ضرورت بحث از جامعه مطلوب

نگاه غایت‌انگارانه انسان با ریشه‌ای عمیق در فطرت کمال‌جویانه او، تاریخی به درازای حیات آدمی دارد. این خصیصه در دو عرصه خود را نشان داده و می‌دهد. در عرصه حیات فردی، او را به سوی خلیفة اللهی و تبدیل شدن به انسان کامل رهنمون شده و در عرصه حیات جمعی، به جامعه مطلوب و آرمانی فراخوانده و یا سوق داده است. طراحی جامعه مطلوب و تعیین شاخص‌ها و علائم آن، ریشه در جهان‌بینی و مبانی نظری طراحان آن داشته و دارد. درباره سخن از جامعه آرمانی و طراحی آن، مواضع متعددی در میان متفکران وجود دارد. بعضی آن را بی‌فایده و بعضی مفید دانسته‌اند. طراحی جامعه آرمانی و مطلوب، هر چند در بُعد ذهنی و نظری، کارکردهای متفاوتی را به دنبال داشته و دارد؛ در بُعد عملی و کاربردی نیز کاربردهای متفاوتی دارد. از جمله آنها می‌توان به معیار بودن آن برای اندازه‌گیری جامعه موجود با جامعه مطلوب و دوری و نزدیکی آنها نسبت به هم اشاره کرد. اندازه‌گیری‌ها و شناخت فاصله‌ها می‌تواند منبعی برای ایجاد انگیزه‌های لازم در حرکت به سوی جامعه مطلوب مؤثر باشد. الگوی جامعه ایده‌آل و مطلوب، راهنمای سیاست‌گذاری‌ها، راهبردهای کلان و برنامه‌ریزی‌ها بوده، به تبع طراحی اهداف، جهت و مسیر آنها را روشن می‌کند.

آثار و نتایج طراحی جامعه آرمانی، باعث شده تا متفکران متعددی علاوه بر مباحث نظری در زمینه ضرورت پرداختن به جامعه مطلوب، مدینه فاضله و یا اتوپیا[۱]، به ارائه مدل‌هایی از جامعه مطلوب اقدام نمایند. در تاریخ نظریه‌پردازان این موضوع، شاید بتوان افلاطون[۲] را اولین آنها نامید که آراء خود را در اثر معروفش با عنوان «جمهوری» قلمی کرده است. او در این اثر خود به کلیاتی درباره مدینه فاضله پرداخته و مدلی از آن ارائه می‌کند. مهم‌ترین موضوع مورد نظر در مدینه فاضله افلاطونی، حکمت و دانش است و بر مدار حکمت و دانش، نظام اجتماعی ایده‌آل را طبقه‌بندی می‌کند. با این مبنا، حکما و فلاسفه که بیشترین سهم را از دانش و حکمت دارا هستند، به‌عنوان رهبران و حاکمان جامعه تعیین می‌شوند. پس از آن سایر طبقات به میزان بهره‌مندی‌شان از حکمت، در سلسله مراتب اجتماعی قرار می‌گیرند.

سن اگوستین، کشیش مسیحی قرن چهارم میلادی، با طراحی نظری «شهر خدا» ی خود، صلح و دوستی را معیار نظام اجتماعی مطلوب خود دانسته و جامعه را بر اساس آن قطب‌بندی می‌کند. حکیمان مسلمان نظیر ابونصر فارابی، اخوان الصفا و خواجه نصیرالدین طوسی نیز انواع جوامع فاضله و غیرفاضله را از هم متمایز نموده و اوصاف و شرایط هر کدام را بیان نموده‌اند. البته برخی معتقدند این حکیمان اساس نظر خود را صلاحیت افراد قرار داده و اصالت فردی اندیشیده‌اند. اینان تمام توجه خود را به این نکته معطوف کرده‌اند که زمام امور اجتماع را چه افرادی باید در دست بگیرند، آن افراد باید دارای چه فضائل علمی و عملی بوده باشند؛ اما اینکه تشکیلات و نظامات اجتماعی باید چگونه باشد و آن افراد «ایده‌آل» در چه نظاماتی زمام امور را در دست بگیرند چندان مورد توجه این حکما واقع نشده است[۳].

شخصیت متعالی امام خمینی از بارزترین چهره‌های تاریخ بشریت است. شخصیتی که نه تنها به ترسیم و تبیین جامعه مطلوب، ایده‌آل و فاضله پرداخت، بلکه برای تحقق آن قیام نموده و نهضتی عظیم برپا نمود. توفیق عظیم حضرت امام خمینی در رهبری یک انقلاب بزرگ و براندازی یک نظام قدرتمند و سپس ریاست و هدایت یک نظام اجتماعی و سیاسی نوین پس از پیروزی این انقلاب، ضرورت تبیین و تدوین جامعه مطلوب از دیدگاه ایشان را مضاعف می‌نماید تا پاسخ این سؤال نیز روشن و مبین گردد که جامعه ایده‌آل، مطلوب و فاضله مورد نظر ایشان چه جامعه‌ای است[۴].

چیستی جامعه مطلوب

از آنجا که بنیان اندیشه معرفتی امام خمینی، جهان‌بینی توحیدی است، جامعه مطلوب از منظر امام خمینی جامعه‌ای است که شالوده‌هایش بر مبانی و معارف توحیدی استوار باشد. چنین جامعه‌ای را که جامعه سعادتمند دانسته، مطلوب و خواسته تمام انبیاء، آرزوی عقل و فطرت انسانی و حکم منبع نقلی دین، یعنی قرآن کریم و روایات اهل بیت عصمت و طهارت (ع)، می‌داند[۵]. به تعبیر وی، همه انبیاء و اولیاء الهی (ع) درصدد بوده‌اند که تک تک انسان‌ها، همه جوامع بشری و هم اجتماعات کوچک‌تری که در نظام اجتماعی کلان‌تر قرار می‌گیرند به سعادت برسند و خود در این باره کوشش‌های زیادی نموده‌اند[۶]. ایشان با استناد به آیه شریفه ﴿لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط[۷] مهم‌ترین وظیفه و هدف بعثت انبیاء (ع) را برقرار کردن یک نظام عادلانه اجتماعی از طریق اجرای قوانین و احکام می‌داند، که با بیان احکام و نشر تعالیم و عقاید الهی ملازمه دارد[۸].[۹]

منابع

پانویس

  1. Utopia.
  2. Flotin.
  3. مطهری، مجموعه آثار، ج۲۱، ص۴۸۶.
  4. حسامی، فاضل، مقاله «جامعه اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۲۵۹.
  5. ر. ک: امام خمینی، ولایت فقیه.
  6. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۲۳۶.
  7. ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند. سوره حدید، آیه ۲۵.
  8. امام خمینی، ولایت فقیه، ص۷۰.
  9. حسامی، فاضل، مقاله «جامعه اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۲۶۲.