مقدمه

در عصر جاهلیت تجارت برده میان اعراب جاهلی وجود داشت. اعراب اسیران جنگی را برده می‌ساختند و یا از حبشه و اطراف عربستان برده می‌خریدند.

بردگان در امور خانه به ارباب کمک می‌کردند و اگر در کاری تخصّص داشتند به آن کار می‌پرداختند، ولی حقوق را باید به ارباب می‌دادند. تجّار برده، بردگان را به بازارهای مکاره آورده و آنان را می‌فروختند و قریش نیز به تجارت برده اشتغال داشتند و عبدالله بن جدعان تمیمی از برده‌فروشان نامی قریش بود[۱].[۲]

مبارزه با برده‌داری

در آیاتی از قرآن کریم به برده‌داری در عصر جاهلیت و آداب و رسوم و احکام مربوط به آن و راه‌کارهای اسلام برای مبارزه با آن اشاره دارد که چند آیه را مرور می‌کنیم:

  1. ﴿وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَالَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتَابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ فَكَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْرًا وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَنْ يُكْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِكْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۳].
  2. ﴿إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۴].
  3. ﴿وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۵].

گفتنی است که در میان اعراب قبل از اسلام، نظام برده‌داری وجود داشته که ظلم‌هایی به آنان می‌شد. خداوند برای دفاع از حقوق آنها آیاتی را نازل کرده است که به بررسی آن می‌پردازیم.

در تفسیر المیزان در مورد آیه ۲۵ سوره نساء آمده است که هر مسلمانی که نمی‌تواند از زنان مؤمنه آزاد همسر بگیرد و بنیه مالی‌اش آن چنان نیست که بتواند سنگینی مهر و نفقه او را تحمّل کند، می‌تواند با کنیزان مؤمنه‎ای که در دست سایر مسلمانان است ازدواج کند و مجبور نیست آن قدر خود را در فشار تجرد نگه دارد که خدای نخواسته در معرض خطر فحشا و درنتیجه، در معرض شقاوت و بدبختی قرار دهد.

بنابراین، مراد از این نکاح، نکاح دائم است و آیه شریفه در زمینه تنزل دادن و آسان کردن تکلیف است و می‌فرماید: اگر دسترسی به آن ندارید به این اکتفا کنید[۶].

در ادامه آیه در تفسیر نمونه آمده است: شما برای تشخیص ایمان کنیزان مأمور به ظاهر اظهارات آنان هستید و اما درباره باطن و اسرار درونی آنان خداوند به ایمان و عقیده شما آگاه‌تر است: ﴿وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ.

از آنجا که بعضی در مورد ایمان، از ازدواج با کنیزان کراهت داشتند، قرآن می‌گوید: شما همه از یک پدر و مادر به وجود آمده‌اید و بعضی از بعضی دیگرید. بنابراین، نباید از ازدواج با آنها کراهت داشته باشید.

و بعد از آن به یکی از شرایط ازدواج اشاره کرده می‌فرماید: «این ازدواج باید به اجازه مالک صورت گیرد و بدون اجازه او باطل است». یکی دیگر از شرایط این ازدواج آن است که کنیزانی انتخاب شوند که پاکدامن باشند، نه مرتکب زنای آشکار شوند، نه دوست پنهانی بگیرند و در جمله بعد به تناسب احکامی که درباره ازدواج با کنیزان و حمایت از حقوق آنها گفته شد، بحثی درباره مجازات آنها به هنگام انحراف از جاده عفت به میان آمده و آن این که اگر مرتکب عمل منافی عفت شوند، نصف مجازات زنان آزاد درباره آنان جاری می‌شود؛ یعنی تنها پنجاه تازیانه باید به آنها زد.

