّ وَ إِلَيْهِ نُحيلُها"[۱۶].

ابن حجر هیتمی مکی (م ۹۷۳) در صواعق می‌نویسد: "سُمِّيَ بِذلِكَ لِأنَّهُ لَمَّا وَجَّهَ لاشْخَاصهِ مِنَ المَدِينَةِ النَّبَوِيَّةِ الي سرّ مَنْ رَای وَ أسكنهُ بِهَا و كَانَتْ تُسَمِّي الْعَسْكَرَ فَعَرِفَ بِالْعَسْكَرِيِّ وَ كَانَ وَارِثُ أَبِيهِ عِلْماً وَ سَخَاءً"[۱۷].[۱۸]

پرسش‌های وابسته

  1. ادله امامت امام حسن کدامند؟ (پرسش)
  2. دلیل صلح امام حسن با معاویه چه بود؟ (پرسش)
  3. آیا امام حسن ازدواج و طلاق بسیار داشت؟ (پرسش)
  4. آیا امام حسن معجزه و کرامات داشتند؟ (پرسش)
  5. آیا فضائل امام حسن در قرآن آمده است؟ (پرسش)
  6. ادله امامت امام حسین کدامند؟ (پرسش)
  7. آیا فضائل امام حسین در قرآن آمده است؟ (پرسش)
  8. القاب امام حسین چیستند؟ (پرسش)
  9. آیا امام حسین معجزه و کرامات داشتند؟ (پرسش)
  10. ادله امامت امام سجاد کدامند؟ (پرسش)
  11. آیا امام سجاد معجزه و کرامات داشتند؟ (پرسش)
  12. چرا امام سجاد در برابر بنی امیه قیام نکرد؟ (پرسش)
  13. ادله امامت امام باقر کدامند؟ (پرسش)
  14. آیا امام باقر معجزه و کرامات داشتند؟ (پرسش)
  15. ادله امامت امام صادق کدامند؟ (پرسش)
  16. آیا امام صادق معجزه و کرامات داشتند؟ (پرسش)
  17. ادله امامت امام کاظم کدامند؟ (پرسش)
  18. آیا امام کاظم معجزه و کرامات داشتند؟ (پرسش)
  19. ادله امامت امام رضا کدامند؟ (پرسش)
  20. آیا امام رضا معجزه و کرامات داشتند؟ (پرسش)
  21. چرا امام رضا ولایت‌عهدی مأمون را پذیرفت و چگونه مسؤولیت‌های مربوط به مقام امامت را انجام می‌داد؟ (پرسش)
  22. ادله امامت امام جواد کدامند؟ (پرسش)
  23. آیا امام جواد معجزه و کرامات داشتند؟ (پرسش)
  24. چگونه امام جواد با سن اندک می‌توانست وظائف امامت را انجام دهد؟ (پرسش)
  25. آیا امام هادی معجزه و کرامات داشتند؟ (پرسش)
  26. ادله امامت امام حسن عسکری کدامند؟ (پرسش)
  27. آیا امام حسن عسکری معجزه و کرامات داشتند؟ (پرسش)

پانویس

  1. حضرت موسی بن جعفر ابوالحسن اول و امام رضا ابوالحسن ثانی است.
  2. این لقب به این سبب است که امام هادی و فرزند ایشان امام یازدهم تحت کنترل شدید حکومت عباسی در معسکر یعنی پادگان نظامی قرار داشتند.
  3. ر.ک: کافی، ج ۱، ص ۴۹۷ و ارشاد، ج ۲، ص ۲۹۷ و بحار، ج ۵۰، ص ۱۱۳ و باز پژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان، ص ۴۸۳.
  4. ر.ک: کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۷۷. کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص ۲۸۱.
  5. ر.ک: کافی، ج ۱، ص۳۲۳ باب الإشارة و النص علی أبی الحسن الثالث (ع) و ارشاد، ج ۲، ص ۲۹۷ و اثبات الهداه بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص ۴۱۶ و بحار الانوار، ج ۵۰، ص ۱۱۸.
  6. کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۸؛ کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص ۲۸۳. امام بعد از من پسرم علی است دستور او دستور من و سخنش سخن من است فرمانبرداری از او فرمانبرداری از من است و امامت پس از او در فرزندش حسن خواهد بود. و بعد از حسن فرزندش قیام کننده به حق و مورد انتظار است.
  7. نوبت اول مأمون عباسی امام جواد (ع) را از مدینه ببغداد‌طلبید و دختر ام الفضل را باو تزویج کرد، جضرت همراه ام الفضل بمدینه بازگشت و پس از چندی مأمون درگذشت و برادرش محمد معتصم جانشینش شد، او حضرت را از مدینه طلب کرد و به‌دست زوجه‌اش ام الفضل مسمومش نمود.
  8. کافی، ج ۱، ص ۳۲۳.
  9. همان، ص ۳۲۴ من در می‌گذرم و امر امامت به پسرم علی می‌رسد و او بعد از من بر گردن شما همان حق دارد که من بعد از پدرم بر شما داشتم.
  10. کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الإثنی عشر، ص ۲۸۴.
  11. ر.ک: تاریخ بغداد، ج ۱۲، ص ۵۶ و کافی، ج ۴، ص ۱۹۵. همانا پدرم از جدم، از پدرش از جدش نقل فرمود که رسول الله فرمود: جبرئیل مأمور شد تا یاقوتی را از بهشت برای حضرت آدم بیاورد، و آن را بر سر حضرت آدم کشید و موهای ایشان تراشیده شد.
  12. مرآة الجنان و عبرة الیقظان فی معرفة حوادث الزمان، ص ۲۷۶.
  13. مطالب السئول، ابن طلحة الشافعی، ص ۳۰۷ الباب العاشر فی أبی الحسن علی بن محمد بن علی ابن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب (ع).
  14. سیر أعلام النبلاء، ج ۱۳، ص ۱۲۱.
  15. العبر فی خبر من غیر، ج ۲، ص ۱۲.
  16. الفصول المهمة ابن صباغ المالکی، ج ۲، ص ۱۰۷۳. گنبد فضل ابوالحسن علی بن محمد هادی بر کهکشان‌ها سرزده و شعاع فضائلش تا ستارگان آسمان امتداد یافته و هیچ منقبت و فضیلتی نیست مگر اینکه افتخار آمیزترین آنها برای اوست.
  17. الصواعق المحرقه، ج ۲، ص ۵۹۸.
  18. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، جلد ۲ ص ۸۵-۸۷.