روح القدس در قرآن

آیات و روح‌القدس

در آیات قرآن کریم، از مخلوق یا مخلوقاتی به نام "روح"سخن گفته شده است. این نام، گاهی به همراه "ال" به صورت "الروح" و گاهی بدون آن آمده است. مهم‌ترین مصادیق این ارواح، عبارت‌اند از:

  1. روحی که در هر انسان دمیده می‌شود و مایه حیات اوست. این روح به تعداد انسان‌ها مصداق دارد.
  2. روحی که در مؤمنان قرار می‌گیرد و آنان را تأیید می‌کند: ﴿أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ[۱]. این آیه به روشنی نشان می‌دهد که مؤمنان از تأییدات روحی الهی برخوردارند.
  3. روحی که از سوی خداوند بر حضرت مریم (س) ظاهر شد. گفته شد که از ابن‌عباس و برخی تابعین نقل شده است مراد از "روحنا" در این آیه، حضرت جبرئیل (ع) است.
  4. در آیه‌ای، از القای "روحی از امر خداوند" به هریک از بندگانش که بخواهد، خبر داده شده است. القای این روح برای آن است که ایشان مردم را از روز قیامت بیم دهند. در آیه‌ای با مضمون نزدیک به این آیه، از نزول فرشتگان با روح به برخی بندگان برگزیده سخن به میان آمده که ثمره آن، دعوت به توحید و بیم دادن از شرک است. در هر دو آیه، از اینکه روحی ملکوتی بر برخی بندگان برگزیده نازل می‌شود، خبر داده شده و هدف این کار، انذار (بیم دادن مردم) از شرک یا روز قیامت بیان گردیده است. بسیاری از مفسران، این بندگان برگزیده را بر پیامبران تطبیق کرده‌اند که محتوای سخن آنان یعنی وحی، در‌بردارنده بیم از قیامت، دعوت به توحید و نفی شرک است[۲]. بنابراین آن روح، این علوم را در اختیار پیامبران قرار داده است.
  5. در یکی از آیات آمده است، خداوند به پیامبر اکرم (ص) "روحی از امرِ خود" را وحی کرد؛ درحالی‌که پیش از آن، پیامبر کتاب و ایمان را نمی‌شناخت. از این آیه چنین استنباط می‌شود که این روح، موجب شده است پیامبر (ص) با قرآن و حقایق ایمانی آشنا شود. برخی از مفسران نخستین همانند ‌ا‌بن‌عباس، مراد از روح را در این آیه، خود قرآن کریم دانسته‌اند[۳]؛ یعنی مقصود خداوند از وحیِ روحی از امرش، این است که قرآن را بر پیامبر (ص) نازل کرده است. بسیاری از مفسران دوره‌های بعد نیز با این تفسیر موافقت کرده‌اند[۴]؛ هرچند به ‌نظر می‌رسد این تفسیر دقیق نیست و بین روح و آنچه نازل می‌کند، خلط شده است. بخشی از آنچه روح نازل می‌سازد، قرآن است[۵].
  6. مصداق دیگر روح، "روح‌القدس" است. در برخی آیات قرآن کریم، از تأیید عیسی بن مریم (س)، به وسیله روح‌القدس سخن گفته شده است. از ظاهر یکی از این آیات به ‌دست می‌آید که آن حضرت به واسطه تأیید روح‌القدس، در کودکی و بزرگی با مردم سخن گفته است. در آیه‌ای دیگر، نزول قرآن به روح‌القدس نسبت داده شده است. این‌گونه آیات، به نقش روح‌القدس در آموزش برگزیدگان خداوند اشاره دارند. از ابن‌مسعود و ابن‌عباس نقل شده که روح‌القدس همان حضرت جبرئیل (ع) است. در آیه‌ای، "روح‌الامین" نازل‌کننده قرآن بر قلب مبارک رسول خدا (ص) معرفی شده است. قرآن کریم در آیه‌ای دیگر، نزول قرآن بر قلب پیامبر (ص) را به جبرئیل (ع) نسبت داده است: ﴿مَن كَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ[۶]. از آنجا که یک کار به دو عنوان نسبت داده شده است، می‌توان این احتمال را تقویت کرد که روح‌الامین همان جبرئیل (ع) است. از سوی دیگر می‌دانیم که حضرت جبرئیل (ع) به امین وحی خداوند مشهور است؛ چنان‌که در سوره تکویر نیز به این وصف یاد شده است. در روایات متعددی نیز حضرت جبرئیل (ع) همان روح‌الامین معرفی شده است[۷]. بنابراین مراد از الرُّوحُ الْأَمِینُ، همان حضرت جبرئیل (ع) است.
  7. در برخی از آیات، از روحی سخن گفته شده است که همراه فرشتگان در شب قدر نازل می‌شود و در قیامت به همراه آنان عروج می‌کند و همراهشان به‌ صف می‌ایستد. در روایتی نقل شده است، فردی از امیرالمؤمنین (ع) پرسید: آیا روح همان جبرئیل است؟ امام (ع) فرمود: "جبرئیل از فرشتگان است و روح غیر از جبرئیل است". آن مرد از پاسخ امام تعجب کرد و گفت: سخن بزرگی را ادعا کردی. هیچ‌کس گمان نمی‌کند که روح غیر از جبرئیل باشد. امیرالمؤمنین (ع) فرمود: "تو گمراهی و از اهل گمراهی سخن نقل می‌کنی". سپس آن حضرت به این آیه استشهاد کردند: ﴿يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالْرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنذِرُواْ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنَاْ فَاتَّقُونِ[۸] که ظهور آن بیانگر تمایز روح از فرشتگان است؛ زیرا اگر روح یکی از فرشتگان بود، در کنار آنان به‌ طور مستقل یاد نمی‌شد[۹].[۱۰]

