بحث:بعثت
خداوند همواره برای هدایت انسانها، دین و کتاب آسمانی فرستاده است. فرستادن پیامبران برای هدایت مردم "بعثت" نام دارد. پیامبرانی که مبعوث میشدند، برخی کتاب آسمانی داشتند و دین تازه میآوردند، برخی هم ترویجکننده آیین پیامبر قبلی بودند. پیامبر اسلام، حضرت محمد(ص) نیز در چهل سالگی، در شهر مکّه از سوی خداوند به پیامبری برانگیخته شد و نخستین بار، آیات سوره "اقرأ" بر فراز کوه حرا بر آن حضرت فرود آمد. جبرئیل، یکی از فرشتگان بزرگ خداوند، قرآن را بر آن حضرت نازل کرد. این حادثه مهمّ که آغاز پیامبری حضرت محمد(ص) بود، در روز ۲۷ ماه رجب سال چهلم عام الفیل بود. بعثت پیامبر اسلام، که به آن "مبعث" هم میگویند، یکی از روزهای فرخنده و از اعیاد بزرگ اسلامی است و مسلمانان جهان این روز را جشن گرفته، شادمانی میکنند. حضرت محمد(ص)، آخرین پیامبران است و پس از او هیچ کس به پیامبری برانگیخته نشده است و دین او، دینی کامل، جهانی و همیشگی است[۱].
مقدمه
واژهشناسی لغوی
آغاز بعثت
فلسفه بعثت
وضعیت عمومی اعراب زمان بعثت
لزوم بعثت پیامبران
- تنها از راه برهانهای عقلی میتوان لزوم بعثت پیامبران را اثبات کرد. به کار گرفتن دلایل نقلی در این باره به "دَور" میانجامد و راه به جایی نمیبرد. بدین روی، جای دارد مهمترین دلایل عقلی لزوم بعثت را برشماریم:
- حکمت الهی: این برهان بر سه مقدمه استوار است:
- هدف از خلقت، تکامل انسان (از راه افعال اختیاری) است.
- تکامل انسان بدون شناخت ممکن نیست.
- شناختِ حاصل از عقل و حس کافی نیست. نتیجه این مقدمات عبارت است از: راهی دیگر برای رسیدن به تکامل لازم است و آن، وحی و بعثت پیامبران است[۸].
- تعلیم الهی: این برهان را دو مقدمه است:
- آگاهی حاصل از عقل و حس بسیار محدود است و نمیتوان به واسطه آن به اسرار و عوامل کمال و سعادت دست یافت.
- همین دانش و آگاهی محدود نیز در معرض اشتباه و خطا است. اندیشهمندان و دانشمندان همواره در بسیاری مسائل در اختلاف بودهاند و این گواهی است بر خطاپذیری دانش بشری. از این رو، انسان برای نیل به هدف متعالی خلقت، نیازمند راه و راهنمای معصوم است و این تنها از گذر بعثت پیامبران و ارتباط با مبدأ جهان حاصل میآید[۹].
- تربیت الهی: برای تربیت و تهذیب انسان، تنها آگاهی- هر چند وحیانی- کافی نیست. تهذیب نفوس بیشتر بر رفتار مربی و راهبر انسانی استوار است. بدینسان، افزون بر آگاهی حاصل از وحی، مربی و الگوی انسانی لازم است تا در جان آدمیان نفوذ کند، اعتماد آنان را به خویش برانگیزد و راهشان نماید و چنین راهبری جز از گذر ارتباط با خداوند در دسترس نیست[۱۰].
- زندگی اجتماعی: انسان به دلیل فطرت خویش، به صورت اجتماعی زیست میکند و زندگی اجتماعی نیازمند قوانین است تا غریزه خودخواهی و جلب منافع، اعضای جامعه را به نزاع و کشمکش نکشاند و زندگی اجتماعی را به چالش نیندازد. تنها قوانینی میتوانند نزاع و تزاحم منافع را از میان بردارند و سعادت و کمال انسانها را برآورند که نیازهای اصیل انسان را بشناسند و ویژگیهای فطری او را در نظر آورند. وضع این قوانین از توان بشری بیرون است؛ زیرا تنها خداوند متعال به تمام حقیقت انسان و اسرار و رمزهای آفرینش او آگاه است و قوانین الهی به دست پیامبران الهی(ع) به انسانها میرسند[۱۱].