در آخر آیه خداوند می‌فرماید: این ازدواج با کنیزان برای کسانی است که از نظر غریزه جنسی شدید در فشار قرار گرفته‌اند و قادر به ازدواج با زنان آزاد نیستند. بنابراین، برای غیر آنها جایز نیست و بعد بلافاصله می‌فرماید: خودداری کردن از ازدواج با کنیزان به سود شماست و علت، یا فلسفه این حکم قرآن که فرموده با زنان آزاد ازدواج کنید بهتر است، ممکن است این باشد که کنیزان، مخصوصاً در آن زمان در شرایط تربیتی نامطلوبی به بار می‌آمدند و طبعاً از نظر اخلاقی و روانی و عاطفی دارای کمبودهایی بوده‌اند، و مسلماً فرزندانی که ثمره ازدواج با آن‎ها بود، رنگ اخلاقی مادر را کم و بیش داشت، به همین جهت اسلام طرح دقیقی برای آزادی تدریجی بردگان تنظیم کرد، تا این بردگان بتوانند با یکدیگر ازدواج کنند[۷].

از آنجا که اسلام به هر مناسبتی که سخن از بردگان به میان آید عنایت و توجه خاصی به آزادی آن‎ها نشان می‌دهد، در آیه ۳۳ سوره نور به بحث آزادی بردگان از طریق «مکاتبه»؛ یعنی بستن قرارداد برای کارکردن غلامان و پرداختن مبلغی به اقساط به مالک خود و آزاد شدن پرداخته، می‌گوید: بردگانی که از شما تقاضای مکاتبه [برای آزادی] می‌کنند با آنها قرارداد ببندید، اگر رشد و صلاحیت در آنان احساس می‌کنید. پس برای این که بردگان هنگام ادای اقساط به زحمت نیفتند دستور می‌دهد که «چیزی از مال خداوند که به شما داده است به آنها بدهید».

هدف واقعی از نزول آیه، این است که مسلمانان این گروه مستضعف را تحت پوشش کمک‌های خود قرار دهند تا هرچه زودتر خلاصی یابند. در ادامه آیه به یکی از اعمال بسیار زشت بعضی از دنیا‌پرستان در مورد بردگان اشاره کرده و می‌فرماید: «کنیزان خود را برای تحصیل متاع زودگذر دنیا مجبور به خود فروشی نکنید، اگر آنها می‌خواهند پاک بمانند».

این آیه نشان می‌دهد در عصر جاهلیت مردم تا چه حد گرفتار انحطاط و سقوط اخلاقی بودند که حتی بعد از ظهور اسلام نیز بعضاً به کار خود ادامه می‌دادند که کنیزان خود را وادار به خود فروشی می‌کردند.

چنان که نقل شده است، عبدالله بن اُبی، شش کنیز داشت که به زنا وادارشان می‌کرد و برای آنها مالیات گذاشته بود، که دو نفر از آن‎ها حضور پیامبر به شکایت رفتند تا این که آیه یاد شده نازل شد و به این وضع ننگین خاتمه داد.

در پایان آیه چنان که روش قرآن و اسلام است راه بازگشت را به روی گنه‎کاران نمی‌بندد، بلکه آن‎ها را تشویق به توبه و اصلاح می‌کند و می‌گوید: «هر کس آنها را به این کار اکراه کند خداوند بعد از اکراه آمرزنده و مهربان است»[۸].

همچنین در تفسیر المیزان در ذیل آیه ۶۰ سوره توبه که مصارف زکات را می‌شناساند، می‌فرماید: ﴿إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ آمده است: کلمه ﴿وَفِي الرِّقَابِ؛ آزاد ساختن بردگان؛ یعنی زکات برای به کار بردن در امر بردگان است؛ یعنی آزاد کردن؛ از آنجا که برده‎ای با مولای خودش قرار مکاتبه گذاشته که کار کند و از دست مزد خود بهای خود را به او بپردازد و پس از پرداختن بهای خود آزاد گردد و فعلاً نمی‌تواند آن بها را به پایان برساند، باقی مانده بهای او را از زکات به مولایش می‌دهند و او را آزاد می‌کنند و یا وقتی برده‌ای را ببینند که اسیر مردی ستمگر و سخت‎گیر در سختی به سر می‌برد، از زکات بهای او را به صاحبش داده، او را آزاد می‌کنند[۹].