منابع

پانویس

  1. «آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است» سوره مجادله، آیه ٢٢.
  2. سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۱۲، ص۲۰۹؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏۶، ص۵۳۷؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج‏۱۱، ص۱۵۳؛ محمد‌ بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏۱۴، ص۵۳؛ محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج‏۱۹، ص۱۶۹ و... .
  3. عبدالرحمن بن محمد بن‌ ابی‌حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج‏۱۰، ص۳۲۸۰؛ ‌جلال‌الدین سیوطی، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج‏۶، ص۱۳.
  4. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏۹، ص۵۸؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج‏۲۰، ص۵۰۲؛ سیدعلی‌اکبر قرشی، تفسیر أحسن الحدیث، ج‏۹، ص۵۱۳؛ محمود زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج‏۴، ص۲۳۴؛ محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج‏۲۷، ص۶۱۴؛ و....
  5. سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۱۸، ص۷۵.
  6. سوره بقره، آیه ۹۷.
  7. در روایات متعددی، این دو به صورت بدل یا صفت و موصوف آمده‌اند که نشانه یکی بودن آنهاست: رُوح الْأَمِین جَبْرَئِیلَ یا جَبْرَئِیلَ الرُّوحَ الْأَمِینَ. ر. ک: تفسیر الامام العسکری، ص۱۵۶ و ۴۳۷؛ محمدبن‌مسعود، کتاب ‌التفسیر، ج۲، ص۹۷ و ۱۴۱؛ محمد‌بن‌علی الصدوق، من لایحضره الفقیه، تحقیق علی‌اکبر غفاری، ج۱، ص۵۵؛ همو، الأمالی، ص۲۷۰ و ۲۹۳؛ محمدبن‌الحسن الطوسی، الأمالی، ص۵۸۸؛ محمد‌بن‌حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، تصحیح مؤسسه آل‌البیت، ج۲، ص۲۳؛ ج۱۲، ص۲۴۱ و ج۱۷، ص۴۷.
  8. «فرشتگان را با روح از (مبدأ) امر خویش بر هر کس از بندگانش که بخواهد فرو می‌فرستد که بیم دهید: هیچ خدایی جز من نیست بنابراین از من پروا کنید»؛ سوره نحل، آیه ۲.
  9. محمد‌ بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‏۱، ص۶۸۴؛ محمد‌ بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۴۶۴؛ سید هاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج‏۳، ص۵۸۳.
  10. ر.ک: هاشمی، سید علی، قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه.