دوازده امام در قرآن

ائمه‌اثنی عشر (ع) در قرآن

در مورد امامان دوازده‌گانه می‌توان به آیاتی از قرآن کریم استناد کرد از جمله آیه اولی‌الامر: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ[۱].

در مباحث امامت عامه در مباحث دیگر پیرامون دلالت این آیه کریمه بر لزوم و ضرورت وجود امام و ضرورت نصب الهی گفته شد: امر به اطاعت مطلق و بدون قید و شرط از اولی‌الامر، مستلزم عصمت و نصب الهی است. در اینجا سخن درباره مصادیق اولی الامر است و این که مراد از اولی‌الامر در آیه چه کسانی هستند؟

با توجه به لزوم صفت عصمت و نصب الهی در اولی‌الامر و همچنین روایات مفسره ذیل همین آیه شریفه و سایر روایات قطعی و مسلم در باب جانشینی پیامبر اکرم (ص) منظور از اولوا الامر، امامان معصوم منصوص از سوی نبی اکرم (ص) می‌باشند که رهبری مادی و معنوی جامعه اسلامی در تمام شئون زندگی از طرف خداوند و پیامبر (ص) به آنها سپرده شده است و غیر آنها را شامل نمی‌شود[۲]. اکنون این سوال مطرح می‌شود که: امامان معصوم و منصوب و منصوص که اولی‌الامر و صاحب اختیار و حاکم اسلامی هستند چه کسانی‌اند؟[۳].

مصادیق اولی الامر

درباره مصادیق اولی‌الامر میان مفسران سنی احتمالات متعددی مطرح است[۴] مانند: اهل حل و عقد و دانشمندان و فرماندهان لشکری و امیران و حاکمان جامعه اسلامی هر چند واجد صفات خاصی مانند عصمت و نصب الهی نباشند. اما با توجه به لزوم صفات ویژه‌ای نظیر عصمت در اولی الامر هیچ‌یک از این تفاسیر قابل قبول نیست[۵]. ذیل آیه شریفه اولی‌الامر روایات متواتری[۶] در منابع امامیه آمده که مصادیق اولی‌الامر را به روشنی بیان کرده است[۷] و در اینجا برای رعایت اختصاری از میان انبوه روایات تنها به چند مورد بسنده می‌شود:

  1. ابوبصیر از حضرت امام باقر (ع) درباره آیه کریمه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ[۸] سوال کرد، آن حضرت در پاسخ فرمود: «الْأَئِمَّةُ مِنْ‏ وُلْدِ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ (س) إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ»[۹].
  2. حضرت امام صادق (ع) گفتار حسین بن ابی العلاء درباره وجوب اطاعت و فرمانبرداری از اوصیاء و جانشینان پیامبر (ص) را با استناد به آیه اولی‌الامر این‌گونه تأیید می‌فرمایند: «هُمُ‏ الَّذِينَ‏ قَالَ‏ اللَّهُ‏ تَعَالَى‏: ﴿ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ[۱۰]‏»[۱۱].

و نیز از اصحابی رسول خدا (ص) جابر بن عبدالله انصاری ذیل آیه اولی‌الامر روایتی نقل شده که اسامی امامان دوازده‌گانه به تفصیل بیان شده است[۱۲].[۱۳]

منابع غیر امامیه

در برخی از منابع غیرامامیه نیز مصداق آیه اولی‌الامر امیرالمؤمنین علی (ع) و فرزندان پاک و مطهر او دانسته شده است:

  1. حاکم حسکانی حنفی (م ۴۹۰) در "شواهد التنزیل لقواعد التفضیل" درباره آیه اولی‌الامر می‌گوید: «نَزَلَتْ فِي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حِينَ خَلَّفَهُ رَسُولُ اللَّهِ بِالْمَدِينَةِ فَقَالَ: أَ تُخَلِّفُنِي عَلَى النِّسَاءِ وَ الصِّبْيَانِ فَقَالَ: أَ مَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى حِينَ قَالَ لَهُ: ﴿اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ[۱۴] فَقَالَ اللَّهُ: ﴿ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ[۱۵]‏ قَالَ: هُوَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَلَّاهُ اللَّهُ الْأَمْرَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ فِي حَيَاتِهِ- حِينَ خَلَّفَهُ رَسُولُ اللَّهِ بِالْمَدِينَةِ، فَأَمَرَ اللَّهُ‏ الْعِبَادَ بِطَاعَتِهِ‏ وَ تَرْكِ‏ خِلَافِهِ‏»[۱۶].
  2. ابوحیان اندلسی مغربی (م ۷۵۶) در «البحر المحیط فی التفسیر» در معنای اولی الامر از بعضی مفسران مانند مقاتل نقل می‌کند: «الْأَئِمَّةِ مِنْ‏ أَهْلِ‏ الْبَيْتِ‏»[۱۷].
  3. شیخ سلیمان قندوزی حنفی (م ۱۲۹۴) در "ینابیع الموده لذوی القربی" می‌نویسد: «عَنْ أَبَانِ بْنِ أَبِي عَيَّاشٍ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ قَالَ:سَمِعْتُ عَلِيّاً صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ يَقُولُ‏ وَ أَتَاهُ رَجُلٌ، فَقَالَ لَهُ‏ مَا أَدْنى‏ مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ مُؤْمِناً وَ أَدْنى‏ مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ كَافِراً وَ أَدْنى‏ مَا يَكُونُ‏ بِهِ‏ الْعَبْدُ ضَالًّا فَقَالَ لَهُ: قَدْ سَأَلْتَ فَافْهَمِ الْجَوَابَ: وَ أَدْنى‏ مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ ضَالًّا أَنْ لَا یَعْرِفَ حُجَّةَ اللهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالى‏ و شَاهِدَهُ عَلَی عِبَادِهِ الَّذِی أَمَرَاللهُ عَزَّوَجَلَّ بِالطَاعَتِةِ وَ و فَرَضَ وَلَایَتَهُ قُلْتُ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، صِفْهُمْ لِي فَقَالَ: "الَّذِينَ قَرَنَهُمُ اللَّهُ- عَزَّ وَ جَلَّ- بِنَفْسِهِ وَ نَبِيِّهِ، فَقَالَ: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ[۱۸] قُلْتُ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ أَوْضِحْ لِي. فَقَالَ‏: الَّذِينَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) فِي آخِرِ خُطْبَتِهِ يَوْمَ قَبَضَهُ اللَّهُ- عَزَّ وَ جَلَّ- إِلَيْهِ: إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ أَمْرَيْنِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا: كِتَابَ اللَّهِ، وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّ اللَّطِيفَ الْخَبِيرَ قَدْ عَهِدَ إِلَيَّ أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتّى‏ يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ كَهَاتَيْنِ‏ وَ جَمَعَ بَيْنَ مُسَبِّحَتَيْهِ‏ وَ لَاأَقُولُ: كَهَاتَيْنِ وَ جَمَعَ بَيْنَ‏ الْمُسَبِّحَةِ وَ الْوُسْطى‏- فَتَسْبِقَ‏ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرى‏ فَتَمَسَّكُوا بِهِمَا لَاتَزِلُّوا وَ لَاتَضِلُّوا لَاتَقَدَّمُوهُمْ‏ فَتَضِلُّوا»[۱۹].

همان‌گونه که می‌بینیم در این روایت پیوند و ارتباط بین حدیث ثقلین و اولوالامر به وضوح بیان شده است به طوری که برای حق‌جویان موجب آگاهی و اطلاع کامل و رفع هر گونه ابهام در مسأله امامت و جانشینی رسول الله (ص) می‌گردد[۲۰][۲۱]. بعد از بیان تفسیر آیه با استفاده از روایات فریقین مناسب است به برخی از ابهامات پاسخ داده شود:

تعدد امام در یک زمان

اگر منظور از اولوالامر، امامان معصوم باشند با کلمه "اولی‌الامر" که به معنی جمع است سازگار نیست، زیرا امام معصوم در هر زمان یک نفر بیش‌تر نمی‌باشد[۲۲].

پاسخ: آیه کریمه تنها وظیفه مردم یک زمان را تعیین نمی‌کند و امام معصوم در هر زمان اگرچه یک نفر بیش نیست ولی در مجموع زمان‌ها افراد متعددی را تشکیل می‌دهند. و استعمال لفظ "اولی‌الامر" که جمع است در افرادی که یکی بعد از دیگری می‌آیند خلاف ظاهر نیست بلکه در آیات قرآنی و امثال و نظائری دارد مانند: ﴿حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ[۲۳] در آیات قرآنی امثال و نظائر دیگری دارد مانند: ﴿فَلَا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ[۲۴]، ﴿إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا[۲۵]، ﴿وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ[۲۶] و لذا آنچه خلاف ظاهر است آن است که با لفظ جمع، اراده مفرد کنند اما حکم بر مجموع منحل به افراد خلاف ظاهر نیست[۲۷].[۲۸]

مصداق اولوالامر در زمان نزول آیه

اولوالامر مطابق این معنی یعنی سرپرست جامعه اسلامی و متصدی امور مسلمانان به عنوان خلیفه رسول خدا (ص) در زمان پیامبر (ص) وجود نداشته و در این صورت چگونه فرمان به اطاعت از وی داده شده است؟

پاسخ: آیه منحصر به زمان معینی نیست بلکه وظیفه مسلمانان را در تمام اعصار و قرون روشن می‌سازد و به عبارت‌ دیگر می‌توان گفت: اولوالامر در زمان پیامبر (ص) خود پیامبر (ص) بود زیرا پیغمبر اکرم (ص) دو منصب داشت یکی منصب رسالت که در آیه به عنوان ﴿أَطِيعُوا الرَّسُولَ[۲۹] از او یاد شده است و دیگر منصب رهبری و زمامداری امت اسلامی که قرآن به عنوان اولوالامر از آن یاد کرده. بنابراین پیشوا و رهبر معصوم در زمان پیامبر (ص) خود پیامبر (ص) بود که علاوه بر منصب رسالت و ابلاغ احکام اسلام، این منصب را نیز بر عهده داشت. شاید تکرار نشدن اطیعوا در بین رسول و اولوالامر خالی از اشاره به این معنی نباشد و منصب رسالت و منصب اولوالامری دو منصب مختلف است که در وجود پیامبر (ص) یک جا جمع شده ولی در امام از هم جدا شده است و امام تنها منصب دوم را دارد[۳۰].[۳۱]

انحصار مرجعیت به خدا و رسول (ص)

خدای تعالی می‌فرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا[۳۲] اگر منظور از اولوالامر امامان و رهبران معصوم است، پس چرا در آیه تنها خدا و رسول مرجع حل اختلاف معرفی شده‌اند و از اولی‌الامر سخنی به میان نیامده است؟

پاسخ: وظیفه اصلی امام اجرای احکام است، نه وضع و نسخ قانون و امام همواره در مسیر اجرای احکام خدا و سنت پیامبر (ص) است و دراحادیث اهل بیت (ع) می‌خوانیم که اگر از ما سخنی بر خلاف کتاب الله و سخن پیامبر (ص) نقل کردند و هرگز نپذیرید.

بنابراین نخستین مرجع حل اختلاف مردم در احکام و قوانین اسلامی خدا و پیامبر (ص) است که بر او وحی می‌شود و اگر امامان معصوم بیان حکم می‌کنند، آن نیز از خودشان نیست بلکه از کتاب الله و یا علم و دانشی است که از پیامبر (ص) به آنها رسیده است و به ترتیب علت عدم ذکر اولوالامر در ردیف مراجع حل اختلاف در احکام روشن می‌گردد[۳۳].

علاوه بر اینکه رجوع به کتاب و سنت رسول خدا (ص) مخصوصاً در مسائل مورد اختلاف تنها با تببین و توضیح هادیان الهی امکان‌پذیر است[۳۴].

امیرالمؤمنین (ع) در واکنش به رفتار خوارج در ماجرای حکمیت می‌فرماید: «إِنَّا لَمْ نُحَكِّمِ الرِّجَالَ وَ إِنَّمَا حَكَّمْنَا الْقُرْآنَ هَذَا الْقُرْآنُ إِنَّمَا هُوَ خَطٌّ مَسْطُورٌ بَيْنَ الدَّفَّتَيْنِ‏ لَا يَنْطِقُ‏ بِلِسَانٍ‏ وَ لَا بُدَّ لَهُ مِنْ تَرْجُمَانٍ وَ إِنَّمَا يَنْطِقُ عَنْهُ الرِّجَالُ وَ لَمَّا دَعَانَا الْقَوْمُ إلَى أَنْ نُحَكِّمَ بَيْنَنَا الْقُرْآنَ لَمْ نَكُنِ الْفَرِيقَ الْمُتَوَلِّيَ عَنْ كِتَابِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ [تَعَالَى عَزَّ مِنْ قَائِلٍ‏] سُبْحَانَهُ‏ ﴿فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ[۳۵]‏ فَرَدُّهُ إِلَى اللَّهِ أَنْ نَحْكُمَ بِكِتَابِهِ وَ رَدُّهُ إِلَى الرَّسُولِ أَنْ نَأْخُذَ بِسُنَّتِهِ فَإِذَا حُكِمَ بِالصِّدْقِ فِي كِتَابِ اللَّهِ فَنَحْنُ أَحَقُّ النَّاسِ بِهِ وَ إِنْ حُكِمَ بِسُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فَنَحْنُ أَحَقُّ النَّاسِ وَ أَوْلَاهُمْ بِهَا»[۳۶].

