اسحاق بن ابراهیم حنظلی در تاریخ اسلامی

آشنایی اجمالی

نام کامل وی ابو یعقوب اسحاق بن ابراهیم بن مخلد مروزی خراسانی است. وی در سال ۱۶۱ه‍.ق در مرو متولد شد. پدر او به نام ابراهیم در بین راه متولد شد و به او راهویه می‌‌گفتند؛ در نتیجه به اسحاق هم، ابن راهویه لقب داده‌اند. چون نسبت او به حنظلة بن مالک بن زید مناة بن تمیم می‌رسد، او را تمیمی حنظلی نیز گفته‌اند [۱].

اسحاق دارای حافظه‌ای بسیار قوی بود، به گونه‌ای که هیچ حدیثی را به جز از حفظ، روایت نمی‌کرد. او بسیار با ورع، پرهیزگار و زاهد بود.

اسحاق پس بن راهویه از محدثان بزرگ شیعه است. او برای کسب علم و ترویج از سفرهای طولانی به عراق، شام، یمن و بغداد، در نیشابور رحل اقامت افکند و در آن دیار شاگردان زیادی را تربیت کرد. ابن ندیم برای اسحاق سه اثر مهم نام برده است: السنن فی الفقه، المسند و کتاب التفسیر [۲].

دانشمندان مسلمان، او را از نظر علم و تقوا می‌ستایند و فردی ثقه و امین می‌دانند. شیخ طوسی او را از اصحاب امام رضاS می‌شمارد. او از امام رضاS احادیثی را روایت کرده است که مشهورترین آنها حدیث سلسلة الذهب است[۳].

او هنگام ورود امام رضاS به نیشابور به استقبال امام شتافت و در رأس راویان حدیث معروف سلسلة الذهب قرار گرفت. این امر حاکی از محبت و دل بستگی او به اهل بیت(ع) است[۴].

علامه امینی، اسحاق را در شمار راویان حدیث غدیر می‌شمارد[۵]. سرانجام او با خشوعی سرشار و خضوعی وصف ناپذیر در سال ۲۳۸ هـ. ق در نیشابور درگذشت و همان جا دفن شد.[۶]

اسحاق بن ابراهیم حنظلی در راویان مشترک

او را به جهت انتساب‌اش به حنظله (یکی از نوادگان تمیم) «حنظلی» و به جهت تولد پدرش در بین راه، ابن راهویه خوانده‌اند. پدرش از این انتساب ناخشنود بود، ولی اسحاق نسبت به آن واکنش خاصی نشان نمی‌داد. وی در سال ۱۶۱ﻫ.ق متولد شد. بنا به روایت فرزندش علی بن اسحاق، پدر او با دو گوش سوراخ به دنیا آمد، اهل اطلاع این امر را دال بر فضل و کمال آن فرزند یا شرارت و قساوت او دانستند.

او دارای حافظه‌ای بسیار قوی بود، به طوری که هیچ حدیثی را به جز از حفظ، روایت نمی‌کرد. او بسیار با ورع، پرهیزکار و زاهد بود، در طول عمر خود برای کسب علم سفرهای چندی کرد و در نهایت با اقامت در نیشابور، شاگردان زیادی تربیت نمود. ابن ندیم برای اسحاق سه اثر مهم نام برده است: «کتاب السنن فی الفقه»، «کتاب المسند» و «کتاب التفسیر».

اگر چه در زمینه فعالیت‌های سیاسیِ اسحاق، نقل صریحی نمی‌توان یافت، لکن عدم تعلق او به دستگاه خلافت عبّاسی و قرار گرفتنش در رأس راویان حدیث معروف سلسلة الذهب، به نوعی نشانه ناخرسندی وی از حکومت وقت است. مسلماً استقبال از امام هشتمِ شیعیان در بدو ورود به نیشابور و در زمان خلافت مأمون، در عصری که فعالیّت‌های سرکوب‌گرانه علیه شیعه و ائمه اهل بیتS به اوج خود رسیده بود، حاکی از محبت و دل بستگی او به اهل بیتS است.

به جهت جلالت و عظمت اسحاق نزد اصحاب تراجم و رجال، اکثر آنان علاوه بر توثیق و تعدیل وی، سعی در بیان زوایای علمی و درجات فضل وی کرده‌اند.

خطیب بغدادی می‌‌نویسد: اسحاق از بزرگان دین و از پیشوایان مسلمانان است که علم حدیث و فقه را یک جا دارا بود و صداقت و پارسایی را با قوت و نیرومندی حافظه جمع کرده بود[۷].

احمد بن حنبل وی را برترین دانشمندان خراسان، بلکه عراق می‌‌شناسد و او را فردی بسیار با هوش و فقیهی تیزبین و امامی از ائمه مسلمین معرفی می‌‌کند و روایات وی را در مقام تعارض بر روایات دیگران ترجیح می‌‌دهد[۸].

ابن حبان می‌‌نویسد: اسحاق از سرآمدان فقه و معارف و ضبط و فهم احادیث در روزگار خود بود. او از کسانی است که کتاب‌های متعددی تدوین کرده و دارای اجتهادهایی از کتاب و سنت است.

خطیب از نسائی نقل می‌‌کند که اسحاق، ثقه و اَمین است. ابن حجر از او به عنوان ثقه، حافظ و مجتهد در احکام یاد کرده و تصریح می‌‌کند که وی، معاصر و قرین احمد بن حنبل است. و روایات‌اش در صحیح بخاری، صحیح مسلم و غیر آنها آمده است. از آنجا که احمد بن حنبل در طبقه دهم روات قرار دارد، می‌‌توان گفت که اسحاق نیز از این طبقه است.

شیخ طوسی، بدون جرح و تعدیل، او را از اصحاب امام رضاS شمرده است. اسحاق، استاد محمد بن اسماعیل بخاری است و بخاری به توصیه او کتاب صحیح خود را تدوین کرد[۹].

اسحاق از کسانی چون: امام رضاS، جریر بن عبدالحمید رازی، اسماعیل بن علیّه، سفیان بن عیینه، وکیع بن جراح، ابو اسامه، یحیی بن آدم، بقیة بن ولید، عبدالرزاق بن همام، نضر بن شمیل، عبدالعزیز دراوردی، عیسی بن یونس و ابوبکر بن عیاش روایت می‌‌کند.

از وی، محمد بن اسماعیل بخاری، اسحاق بن منصور کوسج، مسلم بن حجاج نیشابوری، محمد بن نصر مروزی، ابو عیسی ترمذی، احمد بن سلمه، احمد بن حنبل و دیگران روایت می‌‌کنند. مسلم در صحیح خود، اسحاق را از راویان حدیث غدیر ذکر کرده و علامه امینی وی را در شمار راویان حدیث غدیر آورده است[۱۰].

اسحاق از امام رضاS روایت می‌‌کند که ایشان هنگام عبور از نیشابور چنین فرمودند: از پدرم موسی بن جعفر شنیدم و او از پدرش جعفر بن محمد و او از پدرش محمد بن علی و او از پدرش علی بن حسین و او از پدرش حسین بن علی و او از پدرش امیرمؤمنانS و او از پیامبرa و پیامبر از خداوند که فرمود: (کلمه لا اِلهَ اِلاَّ اللَّه؛ پناه گاه و دژِ من است. هر که در آن داخل شد از عذابم بیاسود. چون کاروان کمی جلوتر رفت ما را فرا خواند و فرمود: با شروطش و من از شروط آن هستم[۱۱].

خطیب از ابو داوود نقل می‌‌کند که حال اسحاق پنج ماه پیش از مرگش دگرگون شد و او احادیثی را که در این ایام از وی شنیده بود طرد کرد[۱۲].

ذهبی ضمن نقل این مطلب سعی در توجیه آن نموده و گفته است: خطاهایی که در برخی احادیث منقول از اسحاق دیده می‌‌شود ناشی از خطای راویان اسحاق است یا این که وی چون از حفظ روایت می‌‌نمود، به ندرت اشتباه می‌‌کرد[۱۳].

اسحاق سرانجام با خشوعی سرشار و خضوعی که شایسته چنین عالمی است به سال ۲۳۸ﻫ.ق در نیشابور درگذشت[۱۴] و در همان جا دفن شد و قبرش مدت‌ها زیارتگاه علاقه مندان بود.[۱۵]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. اسحاق بن راهویه، جمال محمد فقهی رسول باجلان، ص۳۱.
  2. ابن ندیم، فهرست، ص۴۱۸.
  3. طوسی، فهرست، ص۳۶۷.
  4. عیون اخبار الرضاS، ج۲، ص۱۳۴.
  5. الغدیر، ج۱، ص۷۲.
  6. قریشی، سید حسن، اصحاب ایرانی ائمه اطهار، ص 217-218.
  7. تاریخ بغداد ۳۴۸/ ۶ - ۳۵۲.
  8. تاریخ بغداد ۳۴۸/ ۶ - ۳۵۲.
  9. تاریخ التراث العربی ۲۰۸/ ۱.
  10. الغدیر ۷۲/ ۱.
  11. عیون الاخبار ۱۳۵/ ۲؛ امالی صدوق ۱۹۵ و معانی الاخبار ۳۷۰.
  12. تاریخ بغداد ۳۵۴/ ۶.
  13. میزان الاعتدال ۱۸۲/ ۱.
  14. کتاب التاریخ الکبیر ۱/ ۳۷۹؛ کتاب الثقات ۸/ ۱۱۶ و تاریخ بغداد ۶/ ۳۵۵.
  15. عزیزی، رستگار، بیات، راویان مشترک، ج۲، ص 19.