از این مطالب برمی‌آید که اسلام برده‌داری را تعدیل کرده، با توجه به این نکته که این تعدیل طوری بوده که سرانجام به پایان نظام برده‌داری منجر شده است؛ به طور مثال قرآن برای کفاره روزه، سوگند شکستن، ایلاء، ظهار و... یکی از راه‌های پرداخت کفاره آنان را آزاد کردن برده گذاشته است و پیامبر نیز بعد از تأسیس نظام اسلامی در جامعه برای تعدیل شدن ثروت در دست اقشار جامعه، زکات را قرار دادند و یکی از مصارف زکات را مبارزه با بردگی و پایان دادن به این موضوع ضد انسانی قرار دادند.

برنامه اسلام در مورد بردگان، برنامه «آزادی تدریجی» بود که نتیجه نهایی آن آزاد ساختن همه بردگان بدون رو به رو شدن به واکنش‌های نامطلوب اجتماعی شد و اختصاص دادن سهمی از زکات به این موضوع گوشه‌ای از این برنامه پیامبر (ص) بود. برنامه دیگر اسلام حذف یا جلوگیری از بعضی کارها، مانند: واداشتن کنیز به فحشا و تقویت بعضی دیگر، مانند مکاتبه که در جاهلیت نیز بوده - تعدیلی به وجود آورده که منجر به حذف نظام برده‌داری شده است.

رسول خدا (ص) ابتدا با تشویق خانواده‌های سرشناس به قبول وصلت با برخی بردگان، پایه‌های نظری تفاوت‌ها را مخدوش کرد و در کنار آن، قسمتی از مصارف زکات را به آزادی بردگان اختصاص داد و در قدم‌های، بعد، عقد مکاتبه را پایه‌گذاری کرد و آنگاه در کنار سیاست‌های متعدد اجتماعی و اقتصادی برای آزادسازی بردگان، اندیشه آزادی ایشان را به قلمرو جرایم عبادی کشاند و آزادی بردگان را از جمله شرایط بخشودگی جرایم دنیوی و اخروی قرار داد[۱۰].

منابع

پانویس

  1. جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه و نگارش علی جواهر کلام، ج۴، ص۶۶۱.
  2. میرحسینی و فلاح، شیوه‌های مبارزه پیامبر با فرهنگ جاهلی، ص ۴۳.
  3. «و کسانی که (توان) زناشویی نمی‌یابند باید خویشتنداری کنند تا خداوند به آنان از بخشش خویش بی‌نیازی دهد و کسانی از بردگانتان که بازخرید خویش را می‌خواهند اگر در آنها خیری سراغ دارید بازخریدشان را بپذیرید و از مال خداوند که به شما بخشیده است به آنان (برای کمک به بازخرید) بدهید و کنیزان خود را که خواستار پاکدامنی هستند برای به دست آوردن کالای ناپایدار زندگانی این جهان به زنا واندارید و اگر کسی آنان را وادار کند (بداند که) پس از واداشتنشان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نور، آیه ۳۳.
  4. «زکات، تنها از آن تهیدستان و بیچارگان و مأموران (دریافت) آنها و دلجویی‌شدگان و در راه (آزادی) بردگان و از آن وامداران و (هزینه) در راه خداوند و از آن در راه‌ماندگان است که از سوی خداوند واجب گردیده است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۶۰.
  5. «و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابین‌هایشان را در حالی که پاکدامنند و نه پلیدکار و گزیننده دوست‌های پنهان، به گونه شایسته به (کسان) آنها بپردازید. آنگاه چون شوی کنند، اگر به کاری زشت دست یازیدند بر آنان نیمی از کیفر زنان آزاد خواهد بود. این (ازدواج با کنیزکان) برای کسی است که از (آلایش) گناه بهراسد و شکیبایی ورزیدن، برای شما بهتر است و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۵.
  6. المیزان، ج۴، ص۴۳۹.
  7. ر. ک: برگزیده تفسیر نمونه، ج۱، ص۳۹۰ - ۳۹۱.
  8. برگزیده تفسیر نمونه، ج۳، ص۲۹۵.
  9. المیزان، ج۱۵، ص۱۵۷ - ۱۵۸.
  10. میرحسینی و فلاح، شیوه‌های مبارزه پیامبر با فرهنگ جاهلی، ص ۱۳۲.