- نظام تکوین: خداوند مهربان راه تکامل آفریدگان خویش را فرارویشان گشوده و وسایل آن را برایشان فراهم ساخته است و در نظام تکوین، هر آنچه انسان بدان نیازمند است، بدو عطا کرده است. با این حال، خردمندانه نیست که بپنداریم خداوند، نظام تشریع را نادیده انگاشته است و انسان را از نعمت وجود پیامبران(ع) محروم ساخته است[۱۲][۱۳].
دستاوردهای بعثت
- تعلیم آنچه برای انسان دستنایافتنی است: قرآن به صراحت از این حقیقت سخن میگوید: ﴿وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ﴾[۱۴]. راه یافتن انسان بدین معارف، بی تعلیم پیامبران(ع) ناممکن است. حتی پیامبر اسلام(ص) نیز بی تعلیم الهی به بسیاری از حقایق و معارف فراطبیعی راه ندارد[۱۵].
- تکامل عقل انسانی: بنابر روایات، از اهداف بنیادی پیامبران الهی(ع) به کمال رسانیدن عقل انسانی است. هر چه انسان از وحی الهی حظ بیشتر بَرَد، به کمال و تعالی نزدیکتر میشود و از این رو است که کمال عقل پیامبران(ع) از دیگر مؤمنان افزونتر است[۱۶].
- به پا داشتن عدالت: بنابر نص صریح قرآن کریم، برپایی عدالت از مهمترین اهداف بعثت پیامبران(ع) است[۱۷].
- رهایی از تاریکیها: راه یافتن به نور هدایت و رهایی از تاریکیهای ضلالت هدف بنیادی بعثت است که قرآن نیز بر آن اشارت برده است[۱۸].
- بندگی خدا و سرباز زدن از حکومت طاغوت: این نیز از دستاوردهای بس مهم بعثت است[۱۹] و روایات بزرگان معصوم(ع) نیز از آن یاد کردهاند[۲۰].
- قضاوت میان مردم: از دیدگاه قرآنی هر کسی را نمیرسد که میان مردم قضاوت کند و بر کرسی قضا بنشیند. قرآن کریم در این باره فرموده است، خداوند پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت و انذار دهند و بر آنان کتاب نازل کرد تا میان مردم داوری کنند و اختلافات آنان را از میان بَرَند[۲۱].
- ترویج ارزشهای اخلاقی: بخشی بزرگ از کوششهای پیامبران(ع) نظر به اصلاح خُلق و خوی مردمان دارد و ارزشهای اخلاقی را هدف گرفته است؛ چونان که پیامبر اسلام(ص) فرموده است: "جز این نیست که من برای به کمال رسانیدن مکارم اخلاق برانگیخته شدم"[۲۲][۲۳].
پانویس
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۴۳.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۱۵۹.
- ↑ جبران مسعود، الرائد، ج۱، ص۳۸۸؛ دو واژه بعث و بعثت مصدر فعل بعث یبعث میباشند.
- ↑ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۱۳۲.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۱۱۶.
- ↑ ابوالفضل داورپناه، انور العرفان، ج۲، ص۸۳.
- ↑ حاجیزاده، یدالله، بعثت، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۱۸۶.
- ↑ آموزش عقاید، ۷۷.
- ↑ درسهایی از علم کلام، ۲/ ۱۲۰؛ الالهیات، ۲/ ۳۱.
- ↑ الالهیات، ۲/ ۳۷؛ درسهایی از علم کلام، ۲/ ۲۱۲.
- ↑ الهیات شفا، ۴۴۱- ۴۴۲؛ النجاة، ۳۰۸- ۳۰۳.
- ↑ الهیات شفا، ۵۵۷.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۱۵۹-۱۶۱.
- ↑ و آنچه را نمیدانستید به شما یاد میدهد؛ سوره بقره، آیه ۱۵۱.
- ↑ ﴿وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّت طَّائِفَةٌ مِّنْهُمْ أَن يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلاُّ أَنفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِن شَيْءٍ وَأَنزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا﴾؛ سوره نساء، آیه ۱۱۳.
- ↑ اصول کافی، ۱/ ۱۳.
- ↑ ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴾؛ سوره حدید، آیه ۲۵.
- ↑ ﴿الر كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ ﴾؛ سوره ابراهیم، آیه ۱.
- ↑ ﴿وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسِيرُواْ فِي الأَرْضِ فَانظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ﴾؛ سوره نحل، آیه ۳۶.
- ↑ بحار الانوار، ۴/ ۲۸۷.
- ↑ ﴿كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴾؛ سوره بقره، آیه ۲۱۳.
- ↑ مستدرک الوسائل، ۱۱/ ۱۸۷.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 161.