آیات دیگر: غیر از آیه اولی الامر، تامل در آیاتی دیگر از قرآن کریم مانند آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ[۳۷] و آیه تطهیر ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۳۸] و آیه مودت ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۳۹] و روایات تفسیری، مصادیق امامان و هادیان الهی را به وضوح روشن می‌سازد.

دانشمندان فریقین مانند کلینی (م۳۲۸) در "کتاب الحجه اصول کافی" و حاکم حسکانی (م۴۹۰) در شواهد التنزیل لقواعد التفضیل" و ابراهیم بن محمد حموینی در فرائد السمطين‏ في‏ فضائل‏ المرتضى‏ و البتول‏ و السبطين و الائمه من ذریتهم (ع)[۴۰].[۴۱]

منابع

پانویس

  1. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
  2. تفسیر نمونه، ج۳، ص ۴۳۶.
  3. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵.
  4. برخی تا ۱۵ احتمال را احصار و بررسی کرده‌اند ر.ک: دوازده جانشین پژوهشی در باب احادیث خلفای اثنی عشر، ص ۱۷.
  5. ر.ک: تفسیر المیزان، ج۴، ص ۳۹۰ و آیات ولایت در قرآن، ص ۱۱۲.
  6. ر.ک: مواهب القرآن، ج۸، ص ۳۱۷.
  7. ر.ک: نورالثقلین، ج۱، ص ۴۹۵.
  8. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  9. کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۲۲۲ و عیون اخبارالرضا (ع)، ج۲، ص ۱۳۱.
  10. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  11. الکافی، ج۱، ص ۱۸۷.
  12. در درس اول امامت خاصه اشاره شد.
  13. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵.
  14. «در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور) بپرداز» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.
  15. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  16. شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۱، ص ۱۹۰.
  17. البحر المحیط فی التفسیر، ج۳، ص ۶۸۶.
  18. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  19. ینابیع الموده، ج۱، ص ۳۵۰ و کافی، ج۲، ص ۴۱۴.
  20. ر.ک: تفسیر نمونه، ج۳، ص ۴۳۳ و آیات ولایت در قرآن، ص ۱۲۰.
  21. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص
  22. فخر رازی می‌گوید: أنه تعالی أمر بطاعة أولی الأمر، و أولو الأمر جمع، وعندهم لایکون فی الزمان إلا إمام واحد، و حمل الجمع علی الفرد خلاف الظاهر مفاتیح الغیب، ج۱۰، ص ۱۱۴.
  23. «بر نمازها به ویژه نماز میانه پایبند باشید» سوره بقره، آیه ۲۳۸.
  24. «پس، از دروغ‌انگاران پیروی مکن!» سوره قلم، آیه ۸.
  25. «ما از سرکردگان و بزرگانمان فرمان بردیم» سوره احزاب، آیه ۶۷.
  26. «و برای مؤمنان افتادگی کن!» سوره حجر، آیه ۸۸.
  27. مانند: اکرم علماء بلدک، اطع سادتک و کبراء قومک وصل فرائضک. ر.ک تفسیر المیزان، ج۴، ص ۳۹۲ و تفسیر نمونه، ج۳، ص ۴۴۰.
  28. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵.
  29. «و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  30. ر.ک: تفسیر نمونه، ج۳، ص ۴۴۱.
  31. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵.
  32. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
  33. ر.ک: تفسیر نمونه، ج۳، ص ۴۴۲.
  34. همان گونه که در بخش امامت عامه تبیین و توضیح احکام و معارف الهی به عنوان یکی از شئون و مسؤولیت‌های امام مطرح شد.
  35. «چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  36. نهج البلاغه، خطبه ۱۲۵.
  37. «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.
  38. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  39. «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
  40. و برای مطالعه بیشتر ر.ک: آیات ولایت، ص ۲۳ و پیام قرآن، ج۹، ص ۳۶۹. امامه الائمه فی الکتاب و السنه سلسله الابحاث فی مدرسه الامامه، ج۲، ص ۲۸۳.
  41. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۱.